شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

رابطة تقوا با عاقبت: ۹

 اعوذ بالله من الشَّيطان الرَّجيم؛ بسم اللَّه الرَّحْمن الرَّحيم و الحمدُ للَّه ربّ‏ِ الْعالَمين

و صلَّی اللهُ علی محمَّد و آله الطَّيِّبينَ الطّاهرين و لعنةُ الله علی اعدائِهم اجمَعين.
 
 اعوذُ بالله من الشَّيطان الرَّجيم
 
« يَا أيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاته و لا تَمُوتُنَّ إِلَّا و أَنتُم مسلِمُون»
 
مروری بر مباحث گذشته
 
بحث ما در گذشته راجع به ملکه قدسیّه تقوی بود و اینکه نقش زیربنایی برای مقامات معنویّه و فضائل انسانی دارد و در ابعاد گوناکون انسان از نظر وجودی مؤثر است و در نشئات وجودی (نشئه دنیوی، برزخی، اخروی). آخرین جلسه بحثم به اینجا رسید که این آیه شریفه دارد «و لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مسلمُون» تقوی موجب می­شود حُسن عاقبت برای انسان پیدا شود. یعنی آنگاه که انسان از نشئه دنیا به نشئه برزخ کوچ می­کند، کسانی حسن عاقبت دارند که با این ملکه قدسیّه از این عالم به عالم دیگر و نشئه دیگر کوچ می­کنند. لذا بحث حسن عاقبت و سوء عاقبت شد.
 
 حتّی در آیه شریفه عرض کردم «و لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا و أَنتُم مسلِمُون»چه بسا مراد این باشد: إِلَّا و أَنتُم مُتَّقون. چون قبل آن امر به تقوی می­کند. «يَا أَيهَُّا الَّذِين ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاته» آنطور که سزاوار است تقوی الهی را پیشه کنید. بعد دارد «و لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا و أَنتُم مسلِمُون» که عرض کردم استثناء از نفی است. خیلی محکمش می­کند. کسانی حسن عاقبت دارند که هنگام کوچ کردن از این نشئه اهل تقوی باشند.
 
گفته شد آنچه که موجب می­شود انسان به حسن عاقبت برسد و سوءعاقبت پیدا نکند، خوف و بیم نسبت به عاقبت است. و این از خوف­های ممدوح هم هست. ستایش شده و نقش سازندگی در سه رابطه اعتقادی، ایمانی(قلبی) و عملی دارد. خوف نسبت به هر سه بُعد هنگام خروج و عبور از دنیا که نکند - نعوذ بالله - با شکّ و ریب نسبت به امور اعتقادی یا فرض کنید انکار نسبت به مسائل اعتقادی چه در ربط با مبدأ، معاد، نبوت و امثال این­ها که اصول اعتقادی هستند از این عالم برود. و همین مسأله راجع به بعد ایمانی در ارتباط با قلب هم هست و آن اینکه حبّ به غیر خدا بر دل غلبه کند به طوری که چیزی از حبّ به خدا در دل باقی نماند و از این عالم بخواهد کوچ کند؛ یا جنبه­های عملی و فرو رفتن در لذائذ مادی که همه نقش تخریبی دارد و موجب سوء عاقبت می­شود. و حال اینکه در آیات داشتیم «و العاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين» «و العاقِبَةُ لِلتَّقْوَی». این­ها مقدّمات وبرای یادآوری بود چون این­ها را قبلاً بحث کردم.
 
سبب تضعیف یا از بین رفتن خوف از سوءعاقبت در انسان
 
در این جلسه این بحث را می­خواهم مطرح کنم که چه می­شود خوف انسان نسبت به سوء عاقبتش تضعیف شود یا از بین برود؟ چون خوف از سوءعاقبت موجب می­شود انسان در این چند رابطه کار کند تا حسن عاقبت را با تقوی تحصیل کند ؛ خوف از سوءعاقبت موجب می­شود انسان برود دنبال اینکه برای خودش حسن عاقبت تحصیل کند. حسن عاقبت با چه چیزی تحصیل می­شود؟ با تقوی.ببینید سطح را آوردم پایین. بنابراین خوف نسبت به سوء عاقبت نقش سازندگی به این معنا دارد. که این در تحصیل تقوی نقش دارد. حالا می­رویم سراغ اینکه چه می­شود این خوف از دل انسان بیرون برود و در نتیجه سوءعاقبت پیدا ­کند و اگر هم تقوا و زمینه­ای از تقوی در کار بود آن هم برود؟ چه می­شود این؟ آدم بنشیند فکر کند.
 
احساس ایمنی از آزمایش و مکر الهی در مباحث اخلاقی
 
یک بحثی را در مباحث اخلاقی مطرح می­کنند و یک بخشی از آن را هم در مباحث عرفانی - معرفتی بحث می­کنند؛ و آن را تحت عنوان احساس ایمنی از مکر الهی مطرح می­کنند. اگر انسان احساس ایمنی از مکر الهی کند می گویند این ضدّ خوف ممدوح است. در مباحث اخلاقی می­گویند ضد خوف ممدوح، ایمنی از مکر الهی است.
 
ایمنی از آزمایش و مکر الهی در قرآن
 
 و این را در آیات هم داریم که هیچگاه نباید انسان احساس ایمنی کند از مکر الهی. سوره اعراف «و لَو أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ و اتَّقَوا» اگر اهل قریه­ها بیایند ایمان پیدا کنند، تقوی پیشه کنند «لَفَتَحْنَا علَيهِْم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ و الْأَرْضِ و لَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُون. أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا و هُمْ نَائمُون» تا می­رسد به اینجا: «أَ فَأَمِنُواْ مَكْرَ الله» مهمّ این است. این ضد آن مسئله تقوایی است که آن بالا آورد. «أَ فَأَمِنُواْ مَكْرَ اللَّهِ  فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُون» اینجا این مسئله را مطرح می­فرماید.
 
 در باب اینکه مکر الهی (که در این آیه وارد شده است) چیست؟ می­روند سراغ آن آزمایش الهی. خصوصاً آیات قبل آن این بود: «لَفَتَحْنَا عَلَيهِْم بَرَكَاتٍ مِّنَ السماء والارض...» که نِعَم الهیّه است. این را کمی باز می­کنم و آن اینکه انسان باید آزمایش الهی را در رابطه با نِعَم الهیّه در نظر داشته باشد. ما اینطور هستیم وقتی ببینیم به اینکه - نعوذ بالله - خطا می­کنیم، گناه می­کنیم بعد هم خدا دوباره نعمتش را به ما می­دهد، این موجب می­شود ما احساس ایمنی کنیم. مرحوم علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش مکر را حتی به عذاب الهی تفسیر می­کند. مکر الهی را می­گوید عذاب خدا. احساس ایمنی از عذاب خدا. جنبه امتحان و آزمایش در همین دنیاست و آن اینکه احساس ایمنی کند.
 
چه می­شود که احساس ایمنی می­کند؟ این می­بیند وقتی گناه می­کند خدا اینجا پس­گردنی به او نمی­زند، باز هم نعمت به او می­دهد. این موجب می­شود که آن خوف و بیم که در روابط سه­گانه مطرح کردم از بین برود. خدا این کار را هم می­کند. این خودش یک نوع آزمایش است به اینکه خدا می­خواهد ببیند ما راست می­گوییم یا دروغ می­گوییم.
 
استدراج
 
 اینکه عبد گناه می­کند خطا می­کند بعد خداوند  دوباره نعمت به او می­دهد، دوباره گناه می­کند دوباره نعمت می­دهد. این را در بحث­های اخلاقی می­گویند استدراج. از خودمان نیست از قرآن است. اسم آن را می­گذارند استدراج. یک در میان. یک گناه می­کنی یک نعمت می­دهد. یک گناه می­کنی یک نعمت می­دهد. یک در میان. گاهی می­گویند نه همینطور می­آید پایین. ایمان می­آید پایین. تنزّل می­کند. تعبیرات مختلفی دارند.
 
استدراج در قرآن و روایات
 
در همین سوره اعراف می­گوید «و الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِاياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُون. و أُمْلى لَهُمْ  إِنَّ كَيْدِى مَتِين» این کید را بگذارید در همان آیه که در همین سوره بود. آن آیه 99 بود. اینجا 180 است. نگاه کنید این­ها چقدر  به هم ارتباط دارند. «و أُمْلىِ لَهُمْ  إِنَّ كَيْدِى مَتِين» که همان مکر الهی را اینجا تعبیر به کید الهی می­کند. این­ها همه حساب شده است. اینکه می­بینی - نعوذ بالله – تو گناه می­کنی خدا دوباره نعمتش را می­دهد این را احتمال بده دارد یک جور امتحانت می­کند. می­خواهد ببیند چقدر پررویی؟ صریح گفتم من.
 
 در ذیل آیه روایت از امام صادق (علیه السلام) است «فَقال هُو العَبد یَذنِبُ الذَّنب فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعمَة مَعَه» بنده گناه می­کند بعد هم خدا یک نعمت تازه به او می­دهد «تُلهیهِ تِلکَ النِّعمَة عَنِ الاِستغِفار مِن ذلِکَ الذَّنب» این نعمتی که به او داد، موجب می­شود به اینکه او را باز می­دارد که برود از آن گناه استغفار کند. چون اگر پس­گردنی را بزند اینطور نیست. گناه می­کند خدا نعمت می­دهد، نعمت را که به تو داد این موجب می­شود به اینکه - نعوذ بالله - تو را باز می­دارد از استغفار از آن گناه و از آن خطا و همین از نظر درونی (چون آن طرفش مورد بحثم بود) موجب می­شود که خوف و بیم از سوء عاقبت از دلت برود. آرام­آرام پاک شود.
 
 در یک روایت دیگری هست از امام صادق (علیه السلام) دارد «اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیراً فَأذنَبَ ذَنباً اَتبَعَهُ بِنِقمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الاستِغفار» اگر یک عبدی - نعوذ بالله- گناه کرد، اگر خدا خواست خیری به او بدهد، پس­گردنی به او می­زند. پس­گردنی به او می­زند برای اینکه او را یادآوری کند که برود استغفار کند. که این موجب می­شود که آن خوف از سوء عاقبت از دلش نرود. «وَ اِذا اَرادَ بِعَبدٍ شَرّا فأذنَبَ ذَنباً أَتبَعَهُ بِنِعمَةٍ لِیُنسیهِ الاِستِغفار و یَتَمادی بِها» از آن طرف اگر نه، بخواهد شر بشود، می­آید گناه می­کند بعد هم دوباره نعمت به او می­دهد. این موجب می­شود که دیگر استغفار نسبت به گناه فراموش می­شود و ادامه می­دهد. بعد می­فرماید«و هوَ قولُ الله عزّوجل (سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُون) بِالنِّعَمِ عِندَ المَعاصی» بنابراین همینطور ما ریشه­یابی می­کنیم وپیش می­آییم و آن این است که خوف از سوءعاقبت موجب می­شود که انسان برود دنبال اینکه تقوی تحصیل بکند چون «و العاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين»، « و لا تَمُوتُنَّ إِلَّا و أَنتُم مُّسْلِمُون» أی متقون. می­میری! آن موقعی که می­خواهی بروی اگر دستت خالی از تقوی باشد وضعت وخیم است.
 
گفتم این خوف در سه رابطه نقش سازندگی دارد. خوف ممدوح هم هست. قبلاً هم گفتم چون دارای درجات است نقش مختلفی نسبت به افراد پیدا می­کند. حالا می­روی تقوی تحصیل می­کنی، مراقبت هم می­کنی که از دستت نرود. محافظت می­کنی، مراقبت می­کنی این ملکه قدسیه تقوی از دستت نرود. اما در مقابل این را هم بدان. حواست را جمع کن. آن چیزی­که این خوف را می­شکند احساس ایمنی از آزمایش الهی است. (مکر الهی، کید الهی). و آن با استدراجی است که خداوند انجام می­دهد که در آیه هم هست « مِّنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُون»
 
پاسخ به یک کج­فهمی
 
خیال می­کنی آدم خیلی خوبی هستی؟ بله؟ گناه می­کنی بعد هم خدا نعمت می­دهد. به ­به! خدا برای او خواسته است اگر کذا بگذارد. اینقدر بی­شعور؟ اینقدر نازل از نظر فهم دینی؟ طرف معصیت می­کند بعد هم خدا مثل آن حمار جلوی او جو می­ریزد بعد این می­گوید خوش به حالش. این حسرت می­خورد به حال او. خدا برای او خواسته است! بعدش هم می­گوید اگر کذا بگذارد. این­هایی که می­گویم متداول در ما است. نه! نه! خدا دارد امتحانش می­کند. خیر برای او نخواسته است. این­هایی که دارد به او می­دهد شرّ است. اگر خیر بود یک پاپوش برای او درست می­کرد او را محکم می­زد زمین، تا چشمش را باز کند.
 
احساس ایمنی از آزمایش و مکر الهی؛ منشأ بسیاری از گرفتاریها
 
 لذا این را به شما بگویم ما داریم در روایاتمان. جزء معارف ما است. بسیاری از این گرفتاری­هایی را که چه فرد چه جامعه پیدا کند (فرق هم نمی­کند) ، بر اثر معاصی است. و این هم لطف الهی است. خدا نکند که این لطفش را بگیرد. بگذار این پس گردنی را بزند. اگر یک بچه­ای را بخواهی خرابش کنی راه آن این است که اگر یک بی­ادبی کرد یک جایزه به او بدهی. چه در می­آید از کار؟ سؤال می­کنم از شما. اما بی­ادبی کرد یک پس­گردنی بزن. سطح را آوردم پایین.
 
 ما در روایات بسیاری داریم که در باب بلاء وارده شده. روایاتش را آنجا مطرح می­کنند. یک سنخ از ابتلائات، چه فردی چه اجتماعی (این­ها فرقی نمی­کند) بر اثر گناه است. آن هم تازه لطف خداست که اگر لطفش را بردارد که دیگر وامصیبت. که شاید چشمتان را باز کنید. برای کثافت­کاری­های شماست. مگر تعارف دارد؟ این­ها موجب می­شود. در روایات هست. دیدید که! می­گوید اگر برای او خیر بخواهد او را چه کار می­کند ؟ نقمت برای او می­آورد. گرفتاری برای او می­آورد تا چشمانش را باز کند، از این گناهانش استغفار کند. در نتیجه نسبت به متوسطین از مؤمنین؛ باید این­ها خوف سوءخاتمه را داشته باشند و این خوف برای تحصیل تقوی نقش سازندگی دارد. احساس ایمنی از مکر الهی هیچگاه نباید در این­ها پیدا شود و الّا دست خالی می­شوند از تقوی. این بر طبق مباحث اخلاقی بود.
 
احساس ایمنی از آزمایش و مکر الهی در مباحث معرفتی
 
یک مقداری می­رویم بالا. البته من و شما منظور نیستیم. در وادی معرفتی نسبت به اولیاء خاصّ خدا هم دوباره همین مسئله ایمنی از مکر الهی را مطرح می­کنند. یک روایتی است که این را از پیغمبر اکرم نقل کرده­اند «رُوِیَ اَنَّ النَّبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ جِبرائیل بَکَیا مِن خَوفِ الله تعالی»  پیغمبر و جبرئیل از خوف الهی گریه می­کردند. «فَأَوحَی اللهُ تعالی اِلَیهِما» خدا به پیغمبر و جبرئیل وحی کرد که شما چرا گریه می­کنید؟ «لِما تَبکیان؟» چرا گریه می­کنید شما؟ «وَ قَد اَمِنتُکُما» من که به شما ایمنی دادم. پیغمبر و جبرائیل در جواب خدا گفتند «وَ مَن یَأمَنُ مَکرَک» چه کسی است که ایمنی داشته باشد از آزمایش تو؟ هیچ کس. ولو اولین مخلوق و اشرفین در بین موجودات باشد. اشرف مخلوقاتش باشد. «وَ مَن یَأمَنُ مَکرَک» این جمله را چرا گفتند؟ گفتند نکند این «قَد اَمِنتُکُما» خودش یک آزمایش باشد. همین­که خدا گفت من به شما ایمنی دادم گفتند نکند این یک آزمایش باشد بخواهد ببیند بعد آن ما چه کار می­کنیم. مثل اینکه معصیت کرد بعدش نعمت به او می­دهند تا ببینند چند مردِ حلاّج است. اهل معرفت این را می­گویند. نکند این هم یک آزمایش باشد.
 
 راجع به حضرت ابراهیم اهلش این را دارند. من این را اشاره کنم. وقتی که او را بردند بالای منجنیق، بین زمین و آسمان، وقتی که پرتابش کردند جبرئیل آمد و گفت «أَ لَکَ حاجَة» احتیاجی،چیزی داری؟ گفت «اَمّا اِلیکَ فَلا» از تو نه! می­خواست بگوید من موحّدم. تو که هستی؟ همین آمدن جبرائیل و «أَ لَکَ حاجَة» گفتن او به ابراهیم، خودش آزمایش الهی بود برای توحید ابرهیم (سلام الله علیه) که در این وضع بین زمین و آسمان که دیگر کار تمام شده است «أَ لَکَ حاجَة» «اَمّا اِلیکَ فَلا». خوب از امتحان برآمد. « وَ إِبْرَاهِيمَ الَّذِى وَفّی» در سوره نجم است. اینجا می­گویند یکی از مصادیق این وفا اینجا بود. نسبت به مسئله توحیدی­اش خوب از امتحان برآمد. قضیه اسماعیل و... سر جای خودش. یکی از مصادیق آن اینجاست « وَ إِبْرَاهِيمَ الَّذِى وَفّی» لذا اهل معرفت هم دارند.امّا آن­ها در یک جایی هستند ولی ما در مرتبه پایین آن گیر کرده­ایم.
 
جمع بندی
 
بنابراین آن چیزی که هنگام عبور از این نشئه موجب حسن عاقبت است، تقوی است و ضد تقوی (یعنی آن چیزی­که موجب می­شود این را از بین می­برد، یعنی سوءعاقبت می­آورد) این است که خوف از سوء عاقبت برود. و خوف از سوءعاقبت را ایمنی از مکر الهی از بین می­برد. و در این عالم امر بر انسان مشتبه شود. از چه؟ از یک سنخ نِعَم الهی که به او عنایت می­شود با توجه به اینکه - نعوذ بالله - سر پیچی می­کند.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group