حمد و ثنای خدای سبحان (۲)
اللّهُمَّ اجعَل... ما أجرى عَلى لِساني مِن لَفظَةِ فُحشٍ... نُطقا بِالحَمدِ لَكَ. [۱]
در جلسه گذشته، در تبیین این فراز نورانی، دو مطلب در رابطه با حمد و ستایش حق تعالی مطرح شد.
مطلب سوم این است که حمد و ستایش خداوند، مرز ميان انسان و حيوان است و اگر اين فاصله برداشته شود، انسانها از مرز انسانيت، خارج و وارد حريم چارپايان مىگردند. این نکته لطیف در نخستين نيايش صحيفه سجاديه چنين آمده است:
الحَمدُ للَّهِ الَّذي لَو حَبَسَ عَن عِبادِهِ مَعرِفَةَ حَمدِهِ عَلى ما أبلاهُم مِن مِنَنِهِ المُتَتابِعَةِ و أسبَغَ عَلَيهِم مِن نِعَمِهِ المُتَظاهِرَةِ، لَتَصَرَّفوا في مِنَنِهِ فَلَم يَحمَدوهُ، و تَوَسَّعوا في رِزقِهِ فَلَم يَشكُروهُ، و لَو كانوا كَذلِكَ لَخَرَجوا مِن حُدودِ الإِنسانِيَّةِ إلى حَدِّ البَهيمِيَّةِ، فَكانوا كَما وَصَفَ في مُحكَمِ كِتابِهِ: ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا﴾ [۲] . [۳]
ستايش، از آنِ خداوندى است كه اگر بندگانش را از شناخت حمدش در برابر نعمتهاى پى در پى كه به آنان داده و نعمتهاى آشكارى كه به آنان روا داشته، بازمىداشت، از نعمتهايش بهره مىگرفتند، بىآن كه ستايشش كنند و از روزىاش به فراوانى استفاده مىكردند، بدون آنكه شكر آن را به جا آورند. و هرگاه چنين مىشد، آنان از مرز انسانيت، خارج و به حيوانيت وارد مىشدند و مصداق كلامى مىشدند كه خداوند در سخن محكمش فرموده است: «آنان چارپايانى بيش نيستند؛ بلكه گمراهترند».
چارپايان، چون عقل ندارند، سپاسگزارى را نمىفهمند. به درازگوش هر چه خدمت كنى و نعمت دهى مثلا کاه بیشتری بدهی، تشكّر نخواهد كرد؛ امّا عقل، انسان را به سپاسگزارى از ولى نعمت خود، دعوت مىكند، چون میگوید: «الإنسان عبيد الإحسان».[۴]بر اين اساس، از منظر عقل، هيچ كس شايستهتر از خداوند متعال براى حمد و شكر نيست. به همین جهت، امام على (عَلَیْهِالسَّلامِ) طبق نقل مىفرمايد:
لَو لَم يَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلى مَعصِيَتِهِ لَكانَ يَجِبُ ألّا يُعصى شُكرا لِنِعَمِهِ. [۵]
حتّى اگر خداوند بر نافرمانىاش بيم نمىداد، باز واجب بود كه به خاطر سپاسگزارى از نعمتهايش، نافرمانى نشود.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، دعای ۲۰.
[۲] سوره فرقان، آیه ۴۴.
[۳] الصحيفة السجّادية: دعای ۱.
[۴]امثال و حكم، علی اکبر دهخدا (۱۳۳۴ ش): ج۱، ص: ۲۳۶.
[۵] نهج البلاغة: حكمت ۲۹۰.