449 - تبدیل حسادت به مودت
و [أَبدِلني] مِن حَسَدِ أهلِ البَغيِ المَوَدَّةَ.[۲]
یکی دیگر از درخواستهای امام سجاد (علیه السّلام) در این بخش از دعای نورانی مکارم الاخلاق این است که پروردگارا! حسد اهل بغی و تجاوز را در مورد من تبدیل به مهر و مودت فرما.
«بغی» به معنای ستم، سرکشی و تجاوز است.[۳] «حسد» نیز طبق تعریف راغب عبارت است از آرزوی زوال نعمت كسى كه شایستگی آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو عملا هم در نابودى نعمت او كوشش کند.[۴]
طبق این تعریف اگر کسی استحقاق و شایستگی نعمتی را نداشته باشد و ما بخواهیم که این نعمت به مستحق آن برسد، حسد محسوب نمیشود، بلکه حسادت در مورد کسی که استحقاق نعمتی را داشته باشد صدق میکند.
حسادت از صفات بسیار خطرناک و از بیماریهای روحی مهلک است و به تعبیر امیر المؤمنین (علیه السّلام) بدترین بیماری است:
الحَسدُ شَرُّ الأمْراضِ.[۵]
همچنین در روایت جالب دیگری از آن حضرت چنین آمده است:
للَّهِ دَرُّ الحَسدِ ما أعْدَلَهُ! بَدأَ بصاحِبِهِ فقَتلَهُ.[۶]
آفرين بر حسادت! چه عدالت پيشه است! پيش از همه صاحب خود را مىكشد!
حسادت نوعی بیماری است که قبل از این که به محسود ضرر بزند، حاسد را از بین میبرد. به این بیماری در آیه ۵۴ سوره نساء هم اشاره شده است، میفرماید:
﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾[۷]
یا به مردم، براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده، رشك مىورزند؟
در اين آيه، به خوبى روشن است كه حسادت، در هنگام برترىِ يک نفر بر ديگرى به وجود مىآيد و اين برترى، چیزی است که خدا به برخی داده است، چنانچه در جای دیگر میفرماید:
﴿نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ﴾[۸]
ما [وسايل] معاشِ آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم، و برخى از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضى [ديگر] قرار دادهايم.
حسادت رذیلهای است که علاوه بر زیانهای شخصی، پیامدهای منفی آن جامعه را نیز گرفتار میکند. ریشه بسیاری از اختلافات خصوصاً دعواهای سیاسی همین حسادت است. در روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین وارد شده است:
ألَا إنَّهُ قد دَبَّ إلَيكُم داءُ الامَمِ مِن قَبْلِكُم و هُو الحَسدُ، لَيس بحالِقِ الشَّعْرِ، لكنَّهُ حالِقُ الدِّينِ.[۹]
هان! بيمارى امّتهاى پيشين، به شما سرايت كرده و آن، حسادت است. اين بيمارى، نه موى سر را، كه دين را مىتراشد و از بين مىبرد.
تعبیر «حالق الدین: زداینده دین» چنانچه در توضیح فراز قبلی گذشت، راجع به تباغض یعنی دشمنی و کینهورزی با یکدیگر نیز وارد شده بود. البته وقتی دقت کنیم میبینیم که ریشه کینه و بغض هم حسادت است، حسادتی که بیماری امتهای پیشین هم بوده است و موجب از بین رفتن اعمال خوب انسان و در نهایت فساد دین انسان میشود. این معنا در روایت مشهور دیگری از آن حضرت با تشبیهی زیبا اینگونه بیان شده است:
إيَّاكُم والحَسدَ؛ فإنَّهُ يَأكُلُ الحَسَناتِ كما تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ.[۱۰]
از حسادت بپرهيزيد؛ زيرا حسنات و نيكىها را فرو مىخورد، همچنان كه آتش، هيزم را.
به هر حال، امام زین العابدین (علیه السّلام) در این فراز از خداوند میخواهد که این بیماری خطرناک مخالفان را به دوستی و مودت تبدیل کند.
[۲]الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۳]كتاب العين، خلیل فراهیدی، ج۴، ص۴۵۳ و مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص۱۳۶.
[۴]«الْحَسَدُ: تمنّي زوال نعمة من مستحق لها، و ربما كان مع ذلك سعي في إزالتها» مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص۲۳۴.
[۵]غرر الحكم، تمیمی آمدی، ح۵۲۴۲.
[۶] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج۱، ص۳۱۶.
[۷]نساء/سوره۴، آیه۵۴.
[۸]زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.
[۹] الأمالي للطوسي، ص۱۱۷ ح۱۸۲.
[۱۰]جامع الأخبار، شعیری، ص۴۵۱ ح۱۲۶۶.