شماره درس: 220
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۶/۱۲
متن درس:
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
يكى از گناهانىكه بسيار بزرگ در اسلام ظلم است اين كلمه ظلم به قول امام صادق عليهالسلام «ظلمات فى الدنيا و الاخره» انسان وقتى تصورش را بكند مثل اينكه سر تا پايش ظلم است سر تا پايش تاريك است و قرآن روى اين ظلم، روايات ما روى اين ظلم خيلى تأكيد دارد خيلى پافشارى دارد «و لا تحسبن اللّه غافلاً عما يعمل الضالمون انما يأخرهم ليوم تشحض فيه الابصار» ظلم به اندازهاى بد است كه در اين دنيا فقط نمىشود پاداشش باشد كيفرش باشد بايد در آن روزى كه عذاب الهى چشمها خيره شده است كيفرش را آن روز بدهند و حتى تمسك به ظالم، اعانت به ظالم، محبت عمر ظالم، جاه ظالم اينها هم همه آنها جهنم است «و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار» آن قضيه صفوان خيلى قضيه بالائى است صفوان جمال خوب از اصحاب امام صادق از اصحاب خاص امام باقر است اين شتر دارد كرايه مىدهند شترهايش را كرايه مىداد به هارون الرشيد امّا در سفر حج مثل اينكه قطار شتر داشت حالا يا بيشتر كمتر موسى ابن جعفر عليهالسلام يك روز به او گفتند تو آدم خوبى هستى امّا در اين كارت نه، گفت يابن رسول اللّه من در راه ظلمش در راه حكومت و غضبش شتر را كرايه نمىدهم در راه عبادت در راه حج يك جمله موسى ابن جعفر دارند اين جمله راستى كمرشكن است فرمودند مىخواهى اين زنده بماند تا وقتى برگشت كرايهات را بدهد گفت مىخواهم فرمودند همين دوستى كه باقى بماند اين مدت «فانت منهم» كه در روايات ديگر دارد در روز قيامت خيمهاى سر پا مىكند از آتش همه آنجا هستند حتى آنهائى كه اعانت كردند در آوردن قلم و دوات براى ظلمشان صفوان از آن روايات اعانت باز هم بالاتر است همين مقدار كه بخواهد بماند يك مدتى حضرت فرمودند «فانت منهم» اين ركون الى الظالم موسى ابن جعفر يك معناى عامى برايش كردهاند روايت و آيه در اين باره زياد است زياد و اين كه ظلم ظلمات است در دنيا و آخرت اعانت به ظالم به هر جور، جهنم است جهنم. ظلم منقسم مىشود به اقسامى قسمت اول، ظلم به خودش كه اين در قرآن شريف روى آن پافشارى شده كسى كه فاسق و فاجر باشد كسى كه عمرش را تلف بكند و بالاخره كسى كه تجاوز داشته باشد ظلم به خود نه به ديگران توى سر كسى نمىزند مال كسى را نمىخورد سر خودش مىزند عمرش را تلف مىكند قرآن روى اين پافشارى دارد «و من يتعد حدود اللّه فانه ظالم لنفسه و من لم يحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الظلمون» كه در سوره مائده اين «و من لم يحكم بما انزل اللّه» سه مرتبه تكرار شده پشت سر هم و اينكه «و من لم يحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الكافرون، هم الفسقون، هم الظلمون» كه ظاهرا در قرآن نداريم براى يك چيزى اين قدر با طنطراق باشد هم كفر باشد هم فسق باشد هم ظلم و آن «و من لم يحكم بما انزل اللّه» از خود چيزى داشته باشد بخواهد از خود در مقابل اسلام چيزى بتراشد قانون وضع كند چيزى بگويد ندانسته چيزى به اسلام بدهد «و يوم بعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا لقد اضلنى عن الذكر بعد از جائنى و كان الشيطان للانسان خذولا» كه ظالم كيست آنكه متابعت از شيطان بكند متابعت از دوست بد بكند متابعت از پيغمبر خدا نكند اين ظالم در روز قيامت به اندازهاى وضعش بد است كه مرتب پشت دست مىگزد از پشيمانى و مىگويد اى كاش با رسول گرامى سر و كار داشتم اى كاش رفيق براى متابعت از شيطان نداشتم لذا اين «ظلم نفسه» در قرآن زياد استعمال شده زياد در آنجائى كه انسان عمرش را به بطالت بدهد «و هم يصطخرون فيها» آنهائى كه عمرشان را به بتالت دادند آنهاكه به جهنم مىروند آنجا كه آه و ناله دارند خواهش و التماس دارند «ربنا اخرجنا نعمل صالحا غير الذى كنا نعمل» خدايا برمان گردان تا آدمهاى خوبى بشويم خطاب مىشود «اولم نعمركم ما يتذكر فيه من تذكر» عمرت ندادم كه متذكر بشوى به اينجاها نرسى بعد قرآن مىفرمايو «فذوقوا فما للظالمين من نصير» خوب اين ظالم به كى هست ظالم به خودش ظالم به خودش در چى در اينكه عمرش را تلف داده است اينكه همه ما داريم همه دارند وقتى كه هشتاد سال عمر بكند يك سال آن را هم نمىتواند بگويد در راه خدا بود در راه منعم بود صرف به جا شد خوب همين در قرآن اطلاق ظالم برايش شده خوب معلوم هم هست چه ظلمى بالاتر از اين آدم يك دفعه مالش را به آتش مىزند خوب ظلم به خودش مىكند يك دفعه خودش را مىكشد خودكشى ظلم به خودش مىكند امّا يك دفعه بدتر از همه عمرش را به هدر مىدهد اين نعمت گرانبها كه بعضى اوقات ممكن است در يك عمر تنبه پيمودن ره صد ساله چه بسيار ديدهايم كه با يك توجه با يك تنبه پيمودن راه صد سال و اين عمر به آن چنانى به هدر مىرود ناگهان چشمهايش را باز مىكند مىبيند دم مرگ است هيچ كار نكرده است و اين خيلى ندامت دارد همان طور كه قرآن مىگويد خيلى ندامت دارد مخصوصا العياذ باللّه ديگر جهنمش ببرند آنجا خود خدا خطاب بكند «فذوقوا فما للظالمين من نصير» مىگويد تو ظالمى به خودت عمرت را تلف كردى ديگر يار و ياور اينجا ندارى ومن از همه شما تقاضا دارم روى اين آيه خيلى فكر كنيد اهميت بدهيد در منبرهايتان براى مردم بخوانيد اين نعمت ولايت خيلى نعمت بالا است راستى حالا اگر ما عمرى بوديم چه كار مىكرديم حالا اگر سرمشق زندگى ما انجيل خرافى بود چه كار مىكرديم اين نعمت ولايت خيلى بالا است اين تمدن و غير تمدن هم ندارد اين ژاپن الان اغلبشان بت پرست هستند در وقت كار كردن عمرش خيلى بالا است مىگويند كه اين ايرانىها وقتى قسمت مىكنند بيست دقيقه در روزشان بيشتر كار نمىكنند ژاپنىها 6 ساعت كار مىكنند خوب ژاپن مىشود ديگر بعد پنجاه سال كه يك تپه خاك شده بود الان مقدم بر امريكا شده از نظر صنعت خوب اين ژاپنى با اين تمدنش ناگهان يك عروسك از جيبش در مىآورد مىگذارد جلو به اين عروسك تعظيم مىكند سجده مىكند و اگر اين جورى بوديم چه مىشد «الحمدللّه الذى جعلنا من شيعة اميرالمومنين و الائمة عليهم السلام» راستى مثلاً شما خوبها در شبانه روز شده تسبيح را در دست بگيريد چهل و پنجاه مرتبه بگوى الحمدللّه شيعه هستم الحدللّه شيعه هستم نه آنكه در اصفهان خيلى كمرنگ است اين نعمت جمهورى خوب كه خيلى بالا است دنيا مىگويد بالا است حالا مثلاً شما تا حالا شده بگوئيد الحمدللّه رب العالمين ما در جمهورى اسلامى متولد شديم اين عمر اين سلامتى، يك بزرگى كه اين كتاب دوست يابى را نوشته راستى كتاب خوبى است بعضى جاهايش خيلى خوب است اين يك مقايسه مىكند براى آدمهاى عقدهاى براى آدمهائى كه غم دارند غصه دارند براى آدمهائى كه در مضيقه هستند يك مقايسه مىگويد آقائى كه فقيرى نان شب ندارى در مضيقه هستى عقل تو را مىگيرند و دنيا را به تو مىدهند مىدهى همين جور دو تا چشمت را مىگيرند جهان را مىدهند به تو، دو تا دستت را مىگيرند استان هر چه هست مال تو، نمىدانم دو تا پايت را مىگيرند و تمام جهان را مىدهند به تو، تا حالا شده من و شما تسبيح را در دست بگيريم يك دور «الحمدللّه رب العالمين» عقل دارم حالا اگر ديوانه بودم در كوچهها ديگر سنگ مىزنند ما جسارت به مردم مىكرديم اينها خيلى نعمت بزرگ است امّا «صرف العبد جمع ما انعم اللّه خلق عليه» مىكنى و الا ظالميم از نظر چشممان، از نظر گوشمان، از نظر شعور و مغزمان اگر راستى طلبه نبودى يك عمر رعيت بودى آن عمو رعيت خوب است طلبهگى خيلى عالى است حالا يك بازارى بودى صبح مىآمد شب مىرفت خانه يك چيزى مىخورد مىخوابيد دو دفعه صبح مىرفت شب همچنين تا آخر تكرار مكررات امّا حال يك كسى عمرش را صرف بكند با قال الصادق قال الباقر امام زمان بگويد تو جيره خوار من هستى نه شكرش را مىكنيم نه اجر و قدرش را داريم و اينها اجرش را نداشته باشيم قدرش را نداشته باشيم «ظلم نفسه» گناهش بزرگ است ظالميم همين طور كه ظلم به غير ظلم است ظلم به نفس هم از نظر قرآن ظلم هر دوى آنها جهنم است يك كدام را مىگويند چرا مال مردم خوردى به يك كدام هم مىگويند چرا عمرت را تلف كردى چرا نعمتهاى الهى را هدر دادى در آن ظلم به غير راستى چون كه همه ما هنوز قبحش نرفته معمولاً اگر بشنويم يك كسى يك بخارى از كسى دزديده يك توپ پارچه از كسى دزديده خيلى بدمان از آن مىآيد ديگر دختر هم به آن نمىدهيم امّا چون قبح ظلم به خود اين قبحش رفته از دل ما همان كارها را مىكنيم يعنى نعمتهاى خدا را به هدر مىدهيم عمرمان را به هدر مىدهيم فاسق و فجور حالا شما فاسق و فاجر نيستيد فاسق، فاجر است رابطهاش با خدا قطع قطع است اين ظالم است از نظر قرآن و اهميت به آن نمىدهيم به اين اهميت بدهيم ديگر هم خودتان اهميت بدهيد خيلى و هم روى منبر بگوئيد خيلى كه اين فسق و فجورها ظلم است اين گناهان ظلم است اين تلف دادن و هدر دادن نعمتها ظلم است و قرآن مىگويد اطلاق ظلم برايش كرده هفت هشت جا و در روز قيامت اين ظالم است كه دست مىگزد و مىگويد «يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا» اين قسم ظلم كه همهمان داريم. يك قسم ظلم، ظلم به خدا «و اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنى لا تشرك با اللّه ان الشرك لظلم عظيم» راستى هم ظلم است اين خداى مهربان اين خدا با اين همه نعمتها اين خدا را با همه عنايتها ما برايش شريك ببريم از نظر قرآن اين شرك گاهى شرك در توحيد است مثل اينكه دو تا خدا قائل باشد يعنى به معنا مثل ژاپنىها بعضى چينيها هم خداى آسمان قائل باشد و هم خداى بت، بت را خدا بداند در خانههاى ما اگر هوى و هوس باشد بت است قرآن ظلم به خدا است «افرأيت من اتخذ الهه هواه واضله اللّه على علم» حسابى مىگويد بت است اگر شيطان در خانه ما رفت و آمد داشته باشد بت است «الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان» ما معاهده نكرديم در ازل شيطان پرست نباشيد شيطان رفت و آمد كند در خانه ما مثل آن ژاپنىها است بت در خانهاش رفت و آمد مىكند ما هم مشرك هستيم و اين ظلمش خيلى بالا است «و ان الشرك لظلم عظيم» و شرك گاهى شرك در توحيد گاهى شرك در ربوبيت تشريعى است در مقابل خدا قد علم بكنيم حكم درست بكنيم در مقابل مراجع حكم درست بكنيم مىگفت يك سير و سلوكى آمده اينها همه تقصير شما طلبهها هست يك سير و سلوكى آمده دخترها را جمع مىكند براى اين دخترها حرف مىزند يكى از حرفهاى آن جلسهاش اين بوده كه اين نمازى كه فقها مىگويند سه وقت اشتباهشان خيلى بزرگ است براى اينكه آن وقتى كه اول ظهر است بخواهى بگوئى نماز عصر مىكنم اين دروغ است بعد از دختر اقرار مىگيرد كه دروغ است يا نه حالا عصر است خوب نماز ظهرت را بخوان نماز عصرت را هم بخوان تا راست يك دفعه اين جور مىشود سير و سلوك بعد هم به اين دخترها، بيچارهها استاد خصوصى مىخواهند به اين دخترها گفته كه من خدمت امام زمان مىرسم ملائكه بر من نازل مىشوند و من وحشت مىكنم گفتيم خوب همين وحشت را هم بايد بكنى ديگر من وحشت مىكنم اين چى اين كى چرا اين جور اين شده اين استاد خصوصا در اصفهان زن به عنوان سير و سلوكى استاد خصوصى دارد مىگويد امام زمان مرا صيغه كرده خوب اين تقصير شماها هست ديگر امام زمان هست ديگر امام زمان مرا صيغه كرده اينها ظلم است ما هم در مقابل اين ظلمها بى تفاوت هستيم دولت بى تفاوت، سپاه بى تفاوت است بسيج بى تفاوت امّا عمده ما طلبهها ما طلبهها هم بى تفاوت هستيم يك دفعه پر مىشود آن وقتها همين بود يك بى تفاوتى صوفيگرى پر كرد اصفهان را ديگر هم نتوانستند جلويش را بگيرند حالا آن كمرنگ شده سير و سلوكى هابدتر از صوفيها زياد شده در طلبهها مىبينيم يك همچين مزخرفات پيدا مىشود در مردم در زنانها مخصوصا در زنها روى منبرها مواظب باشيد اين همين فلانى كه آمده در اصفهان يكى از شماها در سير و سلوكتان در منبرهايتان در جلساتتان گفتيد كه آقا استاد خصوصى دنبالش نگرديد خودش مىآيد حالا اين دخترها آمدند پيش من كه آقا خودش آمده همين فلانى كه آمده همين مزخرفات را مىگويد خودش آمده آن آقا به من گفت خودش مىآيد پس بنابراين اين همان است كه خدا فرستاده بعضى اوقات يك جمله شما روى منبر مىگويد هفتاد سال زندان دارد روايت داريم مرحوم شهيد «رضوان اللّه تعالى عليه» نقل مىكند بعضى اوقات انسان يك جمله مىگويد هفتاد سال بايد زندان برود در جهنم مواظب باشيد چه مىگوييد آقا مواظب باشيد چه مىكنيد اينها ظلم است «و الظلم ظلمات فى الدنيا و الاخره». خدايا به حق محمد و آل محمد قسمت مىدهيم حال تنبه، حال توجه به همه ما عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.