جلسه پانزدهم: دوستي و دشمني خدا محور
بسم الله الرحمن الرحيم
«دوستي و دشمني خدا محور»
آن چه پيش رو داريد گزيدهاى از سخنان حضرت آية اللّه علامه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 27/06/87 مطابق با شب هفدهم ماه مبارک;؛ رمضان 1429 ايراد فرموده;اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
صميميت، محور ارتباط مؤمنين
«وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَي مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لا نُوَالِيهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِي لا نُصَافِيهِ»
امام سجاد (ع) در دعاي آغاز ماه رمضان پس از بيان فرازهايي درباره حمد الهي، در چند بخش اموري را از خداي متعال درخواست ميكند كه نخستين امر درباره نماز است. در بخش دوم دعا به وظايف اقتصادي و مسائل مالي يك مسلمان پرداخته شده است. در اين دعا پس از مسائل مالي به صله;رحم و معاشرت با ديگران اشاره می شود. در اسلام وظايف بسيار گستردهاي درباره معاشرت وجود دارد، كه هم در احكام فقهي و هم در مسائل اخلاقي و ارزشي درباره آن بحث می شود. در بخش مهمي از مجموعه روايات، در مورد «عشرت»؛ به معني معاشرت، بحث و تأكيد شده است. با ديگران رفتار خوب داشتن، خوش اخلاق بودن، خوش برخورد بودن، خدمت كردن، و محبت كردن، اموري مطلوب خدا و از اعمال خيري است كه در ماه رمضان بايد اهتمام بيشتري به آن داشت. اگر كسي با ما رفتار ناروايي دارد بايد ما چگونه با او برخورد نماييم و عكسالعمل ما در مقابل رفتار ديگران چه بايد باشد؟ در نظام ارزشي اسلام و در احكام فقهي، سعي شده است تا مؤمنين با همديگر روابط دوستانه داشته باشند. انسان نسبت به همه مؤمنين وظايفي دارد، كه مجموع آنها را می توان، «وظايف اجتماعي اسلام»، نامگذاري نمود. اگر كتاب;هاي حديث بررسي شود بخش;هاي زيادي به اين موضوع پرداخته است. به عنوان نمونه اگر دو مؤمن به هم ديگر رسيده و سلام كنند، چقدر ثواب دارد. اگر مصافحه كنند، چقدر ثواب دارد. به ديدار هم رفته و رفت و آمد داشته باشند چقدر ثواب دارد.
بارش رحمت در سايه محبت دو مؤمن
در روايات آمده است اگر دو مؤمن به هم ديگر رسند، وقتي مصافحه نموده و به همديگر دست دهند، بين دو انگشت ابهام آن;ها، يك صد رحمت ريزش ميكند، نود و نه رحمت آن براي كسي است كه ديگري را بيشتر دوست ميدارد.1؛ اين نشان می دهد كه اسلام تا چه اندازه تشويق می كند، تا مؤمنين همديگر را دوست داشته باشند. در روايت ديگر آمده است وقتي مؤمن به خانه مؤمن ديگري رفته و در خانه او را می زند خدا فرشته;اي را ميفرستد تا از آن شخص بپرسد كه در اين جا چه كار دارد؟ اگر در پاسخ بگويد كه به ديدن دوستم آمده;ام، به او خطاب ميشود بپرس چه حاجتي داري و چه چيزي از او ميخواهي؟ آيا كاري با او داري؟ وقتي بگويد: خير، هيچ احتياج و كاري ندارم و تنها دلم تنگ شده بود و آمدم تا او را ببينم. خداي متعال به فرشته ميفرمايد: به اين شخص بگو تو در حقيقت به ديدن من آمده;اي، و مهمان من هستي و پذيرايي تو بر عهده من است.2؛ در روايت ديگري ميفرمايد «مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِي بَيْتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْتَ ضَيْفِي وَ زَائِرِي عَلَيَّ قِرَاك»3؛ كسي كه به ديدار دوست خود در منزل او می رود خداوند می فرمايد در حقيقت به ديدار من می آيي، و پذيرايي تو بر عهده من است. چرا كه دوست را براي خدا انتخاب نموده است و چنين دوستي است كه انسان را به ياد خدا انداخته و او را در انجام وظايف ياري می رساند.
تدابير ائمه اطهار (ع) براي تقويت صميميت بين مؤمنين
ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين تدابير گوناگوني انديشيده;اند تا بين مؤمنين و به ويژه بين شيعيان، روابط دوستانه بيشتر تقويت شود. در روايتي آمده است كه در كوفه بين دو نفر از شيعيان مشاجره و اختلافي بر سر يك زمين پيش آمد. هر كدام حق را از آن خود می دانستند. يكي از اصحاب امام صادق صلوات الله عليه كه به نحوي از امام (ع) نمايندگي داشت، يكي از طرفين را به منزل خود دعوت نمود و در آنجا كيسه;اي از پول را در برابرش نهاد و به او گفت كه مشاجره را تمام كند. اين شخص با ديدن پول ناراحت شد و گفت كه من احتياج به پول نداشته و می خواهم حق خود را بگيرم. نماينده امام صادق (ع) به آن مرد گفتند: اين پول را امام صادق (ع) در نزد من قرار داده است تا اگر بين دو نفر از شيعيان اختلاف مالي پيش آمد با اين پول آنرا حل كنم. آن شخص نيز با شنيدن اين سخن، كوتاه آمده و از حق خود گذشت.
بيش از سه روز، قهر كردن ممنوع
تلاش و اهتمام احكام اخلاقي و تربيتي اسلام بر اين است كه مؤمنين را از اختلاف دور نموده و روح مهرباني و دوستي را در جامعه تقويت كند. با وجود همه اين چاره انديشيها، پيشگيريها و درمانها گاهي ممكن است كدورت;ها و سوء تفاهم و اختلافاتي پيش بيايد. چه بسا شيطان با وسوسه مؤمنين، آنان را به كار ناروايي كشانده و بين آنان اختلاف و دعوايي ايجاد كرده و دوستي بين آنان را به كدورت تبديل نمايد. در اين باره روايت می گويد كه: «فَلَا يَهْجُرُ أَخَاهُ أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَيَّام»4؛ اگر بين شما با كسي، دلخوري و دعوايي پيش آمد، حق نداريد بيش از سه روز به اين دلخوري ادامه دهيد و پس از سه روز بايد با همديگر آشتي كنيد. دو مؤمن بيش از سه روز حق ندارند با هم كدورت داشته باشند. بلكه هرچه سريعتر بايد اين كدورت را با گذشت يا با داوري ديگران حل نمايند. در برخي موارد تنها كدورت و اختلاف نيست، بلكه اموال مؤمن مورد تعرض قرار گرفته يا به او توهين شده و يا مورد ضرب و شتم قرار می گيرد. در اينجا ديگر بحث سوء تفاهم و اختلاف لفظي نيست. در چنين مرحله;اي انسان چگونه بايد رفتار كند؟ آيا هميشه بايد عفو كرد؟ در اين موارد اخلاق و تربيت اصيل اسلامي چه می گويد؟ آيا هر كسي به انسان ظلم كرد، بگويم من تو را بخشيدم! شبيه آن چه انجيل تحريف شده براي حضرت عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام نقل كرده است؟ مسيحيان به حضرت عيسي علي نبينا و اله و عليه السلام نسبت داده;اند که به حواريين و يارانش فرمود: اگر كسي به شما سيلي زد، آن طرف صورت را نيز بياور و بگو بر اين طرف نيز سيلي بزن! آيا اسلام چنين چيزي را می پسندد؟ آيا در چنين مواردي بايد انتقام گرفت يا از فرد ظالم گذشت؟ جا دارد در اين مسئله اخلاقي پژوهشگران، تحقيقات وسيعي داشته و احكام فقهي و اخلاقي اين مسئله را براي مردم روشن كنند. چرا كه بسياري از مردم نمی دانند در چنين حوادثي چگونه بايد عمل كنند.
گذشت در عين عزّت، خواسته اسلام
آن;چه كه روشن است به طور طبيعي انسان مي تواند در برابر كسي كه در حق انسان ظلم نموده، عكس العمل مناسبي نشان بدهد. در اينجا دو مسئله مطرح است. نخست آنكه كسي كه مظلوم واقع ميشود آيا حق تظلّم داشته و می تواند ؛ اقدام به رفع ظلم و مقابله به مثل كند؟ دوم آنكه در جايي كه حق با اوست آيا بهتر است كه عفو كند يا حق خود را بگيرد؟ در اسلام براي كسي كه مظلوم واقع شده، حق تظلّم محفوظ است. «لا يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ»5؛ يا «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ»6؛ هر آن كس كه به او ظلم شده و درصدد ياري برآمده و از ديگران كمك بخواهد تا از خود رفع ظلم كند، يا درصدد انتقام بر آيد تا رفع ظلم بكند، اشكالي ندارد. در اسلام اين حق براي انسان محفوظ است. از اين آيه كه «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»7؛ می شود فهميد اسلام نخواسته است تا مسلمانها ذليل باشند. در روايتي آمده است «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»8؛ اگر كسي در راه گرفتن حق خود كشته شود، شهيد است. ممكن است به اموال، ناموس و حريم كسي تجاوز شود. اگر در چنين حالتي انسان براي دفاع از خود به سوي متجاوز حمله کرد و در اين نزاع كشته شد روايت ميفرمايد هيچ ملامتي بر آن نيست بلكه حكم شهيد را دارد. اسلام در چنين مواقعي از مؤمن خواسته است تا ذليل نباشد اما بايد توجه داشت كه هنگام مقابله به مثل پا را از حد خود فراتر نگذارد «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلي أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي»9؛ اگر در مقام تظلم و مقابله به مثل مجاز برآمديد، مواظب باشيد كه از حد خود تجاوز نكنيد، اگر يكي سيلي به شما زده شما حق داريد يك سيلي بزنيد. آن هم همان;گونه كه او زده، نه شديدتر. اين نكتهاي است كه خيلي مورد غفلت قرار ميگيرد. همين كه انسان ميبيند مظلوم شد و بايد دفاع كند، بيش از حد خود اقدام ميكند. اين جايي است كه بايد تقوا خود را نشان دهد. به خصوص در حال عصبانيت مشكل است انسان خود را كنترل كند تا حد و مرز را رعايت كرده و يك كلمه اضافه نگويد. بر همين اساس است كه حضرت سجاد (ع) در اين دعا از خدا ميخواهند كه به ما توفيق بده تا اگر كسي با ما كدورت و سوء تفاهمي پيدا كرد، ما در مقابل او گذشت كنيم.
بخشش از بزرگان است
در لحظاتي كه مؤمن بايد گذشت كند شيطان مانع انجام وظيفه شده و انسان را گمراه می كند كه مثلاً «آن يكي سن كمتري دارد و بايد او به نزد من بيايد»، «او جاهل است و من عالم»، «من ثروتمندم و او فقير». در چنين لحظاتي بايد تقواي الهي را رعايت نمود و به اين افكار بيهوده و امور اعتباري غير عقلاني و غير اسلامي توجه نداشت. مؤمن و مؤمن با هم برابرند. پير و جوان، عالم و جاهل، در مقام حقوق، همه مساوي هستند. اگر كدورتي پيدا شد انسان بايد منتظر فرصت باشد تا در اولين فرصت عذرخواهي كند و بگويد من را ببخشيد، ممكن است من اشتباه كرده باشم. اين اقدام شجاعت و گذشتي بيش از حد ميخواهد. به ويژه ؛ اگر انسان امتيازات و برتري;هايي هم داشته باشد. اگر استاد بخواهد از شاگرد عذرخواهي كند يا پدر بخواهد از پسر عذرخواهي كند، براي آنها خيلي سخت و سنگين است. در چنين لحظاتي نياز به توفيق و كمك الهي است تا انسان از آنهايي كه حركت ناروايي انجام داده;اند، بگذرد. البته اسلام سفارش می كند كه اگر كسي به شما ظلمي كرد و با شما رفتار نامناسبي داشت، به جاي اينكه او از شما عذرخواهي كند، شما به نزد او برويد و عذرخواهي كنيد. چنين رفتاري بسيار ارزشمند است و جلوي وسوسههاي شيطان را ميگيرد.
در گرفتن حق، ميانه;رو باش
مسئله دوم آن است كه وقتي انسان ميخواهد حق خود را از كسي گرفته و زير بار ظلم نرود در چنين موقعي انسان بايد بسيار مواظب باشد تا مرز حلال و حرام و مرز حق و ناحق را دقيقا رعايت كند. اگر انسان ميخواهد انتقام هم بگيرد، بايد در همان حدي باشد كه به او ظلم شده است نه بيشتر. آيا اگر انسان عفو كند بهتر است يا اينكه انتقام بگيرد؟ در فرهنگ ما به همت ادبا و شعرا چنين اعتقادي ايجاد شده كه «در عفو لذتي است كه در انتقام نيست»؛ آيات و روايات فراواني نيز در اين زمينه داريم.
عفو نبايد ظالم را جسور كند
سؤال اين است كه آيا در همه جا بايد از كسي كه ظلم نموده و كار ناروايي انجام داده، گذشت كرد؟ اولاً عفو كردن نبايد به معناي ظلم پذيري و ترس، و عدم جرأت براي دفاع باشد. برخي از افراد براساس تربيت محيط و خانواده، پذيراي هرگونه ظلم و تعدي هستند. انسان هميشه بايد آماده دفاع باشد و نگذارد به او ظلم بشود. تسليم در برابر كسي كه بي جهت به انسان ظلم كند، ظلم پذيري و «انظلام»؛ است كه از جهت شرعي و اخلاقي ناپسند و مذموم است. درباره قصاص و مقابله به مثل در مسائل شخصي بايد ديد كه نتيجه عكس العمل چه خواهد شد. فرض كنيد انسان كم عقل و زورگويي به شما ظلم كرده است. اگر از او گذشت شود چه بسا او در زورگويي و ظلم جسورتر خواهد شد، مثل اراذل و اوباشي كه در برخي محلهها پيدا ميشوند. اگر از روز اول در برابر چنين افرادي بايستند و آنان را قصاص كنند تا اين اندازه جسور نميشوند. عفو كردن يا گذشتن كردن نبايد موجب اين باشد كه ظالم جسور شود و امنيت و سلامت جامعه را به خطر اندازد. البته با كسي كه از روي عصبانيت كاري انجام داده و پشيمان شده است، بايد از روي گذشت برخورد نمود. در آيات قرآن اشاره به اين مطلب داريم كه جلوي بسياري از كارهاي بد را با كار خوب ميشود گرفت، «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ»10؛ در آيه ديگري آمده است «يَدْرَؤنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»11، در جايي ديگر آمده «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»12؛ يعني اگر كسي با شما درصدد دشمني برآمده و با شما ستيزه ميكند و ميخواهد به شما زور بگويد، اگر شما نيز عكسالعملي همچون او نشان دهيد، نزاع ادامه پيدا ميكند و اصلاح نميشود. روز به روز رابطه شما تيرهتر ميشود و ممكن است عواقب سوئي داشته باشد. در اين گونه موارد بايد با رفتار خوب مسئله را حل نمود.
ادب با تازيانه لبخند و عفو
در زمان ائمه اطهار (ع) كساني بودند كه در اثر تبليغات سوء و وساوس شيطاني، ذهنيتهاي نادرستي نسبت به امامان معصوم (ع) پيدا ميكردند. در تاريخ ذكر شده است كه يكي از پسرعموهاي امام سجاد (ع) در حضور همه، به ايشان جسارت نمود. اصحاب امام سجاد (ع) از اين جسارت بسيار ناراحت و عصباني شدند، اما سكوت امام (ع) اجازه اظهارنظر و واكنش را به كسي نمی داد. همه منتظر بودند تا ببينند امام سجاد (ع) چه دستوري می فرمايند. امام سجاد (ع) سكوت كردندتا پسر عموي ايشان هر چه ميخواست، گفت تا اينكه ديگر خسته شد و رفت. امام به اصحاب فرمودند: «آيا مايل هستيد برويم تا جواب او را بدهيم؟»؛ اصحاب با اين تصور كه به همراه حضرت از او انتقام گرفته و او را تنبيه می كنند، خوشحال با امام سجاد(ع) به سمت خانه آن مرد رفتند. وقتي به خانه آن مرد رسيدند و او را صدا زدند، حضرت به او سلام كردند و بعد فرمودند: «اگر اين چيزهايي را كه شما گفتيد، واقعا درست باشد و من اين عيبها را داشته باشم، دعا كنيد تا خدا مرا ببخشد، و اگر اين چيزهايي كه شما گفتيد، درست نبوده و دروغ و خطا و تهمت بود، من دعا ميكنم كه خدا شما را ببخشد. شما نيز استغفار كنيد.»؛ اين شخص از اين برخورد بسيار شگفت زده شد و به گريه افتاد و از امام سجاد عذرخواهي نموده و از مريدان آن حضرت شد. سپس حضرت فرمودند اين رفتار بهتر بود، يا اينكه من در مقابل او، مقابله به مثل و بدگويي ميكردم و حرف نامناسبي به او ميزدم؟ در چنين مواردي گذشت و عفو چند ثواب دارد: غير از آنكه ثواب فروخوردن خشم را نيز دارد «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»،13؛ ثواب ارشاد و تربيت آن شخص نيز به آن ثواب اضافه خواهد شد. اگر حضرت اجازه ميدادند تا اصحاب به آن مرد هتاك حمله ميكردند چه فتنهاي برپا ميشد؟ با اين رفتار اسلامي جلوي فتنه گرفته و اصلاح شد «ادْفَعْ ؛ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»، سپس ميفرمايد: «فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ»؛ اگر در برابر رفتار بد، شما كار خوب انجام دهيد آن كسي كه با شما دشمني دارد، با شما دوست ميشود «وَلِيٌّ حَمِيمٌ»؛ دوست صميمي شما ميشود. چه بهتر آنكه انسان با رفتار خوب يك دوست صميمي؛ پيدا كند و با يك فرو خوردن خشم و گذشت كردن، فتنه;اي را اصلاح و دفع كند. پس عفو در جايي كه موجب تجري ظالم و موجب افزوده شدن بر گناهان ظالم و افزايش جرم در جامعه نشود، بر انتقام و تأديب و تنبيه رجحان دارد.
گذشت آري، اما با دشمنان خدا هرگز
ر همين اساس در دعاي ورود به ماه رمضان امام سجاد(ع) از خدا ميخواهند كه توفيق آن را بيابيم تا با ما آن كساني كه با دشمني و ستيزه ميكنند، با صلح و آشتي و خوش رفتاري با آنها روبه;رو شويم «وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا»؛ كساني كه با ما دشمني ميكنند ما به جاي دشمني كردن با آنها مهرباني كنيم، اما اگر دشمني براساس دين باشد، مسئله تفاوت پيدا می كند. بر همين اساس امام سجاد (ع) در ذيل دعا ميفرمايند: «؛ حَاشَا مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ»؛ از كساني كه براي دين و به خاطر تو با آنها دشمني ميكنيم، هرگز نخواهيم گذشت. كسي كه با ارزشهاي ديني و عقايد اسلامي دشمن است، ما هرگز با او آشتي و مصالحه نميكنيم. «أَنْ نُرَاجِعَ»؛ يعني خدايا به ما توفيق بده تا رجوع كنيم به كساني كه از ما دوري كرده و با ما قهر كردند و با آنها آشتي كنيم «وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا»؛ آن كسي كه به ما ظلم كرده و اكنون در مقام اين هستيم كه حق خودمان را بگيريم، در مقام گرفتن حق بيانصافي نكنيم. و بيش از حدي كه خدا براي ما تعيين كرده و او به ما ظلم كرده، تجاوز نكنيم. «وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا»؛ آن كساني كه در مقام دشمني كردن و خصومت و جنگ با ما برميخيزند با آنها به مسالمت و آشتي برخورد كنيم. «حَاشَا مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ»؛ مگر آن كساني كه دشمني ما با آن;ها، بخاطر تو و در راه توست. ما با كسي كينه شخصي نداريم، ولي اگر بدانيم كسي به دين خدا لطمه می زند، از او نمی گذريم. اگر كسي به دين ضرر ميزند، ديگر جاي گذشت و احترام و نرمش نيست. آنجا بايد سرسختي نشان داد، تا آن فرد را بر سر جا نشاند. «حَاشَا»؛ مثل كلمه «الاّ»؛ و ساير ادات استثنا، فقط در جايي به كار ميرود كه مشتمل بر تنزيه باشد. يعني هرگز نمی توان از كسي كه به دين خدا لطمه وارد می سازد، گذشت بلكه با قاطعيت و با صلابت با او بايد برخورد كرد تا از دين رفع خطر شود «فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِي لا نُوَالِيهِ»؛ كسي كه بر سر دين با ما دشمني ميكند، دشمني است كه هرگز با او دوستي نخواهيم كرد. «وَ الْحَرْبُ الَّذِي لا نُصَافِيهِ»؛ در برخي نسخهها آمده: «وَ الْحِزْبُ الَّذِي لا نُصَافِيهِ»، «حَرْب»؛ اگر دشمني يک فرد با دين باشد و «حِزْب»؛ دشمني گروهي است، ما با چنين فرد يا حزبي، هيچ گاه با صميميت برخورد نخواهيم كرد و هميشه نسبت به او كدورت و دشمني خواهيم داشت، براي اينكه به دين لطمه نزنند و بتوانيم با آنها مقابله كنيم.
--------------------------------------------------------------------------------
1. ر.ك: بحارالأنوار، ج 5، ص 323، باب 17، «أن الملائكة يكتبون أعمال العباد».
2. وسائلالشيعة، ج 12، ص 56، باب 32، «استحباب الابتداء بالسلام».
3. الكافي، ج 2، ص 176، «باب زيارة الإخوان».
4. وسائلالشيعة، ج 12، ص 262، باب «تحريم هجر المؤن بغير موجب».
5. نساء / 148.
6. شورى / 41.
7. بقره / 279.
8. الكافي، ج 5، ص 52، باب «من قتل دون مظلمته».
9. مائده / 8.
10. مومنون / 96.
11. رعد / 22.
12. فصلت / 34.
13. آلعمران / 134.