شماره درس: 230
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۱۱/۱
متن درس:
اعوذ بااللّه من الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى
يكى از گناهانى كه گناهانى در بردارد بد اخلاقى است واين بداخلاقى زبان نيش داشتن محيط خانه را نا آرام كردن وعبوس بودن مخصوصا در خانه اين گناهان بزرگى را در بر دارد و به اندازهاى كه شما هم روايتش را براى ديگران هم حتما گفتيد كه معاذ يكى از اصحاب خاص پيغمبر بوده است و اين مُرد پيغمبر اكرم از اين خيلى تجليل كردند و فرمودند كه ملائكه هم تشييع جنازه آن آمدند و حتى پيغمبر اكرم شركت كردند در دفنش اما وقتى روى قبر را پوشاندند پيغمبر اكرم فرمودند كه قبر چنان فشارى به اين داد كه استخوانهاى سينهاش در هم شسكته شد زير منگنه الهى له شد گفتند يا رسولاللّه آدم خوبى بود فرمودند بله بهشتى هم هست اما بد اخلاق در خانه بود محيط خانه را سرد مىكرد قطعا فحش نمىداد و الا بعد صحبت مىكنيم كسى كه فحش بدهد نمىشود بهشتى بشود قطعا كتك نمىزده براى اينكه آن كه كار آدمها نيست كار مسلمان نيست اما خوش اخلاق در خانه نبوده است و همين خوش اخلاق نبودن محيط خانه را سرد كردن فشار قبر دارد قطع نظر از اين روايات، روايات ديگر هم داريم راجع به اينكه اگر كسى بداخلاق در خانه باشد محيط خانه را سرد بكند شادى را از خانه بگيرد اين فشار قبر دارد اين سوره عبس سوره عجيبى است انصافا «بسم اللّه الّرحمن الرحيم عبس و تولى ان جاءه الاعمى» و تا آخر اين را حالا سنىها مىگويند كه مربوط به خود پيغمبر است پيغمبر اكرم نشسته بودند مىخواستند يك كسى را هدايتش بكنند ابن ام مكتوم يك آدم لوسى بوده همين جور سرزده مىآمده در هر جلسهاى وارد مىشد اين جورى بوده و بالاخره اين آمد و نشست در جلسه پيغمبر اكرم بنابر آنچه سنيها نقل كردند پيغمبر اكرم ديدند اين جلسه را به هم مىزند جلسه را به هم زد رو ترش كرد اين آيات اول عبس آمد كه چرا رو ترش كردى از كجا معلوم كه آن بهتر از او نباشد از كجا همين جلسه موجب هدايتش نشود شيعه چون نتوانسته اين را بپذيرد اين را نسبت دادند به آن كسى كه خدمت پيغمبر بوده كه وارد شد اين كور پهلوى اين نشست اين خودش را جمع جور كرد حضرت عصبانى شدند گفتند مىترسى كه غناى تو به او بمالد فقر او به تو بمالد هى گفت نه نه و حضرت به او تشر زدند كه چرا تو اينجور كردى گفت نصف مالم را مىدهم به ابن ام مكتوب پيغمبر گفتند خوب اين هديه است بايد قبول كند قبول مىكنى يا نه گفت نه براى اينكه مىترسم من هم مثل اين بشوم شيعهها شأن نزول را اين جور معمولاً نقل مىكنند حال هر چه باشد بالاخره اين سوره عبس اين لفظ عبس رو ترش كردن يك نحو بد اخلاقى است از آن نهى شده است جدا نهى شده چيزى كه ما بايد توجه به آن داشته باشيم ما با مريدهامان بداخلاقى كم داريم اما در خانه بد اخلاقى زياد داريم و بعضى از ماها خيلى از ما زن و بچه هايمان را از نظر اقتصادى نمىتوانيم اداره بكنيم وقتى بسنجيم حقوقمان را وقتى بسنجيم در آمدمان را نسبت به ديگران خوب ديگران خيلى ريخت و پاش دارند ديگران وضعشان بالا است از نظر اقتصادى كه ما در مضيقه هستيم از نظر تفريحها مردم تفريحهاى عجيب و غريب دارند زنش را سالى يك مرتبه لندن مىبرد يا اقلاً هفتهاى يك مرتبه يك باغى يك جلسه اينها را هم ما نداريم آنوقت بقول پيغمبر اكرم مىفرمودند به خويشاوندان خودشان به بنى هاشم شما كه پول نداريد مردم را راضى كنيد اقلاً با خوش اخلاقى خودتان مردم را راضى كنيد، خيلى از ما بدون رودربايستى اين هم خانه نداريم و زور هم نداريم الحمدللّه اين خيلى خوب است زر نداريم زور نداريم زارى هم نداريم و اين زارى بايد باشد ديگر اين خوش اخلاقى معمولاً نيستيم يك زن طلبه گفته بود كه اى كاش انسان زن حمال بشود زن طلبه نشود براى اينكه حمال صبح مىرود تا عصرى عصر مىآيد در خانه چاى درست مىكنيم مىنشينند دورهم مىگويند مىخندند تا بخوابند ما كه صبح تا عصرى شوهر نداريم وقتى هم شوهر بيايد بغ مىخواهد مطالعه كند تا ساعت ده دوازده مىخواهد مطالعه كند و على كل حال اين بد اخلاقى در خانه مان را خيلى از ماها داريم و بدانيد خوب آدمى باشيد نماز شب بخوانيد گناه هم در خانه نباشد راستى هم مقدس باشيد اگر اين بد اخلاقى باشد فشار قبر دارد از روايات به خوبى استفاده مىشود و زير منگنه الهى له شدن خيلى سخت است و همين جورى كه محيط خانه را تنگش مىكنيم محيط خانه را ناآرام مىكنيم همين جور پروردگار عالم شب اول قبر، قبرما را تنگ مىكند فشار قبر نا آرامى در قبر و اين يك مطلب است كه متأسفانه مرتب هم زنهايتان پيش من شكايت مىكنند از شما و راستى هم حيف است راستش هم بد است حالا چيزى كه خيلى بدتر است اينكه ما با مريدهايمان بگو و بخند داريم ما با مريد هايمان بد اخلاقى نداريم. ضعف عصب داريم اما اين ضعف عصب در خانه است حتى مىرسد داد زدن به خودش زدن عرض كردم در ميان شماها كه كتك زدن به زن فحش دادن، نيش داشتن اينها كه نيست آنها كه نشسته پاك است اما همين داد زدن محيط خانه را قهر و تهر كردن مو را از ماست كشيدن و اين قهر و تهرى در خانه خيلى بد است حالا بدتر از اين، رياكارى است كه بعضىها دارند بارها هم اين اتفاقا گفته شده است كه اتفاقا در بين مردم وضعش خيلى خوب است اما در خانه وضعش خيلى بد است خوب اين يك ريا است ما اگر راستى ضعف عصب داريم و نمىتوانيم، هم در خانه بايد نتوانيم هم در مسجدمان هم در منبر مان و هم با مريدهامان اگر مىتوانيم خوش اخلاق باشيم خوب هم بامردم با مسجد با محراب هم در خانه بلكه در خانه اولى_'feتر در خانه بهتر و بايد مواظب باشيم پيغمبر اكرم منزل عايشه بودند ام سلمه آش پخته بود ـ و اين روزى نبود كه پيغمبر آنجا باشد ـ دلش مىخواست اين آش را پيغمبر اكرم هم بخورد لذا يك كاسه آش ام سلمه فرستاد منزل عايشه كه عايشه خانم با پيغمبر بخورند عايشه بدش آمد و با تُك پا زد آن كاسه را از اتاق زد بيرون هم كاسه شكست هم آشها ريخت پيغمبر اكرم رو به آن كردند و گفتند عايشه چرا همچين كردى گفت اولاً كاسه را شكستى ضامنى آشها را ريختى تبذير است حرام است بعدش آخر اين رد كردن هديه يك مسلمان خيلى بد است گناه است ديگر از اين كارها نكن قضيه تمام شد اما نيستيم اين جورها پيغمبر اكرم انصافا خيلى خوش اخلاق بودند هم در خانه هم در مردم اين زنها كه ايشان جمع كرده بود براى خاطر عنوان ثانوى خوب اينها دردسر براى پيغمبر اينها كه زن نبودند دردسر بودند اما جمع كرده بوداما يك سازگارى عجيبى با آنها يك ناسازگارى عجيب از آنها تهمت به پيغمبر مىزدند نمىدانم توطئه عليه پيغمبر اكرم مىكردند حتى بعضى از سنىها نقل مىكنند كه توطئه كردند پيغمبر را مسموم كنند پيغمبر را بكشندكه آن سوره كه در اين باره هست بعضى سنىها اينجور معنا كردند ولى پيغمبر اكرم هيچكدام اينها را رو نياورد هيچكدام از اين بديها را پاداش نمىداد با زبان خوش با تلطف، با مهربانى و انصافا با زنها ساختن مشكل است با عايشه و هفت زن ساختن مشكل است اما مىساختند حسابى با پير زن ساختن خيلى مشكل است و پيغمبر مىساختند و جورى بود كه يك سوژه از پيغمبر اكرم نمىتوانستند بگيرند «لقد كان لكم فى رسول اللّه أسوة حسنه لمن كان يرجوااللّه و اليوم الاخر»[1] شما در سوره حجرات ببينيد اين عربها خيلى بى ادب بودند ديگر اين عربهاى جاهل يك حيوانهاى بودند كه پيغمبر اكرم آدمشان كرد حسابى مىآمدند داد مىزدند در مقابل پيغمبر اكرم و مىنشستند گعده مىكردند غذايشان را مىخوردند بعد هم مىنشستند پيغمبر اكرم مىخواستند بخوابند بعد پا شوند اينها مزاحم بودند آيات اول سوره حجرات آمد غذايت را مىخورى خوب برو گمشو ديگر چرااينقدر مزاحم هستى پيغمبراكرم در رودربايستى گير مىكند نمىتواند به شما بگويد حيا مىكند شما هم بى حياى مىكنيد و راستى با اين عربها ساختن خيلى مشكل است خيلى مشكل بوده است اين عربى كه پيغمبر اكرم با عايشه ايستاده بودند صحبت مىكردند عربى از رؤساى عرب هم بود اين آمد رد بشود در مقابل پيغمبر گفت يارسول اللّه مىآيى زنت را با شتر من عوض كنى حضرت فرمودند نه وقتى رفت عايشه گفت اين كى بود فرمودند يك احمقى كه رئيس قوم بود و راستى اين احمقها و پيغمبر اكرم با تلطف مهربانى «انك لعلى خلق عظيم» حالا اين جورها كه نمىخواهيم بشويم ولى «ولكم فى رسول اللّه اسوة حسنه لمن كان يرجوا اللّه و اليوم الاخر لو كنت فظا غليظ القلب لانفظوا من حولك» اصلا ابدا دلشان، زبانشان سنگ باشد بد زبان باشد بد صورت باشد قهر و تهر كنند و سختگيرى كنند نبوده اينها هيچكدام نبوده بعضى از ما طلبهها يك سختگيرىهاى بدى داريم در خانه همين سختگيرىها موجب مىشودناگهان به جاهاى بدبد برسد حالا خود زن صبر بكند كه خيلى از زنهاى ما صبر مىكنند اما ديگر دختر نمىتواند صبر كند بدبين به آخوند مىشود بد بين به روحانيت مىشود دست از همه چيز مىكشد بعد يك مقدار كه بررسى كنيم مىبينيم كه پدرش براى اينكه رفيق نبوده با بچه هايش ما علاوه بر اينكه بايد پدر و پسر باشيم بايد رفيق باشيم با بچه هايمان و انصافا خيلى از بزرگان را من سراغ دارم كه اينها رفيق با زنهايشان هستند با بچه هايشان بازى مىكنند و اول كه مىآيد دل همه را بدست مىآورد نيم ساعت بعد نمازش مىآيد خانه مىنشيند وقتى دل همه آنها را بدست آورد پا مىشود مىرود مطالعه مىكند ما بايد ياد زنمان بدهيم زنمان همين جور باشد خودمان همين جور باشيم بايد روش پيغمبراكرم باشد نه البته به آنجورى، سر مشق بگيريم از او همين طور كه بچه سر مشق مىگيرد از معلم اما خوب ديگر معلم كه نمىتواند بنويسد بالاخره مىخواند آن مشقها كه مىنويسد مىخواند با آن سرمشق «ولقد كان لكم فى رسول اللّه اسوة حسنه لمن كان يرجوا اللّه واليوم الاخر» بايد اين جورها باشيم و اين را بايد توجه به آن داشته باشيم كه اگر قهر و تهر باد و بغ ما روايت داريم كه اگر مسلمانى با مسلمانى قهر كند خيلى بد است روز اول حالا بد است روز دوم بدتر روز سوم ديگر حتما بايد آشتى بكنند والا ديگر هيچكدام مسلمان نيستند از اسلام هر دو بيرون مىروند بعضى اوقات مىبينيم كه يك هفته با زنش قهر است باد و بغ قهر و تهر اينها خيلى ضرر دارد ضرر براى خودش پيرى زود رس برايش پيدا مىشود اعصابش خورد مىشود و خيلى چيزها را از دست مىدهد براى خانمش عقده مىشود و بدتر از همه براى بچه هايش و گفتم اين را اهميتش بدهيد ما كه نمىتوانيم مثل بازارىها مثل مردم آنجور ريخت و پاش و خرج و مخارج بردن زن و بچه اين طرف وآنطرف اين اصلاً به زى ما نمىخورد ما نمىتوانيم اين كارها را بكنيم داشته باشيم هم نبايد بكنيم اما احترام خانم را بايد نگه داشت حضرت امام وقتى كه مىرفتند بيمارستان سه مرتبه من خودم ديدم كه بعد احمد آقا مىگفت از درب خانه كه آمدند بيرون تا درب بيمارستان شايد بيست سى قدم نبود ديگر سه مرتبه برگشتند به احمد آقا يك چيزى گفتند بعد احمد آقا مىگفت سه مرتبه گفت اين خانم به ما خيلى حق دارند مواظب اين خانم خيلى باش راستى بايد با زنمان اينجور باشيم البته آنهم حالا وظايف سنگينى دارد حالا او به وظيفه عمل كند به وظيفه عمل نكندما بايدبه وظيفه عمل كنيم خيلى از شماها كه آمديد در اهل علم و فرهنگتان رفت بالا فرهنگتان با خانمتان نمىخورد اما بنا نيست فرهنگ او به فرهنگ شما بخواند شما بايد مثل پيغمبر اكرم فرهنگ او بافرهنگ عايشه و ام سلمه و... فرهنگ پيغمبر كه به فرهنگ اينها نمىخورد اما پيغمبر جورش مىكردند پيغمبر اكرم مىآمدند پايين و تا مىرسيدند به عايشه درست با عايشه صحبت مىكردند دوستش داشتند و با اوحرف مىزدند و دلش را بدست مىآوردند حالا ما يك قدرى رفتيم بالا و راستى خيلى هامان اين جور هستيم فرهنگمان رفته بالا به فرهنگ زن نمىخواند و قهر و تهر و يك حرفها ديگر وامصيبتها به بعضى از شماها كه دنبال زنهاى ديگر هم راه مىافتيد تعدد زوجين و امثال اينها هم ديگر قوز بالا قوز مگر مىشود ما هر چيز حلالى را مرتكب بشويم و بعضى اوقات همين حلالها ناگهان ضربه عجيبى به خودمان كه مىخورد مىخورد ضربه عجيبى به روحانيت مىخورد مرحوم سيد ابراهيم قزوينى اين از مراجع بزرگ است و راستى هم با سواد بوده است ايشان براى خاطر اينكه كربلا حوزهاش را حفظ كند نجف را رها كرد رفت كربلا خيلى مرد مىخواهد نجف همه چيز بود مرجعيت و پول مرجعيت و درس و بحث و... همه را رها كرد آمد كربلا اينكه حوزه كربلا را گرم بكند مرحوم ميرزاى بزرگ براى اينكه سامرا را يك رونقى بدهد نجف را رها كردندو رفتند سامرا حالا اينجا دختر فتحعلى شاه اين طلاق گرفته بود از شوهرش چون نتوانسته در ايران بماند آمده بود كربلا مجاور شده بود يك زن جوانى دختر شاه زن زيباى، پول دارى اين كم كم دلش هواى آقا سيد ابراهيم قزوينى را كرد يك كسى را فرستاد گفت كه آقا ميخواهم دست شما روى سر من باشد يعنى من را بگير آقا سيد ابراهيم اول با او تسامح كردند به او گفتند كه به آن قاصد گفتند بگو كه آقا من يك طلبه هستم تو دختر شاهى چه ربطى به هم داريم اصلاً هم كفو هم نيستيم اين خيال كرد كه از نظر بودجه مالى مىگويد دو دفعه فرستاد گفت آقا من پول از شما نمىخواهم من خانه را كه اداره مىكنم خانه زنت را هم اداره مىكنم هم خانواده شما را اداره مىكنم حسابى هم خانواده خودم را همين را مىخواهم گاهى شما تشريف بياوريد خانه ما آنوقت آب پاك را روى دستش ريخت با يك جمله كه بايد سر مشق زندگى ما باشد فرمودند راستش اين است كه من يك زنى دارم اين جوانيش را پاى من پير كرده و با گرسنگىها، تشنگىها، طلبه گىها ساخته و من حالا بخواهم هوو سراين بياورم اين وفا اقتضا نمىكند برو دنبال كارت برو دنبال كسى ديگر ما مرد اين كار نيستيم خيلى حرف خوبى است آقا مگر انسان هر كار حلالى را مىتواند انجام بدهد اصلاً هوى و هوس يعنى حلال و الا اگر حرام باشد كه نه به درد ما طلبهها مىخورد نه ما داريم ما كه حرام نداريم اما بعضى اوقات حلالهاى ما به عنوان ثانوى حرامهاى بزرگ بزرگ مىشود ما در خانه پيش بچهها داد سر زنمان بزنيم بيايم در مسجد يك ساعت با مريدهامان بنشينيم حسابى صحبت كنيم اين پسر به طور ناخود آگاه اثر روى آن مىگذارد مىگويد اين پدر من چقدر ريا كار است چرا در خانه اينجورى است در مسجد اين جورى اين اگر عقدهاى شد بدبين به آخوند شد كى را بايد ديد چقدر گناهش بزرگ است يك قدرى ريشه يابى بكنيم ((من قتل نفسه بغير نفسا او فسادٍ فى الارض فكأنما قتل الناس جميعا)) امام صادق عليهالسلام فرمودند اين آدم كشى نيست معنايش اين است كه اگر يك كسى را منحرف كنى مثل اين است كه جهان را كشته باشى و ما خيلى بايد مواظب بچه هامان باشيم بهترين تربيتها چى «كونوا دعاة الى اللّه بغير السنتكم و كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا» اگر سير و سلوك مىحواهيم همين است و راستى بعضىها خيلى بالا هستند اگر راستى بخواهيم به جاى برسيم همين است اين خوش اخلاقى در خانه مواظب باشيم زبانمان نيش نداشته باشدبه همه مخصوصا در خانه مخصوصا با بچهها با دختر با پسر و بعضى اوقات يك چيز سطحى كه ما چيزى آن را نمىگيريم گناهان فراوان مىشود يك دفعه به شما مىگفتم كه اين مرحوم حاج آخوند به او پيشنهاد كردند كه مىخواهى زودتر بروى گفت نه براى اينكه نوبت آنها است نوبت را بگيرم كه نمىشود نوبت ديگران را مىخواهى تو خراب كنى گفت نشستم تا يك يك همه رفتند نوبت من شد اما در اين نوبتها يك پير زن آمد پيش دكتر گفت آقاى دكتر نسخه شما را جوشاندم خَردم خوب نشدم اين نسخه كه داده بود اين آقا اين رفته بود نسخه را انداخته بود در قورى جوشانده بود آن آب نسخه را خورده بود به جاى خوردم مىگفت خَردم دكتر عصبانى شده بود گفته بود حيف از نان كه شوهرت به تو مىدهد بخورى ديگران هم خنديدند بعد هم نسخه نوشت گفت كه خانم آبجى جان من كه نگفتم كه نسخه را بخور اين نسخه را ببر درب مغازه جوشانده مىدهد جوشانده را بخور، حاج آخوند نوبتش شد ديگر او بود و دكتر به دكتر گفت به حكيم آنوقتها حكيم بوده است به حكيم گفت مىدانى چه شد گفت نه، گفت خيلى گناه كردى يكى دو تا سه تاو چهار تا نه توهين به يك مسلمان كردى «و من اهان وليا فقد بارزنى بالمحاربه» جنگ با خدا مسخره كردى اگر بدونه توبه بروى در روز قيامت مسخرهات مىكنند روايت دارد دو تا جو به تو مىدهند مىگويند گره بزن نمىتوانى گره بزنى در سرت مىزنند مسخره كردى چرا چه كار كرده بود كه تو هم توهين كردى هم مسخره كردى سه ديگران خنديدند تو مسبب بودى اينجا مسبب بالاتر از مباشر است مثل مباشر است ديگران خنديدند به اين خانم اين خانم كوچك شد چرا بعضى اوقات ما در خانه راستى يك جمله يا نه با هم مباحثه ايمان يك جمله مىگوييم نيش دارد چه نيشى اين عقرب مىشود ديگر در خانه كوچك مىكنيم زنمان را چه كوچك كردنى خوب حالا عقل تو رفته بالا عقل آن همان جور مانده براى اينكه بچه هايش را اداره مىكرده شوهر دارى مىكرده خانه دارى مىكرده و نتوانسته اين عقلش مثل شما بالا برود حالا شما مىخواهيد عقل او مثل شما باشد خوب نمىشود اصلش را حساب بكن اولش را حساب بكن تو يك عمو رعيت بودى آنهم يك دختر عمو رعيت اصلش راحساب بكن اول تو يك بچه جوان بودى آنهم يك جوان بود حالا يك قدرى بالا رفتى يك شهرتى پيدا كردى ديگر آن آمد پايين تو رفتى بالا نمىشود كه ماها و شماها را نمىگويم ولى خيلى از ماها خانه دار نيستيم زن دار نيستيم از همين جهت هم زنهايمان وقتى ما زن دار نباشيم آن هم شوهر دار نيست ديگر مثل هم خيلى كم پيدا مىشود يكى در هزار كه ما به وظيفه رفتار نكنيم او به وظيفه رفتار كند وقتى ضربه به محبتش بخورد ديگر هيچى و چيزى كه ضربه به محبت مىزند همين كوچك كردن او بى محلى كردن در خانه بى محلى به زن بى محلى به دختر بى محلى به پسر قهر و تهر و سرش در كتاب و قرآن به قول عوام نرسيده به زنش نرسيده به بچه هايش اينها گناه دارد خيلى اينها آدم را مىرساند آنجا به قول روايت مثل الاغ طاحونه هى دور مىگرديم به هيچ جا نمىرسيم يك عمر يك وقت مىبيند كه سر جاى اول است يك قدر ريشه يابى كند مىبيند براى خاطر زبانش است براى خاطر گرفتاريهاى در خانهاش است من از شما تقاضا مشكل هم دارم مشكل هم هست خيلى در اين وضع كه ما گرفتاريم خيلى اعصابمان هم ضعيف است خيلى مىخواهيم هم ملا باشيم بالا، مشكل است انسان در خانه بتواند به وظيفه اسلاميش عمل بكند اما معلوم است ماها طلبهها اين هم يك مشكل روى مشكل ها بايد كارى بكنيم كه زنمان بچه مان ازما صد در صد راضى باشند. خدايا قسمت ميدهيم به حق پيغمبر اكرم آن اخلاقش اخلاق انسانيت اخلاق اسلاميت به همه ما عنايت بفرما.
و صلّى اللّه على محمد و آل محمد.
[1]-سوره احزاب آيه 21