سیرهی تربیتی انبیاء در قرآن کریم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 01-03-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یا ایها العزیز ببین خسته حالیم *** چشمان پر ستاره و دستان خالیم
مائیم آن خسی که به میقات آمدیم *** شرمنده با بضاعت مزجات آمدیم
شام فراق سورهی والیل خوانده ایم *** یوسف ندیده اوف لنا الکیل خوانده ایم
یا ایها العزیز به زیبائیت قسم *** بر حسن بی بدیل و دلاراییت قسم
دلها ز نکهت سخنت، زنده میشود *** عالم به بوی پیرهنت، زنده میشود
یا ایها العزیز به زیبائیت قسم *** بر حسن دل فریب و فریبائیت قسم
موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست *** شهر مدینه چشم به راه ظهور توست
تنها نه از غمت دل یاران گرفته است *** چشم بقیع تر شده باران گرفته است
شعر «شفق» حدیث زبان دل من است *** تکرار نام تو ضربان دل من است
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما خوشحال هستیم در کنار شما هستیم و در محضر حاج آقا عابدینی آقا سلام علیکم عزیز ایام مبارک باشد خیلی خوش آمدید.
حاج آقا عابدینی: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان بنده هم عرض تبریک دارم. ان شاء الله در سایه سار ولایت همه مان بتوانیم آن وظیفهای را که بر عهده مان است و عهدی که بر وجود ما از عالم الست قرار داده اند، با طی کردن و اطاعت از امام و ولی مان بتوانیم پیدا بکنیم.
شریعتی: ان شاء الله حضرت در نامهای به شیخ مفید فرمودند که اگر شیعیان ما در اجرای عهدی که با ما بسته بودند هم دل و هم پیمان میشدند هرگز توفیق دیدار ما از ایشان سلب نمیشد. ان شاء الله همان طور که حاج آقای عابدینی فرمودند هم دل و هم پیمان باشیم. امروز برای ما چه به ارمغان آوردید؟
حاج آقا عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم امشب علاوه بر این که شب میلاد با عظمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است در مظنهی شب های قدر هم است لذا مزید بر فضیلت این شب همین شب قدر بودن است که در روایات وارد شده است که به عنوان اولین لیلهی قدر است که پیشاپیش لیالی قدر ماه مبارک واقع شده است امشب است که اعمال خاصی هم دارد دوستان رجوع بکنند به مفاتیح. ابتداء ماه شعبان هم به این فضیلت اشاره شد. بحثی که امروز ان شاء الله در خدمت دوستان هستیم هر چند مرتبط با انبیاء است اما با این که قرار بود در مورد نوح نبی سلام الله علیه شروع بکنیم اما اگر اجازه بدهید این بحث را امروز به مناسبت این میلاد مبارک و این حقیقت عظیم، در هفتهی بعد ادامه بدهیم. در رابطه با امام زمان صحبت میکنیم اما با ارتباط با انبیا. یعنی حقیقت سیرهی انبیا و تمام میراث و سنن انبیا در روایات ما دارد که در وجود حضرت متجلی میشود. هر چند در وجود همهی حضرات معصومین این حقیقت بوده است، اما ظهور این اختصاص به امام زمان دارد. یعنی در وجود حضرات بوده است اما این حقایق مخفی و مکتوم بوده است و ظهور پیدا نکرده است اما در وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام سنن و مواریث انبیا که تک تکشان در روایات ذکر شده است، در وجود حضرت است. اما چون ما میخواهیم گرایش خاصی از این بحث را داشته باشیم به سرعت از این عبور میکنیم. بحث مفصلی است. در ضمن بیان سیرهی انبیا بعضی اش را در همان جاها اگر عمری بود اشاره خواهیم کرد. اما این بحث را فعلا اختصاص میدهیم به این که فرمودند در وجود حضرت از جملهی سنن و مواریث انبیا، سنت یوسفی در حضرت است که شعر شما هم خیلی با مناسبت و زیبا در این بحث قابل توجه بود. سنت یوسفی در وجود حضرت به این معناست که حضرت وقتی که ظهور میکنند، ایشان را که میبینند همه در مییابند که از قبل میشناختند. یعنی حضرت را دیده بودند میشناختند چرا؟ همان طور که در برادران یوسف این جریان بود. برادران یوسف یوسف را دیده بودند آمده بودند از او گندم گرفته بودند با او برخورد داشتند اما نشناخته بودند تصدیق نکرده بودند اما وقتی که شناختند و یوسف خودش را معرفی کرد دیدند این همان یوسفی بود که با او محشور بودند و ارتباط داشتند ولی اینها نشناخته بودند. در جریان ظهور دارد که وقتی حقیقت ظهور محقق میشود. مردم صالح و طالح همه ایشان را میشناسند صَالِح اَو طَالِح میبینند او را میشناختند چه کسانی که صالح بودند چه کسانی طالح و زشت کار بودند. کسانی که اهل عمل صالح بودند و کسانی که اهل عمل صالح نبودند و عمل زشت داشتند، همه با او ارتباط داشتند. این جریان توضیح مفصلی میخواهد اما یک شاخه اش را عرض میکنیم. این چطور میشود در وجود حضرت وقت ظهور مومن و کافر، صالح و غیر صالح وقتی با حضرت برخورد میکنند میبینند با ایشان از قبل ارتباط داشتند هر چند تطبیقا نمیشناختند که این حضرت است اما ارتباط داشتند؟ این را میخواهیم ثابت بکنیم. من یک مثالی را میزنم. هر چند مثال اختصاص به یک رشته دارد اما در رشته های مختلف میتوانند مثال برایش پیدا بکنند. یک موقع کسی که جراح چشم است چشمی را روی میز تشریح گذاشته و برای دانشجوهایش تشریح میکند چشم روی تشریح مجموعهای از بافتها و سلولها است تشریح میکند و دانشجوها هم علم پیدا میکنند این چشم روی میز تشریح را در نظر بگیرید. حالا در بدن انسان در نظر بگیرید. این چشم در بدن انسان به عنوان یک عضو زنده در کنار اعضای دیگر است این نگاه دوم است همهی آثار سابق را دارد اما به علاوه آثاری دارد که آن موقعی که جدا بود و عضو مرتبط نبود و روی میز تشریح بود آثار را آن جا نداشت ولی این جا دارد. همهی قبلیها را دارد مجموعهی بافت و سلول هاست ولی یک پله بالاتر خواص و آثار و کارایی های دیگری هم دارد. آن چشمی که روی میز تشریح بود عمرش چند ساعت بود تا به فساد میرفت. آن چشمی که در درون بدن است اقل اش این است که هفتاد هشتاد سال صد سال به صورت طبیعی با دامنهای که دارد حیات دارد و از آن استفاده میشود. این است که در بدن انسان است مرتبط با تمام اعضا است یعنی همهی اعضا حاضر هستند وقتی که چشم میخواهد آسیب ببیند یا چیزی میآید خودشان را فدایی او بکنند دست پا هر طوری که است سر حتی خودش را پایین میآورد تا چشم کمترین آسیب را ببیند چون دیده بان بدن است. دیدن بان حکم راه یافتن بدن به اوست. خصوصیات زیادی دارد که اشاره اش به همین مقدار کفایت میکند. در نگاه سوم این است که چشم در روایات ما مثلا آمده است از حضرت علی که الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ (نهج البلاغه، حکمت 409) جان انسان یک حقیقت نانوشته است یک کتاب نانوشته است یک دفتری است که نوشته نشده است چشم نویسنده اش است. قلب این صحیفهای است که نانوشته که نویسندهی او چشم است همان طور که باباطاهر هم در شعر دارد ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد. این دیده نویسنده است و جان به دنبال او کشیده میشود. خیلی تعبیر دقیق و زیبایی است که جای بحث دارد اینها را من عبور میکنم تا به نتیجه برسیم. بصر نویسندهی جان است. جان ما چقدر عمر دارد؟ جان ما ابدیت دارد آغاز دارد ولی نهایت ندارد. وقتی جان ما آغاز دارد ولی نهایت ندارد چشم نویسندهی حقیقتی میشود و اثری را باقی میگذارد و خودش را با چیزی متحد میکند که آن حقیقت ابدی است. این سه نگاه به چشم شد. یک موقع کسی چشم را در آن حد اول ببیند خیلی ارزشمند نیست با این که ارزش اش کم هم نیست اما در نگاه دوم خیلی ارزشمند تر میشود در نگاه سوم خیلی عزیز الوجود میشود. خیلی زیبا میشود این چشم و خیلی در نظر همه عزیز است. تفاوت این سه نگاه غیر قابل قیاس است. ما در نظام وجودی مان میخواهم از این جا برسیم به آن سوالی که اول مطرح کردیم. ما عمل صالحی را که در روایات وارد شده است گاهی به ما میگویند عمل صالح را اگر کسی فلان عمل را انجام داد فلان نتیجه را میبیند. مثلا اگر وضو گرفت نورانیت برایش ایجاد میشود اگر فلان کار را کرد فلان نتیجه. خیلی آثار زیادی بر اعمال متفرع است که گفته اند این بر آن بار میشود این نگاه اول است بر عمل صالح. هر عمل صالحی یک نتیجهای دارد. داریم تطبیق میکنیم عمل صالح را با چشم. یعنی آن مثالی را که زدیم سه نگاه به چشم بود. حالا سه نگاه به عمل صالح را میگوییم. که این سه نگاه با این که به ظاهر هر سه همان چشم بود و این جا هم همان عمل صالح است. این جا گاهی خنده به روی مومن است این خندیدن به روی مومن یا اجابت حاجت مومن یا اجابت دعوت مومن هر کدام یک کار است اما از سه دریچه میشود به آن نگاه کرد و اثرش تابع آن نگاهی است که به آن داریم. حالا ببینیم ما چقدر ارزان خودمان را عرضه میکنیم. مثل این که در مرتبهی چشم مرحلهی اول یا حداکثر چشم مرتبهی دوم هستیم. برای انسان از عمل صالح آثاری را بار کردند گفتند این نتیجهی آن عمل است ما عمل میکنیم به امید این که به آن آثار برسیم این درست است غلط هم نیست. نگاه دوم این است که هر عمل صالحی که ما انجام میدهیم در روایات دارد که این عمل صالح ما با تمام اعمال صالح دیگر ما رابطه پیدا میکند یعنی وقتی من یک عمل صالح جدیدی انجام میدهم. مثلا مهمانانی بر من وارد شدند پذیرایی کردم روی خوشی نشان دادم مثلا کفششان را جفت کردم. این قدر جزئی باید ببینیم. کسی را که دیدم ابتدائا من آغاز سلام کردم سبقت بر سلام گرفتم من وقتی با یکی برخورد کردم با روی خوش و با یک خنده و ملاحت با او برخورد کردم هر چند اگر خسته هم هستم هر چند اگر مشکلاتی هم دارم اما با روی خوش برخورد کردم. بر اساس همان باوری که در درون ما است. برای نگاه دوم روایات میفرماید که هر عمل صالحی با تمام اعمال صالح قبلی من رابطه برقرار میکند و همهی آنها را با خودش مرتبط میکند یک رتبه میآورد بالاتر. یعنی هر عمل جدیدی که از من صادر میشود این طوری نیست که یک عمل صالحی باشد که فقط یک نتیجهای داشته باشد. این نگاه اول، این است اما این با تمام اعمال صالح دیگر من هم رابطه برقرار میکند بلکه با تمام اعمال ناصالح قبلی من هم رابطه برقرار میکند و آنها را یک مرتبه میبرد پایین به این معنا که اثرش را کمتر میکند جلوی تاثیر اعمال ناصالح را میگیرد تعبیر روایات این است که من هر عمل صالحی انجام میدهم روح ایمان در وجود من قوی تر میشود که ارتباط با همهی آن هاست این نگاه دوم خیلی بحث عظیمی است. وقتی انسان یک عمل صالحی را در نگاه دوم از دست میدهد چه از دست داده است؟ یک دفعه یک نتیجهای که مربوط به عمل نگاه اول بود را از دست داده اثر دیگری که از دست داده این است که تمام اعمال صالحش را نگذاشته یک رتبه بیایند بالاتر. میدانید تمام اعمال صالح یک رتبه نیاید بالا یعنی چه؟ تعبیر این است که اگر من امروز عمل صالحی را انجام بدهم و این باعث شود که عمل چهل سال گذشتهی من، اگر با این عملی که من امروز انجام دادم که این عمل اگر از عمر معرفتی بالاتر من نشأت گرفته، تمام اعمالی را که سابق از این انجام داده بودم در این رتبهی معرفتی الآن قرار میگیرند. کانه امروز همهی آنها را موفق شده ام انجام بدهم. در این لحظه انجام بدهم. چقدر این سعه است؟ این مثل چشمی است که در بدن با همهی اعضا مرتبط است و همهی اینها با هم یک نظام ارگانیک زنده و حیات دار را دارند این عمل صالح یک نظام زنده دارد که با تمام اعمال صالح گذشتهی من مرتبط میشود. اگر انجام ندهیم خسران عظیمی است یعنی اعمال گذشته باطل نشدند اما این حیات جدید را هم پیدا نکردند. ما نمیدانیم اعمال صالح ما اگر روز به روز قبلیها هم رشد پیدا بکنند بیایند در این رتبهی امروز قرار بگیرند چقدر عظیم میشود. چون اطلاع نداریم که این حیات آنها به چه معناست شاید عظمت مسئله را ادراک نمیکنیم. نه تنها فقط این است که اعمال صالح گذشتهی من بیایند بالا و اوج بگیرند با این عمل جدید، مرحوم علامه طباطبائی ذیل آیهی «ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ» (هود/ 103) میفرماید که چرا در قیامت همه باید کنار هم جمع شوند با این که در قیامت اعتبار نیست جمع شدن مال آدم دنیاست که جای اعتبارات است پس چرا قرآن میفرماید همه جمع میشوند؟ یوم الجمع یکی از اسماء قیامت است همه جمع میشوند تعبیر خیلی زیبایی ذیل آیهی شریفه دارد میفرماید عمل انسان که انجام میدهد نه فقط در اعمال صالح گذشتهی خودش تاثیر دارد بلکه در تمام اعمال آیندهای که از انسان میخواهد صادر شود هم تاثیر دارد که هنوز محقق نشده است. عمل امروز من در تمام آنها هم اثر دارد یعنی من اگر امروز این عمل را ترک کردم نه فقط یک خسرانی نسبت به گذشته برای من پیدا شده یک خسرانی نسبت به آینده هم پیدا شده یک عمل تنها نبوده یک عمل مرتبط بوده است.
شریعتی: یعنی این عملی که من امروز با آن نیتی که انجام دادم ممکن بود به من توفیق یک عملی را در آینده بدهد که آن توفیق امروز سلب شده.
حاج آقا عابدینی: ممکن نه، بلکه قطعا. نه یک عمل در روایت دارد توفیقاتی را ایجاد میکند مثل یک زاویهای که راسش این عمل قرار بگیرد باز میشود مثلا حداقل باعث میشود انسان به دو عمل چهار عمل توفیق پیدا بکند حداقل را میگویم در روایات ما خیلی بالاتر از این ذکر شده است. این چهار عمل وقتی محقق میشوند خودشان دوباره همین نسبت را در ادامه دارند. یعنی اگر ما به نگاه هرمی این زاویه را رو به باز شدن ببینیم از دست دادن یک عمل غیر از آن که در گذشته اعمال قبلی ما را بالا نیاورد در این رتبه، اعمال آیندهی ما را هم مورد خدشه قرار داد که دیگر این توفیقات از این طریق ایجاد نمیشود. حالا عمل دیگری با سبب دیگری ایجاد شد بحث دیگری است ولی این از دست رفت. با این نگاه هر عمل صالحی، فقط هم این نگاه نیست مرحوم علامه میفرماید نه فقط در اعمال گذشته و حال و آیندهی من عمل صالح امروز من تاثیر دارد بلکه در تمام اعمال گذشتگان از انسانها تاثیر دارد. گذشتگان از انسانها تا به حضرت آدم. باور کردنش سخت است اما ایشان ادعا و دلیل دارد. من فقط مجبور هستم الآن عنوان مسئله را برای دوستان عرض بکنم تمام اعمال گذشتگان چون همان طور که در نظام فیزیک بیان شده است که همان بحثی را هم در یک جلسهای گفتیم که هر جا حرکتی در نظام ماده ایجاد شود در تمام اعمال ماده تاثیر گذار است که همان حرکت پروانهای است این در نظام اعمال صالح هم همین مسئله است. میگوید در تمام اعمال گذشتگان چون تمام اعمال گذشتگان و گذشته و آینده و امروز به لحاظ من گذشته و آینده و امروز است و الا در ظرف وجودی که همهی عالم را یک جا میبیند این یک واحد است. زمان به نسبت ماست که عبور محقق میشود. اما به نسبت خود زمان که زمان نیست. زمان خودش حاکم بر این هاست. به نسبت اصل کل عالم ماده و به نسبت عالم مجردات و ماده که زمان نیست یک واحد است. وقتی در روایات است حضرت عزرائیل در معراج پیغمبر دید یک نفر به دقت یک چیزی را نگاه میکند؟ پرسید اینها چیست گفت اینها مشغول قبض ارواح در اقسی نقاط هستند گفت چطور یکی در غرب یکی در شب. گفت تمام عالم شما غرب و شرقش برای من مثل یک سکه در کف دست شماست که هیچ شرق و غرب و دور و نزدیک ندارد. چون نظام مجرد بر مادی بعد و قرب ندارد. ما در نظام مادی بعد و قرب نسبت به این اشیا داریم. در آن نگاه مرحوم علامه میفرماید که تمام عمل من در تمام اعمال گذشتگان تاثیر دارد عمل آنها را یا بالاتر میبرد یا صدمه میزند. صدمه به این معنا که نگذاشته اهداف آنها محقق شود. لذا آنها شاکی میشوند نه این کهها را بکاهد اما نگذاشت او مانع شد برای تحقق اهداف عالیهی توحیدیه و آنها شاکی میشوند که چرا؟ میفرماید نه فقط در اعمال گذشتگان تاثیر دارد بلکه در تمام اعمال آیندگان این تاثیر را دارد. ما باورمان نمیشود چون نگاهمان بر اساس همان نگاه چشم روی میز است. افق نگاه خیلی عظیم است یعنی افق نگاه ما جان ما تا چه مرتبهای عالم را مرتبط میبیند؟
شریعتی: حالا اگر این نگاه باشد در خیرات همهی ما لحظهای درنگ نمیکنیم و سبقت میگیریم و اگر به سیئهای میرسیم بلافاصله ترمز میکنیم.
حاج آقا عابدینی: بله این نگاه به همین نسبتی که در عمل صالح عظیم میشود به همین نسبت در عمل نا صالح هم است. یک موقعی است من عمل ناصالحی را ترک میکنم انجام نمیدهم اما یک موقعی من به عمل ناصالحی دست میزنم به همین نسبت افت ایجاد میکند لذا دارد وقتی انسان به عمل ناصالحی دست میزند روح ایمان از او جدا میشود وقتی برمیگردد مرتبهی نازل ترش برمیگردد یعنی تمام اعمال گذشته اش در رتبهی ده بود الآن که عمل ناصالح را انجام داد میآید در رتبهی 9 یعنی تمام گذشته اش تحت تاثیر قرار میگیرد. لذا با این نگاه ترک عمل صالح چقدر سخت تر میشود و شوق انسان به انجام عمل صالح بیشتر میشود و میداند که یک عمل صالح چه نتایجی بر او بار میآورد و میداند ترک عمل صالح چقدر از دست او خارج میکند و از دست میدهد. مرحوم علامه میفرماید چرا اینها در قیامت صالح با هم جمع میشوند؟ میگوید هر عمل صالحی که انجام داده در مجموع عالم انسانها تاثیر داشته است همهی اینها باید بیایند تا تاثیر عمل او در آن روز معلوم شود چقدر است. لذا همه باید باشند تا اثر عمل او در گذشتهها و آیندهها و هم عصر خودش این اثر دیده شود تا معلوم شود این عمل نتیجه اش چیست قدرت جزا با این محقق میشود تاثیر این عمل در همه دیده شود. این تازه در نگاه دوم عمل صالح است. یعنی مثل چشمی که در بدن انسان با اعضا و جوارح مرتبط است و با همهی اینها ارتباط برقرار میکند و دیده بان اینها است. تفاوت نگاه سوم با نگاه دوم چشم چقدر بود؟ خیلی زیاد نگاه سوم ابدیت را میسازد. عمل صالح در نگاه سوم حقیقتش ارتباط با روح عالم است تا به حال عمل صالح ارتباطش با هم دیگر بود. الآن این جا در این نگاه و این افق نگاه روایت میفرماید حقیقت عمل صالح ارتباط با آن حقیقت ولایت است. حالا من مثال هایش را عرض میکنم. ما در روایات زیادی داریم مثلا شجرهی طوبی در روایات خیلی متعدد وارد شده که شجرهی طوبی اصلش در خانهی حضرت علی علیه السلام است و شاخهها و فروع این در خانه های مردم پراکنده است به طوری که هر کسی به هر عمل صالحی دست میزند به شاخهای از شاخه های شجرهی طوبی متصل شده است یعنی چه؟ یعنی تمام اعمال حسنه ظهور آن تنهی ولایت هستند و هر کسی به هر حسنهای که چنگ میزند در حقیقت چنگ زده به درخت ولایت. در روایت دارد الْحَسَنَةُ وَ اللَهِ وَلايَةُ أميرِالْمُؤْمِنينَ (تفسیر قمی، ص 480) یعنی نه فقط ریشه است بلکه وصل است لذا اگر عمل صالح را با این نگاه انسان انجام بدهد با این نگاه که من دارم عمل صالح را انجام میدهم و این ارتباط با حقیقت ولایت است انجام بدهد. اگر در روایات میفرمایند که اسلام بر پنج رکن استوار است که آن ولایت حاکم بر همهی این هاست بُنِي الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايةِ وَ لَمْ ينَادَ بِشَي ءٍ كَمَا نُودِي بِالْوَلَايةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يعْنِي الْوَلَاية (کافی، ج ۲، ص۱۸) حج اینها است اما ولایت بر همهی اینها حاکم است یا در روایت دارد وقتی انسان از دنیا میرود در وقت احتضار حضرات معصومین علیهم السلام را به حقیقتشان میبیند. این را قبلا اشاره کرده ایم. دیدن آن حقیقت دیدن آن تنه است به مقداری که در اعمال حسنه ارتباط داشته میبیند که آن تنه را دوست داشته به مقداری که با اعمال حسنه پشت کرده میبیند که به او پشت کرده و دوست ندارد. لذا در وقت احتضار انسان حضرات را میبیند و محبت و بغض اش در آن جا معلوم میشود که چقدر پشت کرده بوده است. میشود انسان در حالت دعای ندبه باشد و دارد دعای ندبه میخواند اشک هم میریزد اما یک مومنی میآید حاجتی دارد رد بکند ولی رد کردن حاجت مومن آن حقیقت همان ظهور ولایتی بوده خیلی تعبیر سنگین میشود یعنی انسان میتواند یک جایی خودش را مشغول بکند به یک حقیقتی که مفید است در جای خودش اما اگر معارض شد با یک حقیقت دیگری که او مهم تر از این است آن جا را ترک کرد به اسم این، این این جا پشت کرده به حضرت. دارد دعای ندبه میخواند اما پشت کرده به حضرت. میشود انسان اهل نماز و روزه باشد اما در حاجات مومنین بی اعتنا باشد. در حالی که نماز و روزه انجام میدهد پشت کرده است. خیلی تعبیر سنگین است لذا دارد نگاه نکنید به کثرت صلات و صیام افراد نگاه بکنید به وفای عهد امانت داری صداقتشان. نگاه به اینها بکنید. نمیگوید نماز و روزه نباشد میگوید نماز و روزه وقتی با اینها بود اثر گذار است اگر کسی دور کرد خودش را از ارتباط با مومنین از دل سوزی برای مومنین. یک جلسه هفتم فروردین بود در مورد اخوت و ولایت صحبت کردیم که نظر معصوم دایر مدار ارتباط مومنین با هم دیگر است یعنی هر چه روابط مومنین با هم دیگر صمیمی تر باشد نزدیک ترین راه برای تحقق و رسیدن به ولایت معصوم است چون این نزدیک ترین افق با آن است اعمال دیگر با این هم وزن میشوند لذا من به دوستانی که گاهی اشکالی در وجودشان در کارهایشان در زندگی شان پیش میآید عرض میکنم که اولین جایی که کنکاش بکنید برای این که ببینید چرا این اشکال پیش آمده در ارتباط با پدر و مادر و نزدیکان درجهی یک و بعد برادران و دوستان و آشنایان است. اگر جایی کم گذاشتیم در روابطمان و روابطمان مناسب نبود با پدر مادر بدون این که متوجه شویم میبینید در زندگی اشکالات متعددی پیش میآید اشکالات گاهی مادی است گاهی معنوی. گاهی اشکال مادی نیست این خودش استدراج میشود یعنی رهایش کردند برود در مادیات غرق شود. گاهی اشکال مادی است در مرتبهی اول با یک صدا میخواهند بیدارش بکنند اما گاهی طرف احساس میکند ول شده شب خوابیده صبح بلند شده هیچ حالت شوقی هیچ حالت نشاط و ارتباطی نیست. زندگی برایش عادی میشود اگر یک موقع زندگی به این جا رسید مشکلات مادی معنوی داشت اولین جایی که باید رجوع بکند ببیند که چرا؟ در رابطهی پدر مادر است ببیند کم گذاشته؟ حتی دارد که اگر کم نگذاشتید اگر میخواهید اینها اصلاح شود نفهمیدید از کجاست روابطتان را با پدر مادر بهتر از قبل بکنید حتی اگر خوب بود بهتر بکنید. این بهتر شدن گشایش ایجاد میکند چون ارتباط با ولایت میشود. نزدیک ترین رابطه با ولایت است این ارتباط با ولایت میشود و نزدیک ترین افق با ولایت را ایجاد میکند. در نگاه سوم وقتی که انسان میخواهد حقیقت امام زمان را که در آن روایت اول عرض کردیم که همهی آن کسانی که صالح و طالح هستند وقتی حضرت را میبینند میبینند میشناختند از قبل دیده بودند. این مال این است که از صبح تا شب چند نفر از ما با چند عمل صالح رو به رو میشویم؟ خیلی زیاد از یک سلام کردن به یک بچه یا بزرگ یا هر کاری هر جایی که عبور مرور داریم هر جایی که نشست و برخاست داریم هر کسی که مسئولیتی دارد. سفرهی خیرات پهن است. روایت دارد که انسان میبیند در راه زبالهای آمده برمیدارد میگذارد کنار همین یک مرتبه از ایمان و عمل صالح است حتی تنهایی انسان جای عمل صالح است هیچ کسی هم نباشد جای عمل صالح است چه برسد به روابط اجتماعی. در این جا میفرماید آن حقیقتی که انسان با او ارتباط برقرار میکند به عنوان عمل صالح، عمل صالح در تمام وجود ما در تمام ارتباطات ما حقیقت اش رابطه با حضرت است. دوران غیبت دورانی است که میخواهند ما را عادت بدهند. بدن حضرت غایب است حقیقتش است مثل خورشید پشت ابر است یعنی این که ما شخص قرص خورشید را نمیبینیم اما نور خورشید را میبینیم در دوران غیبت میخواهند به ما یاد بدهند که ظهور حضرت در تمام اعمال صالح است در هر جایی که تو قدم بگذاری این فرج و ارتباط برای تو محقق است این ظهور اوست یعنی با این نگاه انسانی که این نگاه در وجودش ایجاد شود غیبت از وجود او برداشته شده است. لذا میفرماید اگر کسی ما را شناخت اگر کسی حقیقت ما را شناخت دیگر تقدم این امر و تأخّرش برای او اثری ندارد او دیگر شناخته. فرج برای او محقق شده. نمیخواهم بگویم امام زمان یک حقیقت شخصی بیرونی نیست. اما او مطلق وجودی است که با تمام مقیدات است چطور در رابطه با خدای تبارک و تعالی در قرآن میفرماید «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ» (حدید/ 4) او با شماست هر جا که شما باشید یا در دعای ندبه میفرماید آن ناظری است که از ما دور نیست. او نزدیک است به ما این نزدیکی که امام زمان روح عالم است امام زمان حقیقت است نسبت روح ما با بدن ما چه نسبتی است؟ یعنی به دست من نزدیک تر است یا به پای من؟ به سر من نزدیک تر است یا به پای من؟ همان طور که جناب عزرائیل عرض کرد که نسبت مجرد و مادی علی السواست چون نسبت بردار نیست در این جا نسبت روح به بدن است نسبت حضرت به تمام اعمال صالح که ظهور او هستند اعمال صالح خیر هستند وجود هستند، مظهر آن وجود مطلق هستند یعنی ما در تمام عالم در ارتباط با تمام هستی، در ارتباط با تمام اعمال صالح و با تمام افراد در حقیقت داریم با او ارتباط برقرار میکنیم.
شریعتی: یعنی اگر عمل صالح را انجام دادیم با روح ولایت ارتباط برقرار کردیم و غیبت برای ما مفهومی ندارد.
حاج آقا عابدینی: بله معنای این چه میشود با این نگاه؟ وقتی کسی با روح ولایت ارتباط برقرار کرد از طریق یک عمل صالح چرا از مرتبهی قبل عظیم تر میشود؟ به خاطر این که وقتی با روح ولایت ارتباط برقرار کرد روح ولایت مطلق همهی حسنات است. یعنی تمام مرتبهی قبل محفوظ است ولی تازه آن یک عمل صالح بود که با همهی اعمال صالح ارتباط برقرار کرده بود. این با مطلق همهی صالحات که همهی آنها ظهور این هستند مرتبط شده است. از طریق یک مبدئیتی که همهی اینها ظهور او هستند رابطه برقرار کرده است. حضرت آیت الله بهجت میفرمودند که یک کسی بود که چلهها میگرفت روز آخر که موعد نتیجه گرفتنش بود روز چهلم اش بود یک کسی به او رجوع کرد او هم میخواست رد اش نکند با یک جواب کوتاهی از او گذشت دوستش که رسید به او گفت امروز چه شد نتیجه گرفتی؟ او گفت نه گفت الآن حضرت پیشت بود. به چه عنوانی؟ یعنی آن حاجتی که کسی آورد پیش او. این چشم عظیم میخواهد این را ببیند این افق نگاه خیلی عظیم میشود که یک بار هم در جلسهی عید عرض کردم اَلمُومِنُ المُحتَاج رَسُولُ الله تَعَالَی اِلَیکم در روایت است. مومن محتاجی که به شما رجوع میکند رسول خداست فرستادهی خداست به سوی شما با این نگاه انسان وقتی که پشت میکند به حاجات دیگران در حدی که توان داشته باشد یا اعمال صالحی که در رصدش قرار میگیرد پشت میکند، البته باید اهم و مهم بکند گاهی همه را انسان نمیتواند در آن حدی که توان دارد انجام بدهد. بی تفاوت نباشد. گاهی حسرت این که چرا از دست داد حتی یکی اش را میتوانست انجام بدهد حسرت داشت از این حسرت کار برمیآید.
شریعتی: صفحهی 222 آیات 6 تا 12 سورهی مبارکهی هود را تلاوت میکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿٦﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٨﴾ وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ ﴿٩﴾ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿١٠﴾ إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿١١﴾ فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللَّـهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٢﴾
ترجمه:
و هیچ جنبدهای در زمین نیست مگر اینکه روزیِ او برخداست، و [او] قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را میداند؛ همه در کتابی روشن ثبت است. (۶) و او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، در حالی که تخت فرمانروایی اش بر آب [که زیربنای حیات است] قرار داشت، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید؟ و اگر بگویی: [ای مردم!] شما یقیناً پس از مرگ برانگیخته میشوید، بی تردید کافران میگویند: این سخنان جز جادویی آشکار نیست. (۷) و اگر عذاب را از آنان تا مدتی اندک به تأخیر اندازیم، مسلماً [از روی استهزا] خواهند گفت: چه عاملی آن را [از آمدن] باز میدارد؟! آگاه باشید! روزی که عذاب به آنان رسد، از آنان بازگشتنی و بازداشتنی نیست و عذابی را که همواره مسخره میکردند، آنان را فراخواهد گرفت. (۸) و اگر از سوی خود رحمتی [چون سلامتی، ثروت، اولاد و امنیت] به انسان بچشانیم، سپس آن را [به علتی حکیمانه] از او سلب کنیم [نسبت به آینده زندگی] بسیار نومید شونده و [نسبت به نعمتهایی که دارا بود] بسیار کفران کننده است. (۹) و اگر پس از گزند و آسیبی که به او رسیده خوشی و رفاهی به او بچشانیم، قطعاً خواهد گفت: همه [گزندها و] آسیبها از فضای زندگی ام رفت [و دیگر آسیبی نمیبینم و] مسلماً در آن حال [که غافل از حوادث آینده است] بسیار شادمان و خودستا خواهد بود. (۱۰) مگر کسانی که [در خوشیها و آسیب ها] شکیبایی ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند، اینانند که برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است. (۱۱) ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] میگویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشتهای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی میشود ترک کنی وسینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهندهای و خدا بر هر چیز نگهبان است. (۱۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: یک قرار جمعی و همگانی بین همهی مومنین و منتظران است که ان شاء الله راس ساعت دوازده ظهر فردا همه با هم دعای سلامت امام زمان را زمزمه میکنیم و برای ظهورشان دعا میکنیم. وقت در اختیار شماست
حاج آقا عابدینی: بله در این نگاه شوق به عمل صالح و حرکت حبّی که در زمان ظهور دارد که حضرت وقتی که میآیند سرعت حرکتها زیاد میشود و عقول رشد میکند و عالم به سمت حقیقت توحیدی به شدت حرکت میکند یکی اش مال این است که افق نگاه به این شکل میشود. وقتی افق نگاه این طوری شد هر چقدر شوق انسان به عمل صالح عظیم تر شود عمل صالح از انسان راحت تر صادر میشود و موانع کوچک تر میشوند. وقتی عمل صالح برای ما سخت است که افق نگاه ما نسبت به آن کوچک است و از دست هم دادیم دادیم اما اگر بدانیم که اگر چیزی که از دست دادیم چقدر عظیم است برای آن به این راحتی قدرت نداریم از دست بدهیم موانع کوچک میشوند و چون انگیزهی این بزرگ و عظیم شده مانع کوچک میشود. مانع در عالم تغییر نکرده وجود او قوت پیدا میکند لذا در زمان ظهور همهی حرکتها با تمام وجود محقق میشود کسی آن جا چیزی از دست نمیدهد هر چقدر این جا معرفت عظیم تر میشود برای او ظهور در موطن او یا فرج شخصی در موطن او محقق شده است به این میگویند فرج شخصی. الان در روایات داریم که در بهشت همه همسایهی حضرات هستند همسایهی حضرات بودن یعنی این که با همان اعمال صالح ارتباط محقق شده بوده در این دنیا. همسایگی آن جا به صورت عرضی نیست. همسایگی را این جا به دست میآوریم. یعنی هر عمل صالحی مجاورت است ارتباط است. یک نکتهی دقیق تری که در انتها عرض میکنم. مرحوم محمد حسن الهی برادر علامه طباطبائی که خودش در سلوک الی الله عظیم بود و در حقایق توحیدی. از شاگردان مرحوم سید علی آقا قاضی طباطبائی بودند. ایشان میفرماید که افراد صالح هر کدام آینه داری هستند که دارند طلعت او را نشان میدهند به ما. صالح که میگوییم یعنی همهی مردمی که یک عمل صالحی را اقلی انجام دادند. نه صالحین به معنای انبیا و اولیا. نه همهی افراد به هر مقداری که عمل صالح انجام دادند مثل کسانی میمانند که در آینهی وجودشان او را نشان میدهد اگر با این نگاه ما در جامعهی مومنین بخواهیم قدم برداریم دنبال فرج کجا میگردیم؟ در ارتباط با مومنین. چون همه دارند او را نشان میدهند. در همین روابط عادی مان با پدر مادر با فرزندان با خانواده با دوستان. با این نگاه جامعهی مومنینی که به دنبال آن حقیقت ولایت در ارتباطات هم سطح خودش و تراز خودش و با خودش میگردد ببینید چقدر نگاه تغییر میکند و چقدر روابط شوقی میشود و چقدر گذشتها بالا میرود. اگر یک خطایی میبیند چقدر گذشت اش بالا میرود؟ به چه حسابی میگذارد؟ به حساب ارتباط با او. چقدر شرح صدرها زیاد میشود.