(جابر بن عبدالله انصاری (ره)، همنشین هفت معصوم(علیهم السلام) 1
یک قرن وفاداری
جابر از همان روزهای آغازین زندگی خود، دلش با نور ایمان و معرفت روشن گردید و برای کسب دانش سر از پا نمیشناخت و از هر فرصتی برای توسعه اطلاعات خود بهره میبرد. او چنان تشنه علم و معرفت بود که گاهی برای کسب آن به مناطق دوردست سفر میکرد و به اندوختههای علمی خود میافزود.
عبدالکریم پاک نیا تبریزی
نخستین گام خوشبختی
دوازده سال از بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میگذشت که براثر تلاشهای شبانهروزی آن حضرت، شش نفر از اهالی یثرب با ایشان ملاقات کردند. آنان در جلسهای محرمانه سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شنیده و به آیین توحیدی اسلام گرویدند. در پی آن، «مصعب بن عمیر» بهعنوان مبلغ اسلام روانه یثرب شد و توانست گروه بسیاری از مردم یثرب را مسلمان کند.
در موسم حج سال سیزدهم بعثت، نیمهشب جلسهای محرمانه با حضور هفتاد نفر از نخبگان مسلمان یثرب، محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ترتیب یافت. این جلسه که در دره سمت راست سرزمین منی و پایین جمره عقبه انجام گرفت، آغاز اقتدار اسلام و تقویت آیین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط اهالی یثرب بود. جابر بن عبدالله انصاری جزء آن هفتاد نفر شرکتکننده بود. این ملاقات آنچنان برای این نوجوان پانزدهساله خاطرهانگیز بود که تا لحظات آخر زندگی آن را فراموش نکرد؛ زیرا در آن دیدار معنوی، عشق و محبت پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله)در روح و جان جابر رسوخ کرد و از همان روز، صفحات زندگیاش در پرتو تعالیم عالی اسلام روشن گردید،[1] لذا همراه مسافران یثرب با رهبر جهانی اسلام (صلی الله علیه و آله) پیمان بست و تا آخرین لحظات زندگیاش بر آن وفادار ماند و در اثر دگرگونی روزگار و فشارها و بحرانهای سیاسی کمترین تردیدی به خود راه نداد.
جابر خاطره آن شب ماندگار را اینگونه گزارش میکند: «آن شب که برای اولین بار چشمم به جمال مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتاد. آن حضرت همراه عمویش "عباس بن عبدالمطلب"بود که خطاب به او فرمود: عمو جان! برای من از داییهای خود و اهالی مدینه بیعت بگیر!
حاضران در جلسه، همگی یکصدا گفتند: ای محمد! تو خودت هرچه در مورد پروردگارت از ما تعهد میخواهی، بگیر! پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آنچه که در مورد پروردگارم از شما میخواهم این است که او را عبادت کنید و برای او شریک قرار ندهید و آنچه که در مورد خودم میخواهم این است که تمام آنچه را که بر خود و اموالتان نمیپسندید و با آن مقابله میکنید، در مورد من نیز همان روش را انتخاب کنید. آنان گفتند: اگر به این خواسته شما عمل کنیم، چه پاداشی خواهیم داشت؟ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: در این صورت بهشت پروردگار پاداش شما خواهد بود.[2]
پیام این خاطره این است که ارتباط با خوبان انسان را به سعادت میرساند و تصمیمگیری در برخی لحظات حساس و سرنوشتساز، سبب رستگاری انسان در دنیا و آخرت میشود.
عشق به تحصیل و دانش
جابر از همان روزهای آغازین زندگی خود، دلش با نور ایمان و معرفت روشن گردید و برای کسب دانش سر از پا نمیشناخت و از هر فرصتی برای توسعه اطلاعات خود بهره میبرد.
او چنان تشنه علم و معرفت بود که گاهی برای کسب آن به مناطق دوردست سفر میکرد و به اندوختههای علمی خود میافزود. «حاکم نیشابوری» مینویسد: روزی جابر اطلاع یافت که یکی از یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) که در مصر سکونت دارد، گفتاری را در موضوع قصاص در روز قیامت از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آموخته است که وی آن را نشنیده است. شتری آماده کرد و به قصد سفر توشه فراهم نمود. یک ماه از مدینه تا مصر درراه بود تا اینکه به منزل «عبدالله بن انیس» صحابی گرانقدر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رسید و به او اطلاع داد که جابر بن عبدالله انصاری هستم و از مدینه آمدهام. عبدالله، با شنیدن نام جابر سریع نزد او آمد و استقبال گرمی کرد. جابر به او گفت: حدیثی را شما از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آموختهاید که من نمیدانم. آمدهام که آن را به من تعلیم دهی! او آن حدیث آموزنده و روشنگر نبوی را به جابر تعلیم کرد.[3]
خود جابر نه تنها دانش را دوست داشت؛ بلکه به جوانان مسلمان نیز توصیه میکرد: «دانش بیاموزید! آنگاه بردباری کسب کنید! بازهم دانش بجویید! سپس به علم خود عمل کنید! بعد از طی این مراحل، بر شما مژده باد به خوشبختی و رستگاری.»[4]
جابر در سخن دیگری، مراحل کسب دانش را اینگونه بیان میکند: «سکوت کنید! سپس حکمت و اخلاق بیاموزید. بعد از طی این مراحل، به نشر و تبلیغ اندوختههای خود مبادرت ورزید.»[5]
جابر در دوران پیری نیز از اندوختن دانش خودداری نمیکرد. «شمس الدین ذهبی» میگوید: جابر روزهای آخر عمرش را میگذرانید و بیش از 90 سال عمر داشت که برای آموختن حدیثهایی که توفیق شنیدن آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیافته بود، به مکه مسافرت کرد و بعد از یادگیری به مدینه بازگشت.[6]
علاقه جابر به دانشاندوزی، زبانزد همگان و در میان دانشمندان ضربالمثل شده بود. «عمرو بنابی سلمه» میگوید: «به استادم، اوزاعی گفتم: استاد! من چهار شبانه روز است که در محضر شما هستم و بیش از سی حدیث از شما نشنیدهام. استاد گفت: آیا در مدت چهار روز آموختن سی حدیث را کم میشماری؟ جابر بن عبدالله، صحابی گرانقدر حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله)، برای شنیدن یک حدیث شتری خرید و به مصر مسافرت کرد و از یکی از یاران رسول خدا(صلی الله علیه و آله)حدیثی را شنید و به مدینه بازگشت؛ اما تو آموزش سی حدیث را در طی چهار روز کم میشماری!؟»[7]
«ذهبی» از سیرهنگاران قرن هشتم، در مورد موقعیت علمی جابر میگوید: «جابر بن عبدالله عمرو انصاری، پیشوای مذهبی مردم در عصر خود بود. او در مسائل فقهی فتوا میداد. وی که در عقبه ثانیه همراه هفتاد تن از اهالی مدینه با حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بیعت کرده بود، از آن حضرت دانشهای سودمند بیشماری آموخت. وی کتابی در موضوع اعمال حج دارد که "صحیح مسلم"آن را نقل کرده است.»[8]
«ابن عساکر» مینویسد: «جابر بن عبدالله انصاری در مسجد مدینه حلقه درسی تشکیل داده بود و جویندگان علم و معرفت از او کسب دانش میکردند.»[9]
در عظمت دانش و مقام معنوی جابر همین بس که امام علی بن الحسین(علیهم االسلام)و امام محمدباقر(علیه السلام)از او روایت نقل کردهاند.[10] امام رضا(علیه السلام)نیز احادیث متعددی را با سلسله سند از جابر بن عبدالله نقل کرده است.[11]
پي نوشت:
[1]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، نشر دار الفکر، بیروت، 1415ق، ج11، ص210.
[2]. مجمع الزوائد، نورالدین هیثمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1408ق، ج6، ص49 - 50، باب فیمن شهد العقبه؛ تاریخ مدینه دمشق، ج11، ص219.
[3]. المستدرک، حاکم نیشابوری، نشر دار المعرفة، بیروت، 1406ق، ج2، ص437.
[4]. تاریخ مدینه دمشق، ج11، ص234.
[5]. تهذیب الکمال، مزی ابوالحجاج یوسف، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1406ق، ج4، ص451.
[6]. سیر اعلام النبلاء، شمسالدین ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1413ق، ج3، ص190.
[7]. الرحلة فی طلب الحدیث، احمد بن ثابت خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1395ق، ص125.
[8]. تذکرة الحفاظ، شمسالدین ذهبی، دار احیاء التراث، بیروت، ج1، ص43.
[9]. تاریخ مدینه دمشق، ج11، ص237.
[10]. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، دار الفکر، بیروت، ج4، ص39.
[11]. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1404ق، ج1، صص 74 - 79.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 183