تطهیر، شفاعت و دستگیری از همه کائنات جلوه دیگر از پیروزی و نصرت حضرت اباعبدالله(ع)
رضایت خداوند از امام حسین علیه السلام، حقیقی ترین چهره پیروزی حضرت
بحث درباره نصرت هایی است که خدای متعال نسبت به سید الشهداء علیه السلام عنایت کردند که نتیجه آن نیز پیروزی سید الشهداء علیه السلام بوده است. سخن در مورد همین موجودی است که در این عالم زندگی می کند و لباس بشر پوشیده و در هیچ یک از مقاصدش، از دشمن شکست نخورده است؛ چون شکست و پیروزی را باید در یک پارادایم و در یک چارچوب معرفتی، تعریف کنیم. این که گفته می شود فلان کس شکست خورد یا پیروز شد، فلان جبهه پیروز شد یا شکست خورد، براساس تحلیل ما از پیروزی و شکست است. حقیقت این است که اگر ما از منظر امام حسین علیه السلام به این صحنه ی عظیم عاشورا نگاه کنیم، تمام چهره های این صحنه، پیروزی سید الشهداء علیه السلام است.
اولین جلوه ی پیروزی سیدالشهداء علیه السلام این است که حضرت در مقام یک عبد وافی که می خواسته به خدای متعال وفا کند و پای عهد بندگی و شفاعتش بایستد، صد در صد، در صحنه پیروز بودند. هر چه کوره بلا در عاشورا سخت تر شد و هر چه شیطان تلاشش را بیشتر کرد و بر شعله ی شیطنتش در عاشورا افزود، حضرت بر استقامت و وفا و رضایشان نسبت به الله افزودند. خداوند متعال وقتی در قرآن پیروزی حضرت را بیان می کند می فرماید: «يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّه * ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ رَاضِيَه مَّرْضِيَّه»(فجر/27) یعنی شما از پروردگارتان راضی هستید و پروردگارتان هم از شما راضی است. اگر بنده از خدا راضی باشد مهم است ولی مهمتر از آن، این است که خدا از بنده ای راضی باشد و هیچ ضعفی در کار شما نباشد. «فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى * وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ»(فجر/29) این یک چهره ی پیروزی سیدالشهداء علیه السلام است که حقیقی ترین چهره پیروزی نیز همین است. اصلی ترین نصرت خدای متعال نسبت به سیدالشهداء نیز همین نصرتِ در این فتح بزرگ است. همه ی فتوحات دیگر کربلا نیز اثر این فتح عظیم است یعنی حضرت وقتی در بندگی خودش با خدای متعال سنگ تمام گذاشت بقیه درها گشوده شد.
پس نکته اول این که سید الشهداء در این میدان قطعاً پیروز هستند و هر عارف و سالکی که از این منظر به عاشورا نگاه کند، عبدی را می بیند که با خدای متعال پیمان بلا بسته است و حاصل این بلا، قرب و ضیافت و شفاعت است. در این پیمان، سید الشهداء صد در صد پیروز است. در سوی دیگر میدان هم شیطان با تجهیز تمام قوایش فتنه و غوغا به پا کرده و سعی کرده تا فضا را تیره کند، ولی به هیچ وجه، هیچ بهره ای از این همه تلاش نبرده است. این همان جایی است که شیطان صد در صد شکست خودش را می بیند و می فهمد که کار وفای به عهد بندگی تمام شده است. اگر دیگران هم نفهمند، او خودش می فهمد که پشتش به زمین رسیده و کار تمام شده است.
جلوه ی شفاعت سیدالشهداء علیه السلام پیروزی دیگر ایشان در حادثه عاشورا
اما جلوه ی دیگر پیروزی سید الشهداء علیه السلام در صحنه عاشورا، جلوه ی شفاعت ایشان است. حضرت این بلای عظیم را تحمیل کردند تا این فضای مبهم و تاریک را روشن و این فتنه ها را مهار و کنترل کنند. منکر را حذف و معروف را احیاء کنند، «لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضّلالة». اینک آیا حضرت در این میدان موفق شدند یا خیر؟ یعنی آیا سید الشهداء توانستند به گونه ای عمل کنند که با شفاعت و دستگیری ایشان، راهیان راه خدا به مقصد برسند و شیطان نتواند سد راه آنها بشود؟
از یک سو شیطان قسم خورده است که «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ»(اعراف/17) یعنی از هر طرف آنها را محاصره می کنم و نمی گذارم در راه معرفت و محبت و عبودیت حرکت کنند و قدم به وادی ولایت بگذارند. بیرون وادی ولایت، ضلال است، « فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُون»(یونس/32) از یک طرف شیطان کمر بسته است تا راه را بر اهل وفا و معتصمین به دامن نبی اکرم و اهل بیت ببندد، قسم خورده است که من در این دنیا راه را بر آنها می بندم، در این دنیا که با هم همنشین هستیم، نمی گذارم در صراط مستقیم حرکت کنند. در طرف دیگر این مقابله هم نبی اکرم اند که قبول کرده اند تا بلایی را تحمل کنند که باب شیطان بسته و باب ولایت گشوده شود. در این جبهه سید الشهداء در صدد بودند تا دست عالم را بگیرند و عالمیان را سالک و مقرب کنند. آیا حضرت در این چهره کارشان موفق نبودند؟
عاشورا بلاء نبی اکرم(ص) است
به این نکته باید توجه شود که عاشورا بلاء نبی اکرم است. همین طوری که قصه اسماعیل سلام الله علیهم اجمعین بلای حضرت ابراهیم است و ایشان باید تحمل کنند گر چه خود حضرت اسماعیل سالکند و رشد می کنند ولی اصل بلا، برای حضرت ابراهیم خلیل است. قصه عاشورا هم اینطوری است، صاحب عزا وجود مقدس نبی اکرم، امیر المؤمنین و فاطمه زهرا هستند که آن بلا را تحمل کرده اند. مرکز آن بلا هم حضرت سید الشهداء علیه السلام هستند. نبی رحمت قصد شفاعت همه را دارند و برای دستگیری و شفاعت، این بلا و مصیبت عظیم را تحمل کرده اند تا دست عباد الله را با این مصیبت بگیرند و هدایت کنند. هدایت ، تربیت و تزکیه حرف نیست که یک معلمی حفظ کند و برود بگوید. تعلیم و تربیت، تزکیه و فداکاری می خواهد و از همین جهت است که انبیاء، فداکارترین انسانها بوده اند، همه هستی خودشان را می گذاشتند و مثل شمع می سوختند تا دیگران از نور آنها استفاده کنند. انبیاء برای رساندن دیگران به خدای متعال، فداکاری می کردند، بلا تحمل می کردند.
تحقق فتح المبین نبی اکرم(ص)با تحمل بلای سید اشهداء
بعید نیست که خیلی از عبادات وجود مقدس رسول الله(ص) برای همین جنبه بوده است، یعنی برای این که بتوانند دیگران را دستگیری و شفاعت کنند. «وَمِنَ اللَّيلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَه لَّكَ عَسَى أَن يبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُوداً»(اسراء/79) شما نافله را به پا دارید تا خدای متعال شما را به مقام محمود مبعوث کند که آن مقام شفاعت است.
ذیل آیه سوره مبارکه طه «مَا أَنزَلْنَا عَلَيكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»(طه/2) نقل شده است که حضرت ده سال شبها روی پنجه پا می ایستادند و خداوند را عبادت می کردند تا این آیه نازل شد. خیلی از این عبادات برای شفاعت و باز شدن راه توحید برای دیگران بوده است و این همان فرمانی است که به وجود مقدس نبی اکرم خطاب شد «ادبر و فادبر». یعنی ایشان باید از آن مقام بیایند و دست ما را بگیرند و به مقصد برسانند. کسی که به معراج می رود و در معراجش، در مقامی قرار می گیرد که وقتی خطاب به جبرئیل می فرماید چرا در مثل چنین موقفی مرا تنها گذاشتی؟ جبرئیل عرضه می دارد شما جایی پا می گذارید که قبل از شما نه ملک و نه انسی پا نگذاشته است. در روایات نقل شده که وقتی ایشان پس از طی آن مقامات از معراج برگشتند، هنوز حلقه درب خانه تکان می خورد، حضرت با همه آن عوالم و سیری که داشته اند دوباره بر می گردند و با ما خاک نشینان حرف می زنند و از ما دستگیری می نمایند،
«إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً»(فتح/1) ما برای تو فتح مُبینی پیش آوردیم و می خواهیم عالم را به واسطه تو پاک کنیم. شیطان سعی می کند بیماری - به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام مسری- خودش را که استکبار و شیطنت و فرعونیت نفس است به دوستان اهل بیت سرایت بدهد. خدای متعال برای پیامبرش فتحی کرد که تمام این آلودگی های قبل و بعد امتش پاک شود، حقیقت هم همین است، یعنی گناهان ما با استغفار حضرت پاک می شود که صریح قرآن است «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»(نساء/64) وبه همین جهت وارد شده است که در روزهای شنبه حضرت را از راه دور زیارت کنیم و بگوییم خدایا، ما زمان حیات حضرت نبوده ایم و حالا آمده ایم که پیغمبر برای ما استغفار کنند.
این که به ما می گویند سید الشهداء شهید شد و شما گریه کنید، چون آن شهادت کار ما نیست. آن شهادت است که عالم را پاک می کند و فتح مبین است. ما بایدخودمان را در این وادی بیندازیم و اهل بکاء باشیم تا پاک شویم. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند انسان همین که مصیبت زده می شود هنوز اشکش جاری نشده است که رحمت خدا بر او نازل می شود. اگر گریه کرد، اشکش جهنم را خاموش می کند. شعله شهواتی که شیطان در وجود انسان شعله ور می کند، این شعله با اشک بر امام حسین خاموش می شود.
گریه بر سید الشهدا علیه السلام، بهترین راه خاموش کردن آتش تعلق به دنیا است
یکی از وسایل نفوذ شیطان خیال است. این وهم ماست که خیال می کنیم دنیا خبری است. این اوهام شیطان است، ده بار هم آزمایش می کنیم ولی دو باره می گوییم بروید این میز را هم بگیرید، می بینید خبری نیست، می گوید حالا برو میز بعدی! کار شیطان همین است. شیطان کارش این است که انسان را با وعده نگه می دارد وعده می دهد. شعله های شیطنت شیطان در عالم خیال با اشک بر سیدالشهداء خاموش می شود.
یکی از بهترین راه های مهار خیال، گریه بر سیدالشهدا است. بلا، خاصیتش این است که عالم خیال انسان را آرام می کند. خدای متعال مؤمنین را با بلا راه می برد. وقتی شیطان خیال را برمی انگیزاند تا انسان طوری به دنیا دل ببندد که نتواند دل بکند، خدای متعال با یک بلا، شعله های خیال را خاموش می کند. این که اگر کسی یک شب تا صبح بیمار باشد، تا این حد گناهش آمرزیده می شود شاید از همین جهت باشد که اوهام و خیالات انسان فرو می ریزد. به نظر می آید نبی اکرم با بلای خودش عالم خیال عالم را آرام کرد.
واقعاً با شهادت حضرت سید الشهداء یک دری از رحمت باز شد که هر که بخواهد می تواند از این در وارد شود؛ به نظر می رسد خیلی از جهنمی ها از این در وارد بهشت می شوند. این که در روایت آمده است «همه بر سیدالشهداء گریسته اند حتی جهنم و جهنمی ها»، به همین معنا است که اشک بر سیدالشهداء گناهان را می شوید، بسیاری از اهل جهنم پاک می شوند و به بهشت می روند، البته یک دسته در جهنم باقی می مانند که آنها معاندین هستند، «و ان تخلد فیه المعاندین». معنای این بحث این نیست که ما راحت باشیم، گمان کنیم بار ما را برداشته اند و نیازی به عمل نیست، اصلاً معنای این آیات و روایات چنین چیزی نیست.
شفاعت نبی اکرم مراتب دارد، ایشان شفیع کل عوالم هستند. امام باقر فرمودند: امام سجاد خادمی داشتند، عرض کرد آقا چرا مردم را با وعده شفاعت مغرور می کنید. این فرد مقداری ریاضت کشیده بود و دامن و دهانش را پاک کرده بود، شکمش را پاک کرده بود و خیال می کرد کار تمام است. حضرت فرمودند: مغرور شده ای... ؛ دهان و دامنت را پاک کرده ای مغرور شدی؟ اگر سختی های قیامت را می دیدی، ملاحظه می کردی که هیچ پیامبری نیست الا این که محتاج به شفاعت نبی اکرم است و این همان مقام محمود است.
پیروزی سید الشهداء در دستگیری از کائنات
حضرت همه عوالم را با شفاعت و بلا دستگیری می کنند. یک بلایی را تحمل کرده اند که بهره اش به همه کائنات می رسد. امام حسین(ع) یکی از اموری را که در عاشورا دنبال می کردند این بود که همه ی اهل راه را به گونه ای از آن مقامی که این افراد در آن قرار گرفته اند دستگیری کنند، از پرنده ای که به تعبیر حضرت وقتی آواز می خواند قاتل امام حسین(ع) را لعن می کند تا ملائکه ای که فرود آمده اند و در کربلا ساکن هستند و صبح و شب گریه می کنند؛ همه رشد می کنند، اجنه ای که گریه کردند تا سماوات و سماواتی ها، بهشت و بهشتیان. بهشتیان گریسته اند، سماوات و زمینی ها و آنچه در بین سماوات و ارض است، جهنم و جهنمی ها، همه گریسته اند الا سه دسته را که روایت استثناء کرده است و آن آل عثمان و شام و بصره است. اینها استثنا شده اند که بحث آن بماند.
سالک شدن انبیاء با وجود مقدس امام حسین علیه السلام
شیطان پیروز است یا سید الشهداء؟ به حسب ظاهر که نگاه می کنیم، سر مطهر سید الشهداء در مقابل یزید قرار می گیرد و اشعار کفر آمیز می خواند ولی حضرت در شفاعت و دستگیزی از عوالم، صد در صد موفق هستند. انبیاء با امام حسین به یک نحو سالک شدند؛ آنهایی که هیچ گناه نداشتند؛ ابراهیم خلیلی که ترک اولی هم ندارد با عاشورای امام حسین سالک می شود آن هم بعد از قربانی کردن اسماعیل؛ موسی کلیم که پیغمبر اولی العزم است می برندش در گودی قتلگاه رشد می کند. پس حضرت، از همه انبیاء دستگیری کرده اند.
رشد تمامی عوالم هستی با حادثه عاشورا
نبی اکرم با بلایشان دارند انبیا را رشد می دهند؛ رشدی که حضرت ابراهیم با سر بریدن اسماعیل هم به آن دست پیدا نمی کند، پس حضرت موفق بودند. می خواهند ابراهیم خلیل را با عاشورا رشد بدهند، رشد داده اند یا نه؟ می خواهند موسی کریم را رشد بدهند رشد داده اند یا نه؟ می خواهند جماد و نبات را رشد بدهند، می خواهند حتی حیوانات رشد کنند، همه عالم کمرشان زیر این بار غصه خم است، «لقد عظمت الرزیه و جلت و عظمت المصیبه فی السماوات ، علی جمیع اهل السماوات»، به بعضی ها چیزهایی را نشان داده اند _البته در قالب فهم خودشان_ که وقتی نقل کرده اند آدم می بیند عجب لطیف است. می گوید من در روز عاشورا دیدم همه عالم یک چشم است که بر امام حسین(ع) می گرید، دیگری می گوید من در احوالتم دیدم که کمر همه کائنات در این مصیبت خم است.
شما این را چطوری معنا می کنید که زیارت سیدالشهداء «زیارت الله فوق عرشه» است؟ یعنی کربلا فوق العرش است لذا همه ی سماواتی ها می آیند، یعنی یک سفره ای در کربلا برای عرشیان پهن شده است که باید بیایند از کربلا استفاده کنند. مگر این طور نیست که خانه ای که در آن قرآن خوانده می شود نور قرآن در آن طلوع پیدا می کند و ستاره عالم ملائکه می شود. چطور وقتی سیدالشهداء در کربلا حضور دارد کربلا سماوات ملائکه نشود.
ظهور، پیروزی اصلی سیدالشهداء است
حضرت را خدا یاری کرده، عهد شفاعت بسته و پای کار ایستاده است و خداوند هم کمکشان کرد «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ»(حج/40) عزت خدا را در شفاعت او ببینید، خداوند عزیز است، می خواست دعوت نبی اکرم عالم گیر شود، می شود یا نمی شود؟ مزد سید الشهداء ظهور است، به امام سجاد گفت آقا دیدی چه بر سرتان آمد، حضرت فرمودند بگذار ظهر شود موذن اذان بگوید می فهمی چه کسی پیروز شد. این پیروزی امام حسین است، الان هم در مسجد اموی اسم حضرت را می برند بقیه را هم خودتان حساب کنید.
روایت امام رضا(ع) که فرمود اگر می خواهید خا گناهانتان را هرچند به اندازه کف دریا باشد، بیامرزد، گریه کنید، تا دیدی خسته ای، نصف شب بلند شدی یک روضه بخوان. خدا رحمت کند عزیزی را که راننده مرحوم علامه امینی بودند. سید بزرگواری بود می گفت وقتی من سحرها بلند می شوم و حال ندارم اول یک روضه علی اصغر می خوانم و بعد نماز شبم را می خوانم اول پاک و زلال می شوم و بعد با خدا مناجات می کنم. درها باز می شود، هر وقت دیدید در بسته است خودتان را تطهیر کنید. یکی از جلوه های عاشورا، همین نصرت خداوند متعال و شفاعت است. شفاعت از طریق حضرت هم شفاعت کاملی است.