شماره درس: 38
تاريخ درس: ۱۳۸۲/۲/۴
متن درس:
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث امسال ما درباره اين بود چه كنيم چه كنيم صفات رذيله را رفع كنيم درخت رذالت را از دلمان بكنيم چه كنيم فضائل را براي خود كسب كنيم اين درخت فضيلت را در دل غرض كنيم بارور كنيم از ميوه آن استفاده كنيم كه اصلا از نظر قرآن به دنيا آمديم براي همين بلكه همه عالم براي ما، ما براي خدا و اگر بخواهيم ما براي خدا بشويم بايد مزكي[ ؟ ] باشيم بايد اين درخت رذالت راازدل بكنيم اگر بخواهيم براي خدا باشيم بايد شباهت به خدا داشته باشيم و اين فضائل را در دل غرض كنيم بارور كنيم از ميوه اش خودمان، ديگران استفاده كنيم كار، كار مشكلي است در سر حد محال است خدا بايد رحم كند خدا بايد توفيق بدهد معلم اخلاقمان خدا بايد باشد تا بتوانيم به جايي برسيم چه كنيم معلم اخلاق ما خدا باشد. گفتم دستور العملي در اول سوره المزمل به پيغمبر اكرم داده شده است دستورالعمل عاليست و به پيغمبر اكرم هم گفته شده بارسنگيني به دوشت آمده از اين دستورالعمل كمك بگير گفتم اين دستورالعمل يازده جزء دارد. راجع به 5 جزء از آن اجزاء صحبت كردم بحث هفته گذشته راجع به جزء ششم بود.(( و تقبل اليه تبتيلا)) يا رسول الله از دعا از راز و نياز با خدا كمك بگير هفته گذشته درباره اصل دعا صحبت كردم و گفتم از نظر قرآن از اوجب واجبات است آيات آن را خواندم گفتم از نظر قرآن حتما دعا مستجاب است آياتش را خواندم و بعد هم در مراتب دعا صحبت كردم مرتبه اولش همين لغ، لغه لسان و خواندن دعا مرتبه دومش هم نوا شدن، هم صدا شدن قلب با زبان مرتبه سوم توجه و حضور قلب تا اين جا هفته گذشته صحبت شد بحث امشب ما اين است چرا بعضي از دعا هاي ما مستجاب نمي شود آن كه ما مي خواهيم و مي گوييم خدا نمي دهد معلوم است بحث خوبي است و همه شما هم مي خواهيد كه اين بحث يك مقداري باز شود مستجاب نشدن دعا براي خاطر چند چيز است كه اگر اين چند چيز نباشد يا فراهم شود حتما دعا مستجاب است اول چيزي كه در روايات ما روي آن خيلي پا فشاري دارد و در اول دعا ي كميل هم آمده اين است كه گناه يا گناه فردي يا گناه اجتماعي نمي گذرد دعا مستجاب شود (( اللهم اغفرلي الذي تحبس دعا )) خدايا آن گناهاني كه نمي گذارد دعا مستجاب شود اينها را بيامرزگاهي گناه فردي است در روايات مي خوانيم كه بنا است دعاي او مستجاب بشود حتي خطاب به ملائكه مي شود نظر لطفي به اين كنيد آن چه مي خواهد به اين بدهيد اما اين گناه مي كند خطاب مي شود اين مورد غضب من واقع شد دعايش را مستجاب نكنيد ممكن است يك دروغ، يك غيبت، يك شايعه پراكني، يك چشم چراني در روايات مي خوانيم كه بعضي اوقات يك گناه ولو پيش خودش كوچك است اما موجب مي شود دست عنايت خدا از روي سرش برداشته بشود و معلوم است كسي كه دست عنايت خدا از روز سرش برداشته شد نه دعايش مستجاب نمي شود اصلا پرت است بدبخت است بيچاره است از همين جهت هم رسم شده شبهاي احياء اول آن آقا وا مي دارد مردم توبه كنند و بعد قرآن بر سر بگذارند آن روش آن سنت هم به ما مي گويد تا گناه باشد دعا مستجاب نيست عمده مفاسد اجتماعي است وقتي فساد در اجتماع زياد شدند دعا مستجاب نيست نعمت ها گرفته مي شود نه نعمت ها گرفته مي شود بلاها نازل مي شود و قرآن روي اين خيلي پافشاري دارد. (( ضرب الله مثلا قرية آمنة مطمئنه ياتي ها يررقها رغدا من كل مكان فكفرت بأنعم الله ماذاقها الله )) لباس جوع و الخوف بما كانوا يصنعون يا رسول الله برايشان مثال بزن يك دهي در امنيت بودند يك قريه اي نه فقط در امنيت نعمت مثل باران بر اينها مي باريد در رفاه بودند، در آسايش بودند اما گناه پيدا شد گناه اجتماعي فساد اخلاقي در اجتماع، در جوانها، آن نعمت رفت، رفت به جاي او ذلت، ناامني، گراني، قحطي براي آنها پيدا شد بعد قرآن مي فرمايد: مي دانيد در اثر چي (( بما كانوا يصنعون)) خودشان كردند گناهشان آن نعمت ها را برد آن بلا ها را آورد لذا يك روايتي داريم در نهج البلاغه از اميرالمؤمنين خيلي بالاست مي فرمايد :(( اذا ترك الامر بالمعروف و النهي عن المنكر سلة الله عليهم شرارهم فيدع خيارهم فلا يستجاب لهم )) وقتي كه امر به معروف و نهي از منكر در اجتماع نشد اجتماع فاسد شد مردم به معروف و نهي از منكر نكردند پست ترين افراد مسلط برسرشان مي شود. خوبها كه دعايشان مستجاب است اينها دعا مي كنند اما ديگر دعا مستجاب نمي شود اين نهج البلاغه اميرالمؤمنين علي (ع) است و اين روايات ما زياد است كه اگر جامعه فساد شد اين دودش در چشم همه مي رود. اگر لااباليها، اراذل اباشها آتش را برافروختند اين آتش درشهرهمه خانه ها را مي سوزاند ديگر حتي خانه هاي بيگناهان را حتي خانه هاي آن ضعيف و بيچاره ها را ديگرآتش گرفت ترو خشك مي سوزد و معلوم است اين وضعي كه ما الان داريم نبايد توقع داشته باشيم كه دعاها مستجاب شود مخصوصا اگر اراذل اباش اگر مردم نفهم به تقدسها جسارت بكنند به آنهايي كه خدا خيلي دوست دارد. اگر به دين به پيغمبر به قرآن و ائمه طاهرين به روحانيت به تقدسها به نماز به جماعت توهين شد، بي اعتنايي شد ديگر دعاها مستجاب نمي شود معلوم است نبايد هم بشود در روايات مي خوانيم وقتي كه مسجدها خلوت شد پاي منبرها خلوت شد مردم اعتراض از روحانيت كردند يكي از بلاها اينكه ديگر دعايشان مستجاب نمي شود و حتي الان روايتش را خواندم نه دعاي بدها مستجاب نمي شود دعاهاي خوبها هم ديگر مستجاب نمي شود.(( فيدع خيارهم فلايستجاب لهم )) گياه مقدس است اما بالاخره در محيط آلوده پرورش كرده است و اين گياه مقدس در محيط آلوده ديگر دعايش مستجاب نمي شود. ديگر آن نعمت هاي معنوي براي انسانها پيدا نمي شود قديم ها طي الارضها بود قديم ها خرق ها بود. قديمها رابطه ها بود قديم ها رابطه با ملائكه تشرف با امام زمان و وقتي كه جامعه ف اسد شد همه اين ها از بين مي رود آن مقدسه آن كه لياقت اين كارها را دارد اينها فرق نكرده آن تقدس را دارد. اما در محيط آلوده است خوب معلوم است در محيط آلوده ديگر نمي شود تشرف در محيط آلوده ديگر ملائكه نازل شود نمي شود يكي از رفقاي عزيز ما كه ارادت خاصي به آن دارد مي گفت مادربزرگم از دنيا رفت درهفته به خواب من آمد و به من مي گفت پسرجانم به اين مانتويي ها بگو سرقبرمن نياييد. براي اينكه ملائكه اطراف مرا گرفته اند وقتي اين مانتويي ها مي آيند ملائكه فرار مي كنند. وقتي محيط آلوده باشد ديگر ملائكه كجا يك وقتي بود آخوند كاشي رضواناللهتعاليعليه در همين مدرسهي صدر وقتي ميگفت:«سبوح قدوس» در و ديوار ميگفت:«سبوح قدوس» بعدش هم ميآمد در ميان شاگردها ادعا ميكرد اين اولي اجنحه مثني و ثلاث و رباع من ميبينم ملائكه بر من نازل ميشود با هم حرف ميزنيم و اين قرآن هم هست قرآن ميفرمايد كه آن كساني كه خدا بگويند و پابرجا روي گفتهشان باشند «الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا» يعني از تقدس خاصي برخوردار باشند «تتنزل عليهم الملائكه» ملائكه بر اينها نازل ميشود و ملائكه دلداري بهش ميگويند ميگويند«الله تخافوا و لا تحزنوا» تو نبايد از گذشتهها غم و غصه شداته باشي غم و غصه به توچه نبايد از آينده نگران داشته باشي نگراني و دلهره و اضطراب خاطر به تو جه «نحن اوليائكم في الحياه الدنيا و في الاخره» ما كمك حال توهستيم هم در دنيا كمككارتيم هم در آخرت كمككارتيم اين حرفها دو چيز يمخواهد يكي تقدس اجتماعي نباشد همه مترودند حتي خوبها، خوبها چرا؟ براي اينكه اعمال بد ديگران آتش است اينها را هم ميسوزاند آنم وقت از مصائب بزرگش يكي اسن است دعا در اين اجتماعفايدهاسس ندارد هر چه خدا خدا ميكند دل شب بلند ميشود راستي گريه ميكند تضرع دارد زاري دارد دعاي فردي ميكند دعاي اجتماعي ميكند اما فايدهاي ندارد گر چه اگر اين طور شد يعني براي خاطر اجتماع دعاي اين مستجاب نشد آنچه ميخواسته پروردگار عالم پاداش به آن ميدهد اين را هم توجه داشته باشيد در روز قيامت خدا خيلي پاداش ميدهد به اين در همين دنيا خدا پاداش مِدهد عاقبتش را به خير ميكند اما بالاخره اينكه بخواهد دعايش مسجاب شود در محيط الوده ممكن نيست الا كم يك وضع استثنايي بيايد جلو يك دعايي مسجاب بشود حالا يا فردي يا اجتماعي اما يك قاعدهي كلي كه از قرآن از روايات از نهجالبلاغه استفاده ميكنيم اين است كه اگر بخواهيم دعا مستجاب بشود خود بايد مقدس باشيم و محيط ما هم بايد تقدس داشته باشد والا اگر كمحيط تقدس نداشته باشد معلوم است دعا مستجاب نميشود و همين مقدار كه مردم راجع به دين بيتفاوت باشند مثل الان ديگر كجا دعا مستجاب ميشود. خوب بهانه آن بيتفاوتها، آن بيتفاوتها كه نشسته پاكاند خوبها هم هر چه تضرع و زاري ميكنند فايده ندارد «فيدع خيارهم فلاستجاب لهم» و شايد بيش از صد تا روايت كه اين جمله در نهجالبلاغه است. مضمونش صد تا روايت در روايات اهلبيت است اين اول چيزي كه مانع از استجاب دعاست والا قرآن وعده داده خدا وعده داده سندش هم قرآن است «ادعوني استجب لكم» شما دعا كنيد من هم مستجاب ميكنم بعشد هم تهديد كرده «ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين» آنهايي كه دعا نكنند بايد جهنم بروند در جهنم خار باشند ذليل باشند ديگر آيه طمطراقتر از اين تأكيد دارتر از اين ميشود خوب چرا ما دعا ميكنيم مستجاب نميشود واي از فسق و فجور واي از گناه مخصوصاً گناه اجتماعي اين بيبندوباريها الان اين بيتفاوتيهاي الان خيال نكنيد كه در روز قيامت فقط اين بيبندوباريها كه روز به روز بدتر ميشود اينها جهنم ميروند نه بابا آنها به جلو ما به دنبالشان آنها به جهنم ميروند براي لختي مختيگيشان براي اين بازي نكبتباري كه فعلاً درآوردهاند روز به روز هم بدتر ميشود ديگر حالا حالت موسيقيشان هم به كولشان است مثل تفنگي كه به كولشان است ميخواهند به جنگ اسلام بيايند خيال ميكنند با اين چيزها ميشود با روحانيت جنگيد با جمهوري اسلامي جنگيد نه بابا پدر خودت را درميآوري داري ريشه خودت را ميكني اما بالاخره الان هست ديگر اين بيبندوباري كه اين جانبازها مثل آتش ميسوزند يك جانبازي به من ميگفت كه آتش زغال مو را روي دست گذاشتي اين قدر دلم ميسوزد من درد دارم خيلي هم درد دارم نخاعي بوداين براي من خيلي آسان است اينكه ميسوزاند مرا اينبيبندوباري اجتماع است خوب اين است اينها جهنم ميروند براي اينها كه گفتم ما ي براي بيتفاوتي آقا همه شدند بيتفاوت دولت بيتفاوت ملت بيتفاوت بازاري بيتفاوت روحانيت بيتفاوت همه بيتفاوت آنها هم هر كار دلشان ميخواهد ميكنند روز به روز هم بدتر بدانيد اين اول مصيبتش همين است كه «اذا ترك الامر بالمعروف و النهي عن المنكرسلط الله عليهم شرار هم فيدع خيار هم فلايستجاب لهم» رذلها مسلط ميشوند بر جامعه خوبها دعا ميكنند دعايشان مستجاب نميشود چرا؟ چون امر به معروف و نهي از منكر از جامعه رخت بربسته است اينجا خيلي حرف هست اما ميترسم كه ديگر از بحثمان خارج بشويم اين اول چيزي كه مانع از دعا ست دوم چيزي كه مانع از دعا ست صفات رذيله است آدم حسود هر ه دعا كند دعايش مسجاب نيم شود بريا اينكه اصلاً دعايش بوي گند ميدهد دل ناپاك هر چه از آن دل ناپاك بلند شود ناپاك است آلوده است اين فيسوافادهها در زنها و مردها اينها نميگذارد دعا مستجاب شود نميشود. اين منيتها، خوديتها زيربارنرفتنها اين رياستطلبيها اين پولپرستيها نميگذارد دعا مستجاب شود و اگر ما بخواهيم دعايمان مستجاب شود بايد دل پاك باشد اگر بهشت هم بخواهيم برويم چنين است «يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم» اين قرآن است ديگر نميشود اين قرآن كه تأويل و تحويل كرد در روز قيامت چي به در ميخورد چي آدم را بهشتي ميكند دل پاك دلي كه در او حسد نباشد دلي كه در آن تكبر نباشد دلي كه در آن تكبر نباشد دلي كه در آن من، من پولپرستي و رياستطلبي و اينها نباشد در دنيايش هم دعاي كي مستجاب است دعاي آن كسي كه دل پاك داشته باشد مسلم اين دل پاك است كه ناگهان ميتواند راه صد ساله را به يك آن بپيمايد راستي بعضي اوقات ميشود. ميگفتند مرحوم محقق همداني كه خيلي بالابوده شاگردهاي خوبي هم تحويل جامعه داد من جمله مرحوم آقاي قاضي ميگفت: اين با شاگردهايشام كربلا بودند ايام زيارتي آمده بودند كربلا، كربلا بودند بعد از نماز مغرب و عشاء نشسته بودند صحبت ميكردند براي شاگردها يك دفعه وسط صحبت گفتند كه حاج سيد سعيد باركالله، حاج سيد سعيد باركالله دودفعه يك مقدار صحبت كردند دو دفعه گفتند حاج سيد سعيد باركالله اين شاگرد نفهميدند چه خبر است چيخه صبحي بعد از نماز صب كسي در زد خود اين آخوند همداني رفتند پشت در پابرهنه و در را باز كردند حاج سيدسعيد بود، حاج سيد سعيد . يكي از شاگردهاي همين آخوند بود. در بغل گرفتند بوسيدند دو سه مرتبه گفتند حاج سيدسعيد باركالله ديشب راه چند ساله را رفتي بعد از اين حاج سيدسعيد پرسيدندچه شد چه ميگويي گفت: راستش اين است كه من قايق نشستم از كوفه به كربلا در وسط راه يك مشت عربها ريختند در اين قايق يكي از اين عربها نشست پهلوي من و اين بدنش بوي گند ميداد. خسته هم بود خوابش گرفت سرش را گذاشت روي شانه من خوابيد بوي گندش يك طرف اين بدن سنگينش يك طرف و خور خور آمدم بيدارش كنم هي ز به من، عقل من، وجدان من، دين من زائر حضرت حسين است خدمت به اين خيلي خوب است صبر كردم، خسته شدم دو دفعه ميخواستم صدايش بكنم آن دين من وجدان من دلمن نگذاشت و بالاخره تا قبل از اذان صبح صبر كردم بر بوي گند اين بر بدن سنگين اين بر اذيتهاي اين همان وقتي كه صبر ميكرد آخوند همداني ميگفت حاج سيدسعيد باركالله راه پيمودي، راه را پيمودي ممكن است انسان اگر زمينه باشد در خودش در اجتماعش ميتواند راه چندين ساله را بپيايد نه دعا مستجاب است آن ديگر خيلي اسان است اين همين طيالارضها از اين جاها پيدا ميشود اين مستجابالدعوهها از اينجاها پيدا ميشود و بالاخره اين خرقعادتها از اين جا پيدا ميشود {}هيچ كار نميشود كرد. يك آيه داريم اين آيه خيلي كوچك است اما خيلي رسا ميگويد:«قل كل يعمل علي شاكلته» از كوزه برون طراود آنچه دراوست اگر دل پاك باشد معلوم است خيرخواهي، خدمت به خلق خدا، به فكر ديگران به همان اندازه كه به فكر خود است رابطه با خدا و اما اگر دل ناپاك شد قساوتها، خوديتها، منيتها، دزديها، پولپرستيها، رياستطلبيها از اينجا پيدا ميشود «قل كل يعمل علي شاكلته» بنابراين چرا دعايمان مستجاب نميشود؟ دلمان بد است رد دل صفت رذيله است و در روايات ميخوانيم تا سگ رد خانه باشد خدا نظر لطفي به اين خانه ندارد خوب معنايش همين است تا صفت رذليه در دل باشد خدا نظر لطف به اين دل ندارد لذا دعاها هم مستجاب نميشود بعضي اوقات راستي لغلغهي لسان هم نيست مي سوزد راستي بعضياوقات آبرويش رد خطر است دختر د رخانه دارد نميتواند جهيزيه تهيه كند راستي كسي دنبال اين دختر نميآيد ميسوزد اما آن حسادتش آن نساختن با شوهرش آن نساختن با زنش نميگذارد دعا مستجاب شود اگر بخواهد دعا مستجاب شود خانه را اول بايد يك دنيا تلطف و مهرباني كند وقتي كه زن و شوهر نساخت هي نق زد هي دل شوهر را سوزانيد هر چه دعا كند اين زن اين دعا مستجاب نخواهد شد وقتي كه مضيقهي زندگي مرد را به سطوح دربياورد اين تلاشش را در دل زنش درميآورد هي بداخلاقي كردن معلوم است اين ديگر نميتواند دعايش مستجاب شود دل پاك ميخواهد بهشت دل پاك ميخواهد رحمت خدا دل پاك ميخواهد اگر در خانه رفاقت باشد رحمت خدا هست اگر در خانه اختلاف باشد اول چيزي كه نيست رحمت خدا. اول چيزي كه نيست ملائكه از اين خانه رخت بر ميبندد شياطين رد اين خانه رفت و آمد دارند. آن وقت از جمله مصائب رحمت خدا ديگر در اين خانه نازل نميشود كي رحمت خدا نازل ميشود دعاي ما مستجاب ميشود وقتي زن و شوهر با هم رفيق باشند نق نق قرقر قهر و تهر اينهايي كه در خانهها هست آن وقتها در خانههاي پيرها بود ديگر حالا در خانههاي جوانها آمده اين نق نقها اين قهروتهرها معلوم است ديگر ملائكه را فراري ميدهد معلوم است رحمت خدا ديگر نيست يك آيه در قرآن استراجع به همين زن و شوهر ببينيد ميگويد :فليعضوا» زن وشهرها بايد گذشت داشته باشند اگر يك كلام بدي كردند ديگري گذشت قرآن ميفرمايد كم است «وليصفحوا» علاوه بر گذشت با اصلاً زن و شهر بايد بديها را نديده بگيرند كينهتوزي بين زن و شوهر اين چه زن و شوهريه بديهاي زن را گرفتند به رخش كشيدند كينه درس كردن، قهر كردن بديهاي شوهر را گرفتن و نق زدن قهر و تهر كردن قرآن ميگويد: نه «وليصفحوا» علاوه بر اينكه بايد گذشت داشته باشي بايد اصلاً نديده بگيري قرآن ميفرمايد اين هم كم است «وليعنوا وليصفحوا واغفروا» غفران اگر او بدي كند تو بايد خوبي كني مثلاً اليعاذبالله اگر صبحي بين زن و شوهر يك نگراني اين رفت از خانه بيرون وقتي كه ميخواهد بيايد حتماً بايد يك هديه براي اين زن ولو تقصير هم داشته باشد تهيه كند و بيايد در خانه ولو مرد تقصير داشته باشد وقتي كه وارد خانه ميشود خانم بايد با يك روي خوشي با زينت كردن با يك تبسمي گويا اصلاً چيزي واقع نشده يك جايزهايي يك گلي اين طوري قرآن ميفرمايد اگر اين باشد «فأن الله غفور رحيم» آن وقت رحمت خدا نازل است آن وقت ملائكه در اين خانه رفت و آمد دارد آن وقت ديگر شياطين حق ندارند در اين خانه باشد و اما اگر ان نشد عفو نبود صفح نبود غفران نبود اول مصيبتش اين است كه ديگر رحمت خدا نيست ديگر دعا در اين خانه مستجاب نميشود اول مصيبتش اين است كه ديگر رحمت خدا نازل نميشود ديگر خواه ناخواه اول مصيبتش اين است شياطين در اين خانه رفت و آمد بكند بيعفتيها از اينجا پيدا ميشود موادمخدرها، دزديها از اينجا پيدا ميشود ما بايد يك كاري بكنيم رحمت خدا را اول در دلمان رحمت خدا را اول در دل بياوريم بعد در خانهمان بياوريم بعد در اجتماع بياوريم آن اجتماع ميشود مستجابالدعوه آن خانه ميشود مستجاب الدعوه آن فرد ميشود مستجابالدعوه بحث ناقص است هفته آينده انشاءالله دربارهاش صحبت ميكنم. پايان