راهکارهای درمان وسواس فکری و عملی و نکاتی پیرامون فضایل حضرت فاطمه معصومه(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02- 05-96
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
درباره قواعد و اصولی که احکام و مسائل دینی را آسان میکند شاید حدود بیست مورد از این اصول را گفتیم. به این حدیث نورانی رسیدیم که معتبر است و بزرگان فتوا دادند درباره این حدیث که پیغمبر خدا فرمود: از امت من نه چیز برداشته شده است. یا عقوبت، یا تأثیر، یا تکلیف برداشته شده است. «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةُ أَشْيَاءَ الْخَطَأُ» یکی خطا بود. آدم اشتباه میکند. فکر میکرده اینجا پاک است و بعد معلوم شده نجس است. داریم «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا» (بقره/286) اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم اینها را خدا میبخشد و برای ما گناه نوشته نمیشود. دومین مورد نسیان بود. اگر روزه را فراموش کرد و خورد و بعد یادش آمد، هیچ اشکالی ندارد. سوم «وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ» جایی که آدم به اکراه و اجبار کاری را بکند. حتی بالاتر از احکام تکالیف به زور مال حرام در دهان انسان بکنند. انشاءالله خدا آثارش هم برمیدارد چون دست ما نیست. به زور دست ما را بستند و در دهان ما شراب ریختند، کاری از دست ما برنمیآید. روزه ما باطل نمیشود. حتی بالاتر از این به زور ما را وادار کردند در اصول دین کفر بگوییم. به خدا شرک بورزیم. یا به امامها لعن شود.
عمار یاسر پدر و مادرش را شکنجه دادند که کفر بگویید، نگفتند، آنها را شهید کردند. عمار به ظاهر کفر گفت و نجات پیدا کرد. آیه نازل شد «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمان» (نحل/106) یعنی کار خوب را او کرد. جایی که آدم دست داعشیها گرفتار شده، اگر این حرف را نزند، او را میکشند. جایی که آدم مجبور است و در مقام تقیه اشکالی ندارد.
مورد چهارم «وَ مَا لا يَعْلَمُونَ» است. جایی که آدم نفهمید و نمیدانست نجس است. یک عمر نمیدانست غصبی است. این مکان غصبی است. مورد پنجم «وَ مَا لا يُطِيقُونَ» است. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا» (بقره/286) چیزی که من توان ندارم، خدا برداشته است. نمیتوانم این بار را بلند کنم و ایستاده نماز بخوانم. نمیتوانم خم شوم، نمیتوانم سجده کنم، هرجا که نمیتوانم و فراتر از طاقت من است. مثلاً شما در رابطه با روزه میدانید که خیلی موارد هست که پیرمرد و پیرزن و بچههایی که تازه به سن بلوغ رسیدند و واقعاً توان ندارند، اینها همه حکمش برداشته میشود.
مورد ششم اضطرار است. یعنی آدم به کاری مضطر میشود. الآن در بیابان گیر کرده و اگر این غذا را نخورد تلف میشود. مال حرام است، جان و آبرویش در خطر است. الآن ما را گرفتند. اگر راستش را بگوییم این خانواده زمین میخورند. نان این آقا قطع میشود. اضطرار یعنی جایی که اهم و مهم است و آدم مجبور است دروغ بگوید. مجبور است حرام مرتکب شود. ولو میته و حرام صد در صد است. در زمان اضطرار خدا تکلیف و مؤاخذه را برداشته و حکم عوض میشود. بزرگان مثال زدند که تعریف از خود امر قبیحی است. امیرالمؤمنین فرمود: «من مدح نفسه [فقد] ذبحها» (غررالحكم، ص 307) کسی از خودش تعریف کند مثل این است که گردنش را بزند. «لا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» (نجم/ 32) از خودتان تعریف نکنید. ولی میبینید در قرآن بعضی از انبیاء از خودشان تعریف کردند. «وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌ أَمِينٌ» (نمل/39) حضرت یوسف گفت: «حَفِيظٌ عَلِيمٌ» (یوسف/55)، «اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْض» (یوسف/55) مرا وزیر خزانه داری کن، من هم امانت دار خوبی هستم. یک جاهایی که رو حساب خودستایی نیست. میخواهد آن کار پیش برود. یا امیرالمؤمنین بارها در سخنرانیها از خودشان دفاع کردند که من مشرک نبودم. این آیات دربارهی من نازل شده است. جایی که دفاع از حق است. یا مثلاً یک کسی در دادگاه میخواهد از حق خودش دفاع کند. در مواقع اضطرار تعریف از خود اشکالی ندارد. یعنی جای حلال و حرام ممکن است عوض شود. حضرت سجاد چقدر تعریف کردند که من پسر که هستم. مواردی که اضطرار است حکم را عوض میکند.
مورد هفتم و هشتم و نهم که زیاد هم آمده است یکی حسادت است. حسادت یکی در ذهن و فکر انسان میآید، یکی در مرحله عمل میرسد که انسان حسادت میکند. اینجا پیغمبر میفرماید: اینکه در ذهن و خیالت است را خدا مؤاخذه نمیکند. یکی از علما شوخی کرد و گفت: من یک مقدار از امام سجاد دلخور هستم. گفتند: چرا؟ گفت: نه منبر میرفت، من منبری هستم! الآن تیم مقابل میبرد آدم یک جوری میشود. رقیب زمین میخورد ته دل آدم یک جوری میشود. حتی برای بعضی از انبیاء یا مادون انبیاء هم ممکن است این فکر خیال و حسد برایشان بیاید. یعنی برای عموم مردم این هست. یا اینکه پدر و مادر یک مقدار به یک بچه بیشتر احسان کنند باقی یک جوری میشوند. میگویند: مرحومه علامه بحر العلوم یک موقع سر به سجده گذاشت و خدا را شکر کرد. گفتند: بی موقع سجده شکر کردید؟ گفت: الآن به ته قلبم مراجعه کردم و الحمدلله الآن حسد از من برداشته شده است. آیت الله و عالمی جلو بیافتد من خوشحال میشوم. اولیای کُمَّل به اینجا میرسند. حسد، آن فکر و خیالی که میآید خدا مؤاخذه نمیکند. عقوبت نمیکند. ولی اگر عمل کردی و چوب لای چرخش گذاشتی، غیبتش را کردی این بحثش جداست. مادامی که به عمل نرسد خدا آثارش را برمیدارد.
یکی دیگر«وَ الطِّيَرَةُ» است، تَطیُّر یعنی فال بد زدن، متأسفانه همه جای دنیا و مخصوصاً در مملکت ما خیلی هست. پیغمبر خدا فرمودند: همیشه فال بد بزنید. یک کلاغ پریده میگوید: من تصادف میکنم. عطسه میکند، میگوید: صبر کنم. روایت نداریم که اگر عطسه کردید آن کار را انجام ندهید. یا آدمی را ببیند به دلش بد میآورد. نفوس زدن و اینکه به دلم بد آمد. این تَطَیُّر و فال بد زدن چیز منکری است. در اسلام نهی شده است. پیغمبر میفرماید: برای شما گناه نمینویسند فکر و خیال کنید. ولی نباید به آن عمل کنید. یعنی به آن ترتیب اثر ندهید. لذا فرمود: کفاره فال بد زدن این است که توکل به خدا کنید و آن کار را به امید خدا انجام بدهید. فرمود: کسی که فال بد میزند، بستگی دارد که چقدر اجازه میدهی آن فکر بد در شما نفوذ بکند. «الطِّيَرَةُ عَلَي مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوَّنْتَهَا تَهَوَّنَتْ» بگویید: سبک است، چیزی نیست. «وَ إِنْ شَدَّدْتَهَا تَشَدَّدَتْ» اگر بگویی: نه، بلا بر سر من میآید. اگر سخت بگیری، سخت میگذرد. اگر همه بگویند: مریض میمیرد، میمیرد و اگر بگویند: خوب میشود، حتماً خوب میشود. «وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَيْئاً لَمْ تَكُنْ شَيْئاً» (كافي، ج 8، ص 197) بگویی: طوری نمیشود هم اتفاقی نمیافتد.
یکی هم «وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْوَةِ» عمده درمان راههای وسواسی بی اعتنایی و تکرار نکردن و اهمیت ندادن به فکر وسواس و عمل وسواسی است. این را مفصل خواهیم گفت. ولی پیامبر ما فرمودند: فکرهای بد که به ذهن شما میآید، خدا مؤاخذه نمیکند. عقوبت ندارد ولی به آن توجه نکن و اهمیت نده. او ایمان ندارد وضعش خوب است. ما دین و ایمان داریم وضع ما بد است. این خانم در بدترین شرایط هزار تا خواستگار دارد، ما بهترین مؤمن هستیم حال و روز ما این است. این افکار خیلی است. دربارهی قضا و قدر، دربارهی خدا، گلایه و شکایتها، اینها را خدا مؤاخذه نمیکند. باید روی آن کار کنیم و فکرها را تصحیح کنیم و به عمل نرسد. باید از این افکار عبور کرد. لذا پیامبر این نه مورد را فرمودند. وقتی که حسد ورزیدی عمل نکن. وقتی گمان بردی، به آن گمان و سؤظن تحقق نبخش تا از این مرحله رد شوی.
چند مسأله هست که خیلی مورد ابتلا است و برای وسواسیها خوب است. از هفته آینده راههای درمان وسواس را میگوییم که اساسی ترین راههای درمان وسواس بی اعتنایی و بی توجهی و عدم تکرار است. یکی اینکه روایت داریم «مَن تعدّي في طَهورِهِ كانَ كَناقِضِهِ» (تحف العقول/ص363) یعنی اگر کسی در شست و شو کردن، یا در وضو گرفتن یا در غسل کردن زیاده روی و تعدی کند، مثل این است که این وضو را باطل کرده است یا نقض کرده است. به شما میگویند: دو متر بکنی به گنج میرسی. ممکن است پنج متر بکنی به عقرب برسی. از حدودی که گفتند تعدی نکنیم.
موضوع دیگری که در روایت اشاره شده اینکه بعضی در نماز فراموش میکنند. یک نفر از حضرت پرسید: من در نماز دائم فراموش میکنم. حضرت فرمودند: «ادرج صلاتک ادراجا» نمازت را سبک کن. طول نده! نماز جماعت را طولانی نکنید. ما خواهش میکنیم نماز جماعت را طولانی نخوانید. دعای کمیل نیم ساعت است. اینکه یک ساعت و نیم دعای کمیل را طول بدهید حق الناس است. زیاد روضه خواندن، مثلاً عید است شما روضه بخوانید. اینها بی انصافی است. «رَبَّنا لَا تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لَا يَرْحَمُنَا» فقط حکام نیستند. ما روحانیها، کارشناسها، امام جماعتها هم گاهی چانهی ما گرم میشود یک ضرب حرف میزنیم. مختصر و مفید و مفت! پیغمبر ما میلیونها ساعت هم صحبت میکردند مطلب داشتند، ولی خطبههای جماعت ایشان بسیار کوتاه و نماز جماعاتشان خیلی کوتاه بود. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، مرحوم آیت الله میرزا حسین عاملی، نمازهای سریع السیر میخواندند. آیت الله مرعشی نجفی نماز جماعت را سریع میخواندند. به ایشان میگفتند: آقا چرا سریع میخوانید؟ میفرمودند: من مهلت نمیدهم شیطان بیاید وسوسه کند. تا نیت میکنند من والضالین را گفتم. تا شیطان بیاید اینها را بازار ببرد، من سلام نماز را دادم. ایشان میفرماید: به امام گفت: من زیاد در نماز صبر میکنم. فرمودند: «ادرج صلاتک ادراجا» یعنی سبک کن. گفت: ادراج چیست؟ فرمود: در رکوع و سجده سه بار بگو: سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله! اگر میبینی که نمازت را طول میدهی شیطان میآید و حواس تو را پرت میکند، سبک کن.
یک نفر به امام صادق (ع) عرض کرد، عیسی بن اعین میگوید: من دائم در نماز شک میکنم و دوباره نماز میخوانم. حضرت صادق فرمود: «هل یشک فی الزکاة و یعطیها مرتین» اگر واقعاً وسواس است و شکاک است در باقی کارها مثل زکات دادن هم شک میکند دوبار زکات بدهد. خمس دو بار بدهد. چرا در آب ریختن شک میکنیم یا در نماز شک میکنیم؟ یعنی این شیطان است. انشاءالله پولدارها در خمس دادن شک کنند و هی بدهند. اگر کسی وضع مالیاش خوب است، در صدقه و خیر رساندن شک کند و وسواس بگیرد.
نکته دیگر تداخل است. مثلاً در غسل کسی ده غسل واجب دارد، میتواند با یک غسل انجام بدهد. مثلاً غسل حیض داجب است، غسل جنابت واجب است، غسل طواف و زیارت میخواهد بکند. غسلهای مستحبی در رساله خیلی است. غسل توبه، هربار حمام رفتید نیت کنید. غسل روز جمعه، غسل زیارت معصومین، غسل نشاط، یعنی با نشاط شوم. شما ده غسل را در ذهنت نیت کن و در یک غسل انجام بده. نمازهای مستحبی هم خیلیها فرمودند مثلاً بین نماز مغرب و عشاء، هم نافله مستحب است، هم غفیله. شما دو رکعت هم نافله نیت میکنی هم غفیله نیت میکنی. آن آیه غفیله هم میخوانی. هردو حساب میشود. اگر چند نماز مستحبی است گفتند: میشود تداخل کرد.
یکی از موضوعاتی که مورد ابتلای خیلیها هست، وسواسی در نیت است. نیت یعنی قصد، آدم بدون نیت و قصد نمیتواند کاری را انجام بدهد. بنده تا به دلم نگذرد که دستم برود این لیوان را بردارد، این کار را نمیکنم. یعنی بدون قصد و نیت هیچ کاری را انجام نمیدهد. همین که در ذهنم میگذرد و امر میکند به دستم این را بگیر، این نیت است. وقتی مسجد میروی بپرسند: چه کار میکنی؟ میخواهم نماز بخوانم. همین نیت است. میخواهی حمام بروی چه کار کنی؟ شست و شو کنی، همین نیست است. بعضی فکر میکنند نیت باید به ذهن و زبان بیاید، من غسل میکنم چنین و چنان، نه! همین که بلند شدیم و سمت شیر آب رفتیم که وضو بگیریم، نیت است.
وسواسیهایی میگویند: من نیم ساعت کنار شیر آب هستم و نیت نمیتوانم بکنم. یک نفر خدمت مرحوم بروجردی آمد، مبتلا به وسواس در نیت بود. ایشان فرمودند: من نیت را حرام میدانم. اصلاً نباید نیت کرد. دیگر خیالش راحت شد و رفت. وسواسیها میگویند: اصلاً نیت نمیخواهیم. الله اکبر! شما که آمدی و رو به قبله ایستادی معلوم است میخواهی چه کار کنی. بگو الله اکبر و نماز ظهرت را بخوان. گردن بنده و آقای بروجردی و گردن همه مراجع! نیم ساعت نمیتواند نیت کند. بعضی نیم ساعت سر نماز میایستند نیت نمیتوانند بکنند. بگو: الله اکبر! بدون نیت نمیشود و محال است و بالاخره قصد وجود دارد. بگوید: الله اکبر و نماز بخواند. تمرین بکند و خودش را بشکند. به شیطان بگوید: من میخواهم نماز باطل بخوانم. شما چه میگویی؟ در دهان شیطان بزند. الله اکبر بگوید و شروع کند. خیلیها در نیت گیر هستند. اگر گیر بیافتی پدرت را درمیآورد.
موضوع دیگر که خیلی زیاد است قرائت نماز است. البته لاابالی گری که زیر و زبر را غلط بخوانیم و مخرج حروف را رعایت نکنیم، نه! این را هیچکس نمیگوید. عربی معمولی و عربی صحیح! البته عربی که در حجاز و زبان عرب است از ما نمیخواهند. زبان فارسی به عربی خیلی نزدیک است، زبان چینی و انگلیسی که به عربی ربطی ندارد. این همه آدم در دنیا میخواهند نماز عربی بخوانند و یا قرآن را باید عربی بخوانند، همین قدر که این حروف صحیح ادا شود، کافی است. تجوید بهتر است، مَد را بکشی، کلمات را درست ادا کنی خیلی خوب است. سال 55 ما به مدینه رفته بودیم. یک نفر از اهل قم ما را شناخت. یکی از اساتید هم همراه ما بود. این آقا گفت: من میخواهم عمره بروم باید قرائتم را درست کنم. این سختگیریهایی که ما میگوییم، این را بکشید، این را اینطور ادا کنید. ما چیزهایی که باید جدی بگیریم شوخی گرفتیم و چیزهایی که باید شوخی بگیریم را جدی گرفتیم! قرائت درست باشد، اما نه اینکه پدر طرف دربیاید! هرچه سخت بگیرید وسواس ایجاد میشود. ما چند حدیث داریم که یکی از امامان ما گفته باشد: قرائتت را درست کن!؟ فرمودند: عربی صحیح باشد. اینقدر سخت میگیریم که طرف یادش میرود.
یک نفر میگفت: جد ما عالم بزرگ شهر بود. شب عاشورا یک نفر از لاتهای شهر آمد و گفت: بنشین قرائتت را درست کن. گفت: الحمدلله را اینطور بگو. والضالین را بکش، ایاک نعبد را اینطور بگو. آن بنده خدا سی سال نماز را به سبک خودش خوانده بود. نتوانست بخواند. گفت: اگر این کار را نکنی به جهنم میروی. دیدیم کله سحر در را از جا میکنند. آن مرد لات آمده بود! گفت: به این آقا بگو: نماز صبح دو بار بخواند. گفتند: چرا؟ گفت: من نماز صبح را فراموش کردم، اینکه آقا یاد من داد را هم یادم رفت. هردو را بلد نیستم. بینی و بین الله در این مسائل سختگیری نکنیم. باید درست خواند. والله خدا به خاطر یک زیر و زبر غیر عمدی به جهنم نمیبرد. نباید عمداً غلط بخوانیم. سخت گیری در آبروی مردم، غیبت مردم، مال مردم، ربا و نزول، اینهایی که در اسلام سختگیری شده است. ما هرکار و هر جنایتی میکنیم آنوقت به زیر و زبر گیر میدهیم.
همین آقا نزد من آمد که قرائتش را بخواند. من گفتم: بگو والضالین! استادی که خدمتش بودیم داشت گوش میداد. به من فرمودند: آیا اینها لازم است؟ گفتم: اگر مثلاً یک نفر در زمان پیغمبر خدا خدمت پیغمبر خدا میآمد. به پیغمبر خدا میخواست عرض کند که دعا کن من از ضالین نباشم. به پیغمبر میگفت: «ادع لی ان لا یجعلنی الله من الضالین» واقعاً اینطور است؟ اینطور نیست. در عروه بعضی نوشتند: مراقب باشید در قرائت شما لفظ «دُلل» درست نشود. «الحمد لله» را درست ادا کنید. «ایاک نعبدُ» لفظ «کَنَع» درست نشود. به هم نچسبانید. یکی از مراجع نوشته: همینها وسواس است و شیطان است. اصلاً طرح این غلط است. بنده پای منبر مسأله گویی بودم. میگفت: «اهدنا» که میگویید، ناف شما داخل برود. اینها گفتنش حرام است و وسوسه ایجاد میکند. روان و ساده بگوییم. روی آن چیزی که دین ما حساس است، حساس باشیم. مال مردم را نخوریم. غیبت نکنیم و تهمت نزنیم.
مرحوم آ سید ابوالحسن هاشمی خدا رحمتش کند. وصیت کرد روی سنگ قبرش این شعر را بنویسند. قبرشان در قم است.
عاشق شو ورنه روزی کار جهان سر آید *** ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستی
عشق و محبت خدا، حضور قلب و اخلاص مهم است. ایشان منبر میرفته و به بازاریها میگفت: «ایاک نعبد» را از ته حلق میگویید. نباید ربا بخورید و به ناموس مردم نگاه کنید. نزول نخورید. مراعات دیگران را بکنید. یک نفر در سفر حج گوسفند میکشت برای همسفرانش. قربة الی الله خالص از همه پذیرایی میکرد. بعد مدینه آمد، حضرت فرمود: کار بدی کردی. گفت: گوسفند کشتم و پذیرایی کردم. فرمود: فکر نکردی اینها خجالت بکشند هر روز سر سفرهات باشند. امام کجا را میبیند؟ ما دین را نشناختیم. حساسیتهای دین را نشناختیم. دائم به لفظ و ظاهر و وسواس و اینکه یک سر سوزن آب نرسد اهمیت میدهیم. اینها خلاف دین ماست و دین ما اینطور نیست. جایی که باید حساس باشیم، نیستیم. کسی عمداً قرائتش را اشتباه نمیخواند. سختگیریها وسواس ایجاد میکند. بعضی افراد پیام دادند که بعضی از مسائل را درست بیان نکردن باعث وسواس ما شده است.
خانمی اینقدر از ما تشکر کرده و گفته: در مدرسه معلم دینی اینقدر در قرائت بر ما سخت گرفت، که سی سال وسواس بودم و مادربزرگم را هم گمراه کردم و گفتم: نمازت باطل است. خانوادهام را گرفتار کردم. ولی با صحبتهای شما آرام شدم. حساسیتها را کم کنیم.
شریعتی: یکبار دیگر میلاد فرخنده حضرت فاطمه معصومه را به همه دختر خانمهای عزیز تبریک میگویم. امروز صفحه 25 قرآن کریم آیات 164 تا 169 سوره مبارکه بقره در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«إِنَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ«164» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذاب «165»إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب «166»وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّار«167»يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين«168»إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون «169»
ترجمه: همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست. و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهايى غير از خداوند براى خود برمىگزينند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شديدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نيروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شديد است. در آن هنگام كه عذاب را مشاهده كنند و پيوند ميانشان بريده (و دستشان از همه چيز قطع) گردد، پيشوايان (كفر)، از پيروان خود بيزارى جويند. و (در آن موقع) پيروان گويند: اى كاش! بار ديگرى براى ما بود (كه به دنيا برمىگشتيم) تا از اين پيشوايان بيزارى جوئيم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بيزارى جستند. بدينسان خداوند اعمال آنها را كه مايه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بيرون آمدنى نيستند. اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
شریعتی: آغاز دهه با شکوه کرامت را به همه شما تبریک میگویم. انشاءالله در این ایام بهترینها برای همه رقم بخورد. از فضیلت ذکر صلوات بشنویم و اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: از امام صادق روایت است که فرمود: «مَنْ صَلَّي عَلَي النَّبِيِّ (ص) صَلاةً وَاحِدَةً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (كافي، ج 2، ص 492) فرمود: کسی یکبار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد. خدای متعال هزار صلوات و درود نازل میکند با هزار صف از ملائکه به کسانی که یکبار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
در این صفحه آیهی «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» خدای مهربان میفرماید: بعضی غیر خدا را برای خدا شریک میگیرند. مثل خدا او را دوست دارند. هرچیزی، افراد، بت، پول، ریاست و مقام است، برای خدا شریک قائل میشوند. برای خدا شریک قائل نشویم. خدا باید مرکز و اصل باشد. بعد میفرماید: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» اینکه ما مؤمن واقعی هستیم یا نیستیم یک علامت دارد. آنهایی که مؤمن هستند خدا را خیلی دوست دارند. کلمه عشق در نهج البلاغه و در کافی و روایات ما آمده ولی در قرآن نیامده است. شدت محبت را عشق میگویند. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» خیلی خدا را دوست دارند.
شریعتی: در پنجمین دوره ختم قرآن کریم که قرار است هر هفته یادی کنیم از علمایی که به معارف قرآن و اهلبیت(ع) خدمت کردند و خدمات ارزنده و فراوانی انجام دادند، این هفته رسیدیم به آ میرزا جواد آقای ملکی تبریزی که قطعاً مخاطبین عزیز ما هم با تألیفات بسیار تأثیر گذار ایشان آشنا هستند و هم با چهره برجسته ایشان آشنا هستند. از شما هم قدری در مورد این عالم برجسته بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: از افرادی که در معارف و عرفان و سیر و سلوک و اخلاق فوق العاده بودند، مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی شاگرد ملا حسین قلی همدانی بودند که در قم شاگردان برجستهای تربیت کردند. مرحوم میرزا جواد آقای ملکی، مصداق همین آیه بودند«وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ». در حالات ایشان نوشتند که وقتی سحر بلند میشدند، معمولاً دو سه ساعت قبل از اذان صبح بلند میشدند. دور حیاط و حوض میگشتند و با خدا مناجات می کردند. در سحر میگفتند: گر بشکافد سر و پای من جز تو نیابند در اعضای من! روز آخر که داشتند از دنیا میرفتند، شاگرد ایشان مرحوم حاج آقا حسین فاطمی بود که ایشان هم استاد اخلاق بسیاری از بزرگان بود. ایشان وضو گرفتند و در رختخواب آماده شدند، الله اکبر را که برای نماز گفتند، روحشان به ملکوت اعلی عروج کرد.
روز عید غدیر خیلی اطعام و مهمانی سفارش شده است. در عید غدیر ایشان مهمانهای زیادی داشتند. همان روز بچهای داشتند که لب حوض رفت و در حوض افتاد و از دنیا رفت. ولی حلم و صبر و تسلیم و رضای ایشان اینقدر فوق العاده بود که بچه را یک گوشه نگه داشتند و سر و صدا نکنند و مهمانها ناراحت نشوند. ایشان فرمود: این مصیبت خیلی برای من سنگین است ولی روز عید غدیر خدا میخواست مرا امتحان کند و به من عیدی بدهد. حدیث داریم اگر بچهای در زمان زنده بودن ما از دنیا برود، از هفتاد بچهای که بعد از ما بمانند و در رکاب امام زمان باشند، ثواب بالاتری دارد. یعنی این حالت رضا و تسلیم ایشان مهم است. از مهمانها پذیرایی کردند و فردا خواستند که برای تشییع جنازه بیایند. انشاءالله خدا به ما صبر و حلم و رضا و تسلیم مرحمت کند.
شریعتی: از حضرت معصومه(س) برای ما بگویید.
حاج آقای فرحزاد: من چند نکته را عرض کنم. دهه کرامت چند سالی است جا افتاده است. از اول ذی القعده تا یازدهم ذی القعده است. ماه ذی القعده ماه امام هشتم(ع) است. چون وسط ماه ولادت است. 23 و 25 ذیالقعده زیارت آقا سفارش شده است. اول ماه ولادت خواهر بزرگوار ایشان، آخر ماه هم شهادت امام جواد(ع) سفارش شده است. محوریت امام هشتم(ع) است. دهه کرامت را مردمی برگزار کنیم. نگوییم فقط آستان مقدس قم، مشهد، یا امامزادهها برگزار کنند. همه مساجد، همه کانونها، همه ادارات، بسیج، دانشگاهها، همه جشن بگیرند و شادی کنند. فرمود: شیعیان ما از زیادی طینت و سرشت ما خلق شدند. علامتشان این است که در شادی ما شاد هستند و در غم ما غمگین هستند. اینکه برای امام حسین ده روز جشن بگیریم، برای امام رضا ده روز جشن بگیریم. عید غدیر در پیش است، بیست روز جشن بگیریم. ما نذورات و موقوفات برای روضه و گریه خیلی داریم. ولی برای جشن و شادی کم است. شادیهای حلال خیلی مهم است و جوانها را جذب میکند. اینها را توسعه بدهیم.
ما امامزاده خیلی داریم. ولی امامزادهای که بلافصل باشد. امامزادهای که مدح و ستایش فوق العاده از امام معصوم در مورد آن داشته باشیم و زیارتنامه معصوم برای آن باشد، خیلی کم داریم. سه امامزاده داریم که زیارتنامه معصوم از امام معصوم دارند. یکی حضرت معصومه(س) است. امام صادق جملهای فرمود و هنوز امام هفتم متولد نشده بود. فرمود: «و انَّ لنا حرماً و هو بلدة قم» برای ما اهلبیت خدا حرمی قرار داده و آن شهر مقدس قم است. قم آشیانه ما اهل بیت است. یعنی سرزمین قم و خاک قم مقدس است. بعد فرمودند: به زودی فرزندی از فرزندان ما در آنجا دفن خواهد شد که نام او فاطمه است. نام پدرش موسی است. «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنه باجمعهن» یعنی فراگیر بودن شفاعت این بانو به قدری فوق العاده است که جدش امام صادق میفرماید: تمام شیعیان عالم به شفاعت این بانو به بهشت میروند. اینکه بزرگان ما گریه میکردند و زیارت میکردند. من از همه خواهش میکنم، این برای ما ننگ است. در مملکت ما که مملکت اهل بیت است و زیر سایه امام هشتم، حضرت معصومه، احمد بن موسی هستیم، میلیونها نفر در مملکت ما هنوز مشهد نرفتند. هنوز به قم نرفتند. شاهچراغ نرفتند. در فامیل و بستگان و همسایهها رصد کنیم، هرکس نرفته او را بفرستیم. بعضی هستند الآن سی سال است هر شب جمعه قم میآیند. خدا میداند زائر اولیها که به قم میآیند چه گریهای میکنند و چه شوقی دارند. هزینه رفت و برگشت با خودشان است. سی هزار تومان هزینهاش است. ما سیزده هزار نفر را به قم تا الآن آوردیم. دو روز و یک شب نگه میداریم. برای هر زائری سی هزار تومان هزینه اسکان و خوراکش است. عزیزان پیامک میکنند به شماره 10000251، آنهایی که میخواهند ثبت نام کنند شماره 2 را ارسال کنند. آنهایی هم که میخواهند مشارکت کنند عدد 1 را ارسال کنند. اگر هزار نفر ماهانه نفری پنج تومان، ده هزار تومان، هرکس هرچقدر میتواند کمک کند، دهها هزار نفر را خوشحال میکنند. با این کار دل حضرت رضا و حضرت معصومه را خوشحال کردیم. هم ثواب آن زیارت در نامه عمل ما ثبت میشود. از همینجا شفاعت شروع میشود. شهید مطهری(ره) خیلی به مرحوم علامه طباطبایی ارادت داشتند. فرمود: جانم به قربان ایشان! پرسیدند: چرا اینطور نسبت به ایشان میگویید؟ فرمود: چون مرحوم علامه به قدری نسبت به اهلبیت خضوع و تواضع و ادب داشته که وقتی حرم میآمدند خاکها را میگرفتند و به سر و صورت میمالیدند و یک کار عجیبی که ایشان کرده بودند اینکه ماه رمضان قبل از اینکه افطار کنند زیارت میرفتند و منزلشان نزدیک حرم بود. ضریح را میبوسیدند و بعد میآمدند افطار میکردند. میگفتند: من میخواهم اول شروع افطارم تبرک معنوی داشته باشم. مرحوم بهاءالدینی و حضرت امام چه تواضع و ادبی نسبت به کریم اهلبیت داشتند. انشاءالله هم خودمان از این زیارت بهره ببریم، هم بانی شویم که دیگران به این زیارت بروند.
خدا را قسم میدهیم به علی بن موسی الرضا، به همه آنهایی که همسر ندارند، فرزند ندارند و شغل ندارند، مشکل دارند، فقر و گرفتاری و مشکل دارند، به همه لطف و عنایت بفرما. حاجت روا بفرما. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. باران رحمت بر ما نازل بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد همه ما را مشمول شفاعت مخصوص امام رضا و حضرت معصومه قرار بده. همه ما را اهل بهشت و عاقبت بخیر بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسین.