من و ذکر و حمد و ثنایت تو و لطف و مهر و عطایت
من و قلبی پر از ولایت تو و نیمه شب و گدایت
مران ما را در این دل شب
الهی یا کریم و یارب
دلم دریای آرزوهاست سحرها وقت گفتگوهاست
شبانه آمد بر در تو کسی که از بی آبروهاست
ببین بگذشته پاسی از شب
الهی یا کریم و یارب
گنه کاری از پا نشسته خطاکاری شد ، دل شکسته
شدم از خود بیزار و خسته بدی هایم شد دسته دسته
ولی از امّیدم لبالب
الهی یا کریم و یارب
چه اعمالی از من تو دیدی چه خارهایی از پا کشیدی
شنیدم در شبهای احیا بدی ها را یکجا بخشیدی
من و فریاد ربی یا رب
الهی یا کریم و یارب
به احسان قدیم الاحسان قبولم کن ای جان جانان
که بخشیدی در ماه غفران رهم دادی در شهر قرآن
ندارم جز ذکر تو بر لب
الهی یا کریم و یارب
من و یاری که بی نظیر است تو و عبدی که سر بزیر است
مرا اربابی دلپذیر است ترا بر من خیری کثیر است
غمت بر دل نام تو بر لب
الهی یا کریم و یارب
اگر رخصت دهی گدا را کند از خود راضی خدا را
به دست آقایم اباالفضل بگیرم از تو کربلا را
منم عبد حسین و زینب
الهی یا کریم و یارب
بحق سلطان خراسان مرا پایین پا برسان
به نام نامی رضا جان شود امشب هر مشکل آسان
گره بگشا از کارم امشب
الهی یا کریم و یارب
من و صفای یک نگاهت تو و این عبد روسیاهت
اگر نمایی رو سفیدم مرا بنویسی از سپاهت
شهیدم کن در راه مکتب
الهی یا کریم و یارب
دلی دارم مجنون زهرا غمی دارم محزون زهرا
علی با دست خلقت خود مرا کرده مدیون زهرا
بقربان این دین و مذهب
الهی یا کریم و یارب
مرا در این شبهای رحمت فداکن بر بانوی عصمت
رسان پرونده های ما را به امضای طاووس جنت
به مهدی منصورم کن امشب
الهی یا کریم و یارب
ژولیده