94/02/28-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - (دوستی با هم نشین خوب)
موضوع برنامه: دوستی با هم نشین خوب
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 94/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ما را کبوترانه وفادار کرده است *** آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا *** از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است
خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را *** در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود *** ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر *** قربان آن گلی که مرا خار کرده است
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا هستید تن تان سالم باشد و قلبتان سلیم و باغ ایمانتان آباد و خداوند پشت و پناه شما باشد خیلی خوشحالیم که در این لحظات و دقایق همراه شما هستیم و در کنار شما در این لحظات پایانی ماه مبارک رجب ان شاء الله خداوند متعال توفیق بدهد که از لحظه لحظه اش استفاده کنیم حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همکاران و همهی بینندگان خوب و عزیز و مهربان عرض سلام داریم در روزهای پایانی ماه رجب و ماه رحمت و برکت و ماه بزرگ خدا آرزوی موفقیت برای همهی عزیزان داریم ان شاء الله که توفیق توبهی کامل و برون رفت از همهی بدیها و معاشرت با بدها را خدا به ما مرحمت بفرماید و ما را با پاکیزگی آمادهی ورود به ماه شعبان و رمضان بکند.
شریعتی: ان شاء الله زیاد نمانده تا پایان ماه رجب همین کم را هم غنیمت بدانیم خوشحالیم خدمت شما هستیم بحث ما در مورد اهمیت دوست و پرهیز دوستی با افرادی که شاید خیلی مناسب مسیری که پیش روی ما است نیستند و ما را از راه به در میبرند نکات خیلی خوبی را شنیدیم امروز هم ادامهی بحث را خواهیم شنید.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که بینندگان عزیز بحثها را پیگیری میکنند جلسات گذشته دربارهی اهمیت پرهیز از دوستان ناباب و این که واقعا دین و دنیا و آخرت و ظاهر و باطن ما را از بین میبرند آتش برافروخته اند و سم مهلک بلکه بدتر از آتش و سم مهلک هستند تعبیری از پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم دیدم حضرت فرمودند مَن كانَ يُؤمِنُ باللهِ وَ اليَومِ الاخرِ، فَلا يُواخِيَنَّ كافراً وَ لا يُخالِطَنَّ فاجِراً (وسائل الشیعه: 16/265) تعبیر حضرت این است که کسی که خدا را قبول کرده کسی که آخرت و معاد را قبول کرده باید این گونه باشد یعنی کسانی که با بدها مینشینند کانه خدا را قبول نکردند و مومن نیستند یا آخرت را باور نکردند کسی که واقعا به خدا ایمان آورده به معاد ایمان آورده هیچ وقتنمی تواند با یک آدم کافر یا دشمن خدا برادری بکند یک موقعی ما داد و ستدی داریم تعامل داریم همسایهی ما است ولی رفاقت و دوستی و پیوند قلبی با دشمن خدانمی شود داشت باید فاصله بگیرد فرمود کسی که به خدا و آخرت ایمان دارد با کافر و بین خودش برادری قرار ندهد و او را دوست خودش قرار ندهد لا يُخالِطَنَّ فاجِراً با آدمی هم که فسق و فجور و گناه اندر گناه وجود زیاد دارد با او هم قاطی نشود بعد حضرت فرمودند و مَن كانَ اَخي كافِراً او خالَطَ فاجِراً كانَ كافِراً فاجِراً (همان) یعنی این یک چیز طبیعی است کسی که با کافر برادری ایجاد بکند و با کسی که فاسق و فاجر است قاطی شود او هم کافر میشود هم فاسق میشود.
شریعتی: به تعبیر حاج آقای میرباقری آن صف بندی را ما داشته باشیم با آنها.
حاج آقا فرحزاد: احسنت آن صف بندی در قلب مان حداقل باشد ممکن است من با یک کسی داد و ستد دارم معامله دارم ولی این پیوندی که با قلب به او ارادت بورزم یا معاشرتی که در من اثر منفی دارد آنها را باید لحاظ بکنم که آن اثرات منفی در من نباشد این را تقریبا بحثش را هفتهی گذشته عرض کردیم که خیلی اثرات مضرت باری دارد و این هفته میخواهیم خدمت عزیزان دوستان خوب دوستانی که روح ما هستند جان ما هستند ممد حیات اند و ما را احیا میکنند و زنده میکنند من همین جا نکتهای به ذهنم رسید عرض میکنم بعضیها هستند با خودشان قهر هستند خود ما دوست خوبی میتوانیم برای خودمان باشیم یا برای خودمان دشمن باشیم در وجود ما خدای متعال قلب پاکی وجدان پاکی قرار داده فهم و عقل و شعوری قرار داده که میتواند دوست خوب ما باشد این تعبیر زیبا از امام هشتم علیه السلام است حضرت میفرماید صَدِيقُ كُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ (اصول کافی، ج 1، ص 11، ح 4) یعنی در وجود ما خدا عقلی قرار داده که این دوست صمیمی ما است نوری قرار داده هیچ کسی را به گمراهی دعوتنمی کند یعنی وجدان پاک عقل پاک البته ما احتیاج به انبیاء و نور بیرونی هم داریم این طور نیست ما را بی نیاز بکند رسول باطنی در روایت داریم خدا دو حجت و راهنما گذاشته یک حجت درونی که عقل و فهم و درک و شعور ماست و یک حجت بیرونی که انبیاء و رسل و مربی و بزرگان هستند آنها را نشان میدهند و مطابق عقل و فطرت ما است این فطرت درونی و عقل ما دوست خوبی است زیر پا نگذاریم یعنی نور رانمی شود خاموش کرد این نور ما را راهنمایی میکند با خودمان هم دوست باشیم خودمان را جهنمی نکنیم این دوست خوبمان را جهنمی نکنیم با خودمان لج بازی میکنیم خودمان را اذیت میکنیم به خودمان ظلم میکنیم بالاترین ظلمها ظلم به نفس است این که ما در دعای کمیل میخوانیم ظَلَمتُ نَفسِی (دعای کمیل) من به خودم ظلم کردم چرا ما به خودمان ظلم کنیم چرا این بدن و روح و جانمان را آلوده بکنیم چرا این دوست صمیمی که همیشه با ما است و تا ابد خواهد بود او را آلوده بکنیم و با آتش جهنم بسوزانیم یک بزرگی از عرفا تعبیر قشنگی دارد میفرماید بزرگ ترین جهل این است که آدم خودش را پیدا نکند از خودش فاصله بگیرد این که در روایت دارد اگر آدم خودش را شناخت خدا را شناخته است خودش را پیدا کرد خدا را پیدا کرده همهی گم شدهها را پیدا کرده این کلام نورانی امیرالمومنین علی علیه السلام است خیلی دوست دارم یک موقع بحث خودشناسی از شیرین ترین مباحث اخلاقی و عرفانی است داشته باشیم میفرماید لا تَجهَلْ نَفسَكَ ؛ فإنَّ الجاهِلَ مَعرِفَةَ نَفسِهِ جاهِلٌ بِكُلِّ شَيء (غرر الحكم : ١٠٣٣٧) را هم بکشیم یعنی کسی که خودش را گم کرده خودش را پیدا نکرده یعنی دوست صمیمی را گم کرده کسی که خودش را گم کرده از خودش خبر ندارد این جاهل است به همهی چیزهای بیرونی همه چیز را گم کرده خدا را گم کرده فامیل را گم کرده دوستان بیرونی را گم کرده آخرت را گم کرده مبدأ معاد را گم کرده اول باید خودمان را پیدا کنیم از خود ما به خود ما نزدیک تر چه کسی است لذا فرمود کسی که جاهل به خودش است جاهل به همه چیز است و کسی که عارف به خودش است یعنی خودش را پیدا کرده همهی گم شدهها را پیدا کرده پس اول قدم در دوست یابی این است که خودمان را پیدا کنیم خوبیها و نکات مثبتی که خدا در ما قرار داده آنها را پیدا کنیم آنها را احیاء کنیم و با خودمان دوست باشیم اگر من قشنگ با خودم دوست بودم دیگر قشنگ با پدر و مادر دوست و رفیق و فامیل و همسایه و همسر با همه دوست صمیمی خواهم بود ولی اگر با خودم دشمن شدم با آنها هم دشمن خواهم بود لذا آن بزرگ کلام خیلی قشنگی دارد میفرماید هیچ وقت شده خودت را در آغوش بگیری و با خودت گپی بزنی و با خودت انس بگیری و خودت را دریابی که همهی گمشدهها در آن جا پیدا میشود در حالات یکی از بزرگان میدیدم گاهی ایشان دست خودش را میبوسیده میگفته این مال خدا است من از خودم هیچ چیز ندارم حول من قوهی من استاد بزرگواری داشتیم میآمدند دست او را میبوسیدند ناراحت میشد میگفت برو دست خودت را ببوس خودت را پیدا کن به جای این که دست دیگران را ببوسیم دنبال دیگران باشیم اول خودمان را پیدا کنیم.
شریعتی: شاید نکتهای که میگویند زیاد با خودمان خلوت داشته باشیم برای همان دوستی است.
حاج آقا فرحزاد: بله احسنت این که خلوت آن تجلیات خدا که در ما است که ما هیچ هستیم فقر محض عجز محض هستیم هم عجزمان را که کامل دریابیم هم دادههای خدا را که به ما مرحمت کرده ما لاشه هستیم هر چه هست اوست این را اگر کسی درک بکند به همهی معضلات و مشکلات فائق شده و همهی دردها درمان شده و لذا معرفت نفس اَلاَعلَی المَعَارِف بالاترین معارف است لذا پیدا کردن خود دوستی با خود ریشهی تمام خوبیها است ان شاء الله این را فراموش نکنیم البته باید بحث مستقلی در این مربوط داشت که امام هشتم علیه السلام فرمودند دوست هر انسانی عقل و فهم او است و دشمن او جهلش است این که جاهل است چراغ را خاموش کرده چیزی بلد نشده یا از عقلش استفاده نکرده گم شده این بزرگ ترین دشمنش است بعضی دشمنها گاهی فقط دشمن بیرونی نیست خودمان دشمن خودمان میشویم و به خودمان ظلم میکنیم پس خودمان را آلوده به گناه نکنیم خودمان را دوست داشته باشیم به خاطر خدا دادهی خدا است این خودش یک محبت مهمی است خودمان را در آغوش بگیریم با خودمان یک نفسی بزنیم این زیبایی عجیبی دارد چقدر به خود ما این آرامش میدهد دوستان بیرونی اگر کسی واقعا دوست خوب دارد کاملا قدر بداند و خدا را شاکر باشد و اگر دوست خوب ندارد با چنگ و دندان هم که شده دوست خوب تهیه بکند این کلام نورانی نهج البلاغه که دو هفتهی پیش اشاره کردیم أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاْخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ (نهج البلاغه، حکمت 12) بی عرضه ترین آدمها آن کسی است که دوست خوب برای خودش نتواند تهیه بکند و از آن بی عرضه تر کسی است که دوست خوب را از دست بدهد و گفتیم قطعا در مسیر راه و در راه و کنار ما خداوند دوستان خوب میگذارد و اگر نگذارد حجت تمامنمی شود آدم میتواند بگوید خدایا من کمک نداشتم همان طور که هفتهی قبل عرض کردیم کنار هر جهنمی و کنار هر طاغوتی یک آدم منفی و یک آدم مشاور ناباب بوده کنار تمام انبیاء و خوبها هم یک مشاور و معاون و وصی وزیر و کمک خوب بوده حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام وقتی خدا به او امر کرد که برو فرعون یاغی شده او را راهنمایی بکن فوری گفت خدایا «وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي، هَارُونَ أَخِي» (طه/ 30-29) درخواست کرد یعنی بدون کمکنمی شود گفت برادرم هارون را کمک من مشاور و معاون من قرار بده تمام انبیاء همراه و مشاور و معاون و وصی و کمک کار داشتند پیغمبر ما خدا وکیلی عندالله اگر امیرالمومنین در کنارش نبود معاون و مشاور و وزیرش نبود هیچ وقت کارش پیشنمی رفت لذا پیغمبر ما خودش را با حضرت علی عقد اخوت و برادری بست سلمان را با ابوذر مقداد را با عمار همین طور دو به دو اخوت ایجاد کرد برادری دوستی ایجاد کرد هر کسی را با سنخ خودش پیغمبر برادر کرد. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» (نور/ 26) گفت ذره ذره آن چه در عرض و سماست *** جنس خود را هم چو کاه و که رباست
نوریان مر نوریان را جاذب اند *** ناریان مر ناریان را طالب اند
و یکی از راههای دوست یابی این است که ما خودمان همین بحثی که الآن کردیم اگر خودمان را تمیز کنیم پیدا کنیم و پاکیزه شویم دوستان خوب سراغ ما میآیند سر راه ما بیشتر قرار میگیرند یک بزرگی فرمود دوستان بیرونی از انگیزههای درونی ما درست میشوند این حرف خیلی پختهای است یک بار دیگر عرض کردیم گاهی آدم خدا را میخواهد چندین سال امام زمان را میخواهد گاهی با اینها التماس میکند نتیجهی اجابت دعا و توسلش این است که دوست خوب استاد خوب سر راه شما قرار میدهد استاد و دوست خوب نتیجهی دعا و توسلات است نتیجهی پاکیزگی شما است شما هر چقدر خودت را تمیز میکنی دوست خودت را خودت را آشنا میشوی و تمیز میکنی سر راهت هم سنخ خودت را خدا در مسیرت قرار میدهد
شریعتی: پاسخ یکی از سوالات دوستان هم دادید که دوست خوب را کجا میشود پیدا کرد به نیت درونی ما و مسیری که میرویم برمیگردد
حاج آقا فرحزاد: احسنت یک بزرگی کلام خیلی قشنگی دارد شما فردا حرکت میکنی بروی مشهد در مسیر مشهد که قرار میگیری همهی اینها که در مسیر مشهد هستند با شما همراه میشوند تصمیم میگیری بروی کربلا همهی آنهایی که در مسیر کربلا هستند با شما برخورد میکنند مسیر کفرستان میروی مسیری که جاهایی که میروند دنبال گناه و معصیت در مسیر گناه کارها قرار میگیری الآن کسی تصمیم بگیرد کبوتر باز شود و جدش را بخواهد یا نخواهد رفت بیرون کبوتر بازها بازار کبوترها سر راهش قرار میگیرد کسی که دنبال اعتیاد میگردد خودش را گرفتار کرده ناخود آگاه در مسیرش معتادها سبز میشوند یعنی نیتهای ما فکر ما اندیشهی ما قصد ما و مسیری که انتخاب میکنیم بخواهیم یا نخواهیم مشابه همان راهی که انتخاب کردیم در مسیر ما قرار میگیرند سعی کنیم این یک واقعیتی است آیهی قرآن هم است اول هم خبیثات را میگوید «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» (نور/ 26) یعنی آدمهای خبیث که نیت خبث دارند فکر بد مقصد بد دارند با مسیر خبیثها و گناه کارها آشنا میشوند در مسیرشان قرار میگیرند آدمهایی که چاقو کش اراذل اوباش هستند در مسیرشان از همانها قرار میگیرند خود مان را تمیز میکنیم پاک میکنیم نیتمان را دوستان و رفقای خوب میآیند سر راه ما قرار میگیرند یک جملهی خیلی زیبا از آیت الله بهجت رضوان الله علیه یادم آمد ایشان میفرمودند این نکته خیلی قابل اهمیت است اگر کسی یک بار یک دوست خوب یا یک ولی خدا یک مومن واقعی یک آدمی که پاک است طیب است بی غل و غش است یک بار خیلی نکتهی مهمی است یک بار یک ولی خدا مومن بی غل و غش دوست واقعی اهل بیت شیعهی واقعی اهل بیت را پیدا بکند و با آن نیم ساعت بنشیند بهتر و بالاتر است از تمام کتابهای اخلاقی که مطالعه بکند خیلی قشنگ است این قدر تاثیر دارد چون به شما رنگ میزند رنگ آمیزی میکند آن ولی خدا یا آن دوست خوب « صِبْغَةَ اللَّـهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ صِبْغَةً» (بقره، 138) از خدا بهتر چه کسی میتواند ما را رنگ بکند رنگهای طبیعی بعد از مدتی از بین میرود با آب آفتاب و شستشو پاک میشود ولی اگر خدا اولیاء خدا را رنگ بکند با هیچ چیزی در عالم قابل پاک شدن نیست یک نشانهای از خودش به آدم میزند به تعبیری بلند میکند همان طور که گفتیم هامان مخ فرعون را زدند بدها مخ بدها را میزنند خوبها هم میآیند نور افشانی میکنند رنگ آمیزی میکنند این کلام خیلی پخته است که اگر ما یک ولی خدا یا یک دوست خوب پیدا کردیم نیم ساعت با او گپ و گفتگو کردیم نشستیم قاطی شدیم بهتر است از تمام کتابهای اخلاقی که فقط مطالعه کنیم بخوانیم چون او یک تصور و تصویر ذهنی در ما ایجاد میکند آن هم خوب است ما هفتهی قبل کتابها را معرفی کردیم چقدر هم تاکید کردیم آن کلام هم ما را به صاحب کلام میرساند نه این که کم در آن بگذاریم ولی چون این تجسم آن خوبیها است تجسم آن کتابها است یک موقع نقشهی قالی است یک وقت خود قالی است یک وقت نقشهی راه است یک وقت خود راه است هم نفسی با او رنگی که او میزند کلام با خود صاحب کلام خیلی فرق دارد ما خود صاحب کلام را نشستیم ما را رنگ زده لذا این تعبیر از آن تعبیرهای بسیار مهم در اصول کافی است مرحوم آقای دولابی هم خدا رحمتش کند روی این حدیث خیلی مانور میدادند که ما غافل شدیم از خیلی از عبادتها یکی اش همین عبادت است که امام صادق علیه السلام میفرماید لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَی مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِی نَفْسِی مِنْ عَمَلِ سَنَةٍ (کافی، ج 1، ص 39) اگر عزیزان زیرنویس هم بکنند این حدیث زیبا را از آن حدیثهای کلیدی و کاربردی است امام صادق سلام الله علیه میفرماید اگر برای من یک جلسهای پیش بیاید یک مجلسی باشد که من با یک مومن که به دینش اطمینان دارم بنشینم معاشرت مجالست بکنم یک جلسهای باشد من با یک دوست خوب مومن واقعی یک ساعت نیم ساعت یک جلسه بنشینم که به او اطمینان دارم مومن واقعی است برای من امام صادق از عبادت یک سال بالاتر است امام صادق سلام الله علیه که جان همهی ما به قربانش ثواب یک سبحان الله اش را درکنمی کنیم دو رکعت نماز امام که جان به همهی امام میدهد و ما درکنمی کنم میفرماید برای من امام صادق من یک مومن مطمئنی را پیدا بکنم یک گپ بزنم یک انس بگیرم یک جلسه برایش بنشینم برای من امام زمان برای من امام صادق برای من امیرالمومنین از عبادت یک سال بالاتر است تازه ما معتقد هستیم که امامان ما مبالغه و گزاف و زیاده گویی ندارند قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ (زیارت جامعه کبیره) یعنی حقیقت است ممکن است طرفنمی کشیده تنزل داده باشند ولی اضافه گویینمی کنند آن طرفش قطعی است به قول آقای دولابی برای امام صادق این قدر فایده دارد برای طرف مقابل چقدر فایده دارد آن را نفرمودند با یک سلمانی مقدادی مینشینند امام میفرماید برای من این قدر خاصیت و فایده دارد من چقدر شاد میشوم و کیف میکنم. واقعا من در مقدمهی کتاب نوشتم یکی از بزرگ ترین نعمتهایی که خدای متعال بی نهایت باید شاکر باشیم در مسیر راه زندگی ما قرار داده دوستان خوب و استادان خوب بوده که ما را رنگ زدند ما هر چه داریم به برکت آنها است آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه یکی از نزدیکان ایشان میفرمودند که ایشان همیشه برای پدر مادر برای استادان هر روز نماز زیارت عاشورا جامعهی کبیره دعا هر روز میخواندند هم نماز هم دعا هم زیارت به ایشان گفتم شما چقدر برای استادان و پدر مادر دعا میکنید فرمودند ما هر چه داریم از آنها داریم آنها ما را رنگ کردند بهجت تربیت کردند ما از خودمان چیزی ندارم قدرشناس آنها باشیم این خیلی مهم است این است که تعبیر عجیبی از امام صادق علیه السلام دیدم این هم از آن روایتهای ناب است که حضرت فرمودند اطلبْ مُواخاةَ الأتقياءِ و لو في ظُلُماتِ الأرضِ ، و إنْ أفنيتَ عُمْرَكَ في طلبِهِم (ميزان الحكمة ، ج 1، ص83) مواخاة یعنی برادری و دوستی است از کلمهی اخ است یعنی طلب کن دوستی و برادری با آدمهای باتقوا و مومن و پرهیزگار دنبالش باش کیمیا است گوهر ارزشمندی است خیلی گوهر ارزشمندی است یعنی طلب کن برو دنبالش امر کرده واجب است دوست خوب مثل اکسیژن است مثل آب است مثل غذا است حتی دوستان پایین تر مثل درمان و مسکن است درمان میکند حداقلش و خوبش اصلا شفا میدهد خوبش حیات میدهد امیرالمومنین علیه السلام تعبیری دارند مجالست با صاحبات فضائل مَعاشِرَة ذَوی الفَضائِل حَیاةُ القُلُوب (میزان الحکمه، ج 3، ص 1981) است در تعبیر دیگر فرمودند رُویتِ الحَبِیبِ جَلاءُ العَین دل را جلا و روشنی میدهد همان طور که سرمه نور چشم را زیاد میکند مسواک زدن تمیز میکند دندان را حتی به نور چشم هم کمک میکند دیدن دوستان خوب رویت آنها و معاشرت با آنها دل را جلا میدهد دل را سبک میکند ظلمتها را میبرد لذا امام صادق علیه السلام فرمودند که اطلبْ مُواخاةَ الأتقياءِ و لو في ظُلُماتِ الأرضِ در این دنیای بل بشو ظلمتها فسادها ظلمها خیانتها بدیها همه غافل شدند از دنیا دنبال دنیا میدوند کدام چراغ میتواند دست ما را بگیرد یک دوست خوب یک مومن خوب فرمود طلب بکن دوستی و برادری با اهل تقوا و پرهیز ولو در تاریکیهای دنیا.
شریعتی: این اطلب یعنی جزء دغدغه هایت باشد
حاج آقا فرحزاد: بله جزء واجبات ما باشد روی اعتقاد عرض میکنم دوست خوب از نماز مهم تر است از نماز واجب تر است از غذای شب واجب تر است چون همهی مشکلات معنوی و مادی ما را دوست خوب حل میکند.
شریعتی: وقتی که با او هم نشین میشویم از جنس شادیهایی که همه تجربه میکردند موقع افطار داریم حس خوبی دارد بعد از آن هم نشینی آن اتفاق میافتد.
حاج آقا فرحزاد: احسنت همین غصه گرفتاری مشکلات روحی جسمی به یک دوست صمیمی مطمئن قوی میرسی خیلی محسوس است همهی عزیزان شاید تجربه دارند یا فرزندی مادرش را مدتها نرسیده به مادرش میرسد چقدر احساس سبکی و آرامش و خوشی میکنند یا معلم و مربی اش را میبیند دوای غصهها را دنبال دوست خوب بگردیم بعد از این که میفرماید امر بکن طالب باش برو دنبال کن و إنْ أفنيتَ عُمْرَكَ في طلبِهِم تعبیر عجیبی است امام صادق علیه السلام میفرماید ولو این که عمرت را فانی کنی در پیدا کردن دوست خوب آقای قاضی فرمودند چهل سال امام صادق بالاترش را فرمودند ولو این که همهی عمرت را بگذاری هفتاد سال عمرت را بگذاری ولو یک دوست خوب پیدا بکنی یک استاد خوب پیدا بکنی هیچ ضرر نکردی به مقصد رسیدی تمام است دستت را در دست دوست خوب رفت به خدا و پیغمبر و همه راه پیدا کردی یک بزرگی کلام قشنگی دارد میفرماید اگر کسی به ولی خدا رسید به یک دوست خوب رسید دوست خوب و ولی خوب که وصل است اگر همهی عالم به او چنگ بزنند همه را بلند میکند چون به خدا وصل است ولی اگر به خدا و پیغمبر وصل نباشد خودش را هم میکشد پایین و همه را زمین میزند به آنهایی که اتصال دارند اگر وصل شویم همه مان را بلند میکنند بعد امام صادق بعد از این که فرمود ولو عمرت را فانی کردی در به دست آوردن دوست فرمودند فَانَّ اللهَ عزوجل لَم یَخلق اَفضَلَ مِنهُم عَلی وَجهِ الارضِ بَعدَ النَبِیینَ (مصباح الشریعه، باب 55) خدای مهربان بعد از انبیاء در روی زمین بهتر از دوستان خوب خلق نکرده تو برو دنبال دوستان خوب لذا خود امامهای ما هم علیهم السلام چقدر از هم نشینی با دوستانشان و شیعیانشان بهره میبردند لذت میبردند و با اینها گپ و گفتگو داشتند و مانوس بودند.
شریعتی: خیلی ممنون نکات خیلی خوبی را شنیدیم مشرف میشویم محضر قرآن نکات تکمیلی را در بخش بعدی خدمت شما و دوستان خواهیم بود صفحهی 450 قرار امروز اهالی خوب سمت خداست تلاوت فرد فرد ما توأم با تأمل و تدبر باشد آیات 103 تا 126 سورهی مبارکهی صافات در سمت خدای امروز تلاوت میشود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿١٠٣﴾ وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿١٠٤﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٠٥﴾ إِنَّ هَـذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿١٠٦﴾ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿١٠٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿١٠٨﴾ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿١٠٩﴾ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١١٠﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿١١١﴾ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿١١٢﴾ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿١١٣﴾ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿١١٤﴾ وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿١١٥﴾ وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿١١٦﴾ وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿١١٧﴾ وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١١٨﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿١١٩﴾ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿١٢٠﴾ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٢١﴾ إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٢٢﴾ وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٢٣﴾ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿١٢٤﴾ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿١٢٥﴾ اللَّـهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٢٦﴾
ترجمه:
پس هنگامی که آن دو تسلیم [خواسته خدا] شدند و ابراهیم، جبین او را به زمین نهاد [تا ذبحش کند] (۱۰۳) و او را ندا دادیم کهای ابراهیم! (۱۰۴) خوابت را تحقق دادی [و فرمان پروردگارت را اجرا کردی]، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم [که نیّت پاک و خالصشان را به جای عمل میپذیریم.] (۱۰۵) به یقین این همان آزمایش روشن بود. (۱۰۶) و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم، (۱۰۷) و در میان آیندگان برای او [نام نیک] به جا گذاشتیم. (۱۰۸) سلام بر ابراهیم. (۱۰۹) [ما] نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم. (۱۱۰) بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود، (۱۱۱) و ما او را به اسحاق که پیامبری از شایستگان بود مژده دادیم، (۱۱۲) و بر او و بر اسحاق برکت دادیم، و از دودمان آن دو برخی نیکوکارند و برخی آشکارا ستمکار بر خویشند، (۱۱۳) و به راستی ما به موسی و هارون نعمت دادیم، (۱۱۴) و آن دو نفر و قومشان را از اندوه بزرگ نجات بخشیدیم، (۱۱۵) و آنان را یاری دادیم در نتیجه پیروز شدند، (۱۱۶) و هر دو را کتاب بسیار روشنگر عطا کردیم، (۱۱۷) وبه راه راست هدایتشان نمودیم، (۱۱۸) و در میان آیندگان برای هر دو نفر نام نیک به جا گذاشتیم. (۱۱۹) سلام بر موسی و هارون. (۱۲۰) ما نیکوکاران را این گونه پاداش میدهیم. (۱۲۱) بی تردید هر دو از بندگان مؤمن ما بودند، (۱۲۲) و بی تردید الیاس از پیامبران بود. (۱۲۳) [یاد کن] هنگامی را که به قومش گفت: آیا [از شرک وطغیان]نمی پرهیزید؟ (۱۲۴) آیا بت «بعل» را میپرستید و بهترین آفرینندگان را رها میکنید؟! (۱۲۵) خدا را که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شماست. (۱۲۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: لحظه لحظهی زندگی مان منور به نور قرآن و منور به نور اهل بیت علیهم السلام باشد حاج آقای فرحزاد نکتهی صلوات و اشارهی قرآنی را بفرمایید
حاج آقا فرحزاد: ذکر صلوات خیلی خوب و زیبا و پسندیده است در بعضی روایات یک قیدی دارد که این قید هم مهم است که پیغمبر عظیم الشان فرمودند اگر کسی در یک روز سه بار بر من صلوات بفرستد حُبّاً لِی وَ شَوْقاً إِلَیَّ (مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۳۱) یعنی از روی عشق و محبت باشد همه اش هم دنبال خاصیت و ثواب نباشد دل مان برای پیغمبر تنگ شود روی عشق به پیغمبر شوق پیغمبر به قول ما بی طمع و بی غرض سه بار فرمود کسی با محبت و شوق بر من صلوات بفرستد خدا گناهان آن روزش را پاک میکند و اگر شب بفرستد خدا گناهان آن شب را پاک میکند سعی بکنیم با عشق و محبت همیشه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید
حاج آقا فرحزاد: آیات اولی این صفحه سورهی مبارکهی صافات داستان حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام را خدای مهربان بیان میفرماید که حضرت ابراهیم واقعا خوب از امتحان سرافراز بیرون آمدند «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ، وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ، قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» واقعا آزمایش خیلی سختی بوده که خدا امر فرموده پارهی جگرت فرزندت نوجوان حضرت اسماعیل را باید بروی در قربان گاه منا سر ببری امتحان بوده میفرماید وقتی که تسلیم شدند هم فرزند قبول کرد هم پدر قبول کرد او را به خاک خواباند صورت حضرت اسماعیل را به خاک گذاشت و چاقو و کارد را گرفت که سرش را ببرد منتها به امر الهی که همهی موجودات هستند خدا به آن چاقو و کارد امر کرد که نبر گفت
خلیل خدا میخواهد ببرد ولی جلیل خدای حضرت خلیل میگوید نبر و من به امر جلیل هستم تا این جا که رسید و او حد را انجام داد حد کامل را از طرف خدای متعال ندا رسیدای ابراهیم رویای شما درست شد دیگر یعنی شما امتحان را خوب پس دادی چون تا این مرحلهی عمل پیش رفتی «إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» امتحان مهم است ما آمادگی داشته باشیم در حد اعلی پیاده بکنیم حالا میخواهد پیاده شود میخواهد نشود میخواهد نتیجهی عملی خارجی داشته باشد یا نداشته باشد ما وقتی انجام وظیفه کردیم در حد کامل و تسلیم شدیم و خواستیم آن کار را انجام دهیم خدا میگوید من میپذیرم لذا جزا میدهیم محسنین را جزء نیکوکاران هستند و شما کار نیکتان را انجام دادید
شریعتی: خیلی ممنون بحث دوست را داشتیم و نکات شما را میشنویم
حاج آقا فرحزاد: همان طور که عرض کردیم واقعا معاشرت با خوبها روح و جسم و جان و ظاهر و باطن و همهی شراشر وجود انسان را احیا میکند این کلام نورانی حضرت علی است که مَعاشِرَة ذَوی الفَضائِل حَیاةُ القُلُوب (میزان الحکمه، ج 3، ص 1981) یعنی آنهایی که صاحب فضیلت اند خدا عنایاتی به آنها کرده برتریهایی در آنها قرار داده معاشرت با آنها دلها و جانهای انسان را زنده میکند حیات میدهد مرحوم آقای دولابی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند بعضی مواقع من دیدم در معاشرت با مردان الهی چون ایشان با خیلیها معاشر بودند با مرحوم آیت الله شاه آبادی مرحوم بافقی مرحوم آشیخ غلامعلی قمی مرحوم آقای انصاری همدانی با اینها مراوده داشتند و خیلی هم از خلقیات اینها برکات اینها در مجالس میفرمودند ایشان میفرمودند من گاهی دیدم یک جوانی مثلا مودبانه آمده در جلسه آن بزرگ جلسه عالم جلسه از برخورد این آمدن و رفتن یا یک چایی آورده یا پذیرایی کرده خیلی خوشش آمده به تعبیر ما دیگر این جوان را نظر کرده و یک عنایتی به او کرده او را پسند کرده همان پسند او و نظر او و دعا برای او و این که خوشش آمده و به قول ما او را در مسیر خدا جریانش را قرار داده و جزء خودش قرار داده زندگی آن را عوض کرده و همهی زندگی آن جوان عوض شده یعنی این که ما یک کاری بکنیم یک ولی خدا یک مومن ما را بپسندد قبول کند بپذیرد و یک نظر عنایت بکند واقعا نظر بندگان خالص خدا جدا از خدا نیست یک داستان جالبی میدیدم یکی از عرفا داشت عبور میکرد یک جنازهای را مجرمی بود اعدامش کرده بودند به دار زده بودند و بعد از مدتی که دفن شد یک دوستی داشت آن اعدامی او را خواب دید. در عالم رویا دید جایش خوب است الحمدلله نجات پیدا کرده وضعش خوب است اشتباهی خطایی کرده بود دوستش گفت که تو که مجرم بودی چطور این جا جایت خوب است گفت یک ولی خدا از کنار جنازهی من که بر دار بود گذشت یک نگاهی به من کرد دلش رحم آمد دست به دعا برداشت گفت خدا تو را رحمت کند تو را بیامرزد گناهان تو را ببخشد حتی اگر بر قبر یک مومنی ما اگر ایستادیم عالم یا متعلمی بگذرد یا عبور بکند یا دعا و طلب مغفرت بکند چرا به ما گفتند در قبرستان میروید طلب مغفرت بکنید دعا بخوانید سلام بدهید اینها اثر دارد آن شخص گفت خدا به من فرمود فلانی من با تو کارها داشتم عقوبتها میخواستم برای تو انجام بدهم ولی تو را به نظر ولی خودم بخشیدم چون ولی من و دوست مومن خوب من از کنار جنازهی تو گذشت به نظر رحمت به تو نگریست و برای تو دعا کرد من تو را در نظر او شریک کردم میخواهم عرض بکنم وقتی که یک ولی خدا به یک جنازهای گوشهی چشم نشان بدهد یا در قبرستان عبور بکند پا بگذارد یا نگاه بکند دعا بکند اثر دارد آیا به زندهها اثر ندارد؟ قطعا به زندهها بیشتر اثر دارد بیاییم خودمان را در معرض ارتباط با اولیاء خدا قرار بدهیم بیاییم با یک ولی خدا با یک مومن هر چقدر مومن پایین هم باشد محبت آنها را جلب بکنیم او در دعاهایش در لطف و محبتش ما را شریک بکند لذا هم برای ما فایده دارد هم برای آنها هم فایده دارد یک زغال زود خاموش میشود خاکستر میشود اما اگر یک زغال شد ده تا بیست تا زغال حالا حالا آتشها خاموشنمی شود چه در منفی چه در مثبت خوبها وقتی چند تا میشوند هم دیگر را تقویت میکنند یک نفر میشود ده بیست برابر بدها هم همین طور یک معتاد باشد از بین میرود میرود حرف مثل خودش را زیاد میکند یک آقایی حرف میزد میگفت من از این معتادها خیلی خجالت میکشم گفتیم چرا گفت به خاطر این که تولید مثل دارند سال ماه مثل خودشان را زیاد میکنند ولی ما مثل خودمان دوست خوب رفیق خوب آشنای خوب اضافهنمی کنیم همان طور که آنها تولید مثل دارند جهنمیها را دارند زیاد میکنند خیلی هم گسترده دارند فعالیت میکنند ما هم در طریق خوبی باید تولید داشته باشیم دوستان خوب را جذب بکنیم زیاد تر بکنیم روی آنها کار بکنیم چند برابر میشود آن فهم و درک و نورانیت ما واقعا آن نورانیت نور افشانی میکند به عالم و لذا خود امامهای ما علیهم السلام هم دوست داشتند با خوبها بنشینند آنها جذب بکنند مثلا دربارهی ابوحمزهی ثمالی رضوان الله تعالی علیه که این دعای معروف هم از ایشان نقل شده از امام سجاد علیه السلام چهار امام را زیارت کرده هم نشین چهار امام بوده این قدر این شخص وارسته ناب پاک بوده یکی از راههای دوست یابی این است که خودمان را تمیز بکنیم با خودمان دوست شویم خوبها میل میکنند با ما بنشینند امام زمان لذت ببرد از نشستن با ما نه این که حالش بد شود.
شریعتی: یعنی با خوبی هایمان جاذبه داشته باشیم.
حاج آقا فرحزاد: بله این آقای ابوحمزهی ثمالی یک شخصیتی است که این قدر جذاب و دوست داشتنی بوده بعضیها را آدمنمی تواند دوست نداشته باشد تو دل برو اند به قول ما گوشتشان شیرین است خیلی که این بزرگوار گاهی امام صادق علیه السلام میفرستاد دنبالش میگفت دلم برایت تنگ شده خیلی جالب است عوض این که ما برویم خدمت امام امام دلش تنگ شود خیلی افتخار بزرگی است راوی میگوید من رفتم قبرستان بقیع ابوحمزهی ثمالی را پیدا کردم گفتم امام صادق دنبالت فرستاده دوست دارد با شما بنشیند الله اکبر چقدر آدم باید پاک باشد صفا داشته باشد جمال و کمال داشته باشد میگوید وقتی رفت محضر حضرت شرف یاب شدم حضرت این جمله را فرمودند یا ابا حمزه انی لاستریح اذا رایتک خیلی حدیث قشنگی است امام معصوم قلب عالم امکان است به همهی عالم فیض میدهد ولی آن حدیثی که گفتیم امام فرمود یک جلسه بنشینم برای من از عبادت یک سال بالاتر است امام میفرماید با یک مومن بنشینم برای من امام معصوم از عبادت یک سال بالاتر است به ابوحمزه فرمود حتما البته من تو را میبینم راحت میشوم جگرم حال میآید من امام حال میکنم وقتی تو را میبینم در یک روایت نورانی دیگر امام صادق علیه السلام فرمود گاهی من در مدینه این طرف آن طرف میگردم کسی که من را آرام بکند پیدانمی کنم اَنَا فِي المَدِينَة بِمنزلةِ الشَعيرة [الشعرة] اَتَقَلقَلُ حَتي ارَي الرَجُل مِنكم فَاستَريح اِليه (بحار الانوار، ج 15، كتاب الايمان، ص 109) وقتی یکی از دوستان مومنین شیعیان پاک و ناب و خالص را میبینم قلبم راحت میشود احساس آرامش میکنم ما روایت داریم که اِنَّ الْمُؤمِنَ لَيَسْكُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ كَما يَسْكُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ (کافی، ج 2، ص 247) آدم تشنه چطور در به در دنبال آب میگردد له له میزند برای یک لیوان آب اما یک وقت میرسد به یک آب زلال تمیز آب خنک کیف میکند آرام میشود عطشش فروکش میکند میفرماید مومن هم همین طور با معاشرت است و یک مومن و رفیق خوب و دوست خوب آرامش پیدا میکند.
شریعتی: چه میشود یک وقتهایی افرادی بودند محضر امام صادق را هم درک کردند بالاخره چون امام معصوم است یک نفرشان میشود ابوحمزه چه اتفاقی میافتد اگر ما با بزرگانی مواجه میشویم هیچ اثرینمی پذیریم این خودش نکتهای است شما این همه از هم نشینی با بزرگان و خوبان گفتید بودند کسانی که امام صادق را هم درک کردند ولی حالشان خوب نشد و امام صادق با دیدن آنها حالش خوب نشد و یک نفر شد ابوحمزه چه کار باید کرد که این هم نشینیها هم اثر بگذارد بالاخره یک مانعی است.
حاج آقا فرحزاد: آن همان بحثی که اول صحبتم کردم اول موانع را از خودمان باید برداریم یعنی ظلم کردن به خون آن انانیت منیت خود محوری خود خواهی.
شریعتی: یعنی آن باشد محضر آقای محضر را هم درک بکنیم فایدهای ندارد.
حاج آقا فرحزاد: بله آدمی که منافق است آدمی که با خودش نفاق دارد چند چهره دارد با خودش سر جنگ دارد به خودش ظلم میکند به خودش خیانت میکند ایننمی تواند ارتباط برقرار بکند باید پاک شد و با پاکان ارتباط برقرار کرد السِنخِيَّةُ عِلّةُ الاِنْضِمامِ یعنی ما باید سنخ پاکی را سنخ دوستی را سنخ محبت را سنخ راست زیستن را به خودمان تمرین بکنیم هم مسیر شویم تا بتوانیم«وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/ 119) باشیم خدا میفرماید اگر همنمی توانید صادق باشید با صادقین بنشینید حداقل باید تمرین بکنیم برای خودمان تمرین بکنیم آن عناد و منیتها و حسادتها و بخل و کینهها را از خودمان بزداییم تا آنها هم ما را بپذیرند ما هم بتوانیم با آنها بنشینیم تا آدم پاک نشودنمی تواند با پاکان بنشیند نمی تواند بپذیرد نمی تواند قاطی شود.
شریعتی: علی رغم این که این هم نشینی ظاهری وجود داشته باشد.
حاج آقا فرحزاد: بله افرادی بودند منافق بودند با پیغمبر مینشستند و هیچ نوری هم بهره نگرفتند بلکه ظلمتشان هم بیشتر شد پیغمبر مثل خورشید درخشنده یا باران رحمت میماند باران دریغ ندارد بر باریدن بر همه جا ولی آن زمینی که خس و خاشاک میروید آمادگی قابلیت ندارد شوره زار است خس و خاشاک در میآید در باغ گل و لاله در میآید خورشید بر همه میتابد بر زباله میتابد گند و بوی زباله بلند میشود بر گل و ریحان بوی عطر بلند میشود ما باید خودمان را تمیز بکنیم خودمان را پاکیزه بکنیم.
شریعتی: پس صرف این که دنبال یک دوست خوب و مرد بزرگ باشیم کفایتنمی کند خودمان را هم باید بسازیم.
حاج آقا فرحزاد: بله آن هم باید باشد زمینه هم در خودمان قابلیت پذیرش هم در ما به وجود بیاید در یک روایت زیبایی داریم که فرمود کسی که واعظی از درون خودش نداشته باشد مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ کسی هم که جلوی دشمن نفسش را نگیرد و کسی که دوست بیرونی نداشته باشد وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص ،402 ح7) هم باید واعظ درونی داشته باشد هم این که جلوی نفس مان را بگیریم کلنجار برویم مهارش کنیم اگر کسی زاجر درونی جلوی نفس ترمز نداشته باشد و واعظ درونی نداشته باشد و دوست صمیمی نداشته باشد دشمن بر گردنش سوار میشود چه دشمنان شیطان جنی و چه دشمنان انسی این است که هم ما باید در درونمان خود سازی داشته باشیم و هم این که وقتی خودمان را ساختیم برویم از بیرون هم کمک بگیریم دوست خوب استاد خوب از بیرون خیلی کمک انسان است امیدواریم ان شاء الله خدا به ما توفیق بدهد. یک خاطره عرض میکنم در حالات مرحوم میرزا علی اکبر معلم دامغانی میخواندم که هم فیلمش را یک موقع شبکهی چهار پخش کردند شرح حالش هم نوشته شده ایشان از رفقای قدیمی حضرت امام راحت رضوان الله تعالی علیه بوده در دوران جوانی با هم رفیق بودند یک موقعی ایشان طلبه بوده بعد از طلبگی آمد بیرون بنده چند بار دامغان خدمت ایشان شرفیاب شدم آدمی بود خانه نشین و ناشناس ولی دوست صمیمی حضرت امام رحمة الله علیه بود امام وقتی آمدند بعد از این که از نجف آمدند ایران و مستقر شدند در جماران به حاج احمد آقا گفتند من یک دوستی داشتم به این اسم است پیدایش کنید رفقای ما پیدا کردند ایشان را بردند جماران بعد رابطهی دیرینه بعد از چهل پنجاه سال دوباره برقرار شد این تکه برای من خیلی جالب بود یکی از نزدیکان حضرت امام میفرماید که امام روزهای اواخر عمرشان به خاطر مریضی که گرفتند خیلی در زحمت بودند ملاقاتها را هم تعطیل کرده بودند یک تعبیری ایشان نقل کرده بود که امام یک موقع میفرمودندنمی دانی من چه دردی میکشم با این که بنای بر شکایت نداشتند ولی برایشان درد و مریضی سنگین بودند حال ملاقات نداشتند خودیها و بستگان نزدیک دور امام جمع بودند نوهی امام نقل میکند میگوید یک وقت یکی از این مامورها محافظان آمدند گفتند یک نفر آمده مصر است که با شما ملاقات بکند ایشان گفتند که ما ملاقات نداریم مسئولین هم میآمدند راهنمی دادند آن شخص پیغام داده بود به آقا بگویید که چه کسی است گفت چه کسی است گفتند میرزا علی اکبر معلم دامغانی است اسم ایشان را که شنیدند امام حالشان برگشت به خانواده و بچهها فرمودند از این جا بروید بیرون شما نباشید این نوهی امام میخواست زرنگی بکند گفت من تا به حال مخالفت با پدر بزرگم نکردم این جا حیفم آمد امام که با هیچ کس ملاقاتنمی کند ایشان را با شوق گفته بگوید گفت من رفتم پشت پرده مخفی شدم ببینم این چه کسی است گفت پدر بزرگم حضرت امام بلند شدند رفتند به استقبال آقای معلم دامغانی وارد شدند وسط اتاق هم دیگر را در آغوش گرفتند مدتی به هم نگاه کردند یک نگاه پر مهر و عمیق و چاق سلامتی گرم حالا گفتگویی اگر شد من پشت پرده بودم متوجه نشدم ولی من از لای پرده نگاه میکردم حرفی رد و بدل شد و خداحافظی کرد گفت بعد از این ملاقات حضرت امام فرمودند که حالم خوب شد سرحال شدم اگر از مسئولین کسی میخواهد بیاید ملاقات بیاید مثل این که شارژ شدم روحیه گرفتم این که رویت الحبیب حیات القلوب جلاء القلوب یک واقعیتی است انسان نور میگیرد جمال میگیرد وقتی امام معصوم بگوید در من اثر دارد برای بقیه چقدر اثر بیشتری دارد امیدواریم دوستان خوب اگر داریم قدر دان باشیم و بیشتر بهره بگیریم و اگر هم نداریم با چنگ و دندان تهیه بکنیم بالاترین ذخیره است این شعر حافظ را فراموش نکنیم.
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم *** که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شریعتی: بسیار ممنون خیلی ممنون از توجه دوستان خوب روز خوبی بود خدمت شما و خدمت دوستان عزیز حاج آقا دعا بکنند.
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم میدهیم در این روزهای پایانی ماه رجب به حق پیغمبر عظیم الشان که مبعثش را پشت سر گذاشتیم و آقا امام هفتم ما را آمادهی پذیرش همهی کارهای خوب و ورود به ماه شعبان مرحمت بفرماید قلب امام زمان را از ما راضی بکند فرجش را نزدیک بکند رفع همّ و غم گرفتاری از همهی گرفتارها و شغل و مسکن و ازدواج برای همهی جوانها فراهم بفرماید و یادمان نرود روزهای آخر ماه رجب یک امر خیر و یک عمل خیر بزرگی در ماه رجب برای خودمان ثبت بکنیم السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی و السلام علیک یا اباعبدالله.
شریعتی: بسیار خوب دریا که دست تو ملوانان که مست تو بر کشتی اش چه خوب خدا ناخدا گذاشت السلام علیک یا اباعبدالله.