متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز یازدهم)
امیرالمومنین (ع) قصد مسجد کرده بود . حالت عجیبی داشت . صحبت های عجیبی میکرد . ام کلثوم نگران و مضطرب شده بود . حرف دلش این بود :ای کاش امروز پدرم به مسجد نرود !حس میکنم اتفاقی میخواهد بیفتد ...موقعی که میخواست ات از در خانه بیرون برود قلاب در به کمربند علی (ع) گیر کرد . گویا در خانه هم میگوید :علی جان !امروز به مسجد نرو !مرغابی ها دور حضرت را گرفته بودند . گویا آنها هم میگفتند :علی جان !امروز به مسجد نرو !مولا جان فقط امروز را به خانه بمان و نماز بخوان !.. . همین طوری نمیگویم چون میدانم یک دفعه هم عده ای گریبان علی (ع) را محکم گرفته بودند و از خانه بیرون کشیدند در حالی که پیراهنش را جلوی گردنش جمع کرده بودند او را کشان کشان به سوی مسجد بردند.آنجا هم حضرت زهرا (س) مانع شد . دست به کمربند امیرالمومنین (ع) انداخت . علی را رها کنید . نمیگذارم علی را ببرید . .. اما یک وقت دیدند تازیانه ی قنفذ بالا رفت و بر دستان حضرت فرود آمد . "فماتت حین ماتت و ان فی عضد ها مثل الدملج من ضربته "وقتی که فاطمه (س) در اثر آن ضربت بعد از مدتی از دنیا رفت ،آثار شدید تازیانه مثل بازوبند و دستبند در بازوی زهرا (س) نمایان بود.
پشت در گردیده گل از غنچه پرپر جد
با لگد شش ماهه طفلی گشته از مادر جدا
در میان کوچه زهرا دامن حیدر گرفت
گفت نگذارم شود روح من از پیکر جدا
داد فرمان بر مغیره ثانی از بغض علی
دست زهرا رابکن از دامن حیدر جدا
پیش چشم چهار ساله دختری آن بی حیا
کرد کاری که شد دلداده از دلبر جدا
از حسن پرسید مولا ای پسر برگو چرا
گوشواره شد زگوش دخت پیغمبر جدا
ژولیده
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید