سیره تربیتی انبیای الهی در قرآن کریم(داستان حضرت نوح علیهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 20-06-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان خوبم. بینندهها و شنوندههای خوبمان که از رادیو قرآن صدای ما را میشنوند. انشاءالله در هر کجا که هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم. خیلی خوشحالیم در این روزهایی که هر روز و شب آن کلی ارزش دارد در خدمت شما هستیم. حاج آقا عابدینی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا عابدینی: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز. انشاءالله اعمال مؤمنین در این ایام مورد قبول پروردگار قرار بگیرد و در درگاه حضرت حق قبول شود و برکات زیادی در سر تا سر عالم به برکت این اعمال نازل شود.
شریعتی: حیف است که در شب عرفه از اعمال این شب نشنویم و از اعمال و مراقبتهای این روزها ندانیم.
حاج آقا عابدینی: (قرائت دعای فرج) انشاءالله خدای متعال به ما توفیق بدهد که از یاران امام زمان(عج) باشیم.
بحثی که در این ایام مطرح است، روز هشتم روز ترویه است. طبق آنچه در کتاب شریف اقبال الاعمال مربوط به سید بن طاووس هست، که از کتابهای مرجع در کتب اعمال سال است، سید بن طاووس کتابهای متعددی دارد. کتاب «فلاح السائل» و کتاب «جمال الاسبوع» از کتابهای ایشان است. «فلاح السائل» در اعمال شبانه روز هست و ساعات هر روز است. «جمال الاسبوع» مربوط به اعمال هفته است. اقبال الاعمال مربوط به اعمال سال است که تمام سال اعمالی که در این ایام هست را ایشان فرموده است. بزرگانی مثل آیت الله بهجت میفرمودند: در این ایام خاص و ویژه به خصوص ایام شعبان و رمضان و ایام ویژه با اقبال محشور باشید.
مرحوم آقا میرزا جواد ملکی در مراقبات همه نکاتی را که به عنوان دستورالعمل نقل میکند، از اقبال سید بن طاووس ارجاع میدهند. در روز هشتم فرمودند: روزه در روز ترویه که امروز است مساوی با کفاره شصت سال گناه است. این روایت هم میتواند امیدی باشد برای کسانی که امروز را به روزه آغاز کردند و کفاره شصت سال گناه است. یعنی اگر کسی غفلتها داشته، معصیتها داشته، این کفاره گناهان را پاک میکند. توفیق ایجاد میکند که توبه حقیقی برایشان محقق کند. لذا این روز را اگر کسانی توفیق برای روزهاش داشتند، قدر بدانند.
همچنین امشب، شب عرفه است. فضیلتی که در روز عرفه داریم، شب عرفه جز شبهایی است که پیامبر فرمودند: در شب عرفه همه دعاهای خیری که میشود مستجاب میگردد و نیز هرکس در آن شب به عبادت خداوند بپردازد، پاداش هفتاد سال عبادت به او داده میشود. این شب، شب مناجات است و خداوند توبه هرکس را که بخواهد میپذیرد. لذا ما نمیدانیم 170 سال و 60 سال که میگویند، به فرمایش آقا میرزا جواد ملکی، از عدم ظرفیت ما است که باور نمیکنیم. خدای متعال در بعضی زمانها تصرف کرده است. این از فضل الهی است و امکان پذیر است که چنین کاری محقق میشود. به فرمایش آقا میرزا جواد ملکی محرومیتهای ما از همین جهت است که باور نمیکنیم.
زمان روح دارد. خزائن دارد. ما گاهی نگاه به این ظواهر میکنیم. چطور یک شب مطابق با 170 سال باشد؟ چطور یک شب مطابق با هزار ماه باشد؟ اینها خزائنشان اینگونه است. ما علل ظاهری را میبینیم، آنها علل دیگری هم در نظام باطنی دارد که اولیاء میدیدند و خبر میدادند. این اخبار برای ما معجزه آنهاست. این فهمی که آنها کردند و برای ما کردند معجزه است. در شب عرفه دعاهای متعددی ذکر شده که یک دعای مفصلی است، «اللهم یا شاهد کل نجوی» در ابتدایش است، خیلی دعای زیبایی است که بعضی قسمتهایش در شب جمعه وارد شده، که در مفاتیح هم به عنوان دعای شب جمعه آمده است.
همچنین برای شب عرفه تسبیحی وارد شده و از جمله فضیلت زیارت امام حسین در شب عرفه را از دست ندهید. شب عرفه شب ولایت است و روز عرفه روز شناخت ولایت است. لذا این ایام آماده شدن برای روز عرفه است. روز عرفه و عید قربان آماده شدن برای عید غدیر است. در عید غدیر «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» به فرمایش مرحوم علامه این اوج تفضل الهی است که کفار دیگر ناامید شدند از اینکه در این دین تحریف کنند. دین را ابتر کنند. با این کار نا امید شدند. لذا ابدیت این دین با غدیر تثبیت شد. اینها همه مقدمه است برای اینکه آماده برای ایام غدیر شویم.
شریعتی: روزهای شنبه از سیره تربیتی انبیاء در قرآن میشنویم. به قصه حضرت نوح و ساخت کشتی رسیدیم.
حاج آقای عابدینی: قسمت اول را با یک روایتی شروع میکنم. در این روایت شریف که از امام صادق(ع) است، در جلد یازدهم بحار الانوار صفحه 312 این روایت نقل شده است. از کسانی چون علی ابن ابراهیم، پدرش ابراهیم ابن هاشم، الصفوان، ابی بصیر، ابی عبدالله(ع) این روایت نقل شده است. نسبت به جریان نوح و جریان بعد از ساخت کشتی حدیث جامعی است. میفرماید: وقتی خدای متعال اراده کرد قوم نوح را به هلاکت برساند و نوح نا امید شد اینها دیگر هدایت شوند، خدا روشن کرد که اینها دیگر ایمان نمیآورند. ارحام نساء چهل سال عقیم شد. دیگر فرزندی به دنیا نیامد. وقتی کشتی ساخته شد، از ساختن کشتی فارغ شد، خدای متعال امر کرد او را با زبان سریانی که زبان نوح بود، با آن زبان چه وقت ندا کند و همهی حیوانات را طلب کند. اینها همه معجزه است. بعد عرض خواهیم کرد که آیا طوفان نوح عالمگیر بوده یا منطقهای بوده است؟ آیا حیواناتی که وارد کشتی شدند، از همه حیوانات عالم بودند یا بعضی بودند؟
اینجا میگوید: اینطور نبود که نوح دنبال حیوانات برود. با یک ندا خودشان آمد. این ولایت تکوینی است. اولیای الهی ولایت تکوینی نسبت به عالم دارند. نه فقط به حیوانات، به کل عالم ولایت تکوینی دارند. یعنی خورشید که طلوع میکند، باران که میبارد، روز و شب، ماه که در آسمان پدیدار میگردد، زمین که گسترده مانده است. «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ» اراده رب که میخواهد در همهی عالم قدر الهی را محقق کند، اول در وجود شما نازل میشود. به سوی شما و از بیوت شما صادر میشود. این بیت نه خانهی آب و گل باشد. این بیت، بیت الولایه است. بیت النور و بیت الولایه است. وجود ولایی آنهاست. اینها مظهر ارادت الرب میشوند. اگر در روایت فرموده: «نحن مشیعت الله» ما مشیعت الهی هستیم. یعنی انسان در کمالش به مرتبهای میرسد که محو در مراتب بالا میشود و مظهر مشیعت الهی میشود. مشیعت الهی با این وجود تجلی میکند.
در بهشت اراده انسان انجام میشود. هرچه اراده میکند در آنجا محقق است. نامه نوشته میشود. از حی قیوم لا یموت، به حی قیومی که نمیمیرد. موضوع چیست؟ موضوع این است که من تا به حال به گونهای بودم «إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (یس/82) تو در اینجا به گونهای میشوی که هر چیزی میخواهی میشود. همان «کُن فیکون» است. یعنی در آنجا ولایت پیدا میکنند. یعنی اراده انسان در بهشت تحقق است. بین اراده و تحقق فاصلهای نیست. این اراده که در بهشت برای مؤمنین محقق میشود، در حد وجود مؤمن در بهشت، چون آنچه که میخواهد میشود. ولی این مؤمن ممکن است که خیلی چیزها را نمیداند و وجودش در این مرتبه نبوده و لذا نمیخواهد. اما اگر چیزی را شناخت و اراده کرد، تحقق دارد. این حقیقت در نظام وجود اولیاء در دنیا هم محقق است. اسم این را ولایت تکوینی میگذارند که در دنیا بشود راحت تصرف کرد. منتهی اینها محو اراده الهی هستند. چیزی به غیر از آن نمیخواهند.
اگر اینجا نوح خطاب میکند و موجودات اطاعت امر او میکنند و برای کشتی میآیند، این همان امر الهی است. هم میتوانیم به نوح نسبت بدهیم. بگوییم: نوح گفت. هم میتوانیم به خدا نسبت بدهیم. بگوییم: خدای تبارک و تعالی خواست. هیچ مشکلی ندارد. چون نوح در اینجا از اراده و نفسانیت خودش بریده است. اراده او محو در خواست خداست. چیزی به غیر از آنکه خدا بخواهد، نمیخواهد. لذا رسیدن به این مرتبه خیلی سخت است. خیلیها ممکن است قدرت پیدا کنند اما نمیتوانند تحمل کنند. ببیند بچه از تشنگی میسوزد. اما دستور نداشته باشد آب برای او حاضر کند. باید صبر کند. ما نمیتوانیم چنین کاری را کنیم. اگر ببینیم یک جایی دارد ظلم میشود، اگر قدرتی داشته باشیم، از جهت قدرت عادی باید قیام کنیم. اما اگر به قدرت غیر ظاهری باشد، نمیتوانیم اعمال کنیم. پیغمبر اکرم است. با آن ولایت مطلقه که داشت خاکستر بر سرش میریزند. اما آب از آب تکان نمیخورد.
امام حسین(ع) در صحرای کربلا است، ولی مطلق الهی است. با آن وضع سخت خودش و فرزندانش را به شهادت میرسانند. اما دَم نمیزند! آنجا که به آنها اذن داده میشود، آنجا امر اینها امر خداست و هیچ تفاوتی ندارد. لذا فکر نکنید کسانی که این کمالات را دارند در یک آسایش و راحتی هستند. این عرفان قدرت نیست. این عرفان تسلیم محض است. این قدرت طلبی نیست. این محو شدن است. اوج خضوع و عبودیت است. لذا میفرماید: اینجا خطاب کرد آمدند. دعوت کرد آمدند. ندا داد، آمدند. در قیامت دارد که خدای متعال روز بعث ندا میکند همه جانها به پا میخیزند. همه از قبرها بلند میشوند. ندای الهی به پا خاستن است. ابراهیم(ع) وقتی گفت: «أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى» (بقره/260) به من نشان بده که چطور مردهها، زنده میشوند. آنجا به ابراهیم خلیل، خدای متعال فرمود: «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ» چهار پرنده را بگیر و اینها را تکه تکه کن. بر هر سر کوهی قطعات اینها را قرار بده. «ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً» آنها را بخوان. اینها را دعوت کن. بگو بیایند، میآیند. این که به ابراهیم خطاب شد، برای این است که ابراهیم ولایت دارد. آنجا ابراهیم احیاء را دید. اینجا مرتبهی دیگری برای نوح است. که همه حیوانات وحشی و اهلی را بخوان، میآیند. اینها خیلی جالب است. این قدرت انسان است. این ظرفیت انسانها است که تا این اندازه میتواند عظیم باشد و همه عالم وجود مطیع او باشند.
در کشتی از هر جفت حیوانی قرار داده بودند. هشتاد نفر هم به نوح ایمان داشتند. هشت نفرشان از خاندان نوح بودند و 72 نفر هم از مؤمنین دیگر بودند که به نوح ایمان آورده بودند. «احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْن وَ أََََََََهلَکَ» (هود/40) از هر زوجی دو تا. یعنی از گوسفند و بز و غیره هم اهلی و هم غیر اهلی. و هم چنین اهل خودت را سوار کن، «إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ» مگر آن کسی که قبلاً راجع به او صحبت کردیم. که همسر نوح بود. «وَ مَنْ آمَنَ» و کسانی که به تو ایمان آوردند. پس یک دسته حیوانات هستند، یکی خانواده نوح هستند. یکی هم مؤمنین هستند. «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» البته اهل ایمان کم هستند.
مرحوم علامه فرمود: چرا گفت: «الا قلیل» نگفت: «قلیل من قومه» قلیل مطلق آورد؟ نه اینکه این به نسبت قومش قلیل است. یعنی یک زمان میگوییم: قومش صد هزار نفر هستند. این نسبت به قومش قلیل است. مثلاً پنج هزار نفر نسبت به صد هزار نفر قلیل است.
نوح سفینه را در کجا ساخت؟ در مسجد کوفه. «کانت امراة نوح» در بعضی روایات میگوید: همسر نوح، در بعضی روایات میگوید: خانمی که اطراف مسجد کوفه منزلش بوده، داشت نان میپخت. این کشتی خصوصیاتی دارد که اینجا اشاره میکند اتاق اتاق بوده است. بعضی روایات میگوید: طبقه طبقه بوده است. یک طبقه مربوط به چهارپایان و وحوش بوده است. یک طبقه مربوط به پرندگان بوده است. یک طبقه هم مربوط به انسان بوده است. سقفش هم بسته بوده است. چون وقتی میخواست غرق محقق شود هم چشمهها در سرتاسر زمین جوشیدند، هم از آسمان باران نه، بلکه گویا آب از آسمان میجوشید. قطره قطره نبود، یکجا آب میریخت. دو سوراخ بوده یکی به سمت خورشید که بعد اینها خورشید را ببینند و یکی به سمت ماه بوده است. که اینها میتوانستند ساعتها را با این تشخیص بدهند.
آن تنوری که محل پختن نان بود، خدای متعال علامت را در علاقهای که کاملاً ضدیت باشد قرار میدهد. از درون تنور آب شروع به جوشیدن کرد. این غیر عادی بودن خودش علامت و معجزه است که ایمان مؤمنین مضاعف شود و حجت برای کافرین تمام شود. که اینها همه غیر عادی است. این یک وعده برای نوح بود که هرگاه آب از تنور جوشید، وقت این است که باید افراد را سوار کشتی کنند و دیگر آماده شوند. وقتی آب از تنور بیرون آمد، نوح کنار تنور آمد و درش را گذاشت تا حیوانات و انسانها وارد کشتی شوند، دوباره در تنور را برداشت و خودش هم سوار شد. آنقدر آسمان در بارش شدید بود که دیگر خورشید دیده نمیشد. آسمان تاریک تاریک بود. در همین حالت تمام زمین چشمه شد. بعضی از کسانی که در علوم زمین شناسی هستند، مقالاتی نوشتند از جمله یکی از کسانی که مقاله نوشته دکتر یدالله سحابی بوده که در جلد دهم المیزان هم هست و علامه یک مقاله از ایشان میخواهد و ایشان هم به لحاظ علمی ثابت کرده است و آورده که آیا امکان پذیر است آب سرتا سر زمین را فرا بگیرد؟ آنجا ایشان از جهت علمی این مسأله را مطرح میکند که امکان پذیر است.
«فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ، وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً» (قمر/11 و 12) یکی از نکاتی که باید خیلی توجه داشته باشیم این است که مرحوم علامه هم این را فرمودند. که معجزه به اراده نبی است. یعنی نفس نبی به مرتبهای از کمال و توان میرسد که به اراده او محقق میشود. لذا باریدن باران و جوشیدن چشمه از زمین به اراده نوح محقق شد. لذا ما در بهشت داریم که «يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً» (انسان/6) مؤمنین آنجا چشمهها را تفجیر میکنند. اهل بهشت هر چشمهای را هرگونه بخواهند، به اراده آنها جوشیده میشود. مؤمن و ولی و نبی در مراتب کمالیشان به جایی میرسند که معجزه تابع وجود آنهاست. به تبع نفس نبی محقق میشود. جوشیدن چشمهها و باریدن باران به اراده نوح(ع) بود. بعد از این حرکت کشتی و ایستادن کشتی هم به اراده نوح بود. با وسایل عادی نبود. «بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» (هود/41) با بسم الله نوح این کشتی جاری میشد و حرکت میکرد و با بسم الله میایستاد. نگاه ما ظاهری است. قرآن میخواهد دائماً این نگاه را به عمق ببرد. مقام انسان را نشان بدهد. مقام انبیاء دعوت انسان به آن مقام است. یعنی انبیاء مظهر مقام انسانی هستند. اینها به فعلیت رسیدند و دیگران به آن دعوت میشوند. لذا انبیاء در مقام ولایتشان امکان ذاتی دارند به مقام ولایت برسند، اما نبوت آنها جداست، که باب نبوت مسدود است و بسته شده است. اما باب مقام ولایت مفتوح است.
«وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ، وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» (قمر/12 و 13) 129 هزار میخ طبق روایات در این کشتی به کار رفته است. که پنج میخ از این میخها برجستگی و نورانیت خاصی داشتند. اینها نشان میدهد گاهی مسأله فقط ظاهر نبوده است، هر یک از این پنج میخ ناظر به مقام یکی از پنج تن آل عبا بود که حافظ کشتی نوح بودند. در پنج نقطه کشتی اینها قرار داشتند که کشتی حفظ شود. این رابطه است. خیلی زیباست که «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» یا اینکه میفرماید: «مَثَلُ أهلِ بَيتي مَثَلُ سَفينَةِ نُوحٍ؛ مَن رَكِبَها نَجا و مَن تَخَلّفَ عَنها غَرِقَ» مردم در غرق عالم مادی قرار دارند. طبع اولی انسان غرق در عالم ماده است. همان غرقی که در آب برای قوم نوح پیش آمد. کسی که مطیع شود میتواند از این غرق آبهی عالم دنیا نجات پیدا کند. روایت داریم که چهل روز بارش بود. موجهای کالجبل بود. این موجهای کالجبل راسخ که امروزه انسان را زمین میزند، کم نیست. چه کسی میتواند از این موجها جان سالم به درد ببرد. کسی که سوار بر کشتی نجات اهل بیت(ع) بشود. اینها تمثیلی است که بر واقعیات نظارت دارد. یعنی اگر کسی حقیقتاً عالم دنیا و تعلقات دنیایی را اینگونه ببیند که مثل جوشش آب است و انسان را هلاک میکند، مگر به مقداری که لازم است، اگر همراه خودش کرد، این غرق نمیشود. اگر کسی مطیع بود نجات پیدا میکند و غرق نمیشود. اگر کسی مطیع نباشد، غرق میشود. اینها خیلی زیباست. اگر کسی به این پنج تن و اهل بیت(ع) تمسک داشته باشد، به واسطه مقاومت آنها این هم مقاوم میشود. به واسطه تمسک به اینها او هم میماند. آنهایی که سوار بر کشتی نوح بودند خیلی میترسیدند. نوح مطمئن بود که هیچ خطری اینها را تهدید نمیکند. حیواناتی که در کشتی بودند همه تلاششان این بود که خودشان را حفظ کنند. به مقداری که به نوح اطمینان داشتند آرامش داشتند. موجهایی مثل کوه به کشتی نوح میخورد. هریک از این موجها کافی بود که کشتی را در هم بکوبد. اینها خودش برای خلوص کسانی که در کشتی بودند، آثار زیادی ایجاد میکرد تا یقین پیدا کنند نوح کشتی بان است. اگر نوح کشتی بان است کشتی به ساحل میرسد. اگر کشتی بانی غیر از او بود این کشتی بقا نداشت. با بسم الله نوح این کشتی بقا پیدا میکند و این کشتی را به خدا گره میزند و باقی میماند.
شریعتی: چه خوب گفت مهدی سیار: در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها *** مترس از موج، بسم الله، مجراها و مرساها
هرچقدر انسان در این الهیت بحث دقت کند، میفهمد این جریانی که خدا در رابطه با نوح آورده است، کشتی نجات امروز کجاست؟ این جریان برای چه نقل شده است؟ گرداب دنیا همه را غرق کرده است. نجات فقط برای عدهای است که میتوانند سوار این کشتی شوند. لذا سوار شدن بر این کشتی ساده نیست و خیلی همت میخواهد. «وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيم» (هود/41) چهل روز آب جوشید، به حدی که آب از قلههای کوهها فراتر رفت. هفت و نیم متر آب از قلهها بالاتر بود.
شریعتی: امروز صفحه 334 قرآن کریم آیات 16 تا 23 سوره مبارکه حج در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ «16» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «17» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ «18» هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ «19» يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20» وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ «21» كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «23»
ترجمه: و اين گونه قرآن را (به صورت) آيات روشن نازل كرديم، و البتّه خداوند هر كس را بخواهد هدايت مىكند. همانا خداوند در قيامت، ميان مؤمنان (مسلمان) و يهوديان و صابئين و نصارى و مجوس و مشركان، داورى كرده و حقّ را از باطل جدا خواهد نمود، همانا خداوند بر هر چيزى گواه (و از همه چيز آگاه) است. آيا نديدى كه هركه در آسمانها وهركه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى خدا سجده مىكنند؟ البتّه بسيارى از مردم (به خاطر تكبر و لجاجت) قطعاً گرفتار عذابند، و هر كه را خدا خوار كند، هيچ احترام كنندهاى براى او نيست، همانا خداوند هر چه را بخواهد انجام مىدهد. اين دوگروه مخالف، (كثيرى كه اهل عبادتند باكثير ديگرى كه مستحق عذابند) دربارهى پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، پس براى كسانى كه كفر ورزيدند، لباسهايى از آتش بريده شده است، (و) از بالاى سرشان مايع جوشانى ريخته مىشود. با آن مايع جوشان (كه از بالاى سرشان ريخته مىشود)، آنچه در درون و برونشان هست گداخته مىشود. و براى (كيفر) آنان گرزهايى از آهن است. هرگاه اراده كنند كه از (شدّت) غم از دوزخ خارج شوند، به آن برگردانده مىشوند (و به آنان گفته مىشود:) بچشيد عذاب سوزان را. قطعاً خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام دادهاند، به باغهايى كه نهرها از زير (درختان) آن جارى است، وارد مىكند، در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت داده مىشوند و در آن جا لباسشان از ابريشم است.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای عابدینی: آیه 18 میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ» همه عالم وجود خاضع مطلق در برابر حضرت حق هستند و هیچ اِنانیتی در مقابل با خدا ندارند. حتی انسانها به عنوان وجودشان هیچ انانیتی ندارند. ما در یک حیطهای اختیار داریم. لذا در این آیه داریم «یسجد له» یعنی خضوع مطلق. «مَنْ فِي السَّماواتِ» همه ملکوتیان را شامل میشود. «وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ» انسانها را شامل میشود. اینها هم «یسجد له» هیچ استثنایی نیست. خورشید و ماه و ستارگان و کوه و غیره تا «کثیر من الناس» یعنی این سجده «کثیر من الناس» سجده تشریعی است. یعنی انسانها تنها موجوداتی هستند که به غیر از سجده تکوینی که دارند یک سجده تشریعی دارند. اختیار انسان است. آنجایی که نسبت به اوامر الهی تابع میشود یعنی خاضع است. یعنی امر، امر اوست. کسی که خودش را مطیع خدا قرار میدهد، یعنی خدایا من در دایره نظام الهی و دایره خلقت و دایره عالم وجود، من خودم را در راستای عالم وجود قرار دادم. اما اگر کسی در مقابل اطاعت الهی قرار گرفت و عاصی شد، «وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ» یعنی کسانی که باید آنجایی که سجده تشریعی میکردند، اطاعت رب میکردند، اطاعت نکردند. اینها عذاب برایشان میشود و تمام عالم وجود در برابر آنها قرار میگیرد. جهت مخالف خدا حرکت کردن، جهت مخالف همه عالم وجود است. «وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ» اگر کسی اطاعت رب نکرد، دیگر کرامتی برای او باقی نمیماند.
شریعتی: در قصه نوح به جایی رسیدیم که فرزند نوح در حال غرق شدن بود. ادامه قصه باشد برای هفته آینده. در روایت داریم در روز عرفه خداوند اول به زائران امام حسین(ع) نظر میکند. ما که اینجا هستیم و توفیق زیارت امام حسین را نداریم، چه کنیم؟
حاج آقای عابدینی: اینکه مکانهای خاص ویژگی خاص دارند، به خصوص کربلا ویژگی خاص دارد، که خدا متعال اول به کربلا نظر میکند و بعد به صحرای عرفات و کسانی که آنجا مشغول دعا هستند، اجابت میکند و بعد به صحرای عرفه، چون این ثار الله شده است. این در نگاه اولی مسألهی تام و تمامی است که مکانها ویژگی دارند. به خصوص به واسطه حقیقتی که در آنجا مدفون است یا تعلق دارد. اما قلب و دل انسان بیت ولایت است. اگر انسان از آن موطن دور است اما این یاد را در دلش ایجاد کند، این زیارت را وجودش احیا کند، قلبش را به یاد آنها احیاء کند، این به آن حضرات رو کرده است. و آن قریب به آن عنوان است. کسی که حقیقتش طالب جایی باشد، همانطور که اول جلسه گذشته عرض کردیم کسی که چیزی را میخواهد، مانند کسی است که شاهد است و آن را انجام داده است. اگر در دل ما این است که واقعاً دوست داشتیم در کربلا باشیم و با همان حال زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه را داشته باشیم، اگر با این طلب در وجودمان سر سفره زیارت بنشینیم، حقیقتاً مانند کسی هستیم که در کربلا وارد شده است.