شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

 

 بزرگان فرمودند کمال نهايي، تخلق به اخلاق حميده و پاک شدن از اخلاق رذيله است. اگر انسان به جايي برسد که حجاب ها از جلو قلب و ديدگان او کنار برود و ببيند هر چه هست، اوست، در قدم اول مي‌فهمد همه افعال از اوست و هيچ اثر و فعلي نيست، الا اين که به خداي متعال باز مي‌گردد. «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».[1] کمي که جلوتر رفت، به توحيد صفات و توحيد اسماء مي‌رسد و در نهايت به توحيد ذات دست مي‌يابد و مي‌فهمد هر چه هست، از اوست.
 
شک، ناشي از تعلق به دنيا
 
در کتاب شريف کافي مي خوانيم: «أَعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْيَقِينِ أَدْنَى دَرَجَةِ الرِّضَا».[3] بالاتر از رضا مقامي ذکر نشده است، سپس وارد مرحله يقين مي شود. همه شک‌هاي دنيا، ناشي از تعلق‌هاي ماست و يقين با رفع تعلق برداشته مي‌شود. مانع يقين، تعلقات است. بزرگان فرمودند آخرين مرحله سير، مرحله رضا و يقين است.
 
حاصل يقين و رضا
 
نتيجه يقين و رضا اين است که انسان به جايي برسد که احساس کند زمام همه هستي در دست خداي حکيم است. وقتي انسان مي فهمد کار دست خداي متعال است، به تدبير او راضي مي شود و در مقابل همه تدبيرات، به سرور مي‌رسد. وقتي تدبير حق را با همه عالم مي‌بيند، از روييدن يک گياه لذت مي‌برد و از رشد يک انسان ديگر سرخوش مي شود. اين ثمره يقين و رضاست. به خصوص اگر رضا به درجات بالاي خودش برسد. به تعبير ديگر، چنين انساني، در صنع خداي متعال، جز جمال و زيبايي را نمي‌بيند. چون مي‌تواند زيبايي ها را درک کند. او از محضر ربوبيت حق و عالم نگاه مي‌کند و در متن بلا هم سرخوش است. اين اثر رضا به قضاءالله است. البته سير در درجات رضا، مسأله‌اي ديگر است. از يقين که گذشتيم، به رضا مي‌رسيم. رضا نيز درجاتي دارد.
 
ميثاق براي بلا
 
در روايات داريم که خداي متعال قبل از اين که سيدالشهدا علیه السلام را به نبي اکرم و اميرالمؤمنين و صديقه طاهره علیهم السلام عطا کند، ميثاق اين بلا را از آن ها گرفته که اين فرزند با اين بلا روبه رو مي شود. آن ها عهد بستند، سپس خدا اين فرزند را به آن ها عطا کرد. لذا در احوالات هر سه بزرگوار هست که مرتب به ياد اين صحنه بودند.
 
درک عظمت و بلاي سيدالشهدا علیه السلام
 
باطن اين حادثه بر احدي جز بر نبي اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و اهل بيت عصمت و طهارت گشوده نشده است. هيچ کس جز نبي اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و اهل بيت نمي‌تواند وسعت و عظمت و بلای سيد الشهدا (علیه السلام) را درک کند. «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ». [5]
 
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
 
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
 
تلاش محتشم براي بيان حادثه عاشورا
 
محتشم شاعر موفقي بود. او زماني نبي اکرمصلی الله علیه وآله وسلّم را در خواب ديد که از او مي پرسد: چرا براي فرزند من شعر نمي‌گويي؟ عرض کرد: يا رسول الله، من نمي‌توانم. حضرت بيت نخست را خواند. باز اين چه شورش است که در خلق عالم است. محتشم برخاست و شعر را ادامه داد تا اين که به اين مصرع رسيد: گرچه بري است از ملال ذات ذوالجلال. او قلم را زمين گذاشت. دريافت کفر گفته است. نمي دانست چه بگويد. گريه کرد. او مي‌خواهد بگويد خداي متعال هم غصه-دار سيد الشهداست.
 
باطن و ظاهر عاشورا
 
باطن مصيبت سيدالشهدا (علیه السلام) با ظاهر آن فرق دارد. عاشورا مسأله‌اي بين خداي متعال و ولي اوست، ميثاقي است که خداي متعال از ولي خود گرفته و اين ميثاق را سيدالشهدا(علیه السلام) به ظهور رسانده است. خداي متعال سنگين‌ترين ابتلائات را براي حضرت رقم زده است. سنگين‌ترين ميثاق را گرفته و حضرت در متن سنگين‌ترين ابتلائات، با کمال اختيار پيش آمده است. مگر ما مي‌توانيم از خدا بخواهيم به ما بلا بدهد؟ ما اهل بلا خواستن نيستيم. اولياي خدا هستند که به استقبال بلاي خدا مي‌روند، چون بهترين وسيله قرب انسان بلايي است که خدا مي‌نويسد. لذا اولياي خدا به استقبال خدا مي‌روند و از خدا مي‌خواهند و توان کشيدن بلا را هم دارند. آن ها دشوارترين ابتلائات را مي‌کشند و خم به ابرو نمي‌آورند. وقتي اين صحنه ديده شد، احدي جرأت نکرد با اين ميثاق همراه بشود. سه بار اين صحنه عرضه شد. فقط سيد الشهدا توانست در صحنه ‌عاشورا به مرحله ميثاق برسد.
 
وفا به ميثاق با خدا
 
عميق‌ترين لايه عاشورا، وفا به ميثاق با خداي متعال است و اوج عبوديت به شمار مي آيد. يک طرف شيطان با تمام شيطنت و دشمني گام در ميدان نهاده و اين طرف هم افضل عبادت ها و بندگي ها و محبت‌ها و خضوع‌ها و خشوع ها ايستاده است. در عاشورا اعظم عبادات نبي اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم را مي بينيم. شايد معناي «حسين منّي وأنا من حسين»[6] اين باشد که عبادت سيدالشهدا به نبي اکرمصلی الله علیه وآله وسلّم وابسته است. عبوديت از نبي اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم سرچشمه مي‌گيرد، گرچه همه عبوديت‌هاي سيدالشهدا محصول دامن اوست. عبادت اوست که واسطه شفاعت مي شود.
 
خداوند مي فرمايد: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى». (اسرا: 1) ابليس هر چه توان داشت، در روز عاشورا به منصه ظهور گذاشت که نقطه ضعف نشان ندهد. يک روايت شاذي است که گوياست. شيطان چند دعاي مستجاب داشت که يکي را براي روز عاشورا گذاشته بود. وقتي سيدالشهدا در گودي قتلگاه بود و خورشيد بر حضرت مي‌تابيد و بدن حضرت مجروح بود، شيطان به خدا عرض کرد: خدايا خورشيد را بتابان، ولي يک آه سيد الشهدا نگفت. جبرييل آمد و حائل شد و سيد الشهدا فرمود: جبرئيل کنار برو.
 
رواياتي درباره عاشورا
 
در روايات هست که ملائکه از خدا اجازه مي‌گيرند: خدايا اجازه بده ما برويم و نگذاريم اين صحنه محقق شود. سيدالشهدا (علیه السلام) در گودي قتلگاه آرام بود. در روايت ديگري هست که بعد از ظهر عاشورا به حضرت گفته شد: اگر بخواهي همه را برمي‌گردانيم و هيچ چيز هم از مقامت کم نمي‌کنيم. حضرت عرضه داشت: نه.
 
ماندن آن ها سبب نمي‌شود سيدالشهدا به شهادت نرسند. حضرت بيعت را از آن ها برداشتند. شب عاشورا با التماس ماندند. التماس کردند که سيدالشهدا آن ها را رد نکند. روز عاشورا خونشان را پيش روي امام حسين(علیه السلام) دادند. سي هزار لشکر يک طرف و طرف ديگر حداکثر دويست نفر بودند. اين جنگ، جنگي قاعده‌مند نبود. صبح، عمر سعد جنگ را با تيرباران عمومي آغاز کرد. حمله عمومي از جناح راست بود. يک جنگ تن به تن شکل گرفت. اين جنگ بيش از نيم روز ادامه پيدا کرد. هدف دشمن سيدالشهدا بود. آن ها با سيدالشهدا کار داشتند. خود حضرت هم گفت که برويد. اگر برويد دشمن خوش حال مي‌شود. آن ها فقط با من کار دارند. بسياري از آن هايي که در کربلا بودند، خوارج هستند. کاري با يزيد و بني اميه ندارند. نيامدند به نفع بني اميه بجنگند، بلکه آمدند عقده‌هايي که با اميرالمؤمنين داشتند، بر سر سيدالشهدا خالي کنند. حضرت پرسيد: چرا مي‌خواهيد مرا بکشيد؟ حلال خدا را حرام کردم. حرام خدا را حلال کردم.
 
انسان¬هاي نيرومند براي صحنه¬هاي بزرگ
 
خداوند مي فرمايد: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها». (بقره: 286)  ولي خدا، انسان هاي ضعيف را براي صحنه‌هاي بزرگ دعوت نمي‌کند. وجود مقدس قمر بني هاشم که اعلم ياران امام است و چهار امام را درک کرده، يک بار هم نمي گويد: بروم، نروم؟ او امام شناس است. ممکن است ابن عباس به مشورت محتاج باشد، ولي قمر بني هاشم اين گونه نيست. تصديق يعني هر کاري ولي خدا مي‌کند انسان بپذيرد. اميرالمؤمنين عادل است و به حق عمل مي‌‌کند.
 
تشنگي اصحاب و اهل بيت سيدالشهدا علیه السلام
 
وفا يعني به گونه اي عمل کني که جاي شک نماند و نگويي اي کاش اين گونه عمل مي‌کردم. اساس عاشورا صديق بودن و بندگي و تولي خدا متعال است. روز عاشورا سيدالشهدا علیه السلام آب نديد. تشنگي در خيمه‌هاي سيدالشهدا علیه السلام بيداد مي‌کرد. اصولاً مسأله تشنگي اصحاب و اهل بيت سيدالشهدا علیه السلام ، مسأله خاصي است. تشنگي معمولي نيست. نوشتند طفل شيرخوار حضرت بر اثر تشنگي نمي توانست گريه کند و تکان بخورد. فقط گاهي لب هاي خود را بر اثر شدت تشنگي بهم مي زد________________________________________
 
 مفاتيح‏الجنان، ص13، فصل اول در تعقيبات مشتركه...،  ص12[2] .
 
 الكافي، شيخ کليني، ج2، ص62، باب الرضا بالقضاء ...،  ص60[4] .
 
 بحارالأنوار، مجلسي، ج 98، ص 293، باب 24،  كيفية زيارته صلوات الله عليه...،ص290[6] مع‏الركب الحسينى، ج‏6، محمدامين اميني، ص 44، 1، التمسك بعموم وإطلاق بعض الآيات القرآنية...، ص 43[7] .
 
 اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاووس، ج20، المسلك الثاني في وصف حال القتال و ما يقرب من تلك الحال‏...، ص120[9] .
 
 همان، ص183
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group