در مورد نفخ صور و آثار آن توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – شروع قیامت با صیحه و فریاد کوبنده ای است . کسانی که در عالم دنیا بسر می برند با این صیحه وارد برزخ بشوند و بعد از آن دو تا نفخ توسط حضرت اسرافیل صورت می گیرد . نفخ اول نفخ مرگ است و کسانی که در عالم بالا هستند مثل ملائک فانی می شوند و نفخ دوم که پس از مدتی صورت خواهد گرفت نفخ حیات است که موجودات مجدد زنده می شوند و وارد قیامت می شوند . اولین اثری که در نفخ اول رخ می دهد فزع و ترس بسیار شدیدی است که همه را در بر می گیرد به جز یک عده . قرآن می فرماید : همه به فزع می افتند جز یک عده . شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل کرده است که وقتی پیامبر از جنگ تبوک بر می گشتند ، به یکی از سران کفر که خیلی به شجاعت معروف بود گفت که اسلام بیاور تا تو در بزرگترین ترس ها در امان باشی . او با قلدری گفت که من از چیزی نمی ترسم . پیامبر فرمود : تو نمی دانی چه اتفاقی خواهد افتاد . همه با نفخ اول صور می میرند و با نخ دوم صور همه زنده می شوند ، آسمان و کوهها به حرکت در می آیند و منهدم می شوند و در آن روزه همه در فکر خویش هستند . تو در آن روز چکار می کنی ؟ او گفت : این چیزهای جدیدی که می شنوم ترسناک است و همانجا با عده ای که همراهش بودند به اسلام ایمان آورد . در آن روز اگر کسی در پناه خدا نباشد قطعا کم خواهد آورد . حضرت علی (ع) مناجاتی بنام مناجات مسجد کوفه دارد. خوب است که گاهی این مناجات در خلوت قبرستان خوانده بشود و خوب است که به معانی آن توجه بشود . بعضی از دعاهای آنرا می توان در قنوت و سجده نماز خواند . حضرت می فرماید: خدایا من از تو پناه و ایمنی می خواهم برای روزی که هیچ چیز به درد نمی خورد نه مال و نه فرزندان ، سرمایه ی انسان قلب بدون شرک است که می تواند به خدا ارائه بدهد ، خدایا از تو امان می طلبم از آن روزی که ظالم آنچنان دو دست خودش را از پشیمانی به دندان می گیرد و می گوید که ای کاش با رسول خدا همگامی می کردم و از او عقب نمی افتم ، خدایا از تو پناه می خواهم از آن روزی که مجرمین را با چهره شان می شناسند موی پیشانی یا پاهای او را می کشند و می برند . (کسی که در فکرش گناه می کرده او را از موی پیشانی می گیرند وکسی که با پا گناه کرده او را از پا می گیرند .) ، خدایا از تو امان می طلبم از آنروزی که هیچ پدری از فرزندش حمایت نمی کند و هیچ فرزندی به درد پدرش نمی خورد ، وعده ی خدا حق است خدایا از تو ایمنی می طلبم از آن روزی که معذرت خواهی ظالم به دردش نمی خورد ( در دنیا انسان می توانست معذرت خواهی بکند و خدا او را می بخشید ولی در آن دنیا معذرت خواهی رشدی برای انسان ندارد ) آن موقع فقط عاقبت بد است که شامل انسانی می شود که در این دنیا از خدا معذرت نخواسته است ، خدایا از تو ایمنی می خواهم از آن روزی که هیچ کسی مال کسی نیست و خدا مالک همه چیز است ( البته الان هم خدا مالک همه چیز است ولی ظهوری ندارد و انسان فکر می کند که خودش مالک است) ، خدایا از تو امان می طلبم از روزی که هر کسی عزیزانی داشته از آن فراری است (یکی از این جهت که نبیند که خجالت بکشد و یکی از این جهت که هرکس مشغول کار خودش است ) هر کس مشغول خودش است ، در آن روز نه تنها از عزیزانش فرار می کند بلکه می خواهد آنها را گِرو بگذارد تا خودش خلاص بشود زیرا گرفتاری شدید است و انسان می خواهد خودش را نجات بدهد . فراز بعدی این دنیا مولای یا مولا است . در این فراز حضرت می فرماید که تو مولا هستی و من عبد هستم و من مشمول بخشش تو هستم زیرا تو بزرگ هستی و اگر قرار است که کسی ببخشد تو باید بر من ببخشی زیرا تو غنی هستی و من فقیر هستم ، خدایا اگر قرار باشد که کسی بر کسی ترحم کند تو هستی که باید به من کمک بدهی ، تو راهنما هستی و من سرگردان ، راه بلد باید به سرگردان کمک بدهد و من چیزی از خودم ندارم . ما در قرآن داریم که عده ای از این هول و اضطراب قیامت در امان هستند . ترس بزرگ آنها را محزون نمی کند و آنها خوش هستند . در روایات ما گفته شده که ده گروه هستند که از آن فزع اکبر درامان هستند . دسته ی اول معصومین و کسانی که در پرتوی معصومین و تحت ولایت معصومین زندگی شان را سپری کرده اند . اگر معصومین به آرامش مطلق رسیده اند بخاطر این است که به خدا وصل شده اند و هیچ چیز آنها را نگران نمی کند . قرآن می فرماید : کسانی که مومن هستند و عمل هم انجام داده اند که در ایمان وعملشان شرک نیستند ، این افراد امنیت دارند . امام حسین (ع) در روز عاشورا همه ی عالم مضطرب بودند که ولی خدا را آن طور به شهادت می رسانند . در زیارت اول رجب زیارت امام حسین (ع) داریم : من شهادت می دهم که در خون شما پایه های عرش خدا لرزید و مضطراب شد و تمام مخلوقات آسمان و زمنی بر شما گریه کردند ، ساکنین آسمان و دریاها و بیابان ها . نیر تبریزی در دیوان آتشکده می گوید : ای در غم تو ارض و سماء خون گریسته ماهی به آب و وحش به هامون گریسته ، جعفر آقای مجتهدی وقتی به این شعر رسیده بود گفت : یا اباعبدالله من می دانم تمام عالم در مصیبت تو گریستند ولی من می خواهم گریه عالم را ببینم . به ایشان صحنه ای نشان دادند که تمام عالم یک چشم گریانی برای اباعبدالله در عاشورا دارد . محتشم کاشانی می گوید: در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است . وقتی محتشم به این مصرع رسید : گرچه از ملال بری ذات ذوالجلال ،دیگر نتوانست قسمت دوم را بگوید . چه چیزی بگوید که جسارت به خدا نباشد . خدا بری از ملال است و نتوانست مصرع دوم را بگوید . او خوابید و در خواب مصرع دوم را به او الهام کردند . بگو: او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال . در روز عاشورا که همه مضطرب بودند یک دلی بود که آرام بود و خطاب یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی .... بود . ( آخر سوره ی فجر ) این نفس آرام متلاطم نمی شود حتی در روز قیامت . وقتی حضرت ابراهیم را در کوه آتش پرتاب می کردند ، روایت داریم که جبرئیل بر او نازل شد و گفت که تو حاجتی داری ؟ ابراهیم گفت : من به تو احتیاجی ندارم ولی به خدای خودم خیلی حاجت دارم و خدا می داند که من چه می خواهم . معصوم و ولی خدا کسی است که خدا و قدرت او را باور کرده است ، لاحول و لاقوه الا بالله را باورکرده است و باور کرده که یک برگ بدون قدرت خدا از درخت نمی افتد . بخاطر همین راحت خودش را به خدا می سپارد و متلاطم نمی شود . کسانی که در تحت ولایت ولی خدا هم هستند از هول قیامت در امان هستند . تحت ولایت معصوم بودن یعنی اینکه چارچوب زندگی انسان با معیارهایی که آنها داده اند تنظیم بشود، باید و نباید هایی که آنها ترسیم کرده اند. معیارهایی که آنها بیان کرده اند همان معیارهایی است که خدا برای بندگی تنظیم کرده است و کل زندگی چنین انسانی خضوع و یک سجده در مقابل خدا می شود. در مقابل معیارهای خدا از خودش چیزی در نمی آورد. چنین فردی در حصار معصومین وارد شده است . این چارچوب ابتدا با یک اعتقاد شروع می شود . کسی که به سرپرستی و امامت آنها اعتقاد دارد ، این خودش گام بلندی است . کسی که محبت اهل بیت را دارد و اعتقاد به سرپرستی آنها دارد ، این خودش ورود به قلعه ی ولایت است . منتها هرکس که بتواند تمام زندگی اش را با آنها تنظیم کند به آنها نزدیکتر است . سلمان بدون اجازه ی امیرالمومنین آب نمی خورد . سلمان در این مرتبه بود . حالا ممکن است که کسی در مرتبه ای باشد که گناهانی هم داشته باشد ، درست است که گناهان او بد است . از امام کاظم (ع) پرسیدند که شیعه ی شما گناه هم می کند ؟ امام فرمود : بله . سوال کردندکه می شود از آنها تبری بجوییم ؟ امام فرمود : خیر ، باید از اعمال آنها تبری بجویید . ذات آنها خوب است ولی اعمال شان بد است مثل الماسی که در لجن افتاده است و می توان آنرا تطهیر کرد . پس ما نباید ناامید باشیم . بعضی ها محبت اهل بیت را نادیده می گیرند و می گویند که ما باید فقط عمل را انجام بدهیم . محبت و اعتقاد یک عمل قلبی است و ورود به چارچوب ولایت است . این باعث می شود که ذات الماس بشود. هرچه انسان بتواند اخلاق و رفتارش را به آنها نزدیکتر بکند خودش را به کانون معرفت که معصومین هستند نزدیکتر می کند . آیت اله بهجت هفتاد سال هر روز زیارت عاشورا ، زیارت جامعه کبیره و نماز جعفر طیار می خواندند ، نماز سحر ایشان ترک نمی شود و هر روز به زیارت یک امام یا امام زاده می رفتند. بعضی ها می گویند که اگر تحت ولایت اینها است ما نمی توانیم این کارها را بکنیم زیرا وقت نداریم . شاید ما نتوانیم حتی هفت روز این کارها را انجام بدهیم . حتی امیرالمومنین هم خودش را در امان نمی دانست . ما وقت های هدر زیاد داریم . طلبه به مرحوم حاج شیخ انصاری گفت: من یک ساعت مانده به اذان صبح بیدار می شوم ، خوب است که در این ساعت عبادت کنم یا درس بخوانم ؟ ایشان گفتند که در روز حرف زدن زیادت را ترک کن که هم به نماز شب برسی و در روز هم به درس خواندن برسی . ما گاهی دو ساعت مسابقه ی فوتبال را می بینیم و وقت برای مان مهم نیست ولی وقتی به عبادت می رسیم همان نیم ساعت برای ما مهم می شود. تمام کارشناسان این برنامه گفته اند که می شود کل زندگی را به بندگی تبدیل کرد . ما نمی خواهیم عبادت را از زندگی جدا بکنیم . زندگی معمولی انسان می تواند عبادت باشد. انسان باید سعی بکند که تمام اعمالش را از یک فیلتر رضایت معصوم که همان رضایت خداست عبور بدهد . اگر انسان همه ی کارهای روزمره را در چارچوب و معیار قرار بدهد همه ی اینها سجده می شود. خوشا آنان که دائم در نمازند . نشانه ی ملموس که انسان بتواند خودش را بسنجد که ببیند راهش چقدر همگام با معصوم است ، این است که خودش را با گذشته مقایسه کند و ببیند که ترازویش چقدر حساس تر شده است . من باید خودم را با ده سال پیش مقایسه کنم و ببینیم که ترازوی من در وزن کردن گناهان حساس تر شده است یا خیر . مثلا اگر قبلا نسبت به مال حرام یا شبه ناک بی تفاوت بودم اما الان می ترسم و نسبت به آن حساس شده ام و بی تفاوت نیستم . این نشانه ی رشد است . بعضی از ترازوها مثقال ها را حساب می کند زیرا خیلی حساس است ولی بعضی از ترازو ها حتی کیلوها را هم حساب نمی کند. قرآن می فرماید : وقتی شیطان به یک مومن نزدیک می شود تمام وجودشان آژیر می کشد و حساس می شوند. مرحوم عبدالکریم حائری یزدی اگر به سمت غذایی دست می بردند که نمی دانستند حرام است ، حالت تهوع به او دست می داد . ایشان اینقدر تمرین کرده بود که وجودشان با حرام هیچ سنخیتی نداشت. ایاشندر میهمانی رفته بودند تا آمدند میوه را بردارند دست کشیدند . صاحب خانه اصرار کرد که من خمس میوه ها را داده ام . ایشان فرمودند که من وقتی دستم را به سمت این مبوه ها بردم حالت تهوع به من دست داد. بعد طرف فهمید که پسرش بخاطر اینکه میهمان داشته اند میوه ها را از باغ همسایه بدون اجازه چیده است . حساسیت ترازوها با هم فرق دارد . هر کس باید خودش را با خودش مقایسه کند نه با دیگران . اگر ترازوی ما حساسیتش را از دست داده است معلوم می شود که ما از ولایت دور شده ایم . ولی اگر ما حساس تر شده باشیم یعنی به کانون پاکی نزدیکتر شده ایم .
سوال – آیات پایانی سوره ی احزاب را توضیح بفرمایید.
پاسخ – آیه هفتاد می فرماید: ای مومنین کسانی که اعتقاد دارید در عمل هم خدا را مراقب باشید کلامتان حق و محکم باشد. قول سدید دو ویژگی دارد . یکی اینکه دروغ نباشد و دیگری اینکه بیهوده نباشد و مفید باشد. این گفتار میتواند انسان را بهشتی یا جهنمی بکند . روایت داریم که هر روز صبح با سایر اعضا احوال پرسی می کند .اعضا و جوارح می گویند که اگر تو بگذاری ما خوب هستیم .هیچ اعضای مثل زبان نمی تواند پرگناه باشد . سی گناه از زبان امکان پذیر است . می فرماید : اگر انسان بتواند زبان را کنترل کند زندگی تان خوب می شود و گناهانتان بخشوده می کند و اطاعت از خدا و رسول شما را به سعادت می رساند.