بسم الله الرحمن الرحیم
امر على علیه السلام امر پیامبر صلى الله علیه و آله و نهى از منکر پیامبر است
یا على ... امرک امرى و نهیک نهیی اقسم بالذى بعثنى بالنبوة و جعلنى خیر البریة انک لحجة الله على خلقه و امینه على سره و خلیفة على عباده
یا على ! فرمان تو فرمان من و نهى تو نهى من است قسم به آن خدایى که مرا به پیغمبرى برانگخیت و بهترین مردم قرار داد! به راستى که تو حجت خدا بر تمام مخلوقات و امین او بر رازش و نماینده او در بین بندگانش هستى .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خطاب به امیرالمؤ منین فرمود:
قال یا على ؟ من قتلک فقد قتلنى و من ابغضک فقد ابغضنى و من سبک فقد سبنى لانک منى کنفسى روحک من روحى و طینتک من طینتى؛
یا على ! تو به منزله شخص من هستى یعنى ؛ من و تو نفس واحدى هستیم مطالبى درباره این موضوع تقدیم شد که در روایات زیادى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله امیرالمؤ منین علیه السلام را نفس خود معرفى فرموده است و انصافان فضیلتى از این بالاتر نیست همانگونه که امام رضا علیه السلام به ماءمون فرمود و گذشت .
حال وقتى على با پیامبر و پیامبر با على ، یکى باشد، پس هر حکمى پیامبر دارد، على هم دارد رضاى او رضاى پیامبر و دوستى او دوستى با پیامبر دشمنى با او دشمنى با پیامبر، همچنین اطاعت از او، اطاعت از پیامبر و مخالفت او، مخالفت با پیامبر و امر او، امر پیامبر و نهى او، نهى پیامبر خواهد بود.
در بحارالانوار از مناقب از تاریخ طبرى به سندى از سفیان ثورى از منصور، از مجاهد از سلمان فارسى چنین نقل شده که فرمود:
سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول : ان وصییى و خلیفتى و خیر من اترک بعدى ینجز موعدى و یقضى دینى على بن ابیطالب .
شنیدم که پیامبر گرامى اسلام فرمود: به راستى ، وصى من ، و جانشین من و بهترین کسى که مى گذارم و مى روم ، تا سفارشات مرا انجام دهد و دین مرا پرداخت کند، همانا على بن ابى طالب است مرحوم علامه امینى علیه السلام در جلد اول (الغدیر) به عنوان بلاغ و پیام ، پیش از شروع به مطالب از تاریخ خطیب بغدادى و حلیة الاولیاى حافظ ابونعیم ، از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل مى کند که حضرت فرمود:
عنوان صحیفة المؤ من حب على بن ابیطالب من سره ان یحیى حیاتى و یموت مماتى و یسکن جنة عدن غرسها ربى فلیوال علیا من بعدى و لیوال ولیه و لیقتد بالائمة من بعدى فانهم عترتى خلقوا من طینتى رزقوا فهما و علما و ویل للمکذبین بفضلهم من امتى القاطعین فیهم صلتى ، لاانا لهم الله شفاعتى ؛
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: سرلوحه پرونده مؤ من در روز قیامت ، دوستى با على بن ابى طالب است . هر کس به این خوشنود مى شود که مثل من در دنیا زندگى داشته باشد و مردنش همانند مردن من باشد، و در بهشت خرم عدن - که پروردگار من کاشته است - ساکن شود، پس حتما باید بعد از من موالى و پیرو على باشد و موالى ولى او باشد. و باید حتما بعد از من ، به امامان ، اقتدا کند و به دستورات ایشان عمل کند به راستى ، آنان عترت و اولاد من هستند؛ و از سرشت من خلق شده اند، و خداوند آنان را درک و دانش فوق العاده داده است واى به حال کسانى که فضل و شرافت آنان را انکار کنند همانا چنین افرادى با من قطع رحم نموده اند، و خداوند شفاعت من را در قیامت از آنها دریغ فرماید و نصیبشان نگرداند.
ما زمحبان على و عمر هیچ نگوییم ز خیر و ز شر
حشر محبان على با على حشر محبان عمر با عمر
محبت و ولایت اهل بیت علیه السلام
در تفسیر مجمع البیان شیخ طبرسى رحمة الله به سلسله سندى از حاکم ابوالقاسم حسکانى از مفسران به نام و معروف سنى و در کتاب شواهد التنزیل از ابى امامه باهلى همچنین نقل شده که :
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : ان الله تعالى خلق الانبیاء من اشجار شتى و خلقت انا و على من شجرة واحدة فانا اصلها و على فرعها وفاطمه لقاحها و الحسن و الحسین ثمارها و اشیاعنا اوراقنا فمن تعلق بغصن من اغصانها نجا و من زاغ عنها هوى و لو ان عبدا عبدالله بین الصفا و المروة الف عام ثم الف عام ثم الف عام حتى یصیر کالشن البالى ثم لم یدرک محبتنا اکبه الله على منخریه فى النار ثم تلا (قل اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى) .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند انبیا را از درختان مختلفى آفرید؛ ولى من و على از یک درخت خلق شده ایم . من اصل آنم و على ، شاخه آن است و فاطمه ، موجب بارورى آن است و حسن و حسین میوه هاى آن و شیعیان ما، برگهاى آن درخت هستند. پس هر کس به شاخه اى از آن درخت تمسک جوید، نجات مى یابد. و هر کس از آن درخت روى گردان باشد، به هلاکت مى رسد. اگر کسى ، هزار سال در بین صفا و مروه خدا را عبادت کند و سپس هزار سال و باز هزار سال ، تا از لاغرى مثل مشک خشکیده اى شود (پوس و استخوانى ) اما محبت ما خانواده را نداشته باشد، خداوند او را به صورت ، در آتش مى افکند. پس حضرت این آیه را تلاوت فرمود:
(قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى)
اى رسول گرامى اسلام ، بگو: من اجر و مزدى براى رسالت از شما نمى خواهم جز مودت به اهل بیتم .
از دانشمندان مشهور اهل تسنن ، امام فخر رازى است ؛ کتابى دارد به نام التفسیر الکبیر که خیلى مفصل و علمى است و با شیعه خیلى بد است و همه جا به جنگ علمى با آنها پرداخته است در تفسیر همین آیه مودت روایت از تفسیر تفسیر کشاف زمخشرى نقل مى کند به این صورت که پیامبر فرمود:
من مات على حب آل محمد مات شهیدا
الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له
الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا
الا و من مات على حب آل محمد مات مؤ منا مستکمل الایمان
الا و من مات على حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر
الا و من مات على حب آل محمد صلى الله علیه و آله فتح له فى قبره بابان الى الجنة
الا و من مات على حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة
الا و من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة
الا و من مات على بعض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله
الا و من مات على بغض آل محمد مات کافر
الا و من مات على بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة .
هر کس با محبت آل محمد بمیرد، گویى با توبه مرده است هر کس با محبت آل محمد بمیرد، با ایمان کامل از دنیا رفته است . آگاه باشید؟ هر کس با محبت آل محمد بمیرد، فرشته مرگ بشارت بهشت به او مى دهد. سپس نکیر و منکر آنگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد بمیرد همان گونه که عروس را به خانه شوهر مى برند، او را با احترام به بهشت مى برند (با سلام و صلوات و خوشحالى ) آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار مى دهد آگاه باشید! هر کس با محبت محمد و آل محمد بمیرد بر سنت و جماعت اسلامى مرده است آگاه باشید هر کس با بغض و عداوت آل محمد بمیرد، در روز قیامت ، در حالى وارد صحراى محشر مى شود که در بین دو چشمش (پیشانى ) نوشته شده است : مایوس از رحمت پروردگار. آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمد بمیرد، کافر از دنیا رفته است ، آگاه باشید! هر کس با بغض و کینه آل محمد بمیرد، حتى بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد.
باز عجیب آن که فخر رازى بعد از نقل این حدیث مى گوید:
آل محمد کسانى هستند که بازگشت امرشان به اوست و کسانى که ارتباطشان ، با رسول خدا شدیدتر و کاملتر باشد، آنها (آل ) حساب مى شوند و شکى نیست ، که فاطمه و على و حسن و حسین ، ارتباط بین آنان و بین رسول خدا صلى الله علیه و آله محکمتر ارتباط بوده است و این معنى ، از مسلمات و در نزد همه معلوم و به تواتر بوده است پس قطعا آن ها آل محمد هستند.
سپس کلامش را دامه مى دهد تا اشعار شافعى - امام فرقه شافعى ها - را نقل مى کند:
یا راکبا قف بالمحصب من منى واهتف بساکن خیفها والناهض
سحرا اذا فاض الحجیج الى منى فیضا کما نظم الفرات القائض
ان کان رفضا حب آل محمد فلیشهد الثقلان انى رافض
اى سوارى که براى انجام حج آمده اى ! در سرزمین محصب که حاجى ها ریگ جمع مى کنند(و همه مردم آن جا جمع مى شوند) به ایست در بین مردمى که در مسجد خیف هستند، و یا در حال کوچ کردن هستند و مثل رودخانه ، در سحر شب عید در حال حرکتند، به ایست و فریاد بزن : اى مردم ! اگر دوست داشتن آل محمد، علامت رفض و شیعه بودن است ، پس باید همه جن و انس شهادت بدهند که من رافضى هستم .
قدردان ولایت خود باشیم
تفسیر مجمع البیان از عیاشى در تفسیر آیه شریفه
والذین امنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم
از حرث بن مغیره چنین نقل مى کند:
قال کنا عن ابى جعفر علیه السلام فقال العارف منکم هذا الامر المنتظر له المحتسب فیه الخیر کمن جاهد و الله مع قائم آل محمد صلى الله علیه و آله بسیفه ثم قال بل و الله کمن جاهد مع رسول الله صلى الله علیه و آله بسیفه ثم قال بل و الله کمن استشهد مع رسول الله فى فسطاطه و فیکم آیة من کتاب الله قلت اى آیة جعلت فداک قال قول الله عزوجل (والذین آمنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم) ثم قال صرتم و الله صادقین شهدا عند ربکم
ما چند نفر خدمت امام باقر علیه السلام بودیم ، که حضرت فرمود: هر کدام از شما که معرفت به این امر ولایت و امامت داشته و منتظر آن باشد، و امید خیر در او بود (یعنى حقیقتا شیعه نه به اسم ) او مثل کسى است که همراه با قائم آل محمد علیه السلام با شمشیر جهاد کند. سپس فرمود: بلکه به خدا سوگند! مثل کسى است که با شمشیرش همراه با رسول خدا صلى الله علیه و آله جهاد فى سبیل الله کند. بار سوم فرمود: بلکه به خدا سوگند! همانند کسى است که همراه با رسول خدا صلى الله علیه و آله در خیمه و خرگاه او شهید شده باشد. و درباره شما آیه اى در قرآن است عرض کردم : کدام آیه قربانت گردم ؟ فرمود: (والذین آمنوابالله و رسله )
کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند، همانا آنان در نزد خدا راستگویان و شهدا هستند، سپس فرمود به خدا سوگند شما راستگویان واقعى گردیده اید و در نزد خدا شهداء هستید.
همچنین از عیاشى نقل مى کند به سندى از منهال قصاب که گفت :
قلت لابى عبدالله علیه السلام : ادع الله ان یرزقنى الشهادة فقال: ان المؤ من شهید و قرء هذه الایة .
خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم : از خدا بخواهید که شهادت را روزى من فرماید حضرت فرمود: به درستى که مومن شهید است و این آیه را تلاوت فرمود .
ذکر توسل ؛ زیارت ناحیه شریفه
امام زمان علیه السلام شب و روز در مصیبت جد مظلومش امام حسین علیه السلام گریه مى کند در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به امام حسین علیه السلام عرض مى کند:
فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور و لم اکن لم حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاندبنک صباحا و مساء ولابکین لک بدل الدموع دما حسرة علیک و تاءسفا على ما دهاک و تلهفا حتى اموت بلوعة المصاب و غصبة الاکتیاب ...
تا آنجا که میفرماید:
و اسرع فرسک شاردا الى خیامک قاصدا محمحما باکیا فلما راءین النساء جوادک مخزیا و نظرن سرجک علیه ملویا برزن من الخدور ناشرات الشعور على الخدود لاطهمات الوجوه سافرات بالعویل داعیات و بعد العز مذللاتو الى مصرعک مبادرات .
اگر زمانه مرا تاءخیر انداخت و مقدر نبود که من در کربلا تو را یارى کنم ، و با کسانى که با شما جنگ کردند، بجنگم و با کسانى که رسما دشمنى نمودند، دشمنى کنم ، پس به راستى ، شب ، و روز در مصیبت شما گریه و زارى مى کنم و به جاى اشک ، خون گریه مى کنم در آه و افسوس بر شما و در حال تاءسف بر آن گرفتارى ها و سختى هایى که بر شما گذشت . تا این که با دل سوختگى بمیرم و از غصه و اندوه از بین بروم . اى جد بزرگوار! هیچ وقت فراموش نمى کنم که عصر عاشورا ذوالجناح بى صاحب شما بر در خیمه آمد و گریه کنان و شیهه زنان خبر شهادت تو را آورد، و هنگامى که زنهاى داغ دیده از خیمه ها بیرون آمدند و اسب را بى صاحب دیدند و چشمشان بر زین واژگون افتاد، شروع به گریه و زارى و عزادارى کردند موپریشان نمودند و لطمه بر صورت زدند و صیحه و زارى نمودند و بعد از عزت خود را آماده اسیرى نمودند، و به طرف قتلگاه روانه گردیدند، و دیدند که الشمر جالس على صدرک.
لاحول ولاقوة الابالله العلى العظیم