موضوع : رمضان، ماه ویژه خداوند
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم:«ايها الناس قد اقبل إليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة شهر هو عندالله أفضل الشهور و أيامه أفضل الأيام و لياليه أفضل الليالي و ساعاته أفضل الساعات[1]»
امروز اميـر در ميـخانه تويي توفريـاد رس نـالة مستانه تويـي تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگرددآرام تويـي دام تويـي دانـه تویي تو
*****
چهره گل، عندليـبان را غزل خوان مي كندديدن مهـدي هزاران درد درمـان مي كـند
مدعـي گويـد كه با يـك گل نمي گردد بهارمن گلـي دارم كه عـالم را گلسـتان مي كند
سنگینی میزان اعمال با صلوات
يكي از آداب و اعمال مهم ماه مبارک رمضان، مداومت بر ذكر صلوات است.در فرازی از خطبة ماه شعبان كه پیامبر اکرمصلي الله عليه و آله و سلم به مناسبت ماه رمضان ايراد فرمودند،آمده است:
«و من اكثر فيه الصلوات علي ثقل الله ميزانه يوم تخف فيه الموازين[2]»كسي كه در ماه مبارك رمضان زياد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، خدای متعال ميزان حسنات او را سنگين خواهد كرد.
اگر ميزان حسناتسنگين شود، چه خواهد شد؟«و من ثقلت موازينه*فهو في عيشة راضية[3]»اگر ميزان حسنات سنگين شد، در خوشي دائم و اهل بهشت می شود واگر ميزان حسنات سبك باشد، جايگاهش آتش جهنم خواهد بود.
انتساب ویژه ماه رمضان به خداوند
امام جواد سلام الله عليه مي فرمايند: «نعمة لا تشكر، كسيئة لا تغفر[4]»نعمتي كه شكرش به جا آورده نشود، مانند گناهی است که آمرزیده نشود. برخی گناهان قابل آمرزش است و بعضي دیگر خیر؛ مثلاً خدا شرك را نمي آمرزد: «إن الله لا يغفر أن يشرک به[5]»، حق الناس و ظلم را تا مظلوم رضايت ندهد، نمي آمرزد.
بخش زیادی از دعاها تشكر از خداست. «الحمدلله الذي يحلم عني[6]»، «الحمدلله بجميع محامده كلها علي جميع نعمه كلها[7]»حمد مي كنم به همه نوع حمدها بر همه نعمتهاي خدا. «الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا أن هدانا الله[8]».
يكي از سيره هاي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اين بود كه براي پذيرش ماه مبارك رمضان و استفاده از سفرة نعمتهاي الهي كه در اين ماه پهن مي شود، مردم را آمادهمي كردندو می فرمودند:«قد اقبل إليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة[9]».
گـر رود ســر بـرنگردد سـرنـوشـتايـن سـخـن با آب زر بايــد نوشــت
سر نوشت ما به دست ديگري استخوشنويس است و نخواهد بد نوشت
چقدر زيباست اگر كسي از عالم توحيد سر در بياورد و تمام موجودات را در اختيار خداببيند و همة چيزهايي كه اتفاق مي افتد را خارج از مشيت خدا نداند؛چون خارج از قضا و قدر خدا نيست. إنشاءالله خوشنويسي خدا را باور كنيم كه همة چيزها در اختيار خداست، آنچه كه پيش مي آيد به اذن و مشيت خداست. بایدبه قضا و قدرالهی تسليم باشيم. بر آنچه كه خدا براي ما رقم زده، تسليم و راضي باشيم؛ آن چيزهايي كه در اختيار ما نيست، قضا و قدر الهي است.«الحمدلله علي كل حال[10]»،«الحمدلله علي كل نعمه[11]»
دعايي است که هم صبح ها وهم عصرها مستحب است سه مرتبه خواندهشود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَفْعَلُ ما يَشاءُ* وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُحْمَدَ الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد [12]
حمد مي كنم خدايي را كه هر كاري او دوست دارد،انجام مي دهد، نه آنچه كه ديگران مي خواهند. هر چه خودش صلاح مي داند و مطابق حکمتش است، انجام می دهد.
سپس بگوييم: خدايا! هر خيری به چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین دادي، به ما عنايت كن و هر شر و بدی که از آنها دور كردي، از ما نیز دور گردان.
ما حمد مي كنيم و اوهم خوشنويس است و بد نخواهد نوشت؛ زیرا آنچه از طرف خدای متعالبراي ما رقم زده مي شود، خير و صلاح است. به ما جز خير و زيبايي و جمال، چيز ديگري مرحمت نكرده است. تمام زمان ها، مكان ها و موجودات منتسب به خدا هستند. ماه رمضان، ماه خدا و سيد الشهور، سرور همة ماه ها ست. شب قدر يك شب است، اما از هشتاد سال و هزار ماه بالاتر است. اهمیتش در حدی است که سوره ای به نام «قدر» داریم.
همة زمين ها متعلق به خداست؛ اما مشاهد مشرفه انتساب ويژه دارند، مانند خانه كعبه. خدای متعال می فرماید: آنجا خانه من است؛«بيتي[13]».حتی انبياء و اولياء هم بايد بيايند دور اين خانه بگردند و حجر الاسود ودر و ديوار خانة كعبهرا ببوسند وعرض ادب كنند. پس همة زمين ها و خانه ها مال خداست؛ اما يك خانه، ويژة خداست.
همة مخلوقات متعلق به خدا هستند؛ اما پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گل سر سبد همة انبياء و همة اولياء خداست؛ انه سيد الأولين و الآخرين. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، اولين شخصيت عالم و عبد كامل خداست:«أنت عبدي و أنت خيرتي من خلقي[14]».
ماه رمضان نیز انتساب ويژه به خدا دارد و لذا دارای چند ويژگي می باشد: ماه بركت و رحمت و مغفرت است.
ماه مبارك رمضان، ماه برکت است. يك سوره و يك آية قرآن در آن مطابق يك ختم قرآن است. خواندن «بسم الله الرحمن الرحيم» يك ختم قرآن حساب می شود. در غير ماه مبارك رمضان بايد چندين ساعت يا چند شبانه روز وقت بگذاريم تا قرآن ختم شود. سفرة عجيبي در اين ماه پهن شده است. پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر كسي دو ركعت نماز مستحبي در اين ماه بخواند، برات آزادي از آتش جهنم به او داده خواهد شد. همچنین حضرت فرمودند: «لو يعلم العباد ما في رمضان لتمنت أن يكون شهر رمضان سنة[15]» اگر مردم مي دانستند ماه مبارك رمضان چه قدر فضيلت دارد، آرزو مي كردند که اي كاش ماه رمضان يك سال بود.
مولا امير المؤمنين علي بن ابيطالب عليه الصلاة و السلام می فرمایند: «برتري ماه رمضان بر بقيه ماه ها مثل برتري ما اهل بيت است بر بقيه انسان ها.[16]»
عنایت خدا در گرو عنایت به بندگان
بعضي دست ها، قلم ها، زبان ها و مال ها با بركت است.
برخی آدم ها قدمشان پر بركت است؛مثلاً عروسی به خانه مي آيد، زندگي عوض مي شود يا داماد در خانه مي آيد، قدمش موجب برکت است. اينها يك واقعيت است. بعضي ها شومند؛ يعني آدم هايي كه مجسمة ظلم، فساد وگناه هستند،تا قدم به جاييمي گذارند، ظلمت وتاريكي مي آورند. اين هم يك واقعيت است.
بنابراین آدم ها نیز یا بابرکتند یا بي بركت.در مال حرام بركت نيست. ربا و مال شبهه ناك بي بركت است.آية الله استادي در کتاب هفتاد و دو منبر نقل کرده اند: شخصی قبل از انقلاب،مبلغی خمس آورد و به یکی از مراجع قم داد وگفت: اين خمس يكي از آقايان در تهران است. اين عالم می گوید: چند كار مهم و مشکلات خیلی ها با اين پول حل شد؛ پولش خيلي با بركت بود.لذا جستجو كردم تا صاحب خمس را پيدا كردم.این شخص، سرهنگ ارتش زمان شاه بود.به تهران برای دیدنش رفتیم. زندگي ظاهريش هيچ نشان نمي داد که آدم با توفيق و با بركتي باشد؛ يعني زندگي ظاهريش به آدمي كه مذهبي و اهل معنويت و بركت باشد،نمي خورد. با ايشان شروع به صحبت كردیم كه در زندگي چه كار كرده است كه مال و دستش اينقدر با بركت است؟
جناب سرهنگ شرح حالش را تعريف كرد، معلوم شد اين آقا وقتي در جواني ازدواج كرده، خانم ايشان بعد ازمدت كوتاهي از زندگی مشترك، مشكلي پيدا مي كند و معلول و زمين گير می شود.
سرهنگ موقعيت و شرايطش خيلي مناسب بوده و راحت مي توانسته خانمش را طلاق بدهد و يا حداقل يك همسر دیگر اختیار کند؛ ولي با خدا معامله ای كرد،گفت: خدايا! من با اين خانم مي سازم و كمكش مي كنم و از او پرستاري مي كنم و اسباب ناراحتي اش را هم فراهم نمی کنمو تو هم به من لطف و عنايت كن.خدای متعال هم در حقش لطف کرد.
ذکر مصیبت حضرت فاطمة زهرا علیهاالسلام
يكي از ياران امام صادق عليه الصلاة و السلام به محضر ایشان شرفياب شد. حضرت ديدندغمگين است؛فرمودند: چرا غمگيني؟ گفت: من دختردار شدم.فرمودند:آیا دختردار شدن غم دارد؟ سنگيني او بر روي زمين است، روزي او به دست خداست و رزق تو را نمي خورد و مشكلي براي شما درست نمي كند. حضرت شروع به تعریف کردن از دختر نمودند؛ اينكه دختر رحمت است و رزق تو را كمنمي كند. مي گويد: غم ها از دلم رفت و سبك و راحت شدم. بعد حضرت پرسيدند كه نام اين فرزند را چه گذاشتي؟ گفتم: فاطمه.تا امام صادق سلام الله عليه اسم فاطمه را شنيد،حالش منقلب شد و سه مرتبه فرمود: آه آه آه.سپس دست مبارك را به پيشاني مقدسش گذاشت و فرمود: حالا كه نام او را فاطمه گذاشتي، مواظب باش يك وقت به او بي احترامي و سبّو نفرين نكني، مبادا او را بزني.
آقا جان، اي امام صادق، شما تا نام فاطمه را مي شنويد، منقلب مي شويد. بچه اي كه نام فاطمه بر او نامگذاري شده، سفارشش را مي كنيد. اما چه كردند با مادر بزرگوارتان؟
بعد از رحلت پدر بزرگوارش، پيغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم آنقدربر حضرت زهرا عليها السلام ظلم و جنايت كردند كه فرمود: آنقدر بر من مصيبت وارد شده که اگر بر روزهاي عالم وارد شده بود، مثل شب تيره و تار مي شد.آن زماني كه بين در و ديوار قرار گرفت،بر دل صديقة كبري سلام الله عليها چه گذشت؟ نالةزهرا بلند شد، صدا زد: بابا جان، برخيز و ببين با يادگارت، فاطمه چه كردند!
تمام گرفتارهاي عالم در مشكلاتشان، مولا علي را صدا مي زنند؛ اما بي بي فاطمه شرم و حيا كرد، صدا زد: فضه، مرا درياب، به خدا محسنم را كشتند.
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]وسائل الشيعة،ج 10، ص313
[2]الامالی للصدوق، ص93
[3]سوره قارعه، آیة6 و 7
[4]بحارالانوار، ج68 ، ص53
[5]﴿النساء: ٤٨﴾
[6]بحارالانوار، ج94 ، ص192
[7]الاقبال، ص58
[8]سورة اعراف، آیة43
[9]ابنبابويه،محمدبنعلى،عيونأخبارالرضاعليهالسلام، 2جلد،نشرجهان - تهران،چاپ: اول، 1378ق.
[10]مستدرک الوسائل، ج5 ، ص309
[11]الکافی، ج2 ، ص97
[12]كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[13]الکافی، ج1 ، ص134
[14]بحارالانوار، ج15 ، ص27
[15]ابنبابويه،محمدبنعلى،فضائلالأشهرالثلاثة، 1جلد،كتابفروشىداورى - قم،چاپ: اول، 1396 ق.
[16]وسائل الشيعة، ج10، ص312