شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع: اسرار شب قدر
شرایط استجابت دعا

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم»[1] «و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان و لیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون»[2]

؛ پروردگار شما گفته مرا بخوانید مستجاب کنم« ان الذین یستکبرون عن عبادتی»[3]؛ آنها که نسبت به عبادت من کبر می ورزند به حالت خواری وارد جهنم می شوند. استکبار نسبت به عبادت چی است به عنوان بیان مصداق در حدیث آمده است که استکبار به عبادت یعنی دعا را از روی استکبار ترک کردن، عجب ببینید ترک کردن دعا دو جور است: یک وقت است حال نداری دعا بکنی یک کسی یک گوشه ای افتاده حال ندارد، ولی یک وقت هم هست که حال داری استکبارا دعا را ترک می کنی. خودت را بی نیاز می دانی این جا یک مطلب خیلی مهمی است و آن این است که ببینید آقا عقل درست است، اراده درست است، از امیرالمومنین عاقل تر و با اراده تر در دنیا پیدا نمی شود چقدر دعا و راز و نیاز می کرد چقدر اشک می ریخت. برادر و خواهر من! یک فرق است بین موحد و ملحد، ملحد می گوید دنیای اسباب موحد هم می گوید دنیای اسباب؛ بله چیزی را موحد می بیند ملحد نمی بیند موحد می گوید اسباب درست است ولی مسبب الاسباب هم باید باشد آن کسی که اسباب را سببیت می بخشد. ملحد مسبب الاسباب را نمی بیند ، یکی از اولیای خدا به من گفت در زمان رضا شاه یک جوان نورانی و اهل عبادتی را می خواستند سربازی ببرند، این آمده بود پیش من که من چه کنم فردا می خواهند ما را ببرند سربازی، چشم های این جوان یک قدری ناراحت بود یک مختصر هم تب داشت می گفت گردیدیم که چه چیزی چشم خراب را بد تر می کند بدهیم این بخورد ، دوم اینکه چه چیزی تب را می برد بالا باز بدهیم بخورد صبح که می رود آن جا ببیند چهل درجه تب دارد چشم هایش هم به هم خورده است معافش کنند می گوید خیلی خوب خلاصه پیدا کردیم چیزی که تب را ببرد بالا، یک چیزی هم پیدا کردیم که چشم های این فردا باز نشود در اداره می گوید آقا آوردیم چیزی که تب را می برد بالا دادیم، تب همان آن برید آن هم که چشم را به هم می ریزد دادیم چشم ها مثل آینه از اول هم بهتر شد صبح اول وقت رفت سربازی توجه کردید! ببینید حضرت سید الساجدین سلام الله علیه یک دعایی دارد دعای هفتم صحیفه سجادیه است این دعاها را متاسفانه آنقدر گفته ام که این سینه من خسته شد، آقا اینها دریای معارف است اینها را ما برخورد عوامانه کردیم می گوید کتاب دعا را بده به یک حالت تحقیر مثل این که می خواهد بگوید استکان را بده نعوذ بالله کتاب دعا چی است، برادر من دریای معارف است یک دانه دعای ابوحمزه اش بزرگان و عرفا و علما هنوز در آن سرگردان شده اند، من یک قضیه را خودم برای شما بگویم روز عرفه بود در مکه بودیم، دوستان گفتند که دعای عرفه بخوان به من گفتند من روحانی کاروان بودم بنا شد که دعای عرفه حضرت سجاد را بخوانیم ، باز کردم به خواندن، آن جا بچه ها بلند گویی برای من آماده کردند و خلاصه مجلس رسمیت پیدا کرد و من شروع کردم به خواندن، یک چادر چسبیده به چادر ما نگو اینها یک گروهی هستند از الجزایر آمده اند و ما داریم می خوانیم و اینها گوش می دهند الجزایر کجا و این مسائل کجا، آقایان دعا که تمام شد یک بچه را دیدی یک وقت دنبال کنند بترسد خودش را بیندازد در دامن مادر یک مرد پنجاه ساله خوش صورت تقریبا مثل یک بچه که خودش را در دامن مادر می اندازد خودش را انداخت در دامن ما گفت آقا من یک پزشک هستم اهل الجزایر، تو را خدا بگو این کلمات مال کی بود داشتی می خواندی زیر و رو شده بوداین بنده خدا. عزیز من!این دعا برای همین است برای تدبر و تعمق است اگر آنها که عربی بلد نیستند بالاخره ترجمه فارسی که شده درست است که حقش ادا نمی شود ولی چیزی به مغز می رسد یا مجلس می گیریم این همه خرج می کنیم ما در طول سال روضه خوانی می کنیم آن آقا را که دعوت می کنی از او خواهش کن در این ده روز یک درس از صحیفه برای ما بگو، یک قدری از دعای کمیل برای ما بگو، اینها را ما باید بدانیم. عنایت بفرمایید: «یا من تحل به عقد المکاره»[4]؛ عجب مطالبی است در خدا شناسی، ای خدایی که گره نا گواری ها به دست تو باز می شود، «یا من یفثأ به حد الشدائد»[5]؛ تا این جا می رسد که ممکن است می گوید:« تسبب بلطفک الاسباب»[6]؛ اسباب لطف تو قبول سببیت کرده اند خدا اگر از یک سببی سببیت را بگیرد آن دیگر سبب نمی شود حضرت ابراهیم را انداخته اند در آتش« قلنا یا نار کونی بردا و سلاما»[7]؛ سببیت را از آتش گرفتیم تمام شد ابراهیم نسوخت.« یا ایها الذین آمنوا آمنوا»[8]؛ ای مومنین! شما هم ایمان بیاورید. البته معانی دیگر هم دارد این آیه ها ، ولی شاید یک معنا این است که ای کسانی که شما به خیلی چیزها ایمان آورده اید بیایید به بقیه هم ایمان بیاورید یک آدم پرقدرتی اگر به شما تلفن بزند بگوید کاری چیزی داشتی من هستم هر وقت خواستی صبح، شب، نصف شب هر وقت خواستی به من تلفن بزن آن شب از خوشحالی نمی خوابی ، ولی هیچ می دانی که آن خالق یکتا به همه ما تلفن زده است «رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فتخذه وکیلا»[9]؛ مرا وکیل بگیرید. عرض کنم که مرحوم حاج ملا احمد نراقی قریب به این مضامین می نویسد که یک پادشاه و صاحب قدرتی بود چهار تا زن داشت. چهار تا زنی که چهار تا سوگلی بودند نه زن معمولی و نگین انگشتر داشته ، می نویسد حکمای فارس و عرب و روم و ترک همه جمع شده اند نظر دادند که مانند این نگین در دنیا پیدا نمی شود یکی بیشتر نیست این یک حاشیه از من است من جواهر شناس نیستم شما هم نیستید، می دانیم این احجار قیمتی اینها اگر بشکنند قیمت آنها خیلی می شکند طلا نیست که بگذارند ترازو بکشند آب کنند یک یاقوتی است قیمت آن صد هزار تومان است دو تکه کنی این طور نیست که بشود پنجاه هزار تومان می شود ده هزار تومان قیمت پایین می آید ، آقای پادشاه صاحب قدرت هر کس بوده این را بدهید رکاب برای آن بسازند بکنید انگشت مبارک خلاصه شاه است دیگر زینت باشد فرستادند یک زرگر ماهر که این را سوار کند بر آن رکاب دستش لرزید افتاد شد چهار تکه همین طور روی میز کار گذاشت و آمد که خدایا چه کنیم فردا می آیند برای تحویل گرفتن این چه بگویم، می کشند، اعدام می کنند، یتیمی بچه ها همه را از نظر می گذراند و از کثرت ناراحتی از منزل رفت بیرون قدم می زند با خود حرف می زد یک حالت عجیبی یک نفر رسید گفت خیلی می بینم غصه داری گفت بله غصه دارم گفت حالا مطرح کن شاید بتوانیم کاری بکنیم گفت شما فقط حال پریشان من را پریشان تر می کنی بگذار برو نمی خواهد حال من را بپرسی گفت نه من باید بدانم گفت آقا این چیزی نیست که شما بتوانی کاری بکنی بالاخره اصرار کرد و او مطرح کرد آقاجان فلان صاحب قدرت نگین بی نظیرش را فرستاده که در دنیا نظیر نداشته از دست ما افتاده و چهار تا تکه شده است حالا دیگر من را یا اعدام می کنند یا زندان ابد گفت چرا غافلی از آن ابیاتی که منسوب است به امیر المومنین سلام الله علیه آن ها را چرا نمی خوانی آن ها را تکرار کن کارت درست می شود گفت کدام ابیات، ابیات را گوش کنید نتیجه می خواهیم بگیریم قبلش چی گفتیم قبلش گفتیم که پروردگار متعال با این عظمتش می گوید به همه می گوید تبعیض هم نیست «رب المشرق و المغرب»[10]؛ ای خدا تو چقدر عظمت داری، ما عظمت خدا را نمی دانیم الحمدلله که نمی دانیم می دانستیم و این همه گناه می کردیم چی می شود یک وقت خدمت یکی از اولیا بودم سر سفره بود خدا رحمتش کند قدس الله سره چه بزرگی بود یک دفعه سر سفره شام را آورده بودند دستش را دراز کرد به سفره هنوز نخورده بود دیدم یک دفعه خندید مرد بسیار بزرگی بود خنده و گریه اش حساب و کتاب داشت من هم بالاخره یک قدری محضرش زیاد رفته بودم گفتم آقا چرا خندیدید گفت خندیدن به این که غفلت هم گاهی نعمتی است نه همیشه گاهی بعضی وقت ها ما گناه می کنیم غافل هستیم اگر با روشنی گناه بکنیم وای به حال ما، در دعای ابوحمزه یاد ما داده امام که گناه نمی کند معصوم که گناه نمی کند می خواهد به ما یاد بدهد می گوید خدایا وقتی گناه کردم نه این بود که منکر عظمت تو شدم، نه این بود که منکر قدرت تو شدم، غافل شدم نفس غلبه کرد بر من بله ما غافل هستیم «رب المشرق و المغرب لا اله الا الله هو فتخذه وکیلا»[11]؛ صحبت وکیل گرفتن است که گفتیم توکل یعنی وکیل گرفتن، امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: که خدا یک الطاف خفیه دارد که به ذهن افراد بسیار زیرک خطور نمی کند. یک گرفتاری است می نشینیم پنجاه تا نقشه می کشی فردا می بینی هیچ کدام از اینها نبوده چیز دیگر شد بعد می گوید چقدر آسانی ها می رود مشکلات می آید قلبت را شاد کن و بالاخره در تنگنا قرار گرفتی اعتماد کن به خدای بزرگ، خب این بنده خدا این ابیات را مکرر خواند تا بالاخره شب رفت با بدبختی خوابید فردا دید در می زنند ای داد بی داد آمدند سراغش رفت دید که قاصد پادشاه آمده گفته استاد به شما سلام رسانده اند گفتند ان شاء الله زحمت شما را جبران می کنیم چون چهار تا سوگلی شاه با هم دعوا داشته اند این را بی زحمت چهار تکه اش بکنید زحمت را جبران می کنیم آن هم آدم زیرکی بود گفت حالا یک ساعت دیگر بیا بعد یک ساعت آمد آقا بفرمایید خیلی ممنون و متشکر حالا نتیجه گیری چرا این طور شده این ابیات این طور کرده این کلمات ویژگی هایی داشته برادر و خواهر من چشمت را باز کن اسلام مکتب بلند و بالایی است اسلام مکتب عرض کنم که اوراد مرتاض های هندی یا ریاضات غیر شرعی نیست نور است همیشه نور است از اول تا آخر چرا این ابیات ملا احمد نراقی می فرماید: هر کس این ابیات را تکرار بکند فرج برای او حاصل می شود و این مجرب است هیچ حرفی هم ندارد درست است؛چرا حاصل می شود برای خاطر اینکه این ابیات منابع الهام بخش توکل است.

استجابت دعا ومعانی آن

خب نکته دیگر اینکه استجابت این طور جا انداخته اند که هر چه از خدا خواستید اگر گذاشت کف دست تو که استجابت همین است و اگرنه، دعای تو مستجاب نشده و زحمت تو هدر رفته است توجه کردید نه استجابت چندین معنا دارد: یکی این است که حاجت مورد نظر را به تو می دهند این یک معنا است ،دوم اگر آمدند دیدند گناهی داری که حاجت داده نمی شود یا صلاح نبود چی کار می کنند ذخیره برزخ تو می شود، ظلمت برزخ خیلی عجیب است در برزخ متوجه می شوی که صور دعاهای به ظاهر مستجاب نشده تو نور افشانی می کنند می گویی ای کاش تمام عمر را دعا می کردم و هیچ کدام به صورت ظاهر مستجاب نمی شد ذخیره می شد بلا از زن و بچه دفع می شود، عمر تو دراز می شود، درجه می رود بالا، گناه تو بخشیده می شود، در یک منبری گفتم به فضل الهی از روی اخبار و احادیث ثابت می کنم هیچ دعا کننده ای دست خالی نیست، حتی همین که گنهکار بالاخره یک چیز کف دستش می گذارند یا توفیق ترک گناه به او می دهند یک وقت هایی هم صلاح در تاخیر است آقا این دعا باید دیر مستجاب بشود. دعای افتتاح را که خوانده اید بعضی از چیزها به تاخیر می افتد و صلاح همین است. حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید: حضرت ابراهیم علی نبیا در نزدیکی های بیت المقدس پای کوهی، پیرمرد قد بلندی را دید که امام علیه السلام می فرماید ارتفاع قد این پیر مرد به دوازده وجب می رسید یک آدم دوازده وجب آدم رشیدی می شود حضرت ابراهیم رسید به او سلام کرد و فرمود پیرمرد کجا زندگی می کنی اشاره کرد به درختانی و اشجاری و باغاتی اینها مایة زندگی من است کشاورزی می کنم فرمود منزل تو کجاست گفت پای آن کوه است گفت مهمان هم می پذیری پیرمرد تاملی کرد گفت عیبی ندارد ولی حضرت دید تاملی دارد فرمود تامل و اکراهی داری گفت نه اکراه ندارم یک مانعی سر راه است وقتی برویم منزل ما فرمود مانع چی است گفت آبی است که عبور از آن آب قدری مشکل است چون حضرت ابراهیم را نمی شناخت نمی خواست اسرار را فاش کند ، خوب اسرار را باید حفظ کرد حضرت ابراهیم فرمود چه مشکلی است گفت که بالاخره کشتی و قایق نیست گفت خود تو چی کار می کنی یک قدری تامل کرد گفت خودم از روی آب رد می شوم گفت شاید ما هم رد شدیم خدا شاید به ما هم قدرت داد برویم ببینیم چی می شود از روی آب رد شدن الفبای کرامت است سر بسته بگویم دهان من باز نیست یک نفر از روی آب باز می شد صاحبدل گفت این ملاک نیست بروید ببینید از روی هوای نفس خود رد می شود یا نه اگر از روی هوای نفس رد می شود این از روی آب رد شدن مثبت است و رحمانی است اگر هوای نفس دارد بدان این از روی آب رد شدن شیطانی است و بیراهه است چه بگویم به هر حال رفتند این عابد از روی آب رد شد این بیان امام صادق سلام الله علیه است برگشت دید که مهمان هم از روی آب رد می شود پیرمرد تکانی خورد که بله ما این مهمان را نشناختیم و احترام کرد و رفتند در منزل بیتوته کردند صبح که شد حضرت ابراهیم فرمود پیرمرد یک دعایی بکن من آمین بگویم خیلی آمین گفتن اسرار دارد در جامعه های ما مرسوم است می گوییم آمین این آمین خیلی فواید دارد برکات دارد این آمین ها با یک آمین هایی مخلوط است یک وقت دیدی یکی کار ساز شد پیر مرد درد دلش باز شد گفت چه دعایی بکنم دعا که مستجاب نمی شود سی و پنج سال است از خدا چیزی می خواهم نصیب من نمی کند گفت سی و پنج سال پیش از این یک پسر بچه دیدم که دو گیسو هم داشت دیدم که گوسفندانی را می چراند گفتم پسر این ها مال کی است گفت اینها مال خلیل خدا است الان سی و پنج سال است ناله می زنم خلیل خدا را ببینم نمی بینم گفت خلیل خدا من هستم بلند شد افتاد به دست و پای ابراهیم یک سری بوده که این سی و پنج سال باید تشنه خلیل می شد که آن بعد از سی و پنج سال بیاید این را پیدا کند در این سی و پنج سال این را رسانده بود به جایی که از روی آب رد می شد یک وقت صلاح در این است که تو خیلی بروی در خانه خدا مصلحت در این است استجابت این است که گفتم اگر جوری دیگر است از ذهن خود ببر بیرون استجابت این است.

حجه الا سلام فاطمی نیا

[1]. غافر:60

[2]. بقره:186

[3]. غافر:60

[4]. الصحيفة السجادية / 52

[5]. همان

[6]. همان

[7]. انبیا:69

[8]. نسا:136

[9]. مزمل:9

[10]. همان

[11]. همان

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group