شماره درس: 8
تاريخ درس: ۱۳۹۰/۵/۱۹
متن درس:
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریة ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
اظهار ارادت کنید خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با سه صلوات.
بحث دیروز راجع به حیا بود. این کلمه که فوق العاده تقدّس دارد. وقتی انسان تصوّرش را بکند. مثل اینکه یک هالهای از نور اطراف او را گرفته است و انصافاً یک کلمۀ خیلی مقدّسی است و آثار فراوانی هم دارد و در اسلام به اندازهای مهم است که پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) فرمودند کسی که حیا ندارد، دین ندارد. مَن لا حیاءً له، لا دینَ له. پیغمبر اکرم و ائمۀ طاهرین (علیهم السلام) فرمودند: من لا حیاء له، لا عقل له. آدمی که حیا ندارد، عقل ندارد. این کلمۀ مقدس منقسم میشود به اقسامی که یک قسمت حیا در خانه است. که دیروز دربارهاش صحبت کردم و گفتم که افراد در خانه باید از نظر گفتار و کردار و لباس متعارف باشند. حق ندارد پسر یا دختر در خانه ولو در مقابل خویشان هم باشد، غیر متعارف باشد. غیر متعارف بودن مختص زن به شوهر و شوهر به زن است. و اما یک خانم بخواهد در مقابل دامادش غیرمتعارف باشد، جایز نیست. این خلاف حیاست و نباید باشد. یک دختر در خانه بخواهد در مقابل پسرها و حتی در مقابل پدر، غیر متعارف باشد، از نظر لباس، از نظر نشستن و بالاخره از همه نظر باید متعارف باشد. اینکه محرم است حرفی است و ادب را رعایت کردن و حیا را مراعات کردن، حرف دیگری است. حتی مثلاً پدر شوهر که عروس مثل دخترش است اما همین عروس خانم آنطور که پیش شوهرش است، نمیتواند پیش پدرشوهرش باشد. ولو به هم محرم هستند اما این یک تعارف است و پوشش باید مراعات شود. و دیروز میگفتم که خیلی تأسف دارد که دشمن توانسته است حیا را به واسطۀ این ماهوارهها و به واسطۀ این عکسها و به واسطۀ اینترنتها ضربه بزند و ضربۀ حسابی هم زده است و بالاخره همه باید این حیا را در خانه مراعات کنند، و آیهاش را دیروز خواندم که حتی قرآن میگوید ای خانم در مقابل بچهها که بالغ هم نشدهاند باید متعارف باشی. لباس خواب تو مختص به شوهر توست. قرآن میگوید بچۀ ممیز تو هم حق ندارد در وقتی که پیراهن خواب داری تو را ببیند. قرآن از طرف کسی است که ما را ساخته و خوب ما را میشناسد و مصالح و مفاسد ما را خوب درک میکند و این نکات قرآن باید مراعات شود. اگر دنیا بخواهیم و اگر آخرت بخواهیم و اگر بخواهیم فساد اخلاقی نداشته باشیم چه در خانه و چه در اجتماع، باید به این نکات قرآن را توجه داشته باشیم. اصلاً یکی از معجزات بزرگ قرآن، همین نکتههای قرآن است. خود پیغمبر اکرم (ص) را در تاریخ میخوانیم که وقت پیراهن خوابشان را احدی ندیده جز خانمشان. حتی قبل از بعثت روایت داریم که وقتی میخواستند با حضرت ابیطالب بخوابند، پیغمبر اکرم (ص) تا چراغ خاموش نمیشد لباس رو را نمیکندند. حتی بعضی اوقات حضرت ابیطالب دستور میداد که عزیزم لباست را درآور و بخواب. میفرمودند صبر کنید تا چراغ خاموش شود و وقتی چراغ خاموش میشد لباس رو را در میآوردند و با لباس خواب میخوابیدند. آنوقت هنوز بعثتی نبود و آنهم در آن محیط پر از بلا و پر از فساد و پر از فواحش. اما مثل پیغمبر اکرم (ص) و مثل امیرالمؤمنین (ع) فوق العاده اینطور چیزها را رعایت میکردند.
این راجع به خانه بود، و اما راجع به خارج خانه. مرد باید لباس متعارف داشته باشد بطوریکه برآمدگی بدن او پیدا نباشد. معلوم است که وقتی مرد چنین است، زن چه باید بکند. آنوقتها که کت و شلوار نبود، همه لباسهای رو ییشان یک لباسی بود نظیر قبای روحانیت. رضاشاه این را گرفت. به خاطر همین گرفت که برآمدگی پشت مرد پیدا باشد. اما آن کسی که به او دستور داده بود زرنگ بود و به او گفت کت و شلوار مثل غربیها. و وقتی کت میپوشید دیگر برآمدگی بدن نمایان نبود. کم کم این کت گرفته شده و الان همۀ شما که اینجا نشستهاید خلاف متعارف هستید. یعنی برآمدگی پشت شما نمایان است و این با ادب اسلام سازگار نیست. این راجع به مردهاست. ببینید که راجع به زنها چیست. اسلام جدی چادر میخواهد برای اینکه برآمدگی بدن زن در کوچه پیدا نباشد. حتی چادر در خانه میخواهد برای محرمها و برای اینکه برآمدگی بدنش پیدا نباشد و برآمدگی جلو و عقب مختص به شوهر است. لذا قرآن میگوید چادر.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ (آیه 59، سوره احزاب). یا رسول الله به همۀ زنها بگو که چادر سر کنند. چه زنهای خودت و چه دخترهایت و چه زنهای غریبه، همه و همه چادر سر کنند. بعد قرآن میگوید برای اینکه این علامت شخصیت خانم است و وقتی چادر سر کند، برآمدگی عقب و برآمدگی جلوی او پیدا نیست. ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ. وقتی برآمدگی پشت او پیدا باشد، مرد از عقب او نگاه کند و راه برود، تحریک میشود و این مصایبی که الان پیدا شده است، پیدا میشود. وقتی که خانم چادر نداشته باشد، برآمدگی جلوی او نمایان است، حساس ترین جاهای بدن. جوان میبیند و به این تمایل پیدا میکند. او نشان میدهد برای اینکه جوانها به او طمع پیدا کنند. معلوم است که چه مفاسدی جلو میآید که الان آمده است و ما بی تفاوت شدیم و فکرش را نکنیم که ناموس ما در مخاطرۀ عجیبی واقع شده است. شما خیال میکنید که چادر را از دست دادید، نفعی کردید. خیر، به قول قرآن چادر علامت شخصیت است و این خانم این علامت شخصیت را از دست داده است. الان چادر دِمُده شده یعنی یک بلا و یک مصیبت برای خانم. اصلاً نصف بیشتر این فساد اخلاقی در اثر بیچادری است. همۀ ما، روحانیت و مسئولین و مخصوصاً مردم این نعمت بزرگ را از دست دادهاند. اما عمده که کتکش را خوردند و میخورند، خانمها هستند و چادر، این نعمت بزرگ را از دست دادن، خیلی خسارت است. و بالاخره زن برآمدگی پشت و جلوی او باید نمایان نباشد حتی برای محرمها. این برآمدگی پشت و جلو مختص به شوهر است و غیر از شوهر کسی حق ندارد که ببیند و این هم حق ندارد که نشان دهد. اما الان صدِ نود در مانتوها برآمدگی پشت و جلو پیداست که این بی حیایی و بی ادبی است و خلاف قرآن است و خلاف روایت است و خلاف اخلاق است و این فساد اخلاقی جلو آمده که دیگر به خواهرش و به مادرش هم رحم ندارد و رسیده به آنجا که تمایل به پسر و تمایل به بچهاش هم دارد چه رسد به نامحرم. شیطان از کم شروع میکند اما به کم قانع نیست. اول که میخواهد شروع کند، میگوید چه فرق میکند مانتو و چادر. باید سر تا پا پوشیده باشد، الان سر تا پا که پوشیده است حال چادر باشد یا مانتو باشد. همان سال اول انقلاب من در همین اصفهان در ابن سینا میآمدم و منبر میرفتم. همان جا گوشزد کردم که ای آقا! ای خانم! این مانتو خیلی ضرر آینده دارد. مواظب باش که زنها مانتویی نشوند. این خلاف ادب و خلاف حیاست و اگر زن بی حیا شد، به قول پیغمبر اکرم (ص) میفرمود که: شرورترین همۀ افراد آن زنی است که حیا نداشته باشد. و این طرز حجاب خانمهاست. الان اینکه موی سر پیدا باشد، بچه بازی نیست و ما بچه بازی گرفتهایم. پیغمبر اکرم (ص) از معراج برگشته بودند و برای زهرا گریه میکردند و زهرا هم گریه کرد. گفت زهرا جان دیدم یک خانمهایی در آتش جهنم به مو آویزان شده بودند. جبرئیل به من گفت این زنهایی که موی صورتشان را نامحرم دیده است. اول مانتو بود و روسری و رو گرفتن و مانتو تا روی پا و کم کم کوتاه میشود و حالا مثل یک کت و شلوار شده است و باز اگر رها کنیم کوتاهتر هم میشود و به وضع زمان طاغوت میرسد. همان که انگلیسها آوردند و میخواهند. همان که فساد اخلاقی را استکبار جهانی برای ما آورده و میخواهد. اگر خون گریه کنیم جا دارد. الان در مغازههای مانتوفروشیها، این مانتوها روز به روز کوتاه میشود. حالا دیدم که شکایت هم شده، مانتوی بی آستین آمده است. من در ماشینم دیدم که این دختر جلفها مانتوهای بی آستین دارند. اگر هم یواشکی بخواهد یک آستین دارد و آن آستین را پایین میزند و با یک وضعی وقتی من و امثال من رد میشویم دوباره بی آستین میشود. این لباس شمر است نه لباس اسلام. و حتی شمر هم نه، شمری که میخواهد عفت را ببرد و این بدتر از شمر است. شمری که میخواهد هدف امام حسین را از بین ببرد و بدتر از عمر سعد است و استکبار جهانی میخواهند عفت و عصمت ما را ببرند. بردند اما بیشتر از اینها میخواهند. وقتی برسانند به آنجا که زن لخت به کوچه بیاید و با مرد به همدیگر ور بروند، آنوقت رها میکند. شیطان از کم شروع میکند. شیطان جنی و شیطان انسی، اما قانع نیست. قانع نیست تا برساند به آنجا که بالاتر از این بی دینی نشود. همۀ ما کوتاه میآییم و همۀ ما مسئولیم. پیغمبر اکرم (ص) میفرمود: كُلُّكُمْ راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ. همۀ شما مثل شبان هستید وهمۀ شما مسئول یکدیگر هستید.این لباسهای غیرمتعارف، این لباس چسبان و مسئولین ساکتند و هیچ کار نمیکنند. هیئت آمرین بالمعروف و ناهین عن المنکر نه میتواند کار کند و نه میکند. شماها هم که با بی تفاوتی تان و چه بی تفاوتیای. لباسهایی که دختر میپوشد و سینهاش پیداست و پشت سر و روی سر پیداست و زلفش پیداست و آستینها را بالا کشیده پیداست و بعضی اوقات میبینم همین دخترها و همین زنها را که به نام دین. پریشب میدیدم که تلویزیون همین دخترها را نشان میدهد و آقا هم میگوید حیا داشته باشید. ما عجیب شدهایم. من الان به شما میگویم که حیا داشته باشید، چه کسی حرف مرا میشنود؟. اما جامعۀ ما خیلی بی حیا شده است. این لباسش و آن طرز گفتار و کردارش و حالا یک چیزی که خیلی مصیبت است و در بازار هم هست. بازاری که یک وقتی تقدّس سر تا پای بازار را داشت. آن وقتی که من در مدرسۀ صدر طلبه بودم در بازار رفت و آمد داشتم و این بازار یک تقدّس خاصی داشت. تقیّد به ظواهر شرعشان و همه ریشدار بودند و حالا همه بی ریش هستند. این یکی از آن است اما همۀ آنها بی تفاوت هستند و با همین زنها خرید و فروش میکنند و یا در همین بازار شما این عروسکها به خاطر فروش یک بلوز. عکس عروسک را لخت روی لباس یا روی جوراب یا درِ مغازه میاندازد و نه مسئولین میگویند چرا و نه شماها. این نفهم به خاطر یک بلوز، عفت عمومی را ضربه میزند. یک هفت هشت ده تا عروسک درِ مغازه و یکی نصف پا، برای اینکه لباسهایش را بفروشد اما ضربه میزند به عفت عمومی و ضربه میزند به حیا. این لباس و این مانتو را درِ مغازه به یک عروسک میپوشاند و این تحریک حسابی راجع به جوانهاست. اینها خیر نمیبینند. یقین داشته باشید که اینطور مغازه و اینطور فروش لباس خیر نمیبیند و زن و بچهاش هم بی عفت و به همین طریق عاقبت بخیر نمیشود. اما ما هم عاقبت بخیر نمیشویم برای اینکه اینقدر بی تفاوت هستیم. اینها در مغازهها و در خیابانها و بازارها نباید باشد اما همه جا هست. همین زنها حسابی میروند خرید میکنند و مردها میبینند و تحریک هم میشوند و هیچ کس حق ندارد که حرفی بزند. خیلی بی حیاییست و ضربه زدن به حیا و ضربه زدن به عفت و عصمت و غیرت که بچه بازی نیست و اینها ذنب بلایغفر است و عاقبت بخیر هم نمیشوند. ما آنکه میترسیم و میلرزیم برای این نظام است. یک دفعه نظام ضربه بخورد. این اصفهان شهید داده و این شهدا نفرین میکنند. به یک معلول و مجروحی میگفتم که حالت چطور است. میگفت آتش زغال روی دست چقدر میسوزاند، دل من اینطور از این فساد اخلاقی میسوزد. ما رفتیم معلول و مجروح شدیم و برادرهای ما شهید شدند، آیا برای اینکه این فساد اخلاقی را که الان داریم، داشته باشیم؟. همه جا هست. در خانه با این ماهوارهها هست و یا با بعضی از این فیلمهای تلویزیون و با این سریالها. در ماه مبارک رمضان تلویزیون همه شده سریال و ماه رمضان لاأقل همه از آخوندها بود اما حالا موقوف شده و میگویند آخوندها برای سحرها و آن را هم دروغ میگویند و نمیدهند. این تلویزیون و این سریالها. یک سریال پیدا کنید که حیای اسلام را رعایت بکند. اگر پیدا کردید و اگر این تلویزیون یک چنین سریالی پیدا کرد. این خندههای زن با مرد را کجا اسلام میگوید که درست است و کدام مرجع تقلید میگوید که درست است. این خندههای این خانمها درِ مغازهها و این اهمیت دادن به این خانم بی حجاب و بدحجاب به خاطر اینکه یک بلوز به او بفروشید و یا یک جفت جوراب یا کفش به او بفروشید. کدام مرجع تقلید این را امضاء میکند. کدام قرآن و کدام روایت اهل بیت این را امضاء میکند. سرتاپای ما شده بی حیایی. در خانه بی حیایی، در کوچه بی حیایی و این نمیشود. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله آقای اراکی در زمان طاغوت در صحن مطهر حضرت معصومه (س) نماز جمع میخواند. آنوقت بعضی اوقات یک جمله میگفت که خیلی شیرین بود. میگفت خدا دیرگیر است اما سختگیر است. خدا دیر میگیرد اما محمدرضا را وقتی میخواهد بکشد بیست و پنج کیلو در مصر میکشد. خدا دیرگیر است اما این حُسنی مبارک را من در سایتها دیدم که آوردند گذاشتند در قفس. یک پیرزن یک نکبتی. هرچه به او میگفتند گناه نکن و گفتند این قضیۀ فلسطین تو را بدبخت میکند. با اسرائیل نساز. حرف نشنید و در حالیکه میتوانست فرار کند اما خدا نگذاشت که فرار کند. حالا خودش و بچههایش گیرند و چه گیری و چه ذلت عجیبی. خدا دیرگیر است اما سختگیر است. وقتی انسان بی تفاوت راجع به دین شد. پروردگار عالم غیرت دارد و غیرتش هم خیلی بالاست اما حلم دارد. ولی یک وقت حلم خدا تمام شود، وضع خیلی بد میشود. البته خدا این روز را نمیآورد. ان شاء الله این شهدا و این معلولین و مجروحین، این هشت سال جنگ و ان شاء الله این تشیع ما و نظر لطف امام زمان، نظام ما به دست ما و به رهبری امام زمان و پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود. اما احتمالش بس است که این بی حیاییها، یک وقت خدا غضب کند. و اگر خدا غضب بکند دیگر نمیدانیم که به کجا میرسد.
خدا خیلی با نمرود آمد. حضرت ابراهیم هرچه به او میگفت قبول نمیکرد و ادعای خدایی هم کرد اما خدا به حضرت ابراهیم گفت که با او بساز. خیلی با نمرود ساخت و هر بدی که کرد آن حلم حضرت ابراهیم و حتی به اینجا رسید که مردم حضرت ابراهیم را در آتش انداختند که او را بسوزانند اما خدا نخواست. نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم را نشان داد. ای مردم ببینید که خدا هست. ای مردم ببینید که خدا ولی خودش را در وسط آتش نجات میدهد. ای مردم ببینید که متنبه شوید. الان هم همین است و از این معجزهها زیاد است. میگوید ای مردم دست از این بی حیایی بردارید و دست از این فساد اخلاقی بردارید و بترسید. و بالاخره دیگر نشد که حلم خدا و عفو خدا شامل حال نمرود شود و بناشد که نابود شود. اصلاً در تاریخ هست که اینطور افراد باید با ذلت بمیرند. یعنی علاوه بر آتش جهنم که برای آنها موجود است. این حُسنی مبارک باید با این ذلت بمیرد تا جهنم برود. و به راستی حتی من ناراحتم برای این حُسنی مبارک که چقدر ذلت و چقدر بدبختی هم برای خودش و هم برای زن و پسرش. بدیها اینها را گرفته است. لذا گفت من با خدا جنگ دارم. گفت خوب، خدا هم با تو جنگ دارد. لشکرکشی کن. بیش از صد هزار لشکر را آورد در بیابان که میخواهم با خدا بجنگنم. ناگهان دید که حضرت ابراهیم تنها آمد. نمرود گفت پس لشکر خدا کجاست. گفت الان میآیند. ناگهان لشکر خدا آمد. این پشهها که شبها اذیت میکنند اما به قول قرآن در سورۀ فیل، خدا یک شعوری به اینها دارد که هر پشه در دماغ یک نظامی و مغز را میگزید و نظامی میافتاد روی زمین. خطاب به پشهای که برای نمرود بود گفت او را نکش و در دماغ او نرو و او را تعقیب کن و بالاخره تعقیبش کرد و نمرود فرار و این پشه به دنبال او، و رسید به آنجا که میگوید پشه آمد از درز دری که خیلی مهم بود رد شود و نصفش از بین رفت. این رفت روی تختش نشست تا فکر کند که چه خبر و چه شد. خطاب شد که برو در دماغش اما او را نگز. رفت در دماغ نمرود. لذا میآمدند با چکش در سرش میزدند و وقتی با چکش در سرش میزدند، پشه ساکت بود و تا نمیزدند زیرزیر این پشه بلند میشد. بالاخره همینطور زجرکش شد. در تاریخ وقتی برویم خواهیم دید که اگر به راستی جنگ با خدا شد و اگر بنا شد که حرف شنوی نباشد و چادر را یک شاخ انداختیم و در مقابل خدا قد علم کردیم، جنگ با خدا پیروزی ندارد و آنگاه میشود نمرود.
یک مثال دیگر بزنم. بنی امیه خیلی بد کردند. حتی حسین را کشتند اما خدا با اینها آمد، تا آن خلیفۀ آخر که مروان حمار بود. مسلم خراسانی آمد مسلط شد و مروان حمار فرار کرد. نظامیهای مسلم خراسانی او را تعقیب کردند. این در یک بیابان در یک خرابه منزل کرده بود. هرکجا رفت راهش ندادند. در هر ده و هر شهری که رفت راهش ندادند تا در یک خرابه منزل کرد. لشکر خراسانی رسید این از ترسش دسپاچه شد. از اسبش پیاده شد تا بول کند و در حال بول کردن او را گرفتند. وقتی او را گرفتند یک عرب یک جمله گفت که چقدر شیرین است. گفت: ذهب الدوله بالبوله. دولت بنی امیه به یک ادرار کردن و به یک بول کردن از بین رفت. او را آوردند پی مسلم خراسانی و جسارت کرد. زبانش را در آوردند و انداختند پیش گربه و آن گربه زبان را خورد. یک کسی آنجا بود گفت لا اله الا الله. چند روز قبل این زبان غلامش را درآورد و همین گربه خورد. چند روزی طول نکشید و الان زبانش را درآوردند و او را کشتند و نابود کردند اما همان گربه زبانش را خورد. اینها تاریخ است. یازده جا در قرآن میخوانیم که تاریخ بخوان. اما نه اینکه سرسری تاریخ بخوان بلکه تاریخ بخوان، هدف از تاریخ. قرآن خیلی تاریخ دارد و بالاخره ما باید به این توجه داشته باشیم که این بی حیایی که الان در جامعۀ ما حکمفرما شده و این نعمت بزرگی که از دست دادهایم، این خیلی خطر دارد و باید همه مواظب باشیم که این خطر العیاذبالله آتش نگیرد و مواظب باشیم که پروردگار عالم غضب نکند و این بی حیای و بی عفتی و بی غیرتی و این بی حیایی هم در خانه و هم در کوچه و بازار و در خیابانها، خیلی ضرر دارد لاأقل ضررش اینکه برکت از عمر ما و برکت از کسب ما و برکت از مال ما برداشته میشود و یک زندگی توأم با غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر تا بمیریم.