426 - نکوهش احساس حقارت
وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا.[۱]
در تبیین این فراز نورانی گفتیم عزّت ظاهری در صورتی مطلوب است که همراه با ذلّت باطنی باشد. پس چنانچه در این فراز از دعا آمده است، انسان باید همان مقداری که در میان مردم مورد عزّت و احترام واقع میشود، در درون خود احساس ذلت کند.
اما در اینجا این سؤال مطرح میشود که چه فرقی میان احساس حقارت که ضد ارزش و نکوهیده است با ذلت باطنی که ارزش و نیکو است، وجود دارد؟
در پاسخ به این سؤال ابتدا توضیح میدهیم که احساس حقارت ضد ارزش است و از رذائل اخلاقی است، سپس خواهیم گفت که ذلت باطنی از ارزشهای اخلاقی است و در نهایت به توضیح فرق میان این دو میپردازیم.
از چندین روایت استفاده میشود که احساس حقارت کردن و به قول امروزیها عقده حقارت داشتن منشأ آثار زیانباری خواهد بود.
از امام هادی علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ، فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ.[۲]
از آسيب رساندن كسى كه براى خود ارزشى قائل نيست، در امان مباش.
انسانهای بیشخصیت و بیهویت برای خود ارزشی قائل نیستند، لذا به دیگران آزار و اذیت میرسانند.
از رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله نیز اینچنین نقل شده است:
لا يَكذِبُ الكاذِبُ إلّامِن مَهانَةِ نَفسِهِ.[۳]
دروغگو دروغ نمىگويد، مگر به سبب فرومايگىِ خويش.
پس ریشه دروغگویی احساس بیشخصیتی کردن است و انسان باشخصیت هیچ وقت دروغ نمیگوید.
همچنین در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
ما مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلّا لِذُلَّةٍ وَجَدَها فى نَفْسِهِ[۴] .
«تکبر» به معنای خودبزرگبینی است و «تجبر» به معنای گردنفرازی است، میفرماید: هيچ انسانى خودبين و متجاوز نمىشود، مگر به سبب حقارتى كه در ضمير خود، احساس مىكند.
در روایت دیگری از امیر المؤمنین علیه السلام آمده است:
ما تَكَبَّرَ إلّا وَضيعٌ.[۵]
تکبر نمیکند مگر انسان فرومایه و بیشخصیت و بیمقدار.
آن حضرت در روایت دیگری نیز میفرمایند:
الافتِخارُ مِن صِغَرِ الأقدارِ.[۶]
فخرفروشی به دیگران و به خود نازيدن از بیمقداری و نشانه حقارت و پستى است.
همه این روایات نشاندهنده این است که احساس بیشخصیتی، ضد ارزش است و ریشه شرّ رسانی، دروغگویی، تکبر، گردنفرازی و فخرفروشی است.
در علم روانشناسی هم این مطلب به اثبات رسیده است که عقده حقارت موجب پدید آمدن این بیماریهای اخلاقی میشود: احترام نگذاشتن به دیگران، انتقادناپذیری، انزواطلبی، دهانبینی، یأس و ناامیدی، نداشتن خلاقیت و... کسی که احساس حقارت دارد همواره این طور توهم میکند که دیگران در حال توطئه بر علیه او هستند.
بنابراین احساس بیمقداری هم از نظر علم روانشناسی و هم از نظر روایات ـ پیش از علم روانشناسی ـ ضد ارزش است و از اخلاق ناپسند شمرده میشود. در مقابل، کرامت نفس و اینکه انسان احساس شخصیت کند یا به تعبیر دیگر عزت نفس داشته باشد، از جمله ارزشهای اخلاقی است که روایات مربوط به آن را در جلسه آینده خواهیم خواند.
[۱] الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۲] تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۵۱۲.
[۳]الاختصاص، شیخ مفید، ص۲۳۲.
[۴]الكافى، شیخ کلینی، ج۲، ص۳۱۲.
[۵] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح۹۴۶۷.
[۶] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح۲۲۰۱.