وَ احْذَرْ مَنازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ وَ قِلَّةِ الاْعْوانِ عَلى طاعَةِ اللّهِ.
از اقامت در مراكز غفلت و ستمكارى و آنجا كه مددكاران بر طاعت خدا اندكند بپرهيز.
«بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَهِ حِجَابٌ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ الغَرَّةِ; حجاب غفلت و غرور، مانع از آن مى شود كه مواعظ و اندرزها در شما اثر كند».
در روايات اسلامى در حالات «عيسى بن مريم» (عليه السلام) آمده است: «از كنار قريه اى عبور كرد كه همگى به غضب الهى نابود شده بودند. يكى از آنها را زنده كرد و از او سؤال نمود: اعمال شما چگونه بود كه چنين بلايى دامنتان را گرفت. در پاسخ گفت: پرستش بت، محبت دنيا، ترس كم، آرزوى دراز و غفلت آميخته با لهو و لعب».
يادآورى اين موضوع نيز لازم است كه «غفلت» مفهوم وسيع و گسترده اى دارد; يعنى، شامل «غفلت» از خدا و «غفلت» از يوم المعاد و ناپايدارى دنيا و «غفلت» از شيطان و وسوسه هاى او مى شود و در يك بيان كلى، «غفلت» از تمام امورى كه به نوعى با سعادت انسان ارتباط دارد.
«مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا»؛ «آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته ایم.»
در این آیات سه نشانه مهم برای غافلان ذکر شده است:
1. قلبهایی دارند که با آن درک و اندیشه نمی کنند و اساسا با اینکه استعداد تفکر را دارند، اهل تفکر و تدبّر نیستند.
2. چشم دارند؛ امّا با آن چهره حقایق را نمی نگرند و همچون نابینایان از کنار آنها می گذرند.
3. با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند و همچون کران، خود را از شنیدن سخن حق محروم می سازند.
اینک به برخی از آیات قرآن کریم که در مورد غفلت و بی توجهی نازل شده اند، اشاره می کنیم:
1. نشانه های غافلان
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّیَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّیُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لاَّیَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَـآلـءِکَ کَالأَْنْعَـمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـآلـءِکَ هُمُ الْغَـفِلُونَ »؛ «به یقین گروه بسیاری از جن و انس را [با توجّه به اعمال و رفتارشان] برای دوزخ آفریدیم. آنها دلها [و عقلها] یی دارند که با آن [اندیشه نمی کنند و] نمی فهمند و چشمانی که با آن [حقایق را] نمی بینند و گوشهایی که با آن [سخن حق را [نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراه تر! اینان همان غافلان اند.»
همچنین قرآن کریم می فرماید: «سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَـتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَ لِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِـءَایَـتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَـفِلِینَ »؛ «به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبّر می ورزند، از [ایمان به [آیات خود، منصرف می سازم. [آنها چنان اند که] اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند. اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی کنند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می کنند. [همه اینها [به خاطر آن است که آنان آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.»
در آیه فوق سه نشانه برای غافلان ذکر شده است: الف. تکبر ورزی؛ ب. ایمان نیاوردن به آیات الهی؛ ج. تکذیب آیات الهی.
2. جهنّم جایگاه غافلان
«إِنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَـتِنَا غَـفِلُونَ * أُولَـآلـءِکَ مَأْوَلـهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ »؛ «آنها که ایمان به ملاقات ما [و روز رستاخیز] ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافل اند، [همه] آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند.»
در داستانی از «نعمان بن منذر» ـ یکی از پادشاهان حیره در عصر جاهلیت ـ نقل شده است: «روزی پادشاه در زیر درختی برای گستردن بساط لهو و لعب فرود آمد. یکی از نزدیکانش به نام عدی به او گفت: ای پادشاه! این درخت آوازی دارد. آیا می دانی چه می گوید؟ این درخت می گوید: چه بسیار سوارانی که در اطراف ما از مرکب فرود آمدند و بساط عیش و نوش گستردند و شراب را با آب زلال آمیختند؛ ولی چیزی نگذشت که طوفانهای روزگار، آنها را از میان برداشت و این گونه است دنیا، هر زمانی بعد از زمانی دیگر.»
3. عذاب دنیوی
غفلت، نه تنها در آخرت موجب عذاب است، بلکه در همین دنیا نیز انتقام الهی را به همراه دارد. نمونه بارز آن، انتقام خداوند از فرعون و فرعونیان است:
«فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَـهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِـءَایَـتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَـفِلِینَ »؛ «سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.»
گفتنی است که کلمه «بِأَنّهُمْ» به منظور بیان علّت و راز قضیّه است که هر ملّتی که دچار تکذیب آیات الهی و غفلت شوند، سرانجام گرفتار انتقام الهی می گردند.
غفلت در روایات
در روایات، تعبیرات تکان دهنده ای درباره غفلت، عواقب و نشانه های آن آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف. خطر غفلت واهمیّت غفلت زدایی
1. در شب معراج، از سوی خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب شد که «یا اَحْمَدُ اَنْتَ لا تَغْفَلْ اَبَدا مَنْ غَفَلَ عَنِّی لا اُبالِی بِأَیِّ وادٍ هَلَکَ؛ ای احمد! هرگز غافل مشو! هر کس از من غافل شود، نسبت به اینکه در کدام راه هلاک می شود اعتنا نمی کنم.»
2. علی علیه السلام فرمود: «اَلْغَفْلَةُ ضَلالَةٌ؛ غفلت سبب گمراهی است.»
3. ایشان در جای دیگر می فرماید: «اَلْغَفْلَةُ اَضَرُّ الاَْعْداءِ؛ غفلت زیان رساننده ترین دشمنان است.»
4. همچنین علی علیه السلام فرمود: «وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِیَ الرِّحْلَةَ وَلَمْ یَسْتَعِدَّ؛ وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند و در نتیجه کوچ کردن [از دنیا[ را فراموش کند و [خود را] آماده [آخرت] نسازد.»
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «کَمْ مِنْ غافِلٍ یَنْسَجُ ثَوْبا لِیَلْبَسَهُ وَاِنَّما هُوَ کَفَنُهُ وَیَبْنِیَ بَیْتا لِیَسْکُنَهُ وَاِنَّما هُوَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ؛ چه بسیار غافلی که پارچه ای می بافد تا آن را لباس خویش سازد؛ ولی همان کفن او می شود و خانه ای بنا می کند که در آن سکونت گزیند؛ ولی همان مقبره او می شود.»
5. انسان دشمن قسم خورده ای دارد که از شش سمت وی را احاطه کرده و به دنبال زیان رساندن به او است. شیطان از خطورات قلبی و نیّتهای آدمی نیز آگاه است؛ لذا جا دارد انسان از این دشمن لحظه ای غافل نگردد.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «اِنْ کانَ الشَّیْطانُ عُدُوّا فَالْغَفْلَةُ لِماذا؛ اگر شیطان دشمن [انسان] است، پس غفلت برای چیست؟»
6. غفلت زدایی را می توان یکی از هدفهای بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دانست. علی علیه السلام درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَةِ وَمَواطِنَ الْحَیْرَةِ؛ [او طبیبی است که] با داروهای خود به دنبال موارد غفلت و جایگاههای حیرت می گردد.»
7. به راستی، غفلت زدایی عامل دوام دولتهاست. علی علیه السلام فرمود: «مِنْ دَلائِلِ الدَّوْلَةِ قِلَّةُ الْغَفْلَةِ؛ از دلایل [پیشرفت] دولتها [یا پیشرفت در امور زندگی مادی و معنوی]، کمی غفلت است.»