جلسه یازدهم حسینیه شجاع فر / فساد و علو یهود قوم مسلمان و جریان نصرت سیدالشهداء
متن زیر جلسه یازدهم سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام محرم الحرام سال 92 در «حسینیه شجاع فر» ایراد فرموده اند که در تاریخ 24 آبان ماه برگزار شده است. در این جلسه ایشان به تفسیر آیات ابتدایی سوره اسراء پرداخته و با اشاره به دو فساد و علو بزرگ یهود این امت به جریان عاشورا می رسند و نصرت خداوند را بر محور عاشورا و ظهور حضرت حجت(عج) توضیح می دهند. در ادامه نیز به معانی نختلف ظهور پرداخته و همراهی با تداوم با مصیبت کربلا را بیان می کنند.
تفسیر آیات اولیه سوره اسراء و جریان فساد و علو یهود و تفسیر آن بر عاشورا
خداوند خطاب به بنی اسرائیل در سوره اسراء فرمودند: «وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً * فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي بَأْسٍ شَديدٍ» و ما به بنى اسرائيل در كتاب (توراتشان) حكم قطعى و اعلان حتمى كرديم كه شما بى ترديد دو بار در زمين (فلسطين) فساد خواهيد كرد و طغيان بزرگى را مرتكب خواهيد شد. و چون زمان وعده (كيفر) نخستين آن دو طغيان فرا رسد برخى از بندگان خود را كه سخت جنگجويند بر شما برانگيزيم. پس آیه بیان می کند که شما دو فساد دارید و یک علو کبیر و بزرگ و ما هم دو عقوبت برای شما داریم که بعید نیست که وعده اولی در مقابل قیامت باشد یعنی یک عقوبتی در قیامت برای شما است. و البته این عقوبت در دنیا هم دو مرحله داشته است.
در ذیل آیه: «لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» روایتی است که این دو فساد قوم یهود را این چنین معرفی می کند: یکی در باب شهادت امیرالمومنین(ع) و دیگری اهانت هایی که به امام حسن مجتبی(ع) می شده است که فرمود «قتل علي، و طعن الحسن»(1) قرآن می خواهد این اعمال ناشایسته را به قوم یهود نسبت دهد و آنها یهود قوم اسلام بودند. و این هم مهم است که توجه داشته باشیم که اصلاح زمین به نبی اکرم ص است و افساد هم به مقابل آن و اعراض و قتل آنهاست. اما سرکشی بزرگ آنها قتل امام حسین ع است.
و بعد آیه می فرماید « فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي بَأْسٍ شَديدٍ» که فرمود این وعده اول نصرت امام حسین ع است که البته دو جور تفسیر شده است. در بعض روایات آمده که این عباد و بندگانی که خداوند می فرستد و سخت گیری و شدت دارند، خود حضرت حجت(عج) و اصحابشان می باشند. اما در بعض روایات هست که «قَوْماً يَبْعَثُهُمْ اللَّهُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ» یعنی قومی هستند که خداوند آنها را قبل از قیام حضرت بر می انگیزد و هیچ خونی برای اهل بیت نیست مگر این که این افراد قبل از ظهور خونخواهی می کنند.
و بعد که می فرماید «ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيهِْمْ» ظاهرا از این به بعد باطن آیه خطاب به سید الشهداء است که اشاره به ظهور خود حضرت دارد؛ یعنی خروج و رجعت خود امام حسین در زمان ظهور؛
نصرت سیدالشهداء توسط خداوند بوسیله حضرت حجت(عج)
در آیه دیگری در همین سوره آمده است که «وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا» یعنی اگر کسی به ظلم کشته شود ما برای ولی او خونخواهی و انتقام و سلطه قرار دادیم تا قصاص کند، ولی نباید در قتل زیاده روی کند. آن مقتولی که به ظلم کشته شده، اکنون مورد نصرت خداست. و در روایت هم آمده است که آنکس که به ظلم کشته شد امام حسین ع است و آنکه ولی دم اوست حضرت حجت است. و این نهی از اسراف هم به منزله اخبار است یعنی حضرت به هیچ وجه زیاده روی نمی کند و اگر اهل زمین را در مجازات ظلم کربلا بکشند این زیاده روی نیست؛ در روایت است امام زمان دنباله های نسل قاتلان کربلا را مجازات می کند؛ به حضرت گفتند: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»(فاطر/35) جرم کسی بر دوش دیگری نیست، حضرت فرمود: این ها خودشان در قتل امام حضور نداشتند ولی این افراد راضی به عمل آنها هستند و همان مسیر را دنبال می کنند و لذا حضرت آنها را مجازات می کند.
و بعد هم «إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا» یعنی وجود سید الشهدا مورد نصرت الهی واقع می شود. و این نصرت الهی هم تفسیر به حمایت امام زمان از سیدالشهدا شده است که البته در کل نصرت در عالم به ائمه هدی تفسیر شده اس؛ آنها نصرت الهی در زمین هستند. پس یکی از نصرت های الهی ظهور امام زمان است.
تقریبا در قرآن هر کجا صحبت از سید الشهدا و خون ایشان شده است، صحبت از ظهور، امام زمان و نصرت حضرت است و نصرتی که خدا به سید الشهدا وعده داده دو چیز است: «مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْيِيدِ فِي هَلَاكِ عَدُوِّكَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِك »(2) یعنی یکی این است که دشمن حضرت را از بین ببرد و دیگر اینکه دعوت ایشان را اظهار می کند. یعنی عبادت سیدالشهداء اینگونه مورد نصرت و تایید خداوند قرار می گیرد.
دوران ظهور؛ آشکار شدن سه امر مهم
پس می توان گفت که امام زمان که ظهور کنند سه امر به وجود مقدس امام زمان اتفاق می افتد و ظهور حضرت سه معنا دارد. مرحله اول این است که دوران غیبت به پایان می رسد و امام بین مردم آشکار می شود. یعنی بعد از یک دوران طولانی غیبت، و مدیریت و هدایت هم زمان شیعه از پشت پرده، حضرت در میان مردم ظاهر می شود و البته باید توجه کرد که خود حضرت نیز باید ابتلائاتی را تحمل کنند تا عالم آماده ی عصر ظهور شود. و این ابتلائاتی که حضرت تحمل می کنند بسیار سنگین است.
در روایت آمده است که سدیر می گوید خدمت امام صادق رسیدیم دیدیم کاسه چشم حضرت پر از اشک و غصه است و ایشان متحول بودند و جملاتی را بیان می کردند و برای امام زمان(عج) ابراز بکاء می کنند. به حضرت عرض کردیم که چرا شما را متحول می بینیم؟ حضرت حوادث دوران غیبت امام زمان و ابتلائات عظیم امام زمان در دوران غیبت را توضیح دادند. و این جملات را فرمودند که «سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي وَ أَسَرَتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي»(4) یعنی آقای من غیبت شما آرامش را از من گرفته است... پس بعد از پایان امتحان و ابتلائات شیعه و ابتلائات حضرت، ایشان ظاهر می شود و ظهور جسمانی دارند.
معنای ظهور دیگر ظهور و برداشتن حجاب ولایت
معنای دیگر ظهور این است که حضرت حجابی که بر نبی اکرم و اهل بیت است را بر می دارند، آن حجاب ظلمانی سقیفه که در قرآن از آن در آیه ظلمات بحث شده است که « أَوْ كَظُلُماتٍ في بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض»(نور/40) و بعد از برداشتن این ظلمات، که البته هم تصرفاتی در باطن عالم دارند و هم در ظاهر عالم. با ظهور حضرت ظلمات این دنیا به پایان می رسد.
محور ظاهری این جمع شدن ظلمات هم دو امر است. یکی این که ابلیس را در کوفه گردن می زنند؛ و دیگر اینکه حضرت در مدینه آن دو نفر را بیرون می آورند و به چوب خشکیده ای می بندد (که درخت سبز می شود) و بعد از طرفداران آنها می خواهد از این دو نفر تبری بجویند و این جا کسانی که در ظاهر دنبال حضرت آمده اند و خیال می کنند مثل صدر اسلام دوران تقیه معصومین است و به ظاهر دور حضرت جمع شده اند، تبری نمی جویند و این گونه امتحان می شوند؛ و این سبزشدن درخت را معجزه و تایید بر حرف باطل خود می گیرند. آن دو نفر هم با یک صاعقه و صیحه از بین می روند. پس بساط ولایت اینها و تعلقات به اینها جمع می شود. این مرحله جمع شدن ظاهر آنهاست و البته باطن آن حجاب ها نیز برداشته می شود. و آیه «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشي * وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّي»(لیل/1) نیز به همین ظلمت و تاریکی آنها تفسیر شده است و آن روزی که تجلی می کند و تاریکی را می برد به ظهور حضرت تفسیر شده است. پس ظهور آن صبح روشنی است که بعد از رفع این حجاب آشکار می شود.
مرحله سوم ظهور؛ آشکار شدن غیب عالم
در تعابیر مختلفی در قرآن از غیب بحث شده است مانند توصیف متقین به اینکه « الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»(بقره/3) که متقین کسانی هستند که اول صفتشان ایمان به غیب الهی است. در روایات این غیب وجود مقدس امام زمان است که در آیه سوره یونس آمده است و فرمودند مراد از غیب وجود امام زمان است و حضرت استشهاد به آن آیه کردند که کفار به حضرت می گفتند چرا برای شما مثل سایر انبیاء، آیه غیبی نیست زیرا انبیاء با خود آیه غیبی می آوردند « وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ»(یونس/20)
پس می گویند چرا این پیغمبر، آیه غیبی با خود نیاورده است؛ رسول اکرم(ص) معجزه شق القمر هم داشته اند ولی دائمی با ایشان همراه نبوده است مانند حالتی که عصای حضرت موسی، و شفادادن مریض برای حضرت عیسی؛ آنها انتظار آیه غیبی از حضرت داشتند. آیه غیبی ایشان خود قرآن است و قرآن یک معجزه است و متصرف در نفوس و عالم است. کار حضرت موسی کلیم قابل مقایسه با نبی اکرم و قرآن نیست، قرآن کتاب الهی است و صامت و ساکت نیست، یک نور حقیقی است که در عالم تابیده و کار خود را می کند. اما کسانی که این را نمی فهمیدند و یا می فهمیدند ولی می خواستند قرآن را تحقیر کنند و قصد فریب دیگران را داشتند از حضرت درخواست معجزه غیبی مثل عصای حضرت موسی با شما داشتند. خدا این گونه پاسخ می دهد که «فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ» چیزی که شما می خواهید آیه غیبی خداست که در محضر خداست، از آن خداست، ولی خدا به من هم عطا کرده است ولی باید صبر کنیم تا زمان آن فرا رسد «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ» منتظر باشید من هم منتظر هستم و وقتی زمان آن فرا رسد آن موقع می فهمید که آیه غیبی من با بقیه انبیاء فرق می کند، معجزه من ید بیضا و عصا نیست بلکه وجود مقدس امام زمان هست که همه دستگاه های شما را جمع می کنند و هیچ چیز برای شما باقی نمی گذارد.
بناباین غیب الهی، ظهور امام زمان است، امام کلمه غیب است و درهای غیب از همه طرف گشوده می شود. پس اگر برای ظهور صبر شود، امتحان ها به پایان رسد، ظهور غیبت جسمانی دوره اش تمام شود، ما به خود امام می رسیم، حضرت در عالم تصرف می کنند، ظلمات را جمع می کنند، شعله های آتش را خاموش می کند. و بعد از اینکه بساط ظلمات ظاهرا و باطنا جمع شد، و آنها نه حکومت ظاهری دارند و نه شیطنتی، آن وقت حقیقت غیب امام در عالم آشکار می شود، وقتی امام ظاهر می شود، آن زمان است که همه انوار معصومین در ایشان تجلی می کند. این که قرآن می فرماید «وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها»(شمس/3) این روز تجلی نبی اکرم است و در جای دیگر تجلی ولایت امیرالمومنین بیان شده است.
در زمان ظهور امام زمان می فرمایند: هر کسی، هر پیغمبری و وصی را دوست دارد ببیند، بیاید و من را مشاهده کند؛ در آن روز همه انوار انبیاء که ظاهر یا مکتوم بوده و دوره ظهور آن نرسیده بود، ظاهر می شود. اگر حجابی بر شمس نبی اکرم(ص) باشد برداشته می شود و تنها کسی که می تواند نور نبی اکرم(ص) را جلوه دهد وجود امام زمان است. لذا در آینه وجود ایشان نور نبی اکرم و ولایت امیرالمومنین تجلی می کند؛ هر چیزی که در نزد انبیا بوده در نزد امام زمان نیز است؛ همه چیز به اندازه ظرفیت این عالم در وجود حضرت ظاهر می شود. همه ی حقایقی که با انبیا آمده است باید ظاهر شود، ولی باید مسیرآن طی شود، حضرت وقتی ظهور می کند همه آن چه که انبیا داشتند آشکار می شود.
اما این ظهور نصرت سیدالشهداء است. خدای متعال این گونه سید الشهدا را یاری می کند، که هلاک دشمن ایشان باشد و اظهار دعوت ایشان. بعد نوبت به دوره رجعت خود سید الشهدا می رسد و آن مرحله کمال خلافت حضرت است در عالم بعد از ظهور امام زمان و بعد از جمع شدن بساط ظلمات و بعد از گسترده شدن وادی نور در عالم است، آن امامتی که موجب می شود خوبان از عالم برزخ سر بر می دارند تا در کنار امام باشند، متنعم در دولت سید الشهداء اهل بیت شوند.
اما نکته آخر اینکه در این ایام محرم همه دوستان و شیعیان مطهر و منور به نور سیدالشهداء می شوند و البته با اختلاف درجات. لکن باید این سرمایه حفظ شود. اینگونه نباشد که از فردا زیارت عاشورا و بکاء بر ایشان تعطیل شود. اگر جایی و مجلسی هم نبود انسان در منزل خود برنامه برپا کند تا آنچه به ما دادن حفظ بلکه افزون شود که «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم»(ابراهیم/7). آنچه ما در پایان زیارت عاشورا داریم شکر بر مصیبت زدگی ما در عزای سیدالشهداء است. مصیبتی که مطهر واست و ما را در سپاه حضرت حجت قرار می دهد و از خونخواهان ایشان می شویم. این مصیبت بسیار قیمتی است. باید تلاش کنیم که قدردان آن باشیم. اگر این سرمایه ها را حفظ کنیم رشدها و مقامات عجیبی در انتظار ماست که فرمودند «لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِي وَصَفْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِهَا لَصَافَحَتْكُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ مَشَيْتُمْ عَلَى الْمَاء»(4) و این از وعده های حتمی خداست. السلام علیک یا ابا عبدالله.
پی نوشت ها:
(1) تفسير العياشي، ج 2، ص: 281
(2) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 1، ص: 402
(3) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص: 353
(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 424