عوامل تاثيرگذار بر استجابت دعا
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[۱].
بررسي امور تأثيرگذار بر استجابت دعا
به طور کلي در معارفمان به دستوراتي برخورد مي کنيم كه از ناحيه اولياي خدا در باب دعا كردن صادر شده است و مي بينيم كه اين دستورات را در روابط گوناگون مطرح مي کنند[۲]. اولياء خدا در اين روايات اموري را در رابطه با دعا مطرح ميکنند که گويي بر روي دعا اثر دارند. اصل بحث من اين است كه اثر اين امور بر روي دعا چگونه اثري است؟[۳]
تأثير ماه مبارك رمضان بر دعا
يك مثال مي زنم براي اينکه سطح مطلب تقريباً تا حدودي عمومي شود. مثلاً در جلسه گذشته ما روايتي را مطرح كرديم که دعا در ماه مبارک رمضان مستجاب است. اين روايت مسأله «زمان» را در اينجا مطرح مي کند. يعني زمان روي دعا مؤثر است. يا در مسأله ضريب پاداش تلاوت قرآن نازل، يك آيه از آن اگر در اين ماه خوانده شود، پاداش آن مساوق با تلاوت يک ختم قرآن در ماه هاي ديگر است. جلسه گذشته من اين روايات را خواندم. هم نسبت به قرآن نازل داريم که اين ماه در پاداش آن بسيار تأثير دارد، هم درباره قرآن صاعد -يعني دعا- داريم که اين زمان خاص، تأثيرگذار است. قرآن سخن ربّ با عبد است و دعا سخن عبد با ربّ است. در اين قرآن صاعد هم دوباره مي بينيم كه همين زمان، مؤثر است و دعا در اين ماه مستجاب ميشود.
تأثير زمان و مكان بر دعا
بحث من به صورت کلي است. يک وقت بحث «زمان» مطرح است، يک وقت بحث «مکان» است كه بر روي دعا تأثير مي گذارد؛ مثل مسجد، حرم هاي مطهره ائمه(عليهم السلام) و حرم و حائر حسيني (عليه السلام)[۴]. بعد هم مي بينيم که يک سنخ اعمال را هم مطرح ميکنند که مثلاً اگر قبل از دعا انجام شود، روي دعا اثر ميگذارد. حالا من سرآمد اعمال را مطرح ميکنم، رواياتِ آن را هم مطرح ميکنم. بحث در اين است که اين امور بر روي دعا اثر دارد. اين يعني چه؟
تأثير نماز و روزه بر دعا
من دو عمل را که بخصوص در ماه مبارک رمضان بيشتر مورد ابتلاء ما هست، مطرح ميکنم. ما در روايات بسيار داريم که کسي که حاجتي دارد، اگر نماز بخواند و در نماز يا بعد از نماز دعا کند، دعايش مستجاب است.
طهارت و نماز
اين روايت را شايد من قبلاً خوانده باشم. ديلمي اين روايت را در ارشاد القلوب نقل ميکنند که پيغمبر اکرم (صلّي الله عليه و آله وسلّم) فرمود: «يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ»[۵]؛ خداوند فرموده است اگر کسي مُحدِث شود و وضو نگيرد، به من جفا کرده است؛ اگر مُحدِث شد و وضو گرفت ولي دو رکعت نماز نخواند و دعا نکرد و از من چيزي نخواست، به من جفا کرده است؛ اگر کسي وضو گرفت و نماز خواند و از من چيزي درخواست كرد و من به او عطا نکردم، من به او جفا کردم. -حالا درخواست او ميخواهد امر ديني باشد يا امر دنيايي باشد؛ هرچه باشد، باشد- اگر من به او عطا نكنم به او جفا كردهام و من هم پروردگاري جفاکار نيستم. در اين روايت نماز را مطرح ميکند.
نماز و حمد و ثناي الهي
يک روايتي از امام صادق (عليه السلام) است که حضرت فرمود: «إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَتَوَضَّأْ وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ احْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ اذْكُرْ مِنْ آلَائِهِ ثُمَّ ادْعُ بِمَا تُحِبُّ»[۶]. اگر حاجتي داشتي وضو بگير و دو رکعت نماز بخوان و حمد و ثناي الهي را به جا آور، نعمتهاي خداوند را يادآور شو و بعد، از خدا تقاضا کن. در اين صورت دعايت به اجابت ميرسد.
نمازهاي واجب
عرض کردم در اين باب روايات زياد داريم. در يک روايتي از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله وسلّم) است که حضرت فرمود: «مَنْ أَدَّى فَرِيضَةً فَلَهُ عِنْدَ اللَّهِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَ»[۷]. اگر کسي نماز واجبي را بخواند، نزد خداوند يک دعاي مستجاب دارد. گويي از خدا به اندازه يک دعاي مستجاب طلبکار ميشود.
نماز حاجت در مصلّاي خانه
اين روايت را خوب دقت کنيد! روايت از امام ششم (عليه السلام) است كه به مِسمَع ميگويد: «يَا مِسْمَعُ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيَا أَنْ يَتَوَضَّأَ ثُمَّ يَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ يَرْكَعَ رَكْعَتَيْنِ فَيَدْعُوَ اللَّهَ فِيهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[۸]. حضرت به مِسمَع ميفرمايد چه مانعي وجود دارد كه وقتي شما يک ناراحتي و گرفتاري دنيوي پيدا کرديد، برويد وضو بگيريد و برويد در محلي که معمولاً در آنجا نماز ميخوانيد، آنجا دو رکعت نماز بخوانيد و بعد در نمازتان از خدا بخواهيد که خدا اين گرفتاريتان را برطرف کند؟! آيا نشنيدهاي که خداوند در قرآن ميگويد: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[۹]
معناي كمك گرفتن از نماز و روزه
در اين روايت از نظر طلبگي مفسّر تمام رواياتي است که در باب دعا وارد شده و مي فرمايد «نماز بخوان، بعد دعا کن». اين روايت، مفسّر تمام آنها است. من اينها را پشت سر هم و به ترتيب خواندم تا آنهايي که اهل فضلند، دقت کنند. اين روايت، مفسّر آن روايتها است[۱۰]. اينجا دارد: «إِستَعينوا» إستعينوا از «عون» به معني كمك است. عون و اعانه، يعني «کمک کردن» و إستعانت يعني «کمک گرفتن». «اِسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» يعني از نماز و روزه کمک بگيريد. حضرت اين را کجا ميفرمايد؟ در آنجايي که ميخواهي دعا کني و بايد تير دعاي تو به هدف استجابت بخورد، ميگويد اينجا از نماز کمک بگير.
معناي کمک گرفتن چيست؟ معنايش اين است که مثلاً من كاري را ميخواهم انجام بدهم و اينجا به تنهايي نميتوانم موفق شوم. يعني آن کاري که ميخواهم انجام دهم، بُرد و کاربرد دارد، اما من را به مقصد و هدفي كه ميخواهم نميرساند. لذا بايد از يك چيز ديگري کمک بگيرم تا کاربرد آن تأمين شود. بايد براي اينكه به هدف برسم، کمک بگيرم. معناي «إستعينوا» اين است. از صبر و نماز براي اينکه دعايت به اجابت برسد، کمک بگير.
نقش نماز و روزه در تشديد مقتضي، به فعليت رساندن يا تسريع اجابت دعا
اينجا بحث اين نيست که نماز نسبت به دعا مقتضي درست ميکند که به اجابت برسد. در خودِ دعا مقتضي براي اجابت وجود دارد. نماز اين مقتضي را يا تشديد ميكند يا به فعليّت ميرساند و يا به اجابت سرعت ميدهد[۱۱]. يکي از اين سه مورد است. خود دعا مستقلاً کاربرد دارد. دعا کاربرد دارد، اما اين امور کمک هستند براي دعا؛ يا براي اينکه مقتضي را تشديد کنند، يا به فعليت برسانند و يا سرعت در اجابت ايجاد کنند. جمع بين تمام روايات و آياتي که ما در اين باب داريم اين است که من عرض کردم. آن وقت در اينجا حضرت ميگويد كه از نماز کمک بگير! يعني در خودِ دعا مقتضي به اجابت رسيدن هست. اما از نماز کمک بگير. اين ها کمکند.
روزه، مصداق بارز صبر
در باب صبر هم در ذيل همين آيه شريفه ما روايات بسياري داريم؛ نه يکي دو مورد. روايات زيادي هست که مراد از صبر همان صوم و روزه است. روايت از امام هفتم (عليه السلام) است که: «الصَّبْرُ الصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ أَوِ النَّازِلَةُ فَلْيَصُمْ إنَّ اللَّهُ يَقُولُ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»[۱۲]. يا امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: «الصَّبْرُ الصِّيَامُ»[۱۳]. و يا در روايت ديگري دارد: «إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ النَّازِلَةُ وَ الشَّدِيدَةُ فَلْيَصُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ يَعْنِي الصِّيَامُ»[۱۴]. روايت متعددي هست، آنهايي که اهل اين مباحث هستند، بروند و در اين روايات دقت کنند. اين روايات مي گويد از روزه و نماز کمک بگير. دعا کاربرد دارد، اما عواملي هستند که در تقويت مقتضي، يا به فعليت رساندن، يا تسريع در اجابت بر روي دعا اثر ميگذارند.
سرّ دعاهاي بعد از نماز
من اوّل اين دو عمل را مطرح کردم كه شما نگاه کنيد به آدابي که راجع به ماه مبارک رمضان هست، ببينيد اوّلين دعاهايي که مخصوص اين ماه وارد شده است، دعاهاي بعد از نماز است. «اللّهُمَّ ارزُقنِي حَجَّ بَيتِکَ الحَرَام…»، «يَا عَلِي ُّيَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يا رَحيم…»، «اللَّهُمَّ أدخِل عَلَي أهلِ القُبُورِ السُّرُور…»؛ اين دعاها همه، براي بعد از نماز است؛ آن هم در ماه رمضان كه انسان روزه است. دقيقاً همه اينها حساب شده است. چون کاربرد دعا با نماز و روزه بيشتر است. هم روزه کاربرد دارد، هم نماز و هم ايام اين ماه کاربرد دارد و همه اين عوامل در مستجاب شدن دعا كمك ميكنند. همه اينها كمك ميکنند که دعا به مقصد و هدف اجابت برسد[۱۵].
سرّ تأثير نماز و روزه بر دعا
اما ريشه کار چيست که صوم و صلا? روي دعا اثر ميگذارند؟ سرّ آن چيست؟ من فقط يک اشاره کنم و بگذرم؛ جلسه گذشته هم گفتم که سرّش اين است كه اين كارها، روح عبد را از نظر اتصال به ربّش تقويت ميکند که اين اتصال به خدا اهمّ امور در دعا است؛ يعني «انقطاع عَن غير الله و اتصال بالله تعالي». اخلاص در دعا مهمترين مسأله براي مستجاب شدن دعا است. اينکه ميگويد از روزه کمک بگير، از نماز کمک بگير، کمک آنها چيست؟ کمک آنها اين است که انسان را بيشتر به خدا متوجه ميکند. لذا درخواستي که ميخواهي بکني، با نماز و روزه محكمش كن تا خالصتر شود و قويتر شود. اين كار براي اين است.
چون مطلبم کلّي بود، ميخواستم اين را عرض کنم كه اين عواملي که در بحث دعا وارد شده است -چه زماني، چه مکاني، چه عملي اين ها همه جنبه هاي کمکي دارند. خود دعا کاربرد دارد، اما من و تو ناقصيم و اگر يک انسان کامل دعا کند، ردخور ندارد و حتماً مستجاب ميشود.
ذكر مصيبت غلام امام حسين عليه السلام
بروم سراغ وليّ بزرگي از اولياء خدا، انسان برتر عالم وجود، تا ببينيد دعايش چه ميکند! جلسه گذشته دعايي از علي (عليه السلام) گفتم، امشب از حسين (عليه السلام) ميگويم. حسين (عليه السلام) غلام سياهي دارد كه «جون» نام دارد. ميگويند روز عاشورا وقتي اصحاب رفتند و شهيد شدند، جون ديد كه همه رفته اند و نوبت به او نرسيده است. آمد خدمت حسين (عليه السلام) و گفت اجازه ميدهيد ميدان بروم؟ حضرت به او فرمود: «أنْتَ فِي إذْنٍ مِنّي يَا جُوْن»؛ تو برو! تو مرخصي! تو در راحتيها با ما بودي، خودت را به اين بلاهاي ما مبتلا نکن. ما گرفتار شدهايم، تو خودت را به گرفتاريهاي ما گرفتار نکن. مينويسند: «فَوَقَعَ جُوْنُ عَلَي قَدَمَيْ أبِيعَبْدِالله(عليه السلام)». اينجا بود كه جون ديگر تحمل نياورد و خود را به روي پاهاي حسين (عليه السلام) انداخت و شروع کرد به بوسيدن پاهاي حضرت. گفت: «يَابْنَ رَسُولِ الله»، درست است كه من بدبو هستم؛ داراي شخصيت خانوادگي نيستم؛ رويم سياه است؛ اينها همه درست است، اما بيا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفيد شوم… بعد ديگر تحمل نياورد و گفت: «وَ اللهِ لَا اُفَارِقُکُم»؛ به خدا قسم دست از شما برنميدارم، «حَتَّي مَا اختَلَطَ دَمِيَ الأسْوَدَ بِدِمَائِکُم»، تا اينكه اين خون سياهم را به خون هاي شما آميخته کنم.
در مقاتل دارد: «فَأذِنَ لَهُ الحُسَينُ (عليه السلام)»، حسين به او اجازه داد. جون به ميدان رفت و جنگيد تا به روي زمين افتاد. اما مگر ميتواند به خودش اجازه بدهد كه آقايش را صدا کند و بگويد «يا اباعبدالله»؟ من کجا، حسين کجا؟ طولي نکشيد که ديد سرش را يکي دارد از روي زمين بلند ميکند. ابي عبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت. مي نويسند: «فَتَبَسَّمَ جُوْن»؛ اين غلام سياه لبخندي زد. مينويسند حسين (عليه السلام) صورت به صورت جون گذاشت. اينجا دعاي حسين(عليه السلام) شروع شد: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ»[۱۶]؛ خدا! روسفيدش کن… ميخواهم بگويم يا حسين، امشب يک چنين دعايي هم براي ما ميکني؟…
آيت الله آقا مجتبي تهراني
منابع:
[۱]. . بحارالأنوار۹۱۹۶٫
[۲]. ما در مأثوره هم حتي مي بينيم كه ادعيه موقته و غيرموقته داريم. موقته هم روزانه، شبانه و ماهانه دارد که بعداً بايد جداگانه بحث کنيم .
[۳]. اصل بحث من همين است. بعداًوارد جزئيات آن مي شوم. من امشب يک طرحي را مي خواهم بريزم كه ـ ان شاءالله ـ جلسه آينده تعقيبش کنيم .
[۴]. بعداً مي رسم و همه اين ها را جداگانه بحث مي كنم، چون اينها هر کدام بحث جداگانه اي براي خودش دارد. من امشب دارم مطالب را به صورت کلي مي گويم، مي خواهم يک بحث کلي مطرح کنم و بعد سراغ مصاديق بروم .
[۵]. وسائل الشيعة۱۳۸۲ .
[۶]. وسائل الشيعة۸۱۳۲ .
[۷]. وسائل الشيعة۶۴۳۲ .
[۸]. مستدرك الوسائل۶۳۱۹ .
[۹]. سوره بقره، آيه ۴۵٫
[۱۰]. يک روايت ديگر هم داريم كه الآن اشاره نمي كنم .
[۱۱]. من اين ها را مي گويم، چون اين حرف ها مي خواهد بماند .
[۱۲]. بحارالأنوار۹۳۲۵۴ .
[۱۳]. وسائل الشيعة۱۰۴۰۷ .
[۱۴]. الكافي۴۶۳٫
[۱۵]. بحث «صوم از مصاديق صبر است» را من متوجه ميشوم نه اينکه متوجه نميشوم. ولي الآن اين موضوع بحث من نيست .
[۱۶]. بحارالأنوار۴۵۲۳ .