آفاق نیایش- تفسیر دعای سحر / آفاق نیایش - تفسیر دعای سحر
بخش بيست و يكم
تفسير آيه
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 189
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ بِاكْرَمِها
وَ كُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ؛
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها.
تفسير ادبى
«آيه» به معناى «علامت» است؛ علامت ظاهر و باطن، علامتى كه بتوان از آن عبرت گرفت و علامتى كه از نظر عقل عجيب باشد. قرآن مىفرمايد:
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِى الافاقِ وَ فى انْفُسِهِمْ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ انَّهُ الْحَقُّ»؛[1] ما به زودى نشانههاى خود را در طبيعت و همچنين در وجودِ خودتان به شما نشان مىدهيم تا اين كه بر ايشان روشن گردد كه خداوند حق است.
آيات آفاقى، يعنى آياتى كه در عالم وجود است و آيات انفسى، يعنى نشانههايى كه در انسان نهفته است. همه موجودات، آيات خدايند، و كريمترين و بارزترين اين آيات، انسان است. اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
مىپندارى جثه كوچكى هستى، در حالى كه عالم بزرگتر در تو نهفته است.»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 190
انسان به تنهايى مستجمع جميع مراتب غيب و شهود است. قرآن مىفرمايد:
«بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فى صُدُورِ الَّذينَ اوتُوا العِلمَ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا الّا الظَّالِمُونَ»؛[2] قرآن، آياتى روشن در سينه كسانى است كه خدا به آنها علم داده است. اين آيات را جز ستمگران منكر نمىشوند.
مراد از آيات در جمله دعا، آيات تشريعى قرآن است، زيرا درباره آيات تكوينى، آفاقى و انفسى قبلًا گفتيم كه منظور از (كلمات) در جمله:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ باتَمِّها وَ كُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ.»
آيات آفاقى و انْفُسى و عالم وجود است، زيرا موجودات نشانه خدا هستند اما مراد از آيات در جمله
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ اكْرَمِها»،
آيات تشريعى است، زيرا تكرار لازم نيست:
«خدايا! به درخانهات آمدهام، به قرآنت توجه دارم، و تو را به قرآنت قسم مىدهم.»
شرح عرفانى
كسى كه بر درخانه خدا مىرود وقتى كه به قرآن با عالم كثرت توجه كند، مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ بِاكْرَمِها؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، توجهم به قرآن است، و تو را به كريمترين آياتت قسم مىدهم.»
كريمترين آيات خدا سوره توحيد است، زيرا منبع و افضل همه آيات است.
همچنين آخر سوره حشر بهترين آيات است، و «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» در سوره توحيد از همه قرآن افضل است.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 191
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
«عِلْمُ ماكانَ وَ ما يكُونُ مَحِلَّهُ فِى القُرْآنِ وَ عِلْمُ القُرْآنِ كُلُّهُ فِى سُورَةِ الْفاتِحَةِ وَ عِلْمُ الْفاتِحَةِ كُلُّهُ فِى الْبَسْمَلَةِ مِنْها وَ عِلْمُ الْبَسْمَلَةِ كُلُّهُ فى بائِها؛[3]
تمامى علوم در قرآن است و همه قرآن در سوره فاتحه است و همه سوره فاتحه در بسم اللَّه است و تمام معناى بسم اللَّه درباء بسم اللَّه است.»
سپس مىفرمايند:
«وَ أَنَا النُّقْطَةُ تَحْتَ الْباءِ؛[4]
و من نقطه باء بسم اللَّه هستم.»
عارف وقتى به وحدت جمعى قرآن توجه كند، مىگويد:
«وَ كُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها؛
خدايا! همه آيهها، و قرآن تو كريم است. اى خدا! به درخانهات آمدهام، و از تو سؤال مىكنم، و تو را به همه قرآن و آيات آن قسم مىدهم.»
درس ولايى
عارف وقتى توجه كند كه اهل بيت، قرآن ناطقند، چنان كه بسيارى از روايات بر داشتن قرآن صامت و ناطق دلالت دارند. قرآن ناطق ائمه اطهار، پيغمبر اكرم و چهارده معصوماند، و قرآن صامت، قرآنى است كه در ميان ما است و هم چنين وقتى به اين آيه شريفه-/ كه مىفرمايد:
«وَيَقولُ الَّذينَ كَفَروُا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 192
الْكِتابِ»؛[5] پيغمبر! كافران مىگويند تو رسول نيستى. بگو من رسولم. شاهدم خدا، و كسى كه همه علم قرآن نزد او [اميرالمؤمنين عليه السلام] است.-/ توجه كند و اينكه حقيقت پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله اصل، و ديگران فرعاند، مىگويد:
«اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ آياتِكَ بِاكْرَمِها؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، نظرم به قرآن ناطق است، و تو را به كريمترين آياتت قسم مىدهم؛ يعنى به حقيقت احمدى تو را قسم مىدهم.»
عارف وقتى توجه كند به اين كه اهل بيت، نور واحدند، و وقتى توجه كند به اين كه چهارده معصوم، همه، از نظر علم و فضيلت يك چيز و يك كس هستند:
«اوَّلُهُمْ مُحَمَّدٌ، اوْسَطُهُمْ مُحَمَّدٌ، آخِرُهُمْ مُحَمَّدٌ.»
اين نظر مىگويد:
«وَ كُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ
اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها؛
خدايا! به درخانهات آمدهام، همه آيات تو كريم است. اى خدا! به درخانهات آمدهام، و تو را به چهارده معصومات قسم مىدهم.»
تذكر اخلاقى
قرآن نور است و دل را منور مىكند، و هدايت است و انسان را به مقصود مىرساند و براى دردهاى دل شفا است:
قَدْ جائَكُمْ مِنَ اللّهِ نورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ»؛[6] براى شما، از جانب خدا نور و قرآن آشكار نازل شد.
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 193
«الم ذلِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ»؛[7] [قرآن كه] هيچ شكى در آن نيست، متقين را هدايت مىكند.
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ»؛[8] ما قرآن را نازل كرديم؛ قرآنى كه براى مؤمنين شفاء و رحمت است.
بنابراين، قرآن نور است و دل را منور مىكند، و كتاب هدايت و شفا است. اما براى چه كسى؟ براى كسى كه دلش پاك باشد:
«يَهْدى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ»؛[9] خدا با قرآن انسانى را كه از او راضى باشد، هدايت كرده و به راههاى سلامت مىرساند.
قرآن مىفرمايد:
«وَلايَزيدُ الظّالِمينَ الّا خَسارًا»؛[10] قرآن ظالمين را جز خسران و زيان كارى نمىافزايد.
قرآن شفاى دردها
اگر نورانيت دل و شفا و رحمت مىخواهيد به قرآن اهميت بدهيد. اگر مىخواهيد به مقصود برسيد قرآن را از ياد نبريد:
«فَاقْرَءُوا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»؛[11] قرآن به هر اندازه كه مىتوانيد بخوانيد.
مواظب باشيد لجاجت، عصبيت و صفت رذيله بر شما حكمفرما نباشد، زيرا:
«وَلايَزيدُ الظّالِمينَ الّا خَساراً.»[12]
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 194
در اين صورت قرآن ديگر براى شما جذابيت و فايدهاى ندارد.
قرآن جذابيت عجيبى دارد و ناپاكىها و كدورتها را از بين مىبرد. خواندن قرآن براى كسى كه دل پاك داشته باشد بالاترين لذت و سخن گفتن معشوق با عاشق است، چنان كه دعا و راز و نياز با خدا گفت و گوىِ عاشق و معشوق است.
بالاترين لذتها براى عارف، خواندن قرآن است، زيرا قرآن صحبت كردن خدا با بنده است، و انسان را به مقصود مىرساند. پيغمبر مىفرمود:
«فَاذا الْتَبستْ عَليَكُمُ الْفتَنُ كَقِطَعٍ اللّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَليْكُمْ بِالْقُرْآن؛[13]
وقتى كدورتها و فتنههاى ظاهرى و باطنى همچون شب تاريك بر شما هجوم آورد متوسل به قرآن شويد.»
زيرا قرآن است كه فتنهها و آتش بلا را خاموش مىكند و رذايل و مصيبتها را از بين مىبرد. سپس مىفرمود:
«فَانَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ، وَ ماحِلٌ مُصَدَّقٌ؛[14]
قرآن شفاعت كنندهاى است كه، شفاعتش پذيرفته مىشود [در اين دنيا براى نوارنيت و دفع بلا، و در آخرت براى رفتن به بهشت شفاعت مىكند] و نفرين كنندهاى است كه نفرينش گيراست.»
كسى كه به قرآن پشت پا بزند و با قرآن سروكار نداشته باشد، در دنيا به مصيبت گرفتار مىشود، و در آخرت جايگاهش جهنم است.
«مَنْ جَعَلَهُ امامَهُ قادَهُ الَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ الَى النَّارِ؛[15]
كسى كه قرآن راهنماى او باشد بهشت او از همين جا شروع مىشود [تا به بهشت موعود برسد] و هركس كه پشت پا به قرآن بزند جهنمش از همين جا شروع مىشود [تا به جهنم موعود برسد].»
آفاق نيايش تفسيردعاى سحر، ص: 195
[1]. فصلت، آيه 53.
[2]. عنكبوت، آيه 49.
[3]. مصابيح الانوار، ج 1، ص 435؛ ر. ك: تفسير صراط المستقيم، ج 3، ص 196.
[4]. الانوار النعمانيه، ج 1، ص 47؛ هم چنين ر. ك: شرح الأسماء الحسنى، ج 1، ص 5.
[5]. رعد، آيه 43.
[6]. مائده، آيه 15.
[7]. بقره، آيه 2.
[8]. اسراء، آيه 82.
[9]. مائده، آيه 16.
[10]. اسراء، آيه 82.
[11]. مزمل، آيه 20.
[12]. اسراء، آيه 82.
[13]. بحارالأنوار، ج 89، ص 17،( باب 1)، ح 16.
[14]. همان.
[15]. همان.