شماره درس: 17
تاريخ درس: ۱۳۹۱/۵/۱۷
متن درس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب قدر، به اندازهاي اهميت دارد که اگر در آن شب کاري هم انجام نشود جز شب بيداري؛ ثواب يک عمر عبادت را دارد. اهميت دادن به شب قدر که (ليلة القدر خيرٌ من ألف شهر). معمولاً عمرها هشتاد ساله است و اين آيه ميفرمايد اهميت دادن به شب قدر، چه عبادت بشود و چه نشود، اما توجه به اينکه شب قدر است و راز و نياز با خدا در شب قدر، ثواب يک عمر عبادت دارد. يعني اين جلسۀ ما ولو اينکه در آن دعا هم خوانده نشود، اما همين جمعيت به عنوان شب قدر آمده باشند و چه رسد به اينکه دعا و راز و نياز با خدا هم در آن باشد، چه رسد به اينکه آن عبادتي که بالاترين عبادات است، يعني دعا و راز و نياز با خدا، در آن باشد. ولو اينکه همين دعاي رسمي و دعاي اسمي هم بالاترين عبادات است. لذا در ميان شيعه رسم شده است که شبهاي قدر، دعا بخوانند، قرآن بر سر بگذارند، راز و نياز با خدا و توسل به اهل بيت داشته باشد و اين نور علي نور است. آن شب بيداري، هزار ماه عبادت است. يعني يک عمر معمولي عبادت است. دعا و راز و نياز در آن شب هم نورٌ علي نور و بالاترين عبادات است.
قرآن راجع به دعا خيلي سفارش کرده است. به اندازهاي که ميفرمايد اگر کسي در زندگيش دعا نباشد، راز و نياز با خدا نباشد؛ اين جهنمي است و در جهنم خار و ذليل است. (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ)؛ درآيۀ ديگر ميفرمايد بايد دعا در زندگي تو باشد، همين دعاهاي اسمي و رسمي، حال عربي يا فارسي و خدا خدا کردن بايد باشد و قرآن ميفرمايد اگر دعا در زندگي تو نباشد، خدا به تو اعتنا ندارد و واي به کسي که خدا به او اعتنا نداشته باشد. (قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَآؤُکُمْ)؛ بعضي آيات در قرآن منحصر به فرد است، يعني از نظر تأکيد، مثل آن را نداريم. مربوط به تهذيب نفس و منحصر به فرد است. راجع به خواندن قرآن، ولو اينکه لفظ قرآن را بخواند و معنا را هم نفهمد؛ آن هم از نظر تأکيد منحصر به فرد است. يکي هم دعا و راز و نياز با خدا، عربي باشد يا فاسي باشد و دعاي مأثور باشد يا غيرمأثور باشد، همين رابطه با خدا که در آيهاي که مربوط به دعاست و منحصر به فرد است، هفده تأکيد در يک آيه راجع به دعاست. (اذا سئَلَکَ عِبادى عَنّى فإنّى قريبٌ أجيبُ دَعْوةَ الداعِ إذادَعانِ فليستجيبُو لِي و ليُؤمنو بي , لعلهم يرشدُون)، خدا دوست دارد به مقام رشد و صلاح برسيم. آن خدايي که نزديک است و از خودت به خودت نزديکتر است و آن خدايي که دعاي تو را ميشنود و حتماً مستجاب ميکند و حتماً نتيجه دارد و تو را به مقام رشد و صلاح ميرساند، پس بايد دعا کنيم. (فليستجيبُو لِي و ليُؤمنو بي)، اينهايي که ميگويم اقرار کن و بدان چنين است. ضمير متکلّم، هشت مرتبه در آيه تکرار شده است. يعني خدا هشت مرتبه با تلطف و مهرباني به ما ميگويد دعا و راز و نياز با خدا داشته باشيد.
دعا، چه مستجاب شود و چه مستجاب نشود، اثر خود را دارد. يعني اين آيهاي که خواندم، ميفرمايد دعا تو را به مقام رشد و لاح ميرساند. اين نميشود که دعا بکنيم و تأثير نداشته باشد. گاهي آنچه ميخواهيم،ميشود. گاهي بالاتر است و آنچه ميخواهيم نميشود اما بدل آن ميشود، مثلاً عاقبت بخيري و سعادت براي اولاد و بالاتر از اين در روز قيامت، پاداش براي دعا به اندازهاي داده ميشود که آرزو ميکند اي کاش اصلاً دعاي من مستجاب نشده بود و الان پاداش بيشتري داشتم. (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ)، نميشود که تخلف شود و وعدۀ خداست و تخلف ندارد. ما بايد دعا کنيم و اين دعا نتيجه دارد و دعا بالاترين نتايج را دارد و فضيلتش از هر عبادتي بيشتر است و فايدهاش از هر چيزي بيشتر است. گاهي آنچه ميخواهيم داده ميشود، اما گاهي صلاح نيست و يا مانعي در کار است و آنچه ميخواهيم داده نميشود،اما خود دعا، رشد و صلاح دارد و خود دعا رستگاري دارد و براي سعادت دنيا و آخرت مفيد است. لذا ما بايد اهل دعا باشيم. نه فقط در شبهاي قدر؛ و اينکه رسم شده در ميان ما که شبهاي قدر دعا ميکنيم و خدا خدا ميکنيم، غلط است بلکه ما بايد هميشه يک رابطۀ عاطفي با خدا داشته باشيم. ما بايد بدانيم که اين رابطۀ عاطفي و اين دعا و راز و نياز با خدا، براي دنياي ما و براي آخرت ما مفيد است. حتي دعا گاهي مستجاب نميشود به خاطر گناه اجتماعي و يا گناه فردي. در دعاي کميل اين را ميخواهيم که خدايا! بيامرز گناهاني که نميگذارد دعايم مستجاب شود؛ «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ، اللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعأَ». آن گناهاني که نميگذارد دعا مستجاب شود. همين که گناه آلوده است و توبه نکرده و همين باعث ميشود که گناهش مستجاب نشود امّا آن دعا کار خودش را ميکند و آن دعا براي دنيا و آخرتش نتيجه دارد. ولو اينکه دعاي رسمي باشد و نه واقعي. گاهي جداً رابطه با خداست و حالي پيدا ميشود و رابطه با خدا پيدا ميشود و خدا خدا ميکند و اين دعاي حقيقي است. اما گاهي دعاي اسمي و رسمي است؛ يعني يک رسمي است که در شبهاي قدر قرآن به سر ميگذارند و راز و نياز ميکنند و توسل به اهل بيت ميکنند. ولو اينکه دعا هم به خاطر گناه مستجاب نشود، اما اولاً آن ثوابي که گفتم دارد يعني ثواب يک عمر عبادت دارد و علاوه بر اين هم نتيجۀ دنيا دارد و هم نتيجۀ آخرت دارد. بالاترين نتايج را ميتوانيم از دعا بگيريم؛ ولو اينکه دعايمان مانع داشته باشد و مستجاب نشود. گاهي مانعي در کار است و دعا مستجاب نميشود و آلودگي انسان و آلودگي اجتماع دارد و آلودگي اجتماع يعني فساد فردي و اجتماعي و خانوادگي نميگذارد دعا مستجاب شود. گاهي مانعي در کار است و صلاح نيست که دعا مستجاب شود و آنچه ميخواهد مستجاب نميشود؛ اما در هر سه صورت، ولو دعاي عادي باشد و دعاي حقيقي نباشد، اما نتيجۀ خود را دارد.
مثل نماز ميبينند. همينطور که در نماز اگر حضور قلب نباشد، نماز واقعي نيست و نماز واقعي آن نمازي است که حضور قلب داشته باشد؛ اما اگر حضور قلب هم نداشته باشد، اين نماز هم براي دنيا و هم براي آخرت، نتيجه دارد. علاوه بر اينکه نماز خوانده و بي نماز نيست، اين نماز هم نتيجۀ دنيا و هم نتيجۀ آخرت را دارد. دعا هم چنين است.
دعا سه شرط دارد. يکي اينکه به راستي رابطۀ عاطفي باشد و دعا با حال باشد و بي حال نباشد. به راستي دريابد خدا را، نظير آدم تشنهاي که تشنگي را درمييابد و وقتي خدا خدا ميکند، خدا را ميبيند. اين دعاي واقعي است و دعايي است که به آن رابطۀ عاطفي ميگويند. گاهي مانع هم در کار نيست و گاهي صلاح هم هست و وقتي اين سه جمع شود، مستجاب الدعوه ميشود. اين کساني که مستجاب الدعوه هستند، از همين راه است. اما يک دفعه هيچکدام از اين سه مورد نيست. مثل دعاهاي ما که در آن دل نيست و مانعي مثل گناه هم هست و صلاح هم نيست که دعا مستجاب شود؛ اما همين دعا فايده و نتيجۀ خودش را دارد. چنانچه گاهي حالي پيدا ميکند اما صلاح نيست که دعاي او مستجاب شود؛ معلوم است که اين دعاي واقعي نتيجۀ کامل براي دنيا و آخرتش و براي اولادش و براي سعادت ديگران و چه رسد به سعادت خودش را دارد.
اگر اين سه شرط در دعا پيدا شود؛ يکي اينکه دعاي واقعي باشد و با دل و با حضور قلب باشد و يکي هم اينکه مانع را با توبه و استغفار رفع کند و صلاح هم باشد که اين دعا مستجاب شود، آنگاه حتماً دعا مستجاب ميشود.
چيزي که ميخواهم عرض کنم، اينست که ما بايد اين دعا و راز و نياز با خدا، هميشه در زندگيمان باشد. مخصوصاً در شبهاي مقدس، مانند شب قدر. حال اين دعا يک دفعه با مقتضيات است و بسيار خوب است. يعني به راستي رابطه با خدا و بدون آلودگي و صلاح در استجابت هست و اين دعايي است که انسان پرواز ميکند و ميرسد به جايي که به جز خدا نداند.
گاهي هم همين دعاي رسمي و اسمي، نتيجۀ خودش را دارد؛ هم براي خودش و هم براي ديگران و هم براي خويشان و براي زن و بچه و براي سعادت دنيا و آخرت و مهمتر از اينها اينکه براي ما انحراف پيدا نشود و براي اينکه بلاي ناگهاني ما را نگيرد. همين دعاهاي رسمي براي رفع بلا، و همين دعاهاي اسمي براي اينکه بلا را بسوزاند، بسيار مؤثر است. گفتم مانند نماز ميبينند. نماز هم همين است. نماز هم ولو واقعي نباشد و با حضور قلب نباشد، ولو نماز از آدم گناهکار باشد؛ کار خودش را ميکند.
اگر دعا و نماز واقعي باشد، روايت داريم که دو رکعت نماز يک دعاي مستجاب دارد و قطعاً دعا مستجاب ميشود. اگر هم نماز ظاهري باشد، نتيجۀ خودش را خواهد داشت. نتيجۀ خودش هم گاهي رفع بلاست و گاهي هم خدا يک چيزهايي که اين در نظر ندارد و برايش مفيد است به او ميدهد. و بالاخره بالاتر از همه (وَاستَعينُوا بالصّبر والصّلوةِ وَ إنّها لَکَبيرَةٌ الّا عَلَي الخاشِعينَ، إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر)؛ نماز کار خودش را ميکند و نميگذارد که انسان منحرف شود. نماز اول وقت انسان را از انحراف نجات ميدهد و دعا و راز و نياز با خدا هم چنين است.
خلاصۀ بحث امشب اين شد که هردعايي باشد، در زندگي ما مفيد است و چيزي بهتر از دعا نداريم که براي زندگي ما مفيد باشد. اگر اين دعا سه شرط را داشته باشد،يعني يکي دعاي واقعي باشد و يکي هم آلودگي و گناه نباشد و يا توبه کند و يکي هم صلاح در آن باشد که آنچه ميخواهد به او بدهند؛ آگاه اين مستجاب الدعوه ميشود. و اگر اين سه شرط نباشد، اين دعا ولو اسمي و رسمي هم باشد و از فاسق و فاجر، ولو از کافر هم باشد و به راستي خدا خدا کند، نتيجۀ خود را خواهد داشت. چه رسد به مؤمن و چه رسد به شب قدر و جمعيتي که مسلّم در ميان جمعيت افراد مؤمن و خوب و افرادي که خدا آنها را دوست ميدارد، هست و خدا به خاطر آنها به همه رحم ميکند. بچههايي که در مجالس هستند و گناه ندارند، و خدا به همه رحم ميکند به خاطر بچههايي که در جلسه دعا ميکنند.
نميشود که دعا فايده نداشته باشد و بي نتيجه باشد و اينکه بعضي اوقات در ميان شماها هست که ميگوييد هرچه دعا کردم فايده نکرد. اين اشتباه است. هرچه دعا کردم فايده داشت اما بعضي اوقات آنچه او ميخواهد نميشود و مانعي در کار است و صلاحش نيست. خيلي اوقات اتفاق ميافتد که صلاحش نيست که خدا اين دعايش را مستجاب کند و اگر دعايش مستجاب شود، خدا آنچه ميخواهد به او ميدهد اما عاقبت بخير نميشود و العياذبالله حال انحراف خانوادگي پيدا ميکند. العياذبالله آبروريزي در زندگيش پيدا ميشود. آن دعا مستجاب نميشود براي اينکه صلاح نيست؛ اما پروردگار عالم پاداش اين دعا را به او خواهد داد و پاداش دعايش اينست که عاقبتش به خير ميشود و ذلت بعد از عزت نميبيند و حال انحرافي براي بچههايش جلو نميآيد و بالاخره دم مرگ خدمت مولا اميرالمؤمنين سرفراز است و روز قيامت هم به اندازهاي به او ميدهند که ميگويد اي کاش دعاي من اصلاًو ابداً مستجاب نشده بود.
اين راجع به دعاست.
چيزي که رسم خوبي در ميان شيعه است؛ اينست که در اينگونه مجالس اول توبه ميکنند. بعد از توبه، دعا ميکنند. در همين قرآن به سر گذاشتن، اول توبه است. دعاي اول و بعد هم دعاي دوم، توبه است. گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، اگر جداً انسان از خدا عذرخواهي کند، خدا ميآمرزد. توبه هم همينطور است. گاهي توبه اسمي است و استغفرالله و يا قرآن به سر گذاشتن و بک يا الله گفتن؛ ولو با دل نباشد و واقعي نباشد، نتيجه دارد اما توبۀ واقعي نيست. توبۀ واقعي آنست که جداً انسان در مقابل خدا از گذشته پشيمان باشد و خجالت زده باشد از اينکه در مقابل خدا گناه کرده است و اين توبه است و بايد در قبل از دعا باشد. لذا در ميان شيعه رسم شده که اول توبه ميکنند و بعد دعا ميکنند. اين هم مدرک قرآني دارد و هم مدرک روايي دارد و هم بايد چنين باشد.
به قول حافظ؛ شستشويي کن وآنگه به خرابات خرام
توجه به اين مطلب هم باشد که امشب بايد توبه کنيم. بايد توجه داشته باشيم که خيلي فساد اخلاقي داريم. هم فساداخلاقي در اجتماع داريم و هم فساد اخلاقي در خانوادهها داريم و هم فساد اخلاقي از نظر دل و شخصي داريم. بايد توبۀ از گناه کنيم و بعد از توبۀ از گناه، دعا کنيم.
اما اگر بخواهيم توبه کنيم، توسل ميخواهد. چنانچه در همين قرآني که به سر ميگذاريم و «بک يا الله» ميگوييم؛ علاوه بر اينکه توبه است، توسل هم هست و ما توسل ميخواهيم. اگر بخواهيم توبه کنيم، توسل ميخواهد و اگر بخواهيم دعا کنيم، توسل ميخواهد و بدون توسل نميشود. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابتقوا اِليهِ الوَسيله)؛ اي آدمهاي متّقي! وقتي ميخواهيد دعا کنيد و توبه کنيد؛ رابطه و وسيله در نزد خداست.
امام صادق ميفرمايد: «نَحن والله الوسيلة في القرآن»؛ آن وسيله در قرآن، ما هستيم. لذا رسمي خوبي در ميان شيعه شده که قبل از آنکه وارد دعا شوند، مصيبت ميخوانند و مصيبت يعني توسل، يعني حسين و اصحاب حسين را جلو آوردند و آنها را واسطه قرار دادن بين خودش و خدا.
نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم
یا الله
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک