شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع: ماه رمضان، فرصت سازندگی
قال الله تبارك و تعالی:«و اذا سالك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة دعان فلیستجیبوا لی و الیومنوا بی لعلهم یرشدون و قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ُ عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَر[1]و عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِییدُورُ مَعَهُ حَیثُ مَا دَار»[2]

بشنو از نـی چـون حکایت می کند و از جـدایی هـا شـکایـت مـی کـند

از نـیسـتـان تــا مــرا ببـریـده انــد از نـفـیرم مـرد و زن نالیـــــده انـد

هر که او از هـمـنوایی شــد جـدا بینوا شد گر چـه دارد صــد نــوا

همنشینی خویشی و پیوندی اسـت یار با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هـنـدو و تـرک هـمزبـــان ای بسـا دو ترک چون نامحرمان

پس زبان محرمی خود دیگراست هم دلی از همزبانی خوش تراست

برکات ذکر صلوات

ذکر صلوات همه وقت و همه جا، خصوصا در ماه رمضان و بالخصوص شب های قدر خیلی سفارش شده است. در روایت هست که دعا مستجاب نمی شود، بالا نمی رود، مگر اینکه این ذکرشریف ضمیمه آن بشود. در منتهی الامال، محدث قمی نقل کرده است که شب نوزدهم، حضرت امیر مداومت بر ذکر صلوات داشته اند. صلوات بدی ها را تبدیل به خوبی می کند، ظلمت ها را تبدیل به نور می کند.

روایت داریم: شخصی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: آقا من توفیق داشتم که وارد خانه کعبه شدم.(مكانی به این مقدسی،که محل ولادت آقا امیرالمومنین علیه السلام است) ولی چون قبلا پیش بینی نمی كردم، اعمال داخل كعبه را یاد نگرفته بودم. نشستم صلوات بر محمد و آل محمد فرستادم؛ آیا بهره و ثوابی از این كارم برده ام؟ امام صادق علیه السلام فرمود: شما از داخل كعبه بیرون آمدی در حالی كه ثواب و حسنه شما از همه آنها بیشتر بود.

برتری ماه رمضان بر ماه های دیگر

«لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» (القدر/3) اگر هیچ سندو مدركی برای فضیلت شب قدر نباشد، همین یك آیه از سوره مباركه قدر کفایت می کند. شب قدر از هزار ماه هم بالاتر و برتر است؛ حالا چه قدر برتری دارد، نمی دانیم. روزهای آخر ماه رمضان،پیامبر ما بستر رختخوابش را جمع می كرد و شش دانگ خودش را وقف خدا می كرد؛ دهه آخر را در مسجد معتكف می شدند.یك سال جنگ بدر در بین ماه رمضان اتفاق افتاد و حضرت نتوانستند اعتكاف را در ماه رمضان برگزار كنند، سال بعدش دو دهه معتكف شدند.یعنی اینقدر برای وقوف در مسجد و ذكر خدا و یاد خدا و عبادت اهمیت قائل بودند.

پیامبر ما می فرماید: اگر مردم قدر ماه مبارك رمضان را می دانستند، می گفتند: ای كاش همه سال رمضان بود.در این ماه خواب و نفس كشیدنت عبادت است. آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله و سلام الله علیه می فرماید: فضیلت ماه مبارك رمضان بر بقیه ماه ها، مثل فضیلت ما امام هاست بر بقیه مردم. هیچ كسی، هیچ شخصیتی با پیامبر و اهل بیت و چهارده معصوم قابل قیاس نیست. در روایات می فرمایند: ما را با هیچ كسی قیاس نكنید؛لذا فضیلت ماه مبارک رمضان را با بقیه ماه ها مقایسه نکنید.

پیامبر اکرم سلام الله علیه وآله فرمود: محروم و بدبخت كسی است كه از آمرزش خدا در این ماه مبارک رمضان محروم بشود. قدر این مجالس، این حالات و این گریه ها را بدانید. گاهییك قطره اشك،یك دریای آتش را خاموش می كند.

روایت داریم: روز قیامت بنده گنهكاری را می آورند كه گناهش خیلی زیاد است. همان طوری كه یك جمادمثل دوربین می تواند عكس و صورت و تصویر ما را ضبط كند و بعدا پخش كند، خدا می تواندبه اعضای ما این قدرت را بدهد که خود اعضا و جوارح ما فیلمبرداری كنند یا به نطقبیایند.«أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ كُلَّ شَی ء» (فصلت/21) انسان به اعضا و جوارحش میگوید: چرا برعلیه من شهادت می دهید؟«لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَینا» (فصلت /21 ) می گویند: این کار خدا بود. سنگ ریزه چه طور در دست پیامبر سلام الله علیه وآله شهادتین گفت؟ این مژه های چشم می گویند: بار پروردگارا ما هم یك شهادتی داریم.یك شبی این بنده تو بلند شد و به یاد گناهانش افتاد و ناله كرد؛ آن قدر گریه كرد كه ما تر شدیم. خدای متعال می فرماید: چون كه این از خوف من گریه كرده، او را به طرف بهشت برگردانید. دریای رحمت الهی به موج می آید و این بنده را برمی گردانند.

ماه رمضان، فرصت سازندگی

این شب ها، شب سازندگی است؛از خدا بخواهیم این نفس اماره و شیطان ما را مغلوب كند. فرمود:در ماه رمضان درهای بهشت باز است، درهای جهنم هم بسته است،شیطان هم در غل و زنجیر است.

یكی از كارهای مهم این شب ها و این لحظه ها، توبه و استغفار است. جوانان عزیز، قدر بدانید.

"در جوانی پاك بودن شیوه پیغمبریست"

در پیری هم مهم است؛ اما در جوانی خیلی مهم است. در جوانی كه انسان غرائزش تر و تازه است و هر كاریرا می تواند انجام دهد، بیاید در خانه خدا ناله بكند، گریه بكند. ما حدیث داریم:ثواب دو ركعت نمازی كه جوان می خواند، هفتاد برابر نمازی است كه انسان پیر و مسن می خواند. در روایت داریم: گناه جوانها را خدا زودتر می آمرزد. روایت داریم: آنهایی كه زیر هیجده سال هستند، خدا زودتر می آمرزد. حالا از افراد پیر و مسن انتظار و توقع بیشتر است؛ اما كسی كه سنش كمتراست،تجربه ندارد، جهالت دارد. خدای متعال هم سریع الرضاست، كریم العفو است، عظیم المن است.

در این شب ها خیلی جای امیدواری است. نباید به خودمان خوشبین باشیم؛ بلکه باید به خدا خوشبین باشیم،باید از خودمان مایوس باشیم. چه عیبی دارد که خودمان را مورد اتهام بدانیم،یعنی مقصر بدانیم. هر چه بدی است را به خودمان نسبت بدهیم.ما خدای خوبی داریم، میزبان خوبی داریم، واسطه های خوبی داریم.

خدا، تنها دادرس

خدا در قرآن می فرماید:«وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر» (الضحی /10) سائل را از در خانه ات دور نكن. امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه می فرماید:«فبعزتك لو انطهرتنی ما برحت من بابك و لا كففت عن تملقك لما الهم قلبی من المعرفة بكرمكك و سئت رحمت یا كریم»[3]خدایا،اگر تو مرا از در خانه ات برانی،من کجا را دارم که بروم؛ اگر نهیب بزنی، ردم كنی، در را ببندی، من این در را رها نمی كنم.

گفت پیغمبر كه چون كوبی دریعاقبت زآن در برون آید سری

امام سجاد علیه السلام می فرماید: خدایا، اگر نهیبم بزنی، ردم بكنی،«لا كففت عن تملقك»[4] من چاپلوسی می كنم. به در خانه ات اینقدر سر می سابانم، این قدر ناله می زنم که در را به رویم باز کنی. چون این معرفت در قلب من آمده كه تو خیلی آقایی، كریمی، بزرگوار هستی.

به خدا قسم ما جز خدا كسی را نداریم.یك لحظه نفسمان بند بیاید، ما را در خانه نگه نمی دارند، فوری می برنددر سردخانه می گذارند. به یاد بیاوریم آن زمانی كه ما رادر كفن می پیچند،در چاله ای به نام قبر می گذارند، آنجا چهکسی به درد من و شما می خورد؟ این كاغذها و اعلامیه ها و قبرها را نگاه بكنید، نصف افرادی كه میمیرند،یا میانسال هستند یا جوان؛ لذا هر سال را احتمال بدهید که سال آخر باشد.برای توبه و استغفار سنگ تمام بگذاریم.به یاد بیاوریم آن زمانیرا كه ما را در چاله قبر تك و تنها رها می كنندو می روند.«الهی و ربی من لی غیرك»[5]غیر از خدا، غیر از اولیاء خدا،چه کسی به درد ما می خورد؟ جز خدا و اولیاء خدا، هر كس و هر چیزی هست، ما از آن جدا می شویم.همان پدری كه یك عمر در این خانه خون دل خورده و زحمت كشیده، همان مادری كه شصت سال،هفتاد سال، واقعا خون جگر خورده برای بچه هایش، كار كرده است، وقتی كه نفسش بند آمد، همان دختر می ترسد کهاو را در خانه نگه دارد.

خدای مهربان تر از مادر

امیرالمومنین علیه السلام به خدا عرضه می دارد:«یا حنان و یا منان»[6] منان، یعنی ای خدایی كه به همه ما منت داری. ما همه بدهكاریم؛ هیچ وقت از خدا طلبكار نباشیم. همیشه بگو خدایا، من بدهكارتوأم، من مقصرم، من كوتاهی كردم. اگر عبادت جن و انس را هم به جا آوردی، بگو خدایا، من مدیون و بدهکار توأم.نباید ما را غرور و عجب نگیرد.«فیاذاالمن و لا یمن علیه»[7] ای خدایی كه به همه منت داری و هیچ كس به تو منت ندارد، بیا منت بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد كن، ما را وارد بهشت كن.

حنانه، یعنیمادری كه از روی محبت دست دراز می كند و بچه اش را در آغوش می كشد. راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها این تعبیر آمده كه وقتی حسنین علیهم الصلاة و السلام خودشان را روی سینه مادر انداختند،«انها حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیهَا»[8]حضرت یك ناله جانسوزی كردند و بندهای كفن باز شد و حسنین را به سینه چسباندند. حنین،یعنی ناله ای كه ازروی شعف و اشتیاق باشد.

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:«المقبل علی من اعرض عنه[9]»یعنی خدای مهربانی كه روی می آورد به آن بنده فراری. این عبدی كه می خواهد فرار كند، خدا راه های زیادی می گذارد كه این را برگرداند و نجاتش دهد. صد و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاده، این همه كتاب های آسمانی، این همه وعاظ، این همه رفقای خوب، جلسه خوب گذاشته که ما را هدایت کند. فكر می كنی شما آمدی؟ خدا شما را آورده است. اگر نمی خواست جواب بدهد كه ما را نمی آورد. علامت پذیرش و قبولی این است كه دعوت می كنند.

گر می برندت واصلی گر می روی بی حاصلی

به خدا خیلی خوشبین باشیم؛خدای ما خیلی مهربان است.خدا می گوید: بیا من دستت را می گیرم.

«اظهر الجمیل ستر القبیح لم یواخذ بالجریره لم یهتك الستر»[10]ای خدایی كه خوبی ها را ظاهر می كنی، ای خدایی كه بدی ها را می پوشانی، ای خدایی كه گناهان را مواخذه نمی كن، ای خدایی كه عفو و كرمت زیاداست، ای خدایی كه پناه همه گنهكارانی.«یا ملجا العاصین»[11]«یا ملجا كل مطرود»[12]«یا اجود الاجودین یا اكرم الاكرمین یا ارحم الراحمین یا ارئف من كل رئوف یا احب من كل»[13].ای پناه كسی كه از همه جا طردش كردند و همه درها را به رویش بستند.«خلصنا من النار یا رب»[14]ما را از آتش جهنم نجات بده.

 

علی علیه السلام ، ذوب در خدا

ما مثل یك شمعی هستیم كه در شرف آب شدن و خاموش شدن هستیم؛ این شمع دارد تمام می شود. اگر با این شمع چراغ دیگری برای آن عالم روشن كردی، كردی؛وگرنه در ظلمات و تاریكی می مانی. از روزی كه ما به دنیا آمدیم، با سرعت به طرف آخرت و مرگ می رویم، آخرت و مرگ هم به طرف ما می آید و خیلی زود هم به هم می رسیم. عن قریب است كه از ما اثری باقینماند؛ بیاییم به فكر آخرت باشیم، زاد و توشه تهیه كنیم.

الگوی ما باید امیر المومنین علیه السلام باشد.حضرت چقدر عبادت می كرد! چقدر نماز می خواند! چقدر قرآن می خواند!«علیمَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّه»[15]؛این حدیث را اهل سنت هم نقل كرده اند كه پیامبر خدا، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ذوب شده در ذات خداست.

گفت:"خاك بر فرق من و تمثیل من". در عشق های مجازی، كسی كه عاشق كسی می شود، راه رفتنش، حركتش، حرف زدنش، رنگ و بویش، لباس پوشیدنش، طرز كارش، طرز فكرش، همهمثل معشوقشمی شود. امیرالمومنین علیه السلام ،همه وجودش را عشق و محبت خدا ذوب كرده بودو فانی در خدا شده بود؛ همه وجودش، وجود خدا شده بود. خود امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:«أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی»[16]من قلب نگهدارنده خدایی هستم؛یعنی من از خودم هیچ چیز ندارم.

پیامبر خدا صل الله علیه و آله می فرماید: اگر كسی می خواهد به مرده راه رونده نگاه كند، به علی بن ابیطالب علیه السلام نگاهبكند.یعنیعلی علیه السلام كسیاست كه همه هستی اش را به خدا داده و حیاتش از حیات خداست. «فانی فی الله و باقی بالله»، یعنی هیچ نمایی از خودش ندارد، هیچ نفسانیتی در او نمود ندارد،ظهور لاالهالا الله است. مگر همینطور كسی خانهزاد خدا و مولود كعبه می شود؛یعنی این شخصیت مظهر تمام نمای خداست.

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

اگر كسی می خواهد خدا را ببیند، بایدبه صفات و اسماء و حركات امیرالمومنین علیه السلام نگاه بكند. همه وجودش رنگ و بوی خداییدارد.

ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام

از امام باقر علیه السلام پرسیدند: پیامبر جنگ زیاد داشتند، امیرالمومنین هم در طول خلافتشان جنگ زیاد داشتند؛ آیا جنگ هایپیامبر سخت تر بود یا جنگ های امیرالمومنین علیه السلام ؟ فرمود: جنگ های امیرالمومنین سخت تر بود؛چون پیامبر با بت پرست ها می جنگید، اما امیرالمومنین علیه السلام با کسانی مثل خوارج نهروان که ادعای مسلمانی می کردندو نماز شب می خواندند، می جنگید. طلحه و زبیر و همسر پیامبر در مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند. شب ها و روزهای آخر ماه، حضرت بارها می فرمودند: این ماه دیگر ماه آخر عمر من است و من به زودی از دنیا خواهم رفت.می فرمودند: نزدیك است كه محاسن من با خون سرم خضاب بشود. خودشان بارها خبردادند.

در شب نوزدهم حضرت سعی می كردند که بیدار باشند؛ اما می فرماید:چند لحظه ای چشم من روی هم رفت و خواب بر من غلبه كرد.«فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّه»[17]در آن چند لحظه ای كه مرا خواب گرفت،پیامبر را در عالم خواب زیارت كردم.«یا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ»[18]عرض کردم: یا رسول الله، به شما شكایت می كنم از ستیزه جویی و دشمنی و كینه توزی امت كه با من چه كردند.پیامبر خدا فرمودند:«ادْعُ عَلَیهِم بالهلاک»[19]یا علی، نفرین بكن.حضرت فرمود: من دست به دعا برداشتم: خدایا، عوض این مردم، بهتر از این نصیبم كن.یعنی من را كنار پیامبر وحضرت زهرا سلام الله علیهماببرو عوض من هم بدتر از این به اینها برسان. كسی كه مظهر حلم و صبر و مقاومت است، دست به نفرین بردارد که خدایا، مرا از این مردم جدا كن. فرمود: صبر كردم همانند كسی كه استخوان در گلو و خار در چشم داشته باشد.

امیرالمومنین سلام الله علیه هر شب مهمان یكی از فرزندان می شدند. شب نوزدهم نوبت دختر بزرگوارشان ام كلثوم سلام الله علیها بود. حضرت وقتی مهمان شدند، بعد از نماز مغرب سر سفره افطار نشستند.حضرت،شب های آخر سه چهار لقمه بیشتر میل نمی كردند.پرسیدند: آقا، چرا این قدر كم غذا میل می كنید؟ فرمود: چون ملاقات من با خدا نزدیك شده، می خواهم با شكم خالیخدا را ملاقات كنم. ام كلثوم می گوید: من یك ظرف شیر و یك مقدار نان جو و نمك آماده كردم و سر سفره آوردم. چشمانحضرت که به این شیر و غذا افتاد، شروع به گریه کرد. مدتی گریه كردند و فرمودند: دخترم، شما چه وقت دیدیکه سر سفره من دو نوع غذا باشد؟ قسم خوردکه من از این غذا میل نمی كنم، مگر اینكه یك رقمش را برداری. ام كلثوم می گوید: من ظرف شیر را برداشتم. حضرت چند لقمه ای از نان جو با آن نمك میل كردند و بعد بلند شدند. فرمودند: فرزندم، هر كس خوشی و لذت های او در دنیا بیشتر باشد، روز قیامت هم حسابش طولانی تر خواهد بود. در حلال خدا حساب و در حرامش هم عقاب است. بعد حضرت آماده عبادت و راز و نیاز با خدا شدند.

همه نوشتند که شب نوزدهم، حال امیرالمومنین فوق العاده منقلب بود. گاهی مشغول ذكر و قرآن و دعا بودند، گاهی هم می آمدند در حیاط و به آسمان نگاه می كردند.با یك حالت انقلاب عجیبی می فرمودند:«اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی الْمَوْت»[20]خدایا مرگ را بر علی مبارك گردان. گاهی هم می فرمودند:«انا لله و انا الیه راجعون لا حول و لا قوة الا بالله» می فرمود: به خدا قسم من دروغ نمی گویم و به من دروغ هم گفته نشده است؛امشب همان شبی است كه به من وعده ملاقات دادند؛ من باید آماده بشوم. تا نزدیك اذان صبح مشغول مناجات و راز و نیاز بودند. موقع نماز وارد حیاط و صحن خانه شدند، مرغابی هایی كه در خانه بودند، آمدند جلوی علی را گرفتند.همین که می خواستند از در حیاط بیرون بیایند، كمربند آقا به قلاب در گیر كرد و باز شد؛یعنی این در هم می گوید: علی علیه السلام ، امشب به مسجد نرو. اقا كمربندشان را محكم بستندوبه خودشان خطاب کردند: ای علی، كمرت را برای مرگ محكم ببند؛ مرگ در كمین است و به زودی باید او را ملاقات كنی.

حضرت زینب، ام كلثوم، امام حسن و امام حسیناز دیدناین حالات و حركات متاثر و نگران بودند. امام حسن علیه السلام همراه پدر بزرگوارشان حركت كردند كه همراهی كنند؛ اما امیرالمومنین علیه السلام راضی نبود كه فرزندانش در موقعضربت خوردن در كنارش باشند؛ به امام حسن علیه السلام فرمود: به حقی كه به تو دارم،برگرد. امیر المومنین موقع اذان آمدند در مأذنه مسجد كوفه و برای آخرین بار أذان گفتند. وقتی امیرالمومنین اذان می گفتند، صدای دلربایشان به همه شهر كوفه می رسید. آمدند در محراب عبادت و مشغول نماز شدند.ابن ملجم هم گوشه ای خودش را مخفی کرد. این نانجیب هزار درهم شمشیرش را خریده بود و هزار درهم داده بود كه تیز كرده بودند و هزار درهم برای مسموم كردن آن داده بود. سم عجیبی بكار برده بود. موقعی كه حضرت مشغول نماز شدند،همین كه سر از سجده بلند كردند، چنان ضربتی بر فرق و پیشانی امیرالمومنین علیه السلام زدکه حضرت یك وقت فریاد زد: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»[21]به خدای كعبه رستگار شدم.یك وقت دیدند خروش از ملائكه آسمان و زمین بلند شد. درهای مسجد به هم خورد، باد و طوفان بلند شد. از آسمان ها جبرئیل ندا داد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَی»[22] به خدا قسم اركان هدایت شكسته شد و در هم فروریخت.«عروة وثقای الهی» شكسته شد، فریاد و ناله و خروش از مردم بلند شد.

من نمی دانم ضربتی که این نانجیب زد، چه ضربتی بود؟! امیرالمومنین که درب خیبر را از جا کند، دیگر از جا نتوانست بلند بشود. امام حسنو امام حسین سلام الله علیهما آمدند و دیدند امیر المومنین سلام الله علیه خاک های محراب را به فرق شکافته می ریزد. «مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى »[23]. آقا امام حسن سلام الله علیه سر پدر را در دامن گرفت وشروع به گریه کرد.

آقا چشمهایشان را باز کردند و فرمودند: حسنم، گریه نکن، گریه تو ناراحتم می کند. تو را هم با زهر و سم به شهادت می رسانند، برادرت اباعبدالله سلام الله علیه را با شمشیر ستم به شهادت می رسانند. می گویند: آقا نمی توانست روی پای خودش بایستد؛یاران جمع شدند و زیر بغل های آقا را گرفتند. حصیری آوردند، آقا را بلند کردند و روی حصیر گذاشتند. نقل می کنند: وقتی آقا را آوردند به در خانه و خواستند وارد خانه کنند، فرمودند: اجازه بدهید من با پاهای خودم وارد خانه بشوم. دوست ندارم دخترم زینب من را به این حالت ببیند، طاقت دیدن این منظره را ندارد. عرض کنیم: یاامیرالمومنین سلام الله علیه ، شما طاقت نداشتید که زینب شما را به این حال ببیند؛ چه گذشت به دختر بزرگوارتان، وقتی که آمد بالای بلندی؛ ببیند بدن برادر در گودی قتلگاه افتاده، نیزهدارها با نیزه و شمشیردارها باشمشیر می زنند. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ [24]

حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد

[1]- بحار الانوار /علامه مجلسی /38/188/ باب63- النوادر ...ص186

[2]- بحار الانوار /علامه مجلسی/ 28/368/ تنبیه ...ص:360

[3]- همان

[4]- همان

[5]- مفاتیح الجنان/شیخ قمی /62

[6]- مفاتیح الجنان/ شیخ قمی /86

[7]- اقبال الاعمال /سید ابن طاوس /25/ دعاء بعد از کل فریضه ...ص:24

[8]- بحار الانوار /علامه مجلسی /43/179/ باب7- ما وقع علیها من الظلم وبکائها وشکایتها فی مرضها الی شهادتها وغسلها ودفنها وبیان العله فی اخفاء دفنها صلوات الله علیهما ولعنه الله علی ظلمها ...ص:155

[9]كفعمى،ابراهيمبنعلىعاملى،البلدالأمينوالدرعالحصين، 1جلد،مؤسسةالأعلميللمطبوعات - بيروت،چاپ: اول، 1418 ق.

[10]- مفاتیح الجنان/شیخ قمی /86

[11]- همان

[12]- همان

[13]- همان

[14]- همان

[15]- بحار الانوار /علامه مجلسی/39/313/ باب 88- کفر من سبه او تبرا منه صلوات الله علیه وما اخبر بوقوع ذلک بعد وما ظهر من کرامته عنده ...ص:311

[16]- همان

[17]- همان

[18]- همان

[19]- همان

[20]- بحار الانوار /علامه مجلسی/42/278/ باب127- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه ...ص:199

[21]- بحار الانوار /علامه مجلسی /42/239/ باب127- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه ...ص:199

[22]- بحار الانوار /علامه مجلسی/42/285/ باب127- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه ...ص:199

[23] . طه : 55

[24] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/ باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله ...ص:230

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group