شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سیره تربیتی انبیای الهی در قرآن کریم(حضرت هود علیه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 22-08-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بنویس که هرچه نامه دادم، نرسید *** بنویس که یک نفر به دادم نرسید
بنویس قرار من و او هفته بعد *** این جمعه که هرچه ایستادم نرسید

شریعتی: «اللهم عجل لولیک الفرج». سلام می‌کنم به همه شما بیننده‌ها و شنونده‌های عزیزمان، انشاءالله هرجا که هستید بهترین‌ها نصیب شما شود. خوشحالیم که در آغازین روز هفته همراه شما هستیم. حاج آقا عابدینی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا عابدینی: سلام می‌کنم به همه بینندگان و شنوندگان عزیز. خدمت همه زائرین امام حسین هم سلام عرض می‌کنیم که همراه با کاروان امام حسین(ع) و کاروان اسرا به سمت و سوی قبله عشاق حرکت کردند و دلها را همه حسینی کردند و عطر و بوی حسینی را در همه ممالک اسلامی ایجاد کردند و آنجا را مغناطیس قلب‌ها قرار دادند.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای عابدینی سیره تربتی انبیاء در قرآن کریم بود. قصه حضرت هود را با هم مرور می‌کنیم و درسهای ماندگار را با هم ورق می‌زنیم. امروز هم ادامه بحث را در کنار شما خواهیم شنید.
حاج آقا عابدینی: (قرائت دعای فرج) انشاءالله از یاران و و یاوران حضرت باشیم. انشاءالله دلهای ما در این ایام به برکت محبت امام حسین(ع) جزء یاران و سرداران حضرت قرار داده شویم.
حضرت هود از انبیای بزرگی است که در قرآن بیش از هشتاد آیه در مورد ایشان وارد شده است. قسمت‌های مختلفی از آیات در زندگی حضرت هود و اختصاصات حضرت هود گذشت. امروز به بعضی آیات اشاره می‌کنیم که به نکات بیشتری برسیم.
یکی از نکات این است که وقتی هود(ع) ابلاغ رسالت را کرد و اکثریت مردم رسالت او را نپذیرفتند، در جواب آنها در سوره هود می‌فرماید: «فَإِنْ تَوَلَّوْا» اگر شما به من پشت کنید، «فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ‏ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ» وظیفه من این بود که امر الهی و ابلاغ رسالت الهی را به شما رسانده باشم. من در کارم ناموفق نبودم. در جامعه امروز ما برای کسانی که در امرتبلیغ دین و امر و به معروف و نهی از منکر هستند، خیلی صدق می‌کند. اینجا هود وظیفه‌اش را به اینها به عنوان یک پیامبر و رسول الهی بیان می‌کند. حتی اگر اکثریت ایمان نیاوردند و قبول نکردند. انجام وظیفه و رسالت الهی جزء مأموریت ماست. نمی‌توانیم بگوییم اگر اثر نداشت پس ما هم رها کنیم. خود رساندن پیام یک باقیماندن پیام را به دنبال دارد و یک اتمام حجت را به دنبال دارد. یعنی کسی که رسالت به او می‌رسد برایش اتمام حجت می‌شود. پس من کوتاهی نکردم و شکست خورده نیستم. فکر نکنیم اگر نبی مثل نوح که گذشت، اگر ایمان نیاوردند شکست خورده است. چون ایمان آوردن مردم بحث دومی پس از رسالت آنهاست. اساس کار آنها رسالت آنها بود که ابلاغ کنند. اینها هم فهمیدند ولی ایمان نیاوردند. ایمان آوردن یک فضل دوم است. اینهایی که گمراه شدند و بعد برایشان عذاب نازل شد، به واسطه‌ی همین رسالت نوح بود که آمد و اینها فهمیدند ولی قبول نکردند. این فهمیدن کار حضرت هود در اینجا محقق شد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ‏ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ» به کمال ابلاغ من آنچه را که وظیفه داشتم به شما برسانم، رساندم. لذا اگر شما قبول نکردید، «وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» این هم سنت الهی است. اگر رسالت محقق شد، ابلاغ محقق شد ولی پذیرش محقق نشد، دنباله‌اش سنت دوم الهی است. سنت اول الهی ارسال رسولان و ابلاغ پیام بود.
سنت دوم اگر قبول کردند و هدایت شدند کمال پیدا می‌کنند، اگر قبول نکردند و هدایت نشدند، «وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» خدا با شما عقد و اخوت نبسته که بگویید: هر طور که باشید می‌خواهد شما را حفظ کند. شما با علم به اینکه پیام هود چه بود ایمان به ندای رسالت هود نیاوردید. «وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» این سنت جاری است. این دو سنت هردو مربوط به همه انبیا است. «وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً» شما با قبول نکردن، نه ضرری به هود می‌زنید. نه ضرری به خدا می‌زنید. یعنی این گونه نیست که اگر شما قبول نکردید در برابر خدا ایستاده باشید و به خدا ضرری بزنید. یا در مقابل هود به عنوان نبی الهی ایستادید و به او ضرری بزنید. او همه کارش را انجام داد. خدا به احسن وجه کار هود را پسندید و تمام شد. او ضرر و شکستی در رسالتش نبود. «إِنَّ رَبِّي عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ» سنت الهی این است که هرگاه انتهای آیه‌ای را به اسمی از اسمای خود می‌آورد، این اسم حاکم بر علت برای تمام روح آن آیه است. یعنی حفیظ بودن خدای متعال و اینکه هیچ چیزی از آنجا محو نمی‌شود، دو اثر دارد. هم فعل هود را که ارسال و ابلاغ رسالتش بود را حفظ می‌کند، هم فعل قوم را که قبول نکردن بود خدای متعال جزایش را محقق می‌کند. پس حفیظ بودن هم ناظر به ابلاغ هود(ع) است. هم ناظر به کفر قوم او عِقاب آنها.
دومین آیه‌ای که در سوره هود هست، «وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ» (هود/59) قوم عاد «تِلکَ» اول آیه آورد. «وَ تِلْكَ عادٌ» اشاره به دور است. این اشاره به دور بودن، در قرآن باید یک کد دست ما باشد که هرجای قرآن وارد می‌شویم این را به کار بگیریم، «تِلکَ» وقتی به کار گرفته می‌شود به دو جهت است. گاهی اینقدر آن چیز حقیر و پست است، گاهی اینقدر عظیم است و شریف است که از دسترس بشر دور است. «تلک و ذلک» که برای اشاره به دور به کار برده می‌شود. «هذا» اشاره به نزدیک است. «تلک» اشاره به دور است. اینجا می‌گوید: «وَ تِلْكَ عادٌ» عاد با کاری که در مقابل هود ایستادند، یعنی اینها دور شدند. خدا نکند انسان در منظر الهی خطاب «تِلک» به او شود. یعنی کسی که از قرب الهی دور باشد، این دور بودن یک عِقاب عظیم است. «جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ» اینها انکار است. انکار غیر از نفهمی است. نفهمیدن طوری است که گاهی انسان نمی‌فهمد. جاهل است. «جَحَدُوا» یعنی می‌دانستم ولی انکار می‌کردم. «جَحد» یعنی انکار مع العلم. می‌دانستند، فهمیدند، ولی زیر بار نمی‌رفتند. چون دیدند باید خیلی سال از این بگذرند. «وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ» اینها زیر بار امر الهی نرفتند اما زیر بار هر ستمگر عنودی را حاضر هستند تبعیت کنند، چون با دنیایشان سازگار است و منافع اینها به خطر نمی‌افتد. اما زیر بار خدا نمی‌روند. یعنی کسی که زیر بار خدا نرود، زیر بار جباران عنود باید برود. کسی که با خدا عبد شد، عبودیت حق انسان را آزاد می‌کند. چون خدای متعال عنود و جبار نیست. جبار به معنی جبران کننده است. جبار به معنی ستمگر نیست. کمال انسان را می‌خواهد و جبران کننده است.
هرکسی عبد است. منتهی گاهی عبد خداست، لذا سرور است. جوهره عبودیت، ربوبیت است. مالکیت و عزت و شرف است. گاهی عبد هست اما عبد نفس است. حقیر و تحقیر شده است. «وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً» (هود/60) وقتی اینها اینطور شدند، در این دنیا لعنت الهی شامل حالشان می‌شود. بلکه در آخرت هم اینها مبتلا به لعنت الهی هستند. خدای متعال در همین سوره هود اقوام زیادی را به لعن و دور باد از رحمت حق، یعنی لعنت از هر دو جهان و از همه سعادت‌ها و کمالات محروم می‌شوند. یعنی وقتی خدای متعال لعن می‌کند و مؤمنین را به لعن آنها امر می‌کند، این یعنی از تمام سعادت‌ها دور شده است. اینطور نیست که در قرآن بحث مرگ بر بعضی از اقوام نیامده باشد.
در سومین نکته می‌فرماید: «ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ‏» (مؤمنون/43) خدای متعال نگاهش به انسان‌ها علاوه بر نگاه فردی که هر انسانی در آن آینده و نظام سعادت و شقاوتش برایش احکامی دارد. برای انسان‌ها به عنوان امت‌ها احکام جاری کرده است. این نشان می‌دهد انسان در نظام ارتباط جمعی مسئولیت دارد. هر امتی اجل دارد و این اجل کم و زیاد و دیر و زود نمی‌شود. لذا هرکسی در آن امت که قرار گرفته به همراه امت اجلی برایش است. اگر توانست در آن امت تأثیر بگذارد و آنها را به سمت سعادت ببرد، اجل اینها با سعادت به نتیجه می‌رسد. لذا این امت به تبع این فرد به سعادت می‌رسند. اجل آنها هم به تبع این سعادت محقق می‌شود. اما اگر کسی کوتاهی کرد، مثل این است که ما دو تا مرگ داریم. یک مرگ فردی داریم، یک زندگی فردی داریم. یک زندگی اجتماعی یک مرگ اجتماعی داریم. اگر کسی به آن بی‌توجه باشد، مثل این است که به مرگ و زندگی فردی بی‌توجه باشد. این دائماً برای انسان هست حتی ممکن است انسان از دنیا رفته باشد، ولی حیات اجتماعی باقی باشد. مثل کسی که در یک اجتماعی تأثیر گذاشته است. این اجتماع تا هست حیات این باقی است. لذا حیات فردی ما زمانش به اندازه عمر ظاهری ما است. اما حیات اجتماعی ما به اندازه حیات آن اجتماع است. اگر گناهی را سنت گذاری کند، هرکسی تابع او می‌شود در حیات اجتماعی برای او هم نوشته شده است.
یک روایت زیبایی در جلد یازدهم بحار صفحه‌ی 350 است. بعد از اینکه جریان قبول نکردن قوم هود نسبت به دعوت هود محقق شد، قبل از اینکه عذاب نازل شود حدود هفت سال خشکسالی شد. این هم یک سنت الهی است. معمولاً قبل از وقوع عذاب یک سختی‌های زیادی پیش می‌آید که این سختی‌ها باعث می‌شود اگر کسی در سختی امکان برگشت داشت، برگردد. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» (انعام/42) ما اینها را به سختی‌ها مبتلاء می‌کنیم. این سختی‌ها ساده نیست. چون اگر کسی خوابش خیلی عمیق باشد با یک صدای ساده بیدار نمی‌شود. آن کسی که خودش را به خواب زده است، هر صدایی کنی بیدار نمی‌شود. لذا صداهای خدا متفاوت است. اگر کسی با صدای ابتدایی ساده بیدار شد، یعنی گاهی یک تب او را از خواب بیدار می‌کند. اما گاهی نه، باید یک مریضی شدید باشد. گاهی باید تا لب مرگ برود. گاهی می‌بینید یک عذاب اجتماعی نازل می‌شود. یک زمان هست کسی در کویر زندگی می‌کند. اگر باران در کویر نیاید، تحمل مردم در کویر زیاد بوده است. اما وقتی قومی در یک جای سر سبز زندگی کرده با خوشی و رفاه زیاد بوده، وقتی به خشکسالی می‌رسند فشار زیاد می‌شود و برایشان سخت است.
قحطی محقق شد و همه جای اقوام را قحطی گرفت. خود هود کشاورز بود. در بعضی روایات وارد شده هود کشاورز بود و در بعضی روایات هم گفتند: تاجر بود. ظاهرش این است که برهه‌ای از عمرش را کشاورز بود، اما بعد از عذاب که به مکه می‌رود، تاجر شده است. اینجا می‌گوید: هود کشاورز بود. در دوران خشکسالی یک عده‌ای از اقوام نزد هود آمدند. می‌دانستند مشکل توسط حضرت هود حل می‌شود. وقتی در زدند، همسر هود که سفید موی بود و یک چشمش هم نابینا بود در را باز کرد. گفت: شما که هستند؟ گفتند: ما از فلان شهر آمدیم. آنجا خشکسالی شده و فشار زیاد شده، آمدیم از هود تقاضا کنیم که برای ما دعا کند تا باران بیاید و بلاد ما دوباره سرسبز شود. این خانم گفت: اگر هود هنری داشت برای خودش می‌کرد. اگر دعایش مستجاب بود برای خودش می‌کرد. مزرعه‌ی خودش بی‌آب است. پرسیدند: هود کجاست؟ گفت: سر مزرعه خودش است. اینها نزد هود آمدند. معلوم می‌شود اینها ایمان داشتند. آمدند و گفتند: شما از خدا بخواه که سرزمین ما سبز شود و باران ببارد. هود(ع) فرمود: شما به شهرهایتان برگردید. نماز باران خواندند و دعا کردند و گفتند: برگردید که باران بر شما بارید. نگاه ما نگاه مادی و زمان و تدریج است. اگر خدا بخواهد در غیر از این اجابت کند، باورمان نمی‌شود و انکار می‌کنیم. لذا خدای متعال مطابق ما اجابت قرار داده است. گاهی که خدای متعال دعای ما را دیر اجابت می‌کند برای این است که باور نداریم. دیر اجابت می‌شود تا باور کنیم. لذا تعبیر هست که به مقدار یقین شما به خدا اجابت محقق می‌شود.
مرحومه علامه طباطبایی می‌فرماید: چرا انبیاء از خدا تقاضا می‌کردند مرده زنده شود و زنده می‌شد؟ چون باور داشتند خدا بر این هم قادر است. ولی ما بر این باور نداریم. لذا هیچ وقت زنده شدن مرده را تقاضا نمی‌کنیم. چون این را باور نداریم. ولی انبیاء چون باور دارند آن کار را هم می‌کنند. در عرف می‌گویند: مرده، زنده نمی‌شود. این محال عرفی است. اما این محال عقلی نیست که عقلاً محال باشد.
باران بارید و سرسبز هم شد. گفتند: یا نبی خدا یک سؤالی از شما داریم. ما یک چیز عجیبی دیدیم. حضرت فرمود: چه؟ گفتند: وقتی ما در خانه شما آمدیم، خانمی با این خصوصیات گفت: هود اگر هنری داشت برای خودش می‌کرد. هود فرمود: او همسر من است. من دائماً از خدا می‌خواهم که عمر این طولانی شود. گفتند: او با شما دشمنی دارد و شما اینطور با محبت هستید؟ هود فرمود: هرکسی یک دشمنی دارد. خدا برای هرکس یک دشمنی قرار داده که او را اذیت کند. دشمن من این است. اما اگر عدو و دشمن من جایی باشد که در دسترس من باشد، تحملش برای من راحت‌تر است تا اینکه دشمن را نبینم و نشناسم. چه تعبیر عجیبی است. یعنی تا این حد زندگی سخت می‌شود که زن انسان دشمن باشد. این یک چیز عجیبی است. البته هود(ع) و انبیای دیگر اگر گاهی همسران بد داشتند، همسران خوب هم داشتند. چون فرزندان انبیاء از نسل هود بودند. لذا حتماً همسران دیگر هم داشته که مادران انبیاء بودند. این خانم قطعاً نمی‌توانسته مادر انبیاء باشد.
شریعتی: هر مؤمنی دشمنی دارد یعنی چه؟
حاج آقای عابدینی: یعنی خدای متعال برای هر مؤمنی یک ابتلایی را به عنوان دشمن قرار داده است. این دشمنی محل این است که این به مراتب اخلاص برسد. این دشمنی از شیطان گرفته تا شیاطین انسی. لذا هرکسی حواسش اگر باشد حتی بدون دشمن انسی نیست. منتهی گاهی اگر این دشمن را بشناسد و تحت کنترلش باشد، این بهتر می‌تواند کنترل کند و خودش را در امان نگه دارد.
هود به اینها فرمود: اگر دوباره ایمان بیاورید حتماً دوباره زمین‌های شما سرسبز می‌شود. «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ» هم قوت‌های شما بیشتر می‌شود و هم باران بر شما می‌بارد. اما نپذیرفتند و بعد از این که نپذیرفتند، عذاب پس از این آمد. در جریان نوح(ع) هم همینطور بود. نسبت به ادریس هم همین مسأله خشکسالی بود. در نظام جمعی خشکسالی عمومی است. در نظام فردی هم قبل از اینکه انسان به شقاوت مبتلا شود خدای متعال گاهی یک فشارها و سختی‌هایی ایجاد می‌کند که این برگردد. اما گاهی ما این ابتلائات را به این تعبیر می‌کنیم که خدا ما را دوست ندارد. از ما روی برگردانده است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين‏» (بقره/155) همه اینها ابتلائات ما است که مقام صبر شما بیرون بریزد. بیایید برگردید و ابتلائات باعث نجات شما شود. در دل سختی‌ها یک بابی از نور هست. یک بابی از نجات هست. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» (انشراح/6) منتهی ما یُسر را به معنای رفاه و راحتی می‌بینیم. یُسر در نظر خدا نجات است. عُسر همان یُسر است، منتهی این دقت می‌خواهد. اینها با هم است. یکی بعد از دیگری نیست. از نگاه مادی این عُسر سختی است. ولی از دید الهی این یک راحتی و خوشی است. همینطور که جریان کربلا هم از نگاه ظاهری اینها در فشار و سختی بودند ولی از نگاه حضرت زینب زیبایی بود.
شریعتی: امروز صفحه 397 قرآن کریم، آیات 7 تا 14 سوره مبارکه عنکبوت در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.
«وَ الَّذِينَ‏ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «7» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ «9» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ «10» وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ «11» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِينَ مِنْ خَطاياهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «12» وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ «13» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «14»
ترجمه: و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، قطعاً لغزش‏هاى آنان را مى‏پوشانيم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مى‏كرده‏اند پاداششان مى‏دهيم. و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و اگر آن دو كوشيدند تا چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من سازى، از ايشان اطاعت مكن، سرانجامِ شما به سوى من است، پس شما را از (حقيقت) آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهم ساخت. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، بى شك آنان را در زمره‏ى شايستگان در مى‏آوريم. و برخى از مردم (به زبان) مى‏گويند: به خداوند ايمان آورده‏ايم، پس هرگاه در راه خدا آزار ببينند، اذيّت و آزار مردم را به عنوان عذاب خداوند قرار مى‏دهند، و اگر از جانب پروردگارت يارى و پيروزى رسد، با تأكيد مى‏گويند: ما با شما بوديم. آيا (نمى‏دانند كه هيچ كس از) خدا به آنچه در دلهاى جهانيان مى‏گذرد، آگاه‏تر نيست؟ و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مى‏شناسد، و منافقان را (نيز) مى‏شناسد. و كسانى كه كافر شده‏اند، به كسانى كه ايمان آوردند گفتند: شما راه ما را پيروى كنيد، (اگر گناهى داشته باشد) ما گناهان شما را بر عهده مى‏گيريم. در حالى كه چيزى از گناهانشان را عهده‏دار نيستند؛ قطعاً آنان دروغگويانند. بى شك آنان هم بار (خطاى) خودشان و (هم) بارهاى ديگر را با بار خود بر دوش خواهند كشيد، و مسلّماً در روز قيامت از آنچه به دروغ مى‏بافتند بازخواست خواهند شد. و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان، هزار سال به استثناى پنجاه سال درنگ كرد، (ولى جز اندكى از مردم به سخن او گوش ندادند) پس طوفان (قهر خداوند) آنان را در حالى كه ستمگر بودند فرا گرفت.
شریعتی: اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقای عابدینی: در محضر صفحه 397 قرآن کریم هستیم. این صفحه از صفحاتی است که به نظام جزای اعمال اشاره دارد. همینطور که در نظام‌های ظاهری یک نظام علت و معلول داریم که می‌شناسیم، مثلاً آب می‌خوریم سیراب می‌شویم. غذا می‌خوریم گرسنگی ما برطرف می‌شود. در نظام علیتی که خدای متعال قرار داده است، آن نظام علیت خیلی عظیم است و روابط آن بسیار پیچیده است. اما در قرآن کریم و روایات شریف مثلاً مرحوم صدوق کتابی به اسم «ثواب الاعمال و العقاب الاعمال» نوشته که ثواب الاعمال یعنی نظام جزا، این عمل چطور جزا داده می‌شود. در قرآن کریم این سنت‌ها را متعدد بیان کرده است. برای هرکدام از اینها قوانینی دارد. در صدر این صفحه می‌فرماید: «وَ الَّذِينَ‏ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ» کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، وقتی با ایمان، عمل صالح انجام شود، «لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ» سنت تکفیر الهی، تکفیر یعنی پوشاندن. یعنی خدای متعال کسی را که با ایمان باشد، اگر سیئه و بدی در وجودش بوده است، به واسطه این ایمان و عمل صالح که انجام می‌دهد، آن عمل بد پوشیده می‌شود. لذا هرچقدر ما به عمل صالح دست بزنیم، یکی از نتایج این است که این اعمال گذشته پاک می‌شود. پوشیده می‌شود. لذا حواسمان باشد هر عمل صالحی که انجام می‌دهیم نه اینکه جزای این عمل صالح را محقق می‌کنیم بلکه یک عمل سیئه هم می‌پوشانیم. «وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ» یکی از سنت‌های دیگر ما این است که وقتی کسی اینطور عمل کرد، سیئاتش پوشیده می‌شود و در وقت جزا به بهترین اعمالش هم جزا داده می‌شود. ما یک خدای مهربان و رحیم داریم. تا عمری باقی است هرچقدر می‌توانیم عمل صالح انجام دهیم. یکی از عمل صالح عظیم در این روزها همین است که دلهایمان را روانه‌ی کربلا می‌کنیم. آنهایی که نتوانستند بروند با قدم دل عازم آنجا باشند و دلهایشان کربلایی باشد.
شریعتی: چه توصیه‌هایی به زائرین اباعبدالله می‌کنید؟ چه مراقباتی داشته باشند تا سفرشان پربارتر شود؟
حاج آقای عابدینی: از مهم‌ترین مراقبات این است که حواسمان باشد امام حسین(ع) و حضرات معصومین به زائرین و کسانی که آنجا پذیرایی می‌کنند، خیلی غیور است. به این معنا که حواسمان باشد اگر یک سختی از جایی و کسی ایجاد شود، حواس ما باشد که این زائر امام حسین است. اگر با این نگاه دیدیم و کظم غیظ کردیم، این رحمت و مودتی که بین ما ایجاد می‌شود، امام حسین از خدای متعال به نحو احسن برای ما جزای خیر طلب می‌کند. لذا بهترین توصیه در این ایام این است که سعی کنیم محبت‌هایمان را نسبت به مؤمنین افزایش بدهیم، نسبت به عراقی‌ها خیلی محبت بکنیم. آنها با این سعه صدر از ما پذیرایی می‌کنند، کم و زیادش را به رو نیاوریم. اگر کوتاهی و نقصی دارند جلوه ندهیم. اگر دلمان می‌خواهد به امام حسین(ع) خدمتی بکنیم، به زائرین و مؤمنینی که آنجا هستند خدمت بکنیم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group