شهادت امام حسن علیه السلام
حضرت مجتبی علیه السلا در آخرین روزهای زندگی اش، برادرش امام حسین علیه السلام را خواست و به او اینچنین وصیت کرد: ای برادر، من از تو جدا می شوم، مسموم شده ام، جگرم در تشت فروریخته است، می دانم چه کسی مرا مسموم کرده است و می دانم از کجا به من حیله کرده اند. من درباره ی او از خدا دادخواهی خواهم کرد، تو را به حق سوگند می دهم با من در این باره گفتگو مکن. منتظر امری باش که خدا در مورد من حادث فرمود(منتظر مرگ من باش). وقتی از دنیا رفتم چشم های مرا ببند، غسلم بده و مرا کفن کن، تابوت مرا به قبر رسول الله ببر تا با او تجدید عهد کنم و بعد مرا به طرف قبر جده ام فاطمه بنت اسد برده و در آنجا به خاک بسپار. سپس در مورد اهل و اولاد و آنچه امیرالمؤنین در وقت وفاتش به اولادش وصیت فرموده بود به برادرش وصیت کرد.1 آنگاه روح پاک از بدن شریفش بیرون جست و پروازکنان برای همیشه دنیای خاکی را ترک کرد. زندگی پرمحنت و رنج پایان یافت به عالم بی پایان قدم گذاشت. امام حسین علیه السلام مشغول تجهیز برادرش شد. بعد از غسل و کفن جنازه را به مصلای رسول الله حمل کردند، امام حسین علیه السلام بر آنحضرت نماز خواند، سپس جنازه را برداشته و در کنار قبرستان بقیع به خاک سپردند.2 امام حسن علیه السلام وصیت کرده بود که بعد از غسل و کفن جنازه اش را برای تجدید عهد کنار قبر جدش ببرند و سپس به بقیع برده و در آنجا به خاک بسپارند. دشمنان کینه توز به عایشه خبر دادند که بنی هاشم می خواهند پیکر امام حسن علیه السلام را در کنار قبر رسول الله دفن کنند. عایشه بر اشتر سوار شده و کنار قبر رسول الله آمد و فریاد زد: نحَّو ابنَکم عن بیتی؛ 3 پس خود را از قبر من دور سازید، که نباید کسی در اینجا دفن شود و موجب هتک حرمت پیامبر می گردد. کار به جایی رسید که که عده ای از دشمنان تحریک شدند و جنازه امام حسن را تیر باران کردند، به کونه ای که امام حسین علیه السلام هنگام دفن هفتاد چوبه تیر از پیکر مقدس امام حسن علیه السلام بیرون کشید. هنگامی که امام حسین علیه السلام جنازه امام حسن علیه السلام را در قبر نهاد با اندوهی سنگین و دل خونین سرشک از دیده می ریخت چنین مرثیه می خواند: آیا موی سرم را رو غن بزنم یا محاسنم را خوشبو کنم با اینکه سرت را روی خاک می نگرم و تورا همچون درخت شاخ و برگ ریخته می نگرم؟! همواره تا کبوتر آواز می خواند و باد شمال و جنوب می وزد برای تو می گریم، غارت شده آن نیست که مالش را غارت کنند؛ بلکه غارت شده آن است که برادرش را به خاک سپارد.4 ........................................................ پی نوشت: 1- ارشاد مفید، ص175. 2- حیات الحسین، ج2، ص432. 3- اصول کافی، ج1،ص301-303. 4- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص45.