شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

دعا - رمضان ۱۳۸۹ - جلسه ۵
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو، هنگامی که تو را صدا می­زنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن­هنگام که تو را می­خوانم و رو به من فرما، در آن­زمان که با تو نجوا می­کنم. همانا من به سوی تو فرار کرده­ام و در مقابل تو ایستاده­ام.

مروري بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است و اهل معرفت می‏گویند اين ماه، ماه سیر إلی‌الله‌تعالی و دار ضیافت‌الله و سلوک معنوی است. «قرآن» که کلام‌الله است، در این ماه بر پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نازل شده است و بزرگان از آن به «قرآن نازل» تعبیر می‏کنند؛ «دعا» هم که در این ماه بسيار سفارش شده است، اين است كه حق تعالی اجازه داده است كه عبد هر چه می‏خواهد را از او تقاضا کند و از آن نيز به «قرآن صاعد» تعبير مي‏كنند.
بحث ما راجع به دعا و تقسیم‏بندی دعا به مأثور و غیرمأثور بود. بحث دعای مأثور بحثي مستقل و جدا است که اگر برسیم در مورد آن هم بحث مي‏کنیم. عرض کردم كه به‏طور كلّي، ربّ به عبدش اجازه داده است که آنچه را می‏خواهی از من تقاضا کن! دعاهای غیرمأثور عبارت است از دعاها و تقاضاهایی که عبد از ربّ خود می‏کند و آن را در هر قالبي كه خودش مي‏خواهد مي‏ريزد. اما این قسم از دعا، دارای آداب و شرایطی است كه اين آداب و شرایط -در مورد دعاهايي كه معقول و مشروع باشد- موجب مي‏شود مقتضي دعا كه همان اجابت است، تشديد شود، يا به فعليت برسد و يا آثار اجابتش زودتر و سريع‏تر به ظهور برسد. در باب دعا این‌طور است که هر دعایی مقتضی اجابت را دارد. هر دعایی که انسان در ماه مبارک رمضان مي‏کند -البته به شرط آنكه معقول و مشروع باشد و ويژگي‏هايي داشته باشد-[2] در همه این دعاها، مقتضی اجابت هست. این اموری که به آنها «آداب دعا» گفته می‏شود، یا اقتضا را تقویت می‏کند و یا آن را به فعلیت می‏رساند و یا موجب تسریع در اجابت مي‏شود. بعضی از این‏ امور هم هستند که رفع موانع می‏کنند.[3]
بهترین پذیرایی در ضیافت الهی
خوب است كه من نکته­ای را اینجا تذکر دهم؛ این كه می‏گویند ماه رمان، ماه ضیافت‌الله است و ماهی است که خداوند بندگانش را مهمان کرده است، يك سؤال ايجاد مي‏كند و آن اين است كه خدا بندگانش را به چه چيزي مهمان کرده است؟[4] این ماه، ماهی است که خدا بنده­اش را مهمان کرده است. اما می­دانی غذای این مهمانی چيست؟ غذایش همین کلام او است. بنده را به همين «کلام» مهمان کرده است. از او پذیرایي کرده به اینکه با او سخن گفته است. اين بهترین پذیرایی است. بهترین پذیرایی همین است که موجودی که لایتناهی است و کمال مطلق و جمال مطلق است، بیاید و من و تو را به حساب آورد و مخاطب قرار دهد و با ما حرف بزند. در این ماه بهترین پذیرایی را با کلام نازلش، از من و تو کرده است.
ادامه عوامل مؤثر بر اجابت دعا
· شروع دعا با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم»
اما بحث ما در باب اموري بود که در تأثیرگذاري دعا دخالت دارد. به این معنا که اقتضا را تشدید می‏کند، یا به فعلیت می‏رساند، یا تسریع در اجابت می‏کند. در بین این‏ عوامل، نماز و روزه و وضو و استقبال قبله و... بود كه من آن‏ها را در جلسات گذشته عرض کردم. ما در بعضی از روایات داریم که هر وقت خواستي دعا کنی و از خدا تقاضايي داشته باشي، كلامت را با نام او آغاز كن. روایت دارد: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ): لَا يُرَدُّ دُعَاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»؛[5] یعنی دعایی که بنده اولش را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» شروع کند، ردشدنی نیست.
1. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»؛ سبب قاطعيت در دعا
در اینجا من فقط اشاره مي‏کنم که یک مطلب مشترك در تمام این اموری که سابقاً گفتیم هست و آن اين است كه با انجام اين كار و رعايت اين ادب، انسان به معبودش توجه پیدا می‏کند. خصوصاً دو صفتی که در اين عبارت شريف هست و به کار گرفته شده -رحمان و رحیم- خودش داراي خصوصيتي است. گفتن این جمله، آن چیزی را که در دعا رکن است که عبارت از توجه تام به خالق و انقطاع از غير معبود است، زنده مي‏كند. اشاره به «لَا مُؤثّرَ فِی الوُجُودِ إلّا الله» است. این حقیقت را در انسان زنده می‏کند. لذا موجب قاطعیت در دعا می‏شود. يعنی با گفتن اين نام خداوند و توجه پيدا كردن به اينكه او رحمان و رحيم است، انسان قاطعانه از او تقاضا مي‏كند. یک نوع قاطعیت می‏آورد که انسان از خدا با قاطعیت می‏خواهد و درخواست می‌کند.[6]
2. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» نزديك‏ترين نام به اسم اعظم
نکته دیگری که در خصوص «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» هست، اين است كه در ميان نام‏های مقدس خدا، بالاترین نامی که نزديك به اسم اعظم است، همين «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» است.[7] ما در روایات داریم كه نزدیک‏ترین چیز به اسم اعظم، «بسم الله» است.
در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أقْرَبُ إلَى الإسْمِ الأعْظَمِ مِنْ سَوَادِ العَيْنِ إلَى بَيَاضِهَا»؛[8] حضرت می‏فرماید، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» به اسم اعظم خدا از سیاهی چشم به سپیدی آن نزدیک‏تر است. در یک روایت دیگر هست كه از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) درباره «بسم الله» سؤال کردند؛ «سُئِلَ عَن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، حضرت جواب دادند: «اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ وَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ إِلَّا كَمَا بَيْنَ سَوَادِ الْعَيْنِ وَ بَيَاضِهَا مِنَ الْقُرْبِ».[9] یعنی اسمي از اسامي خداوند بزرگ است و فاصله بين آن و اسم اعظم، به اندازه فاصله ميان سياهي و سپيدي چشم است. این همان مفاد روایت قبلی بود.
3. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» همان اسم اعظم است
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت می‏فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اسْمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ أَوْ قَالَ الْأَعْظَم‏».[10] دیگر با اين روايت، باید گفت كه «بسم الله الرحمن الرحيم» خودِ اسم اعظم است. دعا را با اسم اعظم خدا شروع کن! این معنای این چند روايت است. اینکه در آن روایت داشت که فرمود، دعایی که با «بسم الله» شروع شود رد نمی‏شود، براي همين است. فرض کنید كسي كه مي‏خواهد دعا كند، وضو گرفت، نمازش را خواند، بعد از نماز حالا همان آدابی که دارد، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» بگوید و بعد تقاضايش را از خدا مطرح کند و آنچه که می‌خواهد را از او بخواهد، چنین کسی دعايش رد نخواهد شد.
در آن روايت كه فرمود: دعايي كه با اين نام آغاز شود، بدون پاسخ نخواهد بود؛ جهتش همين است. گویا عبد با نام برتر خدا، با او مواجهه می‏کند و از او تقاضا می‏کند. چون اینجا نام مقدس خداوند مطرح است، دعا رد نمي‏شود.[11] لذا یکی از آداب این است که کسی که می‌خواهد دعا کند، اوّل اسمُ‌اللهِ‌الأعظم را ببرد. روایت آن را خواندم برای این که این را مطرح کنم. «بسم الله» نام خدا است و روايت، از آن تعبیر به اسمُ‌اللهِ‌الأكبر می‏کند.[12]
تأثير رعايت اين آداب در دعا
در این روایاتي كه مطرح شد، بحث نماز، وضو، رو به قبله نشستن و چیزهایی از اين قبيل بود. رعايت اين آداب کمال تأثیر را در دعا دارد. به این روابطي كه ميان اين «شرايط و آداب» و «حقيقت و ركن دعا» هست، دقت کنید! همه اين‌ها یا در اقتضای دعا شدت ايجاد مي‏كند، یا در فعلیت آن مؤثر است و يا در تسریع آن.آآ تعبير به «لایُردّ» -رد نمی‏شود- که در روایت بود، یعنی اگر اقتضای دعای تو کم است و دعايت «کال» است، اين كار، آن اقتضا را تکمیل می‏کند و او را می­رساند؛ اگر دعای تو به فعلیت نرسیده و «خام» است، آن را به فعليت می‌رساند و می‏پزد؛ اگر هم روی روال عادی بخواهد بیاید، چه بسا بطیئ شود و تو براي به دست آوردنش بايد در صف بایستی، رعایت این آداب موجب می‌شود که خدا حاجتت را خارج از نوبت به تو می‏دهد و تسریع در اجابت می‏شود.
کار نیکان را قیاس از خود مگیر!
البته من این را صريح به شما بگویم كه ما چون از اولیای خدا نیستیم، وضع ما این‌طور است. یک وقت اشتباه نکنید![13] بحث اولیای خدا همان روایتی بود که قبلاً خواندم. اولیاء خدا چون رابطه‏شان با خدا، رابطه عاشق و معشوقی است، و روی محبت است، محبوب –خدا- هم که دست‌بردار نیست و دلش می‏خواهد بارها صدای مُحِبّ خود را بشنود، لذا حاجت آن‌ها را زود نمي‏دهد. اگر بنا شود كه اجابت دعاي آن‌ها بروز و ظهور سریع داشته باشد، دیگر این صداي «یا الله» شنيده نمي‏شود. آن بحث جدا است. کار نیکان را قیاس از خود مگیر! یک وقت اشتباه نکنید! این‏ها را با هم خَلط نکنید. این‏ها هر کدام مباحثی است كه جای خودش، كاملاً درست و حساب شده است.

· چهار مرتبه «الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمينَ» گفتن
ما در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) داریم که حضرت فرمود: «مَنْ قَالَ الحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمينَ أرْبَعَ مَرَّاتٍ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلِّ سَلْ تُعْطَهُ»؛[14] یعنی هركه چهار مرتبه بگوید «الحمد لله رب العاالمین» خدا به او می‏گوید بخواه، تا به تو عطا شود! با اين روايت در باب آداب دعا يك دري باز می­شود که ما بحث‏هاي مفصلي در اينجا داریم؛ یک بحث در باب اینکه در باب دعا، چه صفاتی از صفاتِ الله‌تعالی را انسان مطرح کند.
تكرار مُعيّن اذكار و اوراد
یک بحث ديگر، بحث رقم و عدد اذكار است. در این روایت این‌طور داشت که اگر «چهار بار» بگوید «الحمد لله» و بعد از خدا بخواهد، خدا به او می‏دهد. گاهی ما می‏بینیم در باب ادعیه وارد شده كه انسان، مثلاً اگر ده مرتبه «یا الله‌« بگوید، جواب مثبت خواهد داشت. یعنی رقم دَه (10) را ذكر می‏كنند. یا مثلاً گفته می‌شود هفت مرتبه بگويد «یا أرحم الراحمین». این چیزهایی که شنیدید را من مطرح می‏کنم که به ذهن شما نزدیک باشد. در اینجا مثلاً چهار مرتبه دارد، كه «الحمد لله رب العالمین» بگويد. این رقم‏ها مطرح می‏شود.
تكرار نامُعيّن اذكار و اوراد
در بعضی ادعیه هست كه رقم ندارد. حتی در دعاهای مأثور هم این هست و آن‏هایی که اهل دعا هستند، برخورد کرده‏اند. هر دو مورد مطرح است. هم ذكر رقمی مطرح است و هم بی‏رقم. مثلاً در بعضي جاها می‏گوید: وقتی این دعا تمام شد، ده مرتبه بگو «یا الله»، يا هفت مرتبه بگو کذا. هر کدام از این‏ها رقم‏های خاص خودش را مطرح می‏کند. در یک جاهایی هست که تکرار را می‏آورد، اما رقم نمی‏گذارد و سقف برايش تعيين نمي‏كند. مثلاً می‏گوید تا نَفَس داری، بگو «یا رب! یا رب!...»
رابطه مستقيم «اعمال، اذكار، اوقات و اماكن» با «نتيجه دعا»
تمام این‏ها حساب‌شده است و رابطه مستقیم دارد با همین حرف‏هایی که من زدم. چه تأثیر در مقتضی دعا، چه در به فعلیت رساندنش، چه تسریع در اجابت، یعنی بروز و ظهور اثر دعا. این‏ها دقیقاً مؤثر است. بنابر این یک سنخ مسائل در باب دعا هست كه در روايات به آن اشاره شده است. شما اگر بحث دعا را بخواهید به طور کلی مطرح کنید، بايد بگوييد که در هر دعایی که معقول و مشروع است، مقتضی اجابت هست؛ حالا اگر این دعا در روابط گوناگون قرار بگیرد، چه از نظر عمل ـ‌به این معنا که ما پيش از دعا عملي را انجام دهيم يا ذکری بگوييم‌ـ و چه از نظر زمان و مكان، این‏ها همه بر دعا اثر می‏گذارند.
بنابر این دعا خودش کارآیی دارد، اما این امور كه از آن به «شرایط و آداب دعا» تعبير مي‏كنيم، كارآيي دعا را تقويت مي‏كند. در مورد دعاهاي غير مأثور و حتي دعا‏هایی که نسبت به زمان‏ها، مکان‏ها و موقعیت‏های خاص مطرح می‏شود، همین مسائل مطرح است. چند جلسه قبل گفتم كه بحثم كلّي است و می‏خواهم كلّيِ بحث دعا را مطرح كنم. این مطالبي كه شما در معارفمان می‏بینید، بی‏حساب نیست؛ كاملاً حساب شده است. یعنی اين‏ها بر دعا اثر می‏گذارند. در روابط گوناگون این‏ها اثر خودشان را دارند.
خصوصيت دعا در ماه مبارك رمضان
اینکه در بین زمان‌های مؤثر بر دعا ماه مبارک رمضان را مطرح می­کنند، جهت خاصّ خودش را دارد. باز در بین لیالی ماه مبارک رمضان، شب قدر را پیش می‏کشند؛ يعني آن شب داراي خصوصيتي ويژه است و اثر خاصّ دارد. اگر انسان مراقبت نسبت به این امور داشته باشد، دعايش رد نمي‏شود. تعبیر «لایُرَدّ» ـ‌كه در روايت بود‌ـ به این معنا است که توجه به این لحظات خاصّ، مُقتَضَیاتی که در آن دعاها هست را تشدید می‏کند و به فعلیت می‏رساند و بعد هم بروز و ظهورش را سرعت مي‏بخشد و در دعا تأثیر می‏کند. واقعاً تأثیر می­گذارد. تازه همه این‏ها را كه گفتم، راجع به اعمال و اذكار و برای قبل از دعا بود.
مراقب باش مغبون نشوی!
اينكه در ماه مبارک رمضان، راجع به قرائت قرآن سفارش می‏شود و روايت هم خیلی صریح بود كه هر یک آیه­اش معادل یک ختم قرآن در اوقات دیگر است. در رابطه با دعا هم از ائمه (علیهم‌السلام) هست كه دعا در اين ماه مستجاب است. «مستجاب است» یعنی این زمان خاص، روی دعای تو اثر می‏گذارد. سحرش باشد، شب جمعه­اش باشد، لیلة القدرش باشد، این‏ها همه و همه مؤثر هستند. این را بدانید که خسارت از دست دادن این موقعیت‏ها، برای من و شما کوچک نیست. این را بدان که اگر این فرصت را رهایش کردی، یک سال مغبونی. خیلی صریح بگویم؛ یازده ماه دیگر ـ‌اگر زنده ماندی و موفق شدی‌ـ اين فرصت مجدّداً دست خواهد داد. این ادعیه‏ای که وارد شده است را در اين اوقات از دست ندهيد.
· استجابت دعا بر سر مزار پدر و مادر
اموري که به عنوان آداب و شرایط برای دعا شمرده می‏شود، خیلی زياد است و من نمی‏خواهم همه آن امور را برشمُرم؛ مثلاً موقع وضو گرفتن و موقع اذان، دعا مستجاب است. این‏ها چیزهای عمومی است. در این مواقع اگر دعا كنيد، دعا بُردش بيشتر مي‏شود. اما یکی از موقعیت‏هایی که برای اجابت دعا آورده‏اند، این است كه انسان وقتي بر سر مزار اهل قبور رفت دعا كند. آن کسی که پدر و مادرش را از دست داده‏ است، وقتی بر سر مزارشان رفت اگر آنجا دعا کند، دعا آنجا مستجاب می‏شود.
این ربطی به مسجد الحرام و اعتاب مقدسه ندارد. نه خانه خدا است، نه مسجد است؛ هیچ کدام این‏ها نیست. در اين مسأله يك نكته ديگر نهفته است و آن همان وجه مشترکی است که من در این مباحث مطرح کردم. وقتی كه به زیارت اهل قبور رفتی، به یاد مرگ می‏افتی و می‏فهمی كه تو هم یک روز بايد زیر این خاک‏ها بروی. آن‌وقت مي‏فهمي که در نهایت سر و کارت با خدا است. [15]
ما در روایات داریم كه یکی از جاهایی که دعا مستجاب است، آنجایی است که به زیارت اهل قبور و پدر و مادرت مي‏روي. حالا انسان‏های دیگر را تو ندیدی، ولي پدر و مادر خودت را که دیدی؛ ديدي که بعد از چند سال زندگي راهشان به اينجا رسيد. دیدی چه شد؟! بدان که تو هم می­میری! آن‌وقت به یاد مرگ و قیامت مي‏افتي و در آنجا متوجه خدا می‏شوی و صدايت بلند مي‏شود كه «ای خدا، مرا ببخش!».
· اولين ادب دعا، رفع موانع به وسيله استغفار
براي دعا اول باید رفع موانع کنی تا دعایت مستجاب شود. استغفار، اوّلین مرحله از آداب دعا است. خیلی این مسأله دقیق، ظریف، منظم و طبق آداب دعا است که اوّل با استغفار رفع موانع كن؛ گناهانت که رفت و حجاب‏ها كه از سر راهت برداشته شد، آن وقت تقاضا کن. تمام این‏ها حساب‌شده بود که در بحث دعا آمده و مطرح شده است. می‏خواستم این را بگویم كه این‏ها بی‏حساب نیست. ما معتقدیم و دو سه جلسه است که این را عرض می‏کنم که این اصلاً جاي شبهه ندارد.
توسل به انسان كامل، اكسير اعظم است.
البته مسأله ارتباط با انسان برتر و از او مدد جستن و دست‏گیری آن‏ها، یک بحث جدایی است. من در دو جلسه گذشته هم به این مطلب اشاره کردم که این، اکسیر اعظم است. ما در ادعیه‏مان هم داریم و آن‏ها هم توسل را رد نمی‏کنند. اما به این شرط که تو دستت را به سوي او دراز کنی. كسي كه دارد غرق می‏شود، انسان كامل به او می‏گوید دست را به من بده! اگر تو دستت را ندهی که نجات پيدا نمي‏كني. تو دستت را بده، مطمئن باش که او حتماً دست تو را مي‏گيرد. اصلاً آن‏ها دستشان را قبل از تو دراز کرده‏اند و می‏گویند دستت را بده! تو باید دست را در دست او بگذاري.
ذكر توسل به جناب حبيب بن مظاهر اسدي
یکی از مصادیق اين دست‏گيري‏ها را وارد می‏شوم. حسین(علیه‌السلام) به کربلا رسید. می‏گویند یک نامه به کوفه نوشت، برای یک شخص خاص. متن نامه این است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمّ، مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ بنِ مَظَاهِرِ الأسَدِیّ؛ أمَّا بَعدُ فِإنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا وَ أنتَ تَعلَمُ قرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ فَإِن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً». نامه از حسین(علیه‌السلام) است به حبیب بن مظاهر؛ خطاب به او می‏کند که حبیب ما وارد کربلا شدیم. «إنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا» یعنی چه؟ معلوم می‏شود بین حسین(علیه‌السلام) و حبیب، اسراری بوده و حبیب می‏دانسته كه یک کربلایی هست و خودش هم از اصحاب کربلا است؛ چون تعبیر نامه این است: «إنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا».
بعد هم در نامه این‌طور دارد که تو هم که نزدیکی ما را به پیغمبر می‏دانی. پس اگر می‏خواهی ما را یاری کنی، «فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً»؛ سریع خودت را برسان کربلا. یک‌وقت عقب نمانی! ببين حسین(علیه‌السلام) چگونه دست‏گیری مي‏کند! می‏گویند نامه آمد؛ اینکه چگونه و به دست چه کسی به کوفه رسيد را نمي‏دانم؛ اما بالأخره به دست حبیب رسید.
حبيب پیرمرد است. با همسرش مشغول خوردن صبحانه بود که درِ خانه را زندند. رفت و خیلی طول نکشید که آمد. همسرش پرسید چه بود؟ حبیب گفت قاصدی از حسین برای من نامه آورده است. همسرش گفت حسين برايت چه نوشته است؟ حبیب گفت نوشته من آمده‏ام کربلا؛ اگر می‏خواهی، بیا من را یاری کن. همسر حبیب گفت حالا می‏خواهی چه کار کنی؟ حبیب گفت من دیگر پیر شده‏ام؛ نمی‏توانم کرّ و فرّی کنم؛ بروم آنجا که چه شود؟[16] همسرش رو کرد به او گفت نمی‏خواهی بروی؟ پسر پیغمبر تو را خواسته، آن‌وقت تو نمی‏خواهی بروی؟ حبیب گفت آخر می‏دانی چیست؟ اگر من بروم، عبیدالله خانه‏ام را خراب می‏کند و تو را به اسیری می‏گیرد. همسرش گفت: تو برو، بگذار خانه‏مان را خراب کند! من هم به اسیری می‏روم! تا یک قدری آمد حبیب مقاوت کند، من در تاریخ این‌طور دیده‌ام که اين زن بلند شد، روسری‏اش را انداخت روی سر حبیب و گفت اگر این‌طور است، پس مثل زن‌ها در خانه بنشین. یا اباعبدالله! ای کاش من مرد بودم و می‏توانستم بیایم کربلا و کمکت می‏کردم. حبیب اینجا دید همسرش خیلی محکم است. گفت چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت نام حبیب بماند!
حبیب از خانه حركت كرد. در بازار به مسلم بن عوسجه رسید. حالا در بازار کوفه چه خبر است؟! یکی دارد شمشیر تیز می‏کند؛ يكي نیزه‏اش را مهيا مي‏كند. سپرها را آماده مي‏كنند، براي اينكه بروند به کشتن حسین(علیه‌السلام). رو کرد به مسلم ابن عوسجه و گفت خبر داری که حسین به کربلا آمده است؟ به من نامه نوشته است. تو کجا می‏خواهی بروی؟ مسلم گفت من می‏خواهم بروم محاسنم را خضاب کنم. به تعبیر من حبیب به مسلم گفت با من بیا تا چنان خضابی به محاسنت ببندم كه تا قیامت رنگش پاک نشود.
حبیب و مسلم، با هم آمدند کربلا؛ در تاریخ دارد وقتی این‏ها رسیدند، از دور معلوم بود كه دو نفر پیرمرد به سمت خیام حسین(علیه‌السلام) مي‏آيند. امام حسین(علیه‌السلام) رو کرد به اصحاب و گفت بروید به استقبالشان! فقط من یک جمله می‏گویم. این بی‏بی‏ها و این بچه‏ها می‏دیدند که هر روز هزاران‌هزار لشکر دارد از کوفه به سمت سپاه عمرسعد می‏آید، اما یک نفر سمت خیام حسین(علیه‌السلام) نمی‏آید. وقتي كه ديدند دو نفر پیرمرد دارند می‏آیند، به قدری این‏ها خوشحال شدند كه حساب ندارد. زینب(سلام‌الله‌علیها) پرسید چه خبر است؟ گفتند حبیب بن مظاهر دارد می‏آید. فرمود سلام مرا به حبیب برسانید. وقتی این قاصد آمد سلام زینب(سلام‌الله‌علیها) را به حبیب رساند، حبیب دست برد و خاک‏ها را از روی زمین برداشت و روی سرش می‏ریخت و می‌گفت من که باشم که دختر امیر عرب به من سلام برساند...

[1]. بحارالأنوار 91 96
[2]. این­ بحث‏های سنوات گذشته است كه تکرار نمی‏کنم. دعاهايي كه معقول و مشروع است.
[3]. این‏ها را من در سنوات گذشته بحث کرده‏ام و تکرار نمی‏کنم. چون برای تحقق هر مطلبی اینطور است كه مقتضی باید موجود شود و مانع هم باید برطرف شود. آن بحث ديگری بود كه من قبلاً بحث کردم و دیگر وارد آن بحث نمی‏شوم. بحث ما الآن در این است که با چه اموري اين موانع برطرف می‏شود که به این‏ها من اشاره‏اي خواهم كرد.
[4]. این خودش یک بحثی است كه همین الآن به ذهنم آمد. قبلاً من نگفته بودم. اما اشاره­ای کنم خوب است.
[5]. بحارالأنوار 90 313 باب 17
[6]. که من یک وقتی هم بحث کردم راجع به قاطعیت در دعا که خودش از خصوصیات دعا است و آن مباحث را تکرار نمی‏کنم.
[7]. من این‏ها را چون قبلاً بحث کردم، تکرار نمی‏کنم، فقط يك اشاره می‏کنم.
[8]. عدةالداعي 58
[9]. بحارالأنوار 90 225 باب 11
[10]. بحارالأنوار 90 223 باب 11
[11]. چون من یک بحث کلی کردم اول گفتم می‏خواهم همه چه بیاورم این را.
[12]. یک بحث این است كه «الله» نامی است که مستجمع جمیع صفات است. در بین صفات خدا، لفظ جلاله «الله» تمام صفات كمال را دارد. اما اينجا بحث از «بسم الله» است، نه «الله». معلوم مي‏شود «بسم الله» نسبت به تمام اسماء الهي، حتي لفظ جلاله «الله»جامعیت دارد.
[13]. چون امشب یکی هم سؤال کرد از من، گفتم دوباره تذكر دهم.
[14]. الدعاء للطبراني 1 491 جزء الثامن
[15]. حالا خوب شد این به ذهنم آمد که این را بگویم.
[16]. مي‏خواست كسي نفهمد. و حتي همسرش هم متوجه نشود.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group