حضرت خدیجه، اولین شیعه علی علیهالسلام
خدیجه بانویی عاقل و شریف بود. به اضافه آنچه خداوند از بزرگواری و خیر نسبت به او اراده كرده بود و او آن روز برترین در نسب و بزرگ ترین در شرف و ثروتمند ترین زنان در زمان خود بود...
خدیجه و ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله
«كانت خدیجة امرأة عاقلة شریفةً مع ما اراد الله بها من الكرامة و الخیر و هی یومئذ افضلهم نسبا و اعظمهم شرفا و اكثرهم مالاً؛( 1 )
خدیجه بانویی عاقل و شریف بود. به اضافه آنچه خداوند از بزرگواری و خیر نسبت به او اراده كرده بود و او آن روز برترین در نسب و بزرگ ترین در شرف و ثروتمندترین زنان در زمان خود بود.»
حضرت خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد ـ كه 68 سال پیش از هجرت در قریش متولد شده بود ـ ( 2 ) بانویی پرهیزكار و پاكدامن بود. چنان كه به طاهره ( 3 ) مشهور شد، او به دلیل استعداد قوی خود، یكی از ثروتمندترین افراد قریش بود. با این همه، همواره بخشی از اوقات خود را در محضر علمای بزرگ و كسب دانش از آنان می گذراند. در همین نشست های علمی بود كه متوجّه شد، به زودی پیامبری ظهور خواهد كرد ( 4 ) . با روی دادن اتفاقی چند، سرانجام پیامبر خاتم را شناخت و به تقاضای خود با وی ازدواج كرد. این رویداد بزرگ در حدود 28 سال قبل از هجرت روی داد ( 5 ) و از آن پس خدیجه عمر خود را به همدلی، همسری، همرازی و همراهی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گذراند.
علی و محمد نور واحد
بنابر نظر مشهور امیرمؤمنان علی علیه السلام در سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل در میان خانه كعبه متولد شد و در آن وقت پیامبر صلی الله علیه و آله بیست و هشت ساله بود. ( 6 ) در روایات معتبر می خوانیم: پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود:«ان الله تبارك و تعالی خلق علیا من نوری و خلقنی من نوره و كِلانا من نورٍ واحد؛ خداوند تبارك و تعالی علی را از نور من و مرا از نور خودش خلق كرد و هر دوی ما از یك نور هستیم.» ( 7 )
این روایت به خوبی میزان همبستگی پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را نشان می دهد، لذا طبیعی است كه بعد از تولد علی علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله نهایت كوشش خود را جهت ارتباط بیشتر با علی علیه السلام صرف كنند.
براساس منابع تاریخی پیامبر صلی الله علیه و آله تا سه سالگی علی، در خانه ابوطالب بود. ( 8) پس از آن به منزل خدیجه علیهاالسلام رفت. در طول این مدت پیامبر صلی الله علیه و آله همواره در تربیت علی علیه السلام می كوشید و با او پیوند داشت، لذا هنگامی كه مادر حضرت علی علیه السلام نوزادش را خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد، پیامبر صلی الله علیه و آله از او خواست، گهواره علیه السلام علی را كنار رختخوابش قرار دهد، حضرت گهواره علی علیه السلام را تكان می داد؛ به او غذا می داد؛ علی علیه السلام را بغل می گرفت و می فرمود: «این كودك برادر و در آینده ولی، یاور، وصی و همسر دختر من خواهد بود.» ( 9 )
حضرت علی علیه السلام بعدها این توجه خاص پیامبر صلی الله علیه و آله را این گونه توضیح داده است: «وقد علمتم موضعی من رسول الله صلی الله علیه و آله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وَضَعنی فی حجره و انا ولید یضمنی الی صدره و یكنفنی فی فراشه و یمسّنی جسده و یشمّنی عرفه و كان یمضغ الشی ء ثم یلقّمُنی؛ ( 10 ) شما از خویشاوندی نزدیك من با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مقام مخصوصی كه نزد او داشتم، مطلع هستید. مرا در كنار خود قرار می داد، هنگامی كه نوزاد بودم، مرا به سینه خود می گرفت و در كنار بستر خود مرا حمایت می كرد و دست بر بدنم می كشید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند. او غذا را می جوید و سپس در دهان من می گذاشت.»
علی در خانه خدیجه
طبیعی بود كه این عشق و علاقه محمد صلی الله علیه و آله به علی كه از خواستگاهی الهی و منبعث از پیوستگی حقیقی آن حضرت به امیر مؤمنان بود، او را وادار می كرد به نحوی علی علیه السلام را بیشتر با خود همراه سازد و او را با تربیت الهی خود تربیت كند. لذا می بینیم خود حضرت پیشنهادی به ابوطالب می دهد و علی را به خانه اش می آورد و حضرت خدیجه با علی علیه السلام آشنا می شود.
دوران قبل از بعثت
علی در خانه خدیجه رشد و نمو می یابد و خدیجه مانند مادری مهربان به وی می نگرد. بیشترین لحظات عمر علی علیه السلام در این دوره نیز با پیامبر صلی الله علیه و آله سپری می شود. هر چند در خانه خدیجه است ولی پیامبر صلی الله علیه و آله چون قصد دارد بر او در تمام مراحل نظارت كند، توجه ویژه ای به او می كند، خصوصا در دوره های طولانی اعتكاف در غار حرا و... لذا امام علیه السلام خود می فرمود: «و لقد كنت اتّبعه اتباع الفصیل اثر امه یرفع لی كل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به؛ ( 11 ) من مانند بچه ناقه ای كه دنبال مادر می رود، در پی پیامبر صلی الله علیه و آله می رفتم، هر روز از اخلاق خود نكته ای به من می آموخت و دستور می داد از آن پیروی كنم.»
آری! به تعبیر ابن ابی الحدید: «علی آن چنان با پیامبر همراه بود كه هر وقت پیامبر صلی الله علیه و آله از شهر خارج می شد و به غار حرا می رفت، او را نیز با خود می برد.»( 12 )
البته حضرت علی علیه السلام در این دوره برای تهیه غذا به منزل بر می گشت و از خدیجه علیهاالسلام غذای لازم را برای پیامبر صلی الله علیه و آله می گرفت و به حضرت می رساند. همچنین اگر لازم ود، خبری به خدیجه علیهاالسلام یا پیامبر صلی الله علیه و آله رسانده شود، علی علیه السلام این كار را انجام می داد.
دوره بعثت
رسالت غیر علنی
آن گونه كه گفتیم، ارتباط پیامبر صلی الله علیه و آله با علی علیه السلام صرفا یك ارتباط عاطفی یا خویشاوندی نبود، بلكه برآمده از پیوندی قدسی بود. از این روی، با این كه علی علیه السلام هنوز كودكی چندین ساله است، زودتر از خدیجه علیهاالسلام ایمان می آورد و خدیجه علیهاالسلام بعد از وی به عنوان دومین نفر و اولین زن اسلام را می پذیرد. بر این اساس پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اوّلكم واردا علی الحوض، اوّلكم اسلاما، علی بن ابی طالب...؛ نخستین كسی كه بر حوض (كوثر) بر من وارد می شود، اولین كسی است كه اسلام آورد. [یعنی [علی بن ابی طالب است.» ( 13 )
در روایتی دیگر امام علی علیه السلام نیز بر این واقعیت تأكید می كند: «لقد صلیت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنین و انا اول من صلی معه؛ ( 14 ) من هفت سال قبل از مردم با رسول خدا نماز گزاردم و من اولین كسی هستم كه با او نماز گزارد.»
بعد از حضرت علی علیه السلام، خدیجه علیهاالسلام نیز ایمان می آورد و به این ترتیب خانواده سه نفری رسول خدا صلی الله علیه و آله همه مؤمن به دین او می شوند.
شرح یك اشتباه
متأسفانه با وجود روایات متعدد و قراین واضح، عده ای كوشیده اند نه به خاطر خدیجه علیهاالسلام كه به خاطر دشمنی با علی علیه السلام سابقه وی در اسلام را مخدوش كنند. لذا ایمان خدیجه را بر او مقدم می دارند. از جمله، درباره ایمان آوردن علی علیه السلام می گویند: وقتی علی علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد كه خدیجه با پیامبر مشغول نماز بود. علی پرسید این عمل چیست؟... ( 15 )
اما با توجه به این كه شیعه و سنی گفتار امیرالمؤمنین را قبول دارند، شیعه به خاطر عصمت امام و اهل سنت به خاطر این كه صحابه را عادل می دانند و علی علیه السلام را از صحابه می دانند، می توان این شبهه را با توجه به سخن خود امیر مؤمنان علیه السلام رد كرد، آن جا كه می فرماید: «كنتُ اسمعُ الصوت و ابصر الضوء سنین سبعا و رسول الله صلی الله علیه و آله حینئذ صامت ما اذن له فی الانذار والتبلیغ؛ ( 16 ) من هفت سال صدا را می شنیدم و نور را می دیدم و پیامبر در آن روز ساكت بود و اجازه انذار و تبلیغ به او داده نشده بود.» و در روایتی نیز پیش از این خواندید كه حضرت تصریح كرد هفت سال قبل از دیگران با پیامبر نماز می خواند.
در روایتی دیگر امام از ایمان خدیجه علیهاالسلام چنین یاد می كند: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم اری نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة؛ ( 17 ) خانه ای واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه علیهاالسلام و من سومین آن دو بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را استشمام می كردم.» در هر صورت علی علیه السلام و خدیجه علیهاالسلام با پیامبر صلی الله علیه و آله اولین جامعه اسلامی را تشكیل دادند و در دوره دعوت غیر علنی به اجرای مراسم عبادی و نماز می پرداختند.
در دوره ای كه هنوز غیر این سه نفر كسی مسلمان نشده بود، خدیجه و علی به یاری محمد می شتابند و نه تنها در منزل یا كوه حراء كه در كنار مسجد الحرام و كعبه و در منظر و مرعی كفار نماز می خوانند و حضور اولین جامعه كوچك اسلامی را به مسافران و مقیمان اطلاع می دهند. این ارتباط ها همچنان ادامه داشت تا آن كه نوبت به خطیرترین مرحله رسالت رسید.
اعلام عمومی رسالت
این مرحله، سخت ترین و گاه دردناك ترین مراحل برای پیامبر صلی الله علیه و آله و خانواده اوست. در این دوره، خصوصا سال های آغازین آن، خدیجه و علی به شدت تحت فشار قرار داشتند و گاه خطر كشته شدن پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز مشاهده می كردند. یكی از حوادث این دوره كه در راستای حمایت خدیجه و علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله قابل مطالعه است، موضوعی است كه مسلم و بخاری در صحیح خود نقل می كنند.
«در ایام حج روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به بالای كوه صفا رفت و با صدای بلند به مردم خطاب كرد: «ای مردم! من رسول پروردگار هستم.» آن گاه به كوه مروه رفت و باز سه بار مطلب خود را با صدای بلند به گوش مردم رساند. اما جاهلان عرب هر یك سنگی برداشته و در پی حضرت روان شدند. ابوجهل نیز سنگی برداشت و روان شد. او سنگ را چنان پرتاب كرد كه به پیشانی حضرت خورد. خون بر صورت رسول خدا جاری شد. پیامبر به كوه ابوقبیس (متكی) رفت و مشركان نیز در پی او روانه شدند. در این بین شخصی خود را به نزد علی علیه السلام رساند و گفت: «پیامبر را كشتند.» حضرت گریست و با شتاب خود را به خدیجه رساند و او را از این خبر وحشتناك مطلع كرد. خدیجه نیز به شدت غمگین و منقلب شد چنان كه نتوانست بر خود مسلط شود و اشك بر گونه هایش جاری گشت.»( 18 )
به این ترتیب هر دو برای رساندن خود به پیامبر صلی الله علیه و آله همه جا را جست وجو كردند، در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و فرمود: «از گریه خدیجه، ملائكه به گریه در آمدند. او را بخواه و سلام به او برسان و بگو، خدا به تو سلام می رساند و او را به خانه ای در بهشت كه از نور زینت شده است، بشارت ده.»
علی و خدیجه كه همچنان در پی پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، سر انجام آن حضرت را با صورتی خونین یافتند و به خانه آوردند. اما قریش كه مطلع شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله با كمك علی و خدیجه به خانه منتقل شده، در پی آن ها روانه شدند، خود را به خانه خدیجه رساندند و شروع به سنگ پرانی به خانه كردند. خدیجه علیهاالسلام ناچار از خانه بیرون آمد و فرمود: «آیا شرم نمی كنید كه خانه زنی را كه نجیب ترین قوم شماست، سنگ باران می كنید. آیا از خدا نمی ترسید؟»
در پی این سخنان بود كه مردم پراكنده شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم در این هنگام پیام جبرئیل را به وی رساند. و خدیجه علیهاالسلام در جواب گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیك یا رسول الله السلام و رحمة الله و بركاته و علی من سمع السلام الا الشیطان.» ( 19 )
تحریم همه جانبه
سران قریش در نخستین شب از سال هفتم بعثت تصمیم گرفتند مسلمانان را تحت فشار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار دهند. لذا پیمان نامه ای نوشتند و هر نوع معامله ای را با مسلمانان تحریم كردند. ابوطالب با درك میزان خطر، مسلمانان را از شهر خارج و در دره ای جمع آوری كرد. ـ دره ای كه سه سال پذیرای مسلمانان شد ـ در این رویداد بزرگ نیز هم حضرت خدیجه علیهاالسلام و هم حضرت علی علیه السلام حاضر بودند و اصولاً فشارهای ناشی از تحمل گرسنگی و سختی این دوره را می توان در رحلت خدیجه علیهاالسلام مؤثر دانست. البته خدیجه علیهاالسلام از طرق مختلف به تأمین نیازهای مسلمانان همت می گمارد كه از جمله ابوالعاص بن ربیع داماد حضرت خدیجه علیهاالسلام شترها را می آورد؛ بار گندم و خرما بر آن ها می نهاد و به مسلمانان می رساند. ( 20 )
ابن هشام از جمله كسانی است كه به حضور خدیجه علیهاالسلام در شعب اشاره كرده است. «و قدكان ابوجهل بن هشام فیما یذكرون لقی حكیم بن حزام بن خویلد ابن اسد معه غلام یحمل.... یرید به عمته خدیجه بنت خویلد و هی عند رسول الله و معه فی الشعب فتعلق به فقال: اتذهب بالطعام؛( 21 ) ابوجهل، حكیم بن حزام بن خویلد بن اسد را با غلامش كه مواد غذایی حمل می كرد و قصد داشت نزد عمه اش، خدیجه علیهاالسلام، برود، دید. خدیجه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و با او در شعب بود. ابوجهل با او گلاویز شد و گفت: آیا غذا می بری؟»
بیعت با علی علیه السلام
شگفت آورترین صحنه زندگی خدیجه علیهاالسلام مربوط به قبول ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و امامت اولاد امیرمؤمنان علیه السلام است با این كه در آن وقت به قبول ولایت مكلف نبود، چون این تكلیف بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله، وجوب می یافت. ولی او در زمان ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از امامت ائمه اطهار ـ كه از نسل فرزندش فاطمه هستند ـ شنیده بود. لذا قدر و منزلت امیر مؤمنان علیه السلام را می دانست.
علامه مجلسی در این باره می نویسد: «یك روز رسول خدا صلی الله علیه و آله همسر مهربانش را خواست. او را در كنار خود نشاند و فرمود: «این جبرئیل است كه می گوید، اسلام شروطی دارد: اوّل، اقرار به یگانگی خداوند. دوم، اقرار به رسالت رسولان. سوم، اقرار به معاد و عمل به اصول شریعت و احكام آن. چهارم، اطاعت اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او همراه با برائت از دشمنان آن ها.»
در پی این فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله خدیجه علیهاالسلام به همه آن ها اقرار كرد و یك به یك تصدیق فرمود. در مورد امیر مؤمنان علی علیه السلام رسول اكرم صلی الله علیه و آله به خصوص به خدیجه علیهاالسلام فرمود: «هو مولاك و مولی المؤمنین و امامهم بعدی؛ علی مولای تو و مولای مؤمنان و امام آن ها پس از من است.»
رسول گرامی بعد از آن كه عهد اكید از خدیجه علیهاالسلام گرفت، اصول و فروع، واجبات و محرمات را به وی آموخت. آن گاه، دست خود را بالای دست امیر مؤمنان علیه السلام گذاشت و خدیجه علیهاالسلام دست خود را بالای دست پیامبر علیه السلام گذاشت و به این صورت بیعت كرد.
از حدیث «ما كمل من النساء الا اربعة آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد» هم ظاهر می شود كه آن بانوی بزرگوار به تمام اصول و فروع دین اسلام ایمان آورد. ( 22 )
علی علیه السلام داماد خدیجه علیهاالسلام
حضرت خدیجه علیهاالسلام 24 سال زندگی پر فراز و نشیب خود با رسول خدا صلی الله علیه و آله را پشت سر گذاشت و پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان بشارت به وی وعده بهشت داد. بعد از وفات، خود وارد قبر او شد و برایش گریست. ( 23 ) فاطمه علیهاالسلام تنها باز مانده خدیجه علیهاالسلام در این لحظات سخت دور پدر می چرخید و بهانه مادر را می گرفت و این بر ناراحتی پیامبر صلی الله علیه و آله بی اندازه می افزود تا آن كه جبرئیل نازل شد و فرمود: «ای پیامبر! به فاطمه بگو خدا برای مادرت قصری از لؤلؤ ساخته است كه میان آن نهر است و در آن جا رنجی نیست.» ( 24 )
آری خدیجه علیهاالسلام سر انجام سه سال قبل از هجرت در ماه رمضان ( 25 ) وفات یافت، اما تقدیر چنین بود كه این بار دختر و پاره تن خدیجه مأموریت همراهی علی در مسیر پیروی و یاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله را عهده دار شود. امری كه بعدها موجب فخر و مباهات ائمه علیهم السلام بود و آنان به این كه فرزند خدیجه نامیده شوند، افتخار می كردند. مانند آنچه در زیارت امام زین العابدین، از امام صادق علیه السلام می فرماید: «السلام علیك یابن رسول الله..... السلام علیك یابن علی بن ابی طالب. السلام علیك یابن الحسن و الحسین. السلام علیك یا بن خدیجة و فاطمة.» ( 26 )
به یاد خدیجه
امیر مؤمنان علی علیه السلام بعد از وفات حضرت خدیجه علیهاالسلام به مناسبت از وی یاد می كرد و نامش را گرامی می داشت. از جمله، یك بار به دفاع پیامبر صلی الله علیه و آله از حضرت خدیجه اشاره كرده و این قضیه را نقل كردند: «ذكر النبی صلی الله علیه و آله خدیجة یوما و هو عند نسائه فبكی فقالت عایشه ما یبكیك علی عجوز حمراء من عجائز بنی اسد؟ فقال: صدقتنی اذ كذبتم و آمنت بی اذ كفرتم و ولدت لی اذ عقمتم. قالت عایشه فما زلت اتقرب الی رسول الله بذكرها؛ ( 27 ) یك روز كه پیامبر خدا در میان همسران خویش حضور داشت، یادی از همسرش خدیجه نمود و به فراق او گریست عایشه گفت: بر پیرزن سرخ روی از تیره بنی اسد می گریی؟ رسول خدا فرمود: « [چه كسی جای خدیجه را می گیرد] روزی كه شما مرا تكذیب كردید، مرا تصدیق كرد. روزی كه كفر ورزیدید به من ایمان آورد و هنگامی كه شما نازا بودید او برایم فرزند آورد.
عایشه گفت از آن پس همواره خودم را با بیان خوبی های خدیجه به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیك می كردم.»
آخرین مال
اموال حضرت خدیجه علیهاالسلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این كه آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان در سفر هجرت به مدینه صرف شد.
پیامبراكرم صلی الله علیه و آله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امیر مؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن جا حضرت به علی علیه السلام فرمود: «امانت های زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپه ای در مكه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو: هر كسی نزد محمد امانت و یا ودیعه ای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثه ای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این كه نزد من برسی. امانت های مردم را آشكارا تحویل بده. ای علی! تو را سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.
از آخرین باقی مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر كس از بنی هاشم كه قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت ها، دیگر درنگ نكن....»
ابوعبیده (نوه عمار یاسر) می گوید: «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم: مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت كه دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیر مؤمنان هم سفارش كرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه كند؟
ابی رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود: پدرم گفت: از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود كه قصد داشتند به مدینه هجرت كنند.
سفر اكثر مسلمانان با اموال خدیجه ممكن شد. آخرین آن ها هم قافله ای بود كه امیر المؤمنین آن را سرپرستی كرد.» ( 28 )
یك نكته
شهید مطهری رحمه الله به نكته ای اساسی در (اموال خدیجه و شمشیر علی) اشاره دارد كه آگاهی از آن جهت روشن شدن ذهن مخاطبان ضروری است. زیرا وقتی گفته می شود اسلام با مال خدیجه و شمشیر علی پیش رفت، چنین به نظر می رسد كه دین اسلام با همان زر و زور پیش رفته است.
شهید پاسخ مناسبی به این شبهه می دهد و می نویسد: «اگر دینی با زور پیش برود، آن چه دینی می تواند باشد؟ آیا قرآن در یك جا دارد كه دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ آیا علی علیه السلام یك جا گفت كه دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟ شك [ی وجود] ندارد كه مال خدیجه به درد مسلمین خورد اما آیا مال خدیجه صرف دعوت اسلام شد؟ یعنی خدیجه پول زیادی داشت پول خدیجه را به كسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟ آیا یك جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا می كند؟ یا نه، در شرایطی كه مسلمین و پیغمبر اكرم در نهایت درجه سختی و تحت فشار بودند، جناب خدیجه علیهاالسلام مال و ثروت خودش را در اختیار پیامبر گذاشت، ولی نه برای این كه پیامبر ـ العیاذ بالله ـ به كسی رشوه بدهد و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزی را نشان نمی دهد... پس اگر مال خدیجه نبود، فقر و تنگدستی شاید مسلمین را از پا در می آورد، مال خدیجه خدمت كرد، اما نه خدمت رشوه دادن... بلكه خدمت به این معنی كه مسلمانان گرسنه را نجات داد. شمشیر علی بدون شك به اسلام خدمت كرد.... در شرایطی كه شمشیر دشمن آمده بود، ریشه اسلام را بكند.» ( 29 )
پی نوشت :
1) تاریخ خمیس، ج 1، ص 263.
2) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 202.
3) اعلام النبلا، ج 2، ص 111. اسد الغابة، ج 3، ص21.
4) استیعاب، ج 4، ص 1817.
5) درباره سال ازدواج تاریخ خمیس، ج 1، ص 264. سیره حلبی، ج 1، ص 40، مشهور 40 سالگی است.
6) الفصول المهمه، ص 29.
7) كفایة الطالب، ص 206.
8) امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، صادق صدر، ص 59.
9) فروغ ولایت، ص 17، به نقل از كشف الغمه، ج 1، ص 90.
10) نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 182، خطبه قاصعه.
11) نهج البلاغه عبده، ج 2، ص 182.
12) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 208.
13) مستدرك حاكم، ج 3، ص 136ـ ج 3 الغدیر، ص 191 تا 213 را بخوانید.
14) تاریخ طبری، ج 2، ص 213.
15) امیرالمؤمنین در عهد پیامبر، محمد صادق صدر، ترجمه دكتر سید جمال موسوی، ص 89، نقل از سیره سید احمد زینی بن دحلال، ص 104.
16) نهج البلاغه، خطبه قاصعه.
17) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 197.
18) تاریخ طبری، ج 2، ص 208.
19) مستدرك حاكم، ج 3، ص 185؛ سبط جوزی، در تذكرة الخواص، ص 170؛ استیعاب، ج 14، ص 111.
20) سیره ابن هشام، ج 2، ص 103، 353، 354.
21) همان، ج 2، ص 103.
22) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 209، نقل از بحارالانوار، ج 6.
23) اعلام النبلا، ج 2، ص 111، تاریخ طبری، ج 11، ص 593.
24) نهایة الارب، ج 18، ص 171.
25) استیعاب، ج 4، ص 1882؛ مقاتل الطالبین، ص 130.
26) من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 596.
27) كشف الغمه، ج 2، ص 131؛ بحار الانوار، ج 16، ص 18.
28) بحار، ج 19، ص 63.
29) سیری در سیره نبوی، صص 248 ـ 245.