شماره درس: 26
تاريخ درس: ۱۳۸۱/۹/۲۱
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلوه و السّلام علي خيرِ خلقهِ، اَشرفِ بريّته ابي القاسم محمّد صلّي الله عليه و آله الطّيبيّن اَلطَّاهرين و علي جميع الانبياء و المرسلين سيّما بقيّه اللهِ في الارضين و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين.
بحث امسال ما در ماه مبارك رمضان، مربوط به تهذيب نفس بود واين بحث ارزنده ناقص ماند و بنا شد كه انشاءالله به مرور زمان در شبهاي جمعه اين بحث به جايي برسد آنچه درماه مبارك رمضان گته شد اين بود كه تهذيب نفس مشكل است خيلي مشكل است تهذيب نفس با دست چاه كندن با مژه چاه كندن و اين خيلي مشكل واجب است خيلي واجب است از وجب واجبات است واجبي حتي جهاد در راه خدا، نماز، خمس اين خودسازي از آن هم واجبتر لازمتر است و چيزي كه توجه به آن لازمتر از اين 2 است اين است كه بايد بدانيم همه صفت رذيله دارم كم پيدا ميشود كسي صفت رذيله نداشته باشد.
بايد سالها رياضت ديني بكشيم ز نظر علم و عمل كار بكند تا اينكه بتواند درخت رذالت را از دل بكند بتواند درخت فضيلت به جاي آن غرس كند، بارور كند و از ميوهي آن استفاده كند ـ40 سال خون جگر ميخواهد هم از نظر علمي و معملي تا بتواند چنين كند لذا توجه به اين مطلب كه همهي ما فات رذيله داريم بايد باشد و قرآن در قضاياي فراواني به اين نكته اشاره ميكند يك داستاني در قرآن راجع به حضرت داود داستان غمانگيز است ـ اهميت،زياد دارد داستان اين است كه حضرت داود بنا شد امتحان بشود امتجان مشكلي 2 نفر از عالم غيب آمدند پيش حضرت داود طرح دعوا كردند دعوا اين بود كه يكي از آنها گفت: من يك گوسفند دارم اما اين برادرم 99 گوسفند دارد و به من ميگويد: يك گوسفندت را بده به من 100 گوسفند داشته باشم و تو هيچ. اين درست است. حضرت داود با آن آدميتش رأفت و مهربانيش ظاهراً تحرك عاطفهاش شد و بدون اينكه فكر روي قضايا بكند بررسي بكند يك پيش داوري كردند حكم بكند يك پيش داوري و. گفت: كه نه ظلم به تو ميكند كه چنين ميگويد بعدآً حضرت داود گفت: بسياري از مردم اين خودخواهي را دارند كه ميخواهند همه مال خودشان. اي ديگران هيچ، بسياري از مردم خود خواهند نه ديگرگرا خودخورند نه ديگرخور، و بسياري از مردم ميخواهند همه چيز مال خودشان نه مال ديگران ـاين جمله را حضرت داود گفتند. ناگهان متنبه شدند كه ممكن است راستي آنكه ميگويد 99 مال من آن يكي هم مال من يك داعي ديني، يك داعي عقلاني داشته باشد لذا بايد برسي بيش از اين شود قرآن ميفرمايد: متنبه شد عد هم استغفار كرد ما هم استغفارش را پذيرفتيم اما بعد هم با يك عتابي خطاب به حضرت داود در حكمهايت مواظب باش كه درست حكم بكني 100 درصد عدالت باشد ـ و الا اگر 100درصد عدالت نباشد گمراهي است، بدبختي است، رذالت است از اين قضيهي حضرت داود خيلي چيزها استفاده ميشود از جمله بحث ما، كه قرآن ميفرمايد: صد، نودو نه از مردم خود خواهانداينها خودخوراند اينها خودپسنداند به عبارت ديگر قرآن ميفرمايد: قالب مردم مشتركاند بت آنها چيست؟ نفسيت آنها خوديت آنها اين خودخواهي اين نفسيت منيت در درون انسانها است و يك كسي بتواند اين منيت و اين بت را بشكند خيلي كار ميخواهد به قول امام 40 سال خون جگر هم از نظر علمي و هم از نظر عملي تا بتواند توحيد افعالي پيدا كند تا بتواند نفسيت و منيت و خودخواهي و خودرأي و خودفكري را اين بت را بشكند بشود 100 درصد تسليم خدا بشود يك كسي كه منيت، نفسيت نداشته باشد وقتي چنين باشد قرآن ميگويد« من به فكر ديگرانم نه فك رخود ـ قطعناً در اين جلسه ما نيست قرآن ميگويد نيست «و ان كثيراً من الخلطاء ليبغي بعضهم علي بعض» صد، نود مردم به بالا بلكه صد، نود و نه اينكه اينها منيت دارند، نفسيت دارند اين بت من در درون همه است و اين مشترك است در سوره يوسف ميفرمايد: كه « ما يومن اكثر هم بالله الا و هم مشركون» بسياري از مردم كه مسلمانند ايمان دارند اما مشركاند نميشود به اينها بگوئيم موحد نه اينكه نميگويند خدا يك است و دو نيست ميگويند راستي هم عقيده دارند خدا يك است و دو نيست. از بچگي در خانواده به او گفته شده خدا يك يك است، و دونيست. عقيده هم دارند اما وقتي ميرسد به اينكه لا اله الا الله عني مؤثري در جهان نيست جر خدا اينجا لنگ است وقتي ميرسد به آنجا كه در لا اله الا الله بايد عملي باشد و متابعت از نفس اماره متابعت از هوي و هوس نكند اينجا لنگ است و معناي مشترك يعني متابعت كردن از غيرخدا يعني مؤثر داشتن خودسازي كرد اين قضيه حضرت داود در قرآن زياد است كه تنبيه ميدهد زنگ خطر ميزند و ميگويد اگر خودسازي نكنيم همين است كه طرح دعوا شدهه است و حضرت داود يك واقعيت را گفته است گفت: ان هذا اخي له تسمع و تسعون ـــــ ولي ـــــ واحده فقال اكفلينها و غرني في الخطاب گفتند: يك گوسند دارم اما بردارم99 گوسفند دارد ميگويد: يك گوسفندت را به منن بده من 100 گوسفند داشته باشم تو هيچ ـ پشت سر هم انداز هم هست مرا هم مجاب كرده كه اين كار را بكنم حضرت داود جواب داد:فقد ــــــ
اين جمله اين از زبان يك پيغمبر خدا در قرآن نقل ميشود، همهي شما زن و مرد كه اينجا نشستهايد در حاليكه آدمهاي خوب كه سر و كار با مسجد و محراب و روحانيت داريد اما نميتوانيد بگوئيد من نفسيت ندارم، مسلماً نميشود به اين زودي كسي بگ.يد من منيت ندارم، نفسيت ندارم حرف خودم را نميخواهم به كرسي بنشانم من ديگرگرا هستم نه خودگرا من ديگرخور هستم مه خودخور در زندگي غير خدا كه ميتواند بگويد راستي لا اله الا الله از نظر عمل اگر راستي عملاً توحيد افعالي توحيد عباديش درست باشد يك كلمهي لا اله الا الله طيلارض پيدا ميكند ميتواند شب جمعه برود كربلا ا لا اله الا الله آنجا زيارت دورهاي بكند براي شامش هم بيايد خانهاش بدون اين كه احدي هم بفهمد اما شرط آن اين است اين لا اله الا الله عقيده قلبي او باشد باور كرده باشد لا اله الا الله از نظر عمل هم علاوه بر آن بارو از نظر عمل هم هيچ چيز را مؤثر در زندگي نداند جزخدا علاوه بر اين متابعت ز هيچ چيزي از هيچ كسي نكند جز خدا اين ميشود موحد معناي موحد آن وقت چه ميشود.
كسي است كه ديگر منيت ندارد، مفسيت ندارد ذرهاي هوا در دل او نيست، ذرهاي من من ندارد ـ كه مقام تسليم و رضا در همه چيز به دلش حكمفرما است. بحث ما در ماه مبارك رمضان بحث خوبي بود انصافاً چه قدر برداشت كرديم نميدانم اما بالاخره آن:ه در ماه مبارك رمضان فهميديم اين شد كه همه صفات رذيله داريم بايد اين صفت رذيله را رفع كنيم. و الا مشركيم بايد اين صفات رذيله را رفع و الا اين بتها ما را ميبرد جهنم قرآن ميفرمايد: «انكم و ما تعبدون حسب» جهنم شما و آن چه ميپرستيد هيزم جهنم هستيد ـ يعني آن كسي كه هوي و هوس بپرستد آن كسي كه نفس اماره و صفات رذيله بپرستد اين هيزم جهنم است همان صفت رذيله هم هيزم جهنم است ـ لذا مثل آتشي كه از تنور بيرون ميآيد آتش از درون اين بيرون ميآيد ـ بايد توجه به اين مطلب داشته باشيم ـ در ماه مبارك رمضان راج به اين مطلب صحبت شد ولي مهمتر از همه اين دو توجه اينكه خودسازي مشكل است به اينكه يك منبري بنشينيم يك نمازي بخوانيم يك اجتنابي از گناه داشته باشيم يك شبهاي قدري داشته باشيم يك سر و كاري با مسجد و محراب داشته باشيم اينها خيلي خوب معلوم خوب ـ انسان را متقي ميكند اما بتواند انسان را موحد كند او كار ميخواهد او زحمت ميخواهد او اقلاً در شبانهروز يك ساعت دو ساعت كار علمي، عملي براي خودسازي و در همين جلسه مقدس قطعاً يك نفر نيست كه هميشه يك ساعت اقلاً در 24 ساعت راجع به خودسازي راجع به تهذيبنفس از نظر علم و عمل كا ركند نميشود كه بااين سستي با اين تنبلي ما خودسازي كنيم در حاليكه ماه مبارك رمضان فهميديم قرآن يازده تا قسم ميخورد بعد از يازده تا قسم شش تا تأكيدد ميفرمايد «قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها» رستگاي فقط و فقط مال كسي است كه مهذب نباشد ـ صفت رذيلهاي او را ببرد يك آدم هوسي يك آدمي كه نفسيتها، منيتها او را افسار كرده باشد عضي از اوقات ميرسد به آنجا نفساماره ظيطان درون مخصوصاً همچنين شيطان بيرون اينها ملا هستند با يك توجيهاتي انسان را ميبرد ـ گناه را توجيه ميكند و وامي دارد گناه بكند لذا من بارها به جوانها سفارش كردم جوانها گناه كنيد موجب سقوط است بعد سفارش كردم جوانها اگر خدايي نكرده گناه ميكنيد گاهي باشد جبران باشد توبه باشد و الا اگر در سرازيري گناه واقع شدي مثل ماشيني كه ترمزش در سرازيري ببرد ـ به كجا ميرسد آدمي كه در سرازيري گناه شود گناه روي گناه دائماً گناه بياعتنائي به گناه اين جوري ميشود اما عمده نصحيت من عمدهي گفته من به همه مخصوصاً جوانها اگر گناه ميكنيد گناه را توجيه نكنيد اين يكي از دامهاي بزرگ شيطان است ـ خود شيطان عجيب است عالم است خود شيطان حتي در روايات داريم معلم اخلاق ملائكه است شيطان عابد است يك ملاي عابدي اما با توجبه كردند پدر خودش را در آورد آن هم توجيه غلط نميدانم؟ خودش متوجه بود كه توجيه غلط يا نه خطاب شد كه به حضرت آدن سجده كنيد. «فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين» گفت به اين سجده كنيد «فسجد الملائكه كلهم اجمعون الا ابليس» همه سجده كردند جزء اين آقا خطاب شد كه آقا شيطان، آقا شيطان كه آن وقت نبود چرا سجده نكردي؟همين منيت را كشيد جلو گفت: أنا خير منه . من من گفت من بهتر از آن هستم . چرا؟ گفت كه : «خلقني من نار و خلقته من طين» گفت براي اينكه من از آتش خلق شدهام او زا خاك، آتش اشرف ا زخاك پس سجده نبادي كنم ـ يعني در مقابل خدا در حقيقت برميگردد به اينكه خدا سرت نميشه من سرم ميشود اما توجيه غلط اصلاً يك مغالطه است براي خاطر اينكه خدا كه نگفت به جسم اين سجده كن خطاب شد كه: «فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين»
وقتي روحم را در او دميدم آن وقت ميشود آدم و الا تا روح در او دميده نشود كه ارزش ندارد اگر انسان روح نداشته باشد از نظر جسمي خوب چه تفاوتي بين صورتي كه به ديوار با اين آدم تن آدمي شريف است به جان آدميت خوب خدا كه نگفته بود به بدن اين سجده كن تا بگويد «أنا خير منه» حالا مفسرين ميگويند: اصلاً «أنا خير منه» نيز غلط بريا اينكه خاك خيلي اشرف از نار. حال او بفرمايد،كه نه نار اشرف از خاك آتش اشرف از خاك اما اصلاً مغالطه كرد توجيه كرد. توجيه غلط كرد و بالاخره رندهي درگاه خدا شد حالا ببينيد خود منيت و نفسيت انسان را به كجا ميكشاند حالايي كه رنده درگاه خدا شد اين ميتوانست بگويد خدايا غلط كردم خدا ميپذيرفت ديگر راستي ــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر توبه واقعي كرده بود، اگر در مقابل خدا خجالتزده شده بود، پروردگار عالم ميآمرزيد. خوب چرا اين ملاي عابد چرا نكرد؟ واي به خودپسندي واي به نفسيت واي به منيت زير بار نرفت. حالا زير بار نرفت نرفت شايد يك دعاي مستجاب داشت. دعاي مستجابش به كجا رسيد؟ گفت خدايا مرا مهلتم بده تا روز قيامت خوب براي چي؟ براي اينكه خودم را بسازم؟ براي اينكه خدمت به خلق خدا بكنم؟ گفك: خدايا مرا مهلتم بده تا روز قيامت تا انتقامگيري كنم. انتقامگيري از كي؟ از بچههاي آدم خوب اين بچههاي آد م چه كار كرده بودند؟ چرا اين است؟ چرا چنن شد؟ ملا است شيطان چرا اين طور كرد؟ خود حضرت آأم چه تقصيري داست كه بچههايش داشته باشند؟ ولي وقتي انسان منيت داشته باشد ميشود آمريكاي امروز ـ اين آمريكا كه اين همه جنايت در دنيا ميكند مردم چه تقصيري دارند؟ اين كه الان ميخواهد العياذبالله به عراق حمله بكند چندين هزار نفر را به خاك و خون بكشد اين افراد چه تقصيري دارند؟ چرا؟ اين بمبها كه روي سر اين اصفهانيها ريخت مردم چه تقصيري دارند؟ اما حسابها اينها نيست، حساب اين است من بايد ارضاع شوم، منيت من بايد ارضاع شود ولو اينكه عالم نابود شود خوب شيطان هم همين است گفتبه من تا روز قيامت مهلتم بده تا روز قيامت جهنم يدرست بكنم بعد هم تشر زده به خدا چند مرتبه شيطان به جاي اينكه بگويد غلط كردم تشر زده به خدا چنيد جا و ا زجمله اين كه گفت خدايا همهشان را خراب بكنم فبعزتك لا غونيهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين مخلصا را كه يك در ميليون يا يك در هزار هم نيست آنها هيچ مابقيشان را خراب ميكنم. اينها كه خراب ميشوند چرا؟ چه تقصيري دارند كه شيطان اين جور ميكند؟ منيت منيت حس انتقامجوئي را تحريك ميكند. مين حس رياستطلبي و پولپرستي را تحريك ميكند. ميرسد به اينجا كه ميبيند هر كدامشان در يك سوراخي بودند حالا اين سفرهي پررنگ را دارند ميبلعند چه بلعيدني به ق.ل اميرالمؤمنين مثل شتري كه گرسنه در بيابان علف را چه جور ميبلعد؟ اين سفره را ميبلعد اين وضع مردم هم هست بيكاري جوانهاي بيزن بيهمسر فقر فلاكت اعتياد و بالاخره مصيبت روي مصيبت حالا اينها همه به يك كنار زمزمه اين است ما ميخواهم براندازي كنيم آن وقت تو دانشگاه آن هم دانشگاه اصفهان ميگويد كه حكومت پهلوي داد ميزند چرا چنين است؟يعني چه جور ميشود كه شعار عليه امام عليه مقام معظم رهبري آن هم كجا توي دانشگاه اين دانشگاه بايد از نظر علمي جهموري اسلامي را خودكفا كند افت كرده حسابي كارش شده اينكه داد بزند حكومت پهلوي اي خاك بر سرت كنند خوب ميخوري خور ميبلعي ببلع چرا اين جوانها را رو كار ميكني كه اين جور بكنند بعد هم ميگويد اصلاً براندازي براندازي خاموش شيطان است ديگر ميشود چه كرد؟ وقتي فت رذيلهاي بر انسان حكمفرما بلاشد خوديت منيت توأم با نفهميدگي ميرسد به انجا و راستي اين قضيه شيطان كه قرآن هفت هشت جا نقل كرده است ميخواهد به ما بگويد همه همه مخصوصاً جوانها بايد خودسازي كرد بايد صفت رذيله را ريشهكن كرد بايد اين منيت را كنترل كرد كمكم اين منيت خوديت نابود شود و الا كار به جاهاب باريك كشيده شود يك روز شيطان است و حضرت آدم يك روز پيامبران است است «واينها كذلك و مارسلنا من قبلك في قره من نذير الا قال مترفوها» قرآن ميگويد: ما هر پيامبري را فرستاديم اينها در مقابلش عرض اندام كردند پيامبران معجزه نداشتند؟ چرا پيامبرها رسا از نظر گفتار نبودند؟ چرا پيامبرها اتمام حجت نميكردند؟ چرا پس چرا چنين ميكردند در مقابل پيامبرها؟ايستادگي ميكردند؟ هم نعمت پيامبر را از بين ميبردند براي خودشان و هم براي ديگران منيت قرآن ميفرمايد: كله پر بادي خدا نكنند كسي كله پر باد باشد خدا نكند كسي هوي و هوسدار باشد بعدش هم همينطور هر واقعيتي جلو بيايد چنين است تا الان رسيده اين جمهوري اسلامي با اين همه امتيازش با اين نعمتش مخصوصاً براي آنها براي آن ضد انقلابها اين جمهوري اسلامي خيلي منفعت دارد م از نظر رياستشان هم از خورد و خوراكشان هم از نظر حيفوميل ميليارد ميليارديشان اما ميخواهند سفره جمع بشود البته هيچ غلطي نميتوانند بكنند ولي ميخواهند سفره جمع بشود مل شيطان كه نتوانست غلطي بكند ولي انسان بايد به حال خودشان گريه بكنند كه چرا چنين است. در ماه مباركرمضان ميگفتم كه آقا خانم يكي از راههايي كه قرآن نشان ميدهد براي اينكه ما خودسازي كنيم سير در تاريخ است و من از شما تقاضا دارم كه سير در تاريخ بكنيد سير كنيد در احوال گذشتهها سير كنيد در احوال همينها و از آن پند بگيريد. يك دفعه شما اين جور نشويد خدا عاقبت همه ما را به خير بكند بعضي همينها كه حرفهاي نكبتبار كفر را ميزنند تو سپاه بودند تو بسيج بودند تو جبهه بودند اما حالا ناگهان كار اين جبهه رفته رسيد به اينجا نه عيله روحانيت عليه پيامبر هم حرف ميزنند عليه قرآن حرف ميزنند وقتي خودسازي نكرد ديگر جبههاش قايده ندارد قرآن ميفرمايد فايده ندارد وقتي مهذب نشد نمازش نميتواند جبههاش نميتواند مكهاش نميتواند او را نجات بدهد نميشود دل ناپاك است وقتي دل ناپاك شد چي ميتواند او را نجات بدهد آن وقت امتحان بيايد جلو ناگهان زير پل همه چيز ميزند نه حضرت امام را قبول ندارد امام زمان را مسخره ميكند نه امامزمان را مسخرهميكند قرآن را مسخره ميكند منيت نفسيت مخصوصاً چهار تا اصطلاح پيدا بشود غرور اين غرور از منيت پيدا ميشود مخصوصاً يك پيشوندي پسوندي پيدا كند به نام دكتر مكتر مخصوصاً يك شهرتي پيدا كند در ميان مردم جوانها به او بگويند باركالله اينها همه همه ناگهان آن منيت در مقابل خدا هم ميايستد ابنعباس به عايشه همين را ميگفت: ميگفت عايشه تو يك روزي سوار شتر شدي در مقابل ولايت يك روز سوار شتر شدي د رمقابل اما حسنمجتبي و من ميترسم اگر خدا عمر بدهد يك روزي سوار فيل شوي جنگ با خدا چقدر حرف خوبي جواب ابنعباس را عايشه چه داد؟ گفت كه بدن امام حسن را تيرباران كنيد خوب چرا؟ اگر ابنعباس خوب گفت بايد كه خوب گفت چرا بدن حضرت حسن تيرباران شود خوب ابنعباس چه ميگفت! ميگفت عايشه تو اگر مالك باشي از اين اطاقي كه پيامبر دفن است يك وجب براي يك هشت يك براي انكه زن اصلاً ــــــ ارشد نميبرد حالاً به قول ابنعباس اين هشت يك اين اطاق به اين كوچكي، اطاق 4×3 هم نبود اطاقهاي حجرات پيامبر، يك هشت يك پيامبر هشت زن داشت اين هشت يك را بايد هشت قسمت بكنيم يك وجب ميشود ميگفت خوب يك وجب از اين جا مال تو بابات را هم دفن كردي بعد عمر را هم دفن كردي با اجازهي تو نصف اطاق را گرفتي حالا اين اطاق مال امام حسن است ميخواهم امام حسن را اينجا دفن كنم چه ميگوئي؟ رو كرد به اين اراذل و اوباش گفت ما در مقابل بنيهاشم نميتوانيم حرف بزنيم آنها حرافند ما را حجاب ميكنند بنابراين جنازهي امام حسن را تيرباران كنيد هميشه چنين بوده است. الان چنين است ميگويد جنازه را تيرباران كنيد ديگه تازه جنازه را تيرباران كنيد يعني راستي ديگه الان در همين دانشگاه اصفهان چه اين دانشگاه چه آن دانشگاه جسارت به مقام معظم رهبري كردند ديگه چقدر پستي ميخواهد چقدر ذلت و نكبت ميخواهد كه انسان برسد به اينجا در دانشگاه نقطهي سياهي درست بكند كه اين نقطهي سياه در تاريخ نوشته بشود هيچ وقت پاك شدني نيست آلوده كردن دانشگاه به توسط يك مشت اراذل و اوباش ولي حرف را وقتي بشكافي اين است كه در مقابل حرف حرف ندارند زور دارند قلدري دارند نكبتباري دارند شعاري اين جوري دارند كه راستي انسان بايد دق بكند با اين شعارها كه جوان به نام دانشجو در دانشگاه در دانشگاه تمام اينها برگشتش به اين است كه خودسازي نكردهايم دانشگاههاي ما قبل از اينكه علم داشته باشد تهذيب نفس بايد داشته باشد ندارد حوزههاي علميه كم دارد شماها قبل از آنكه زن بگيريد شوهر بكند تشكيل خانواده بدهيد. بچه پيدا بكنيد وارد كسب بشويد وارد اداره بشود بايد خودسازي بكنيد و الا يك آدم منمن برود توي اداره وضعش ميرسد به اينجا كه الان ادارههاي ما رسيده پول اين ملت را ميخورد چه خوردني اما وقتي اربابرجوع به اين مراجعه ميكند بايد يك سال دو سال سه سال باز هم نشود مگر با چي با رشوه باز هم نشود مگر با پارتي با زهم نشود مگر با زور زوري پارتي رشوهاي باشد در جمهوري اسلامي آن وقت درست ميشود و الا كار درست نميشود چرا چنين است؟ چون خودسازي در ادارات نشده قبل از آن كه در اداره برود قبل از آنكه مسئوليتي پيدا بكند بايد خودسازي كند نكرده به اين جا رسيده است كه الان جمهوري اسلامي ما سياه شده ات از اين كارهاي زشت اينها جمهوري اسلامي آمده مردم در رفاه آسايش آقا خانم و الله اگر اين 23 جهموري اسلامي اقتصاد اسلام را پياده كرده بودند الان يك نفر فقير نداشتيم يك دفعه در ماه مبارك رمضان ميگفتم من سه چهار جلد كتاب در اينباره نوشتهام آن هم در زمان طاغوت مقايسه بين سيستمهاي اقتصادي و اثبات شده در آنجا با اقتصاد اسلام پياده شود فقر برداشته ميشود امتياز طبقاتي برداشته ميشود اقتصاد اسلام پياده ميشود ديگر بيزن بيشوهر نداريم ديگر فقر اجتماعي نداريم ديگر كوچههاي بي خيابانهاي بد نداريم ديگر مردم در ترافيك گير بكنند نداريم به جاي اينكه اقتصاد اسلام را پياده بكنند ديگر حالا ميگويد هچ چيزي بهتر از دموكراس غربي سراغ ندارم آن هم د ركجا تو مجلس تعجبيه! يك مسئول نمره اول تو مجلس بگويد كه دموكراسي غربي بديل ندارد يعني جمهوري اسلامي نميتواند بايد غربيها دنوكراسي غربي ان حكومت غربي آن بيايد به جاي حكومت اسلامي كار بكند نبايد دق كنيم؟ هم خودش دق كند هم ما؟ چه كنيم؟ مرگ بر صفات رذيله مرگ بر اين كسي كه ناپاك است مسئوليت پيدا ميكند ديگه همينجورها ميشود آخوند باشه همينه بازاي هم باشد همينه همينه دو سه كلمه مصيبت هم بخوانيم.