شب هاي قدر
5. توبه
مطلب پنجم که آن نیز از اهمیّت والایی برخوردار است، توبه است. توبه يعني بازگشت گناهكار و پشيماني از قصور و تقصير، بازگشت از نفس امّاره و صفات رذيله به سوي رحمت خداي متعال، بازگشت از طاغوتها مخصوصاً از شياطين جنّي و انسي به سوي حقتعالي و بالاخره بازگشت از هوا و هوس و از هر وسوسهاي به سوي پروردگار مهربان.
اگر کسی به راستی توبه کند، به يقين بداند كه خداوند گناهان او را میآمرزد [1]. و بالاتر اینکه قرآن كريم میفرماید:
«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ [2]»
مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مىكند.
با توبه، خداوند رحمان و کريم پرونده سیاه و پر از گناه انسان را به پرونده درخشانِ پر از حسنات مبدّل میسازد.
گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، رحمت و عفو خداوند از آن بزرگتر است و خدا وعده داده است که گناه را میبخشد. بنابراین کسی نباید از رحمت حق مأیوس باشد.
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ [3]»
بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد، از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.
اگر به راستي دل کسی شکست و يک تلاطم دروني پيدا کرد، سر به زير و خجالتزده از خدا شد، خدا حتماً توبۀ او را قبول ميکند. اصلاً یأس و نا امیدی از رحمت خداوند، گناهی برابر با گناه کفر دارد. مسلمان، آن هم شيعه، معنا ندارد از رحمت خداوند مأيوس باشد. مثلاً اگر کسي بگويد خدا ديگر مرا نميآمرزد، مأيوس از رحمت خدا شده و گناه او در سر حد کفر است.
«وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون [4]»
از رحمت خدا مأيوس نشويد، که جز کافران از رحمت خدا نوميد نگردند.
توجّه به اين نكته مهمّ است كه از نظر قرآن كريم، بلكه از نظر عقل، توبه هيچ شرطي ندارد و به صرف پيدا شدن حالت دروني پشيماني از گناه، توبه حاصل ميگردد، امّا بايد دانست كه لازمه پشيماني، تصميم بر ترك گناه و عمل بر طبق دستورات الهي است؛ زيرا اگر كسي تصميم بر ترك گناه نداشت و يا بر اساس فرمان الهي عمل نكرد، در حقيقت از گناه پشيمان نشده است.
توبه از حقّ الله
گاهي توبه مربوط به حق الله است؛ مثلاً عباداتی مثل نماز از انسان فوت شده و قضا دارد. با اینکه این گناه خیلی بزرگ است و انسان بينماز، و کسي که به نماز اهمیّت نمیدهد و نماز را ضايع میکند، حتماً گمراه و بدبخت است، ولی توبۀ او پذیرفته میشود. البته پس از توبه، جبران کوتاهي از عبادت فوت شده، لازم است. بايد تصميم جدي بگيرد که نماز و روزه و ساير عباداتي را که از او قضا شده است، به مرور زمان جبران نمايد. پروردگار عالم توبۀ واقعي چنين شخصي را ميپذيرد و انتظار هم ندارد بعد از توبه، تمام وقتش را صرف جبران آن عبادات کند، بلکه بايد به وظايف روزانهاش رسیدگی کند و هرچه ميتواند نمازها و روزهها یا سایر عباداتش را قضا کند تا تمام شود. ولي تصميم جدّي براي جبران اين عبادات لازم است.
توبه از گناهانی نظیر دروغ و غیبت و تهمت نیز پذیرفته میشود و در بسیاری از این موارد، راضی کردن شخصی که از او غیبت شده یا به او تهمت زده شده است هم لازم نیست و فقط توبۀ واقعی در محضر پروردگار متعال کفایت میکند [5].
توبه از حقّ الناس
کسي که حقي از مردم ضايع کرده است و اموال ديگران را به باطل خورده است يا دزدي و حيف و ميل و ربا و رشوه و ... در زندگی خود داشته است، اولاً بايد توبه کند و پشيماني خود را در محضر پروردگار عالم اظهار نمايد، ولي این موارد نیز نياز به جبران دارد. بايد حقّ الناس را به صاحب آن برگرداند. اگر هم صاحب آن مال را پيدا نکرد و دسترسي به او نبود، بايد با حاکم شرع در ميان بگذارد. اگر هم واقعاً سرمايهاي جهت جبران حقّ الناس ندارد، بايد توبه کند و تصميم جدّي بگيرد که هر وقت توانست مال مردم را به آنها برگرداند و اگر هم تا آخر عمر بر اين تصميم واقعي بماند و توان پرداخت بدهي خود را نداشته باشد، در روز قيامت پروردگار عالم آن بستانکار را راضي خواهد کرد.
کسانی هم که در ادای دیون شرعی نظیر خمس و زکات و کفّارات، کوتاهی کردهاند، باید توبه کنند و در مورد نحوۀ پرداخت بدهی خود، به حاکم شرع مراجعه نمایند.
خلاصه بنبست در اسلام نيست. کسي نميتواند بگويد ديگر فايده ندارد و من بخشيده نميشوم. اين غلط است و همه بايد توبه کنند و به هر روشي که ميتوانند جبران حقّ الله يا حقّ الناس را بنمايند يا در صورت عدم توان، تصميم جدّي براي جبران بگيرند.
آثار و برکات توبه
یکی از برکات ارزشمند توبه این است که پروردگار عالم به کسي که توبۀ واقعي کند يا تصميم آن را داشته باشد، سلام ميکند.
«وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيم »[6]
و چون کساني که به آيات ما ايمان ميآورند نزد تو آيند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته، که هر کس از شما به ناداني عمل بدي کند آنگاه بعد از آن توبه کند و به اصلاح (کار خود) پردازد بيترديد خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.
چه پروردگار بزرگواری که علاوه بر بخشش بندۀ گناهکار، به او سلام هم میکند. خداي سبحان بندهاي را كه در پيشگاهش حالت تضرّع و سرافكندگي دارد، دوست ميدارد و در قرآن شريف علاوه بر اظهار محبّت به او، وي را مطهّر ميداند و چنين است كه پروردگار عالَم بهترين درجه را به او داده است:
«انِّ اللهَ يُحبُّ التِّوّابينَ وَ يُحبُّ الْمُتَطَهَّرين [7]»
خداوند توبه كاران و پاكيزگان را دوست ميدارد.
پروردگار مهربان تأكيد ميكند كه اگر بندۀ گناهكار توبه را شكست، ولي دوباره به سوي خدا بازگشت، خداوند متعال بار ديگر توبۀ او را قبول ميكند و به عبارت قرآن کريم، اگر بندۀ عاصي، توّاب شد، خداي متعال نيز توّاب است:
« إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ [8] »
خداوند توبهپذير مهربان است.
قرآن در آيات ديگري ميفرمايد که توبه فقط موجب اصلاح آخرت نمیشود، بلکه اصلاح دنيا را هم به همراه دارد.
« يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم [9] »
تا خداوند عملهاي شما را اصلاح نمايد و گناهانتان را بيامرزد.
توبه موجب حل مشکلات و اصلاح امور دنيوي ميشود، گرهها را باز ميکند و گرفتاريها را رفع مينماید.
اولاد صالح و شايسته و مال حلال و نیز قدرت و شخصيت اجتماعي، در سایۀ توبه روزی انسان میگردد. همچنین توبه باعث میشود نعمتهای الهی مثل باران بر سر انسان فرو بریزد.
«وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ » [10]
و اي قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او بازگرديد تا ابر و باران را بر شما ريزان فرستد و نيرويي بر نيروي شما بيفزايد.
«وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى [11]»
و اين که از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او بازگرديد تا شما را با بهره خوشي (از زندگي) تا مدتي معين برخوردار نمايد.
توبه، آثار فراوان دیگری هم دارد که به جهت رعایت اختصار از ذکر آن خودداری میشود.
مراحل توبه
توبه مراحلی دارد که عبارتند از:
مرحلۀ اوّل توبۀ زبانی است؛ یعنی همین که صیغۀ توبه بر زبان جاری شود.
مرحلۀ دوّم توبهای است که در آن دل انسان، زبان او را همراهی کند.
در مرحلۀ سوّم، دل در مقابل خداوند خاشع میگردد.
و در مرحلۀ چهارم انسان خود را در محضر خدا مییابد و با چشم قلب او را ميبيند و خود به خود حالي پيدا ميکند و اشکي ميريزد و در این صورت است که میتواند راه صد سالۀ سير و سلوک را بپيمايد؛ چون حقيقت توبه بازگشت از شرک به توحيد است. کسي که گناه ميکند ظاهراً مسلمان است و در حقيقت شيطان و هوي و هوس و نفس امّاره را ميپرستد و بايد با توبه از شرک، به خداپرستي بازگردد.
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ [12]»
پس آيا ديدي کسي را که معبود خود را هواي نفسش قرار داده است.
یا در جای دیگر میفرماید:
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» [13]
اي فرزندان آدم، آيا به شما سفارش نکردم که شيطان را نپرستيد که او مسلّما براي شما دشمني آشکار است؟!
مگر ما معاهده نکرديم که بت پرست نباشيد؟ بت تو شيطان و هوي و هوس نباشد؟
شب قدر، شب توبه است. از این رو، در اعمال آن شب آمده است که صد مرتبه «أستغفر الله ربّی و أتوب الیه» بگویید. ولی باید توجه شود که ذکر توبه به تنهائی کافی نیست و این توبه، توبۀ حقیقی نمیباشد، بلکه توبه آن است که حالت خجالت و شرمندگی در مقابل حضرت حق تعالی در توبه کننده به وجود آید؛ یعنی بنده خود را در محضر پروردگار ببیند و احساس خجالت کند.
جملهای را حضرت امام خمینی«ره» بارها در درسهای اخلاقی خویش تکرار میفرمودند که «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.» همه باید در محضر پروردگار احساس شرمندگی کنند و از مخالفتها و سرپیچیهايی که از اوامر او داشتهاند، توبه نمایند. اینکه انسان از نعمات و سفرۀ گستردۀ پروردگار متنعّم شده و مخالفت با فرامین او کند، حکایت از بیحیایی او دارد و از این بیحیايی که نسبت به محضر ربوبی حضرت حق روا داشته است، باید احساس خجالت و شرمندگی کند. به گناهان خویش اقرار کند و از محضرش طلب عفو نماید.
کسی که در محضر پروردگار عالم شرمنده و خجالتزده نيست، نميداند چقدر گناهکار است. بعضي اوقات تکرار گناه موجب ميشود قبح آن از دل انسان برود و لذا خودش را مقصّر نميداند. در جایی که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» که تجلّی عصمت و پاکدامنی هستند و از هر خطا و اشتباهی نیز مصون میباشند، روزی هفتاد مرتبه در محضر پروردگار توبه مینمایند، [14] ضرورت توبه برای افراد معمولی بیشتر روشن میگردد.
در طول تاریخ بسیار بودهاند کسانی که با توبه از شقاوت و تیرهبختی به سعادت و خوشبختی دست یافته و راه سیر و سلوک را به خوبی طی کردهاند.
حر بن يزيد رياحي اوّلين کسي بود که بدن اهل بيت«سلام الله علیهم» را در کربلا لرزاند و راه را بر آنان بست. گناه خیلی بزرگ است. ناگهان روز عاشورا متوجه گناه بزرگ خود شد و فهميد چه کرده است. و مهمتر اینکه دانست چه باید بکند و از رحمت الهی و لطف امام زمان خود مأیوس نشد. لذا با بدن لرزان و سرافکنده و خجالت زده خدمت امام حسين«سلام الله علیه» آمد. وقتي خدمت آن حضرت رسيد و توبه کرد، حضرت به او فرمودند: تو را بخشيدم. او باورش نميشد و از امام«سلام الله علیه» خواست تا اجازه دهند به ميدان رود و در راه خدا شهيد شود. به جايي رسيد که امروز همۀ ما در مقابل قبر ايشان ميايستيم و ميگوييم: پدر و مادرم فداي شما. و او را شفيع درگاه امام حسين«سلام الله علیه» قرار ميدهيم. و همان گونه که به حضرت ابالفضل العباس«سلام الله علیه» ميگوييم: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین«سلام الله علیه» اکشف کربی بحق اخیک الحسین«سلام الله علیه»» خطاب به جناب حر نيز ميگوييم: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین«سلام الله علیه»، اکشف کربی بحق مولاک الحسین«سلام الله علیه»».
هرکه بتواند اين گونه نظر امام زمانش را جلب کند، حتماً او را خواهند بخشيد و به درجات عالی خواهد رسید.
رحمت الهی مثل باران بر سر همه می بارد. این انسان است که باید برای دریافت این رحمت زمینه سازی کند و خود را در معرض آن قرار دهد. وگرنه اگر باران ببارد و کسی به زیر سقف برود، هر چقدر هم که آن باران شدت داشته باشد، روی سر او نمیریزد.
پی نوشت ها:
[1]. در برخی از موارد پذيرش توبه نيازمند زمينهسازی توسط توبه کننده است و بدون آن، توبه محقّق نمیشود. برای مطالعۀ بیشتر ر.ک: بخش توبه از اصول اعتقادیِ رسالۀ توضیح المسائل معظّمله.
[2]. فرقان / 70.
[3]. زمر / 53.
[4]. يوسف / 87.
[5]. جهت اطلاع از تفصيل اين موضوع ر.ک. بخش اخلاق رسالۀ توضيح المسائل معظّمله.
[6]. انعام / 54.
[7]. بقره / 222.
[8]. توبه / 118.
[9]. احزاب / 71.
[10]. هود / 52 .
[11]. هود / 3.
[12]. جاثيه / 23.
[13]. يس / 60.
[14]. مستدركالوسائل، ج 5 ، ص 320.