سیره تربیتی انبیاء در قرآن
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیره تربیتی انبیاء در قرآن
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 03-11-94
بسم الله الر حمن الر حیم و صلی الله و علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میگویم به همه شما هموطنان عزیزم. خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید. آرزو میکنم در هر کجا که هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم. این برنامهی سمت خداست که از شهر مقدس قم تقدیم نگاه دریایی شما میشود هفتهی گذشته آخرین جلسهای بود که خدمت حاج آقای میرباقری در این فصل بودیم اگر الآن بینندهی برنامهی ما هستند به ایشان سلام میگوییم امروز دعوت کردیم از عزیز بزرگوار دیگری که شنبههای ما منور به حضور ایشان باشد جناب حجت السلام و المسلمین حاج آقای عابدینی خیلی خوش آمدید.
حاج آقا عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. سلام عرض میکنم خدمت حضرت عالی و همهی شنوندگان و بینندگان امیدوارم در برنامههایی که خدمت دوستان هستیم کلماتی بر زبان ما جاری شود که مورد رضایت خدای متعال باشد.
شریعتی: سلامت باشید افتتاحیهی روزهای شنبه را در شهر مقدس قم به فال نیک میگیریم ببینیم حاج آقا برای روزهای شنبهی ما چه به ارمغان آوردند.
حاج آقا عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم با حمد و ستایش خدای تبارک و تعالی و سلام و صلوات بر نبی گرامی اسلام و اهل بیت طاهرینش و عرض سلام خدمت کریمهی اهل بیت خدمت همهی بینندگان عزیز هم باز عرض سلام دارم بحثی که ان شاء الله شنبهها در خدمت دوستان خواهیم بود در رابطه با سیرهی تربیتی پیغمبران در قرآن کریم و در روایات اهل بیت است یکی از بحثهای بسیار زیبای تربیتی است که شاید قدرش کمتر دانسته شده و به آن کمتر پرداخته شده شاید مرحوم علامه میفرمایند در قرآن کریم بیش از 2200 آیهی قرآن در مورد انبیا وارد شده که اگر بخواهیم با یک ضرب و تقسیم ساده حساب بکنیم بیش از ثلث قرآن در مورد انبیا است این که ثلث قرآن به عنوان کتاب خاتم به عنوان کتاب الهی به عنوان آن حقیقی که میخواهد تا ابد انسانها را به بالاترین مراتب هدایت جذب بکند بیش از 2200 آیهی آن در مورد انبیا وارد شده نشانهی اهمیت این حقیقت است که چقدر در هدایت گری و تربیت انسانها میتواند موثر باشد لذا با این اهمیتی که مرحوم علامه به آن توجه دادند و حضرت امام رحمة الله علیه که جملاتی از حضرت امام هم در این جا نقل خواهد شد و بزرگان دیگر که چقدر این مسئله اهمیت دارد این موضوع را به عنوان موضوع بحث در خدمت دوستان خواهیم داشت.
شریعتی: ان شاء الله من یک تشکر ویژه میکنم از شما حاج آقا عابدینی که علی رغم مشغلههای فراوان چه در حوزه و دانشگاه دعوت سمت خدا را پذیرفتید خدمت شما هستیم.
حاج آقا عابدینی: من هم تشکر میکنم از حضرت عالی و دوستان ما را لایق دانستند در این برنامهی قویم و پر ارزشی که علمای خوب و برجسته و صاحب فضل و الحمدلله عمل شرکت کردند و تا به حال با اخلاصی که هم دوستان برگزار کننده دارند و هم دوستان کارشناس داشتند توانسته بین مردم جای خودش را باز بکند و اثر گذاری خودش را داشته باشد. برای این که این بحث را آغاز بکنیم چون بحث مربوط میشود به قرآن کریم و سیرهی تربیتی انبیا در قرآن تذکر ابتدایی در مورد خود حقیقت قرآن من چند جملهای به عنوان انس با قرآن ذکر میکنم تا بعد بحث را جدی تر پیگیری بکنیم من یک خلاصه جملهای را از حضرت آیت الله بهجت نقل میکنم ایشان میفرمودند که ما اگر این کتاب را در دست نداشتیم ولی برای ما خصوصیات این کتاب را میگفتند که شفای هر دردی است آرامش دهندهی دلها است و خصوصیات زیادی که در روایات وارد شده است اگر بر ما خصوصیاتش را میگفتند حاضر بودیم چقدر خرج بکنیم تا برویم در دور دستها این کتاب را از پشت ویترین ببینیم که این چه حقیقتی است که این همه آثار دارد اما چون به راحتی در دسترس همهی ما است و در خانههای ما متعدد از مجلداتش موجود است این عادت باعث شده که قدر کاملی از این کتاب را ندانیم لذا انس با قرآن که پیغمبر صلوات الله علیه در روز قیامت به عنوان گلایه و شکایتی از امتی که قدر این قرآن ندانستند که «يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (فرقان/ 30) و این هجرت البته به این نیست که زیبا چاپ شود و در بهترین جا قرار بگیرد این از هجرت چیزی کم نمیکند و حتی به این نیست که با زیباترین کلمات خوانده شود و در حقیقت زینت بخش مجالس به عنوان یک تشریفات قرار بگیرد بلکه قرآن کتاب عمل است قرآن کتاب هدایت است خواندن باید مقدمهی هدایت باشد مقدمهی عمل باشد و برای انسان دستگیر باشد خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را ایشان میفرمودند این حدیث شریف که وارد شده که پیغمبر اکرم فرمودند ا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ (وسائل الشیعه ج 27 ص 33 )در این روایت شریف که من دو چیز را بین شما باقی میگذارم که اینها از هم جدا نمیشوند تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند حالا بحث حوض کوثر چیست جای خودش اصل بر این است که این دو جدا نمیشوند تا آن جا بر من وارد شوند إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً (مستدرك الوسائل ج 11ص 372) اگر کسی تمسک بکند به اینها گمراه نمیشود ایشان میفرمودند که این روایت شریف سرّی از اسرار شیعه را بیان میکند و آن سرّ این است که این دو امکان جدا شدن ندارند و اگر ما در دوران غیبت واقع شدیم به ظاهر میبینیم امام زمان مان را برای ما در دسترس ما نیست معلوم میشود اگر با قرآن رابطه برقرار شدیم به امام زمان متصل شدیم یعنی جدایی امکان ندارد نه این که اعتباری جدا نمیشوند اصلا حقیقتا این دو حقیقت با هم یک حقیقت واحده هستند که میفرماید جدا نمیشوند دارد خبر از واقعه میدهند که در واقع اینها یک حقیقت واحده هستند لذا ایشان میفرمود اگر در دوران غیبت کسی به دنبال امام زمان میخواهد بگردد رجوع به قرآن و انس با قرآن آن حقیقت را برایش محقق میکند لذا هر چه محبت ما به قرآن بیشتر میشود ایشان میفرمود که محبت با قرآن و انس با قرآن قدرت حفظ ایجاد میکند برای انسان یعنی کسانی که میخواهند قرآن را حتی حفظ بکنند هر چقدر محبت به قرآنشان بیشتر باشد این محبت تسهیل در حفظ ایجاد میکند غیر از هدایت گری که هر چقدر انسان محبتش به قرآن بیشتر باشد برای انسان قدرت تاثیرگذاری بیشتر ایجاد میکند یادم نمیرود حضرت آیت الله حسن زاده حفظه الله ایشان میفرمودند خوب است انسان گاهی قرآن را ایستاده رو به قبله بخواند تا ادبی را رعایت بکند تا این ادب برای او کمال ایجاد میکند نشسته خواندن مانعی ندارد اما ایستاده خواندن یک محبت و ارادت ویژه را ابراز کردن است گاهی انسان اگر حالش مساعد بود رو به قبله بایستد و قرآن را بخواند این نشانهی آن انس و محبت است که انسان میشناسد اگر ما قرآن را یک موجود زنده ببینیم عیب ما این است که موجود زنده نمیبینیم اگر موجود زنده یک حقیقت حیّ ببینیم این حقیقت حیّ رابطهی ما با او متفاوت میشود اگر نبی گرامی اسلام در این جا حاضر بودند و ما به محضر ایشان یا حضرات معصومین شرف یاب میشدیم یا نه عالم بزرگواری بود در این جا میخواستیم خدمت ایشان برسیم قطعا نوع ارتباط ما و در محضر بودن مان غیر از نوع ارتباطمان است که در محضر قرآن الآن قرار میگیریم چون قرآن را حیّ نمیبینیم در نگاه ما این گونه نیست در حالی که حقیقتا قرآن حیّ است چون یک حقیقت گسسته نیست تعبیری که حضرت آیت الله جوادی دارند که قرآن حبل انداخته نیست حبل آویخته است حبل انداخته یعنی ریسمانی که افتاده باشد اما حبل آویخته یعنی سر آن در دست خدای تبارک و تعالی است و آویزان شده کسی که به آن تمسک پیدا بکند و چنگ بزند او نجات پیدا میکند و بالا میرود این حقیقت نازلهی آن مرتبهی عظیمی است که خزائنش عند الله است ان الله تجلی لعباده فی کلامه خدا تجلی کرده در کلامش برای بندگانش. این بحثی که در مورد قرآن من خدمت دوستان میخواستم عرض بکنم این است که این نگاه باشد من یک جملهای از حضرت امام میخوانم تبرک به اسم مبارک امام است که حق حیات بر گردن همهی ما به لحاظ ایجاد و اقامهی حاکمیت الهی در دورهی آخر الزمان دارند ما که هم جوان دوران انقلاب بودیم هم جوان دوران جنگ بودیم و هم الحمدلله با این ریش سفید جوان امروز هستیم با این حال حق حیاتی که هستیم قبل از انقلاب یادمان میآید با آن وضعی که در تهران میدیدیم و بعد از انقلاب دوران جنگ و امروز الحمدلله این حق حیاتی که امام دارد وظیفه است که غیر از آن کلمات ایشان که جای مطرح شدن دارد احترام ایشان و آن گرامی داشت نام ایشان هم برای ما عظیم باشد امام رحمة الله علیه در ادب قرائت قرآن خطاب به فرزندشان مرحوم آسید احمد آقا میفرماید فرزندم با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسهی شیطان است این برای کسانی است که ممکن است از قرآن بیش از همین خواندن اولی هم نفهمند حتی خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت میفرمود اگر بلد نیست قرآن را بخواند باز بکند نگاه بکند صفحات را با محبت نگاه بکند من وسط کلام امام یک جملهای را بگویم خیلی زیباست روایت دارد که وقتی که موسی را از آب گرفتند از آب گرفت آسیه او را آورد پیش فرعون گفت این «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ» (قصص/ 9) چشم روشنی برای من و تو باشد چون بچه دار هم نمیشدند میگفت شاید برای ما نفعی داشته باشد یا او را بعدا ولدی اتخاذ بکنیم فرعون گفت نه این قرة عین من نیست و من دوست ندارم همین جریان عینا در رابطه با یوسف تکرار شده که وقتی عزیز مصر یوسف را خرید آورد خانه به زلیخا گفت «وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا» (یوسف/ 21) این را گرامی بدار این چشم روشنی برای ماست و برای ما نافع است شاید فرزندمان را قبول بکنیم زلیخا قبول کرد عزیز مصر هم قبول کرده بود آسیه هم موسی را قبول کرده بود ولی فرعون قبول نکرد روایت دارد که اگر فرعون هم محبت به موسی در دلش همان موقع ایجاد میشد فرعون هم نجات پیدا میکرد خیلی زیباست که حتی کودکی که هنوز در مرتبهای که مبعوث به نبوت نشده و هنوز معلوم نیست ولی از اولیاء الهی است اما محبت به ولی از اولیاء در دوران کودکی هم اثرش این گونه است لذا امام رحمة الله علیه نسبت به قرآن این مسئله را میفرماید که آدم محبت داشته باشد همین با خواندن کلمات ظاهری تعبیر ایشان زیباست آخرین کتاب از طرف محبوب است از طرف تو و برای همه کس و نامهی محبوب محبوب است اگر چه عاشق و محب مفاد آن را نداند این قصههایی که نقل میکنند و زیبا هم است گاهی نامهی بعضی از رزمندهها از جبهه میآمد برای مادرانشان مادر گاهی سواد خواندن نداشت ولی نامه را روی سینه اش میگذاشت دهها بار میبوسید میبویید دهها بار به دیگران میداد برایش بخوانند این بخواند او بخواند خسته نمیشد مکیف میشد این جا امام ببینید آخرین کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس و نامهی محبوب محبوب است اگر چه و عاشق و محب مفاد آن را نداند نفهمد چه گفته اند اما همین قدر این محبوبش است و با این انگیزه حب محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید همین مقدار هم منشأ اثر میشود و انسان را راه میاندازد یعنی فکر نکنید ما دیگر محروم هستیم ما دیگر نمیتوانیم بالاخره شنیده اید که مرحوم حاج کاظم ساروقی را که خدا چطور عنایت کرد به او و حافظ قرآن شد در حالی که هیچ سوادی نداشت از محبت به قرآن و رعایت احکام الهی که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دست گیرد و سبب نجات انسان شود در کلام حضرت علی خیلی زیبا آمده که اهل ایمان کسانی هستند که بعد از این که در شجاعت اینها و حکمت و عبادت اینها که اهل آخرالزمان را توصیف میکند که اینها در عبادت و شجاعت چگونه اند در کمالات اینها سخن میگوید و بعد میگوید به وسیلهی قرآن پرده از دیده هایشان برداشته میشود و تفسیر و توضیح معانی قرآن در گوشهای آنان القا میشود جامهای پیاپی حکمت و معرفت را هر صبح و شام مینوشند یعنی انس و ارتباط است یُغْبَقُونَ کَأْسَ اَلْحِکْمَةِ بَعْدَ اَلصَّبُوحِ (نهج البلاغه، خطبه 150) یعنی اینها در حقیقت لحظه به لحظه با قرآن انس دارند صبح و شام شاید منی که عنوان یک طلبه دارم خجالت خودم را در این که با این که عنوان درس تفسیر داریم به عنوان این که حشر با قرآن الحمدلله زیاد است ولیکن وقتی که میبیند آثاری که حضرت علی این طوری در مورد قرآن میگوید امام چطوری در مورد قرآن میگوید میفهمیم چقدر کاستی در ارتباط با قرآن داریم.
شریعتی: نفس محبت خودش این حجابها را از بین میبرد و خودش تاثیر میگذارد.
حاج آقا عابدینی: حضرت آیت الله بهجت میفرمودند که اعمال خیلی شرایط دارد تا اجابت شود و قبول شود اما محبت و بغض از آن مسائلی است که خیلی با شرایط کم و سرعت زیاد تاثیر ایجاد میکند حالا ان شاء الله یک موقعی این حقیقت مسئله را با عنوان حقیقتش باید در ذیل بحثها در یکی از بحثهایی که مرتبط میشود با بحث محبت که شاید جریان موسی سلام الله علیه در جریان سیرهی انبیا باشد که بر همه محبت موسی را خدای تبارک و تعالی القا کرد تا حفظ شد حتی بر آن قابلهای که محافظ بود بر مادر موسی که اگر موسی به دنیا آمد در جا بکشد چون قابلهها را میگذاشتند و وقتی به دنیا آمد رنگ و روی مادر موسی پرید گفت چرا میترسی قابله گفت چرا میترسی قابله دلداری داد گفت نه و یک تبدیری را انجام میدهد که محافظین را نشان داد که کشته و آن محبت خودش را خدا در دل او هم انداخت که این محبت الهی اگر بر دلها بیفتد دیگر برای انسان نجات است خیلی سرعت حرکت بیشتر است سرعتش نامتناهی است محبت سرعت نامتناهی است تعبیر حضرت علی است که اینها جامهای پیاپی حکمت و معرفت را هر صبح و شام مینوشند و سرخوش بادهی معرفت میگردند یک کلامی از مرحوم سید علی آقای قاضی نقل بکنم ایشان فرمودند امروز دستورالعمل قرآن کریم است خواندن قرآن است یعنی اگر کسی امروز دنبال این است که خودش را دنبال این است که به سیر و سلوک برساند امروز میخواهد نجات پیدا بکند میخواهد بابهای مشاهده برای او گشوده شود ایشان فرمودند دستورالعمل رجوع به قرآن است ایشان فرمودند در دو وقت است که باب مکاشفه و مشاهده عمدتا بر روی سالک باز میشود یکی در وقت قرائت قرآن است یکی در وقت روضهی سیدالشهدا است که این دو وقت در باز شدن ابواب مکاشفات و مشاهدات بی نظیر است لذا این باب قرآن که در دسترس ما است را نباید به راحتی از دست بدهیم که این دو وقت وقتی است که ابواب مشاهده و مکاشفه و عبور از عالم ظاهر برای انسانها به راحتی مهیا میشود و خیلی سریع انجام میشود لذا ایشان توصیه اش به این بوده که امروز این ارتباط و انس با قرآن کریم حالا اگر یک موقعی جمله اش را هم بخواهم برای شما بخوانم میفرماید حالا دستورالعمل قرآن کریم است فِیهِ دَوَا کُل دَاء دوای هر دردی در قرآن است و شِفاء کُل عَلَّة شفای هر بیماری در آن است و سیرابی از هر تشنگی در آن است علما و حالا یعنی اگر کسی دنبال علم است اگر کسی دنبال حال است همهی اینها است آن قرة العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مستقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جملهی سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صوت و آداب دیگر خصوصا در بطون لیالی در دل شب قرآن خواندن میتواند خیلی اثرگذار باشد در آن خلوت در آن وقتی که انسان تنها و بدون این که کس دیگری حاضر و ناظر باشد منقطع از همهی اغیار رابطه را وصل میکند و آن تعبیر ایشان این است که هو شراب المومنین تعبیر مرحوم قاضی این است که این شراب مومنین است مشابه همان کأس حضرت علی است تعبیر به کأس کرده مینوشند آن جامها را این جا میفرماید هو شراب المومنین این شراب مومنین است که خیلی جملات و کلماتی که منتها تعبیر این است که بعضی بزرگان فرمودند قرآن با نامحرم سخن نمیگوید نامحرم کسی است که با قرآن محبت ندارد رابطه ندارد اگر هم یک موقعی باز میکند از روی بی میلی است این نامحرم است مشتاق نیست لذا سعی کنیم عطش پیدا بکنیم به قرآن هر چقدر عطش ما شدید تر باشد که وقتی قرآن را باز میکنیم احساس بکنیم که دوست داریم و قبل از آن که خسته شویم جدا شویم که با یک حال خوشی از قرآن جدا شده باشیم همان طور که در مورد زیارت حضرات معصومین میفرمایند زُر وانصَرِف تفصیل زیاد ندهید که با ملامت و ملالت برگردید که احساس بکنید خسته شده اید با نشاط برگردید که هر موقع یادمان میافتد سراغ قرآن رفتیم یک شوق و یک حالت محبت در ذهن ما باشد ان شاء الله این عرایض اثر داشته باشد در این که ما هم اشتیاقمان به ارتباط با قرآن و انس با قرآن روز به روز بهتر شود یک دفعه گاهی ممکن است نشود امام کم کم ممکن است خودش را نشان بدهد یعنی کسانی که مشتاق شدند از اول این شوق را نداشتند وقتی کم کم پرده هایش را بالا میزند برای انسان تازه شیرین و شیرین تر میشود رمزش محبت است هر چقدر این محبت بیشتر شود و اشتیاق قرآن خودش را بیشتر نشان میدهد لذا دارد در روز ظهور حضرت وقتی که قرآن خودش را نشان میدهد چون محبتها خیلی زیاد است تازه معلوم میشود که حقیقت قرآن چیست دارد وقتی برای بعضیها قرآن تجلی میکرد تحملش برای وجودشان سخت میشد از بس که عظیم بوده از بس این معانی و عقاید و دقایق سنگین بوده در احوال مرحوم آخوند درود آبادی در مشهد دارد که ایشان در کنار مجاورت امام رضا علیه السلام آن جا اتراق بیتوته کرده بود بعد در شبی از شبها حقیقت قرآن مرتبهای تجلی بر او کرد که ایشان میگوید من اصلا زبان و لفظ در این که بتوانم این را بگویم نیست آن چنان حقیقت عظیم است و درون من را پر کرده خیلی عظیم است ما محروم هستیم خدا رحمت کند آیت الله بهجت فرمود ما محرومیت هایمان چوب عدم باورهایمان است چون باور نداریم محروم هستیم این طور نیست که محرومیت هایمان غیر اختیاری باشد محرومیتهای ما اختیاری است چون باور نداریم محروم میشویم لذا ایشان میفرمود هر چقدر انسان باورش به این حقایقی که آمده شدید تر باشد به این معانی که فرمودند بیشتر باشد این باور آن وقت دنبالش آن محبت و آن نتایج را میآورد این در مورد انس با قرآن بود که عرض کردیم.
شریعتی: یعنی در واقع درک صحیح را از واقعیت و حقیقت قرآن کریم نداریم لذا این محبت خیلی کمرنگ است و گاهی وقتها هم متاسفانه نیست. ان شاء الله با حقیقت قرآن کریم روز به روز آشناتر شویم و محبت داشته باشیم و عمل بکنیم مشرف میشویم محضر قرآن کریم بخش دوم گفتگویمان با حاج آقای عابدینی بعد از تلاوت آیات قرآن کریم است باران نم نمیاین جا میبارد از حاج آقا میخواهیم دعا بکنند.
حاج آقا عابدینی: ان شاء الله خداوند متعال ما را که در دورهی غیبت حضرت مهدی قرار گرفتیم و دوران حاکمیت اقامهی دین به دست امام خمینی و مقام معظم رهبری محقق شده این انقلاب را و این حاکمیت عدل را به دست صاحبش برساند و ما را هم آن امکان درک آن روز را برای همهی مومنین مهیا بگرداند.
شریعتی: ان شاء الله صفحهی 103 را با هم تلاوت میکنیم آیات 155 تا 162 سورهی مبارکهی نساء.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِم بِآيَاتِ اللَّـهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّـهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿١٥٥﴾ وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ﴿١٥٦﴾ وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّـهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿١٥٧﴾ بَل رَّفَعَهُ اللَّـهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿١٥٨﴾ وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿١٥٩﴾ فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ كَثِيرًا ﴿١٦٠﴾ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٦١﴾ لَّـكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَـئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿١٦٢﴾
ترجمه:
پس به کیفر پیمان شکنی آنان و کفرشان به آیات خدا، و به ناحق کشتن پیامبران، و گفتار [بی پایه و باطل] شان که دلهای ما در پوشش و حجاب است [از این رو سخن حق را درک نمیکنیم، لعنتشان کردیم؛] بلکه به سبب کفرشان بر دل هایشان مُهرِ [محرومیت از فهم معارف] زدیم؛ به همین سبب جز اندکی ایمان نمیآورند. (۱۵۵) و [نیز] به سبب کفرشان [به نبوّت عیسی] و گفتارشان بر مریمِ [پاکدامن و آراسته به عفت] که افترا و بهتان بزرگی بود [لعنتشان کردیم.] (۱۵۶) و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان که ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم. در صورتی که او رانکشتند و به دار نیاویختند، بلکه بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینکه عیسی است به دار آویختند و کشتند]؛ و کسانی که درباره او اختلاف کردند، نسبت به وضع وحال او در شک هستند، و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند، و یقیناً او را نکشتند. (۱۵۷) بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱۵۸) و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش [که لحظه روشن شدن حقایق است] به مسیح ایمان میآورد [که او فرستاده خدا، بنده او و مژده دهنده به ظهور پیامبر اسلام است، ولی ایمان در آن لحظه سودبخش نیست] و مسیح روز قیامت بر [عقاید و اعمال] آنان گواه است. (۱۵۹) پس به کیفر ستمی که یهودیان [به آیات خدا و بر خود و دیگران] روا داشتند، و به سزای آنکه بسیاری از مردم را از راه خدا بازداشتند، چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال شده بود [مانند صید ماهی و خوردنِ چربی و شیر و گوشت حیوانات] حرام کردیم. (۱۶۰) و [نیز به سبب] ربا گرفتنشان با آنکه از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاکیزههای حلال شده را بر آنان حرام کردیم] و ما برای کافران عذابی دردناک آماده کرده ایم. (۱۶۱) ولی از میان آنان، ثابت قدمان در دانش، مؤمنانِ [به موسی و تورات] برپادارندگان نماز، پرداخت کنندگان زکات، مؤمنان به خدا و روز قیامت، به آنچه بر تو و [بر پیامبران] پیش از تو نازل شده ایمان واقعی میآورند آنان هستند که یقیناً پاداش بزرگی به ایشان عطا خواهیم کرد. (۱۶۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: نکتهی قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا عابدینی: الحمدلله در این صفحهی مبارک هم بحث انبیا در راس بحث در همان آیات اول در رابطه با عیسی بن مریم سلام الله علیه بیان شده اشارهای که میخواهم در بین آیات عرض کنم آیهی «وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» است یک نویدی است که تعبیر روایاتش شاید ده روایت ذیل این آیهی شریفه وارد شده که این ده روایت دسته بندی دارد تفصیلا عرض نمیکنم پنج روایت میفرماید که اولا معنای این آیه این است که اهل کتاب در وقت مرگ و احتضار حضرت عیسی را میبینند قبل از موت او را میبینند و ایمان میآورند به او اگر کسانی که نسبت به عیسی علیه السلام عناد نداشتند ولی جاهل بودند در دورهی عیسی این روایت شریف مورد استشهاد قرار گرفته که فقط موکول به زمان حضرت عیسی نیست بلکه در دورهی خاتمیت هم که هر کسی از دنیا میرود رسول گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام را در وقت احتضار و لحظهی آخر دنیا میبیند و اگر در دنیا مقابله نکرده بود با دین الهی عناد نداشت اهل ظلم و عناد نبود میبیند حتی اگر اینها را نمیشناخته میبیند اینها همان حقایقی هستند که عمری دنبالشان بود ولی نمیشناخت یا اشتباه گرفته بود با محبت آنها از دنیا میرود اما اگر نعوذ بالله ظاهر اسمی از آنها را به دنبال بود اما در عمل و سیره کاملا مخالف و معاند بود میبیند بغض آنها را دارد یا نه اصلا میشناخت ولی بغض آنها را در دل گرفته بود از ابتدا اینها در همان لحظه تمام وجودشان تبدیل به آن بغض میشوند و با بغض از این دنیا میروند کسی که با بغض آنها در این لحظهی آخر از دنیا رفت برایش نجاتی متصور نیست و اگر کسی با محبت آنها از دنیا رفت مواقف بعدی برای او خیلی تسهیل میشود این آیهی شریف بشارتی است برای این که انسان در لحظهی مرگ حضرات معصومین علیهم السلام را آن اهل کتاب در دورهی خودشان عیسی علیه السلام آن هم آن عیسایی که پشت سر امام زمان نماز خواهد خواند یعنی بشارت میدهد «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» (صف/ 6) یعنی مبشر احمد صلوات الله علیه است این عیسی آنها را هدایت میکند به دین ختمی یعنی دیدن عیسی هدایت کردن همان هاست در همان لحظهی آخر به دین ختمی یعنی میبینند و او هدایت میکنند آنها را و با ایمان نبی ختمی از دنیا میروند و اهل امت رسول ختمی هم حضرت رسول گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام را در آن لحظهی آخر میبینند روایات این مسئله خیلی مسئلهی زیبایی است حتما در بحثهای معاد دوستان متذکر این بحث شده اند که این بشارتی است که ان شاء الله بهره مند باشیم.
شریعتی: خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم مقدمهی پر باری هم داشتیم ادامهی فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقا عابدینی: بعد از این که بحث انس با قرآن را عرض کردیم و عرض شد که بیش از دو هزار و دویست آیهی قرآن در مورد انبیا سلام الله علیهم است و قرآن کریم ذکر انبیا را به عنوان یک حقیقت کمالی برای امت ختمی ذکر کرده من جملهای را این جا برای شما از امام رحمة الله علیه میخوانم میفرماید این که قرآن از مطالب این از آداب الصلوة امام است من عمدا تعمد دارم در جلسهی اول شاید این ارادتی که همهی ملت ما به امام دارند باید دائم این ذکر بر زبانها بیاید و این محبت آشکار شود این اظهار محبت خودش شفاعت میآورد و ما امید به شفاعت امام رحمة الله علیه را داریم و اثر وجودی که گذاشت در نظام تغییر ماهیت افراد که واقعا یک تحول محبتی را ایجاد کرد که واقعا بحث گفتگو نبود یعنی اگر یک میلیون جلد کتاب نوشته میشد و میخواستند اسلام را تبیین بکنند هیچ گاه اثرش مثل اقامهی حاکمیت عدلی که امام به پا کرد و این حاکمیت قلوب را یک دفعه منقلب کرد که عامی و خاص کسی که اهل علم و مطالعه بود کسی که مشغول به زندگی بود همه متحول شدند و در این مسیر قرار گرفتند این نعمت دائما قدردانی و شکر میخواهد و نباید غافل شویم و حجاب و عادت ما را از نعمت امام رحمة الله علیه و دیگر نعمتهایی که خدای تبارک و تعالی به ما داده لذا من تعمد دارم از جملات ایشان در گوشه گوشهی کلاممان استفاده بکنیم و محبت ما به ایشان بیشتر شود تا بلکه شفاعت ایشان بیشتر شامل حال ما شود میفرمایند از مطالب این صحیفهی الهیه قصص انبیا و اولیا و حکماست اولیا و حکما هم در حقیقت حکما مثل لقمان حکیم آمده اولیا الهی گاهی کسانی بودند که نبی نبودند اما ذکرشان در قرآن مثل خضر سلام الله علیه که بعضی میگویند خضر نبی نبوده یا ذوالقرنین یا دیگرانی که خدا در قرآن آورده یا بعضی خانمها مثل حضرت مریم از اولیا الهی بودند اما به عنوان نبی ذکر نشدند ایشان میفرماید قصص انبیا و اولیا و حکماست و کیفیت تربیت حق آنها را و تربیت آنها خلق را یعنی در این قرآن قصههایی که آمده نشان میدهد که خدا چگونه آنها را تربیت کرد و آنها چگونه مردم را تربیت کردند ان شاء الله این بیان را عرض خواهیم کرد که چقدر عظیم است تربیت الهی نسبت به انبیا جزء عظیم ترین کمالات عالم دنیاست که محقق شده و در خطور ذهن و خیالات ما اصلا نمیگنجد نمیتوانیم بفهمیم که خدا چگونه انبیا را تحت تربیت خودش قرار داده در رابطهی تعبیر حکما این است که جنبهی یل الربی انبیا نه جنبهی یل الخلقی انبیا آن جنبهی یل الربی انبیا که ارتباط مستقیم آنها با خداست که چطور آنها تحت تربیت خدا قرار گرفتند و چه عتابها چه خطابها چه ابتلائات برای اینها در آن رابطه پیش آمده و چه سنگلاخها و مسائل سنگین را طی کردند و به کمالاتی رسیدند که اصلا برای ما مفهومش هم قابل تصور نیست چه این که بخواهیم به مصداقش چشم طمع بدوزیم به تعبیر یکی از اولیاء الهی میگوید نسبت ما به انبیا از جهت آن مقام نبوت آنها نسبت مثل حیوان است از انسان چطور حیوان از انسان خبر ندارد نسبت ما به مقام نبوت آنها نه پیام نبی که پیام نبی برای ما آمده تا بفهمیم اما حقیقت نبوت و رابطهی آنها با خدا حقیقت وجودی انبیا که در رابطه شان با خدا محقق میشود ما هیچ خبری نداریم نمیدانیم چیست این قدر که اینها عظیم هستند لذا محبت به انبیا گرامی اسلام و با عظمت اسم بردن از آنها و در دل مشعوف بودن به این که انسان یاد آنها را میکند خیلی برای انسان غنیمت است اینها را ساده نگیریم لذا قرآن کریم که ذکر انبیا را این همه در قرآن آورده و یاد کرده این گونه نیست که بخواهد تاریخ گویی بکند بلکه دارد یک حقیقت زنده و فعال را برای ما ترسیم میکند که سبب نجات ماست تربیت حق آنها را و تربیت آنها خلق را که در این وسط فواید بی شمار و تعلیمات بسیار است و در آن قصص به قدری معارف الهیه و تعلیمات و تربیتهای ربوبیه مذکور و مرموز است که عقل را متحیر میکند خود امام در کتاب آداب الصلوة دارد اگر من فرصت بکنم از قصهی آدم و آن جریان خلقت آدم تمام یا اکثر معارف را اخلاق را و احکام از همین در میآید با این که قصهی خلافت آدم در هفت هشت جای قرآن کریم ذکر شده در سه یا چهار جایش مفصل تر است در دو سه جای دیگر با اختصار گاهی یک خط اشاره شده ایشان میفرماید اکثر معارف و اخلاق و احکام که ما داریم از آن قصهی خلقت آدم قابل به دست آوردن است یعنی قصه فقط قصهی خلقت نیست قصهی انبیا فقط قصهی یک افرادی از نوع انسانی نیست تاریخ روحانی بشریت است حقیقت انسانی انسان را قرآن بیان میکند هر چه جلوتر برویم عظمت این جریان انبیا برای ما که در قرآن این همه به آن بها داده شده است روشن میشود 2200 آیه را دائم میگویم تعمد دارم هم خیلی عمیق است و هم وسیع است در همهی مسائل قصهی انبیا سرایت دارد از احکام گرفته تا اخلاق تا عقاید تا دقیق ترین معارف الهی گرفته در قصهی انبیا خدا معارفش را با مصادیق بیان کرده حتی ولایت را یعنی ما اگر حضرات معصومین علیهم السلام را بخواهیم بشناسیم راه شناختن نبی گرامی اسلام و حضرات معصومین از راه انبیا محقق میشود چرا؟ آن بیانی که قرآن کریم و خدای تعالی از حقیقت معصومین گفته تعبیر زیبایی است که بعضی اولیا کردند که وقتی انبیا گرامی در آن اوج کمالاتشان که در قرآن ذکر شده اگر این اوج کمالات کنار هم قرار بگیرد اینها میسازند آن انسان کاملی را که دین ختمی ارائه داده یعنی همهی انبیا در بالاترین مراتب کمالی شان بالاترین هایشان را بگذاریم کنار هم این قسمت وجود ابراهیم آن قسمت وجود موسای کلیم را آن قسمت وجود عیسی روح الله را آن قسمت وجود آدم صفی الله را همین طور بیاییم تا انبیا بزرگوار دیگر اینها بالاترین کمالاتشان وقتی کنار هم قرار میگیرد تعبیر زیبایی نیست اما از باب ناچاری است مثل قطعات یک پازل و جورچینی که کنار هم قرار میگیرند بعد یک شکلی از این در میآید این حقایق وجودیه همه اشاره دارند به یک حقیقت کمالیه هر کدام گوشهای از آن را نشان میدهند لذا تعبیر آیهی قرآن این است که «فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَـؤُلَاءِ شَهِيدًا» (نساء/ 41) خطاب میشود به نبی گرامی اسلام که آن روزی که هر امتی نبی شان آن شاهد و میزانشان است و تو بر همهی آن شاهدها شاهد هستی یعنی آنها شئون تو هستند هم چنان که امت انبیا شئون انبیا هستند ظهور انبیا هستند همهی انبیا جلوهای از وجود نبی مکرم هستند لذا اگر قرآن وجود انبیا را توصیف میکند دارد نبی ختمی را توصیف میکند برای ما دارد انسان کامل ختمی را برای ما ائمهی معصومین را برای ما توصیف میکند لذا کجا برویم بهتر از آن جا که خدا دارد آنها را معرفی میکند لذا گاهی بعضیها غیرتشان میآیند فکر میکنند اگر در مورد انبیا گرامی صحبت شود با وجود این که ما حضرات معصومین علیهم السلام را داریم جفا کردیم که به جای ذکر حضرات معصومین سراغ انبیا برویم نه این جفا نیست طریق است راه این است از این راه که میرویم تازه میتوانیم بفهمیم آن حقیقت جامعه هستند اینها ظهورات اینها را خدا تبیین کرده چه کسی بهتر از خدا میتواند مبین آنها باشد این تعبیر را اگر دقت بکنیم سیر ما در آیات در مورد انبیا در حقیقت سیر در کمالات حضرات معصومین است من این جمله را تمام میکنم در این جا میفرماید که در آن قصص به قدری معارف الهیه و تعلیمات و تربیتهای ربوبیه مذکور و مرموز است که عقل را متحیر کند تکرار قصهها برای همین نکته است گاهی قصهها تکرار شده قصهی موسی قصهی ابراهیم تکرار شده، که این کتاب کتاب قصه و تاریخ نیست بلکه کتاب سیر و سلوک الی الله و کتاب توحید و معارف و مواعظ و حکم است و در این امور مطلوب تکرار است تا در نفوس قاسیه نفوسی که قساوت گرفتند و سخت شدند تاثیری کند و قلوب از آن موعظت پذیرد این جملهی امام بود از آداب الصلوه مرحوم علامه طباطبائی این جمله را میفرماید که خدا مفاهیمش را با مصادیق توضیح داده یعنی نیامده بگوید نیکویی چیست نیکو را نشان میدهد انبیا را نشان میدهد خوب را نشان میدهد به جای این که بگوید خوب چیست خوب را نشان میدهد بیان با مصادیق که ان شاء الله در جلسهی بعد بیشتر توضیح میدهیم.