پرهیز از آنچه شیطان بر زبان جاری میکند (۹)
اللّهُمَّ اجعَل... ما أجرى عَلى لِساني مِن لَفظَةِ فُحشٍ... أوِ سَبِّ حاضِرٍ... [۱]
در تبیین این فراز از دعای مکارم الاخلاق، صحبت در انواع «ناسزاگویی» بود. تا کنون چهار نوع آن را بیان کردهایم.
پنج: ناسزاگویی به مقدسات دیگران
یکی دیگر از انواع ناسزاگویی که در قرآن و روایات اهلبیت(عَلَیْهِمُالسَّلامِ) مورد نقد قرار گرفته است، ناسزاگویی به مقدسات مذاهب دیگر است. اگر چیزی برای گروهی به هر دلیلی، مقدس تلقی شد، اهل ایمان و پیروان قرآن حق ندارند به این مقدسات اهانت کنند.
در این آیه به این مطلب تصریح شده است:
﴿وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾. [۲]
به آنهايى كه مشركان، به جاى خداوند مىخوانندۀ دشنام ندهيد تا آنان [نيز] از سر دشمنى به نادانى خداوند را دشنام ندهند.
معبودهای خیالی عام است و حتی شامل پرستش شیطان هم میشود، چه اینکه فرمود:
﴿كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ﴾ [۳]
آنها جنّ مىپرستيدند، بيشترشان به آن گرويده بودند.
از این رو، حتی شیطان و اعتقادات شیطانپرستان نیز نباید مورد سبّ واقع شود. در روایتی از پیامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) نیز نقل شده که فرمود:
لا تَسُبُّوا الشَّيطانَ و تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِن شَرِّهِ. [۴]
به شيطان ناسزا مگوييد؛ بلكه از شرّ او به خدا پناه بريد.
بالاتر از این، میتوان گفت: به تناسب حکم و موضوع، نهی از سبّ کردن اختصاص به معبودهای خیالی ندارد؛ بلکه ملاک، هر چیزی است که برای جمعی مقدس باشد، هم از نظر شرع اهانت به آن منهی است و هم به لحاظ عقلی، وقتی ما به مقدسات آنها اهانت کنیم، آنها نیز در مقابل، به مقدسات ما توهین میکنند.
رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) طبق نقل میفرماید:
مِن أكبَرِ الكبائرِ أن يَسُبَّ الرجُلُ والِدَيهِ، قيلَ: و كيفَ يَسُبُّ والِدَيهِ؟! قالَ: يَسُبُّ أبا الرَّجُلِ فَيَسُبُّ أباهُ و امَّهُ. [۵]
از بزرگترين گناهان، اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد. گفته شد: مگر كسى پدر و مادر خود را دشنام مىدهد؟ فرمود: پدر ديگرى را دشنام مىدهد و او در مقابل به پدر و مادر وى ناسزا مىگويد.
[۱] . الصحيفة السجّاديّة، دعای ۲۰.
[۲] . سوره انعام، آیه ۱۰۸.
[۳] . سوره سبأ، آیه ۴۱.
[۴] . كنز العمّال، متقی هندی (۹۷۵ ق): ج۱ ص۴۸۴ ح۲۱۲۰.
[۵] . النهاية فى غريب الحديث، ابن اثیر: ج۲ ص۳۳۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی: ج۷۴ ص۴۶ ح۶.