پسری 6 ساله دارم که خيلي زود عصباني مي شود و گريه مي كند و فحش مي دهد؛ این پرخاشگری او، من و پدرش را سخت عصبي مي كند و ما بعضي وقت ها او را كتك مي زنيم. به نظرشما ما چگونه با او رفتار كنيم. لطفأ راهنمایی کنید.
با سلام وعرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامي؛ از اينكه با ما سخن مي گویيد خوشحاليم و اميدواريم كه ارتباط شما با اين مجموعه تداوم داشته باشد.
خواهر محترم؛ قبل از پاسخ دادن به سوال شما بايد بگويم، تجربه مشاوره بنده نشان داده برخي از والدين نسبت به رفتارهاي فرزندان خود قضاوت صحيحي ندارند و نسبت به آن دچار افراط مي شوند. شما هم قبل از هر چيزي بايد با دقت بررسي كنيد كه آيا نسبت به رفتار فرزند خود قضاوت درستي داريد يا نه؟ از آنجا كه وجود برخي از رفتارهاي پرخاشگرانه در كودك طبيعي است، بايد بررسي كنيد كه آيا رفتارهاي كودك شما از حد طبيعي بيشتر است يا نه؟ شايد توقعات شما از فرزندتان زياد است و توقع داريد او در برابر رفتار ديگران بي تفاوت باشد و از خود هيچ عكس العملي نشان ندهد؟ به هر حال قبل از هر اقدامي بايد با دقت اين سوال مهم را جواب دهيد آيا رفتار فرزندم از حد طبيعي فراتر است و يا اينكه من توقعات غير عادي از او دارم؟
پرخاشگري چيست؟
بر طبق يك تعريف ، پرخاشگري رفتاري است كه به قصد آزار كسي يا آسيب رساندن به چيزي ابراز مي شود . در اين تعريف نيت فرد پرخاشگر مستند است.
حال ميخواهيم به اين سؤال مهم كه گه گاه والدين از خود ميپرسند جواب دهيم؛ «چرا فرزندم پرخاشگري ميكند؟ با او چه كار كنم؟ آيا بايد او را تنبيه كنم و سرجايش بنشانم يا اينكه صبر كنم و كوتاه بيايم به اين اميد كه به مرور خوب ميشود؟» در مطالعهاي طولي (هيرسمن و همكاران، 1984) ميزان پرخاشگري تعدادي كودك در زمانهاي مختلف و طي سالهاي متمادي (از 8 سال تا 30 سال) اندازهگيري شد؛ نتايج تحقيق نشان داد كودكاني كه در 8 سالگي از سوي همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفي شده بودند در سالهاي بعد نيز توسط ديگران به عنوان پرخاشگر معرفي ميشدند.
با در نظر گرفتن اين تحقيق و تحقيقات مشابه ديگر، روانشناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه كودك تأكيد دارند و عوامل چندي را براي پرخاشگري دوران كودكی مهم ميدانند.
عوامل پرخاشگري در كودك
1. پايين بودن قند خون به عنوان يك عامل خصومت و تمايلات پرخاشگرانه عمل ميكند.
2. از ديگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شيوههاي تربيتي مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر كودك پرخاشگري ميكند، بررسي شيوه تربيتي پدر و مادر نيز ضرورت دارد. پدر يا مادري كه در خانواده پرخاشگري ميكند، سرمشقي براي كودك خود ميشود؛ كودك با مشاهده و تقليد رفتار پرخاشگرانه والدين، پرخاشگري را ياد ميگيرد و از آن براي غلبه بر ناكاميها و كنار آمدن با موقعيتهاي سخت زندگي، استفاده ميكند.
والديني كه از شيوههاي تربيتي مستبدانه مثل تنبيه بدني، دستورات مستقيم بدون توجيه كردن آنها ( تو بايد اين كار را انجام دهي چون من ميخواهم)، تهديد (اگر اين كار را انجام ندهي از بيرون رفتن خبري نيست) و محروميت (حق نداري دوستت را به خانه بياوري چون من از او خوشم نميآيد) استفاده ميكنند، احتمال پرخاشگري فرزند خود را افزايش ميدهند. همچنين در اين خانوادهها روابط صميمانه بين اعضاء، كمرنگ است؛ افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به صورت كلامي و غيركلامي به يكديگر نشان نميدهند، در نتيجه احساس طرد شدن و دوست داشتني نبودن در ذهن کودک شکل می گیرد که تا حد زيادي رفتار پرخاشگرانه را در او افزايش ميدهد.
معمولاً والدين در چنين خانوادههايي، در پاداش و تنبيه رفتارهاي كودكشان، طريقه ثابتي ندارند، يعني وقتي والدين در حالت رواني خوبي هستند رفتارهاي پرخاشگرانه را به شكلهاي گوناگون (توجه كردن و يا برآورده كردن خواسته كودك) تقويت ميكنند و زماني كه والدين در حالت رواني خوبي نبوده و حوصله ندارند، همان رفتار كودك را تنبيه و سرزنش ميكنند. از اينرو شدت تنبيه به عمل و رفتار پرخاشگرانه كودك ارتباط چنداني ندارد، بلكه نوع احساسات والدين شدت آن را معين ميكند.
3. يكي از دلايل تكرار رفتار پرخاشگرانه اين است كه كودك به اين نتيجه ميرسد كه نه تنها رفتار پرخاشگرانهاش منجر به پيامد بدي نميشود بلكه تقويت هم ميشود. مثلاً والدين گاهي چون حوصله سر و صدا و داد و فريادهاي كودك خود را ندارند يا از رفتارهاي پرخاشگرانه او ميترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوي كودك سريع او را به خواستهاش ميرسانند تا او را آرام كنند، در نتيجه كودك ياد ميگيرد براي رسيدن به خواستهاش پرخاشگري كند؛ گاهي هم كودك تنها براي جلب توجه والدين به خود و قراردادن خود در كانون توجه خانواده پرخاشگري ميكند و والدين نيز بدون آنكه متوجه باشند با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزي كردن)، او را به خواستهاش ميرسانند و به اين ترتيب احتمال اينكه در دفعات بعد براي جلب توجه والدين، پرخاشگري كند را افزايش ميدهند. از طرف ديگر تصوري كه كودك از پدر و مادرش در اين سن دارد با گذشته تفاوت پيدا ميكند؛ او در گذشته نظر بهتري نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته، اما اكنون متوجه اشتباهات و نقايص آنها ميشود و همين مسئله در كودكان ايجاد بحران ميكند و باعث ناسازگاري كودك با والدين و نپذيرفتن خواستههاي آنها ميشود. ارزشهاي والدين به تدريج برايش كمرنگ ميشود و نسبت به اين ارزشها دچار شك و ترديد ميگردد و حتي گاه آنها را آشكارا تحقير ميكند.
4. الگو پذيري؛ روان شناسان، دوران كودكي را دوران تقليد مي دانند و از آن به دوراني كه حس تقليد در كودك قوي مي باشد ياد مي كنند. اگر دوستان و افرادي كه كودك در بيرون از خانه با آنها دوستي ميكند، افرادي پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال اينكه كودك نيز پرخاشگر شود افزايش مييابد، چون كودك مجبور است براي پذيرفته شدن در گروه دوستان خود، ارزشها و قوانين آنها را بپذيرد و مشابه آنها رفتار كند. به نظر ميرسد اگر افرادي كه كودك درصدد كسب تأييد آنهاست، افرادي باشند كه خود به ارزشهاي اخلاقي و انساني از جمله همدلي با ديگران، توجه به حقوق ديگران، خوشخلقي و ... پايبند نباشند، يا اينكه اگر اطرافيان، كودك را مجبور به رعايت ارزشها كنند و يا وي را به دليل عدم رعايت ارزشها تنبيه و تحقير كنند، كودك نيز در خود نيازي براي رعايت اين ارزشها نميبيند و يا اين ارزشهاي تحميلي برايش تبديل به ضد ارزش شده و از آنها گريزان ميشود.
براي مقابله با پرخاشگري كودكان راهكارهايي وجود دارد كه در زير به آن اشاره مي كنيم :
1. زمينه بروز اين گونه رفتارها را در فرزند خود كاهش دهيد. به عنوان مثال اگر تجربه نشان داده كه مثلاً در برابر بوسه و نوازش هايي كه با اعمال فشار و ... همراه است مقاومت نموده و واكنش خوبي ندارد، سعي كنيد خود و ديگران چنين رفتاري با او نداشته باشيد.
2. كودكان از نوع برخورد اطرافيان، واكنش بعدي را انجام مي دهند؛ بنابراين شايسته است گاه در مقابل برخي از رفتارها و واكنش هاي او بي تفاوت باشيد تا آن رفتار در وي خاموش گردد، زيرا چه بسا توجّه شما خود به خود باعث تقويت رفتار در كودك گردد. به عنوان مثال وقتي كودك مي بيند شما در برابر يك كلمه خاصي برآشفته شديد تازه ياد مي گيرد كه براي آشفته شدن شما بايد چه كند.
3. زماني كه كسي را مورد كتك كاري قرار مي دهد، صبور بوده و زود از كوره در نرويد. از چنين فرصت هايي براي آموزش كودك خود بهره بگيريد. به جاي آنكه دعوايش كنيد به سراغ كودك كتك خورده رفته، او را تا حدّي كه كودكتان حسادت نورزد، نوازش كنيد. احتمالاً اين محبّت به كودك كتك خورده فرزندتان را به سوي شما خواهد كشاند، او را بپذيريد و از او بخواهيد همراه شما كودك كتك خورده را نوازش نموده و معذرت خواهي نمايد.
4. با توجّه به موقعيّتي كه كتك كاري با كودكان ديگر اتفاق مي افتد، سعي نماييد در برخي از مواقع از روش محروم سازي به جاي تنبيه كلامي و رفتاري براي كاهش رفتار نادرست فرزند خود بهره گيريد؛ به اين صورت كه پس از اقدام وي به كتك كاري (مثلاً در پارك) به او اجازه ندهيد با وسایل بازي، بازي نمايد. او را از محيط دور كنيد تا مهلت يابد كه دريابد چرا او را از پارك و يا جايي كه داشته لذت مي برده، دور نموده ايد ( براي مدت زياد او را از محيط دور نكنيد، زيرا در اين صورت فراموش مي كند كه چرا چنين رفتاري با او داشته ايد). به وي بگوييد كه اگر به شما قول دهد كه ديگر اين كار را تكرار نكند او را به محل بازي باز مي گردانيد.
5. تغيير براي اصلاح رفتار كودك خود را از محيط اطرافش شروع كنيد. اگر بچه هاي ديگر عامل بد رفتاري كودكتان هستند او را از اين افراد دور كرده و به جاي آنها دوستان خوب و مؤدب را جايگزين نماييد، زيرا بسياري از اوقات كودكان عامل بد رفتاري يكديگرند و در مهد كودك و هر جاي ديگر كه بچه ها فرصت بازي و به ويژه درگيري با هم را پيدا كنند ممكن است اين بدآموزي صورت گيرد.
6. در انتخاب فيلم و كارتون نيز دقت نموده و شرايطي فراهم آوريد فيلمي كه مناسب سن وي نيست را نبيند.
7. اگر بد رفتاري كودك نشانه اعتراض وي است، به او و اعتراضش گوش دهيد، زيرا گاه بد رفتاري در بچه ها نشانه اعتراض آنهاست. اين نوعي رفتار تلافي جويانه است كه برخي از كودكان در پيش مي گيرند، زيرا احساس مي كنند فقط با اداي اين گونه كلمات است كه تخليه هيجاني مي شوند و مي توانند نارضايتي خود را نشان دهند.
8. تا حد امكان از اطرافيان نيز بخواهيد با ديدن رفتارهاي نادست از كودك به او نخندند، بلكه در مراحل ابتدايي كه وي هنوز در نيافته اين كلمه به چه معناست در مقابل شنيدن چنين كلماتي بي تفاوت باشند تا عدم توجّه آنها باعث عدم تثبيت و خاموشي گردد و اگر هم كودك در مراحل بالاتر دريافته كه معناي اين كلمات چيست و ياد گرفته كه در موارد مختلف از آن بهره گيرد پس از شنيدن، اخم كرده و با اين روش به او نشان دهند حرف نادرستي زده است.
9. در موارد عدم پرخاشگري، رفتارهاي مثبت كودك مورد تشويق و توجه قرار گيرد. جهت تقويت رفتارهاي مثبت مي توان از جدول رفتاري و امتياز دادن بهره برد. البته در سنیم قبل از مدرسه، بايد بيشتر به صورت ديداري باشد تا کودک بتواند بفهمد، يعني قرار گرفتن و بالا رفتن امتيازات را ببيند.
10. در مخالفت هاي خود با كودك ، دقت داشته باشيد كه پاي « نه گفتن » خود بايستيد تا كودك تصميمات را جدي بگيرد. جديت شما، آرامش و امنيت را براي كودك به ارمغان مي اورد. البته منظور ما از قاطعيت به موقع، خشونت و ديكتاتوري در برابر فرزند نيست (در تربيت او كم نه بگویيد اما محكم).
11. آنچه مي گوييد واقعي و درست باشد؛ مثلاْ اگر بچه كار خوبي انجام داد و به او قول هديه داديد، بايد سر موقع هديه اش را به او تحويل دهيد؛ اين كار باعث مي شود كه فرزند روي حرف والدينش حساب باز كند و براي تقويت رفتارهاي خود و جلب رضايت پدر و مادرش، تمام تلاش خود را به كار گيرد؛ اما اگر به او قول دهيد و در عمل به قولتان، سستي به خرج دهيد، كودك به حرفتان اعتماد نمي كند و كم كم نسبت به انجام كارهاي مفيد و خوب بي رغبت مي گردد. در مقابل اگر بچه كار اشتباه و عمدي را انجام داد و او را تنبيه محروميتي كرديد، بايد حتماْ تنبيه محروميتي خود را عملي كنيد؛ اگر اين كار را نكنيد، كودكتان اين برداشت را مي كند كه انجام كارهاي اشتباه تنبيهي را برايش به همراه ندارد و تنبيه هاي ذكر شده توسط والدين، هرگز عملي نخواهد شد.
12. اگر كودك شما عصباني و خشمناك شد، شما در برابر او عصباني نشويد.