كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/05/27
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
پیداتری ز خورشید ای ماه بینشانم * * * تا از تو میسرایم گل میشود دهانم
معنای آدمیت فهم شکفتن توست * * * اردیبهشت محزون حوای مهربانم
فوارهی خروشی ای آه سرمهای رنگ * * * با روزهی سکوتت آتش مزن به جانم
با ابرها بگویید دست مرا بگیرند * * * از دودمان آهام ماندن نمیتوانم
بیرون شو ای همایون از پشت پردهی غیب * * * تا در سهگاه مستی شوریدهتر بخواند
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان عزیزم خانمها و آقایان، خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید مثل همیشه بهترینها نصیبتان شود. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما هم کاران عزیز و همهی بینندگان خوب و عزیز و مهربان عرض سلام داریم و آرزوی موفقیت. انشاءالله همهی عزیزان سر حال و خرم و شاداب باشند و گرفتاریها، مریضیها آفات بلاها از همه دور باشد و بهترینها را برای همهی عزیزان آرزو میکنم.
شریعتی: در ذیل بحث برکت در زندگی به بحث تقوا رسیدیم آثار و برکات تقوا را حاج آقا در جلسات گذشته به ما گفتند خیلی هم استفاده کردیم آن هایی که میخواهند عاقبت به خیر باشند باید اهل تقوا باشند، رهایی از بن بست از دیگر آثار تقوا بود نزول خیر و برکت از آثار دیگر تقوا بود و در جلسهی گذشته بحث نشاط و شادی و آرامش را مطرح کردید که آن هم در سایهی تقوا محقق میشود ان شاءالله همهمان اهل تقوا باشیم و جزء متقین باشیم که خداوند متعال متقین را دوست میدارد و حاج آقا اشاره کردند که محبوب خداوند متعال میتوان شد این گونه ببینیم که امروز برای ما چه به ارمغان آوردید حاج آقای فرحزاد در خدمت شما هستیم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. همانطور که اشاره فرمودید بحث ما در برکات و آثار فوق العادهی تقوا است ما در ماه رمضان گفتیم که روزه را خدا واجب کرده که به کلاس تقوا برسیم و در کلاس تقوا نمرهی خوب بیاوریم بلکه آیات قرآن ما داریم که همهی عبادات مقصدش تقوا است اوایل سورهی مبارکهی بقره خدای مهربان میفرماید «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/21) یعنی پرستش کنید، عبادت کنید پروردگار خودتان را و کسانی که قبل از شما بودند آنها را خدا تربیت کرده خلق کرده مقصد از عبادت و بندگی خدا رسیدن به کلاس تقوا است لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ یعنی فقط مربوط به روزه نیست یعنی کل عباداتی که خدای متعال به ما لطف کرده امر فرموده و تکلیف بر ما واجب کرده برای رسیدن به کلاس تقوا است یعنی از آتش جهنم جدا شویم از گناه جدا شویم، از رذائل و بدیها جدا شویم به یک معنا از جهنم جدا شویم، یعنی مقصد تمام بندگیها و انجام واجبات رسیدن به کلاس تقوا است. یعنی به کلاس تقوا برسید. طبق آیات و روایات فراوان خدای متعال از اهل تقوا میپذیرد و افرادی که متقی هستند یک نکتهی قشنگی است که بینندههای عزیز هم توجه داشته باشند که ما نماز میخوانیم، روزه میگیریم، ذکر میگوییم، دعا میکنیم، صله رحم میکنیم، زیارت میرویم، قهراً همهی عزیزان کار خیر در زندگیشان دارند از کجا بفهمیم که این کارهای ما مهر قبولی میخورد یا نمیخورد زیاد هم میپرسند معیار خوبی است و سوال به جایی هم است که ما حج میرویم، عمره میرویم، زیارت امام هشتم الحمدلله میلیونی زائر میروند جاهای مختلف عتبات عالیات یا میلیونها نماز میخوانند روزه میگیرند کارهای خیر میکنند احسان میکنند ما از کجا بفهمیم که اینها قبول است یا نه. ما هم آیهی قرآن داریم همه روایات، معیار و سنجش پذیرش اعمال به مقدار تقوای آن شخص بستگی دارد یعنی اگر هر چه قدر نماز ما، دعای ما، زیارت ما، حج ما، روزهی ما، ما را از گناه فاصله انداخت از بدیها رذائل اخلاقی ظلم خیانت دروغ بدیها جدا کرد این علامت قبولی است علامت رشد است علامت این که خدا قبول کرده و الا اگر کسی برود عمره حج زیارت نماز همان آدم قبلی که بوده است هیچ فرقی نکرده این علامت عدم پذیرش است، چهل سال نماز میخواند، روزه میگیرد، دعا میخواند، ذکر میگوید، توسل دارد، ولی همان دروغ را دارد همان حرام خوری را دارد همان بداخلاقی را دارد همان حقه بازی و کلک را دارد فرق نکرده بلکه عقب رفته بدتر شده که بهتر نشده این قطعاً مردود است اعمالش. این جا هیچ شکی نیست انما در قاعدهی ادبیات عربی حصر را میرساند اِنَّما یعنی این است و جز این نیست یَتَقَبَّل اللهُ مِنَ المُتّقین خدای متعال نفرموده که من هر کس هر نوع عملی و هر کسی باشد از هر کس قبول میکنم خدای متعال هم شرایطی دارد برای هر عبادتی و هر کاری این است و غیر از این نیست من قبولی میکنم از تقوا. شرط مهم قبولی عمل تقوا است. یعنی اگر این اعمال ما ما را از گناه بازداشت آن حالت ترمز و بازدارندگی از گناه را در ما ایجاد کرد شک نکنید ما به طرف خدا میرویم قربة الی الله است نزدیک میشویم رشد میکنیم سوال کردند که از کجا بفهمیم نماز ما قبول است یا نه فرمود خدای مهربان در قرآن میفرماید «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» (عنکبوت/45) اگر میبینید نماز شما بازدارندگی از فحشا و منکر و بدیها دارد، آن چند هزار مسئله ای که گفتهاند همهاش درست است شما رو به رشد است دارید میروید بالا آن مسائل هم درست است قبول است ولی هر چه هم عبادت میکند به قول بزرگی فرمود میآید از خدا زور بگیرد قدرت کسب بکند که به مردم بیشتر ظلم بکند، بیشتر خیانت بکند، بیشتر کلک بزند نماز را هم وسیلهی دنیا قرار داده وسیلهی گناه قرار داده، او قطعاً رو به عقب است جلو نرفته معیار پذیرش نمازهای ما، حج ما، زیارت ما، اعمال ما، عتبات ما، مجالس اهل بیتی که میرویم باید ما را باز بدارد، ما یک قند میخوریم قندمان میرود بالا یک حبه قند در بدن ما اثر دارد آن وقت دهها سال نماز روزه ذکر دعا نباید اخلاق ما را عوض بکند؟ نباید گفتار ما عوض شود؟ بدیها برود کنار کم بشود؟ نمیخواهم مایوس بکنم. کسی کار خیر را باید انجام بدهد منتها کار خیر را وسیله ای قرار بدهد رو به رشد باشد جلوتر برود درجا نزند عقب گرد نکند.
شریعتی: یک مقداری از این ما وارد بطنش شویم و عمیق شویم.
حاج آقا فرحزاد: بله این نماز و عبادات ما را تکان بدهد ما را به ترک گناه وا بدارد همهاش وجدانمان بیدار شود بگوید تو که نماز میخوانی چرا دنبال مال حرامی؟ چرا دنبال دروغ هستی؟ چرا دنبال خیانت هستی؟ این اعمال همهاش چکش را میزند به این ندای الهی عمل بکنیم و جواب بدهیم. شرط قبولی اعمال مطلق نیست. شرط قبولی اعمال این است که انسان با تقوا باشد پرهیز از گناه بکند. ما روایاتی داریم که قَلیلُ العَمَلِ مَعَ التَّقوا مَقبولٌ خَیرٌ مِن کَثیرِ العَمَلِ بِلا تَقوا پیغمبر خدا فرمود اگر اهل تقوا یک عمل کم هم انجام بدهند ولی تقوا داشته باشند، آزار و اذیتشان به کسی نرسد ظلم نکنند اصلاً ظلم نکردن خیلی نکتهی مهمی است که آدم با تقوا شرط مهماش این است که آزار و اذیتش به دیگران نرسد. مولا امیرالمومنین سلام الله علیه جملهی زیبایی دارند میفرماید الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِهِ مسلمان واقعی مومن واقعی آن کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند در آسایش باشند نماز خوان واقعی مومن واقعی مسلمان واقعی و متقی واقعی کسی است که اذیت و آزارش به کسی نرسد. پیغمبر خدا فرمود اَفضَلُ الجِهادِ، مَن اَصبَحَ لا یَهُمُّ بِظُلمِ اَحَد یعنی بالاترین جهادها این است که کسی صبح بکند قصدش این باشد که اذیت و آزار به کسی نرساند، زیر پای کسی را خالی نکند، کسی را زمین نزند نان کسی را قطع نکند، آبرویش را نبرد، قصدش خیر رساندن به دیگران باشد. این بالاترین جهادها است هم او خیلی از مراحل را رد کرده است پیغمبر خدا فرمود عمل کم ولی با تقوا یک سبحان الله یک نماز واجب فقط به واجبات تنها اکتفا بکند ولی آزار و اذیتش به کسی نرسد واقعاً همه از او راضیاند عمل کم با تقوا بهتر است از عمل فراوان و زیادی که بدون تقوا باشد در روایت دیگر فرمود وَکَیفَ یَقِلّ ما یَتَقبّل فکر نکند که آدمهای با تقوا دو رکعت نماز خواندهاند یا یک ذکر گفتهاند فرمود چیزی که پذیرفته شود فکر نکنید کم است چیزی که خدا پذیرفت بزرگ است چون بزرگ پذیرفته عملی که پذیرفته شود حتی یک روایت دیدم که امام صادق علیه السلام فرمود گاهی بنده ای دو رکعت نماز خالص میخواند که فقط لله است خدا به خاطر آن بهشت را بر او واجب میکند یعنی اگر نمازی که بدیها را برای ما باز داشت بهشت برای ما واجب میشود.
شریعتی: یعنی دو رکعت نماز مقبول ممکن است ما را از همهی مراحل به سادگی بگذراند.
حاج آقا فرحزاد: بله میگذراند. به شرطی که نماز واقعی باشد یعنی ما را از گناه جدا کند از بدیها جدا کند نماز واقعی ما را به توبه وا میدارد ما را وصل میکند به خدا ما را وصل میکند به بهشت اینها را ما شک نکنیم. اگر کسی ما همه دنبال کرامت هستیم دنبال عزت هستیم الآن همهی افرادی که دنبال مال هستند، مدرک هستند، ریاست هستند، پست هستند، مقام هستند، برای این که به کرامت انسانی برسند و عزیز شوند پیش خلق عزیز شوند پیش خدا عزیز شوند پیش همه عزیز شوند، عزت و کرامت را همهی انسانها دنبال میکنند و دوست دارند از همه پیشرفت بکنند از همه گرامیتر باشند محترمتر باشند چه کسانی پیش خدا از همه عزیز ترند؟ از همه محترمترند؟ این آیه را شاید همهی عزیزان حفظاند «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم» (حجرات/13) تعبیرهای دیگر را خدای متعال نیاورده، خیلی از تعبیرها کسی که بیشتر عمل بکند، بیشتر کار بکند، کسی که بیشتر تلاش بکند خیلی واژههای دیگر را میتوانیم بیاوریم خدای مهربان میفرماید که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا » (حجرات/13) ما شما را خلق کردیم و زن و مرد مونث و مذکر خلق کردیم و شما را قبیلهها طایفههای مختلف، شکلهای مختلف، زبانها و نژادهای مختلف برای این که شناخته شوید، اگر همه یک رنگ و یک لباس و یک جور و یک فرم بودند اوضاع به هم میخورد حکمت خداست که مرد بیافریند زن بیافریند کوچک و بزرگ قدهای مختلف رنگهای مختلف اینها حکمتهای الهی هستند، برای این که شناخته شوید این آیهشان نزولش این است که در آن زمان هم بوده این زمان هم است خیلیها به زیبایی مفاخره میکنند، خیلیها به پول، به مقام، به پست، به نژاد، به این که من از فلان فامیل هستم، به فلان کس نسبت دارم اینها هیچ معیار حق و باطل نیست اینها هیچ معیار رشد و پیشرفت نیست هیچ معیار حقانیت نیست و عزت و کرامت پیش خدای متعال است. خدای متعال میفرماید ما مرد و زن خلق کردیم قبائل مختلف شعبههای مختلف انواع و اقسام خلقتهای مختلف برای این که شناخته شوید اما چه کسی از همه پیش خدا عزیزتر است؟ سرافرازتر است؟ محبوبتر است؟ معیار چیست؟ میفرماید هر کس که پرهیز از گناه بیشتر دارد تقوایش بیشتر است خویشتن داری در معرض گناه بیشتر است آن از همه پیش خدا عزیزتر است با هر رنگ و با هر نژادی که باشد زن باشد یا مرگ باشد چه بسا یک خانم ممکن است از همه با تقوا باشد پیش خدا عزیزتر باشد. جوان باشد یا پیر باشد سن و سال، رنگ، ثروت، نژاد، محبت، ظاهر هیچ معیار نیست معیار هر کس که با تقواتر است این آیهشان نزولش هم همین است در آن زمان جاهلیت هر کسی مباهات و افتخار میکرد من زنگم سفید است، نژادم چنین است، آباء و اجدادم چه کسانی بودند، سفیدها بر سیاهها خودشان را برتری میدادند، آدمهای زیبا بر نا زیبا اینها را همه را بر هم زده اسلام. معیار تقوا است
شریعتی: بین خودمان هم است گاهی به علممان مینازیم به ثروت و زیباییمان مینازیم
حاج آقا فرحزاد: بله ممکن است علم خیلی دارد اما تقوا ندارد ارزش ندارد حتی اگر عالم باشد رُبَّ عالِمٍ قَد قَتَل جَهلُهُ یعنی چه بسا عالمی که جهل او او را از پا در آورده است یعنی علمش به درداش نخورده. اگر علم در کنار تقوا قرار بگیرد به درد میخورد. شیطان ابلیس علمش خیلی زیاد است یک شهر عربی است لو کان للعلم من غیر تقی شرف لکان اشرف خلق الله ابلیس شاعر عرب میگوید اگر علم و دانش بدون تعقل بدون تقوا شرافت باشد شیطان باید از همه بالاتر و برتر باشد. شیطان از اول خلقت بوده با خیلی انبیاء نشست و برخاست داشته با خدا با ملائکه نشست و برخاست داشته شش هزار سال عبادت کرده هم از نظر عبادت خیلی فوق العاده بوده هم از نظر علم. علم و عبادت را جمع کرده شش هزار سال عبادت حضرت امیر سلام الله علیه در خطبه قاصدیه نهج البلاغه میفرماید نمیدانیم از سالهای دنیایی بوده یا از سالهای آخرتی. چون در آسمان عبادت میکرده شش هزار سال آسمانی بوده. دو رکعت نمازش چهار هزار سال طول کشیده عبادت منهای تقوا آدم را نجات نمیدهد. شیطان کلماتی دارد که علمای بزرگ احادیث ابلیس را جمع کردهاند با انبیاء حرفهای خیلی پختهای زده و خدا هم گفته درست است حرف هایش میفهمد اما عمل ندارد تقوا ندارد. بدون تقوا محال است علم داشته باشی زیبایی داشته باشی هنر داشته باشی جمال داشته باشی ولی اگر خودش را از گرداب گناه منجلاب آتش جهنم بیرون نیاورد فایده ای ندارد همان علماش او را به سرازیری میبرد. علم باید همراهاش تقوا باشد عبادت باید همراهاش تقوا باشد پرهیز از گناه باشد این وصیت تمام انبیاء اولیاء علماء سیر و سلوکیها علم همراهش باید تقوا باشد تقوا است که آدم را نجات میدهد اگر تقوا داشت آن علمش هم نافع میشود آن عبادتش هم به او رشد میدهد. ما در کنار اهل بیت فراوان افرادی داشتیم که عنوانهای ظاهری نداشتند ولی بر اثر تقوا بهترین عبد خدا شدند و به این اکرمکم نائل شدند آن قدر محترم بودند که پیغمبر و امام اینها را تشویق کردهاند تشکر کردهاند من نمونه هایش را هفتهی قبل عرض کردم مثلاً بلال حبشی سیاه چهره بوده غلام بود برده بود بعد آزاد شد و بعد پیغمبر او را به عنوان موذن و اذان گو مطرح کرد که جالب است که حتی اشهد ان لا اله الا الله مخرج شین را نمیتوانست بگوید میگفت اسهد ان لا اله الا الله ولی تقوا و ایمان فوق العادهای که داشت شد عزیز پیغمبر شد عزیز اهل بیت، که همه جا پیغمبر و اهل بیت از او حمایت کردند و از او مدح و تعریفهای فوق العاده کردهاند مثلا قنبر غلام بوده غلام مولی امیرالمومنین بوده با اهل بیت محشور میشود، فضهی خادمه کنیز بوده در خانهی اهل بیت خدمت گزار بوده کلفتی میکرده، نوکری میکرده، به عنوان کلفت و برده و کنیز خدمت گزار اهل بیت بوده ولی شبی که این بزرگواران نان جو خودشان را به این مسکین یتیم و اسیر دادند این بزرگوار هم این انفاق و سخاوت و فداکاری را کرد و ما روایت داریم فضائلی که در سورهی مبارکهی هل اتی وارد شده برای این خانم هم است، به خاطر این که پا به پای اهل بیت آمده گناه نکرده معصیت نکرده کار بد نکرده و فداکاری و ایثار کرده حدیث داریم هر کس هم در این مسیر قرار بگیرد جَرَت فی کُلِّ مومِنٍ و مؤمِنة یعنی مسیر تقوا مسیر فداکاری و گذشت هر کسی برایش پیش بیاید خدا همان کرامتها همان فضائل هم نشینی با پیغمبر و اهل بیت که مقام کسی نیست آیه ای که در قرآن مکرر تکرار شده «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ» (توبه/36) بدانید خدا با چه کسانی است خدا با متقین است خدا که با متقین باشد 124 هزار پیغمبر هم با او هستند خدا که باشد یعنی چهارده معصوم هم هستند همهی خوبا هم هستند همهی فرشتهها هم هستند آدم با تقوایی که از خدا میترسد گناه نمیکند فکر نکند پشتش خالی است خدا و همهی خوبهای عالم و همهی انبیاء و همهی ما پشت سرش هستیم خیلی باید دلش محکم و قرص باشد. من یک نمونه ای از اهل تقوا که چون نزدیک شهادت امام صادق علیه السلام هستیم ما همین جا این تلنگر را به بینندههای عزیز بزنیم که ایام صادقیه را عزیزان ارج بنهند، اهمیت دهند، جمعهای که پیش رو است شهادت رئیس مذهب ما امام صادق علیه السلام است که عمدهی احکام ما و معارف ما از این امام بزرگوار است روایاتی که از امام صادق رسیده یک طرف روایاتی که از سیزده معصوم دیگر رسیده یک طرف، یعنی این قدر روایات فراوان است و این قدر ایشان شاگرد زیاد تربیت کرده چون شرایطی برای حضرت پیش آمد که فرصت پیدا کردند معارف مکتبشان را رواج دهند و به همه برسانند این است که ویژه باید برای امام صادق عزاداری کرد، مجالس گرفت، شرکت کنند عزیزان و تکریم بکنند یکی از نمونههای خیلی عالی از شاگردانی که امام صادق علیه السلام تربیت کردهاند شخصیتی است به نام عبدالله بن ابی یعفور یک انسان معمولی بوده ولی بر اثر تقوا بر اثر پیروی از امام صادق علیه السلام به جایی رسیده که حضرت هم با نانهایی که برای خودش یا دیگران میفرستادند از ایشان تشکر میکردند و هم این که بعد از مردنش هم حضرت تعریفهای عجیبی از این شخصیت کردهاند اولاً این شخصیت خیلی هم تعبیر روایت این است بیشتر عمرش مریض بوده است بعضیها هستند کلکسیون بیماریها هستند او هم جزء همانها بوده ناراحتی سردرد، معده، گوارشی، چشم پا درد یعنی دائم المریض بوده است مرحوم آیت الله بهاء الدینی خدا رحمتشان کند ایشان هم خیلی مریضیهای طولانی و ممتدی داشتند ایشان میفرمود حضرت امام رحمت الله به من میفرمودند من هر موقع یادم میآید شما مریض بودید یک موقع یادم میآید یک سردرد بیست ساله داشتم مکه که مشرف شدم لطفی شد و آن سردرد من خوب شد میخواهم عرض کنم که ممکن است کسی ولی خدا هم باشد آدم خیلی خوبی هم باشد اهل گناه و معصیت هم نباشد ولی ابتلائات و سختیها رشد آور است و جلوی طغیان نفس و هوا و هوس را میگیرد گاهی خدا ما نمیدانیم که آیت الله بهاء الدینی میفرمود من حتما میدانم حکمت و لطف خداست شاید من نفسم شلوغ کاری میکرد اگر این مریضیها و ابتلائات را نداشتم.
شریعتی: ما همیشه گفتهایم که بر اساس این معیارها با دیگران قضاوت نکنیم که آدم بدی بوده یا خوب بوده.
حاج آقا فرحزاد: همین آقای عبدالله بن ابی یاکوب به امام صادق علیه السلام عرض کرد من خیلی مریضی کشیدهام دائم المریضم حضرت فرمودند که آن چه که خدا برای مومن میبُرد خیر او است اگر بداند که مومن چقدر در این ابتلائات برایش خیر و برکت و صلاح و عافیت است در آینده، آرزو میکند که کاش با قیچی تکه تکه میشدم، یعنی پشت پرده را ما خبر ندارم اَلبَلاءُ لِلوَلاء واقعا هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند ممکن است بلاء به تن بخورد اما روح انسان معنویت انسان باقیات صالحات انسان آخرت انسان رشد پیدا بکند گفت:
این بلای دوست تطهیر شماست * * * علم او بالای تطهیر شماست
خدای مهربان به بندههایش خصوصاً مومنین و متقین فوق العاده نظر دارد و مهربان است ایشان اولاً خیلی مریضیهای طولانی داشته یک موقعی امام صادق علیه السلام نامه نوشتند فرمودند اُنظُر بِما بَلَغَ علی علیه السلام عِندَ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما بَلَغ فرمودند نگاه کن امیرالمومنین علی علیه السلام چه کار کرد که عزیز خدا شد پیش پیغمبر این قدر مقرب شد شده جان پیغمبر برادر پیغمبر نزدیک ترین فرد به پیغمبر چه کار کرده حضرت علی؟ امام صادق علیه السلام همین نکته را پرده برداشتند فرمودند فَإِنَّ عَليّا عليه السلام إِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ و َأَداءِ الامانَةِ مولا امیرالمومنین علیه السلام با صدق گفتار و امانت داری به این مقام رسید که حدیث در سفینة البحار کلمهی عبد حالات همین عبدالله بن ابی یافو و در کتابهای متعدد روایات ما آمده به صدق حدیث و امانتداری این دو واژهی مهم دو بال تقوا راست گویی و امانت داری است آدمی که راست بگوید حدیث داریم مَن صَدقَ لِسانِهِ زَکی عَمَلِه کسی راست گو باشد عملش هم پاک میشود چون آدمی که راست میگوید هیچ وقت جرئت نمیکند کار خلاف بکند آن جوانی که آمد به پیغمبر گفت یک نصیحت کوچک بکنید تا من عمل کنم فرمودند راست بگو دروغ نگو رفت شراب بخورد قمار بکند کار خلاف بکند دید باید راستش بگوید همین راست گویی زبان که درست شود عمل هم درست میشود همین نجات میدهد عملش هم پاک میشود راست گویی و امانت داری این دو بال مهم اهل تقواست و این هم روایت جالبی است که یک موقعی عبدالله بن ابی یعقوب آمد خدمت امام صادق علیه السلام به حضرت گفت من دربست تسلیمم. این دربست تسلیم بودن خیلی مهم است این که انسان چون و چرا نکند، حتی گاهی هم ممکن است هوا و هوس برایش غالب شود اما نگوید این اشکال دارد یا حلال را حرام بکند حرام را حلال بکند بگوید ربا حلال است دزدی و خیانت حلال است نه اگر هم یک وقت زمین بخورد اعتقادی به حرمت داشته باشد یعنی باور کند حرف خدا و پیغمبر را قبول کند، این شخصیت به قدری اعتقادش بالا بود، قسم خورد به امام صادق علیه السلام گفت و الله لَو فَلَقتَ رُمَانَة نِصفَین فرمود به خدا قسم یابن رسول الله اگر یک اناری را نصف بکنی شما بفرمایی نصفش حلال است نصفش حرام من میپذیرم تسلیم میشوم حالا از یک باغ از یک درخت از یک آب این معامله را این طور بکنی این طور بکنی حرام است صیغهی عقد را میخوانی خانم حلال است نمیخوانی حرام است چه کسی گفته؟ چرا گفته؟ چرا چنین گفته؟ خب خدا گفته این تسلیم بودن ما همهاش خیلیهایمان لنگ هستیم چرا نماز را واجب کرده؟ چرا سه رکعت؟ چرا دو رکعت؟ چرا نماز ظهر را یواش بخوانیم آن را بلند بخوانیم؟ این چرا چراها را خیلی دارند.
شریعتی: خیلی جاها در مورد حرامها دنبال مجوز میگردیم که حلالش بکنیم.
حاج آقا فرحزاد: بله متاسفانه تسلیم بودن. مغز تقوا تسلیم بودن است انسان تسلیم باشد یعنی قبول بکند و در توانش که دارد عمل بکند فرمود والله اگر یک انار را نصف بفرمایید بگویید نصفش حلال نصفش حرام من چون و چرا نمیکنم حضرت آن قدر خوشحال شدند دو بار فرمودند رَحِمَکَ الله رحمت خدا شامل حالت باشد و در یک روایت دیگری حضرت فرمودند که من کسی را سراغ ندارم که مطیعتر در میان اصحاب و جمع ما باشد از عبدالله بن ابی وفا یعنی از همهی دوستان او عرض من را بیشتر گوش میدهد و از همه مطیعتر است یک خاطرهی جالب هم ایشان دارد در روایت داریم که یک کسی گرفتاری داشته از دادگاه به عبدالله بن ابی یعفور گفت شما بگو شاهد بشو برای من شهادت بده تو که میدانی من این کار را نکردهام و طرف دروغ میگوید گفت باشد آمد شهادت بدهد پیش قاضی اتفاقاً قاضی هم همسایه خود عبدالله بن یعفور بود با او آشنا بود آمد در محکمه قاضی شهادت داد که حق با ایشان است آن دیگری اشتباه میکند جناب قاضی ابو یوسف قاضی اهل سنتگفت من همسایهی دیوار به دیوار تو هستم در صداقت و راستگویی تو هیچ شکی ندارم که تو راست گویی آدم خوبی هستی شبها بلند میشوی با خدا راز و نیاز داری صدای عبادت و نماز شبت را میشنویم در پاکی و خوبی تو هیچ شکی ندارم الا یک چیز مانع شده که من شهادت تو را قبول بکنم، چون که شما شیعه هستی پیرو امام صادق هستی مکتب ما را قبول داری این مانع است که شهادت تو را قبول بکنم. در همین سفینه کلمه عَبَدَ را به جای او آورده عبدالله ابی یاکوب بعد از شنیدن این جمله شروع کرد گریه کردن به قدری گریه کرد که اشک به پهنای صورتش را پوشاند جناب قاضی گفت من بی ادبی نکردم من از نظر قانون خودمان چون شما هم کیش ما نیستی من شهادتات را نمیتوانم قبول کنم، اما صداقت و راست گویی و آدم خوب بودنت را قبول دارم گفت نه من گریهام برای این نیست که شهادت من را رد کردی گریهی من برای این است که نسبت رافضی به من دادی، یعنی شما جزء پیروان اهل بیت هستی نَسَبتَنی اِلی قَوم اَخافُ اَن لا اَکونَ مِنهُم شما من را نسبت دادید به یک قومی که میترسم جزء آنها نباشم شما به من گفتی که شیعهی اهل بیتی پیرو اهل بیتی ناراحت شد از این که نکند شیعهی امام صادق نباشد گریه کرد از این که شهادتش را رد کرد ناراحت نشد ناراحتیاش از این بود که شما به من گفتی شیعهی امام صادق علیه السلام هستی شیعهی جعفر بن محمد هستی رافضی هستی نسبت تشیع به من دادی میترسم پیرو امام صادق نباشم پیرو اهل بیت نباشم و من پیش خدا شرمنده ام
شریعتی: یعنی نسبتی که به من دادید به این مقام و رتبه ای که دادم خیلی نسبت بلند و بالایی است.
حاج آقا فرحزاد: بله کلمهی شیعه یعنی پیرو شیعهی امیرالمومنین شیعهی امام صادق. فرمود امام صادق علیه السلام شیعیان ما کسانی هستند که اوامر ما را اطاعت کنند ولی اگر در بیشتر امور ما را مخالفت میکنند شیعهی ما نیستند ممکن است محب باشند، موالی باشند، دوست باشند، ولی شیعه کسی است که پیرو کامل اهل بیت باشد و جالب است یک نامه ای بعد از وفات این بزرگوار امام صادق علیه السلام نوشتند که خیلی تعریفهای فوق العاده از این شخصیت کردند بر اثر تقوا، صداقت راستی، تواضع و ادبی که این شخصیت داشت بعد از فوت او نامه ای به مفضل نوشتند که دوست او بوده فرمودند خدا از او باشد از دنیا رفت عهدی که با خدا پیغمبر و امامش بسته بود وفا کرد قبض صلوات الله علی روحه امام صادق فرمودند عبدالله ابی یعفور از دنیا رفت صلوات خدا بر روح و جانش باشد محمودالاثر آثار خوبی از خودش جا گذاشت مشکور السعی تلاشی که کرده همهاش قبول شده این خیلی مهم است دو رکعت نماز قبول باشد ما رستگاریم اما همهی کارهای او را حضرت تایید کردند مغفور له خدا همهی گناهانش را آمرزید مرحوما مورد رحمت خدا قرار گرفت برض الله و رسوله و امامهم خدا از او راضی بود پیغمبر از او راضی بود امامش از او راضی بود عجیب است این طور قطعاً شاید همین یک مورد داریم بظلالت من رسول الله ما کان فی عصرنا اصبح لله و لرسوله و لامامه منهم امام صادق علیه السلام فرمود قسم به این که من بچهی پیغمبر هستم جدم پیغمبر است از او متولد شدهام این که در زمان ما کسی مطیعتر از او نبود. تعبیر فوق العاده ای بود و برای پیغمبر از او مطیعتر من پیدا نکردم به امامش به خدا و پیغمبر مطیع ترین بود. فماذلک حتی قبضه الله الیه برحمته تا آخر عمرش با تقوا بود و مطیع بود تا به رحمت خدا نائل شد و خدا او را به بهشت خودش جا داد و سیره الله جنته و در کجا بهشت او را جا داد؟ این خیلی مهم است یک بزرگواری از اساتید ما خدا رحمتش کند همیشه میفرمودند که فاصله نگیریم از خدا و چهارده معصوم بعضیها میگویند ما کجا چهارده معصوم کجا ما کجا خدا کجا بلال حبشیها ثوبان داستانش را هفتهی قبل گفتیم قنبرها فضهها عبدالله بن ابی یعفورها از این نمونهها فراوان در تاریخ داشته ایم زن مرد عبد غلام تقوا بندگی خدا بندهای اختیاری را ببُریم عادت پرستی نفس پرستی مردم پرستی را خدا پرست شویم ببینیم خدا چه میخواهد قسم میخورد امام صادق علیه السلام خدا او را در بهشتی قرار داد کنار پیغمبر و کنار امیرالمومنین علیه السلام اسکنه الله بین المکسنین مسکن محمد و امیرالمومنین علیهما السلام امام صادق قسم میخورد جناب عبدالله بر اثر فرمان بردن و اطاعت بلاء فلان خیلی داشته است خدا او را جایی جای داده که یک طرف دیوار به دیوار همسایهی رسول خداست و یک طرف هم همسایهی دیوار به دیوار امیرالمومنین علیه السلام و ان کانت المساکن واحد و الدرجات واحد هر چند آن جا خانهها یکی است درجهها یکی است همه با هم هستند یک جا هستند فزاده الله رضا من عنده و مغفرتا من فضله برضای خدا رضایت از او را بیشتر بکند آمرزش را بر او بیشتر بکند به خاطر این که امامش که من باشد از او راضیام بر اثر تقوا، اگر کمی هم بندهای گناه را از خودمان جدا کنیم با چشم، زبان، دست، لقمهی حرام فاصله بگیریم خدا کمکمان میکند. خدا ترس باشیم. تقوا یعنی خدا ترسی. اگر خدا ترس باشیم خیلی خدا برایمان اهمیت میدهد، با هیچ کس هم خدا پیغمبر فامیل نیست هر کس تقوا داشته باشد از هر نژاد و فرقه ای باشد زن و مرد درجوار چهارده معصوم خدا به او جا خواهد داد.
شریعتی: خیلی ممنون انشاءالله روح تعبد و روح تسلیم و عبادت و خداترسی را خودمان تقویت کنیم به برکت آیات قرآن کریم و به برکت صلوات بر محمد و آل محمد بینندههای خوب برنامهی سمت خدا قرار روزانهی امروزشان صفحهی 177 است آیات ابتدایی سورهی مبارکهی انفال
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٢﴾ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿٣﴾ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿٤﴾ كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ﴿٥﴾ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿٦﴾ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿٧﴾ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿٨﴾
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
از تو درباره انفال] یعنی غنایم جنگی و هر گونه مالی که مالک معینی ندارد [می پرسند، [که مالک آنها کیست و چگونه باید تقسیم شود؟] بگو: [مالکیّتِ حقیقیِ] انفال ویژه خدا وپیامبر است، پس اگر مؤمن هستید [نسبت به انفال] از خدا پروا کنید و [اختلاف و نزاع] بین خود را اصلاح نمایید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید. (۱) مؤمنان، فقط کسانی هستند که چون یاد خدا شود، دل هایشان ترسان می شود، وهنگامی که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان می افزاید، و بر پروردگارشان توکل می کنند. (۲) هم آنان که نماز را برپا می دارند و ازآنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند. (۳) مؤمنان واقعی و حقیقی فقط آنانند، برای ایشان نزد پروردگارشان درجاتی بالا و آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است. (۴) همان گونه که پروردگارت تو را به درستی و راستی از خانه ات [به سوی جنگ بدر] بیرون آورد و گروهی ازمؤمنان [از رفتن به جنگ] ناخشنود بودند [همان گونه گروهی از آنان از کیفیتِ تقسیمِ غنایم جنگی ناخشنودند.] (۵) پس از آنکه حق [بودنِ انگیزه های رفتنت به جنگ بدر] روشن شد با تو در این حقّ [روشن و آشکار] مجادله و ستیزه می کنند [تا رأی خود را در ترک جنگ به عنوان اینکه جنگی نابرابر است، تحمیل کنند؛ چنان از شرکت در جنگ ترسیده بودند] که گویا به سوی مرگ رانده می شوند و آن را با چشم خود می بینند!! (۶) و [یاد کنید] هنگامی را که خدا پیروزی بر یکی ازدو گروه [سپاه دشمن یا کاروان تجارتی قریش] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتید بر کاروان تجارتی قریش دست یابید، ولی خدا می خواست پیروزی در میدان جنگ را با فرمان نافذی [که دایر بر پیروزی مؤمنان و شکست دشمنان جاری ساخته بود] تحقّق دهد و ریشه کافران را قطع کند. (۷) تا حق را ثابت [و پابرجا و استوار نماید] وباطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند. (۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: انشاءالله به برکت قرآن خیر و برکت و سلامتی و توفیق نصیب همهی شما شود میدانم که خیلیها منتظرند از حاج آقا فرحزاد در فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنوند و بعد هم اشارهی قرآنی.
حاج آقا فرحزاد: بله در روایات داریم متعدد این تعبیر آمده که یکی از رمزهای اجابت دعا صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علی محمد و آل محمد است حتی اهل سنت هم شیعهها از پیغمبر خدا نقل فرمودهاند که بدون صلوات هیچ دعایی بالا نمیرود و اجابت نمیشود پیغمبر خدا فرمودند الدُّعا مَحجوبٌ حَتّی یُصَلّی علی محمد و آل محمد یعنی دعاهایی که میکنیم در پرده و حجاب میماند مگر این که در ضمن دعاهایمان ضمیمه کنیم صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد دعای مستجاب است و باعث میشود بقیهی دعاها هم اجابت شوند. این آیات ابتدائی سورهی مبارکهی انفال چند علامت برای مومنین خدای مهربان بیان فرموده است آیا ما مومن هستیم یا نیستیم نقل میکنند یکی از علمای بزرگ میخواست امتحان بکند که مومن است یا نه به کسی گفت این آیات را بر من تلاوت بکن ببینم آثار و برکاتی که این آیات دارد در من اثر میگذارد یا نه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» مومنون همانا این است و جز این نیست کسانی هستند که هر وقت ذکر خدا میشود یاد خدا میشود دلهایشان تکان میخورد میترسد، خیلی برنامهی سمت خدا را میبینند دل میدهند، گوش میدهند، تکان میخورند آیات خدا چه منظور آیات قرآنی است یا آیات الهی تذکرات نشانهها آثار و اتفاقاتی که میبینند تکان میخورند تلنگری به آنها میخورد بعضیها هستند بی خیال هستند تکان نمیخورند این علامت این است که ایمان نیست یا خیلی ضعیف است، مومنین کسانی هستند که ذکر خدا میشود یاد خدا میشود دلهایشان تکان میخورد منقلب میشوند، آیات الهی بر آنها خوانده میشوند تلاوت میشود یا آیات انفسی یا آیات آفاقی ایمانشان بالا میرود رشد پیدا میکند واقعاً تصمیم میشود فلان گناه را بگذارد کنار بهتر شود کارهایش بهتر شود ولو کم یک کم هم خیلی است یک کم هم از آتش فاصله بگیریم کم کم زیاد میشود، علامت دیگر مومن این است که همیشه در کارها توکلشان و پشت کارشان و امیدشان به خدای متعال است علامت دیگر میفرماید مومنین کسانی هستند که نماز را به پا میدارند از آن چه که خدا به آنها مرحمت کرده، نه فقط مال، آبرو دارد، جان دارد، بدن دارد، امکاناتی که خدا برایش فراهم کرده انفاق که میگویم فقط مال نیست آن چه که خدا نصیبشان کرده انفاق میکنند، این هایی که این پنج ویژگی را دارند یاد خدا اینها را تکان میدهد آیات الهی وقتی خوانده میشود ایمانشان زیاد میشود بر خدا توکل میکنند نماز را به پا میدارند و انفاق میکنند حقاً مومن هستند، برای اینها نزد پروردگار درجات بزرگی است، نمونهاش همین عبدالله بن ابی یعفور بود که عرض کردیم واقعا اگر کسی در مسیر تقوا و بندگی خدا قرار بگیرد خدا و اهل بیت و اولیاء خدا کماش نمیگذارند بالاترین نهایت درجهی قرب و مقام را به او مرحمت میکنند
شریعتی: انشاءالله به آن جایگاه و مقام برسیم با یک محاسبهی خیلی ساده میتوانیم انتهای برنامهی امروز دین داریمان را محک بزنیم چون خیلی امروز معیار دستمان آمد هم آیات قرآن کریم سراسر هم این نکاتی که شما اشاره کردید سراسر معیار بود و هم نکاتی که در مورد تقوا ما شنیدیم، معیار نه ثروت است نه زیبایی است نه علم است هیچ چیز معیار تقوا و خدا پرستی ماست. نکات پایانی شما را میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: در ماه رمضان ما معمولاً مهمان خدا هستیم یعنی مهمان به این معنا که همیشه مهمان خدا هستیم صاحب خانهی دیگری غیر از خدا نداریم در دیگری نداریم آن در را بزنیم ماه رمضان مهمانی ویژه بوده، یعنی خدا پذیرایی ویژه میکند ضیافت است یک موقعی ماه رمضان که تمام میشد دنبال این بودم که این مهمانی را میشود ادامه داد آدم یک جایی که میبیند سفره خیلی چرب است خیلی بهره برده دلش میخواهد بهانههایی را جور کند که همیشه در آن مهمانی باشد دنبال مدرکی میگشتم که میشود که کسی همیشه مهمان ویژهی خدای متعال باشد؟ یک حدیث قدسی پیدا کردم برای پاسخ این سوال که بعضیها هستند که همیشه مهمان خدا هستند در حدیث قدسی داریم که خدای متعال میفرماید أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی، و أهلُ شُکری فی زِیادَتی ما همهمان دنبال این هستیم که رشد و برکت و خیر زیاد شود و همیشه هم مهمان خود خدا باشیم مهمان ویژه باشیم خدای مهربان میفرماید که آن هایی که بند من هستند بند کس دیگری نیستند بند شهوات و پول و نفس و ریاست و مقام و پست و منیتها نیستند آن هایی که حرف من را گوش میدهند همیشه مهمان من هستند یعنی از سفرهی ویژهی الهی مرحمتهای الهی همیشه بهرهمند هستند همیشه استفاده میکنند یعنی دو چیزی است که ما همه دوست داریم همیشه مهمان خدا باشیم همیشه هم خزانهی خدا رو به رشد به ما سرازیر شود نعمتها لطفها و و الطاف معنوی و مادی به سر ما ببارد آن هایی که فرمان خدا را میبرند و نعماتش را هم شکر میکنند الحمدلله الهی شکر بحث شکر را مفصل گفته ایم از چیزهایی است که برکت و روزی را زیاد میکند اهل شکر همیشه در ازدیاد نعمتاند و اهل طاعت همیشه مهمان خدا هستند در حالات شیخ بهایی یا یکی از بزرگان نقل میکنند که اینها سفر زیاد میرفتند البته سفر برای این که معنویتش را بارور بکند سفرهای زیارتی یا سیاحتی که آثار خوبی باشد نه این که یک سفر بروم بار گناه روی دوشم زیاد بکنم، خیلیها برنامه ریزی میکنند میروند سفرهایی که غیر از گناه و معصیت در آن چیزی نیست کوله بار گناه را برمی گردانند میآورند سفر هم در آن عبرتی باشد، آموزش خوبی باشد تعلیم خوبی باشد چیز نوئی به دست بیاورد تجربهی خوبی باشد معنویتش بالا برود علم و دانشش افزوده شود، در حالات بزرگان نقل کردهاند اینها که سیاحت میکردند دنبال مردان الهی بودند یا آیات الهی را میخواستند کشف بکنند و تجربیاتشان بیشتر شود نقل میکنند شیخ بهایی رفت در بیابان رسید به چوپانی دید این چوپان آدم فوق العادهای است در فکر بود که نقطهی شروع گفتگویی را باز کند موقع نماز شد اذان ظهر شد که آفتاب به وسط آسمان رسید، دید این چوپان سر کرد بالا، آنهایی که فرمان من را میبرند همه وقت خدا با آن هاست گفت خدایا تو شاهدی که الآن وقت اداء امانت تو شده موقع اول ظهر نماز باید بخوانم ولی این گوسفندان امانت مردم است نمیتوانم رها بکنم ممکن است مشغول نماز شوم گرگی حمله بکند اینها را از بین ببرد، خدایا من اینها را به تو میسپارم خدایا اینها را حفظ کن گفت دیدم از دور یک گرگی آمد شروع کرد دور گوسفندان چرخیدن هیچ حمله به گوسفندان نمیکرد، خیلی تعجب کردم من هم آرام به او اقتدا کردم بعد از نماز گفتم من تعجب میکنم از کی تا به حال گرگها با گوسفندها آشتی کردهاند؟ گفت از وقتی که من با خدا آشتی کردهام اینها هم با هم دیگر آشتی کردهاند، اگر تو فرمان خدا را ببری این حدیث هایی که ما بارها خوانده ایم اَنَا مُطیعٌ لِمَن اطاعَنی من مطیع کسی هستم که اطاعت من را بکند پیغمبر خدا فرمودند کسی که تقوا داشته باشد دنیا و آخرت تحت فرمان اوست چرا در زمان ظهور امام زمان گرگ و میش در کنار هم دیگر زندگی میکنند؟ چون همه میشوند اهل تقوا هیچ حیوانات هم به هم صدمه نمیزنند تقوا عاملی است که اطرافمان را آرامش میدهد خوشی ایجاد میکند تجلی رحمت خدا میشود سعی بکنیم با تقوا به همهی خواستهها و آرزوهایی که داریم میتوانیم دست پیدا کنیم.