شمول بنده نوازی
پروردگارتان [مهرورزی و] رحمت را برخود واجب نموده است...
1. « وَرَحمَتی وَسِعَتْ كُلَّ شّیءٍ» 1 ؛ « رحمت من همه چیز را در برگرفته است.»
2. «كَتَبَ رَبُّكُم عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَةَ»؛ 2 « پروردگارتان [مهرورزی و] رحمت را برخود واجب نموده است.»
3. قالَ اَعرابی: یا رَسُولَ اللهِ! مَن یحاسِبُ الخَلقَ یومَ القِیامَةِ؟ قالَ: اَللهُ عَزَّوَجَلَّ قالَ: نَجَوْنا وَرَبِّ الكَعْبَةِ. قالَ وَكَیفَ ذاكَ یا اعرابِی؟ قالَ: لأنَّ الكَریمَ إذا قَدَرَ عَفا؛ مردی اعرابی گفت: ای رسول خدا! در روز رستاخیز چه كسی حساب خلق را محاسبه می كند؟ فرمود: خدای بلند مرتبه. اعرابی گفت: به پروردگار كعبه سوگند كه نجات یافتیم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ای اعرابی! چگونه چنین است؟ عرض كرد: كریم هر گاه قدرت [بر انتقام] یابد گذشت می نماید.» 3
ای خداوند كریم و دلنواز ای رحیم و خالق بنده نواز
نیستم ناخوانده ای صاحب عطا آشنایم خود مرا گفتی بیا
گفته بودی شب تو با من رازكن بی نیازا، آمدم در باز كن
بنده نوازترین مولا
در قوم بنی اسرائیل خشكسالی آمد و حضرت موسی علیه السلام مردم را برای دعا و طلب باران به كوه طور فرا خواند. جمع زیادی از مردم، عرفا و حق شناسان درگاه الهی همراه شدند و مشغول دعا گردیدند. اما پس از مدتی طولانی دعا و انابه، قطره آبی از آسمان نبارید. موسی علیه السلام از خداوند سؤال كرد: دلیل عدم استجابت دعای آنان چیست؟ خطاب آمد: در جمع شما، جوان گنهكاری هست كه حضور او مانع بالا رفتن دعای شما می شود. موسی علیه السلام رو به مردم كرد و فرمود: آن جوان گنهكار كه خود هم می داند، جمع ما را ترك گوید تا دعاهایمان مستجاب شود. اما كسی بلند نشد. در همین حین، باران شروع به باریدن كرد. موسی علیه السلام عرضه داشت: پروردگارا! آن جوان كه هنوز از بین ما بیرون نرفته است؟ خطاب رسید: ای موسی! وقتی تو سخنت را با این جماعت گفتی، آن جوان شرمنده شد و ترسید كه در میان جمع سرافكنده شود. ما نمی توانیم شرمندگی بنده خود را ببینیم، بنابراین گناهانش را تبدیل به حسنات كردیم و باران را بر شما نازل نمودیم. 4.»
ای كریمی كه از خزانة غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری
سنت الهی بنده نوازی
1. چشم پوشی از گناهان: عن ابی جعفر علیه السلام أنَّهُ قالَ: « ما مِنْ عَبْدٍ یخْطی خُطُواتٍ فی طاعَةِ اللهِ إِلاّ رَفَعَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْهُ بِها سَیئَةً؛ 5 بنده ای نیست كه در راه فرمان برداری از خدا گامهایی بردارد مگر اینكه خداوند در مقابل هر گامی كه برمی دارد او را درجه ای بالا برد و با آن گناهی از او ببخشد.»
2. بنده نوازی برای عبرت پذیری: عن ابی عبد الله علیه السلام أنَّهُ قالَ: إنَّ اللهَ وَسَّعَ أرْزاقَ الحُمْقی لِیعْتَبِرَ العُقَلاءُ أنَّ الدُّنیا لَیسَ ینالُ مَا فیها بِعَمَلٍ وَلا حِیلَةٍ؛ 6 خداوند روزی مردمان نادان را گسترش می بخشد تا خردمندان پند گیرند « كه روزی در دست خداست] و بدانند كه در دنیا چیزی با تلاش و چاره اندیشی [بدون خواست پروردگار] به دست نمی آید.»
3. گذشت هنگام انتقام: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: « العَفْوُ عِندَ القُدرَةِ مِن سُنَنِ المَرسَلینَ وَاَسْرارِ المُتَّقینَ وَتَفسیرُ العَفوِ أنْ لاتَلزَمَ صاحِبَكَ فیما أجْرَمَ ظاهِراً وَتَنْسی مِنَ الاصلِ ما اُصِبْتَ مِنْهُ باطِناً وتَزید عَلَی الاحسانِ إحساناً وَلَن تَجِدَ إلی ذلكَ سبیلاً إلاّ مَن قَد عَفا الله ُ وغَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وَزینَهُ بِكِرامَتِهِ وألبَسَهُ مِن نُورِ بَهائِهِ لانَّ العَفوَ وَالغُفرانَ صِفّةٌ مِن صِفاتِ اللهِ تَعَالَی فی أسرارِ أصفیائِهِ؛ 7 گذشت هنگام قدرت از شیوه های پیامبران و از رازهای پرهیزگاران است و معنای واقعی گذشت آن است كه در ظاهر، كاری را كه طرف مقابلت مرتكب شده است به رویش نیاوری [و واكنشی از خود نشان ندهی] و در باطن هر كار خلافی را كه از او به تو رسیده فراموش كنی و بر احسان خویش [نسبت به وی] بیافزایی و كسی بر این كار موفق نمی شود مگر آن كس كه خدا او را مورد عفو خویش قرار می دهد و گناهان گذشته اش را بر او می بخشاید و او را به بزرگی و كرامت خویش مزین می سازد و از نور خویش بر تنش می پوشد؛ زیرا گذشت و بخشش صفتی است از صفات خدای بزرگ كه در درون برگزیدگان خود قرار داده است.»
ای پرده پوش معصیت عاصیان تمام بر درگه تو دیدة امید خاص و عام
کار تو عفو و بخشش و انعام روز و شب شغل تو فضل و رحمت و اكرام صبح و شام
جز معصیت نكرده و خواهم ز تو بهشت ای خاك بر سر من و این آرزوی خام
پی نوشت:
1) اعراف / 156.
2) انعام / 54.
3) مجموعه ورّام، ج1، ص9.
4) مصابیح القلوب، ص 212.
5) مستدرك الوسائل، ج11، ص258.
6) فروع كافی، ج 5، ص82.
7) مستدرك الوسائل، ج 9، ص5.