94-04-29-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد -با چه کسانی معاشرت کنیم
موضوع برنامه: با چه کسانی معاشرت کنیم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش:94/04/29
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
انسان امیر کشور تنهایی خود است *** خلوتنشین معبد یکتایی خود است
پیداست مثل روز که گم گشته آدمی *** گمگشته است و در پی پیدایی خود است
هر کس که حسن داشت شهید جمال شد **** قالی بهداررفتهی زیبایی خود است
ای صاحب جمال به آیینه دل مبند *** آیینه محو نقش تماشایی خود است
عزت به حسن نیست، به مستوری است و ناز *** یوسف، عزیز ناز زلیخایی خود است
روز از غروب، خواهش سرخاب میکند *** شب شانهخواه گیسوی یلدایی خود است
مقصود رفتن است بیابان بهانهایست *** مجنون غبار محمل لیلایی خود است
از کوه و دشت میگذرد رود بیقرار *** او سرسپردهی دل دریایی خود است
شریعتی: سلام به همهی شما خانمها و آقایان دوستان عزیز و مهربان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز باز هم آرزو میکنم ان شاء الله طاعات و عبادات یک ماه بندگی مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشد ان شاء الله خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در محضر حاج آقا فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همهی همکاران و بینندگان خوب و عزیز و مهربان عرض سلام داریم آرزوی موفقیت و قبولی طاعات و بندگی خصوصا در ماه رمضانی که گذشت برای همهی عزیزان داریم ایام عید فطری که پشت سر گذاشتیم ان شاء الله بر همگی مبارک باشد ان شاء الله عید واقعی ما که عید ظهور امام زمان و رفع و همّ و غم و گرفتاری از همهی گرفتارها است به زودی کامل شود
شریعتی: ان شاء الله. خداوند و اهل بیت کمک بکنند نورانیتی که در ماه مبارک رمضان کسب کردیم در طول سال همراه ما باشد و بیشتر و بیشتر و بیشتر شود خوشحالیم خدمت شما هستیم بحث ما قبل از ماه مبارک در مورد دوست و دوست یابی بود نکات خوبی شنیدیم این بحث را ادامه میدهیم
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که اشاره فرمودید قبل از ماه مبارک رمضان دربارهی شرایط و آداب دوستی بود که دوستهای خوب چه علامتهایی دارند و با چه کسانی باید دوست باشیم با چه کسانی نباید دوست باشیم نهی شدید شده که با این افراد دوستی نکنیم اگر بینندگان عزیز یادشان باشد دو مورد را قبل از ماه رمضان اشاره کردیم که فرمود با اهل تقوا آنهایی که واقعا پا بند هستند با اینها دوست شوید اهل تقوا هیچ وقت به آدم ضرر نمیزنند صدمه نمیزنند «الأَخِلاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلا الْمُتَّقِينَ» (زخرف/67) روز قیامت همه با هم دشمن اند الا اهل تقوا تعدی نمیکنند جرم و جنایت نمیکنند یکی دیگر از آداب و شرایط دوستی که یاد آوری میکنم به نظر من بسیار بسیار مهم بود درباره اش خیلی صحبت کردیم امام صادق علیه السلام فرمود أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات (المحجة البيضاء، ج 3، ص 316) فرمودند جامع صفات دوست خوب است که در سختیها ناهمواریها مشکلات دوست خوب آن است که ما را رها نکند یعنی با وفا باشد اگر کسی را محک زدیم هر وقت مشکل سختی در تنگنا قرار گرفتیم میآید سراغ ما و کمک ما است این دوست خوبی است میشود رویش سرمایه گذاری کرد رفیق روزهای خوشی ما نیست این علامت مهمی است یکی دیگر دوستیهایی که ما باید مواظب باشیم با اینها معاشرت نکنیم از امیرالمومنین علی علیه السلام حدیث است در غرر الحکم که فرمود أَحْكَمُ النَّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ (أمالي صدوق ص 21) یعنی حکیم ترین دانا ترین انسانها آنهایی هستند که از آدمهای جاهل معذرت میخواهم احمق نفهم نادان فرار بکنند تعبیر این است که فرار بکنند یک موقعی جاهلی است که ما میتوانیم هدایت کنیم دستگیری کنیم حرفمان را گوش میدهد حیلههایی داریم برای دستگیری این اشکالی ندارد شاید واجب هم باشد و خودمان هم آلوده نمیشویم اما اگر یک جاهلی است شما میگویی او میگوید بگو مگو جر و بحث و جدال نه کار شما به جایی میرسد نه کار او یا اصلا آدم غدّ و متکبر و مغرور و خودخواه و مستبدی است این احمق به معنی خود رای و مستبد و جاهل مرکب که همه چیز فکر میکند بلد است در واقع جاهل محض است این طور آدمهایی که قابل اصلاح نیستند یعنی مثل ابوجهلها پیغمبر هم بهترین گوینده و واعظ هم باشد زیر بار نمیروند معاند اند باید آدم از اینها جدا شود فرار بکند دو هفتهی قبل در تفسیر آیات مبارکهی قرآنی این بحث را مفصل گفتیم «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) هیچ کجای قرآن نمیگوید با جاهل درگیر شوید یا میگوید باید فرار کنی یا اعراض بکنی یا بگویی سلام علیکم خداحافظی کنی یا این که دستش را بگیری یا این که مدارا و تحمل و گذشت کنی بسیاری از پیامها در این زمینه سوال کردند این جاهلی که میگویی ما فرار کنیم خداحافظی کنیم این همسر خود ماست فرزند برادر خواهر پدر مادر ما است راه گریزی نیست این مثل این میماند که ما در یک زندانی گرفتار یک زندانی ناجوری شدیم این دیگر چارهای جز مدارا و تحمل و مماشات نیست آدم سکوت کند حدیث داریم یکی از این راهها این است آدم سر به سر جاهل نگذارد آتش فتنه را روشن نکند میفهمی که این آدم حالش خوب نیست چرا تلنگر میزنی صحبت میکنی مدارا کنیم و یک روایت زیبایی است که « لَو سَكَتَ الجاهلُ مَا اختلفَ النَّاسُ» (بحارالانوار، ج 75، ص 81) اگر آدمهای جاهل سکوت اختیار میکردند همهی اختلافها برچیده میشد این اختلافها مال این است که آدمهای نادان و نفهم زیاده روی میکنند یا بی جا دخالت میکنند یا حرف نا به جا میزنند و مشکل برای همه درست میکنند پس حضرت امیر تعبیری دارند اَلجَهلُ اَصلُ كُلِّ شَرٍّ (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73) جهالت، احمقی نفهمی نادانی ریشهی تمام شرور و بدی هاست کسی که جاهل و نفهم است این ریشهی همهی بدیها است شما هم که با او معاشرت میکنی آن بدیهای او به شما سرایت میکند یا مسالمت آمیز در کنارش زندگی بکنیم اگر ناچاریم یا این که از او جدا شویم افرادی که واجب نیست با آنها معاشرت کنیم ضرورتی ندارد اثر معکوس دارند معاشرت آنها اثر وضعی دارد ولو ما ندانیم اگر هم بتوانیم جدا شویم آنهایی که ما وظیفهی معاشرت نداریم از آنها جدا شویم یکی دیگر از افرادی که باز در روایت میفرماید إيَّاكَ و مَعَاشَرةالاشرَار فَانَّهُم كالنَّارِ مُباشرتهَا تحرق (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص431) حضرت علی میفرماید افرادی که شرور اند یعنی کارهای خلاف انجام میدهند ظلم میکنند خیانت میکنند اهل حرام اند اهل تعدی اند با اینها مواظب باش معاشرت نکن معاشرت با اینها مثل آتش میماند همان طور که دارد خودش را آتش میزند شما را هم آتش میزند مواظب باشید افراد اراذل اوباش و فاسق و افرادی که در گناه بی باک اند افرادی که فاسد العقیده اند اعتقاداتش فاسد است نسبت به خدا معاد پیغمبر امام بدبین است بد عقیده است شبهه میافکند اعتقادات شما را فاسد میکند سرایت میکند بدون این که ما متوجه شویم تعبیر خیلی زیبایی که اشاره کردید امیرالمومنین دارند لا تَصحَبِ الشَّريرَفَإنَّطَبْعَكَ يَسْرَقُ شَرّاً وَ أنتَ لا تَعلَمْ (شرح نهج البلاغه،ابن ابي الحديد،ج20،ص 272) ما اگر با یک آدمی که معذرت میخواهم مثلا کود این طرف آن طرف میبرد با آلودگیها سر و کار دارد بوی تعفن دارد ما هم بوی تعفن میگیریم با کسی که عطر زده در بازار عطر فروشها حرکت میکند میرود بوی عطر میگیریم بخواهیم یا نخواهیم این اثر وضعی است دو به علاوهی دو میشود چهار این طبیعی است امیرالمومنین علیه السلام میفرماید هیچ وقت با آدم شرور بدجنس مصاحبت نکن اگر هم آدم مجبور شد قاطی نشود قلبا و عملا بگوید من بیزارم من این عمل را دوست ندارم این صفت را دوست ندارم حداقل انکار قلبی داشته باشیم با قلبمان قاطی نشویم میفرماید با آدم شرور مصاحبت نکن طبع شما و نفس شما از او میدزدد و تو خبر نداری یعنی ناخود آگاه بده بستانهایی انجام میشود بدیهای او به شما سرایت میکند افرادی که منافق و فاسد العقیده اند افرادی که خیانت کار اند اهل حرام و دوز و کلک اند اهل دزدی اند خیلی در روایات ما است که با آدمهای دروغ گو ننشینید متاسفانه افرادی هستند که دروغ را مثل آب خوردن میگویند فکر نمیکنند دروغ از زنا از فحشا و منکر بدتر است خیلی جدی نمیگیرند یا باید او را اصلاح کنیم دروغ نگوید بدترین چیز است دروغ حقیقت را از بین میبرد و اگر نمیتوانیم با کذاب و آدمهایی که دروغ گو اند هم نشین نباشیم باز امیرالمومنین علیه السلام فرمودند يا بُنَىَّ مَن يَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا يَسلَم (تحف العقول، ص 376) کسی که با آدمهای ناباب بنشیند این سالم نمیماند یعنی سلامت نفس را از دست خواهد دارد قطعا بداند از بدیهای او سرایت خواهد کرد یکی از آدمهایی که از معاشرت با آنها مذمت شده آدمهایی است که بدعت گذار اند بدعت در دین میگذارد هفتهی قبل عرض کردیم «لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ» (حجرات/1) اول آیهی سورهی حجرات را معنا کردیم یکی از آنها آدمهایی هستند که بدعت گذار اند چیزی را به اسم دین اختراع کرده بدعت در دین گذاشته معاشرت با او تایید بدعت گذار میشود گناه این بیشتر است هم به شما سرایت میکند خیلی مذمت شده با بدعت گذار ننشینید هم تایید او است هم این که بلایی نازل شود شما را هم میگیرد یکی از کسانی که معاشرت با آنها خیلی در روایات ما نهی شده معاشرت و نشست و برخاست با ثروتمندان و ریاست طلبان و اغنیای مرفهان بی درد است ما یک افرادی داریم که ثروت دارند مقام و پست دارند ولی عاشق خدمت اند عاشق خیر رسان اند مرفهان درد من داند یعنی به فکر فقرا هستند گره گشایی میکنند کار مردم را راه میاندازند مسئولیت دارد ولی شب و روز برای مردم تلاش میکند حواسش به بقیه است معاشرت با اینها عیب ندارد ولی افرادی که فرعون صفت اند قارون صفت اند خیری از آنها به کسی نمیرسد مرفهان بی درد اند این دل را میمیراند و باعث ناشکری شما هم میشود و باعث گرایش شما به دنیا میشود این آیهی مبارکه آیهی عجیبی است خدای متعال میفرماید به پیغمبرش «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» (طه/31) رزق ربک خیرو ابقی یعنی چشمت را نینداز به کسانی که مال و ثروت و خانه و ماشین کذایی دارند یک شکوفایی موقت دنیا داریم قرآن تشبیه میکند زیبایی موقتی دنیا را مثل یک گندمی که در فصل اول بهار فصل اول ماه بهار یک طراوت و سرسبزی دارد اردیبهشت و خرداد زرد میشود باید بچینند تمام زراعتها چمع میشود شکوفاییهای زود گذر دنیا شما را آلوده نکند به چشم شما نیاید در روایات ما است که نشستن با اغنیای بی درد اغنیایی که دنبال تجمل و تشریفات و چشم و هم چشمی هستند وابسته به دنیا هستند اینها هم دل را میمیراند و هم این که شما را هم آلوده به آن دنیا میکند یعنی أُنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَكَ وَ لاتَنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ (بحارالانوار، ج 67، ص 173) با اینها زیاد رفت و آمد نکن زیاد نشست و برخواست نکن فامیلهایی که خیلی ثروت اند هستند وقتی با اینها مینشینی میگویی خدا به اینها چه داده به من چه داده من خانهی صد متری دارم اینها هزار متری من چقدر عقب هستم هم شما تمایل به دنیا پیدا میکنی و هم دلت آلوده به دنیا میشود از خدا و آخرت فراموش میشود هم ناشکری ایجاد میشود فراوان شده افرادی که رفتند دیدن فامیل ثروتمند مرفه و تجملاتی آمدند در خانه دعوا داشتند که تو عرضه نداری که ببین چه کرده خانم به آقا یا برعکس حالا بیا درستش کن و برعکسش نشست و برخاست با افراد ضعیف در روایات ما خیلی سفارش شده هم آیات قرآن هم روایات پیغمبر ما با اصحاب با فقرا در یک سفره مینشستند فقیر ترین افراد حضرت را دعوت میکردند به خانهی آنها میرفتند میفرمودند من خودم مسکین ام یعنی زندگی ام خیلی ساده است با مساکین هم مینشینم آنها را هم دوست دارم خدایا من را با مساکین محشور بکن چون کار اینها راحت و آسان است یعنی به اندازهی گذران زندگی حساب کتاب دارند آلوده به دنیا نیستند و حتی فرمود خدا به من امر کرده به حب المساکین سلمان چرا مقام و درجه پیدا کرده روایتش را آقای حسینی قمی یک بار خواندند امام صادق علیه السلام فرمود سه صفت خوب در او بود یکی این که پایش را میگذاشت در جای پای حضرت علی علیه السلام یکی این که با علم و علما سر و کار داشت یکی هم این که با فقرا معاشرت داشت نشستن با فقیر و فقرایی که آبرو مند هستند نه به معنی گدا نه افرادی که تمکن آن چنانی ندارند زندگی سادهای دارند با زحمت میگذرانند فامیل همسایه دوستان این طوری هم آدم را شاکر و قدردان قرار میدهد هم آدم را قانع و راضی میکند هم آیه داریم هم روایت عدهای از اشراف مکه آمدند به پیغمبر خدا عرض کردند ما حرفی نداریم به شما ایمان بیاوریم و کمک شما کنیم ولی این فقیران و اصحاب صفه را از خودت دور بکن ما ایمان میآوریم آیه نازل شد «الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» (کهف/28) پیغمبر یک وقت اینها را طرد نکن خدا با این هاست با این دل شکستهها است بخواهی دنبال زینت دنیا بروی بگویی پول دارها بیایند دورت جمع شوند و اینها را طرد بکنی در آیات و روایات ما میفرماید با فقرا مستضعفین با ایمان با تقوا با اینها نشست و برخاست بکنید با اینها بیشتر معاشرت بکنید طرد نکنید هم قانع و راضی میشوید هم صفات آنها به ما سرایت میکند و هم دستگیری بکنیم که بالاترین کارها است از موارد دیگر مجالسی است که در آن گناه و معصیت است این را باید خیلی مواظب باشیم گاهی مجالس لهو و لعب است مجالس عروسی است این جاها را یک برنامه ریزی بکنیم اگر فتنهای به پا نمیشود نرویم اگر فتنه به پا میشود ناچاریم برویم میتوانیم جلوی گناه و معصیت را بگیریم با مدارا با امر به معروف نهی از منکر صحیح حتما این کار را بکنیم خواهش تمنا دیگران را تحریک کنیم عده زیاد که شدند اکثرا بگویند که ما راضی نیستیم به ساز و آواز و رقاصی و اختلاط زن و مرد قطعا حاکم میشوند و اگر نتوانستیم یک حیلههایی به کار ببریم مثلا آخر مجلس برویم موقعی که برنامه هایشان تمام شده یا وقتی شام میدهند برویم از یک کارشناس مذهبی هم اگر شک کردیم بپرسیم چون در روایات ما است که مجلسی که در آن گناه و معصیت میشود مواظب باشید فرمود لا يَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْلِسَ مَجْلِساً يُعْصَى اللهُ فِيْهِ وَ لا يَقْدِرُ عَلَى تَغْييرِه (كافى، ج 2، ص374) مومن حق ندارد در مجلسی که در آن گناه و معصیت میشود بنشیند در حالی که قدرت بر تغییر مجلس ندارد اگر گناه صریح است مجلسی که شراب سرو میشود آدم باید بلند شود ناراحت هم میشوند بشوند ما باید فرمان خدا را ببریم این جا دیگر جای رو در بایستی نیست و از آن طرف فرمود مَجالِسُ الصّالِحينَ داعِيةٌ الَي الصّلَاح با افرادی که صالح اند با تقوا و با ایمان اند با اینها که زیاد بنشینی فرمود دعوت به صلاح میکنند نا خود آگاه به خوبیها کشیده میشوی أسعَدُ الناسِ مَن خالَطَ كِرامَ الناسِ (من لا یحضر الفقیه ج 4، ص 395) حضرت امیر در غرر فرمودند سعادتمندترین انسانها آنهایی هستند که با افراد کریم بزرگوار مینشینند یک روایت خوبی برای کریم پیدا کردم روایت قشنگی است چون امام حسن هم معروف به کریم اهل بیت است ما روایت داریم از پیغمبر عظیم الشان مردم چهار دسته هستند اَلرِّجَالُ أَرْبَعَةٌ سَخِیٌّوَکَرِیمٌ وَبَخِیلٌ وَلَئِیمٌ (بحارالانوار، ج 68، ص 356) فرمود لعیم یعنی پست آدمی که خیلی پست فطرت است نه خودش میخورد نه به دیگران میخوراند فقط جمع میکند خودش با اقل زندگی میگذراند میگوید فقط جمع کنم ملک بخرد در بانک بگذارد دلار طلا تهیه بکند اینها پست ترین افراد هستند نه خودش استفاده میکند نه به بچهها نه به نزدیکان و زیر مجموعه اش اینها پست ترین افراد هستند اینها شک نکنند یک ضرب میروند جهنم یکی از اینها آمد پیش پیغمبر فرمود از من دور شو میترسم آتش تو من را هم بسوزاند فرمودند اگر به همین حالت از دنیا بروی خدا تو را با صورت در آتش جهنم میاندازد هیچ چیز هم از شما قبول نمیکند لعیم نه خودش استفاده میکند نه به دیگران میدهد مرحلهی بعدی بخیل است فرمود بخیل خودش یک مقدار استفاده میکند به دیگران نمیدهد خیرش به بقیه نمیرسد این هم خیلی مذمت شده جامع همهی بدیها است فرمود بخیل از خدا دور است از بهشت دور است از مردم هم دور است. سوم آدم سخی است سخی آن کسی است که هم خودش میخورد هم به دیگران میخوراند خوش به حال آنهایی که سخاوت دارند خودش هم استفاده میکند ما الآن فراوان داریم افرادی که به اندازهی گذران زندگی استفاده میکنند بقیه را به دیگران میدهند اگر جامعهی ما این طور شود بهشت برین میشود از این بالاتر کریم است آدمهای کریم کسانی هستند که از خودشان میزنند خودش نمیخورد کم به خودش به خانواده اش با رضایت خودشان میگذارد مثل حضرت زهرا حضرت امیر لقمهی دهانشان را به دیگران میدادند لباس خودشان را به دیگران میدادند کجا شما سراغ داری گردنبند دستبند پردهی خانه پیراهن شب عروسی را بدهند من مثال زدم یک بار در این زمان هم است گفتم که افرادی بودند بی بضاعت بودند گفتند رفتیم از بانک قرض کردیم خودمان هم نیاز داشتیم دادیم به صندوق قرض الحسنه دیگران استفاده بکنند افرادی که کارگر ساده بوده ما در این برنامهی خیلی خوب شهر یا کریم در شبکهی نور قم گذاشته بودند افرادی که دویست تا تک تومانی آوردند گفتند ما بیش از این توان نداریم افرادی آمدند میلیونی کمک کردند افرادی که از خودشان کم میگذارند ایثار میکنند اینها خیلی بزرگوارند یک ضرب میروند بهشت آتش جهنم بر اینها حرام است لذا فرمود وَ أسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ كِرامَ النّاسِ سعادتمند ترین افراد آنهایی هستند که با افراد کریم بزرگوار معاشرت بکنند یک معنی کریم آنهایی هستند که از عیب دیگران صرف نظر میکنند از بدی دیگران صرف نظر میکنند حقی پایمال شده گیر نمیدهند انتقام جو نیستند حضرت امیر علیه السلام در کلمات قصار نهج البلاغه است میفرماید مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ (نهج البلاغه/حکمت 213) یعنی از بهترین اعمال بزرگوارانهی یک آدم با کرامت و کریم این است که بدیهایی که دیگران در باره اش کردند گوش ندهد صرف نظر بکند بدی را به بدی پاسخ ندهد خدایی میشوند تجلی صفات خدایی است ما این همه یا کریم یا رب میگوییم تا یک کمی از کرم خدا در ما سرایت بکند حضرت امیر علیه السلام فرمودند:
و لقد امر علی اللئیم یسبنی * * * فمضیت ثمه قلت لایعنینی
خیلی جاها کری مصلحتی خیلی خوبی است مادر شوهر عروس یک حرفهایی زده فلانی یک حرفهایی زده نشنیده بگیرد ندیده بگیرد فراموش کند فرمود حضرت امیر از بهترین اعمال یک انسان کریم این است که غفلت کند فراموش بکند چیزهایی که میداند را خودش را به ندیدن بزند این که حضرت میفرماید واقعا سعادتمند ترین افراد آنهایی هستند که با آدمهای کریم بزرگوار معاشرت کنند بارها شاید من عرض کرده باشم مرحوم آقای دولابی آقای انصاری همدانی میفرمودند اگر انسان یک بار با یک شخصیت فوق العاده برخورد بکند انسان واقعا پنجاه سال زحمت بکشد دوست خوب استاد خوب پیدا بکند در فامیل دوست آشنا و هر کجا و خودش را بند به او بکند این کافی است برای نجات او ما که بحث دوستی را داریم ادامه میدهیم برای این که یک حرکتی در عزیزان بیننده ایجاد شود بروند یک دوست خوب پیدا بکنند قطعا هم است باز هم میگوییم راه هایش را. زهیر یک آدمی بود که معروف است که عثمانی بود و مخالف امام حسین علیه السلام بود و حتی بعد از اعمال مکه مترصد بود که جایی که امام حسین اتراق میکند او نرود اگر آقا این جا شب استراحت میکردند بیتوته میکردند میرفت یک کیلومتر آن طرف تر یک محل دیگر که با امام حسین ملاقات نکند ولی یک جا بیابان برهوت بود جایی نبود مجبور شد جایی که حضرت آبی بوده درختی بوده بمانند برای استراحت او هم مجبور شد آن جا اتراق کند وقتی که با فاصلهی کم خیمه زد خودش هم بزرگ قبیله بود فامیل و همسر و بستگان همراهش بودند آقا امام حسین دیدند آمادهی شکار است چیز خوبی است قابلیت دارد ظرفیت دارد حضرت فرستادند دنبالش قاصد امام حسین آمد در خیمه داشتند غذا میخوردند زهیر و خانمش و اطرافیانش گفت امام حسین فرزند رسول الله میگوید بیا کارت دارم ما از آقا امام حسین فرار میکردیم حالا دنبال ما فرستاده لقمه هم در دهانش ماند چه کار بکند خانمش خیلی زن فهمیده و عاقلی بود بارک الله به همسرهایی که تشویق میکنند همسر و فرزندان را به کار خیر در تمام ثواب آنها شریک اند گفت وای بر تو پسر پیغمبر دنبالت فرستاده نمیخواهی بروی سراغش؟ برو ببین چه میگوید بلند شد آمد ملاقات امام حسین شاید چند دقیقه بیشتر طول نکشید حضرت جملاتی فرمودند اثر معاشرت است 180 درجه عوض شد زهیر سر تا پا خدایی شد سر تا پا حسینی شد با یک ملاقات با یک جمله سعادتمند ترین افراد آنهایی هستند که با افراد بزرگوار نشست و برخاست میکنند رنگی از آنها میگیرند رنگ آنها با هیچ چیزی نمیرود زهیر برگشت حال و هوایش عوض شد خیمه اش را جمع کرد گفت ببرید کنار خیمهی امام حسین بزنید به خانمش گفت این راه راه پر خطری است من تو را به دست قبیله میسپارم برو پیش قبیله ات من رفتم همراه امام حسین همهی هستی ام را فدا کنم همسرش هم گفت حالا که من جدا میشوی پیش جدش پیغمبر از من شفاعت بکن دست من را هم بگیر که آمد زهیر از افرادی است که شب عاشورا حضرت وقتی فرمودند من بیعتم را برداشتم هر کس میخواهد برود برود بلند شد گفت هفتاد بار به آتش سوزانده شوم اصلا بهشت هم نمیخواهم این خیلی مهم است ایمان خیلی بالایی میخواهد عشق کامل است ولایت کامل است گفت اصلا آخرت نباشد بهشت و جهنم هم نباشد عمر دنیا هم جاودانه باشد فقط دنیا باشد من حاضرم هفتاد یا هزار بار شهید کشته شوم زنده شوم از شما جدا نمیشوم همهی وجودش میگفت حسین یک ملاقات است عکسش را هم داریم یک ملاقات با آدم منافق و شرور با آدم اوباش نشسته 180 درجه فکرش را زده جهنمی شده آن را واقعا محکم بگیریم رفقای ناباب از هر سمی از هر آتشی از هر فتنهای خطرشان بیشتر است یک ملاقات با امام حسین لحظهای نشسته تمام انبیا و اولیا میگویند و علی اصحاب الحسین امام زمان به این آقا سلام میدهد. با خوبان یک پیوند قلبی اتصال که برقرار بکنند مثل آب قلیلی است که وصل به دریا میشود پاک میشود
شریعتی: خیلی خوب خیلی نکات خوبی را شنیدیم خداوند این دوستان خوب را سر راه ما قرار بدهد اگر داریم قدرشان را بیشتر بدانیم و هم نشین خدای متعال و پیامبرش و اهل بیت علیهم السلام که بهترین دوستان ما هستند باشیم. برمیگردیم با حاج آقای فرحزاد بیشتر صحبت خواهیم کرد مشرف میشویم به محضر قرآن کریم خدای متعال به برکت این روزها و شبها گرد غربت را از ساحت کلام خودش بردارد صفحهی 513 آیات 16 ام تا 23 ام سورهی مبارکهی فتح در سمت خدای امروز تلاوت میشود برمیگردیم همراه شما خواهیم بود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: روایت صلوات بر محمد و آل محمد را حاج آقای فرحزاد برای ما بفرمایند
حاج آقا فرحزاد: پیامبر عظیم الشان فرمودند که مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَتَفَرَّقُوا وَلَمْ يَذْكُرُوا اللهَ إلاَّ كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ یعنی هر دسته و گروهی دور هم جمع شوند اگر در آن جلسه ذکر خدا و یاد خدا نشود و در آن جلسه صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده نشود آن جلسه وزر و وبال و حسرت بر صاحبانش خواهد بود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ان شاء الله مجالسمان را هم با یاد خدا هم با صلوات بر محمد و آل محمد نورانی کنیم.
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید
حاج آقا فرحزاد: آیهی 22 و 23 پایان این صفحه دربارهی صلح حدیبیه است که پیغمبر عظیم الشان قبل از فتح مکه وقتی آمدند نزدیک مکه به امر الهی صلح کردند صلح نامهای امضا شد خدای متعال میفرماید «وَلَو قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَروا لَوَلَّوُا الأَدبارَ ثُمَّ لا يَجِدونَ وَلِيًّا وَلا نَصيرًا» (فتح/22) یعنی صلحی که با اینها امضا کردید فکر نکنند کفار که از روی عجز و ناتوانی بوده بدانید که اگر شما در همین جریان مقابله با اهل مکه هم مقابله میکردید شما پیروز میشدید و آنها یاور و نصیری نداشتند ولی مصلحت الهی تقاضا میکند عزتمندانه با قدرت شما صلح بکنید که خونی ریخته نشود و الا اگر هم بخواهند بجنگند فکر نکنید ناتوان هستید قدرت شما محکم است در آیات دیگر داریم، خدا حتم کرده من و انبیا من و رسولان من همیشه غالب میشوند لذا خدا بعدش هم در آیهی بعدی میفرماید «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً» (احزاب/62) یعنی روش خدا این است همیشه حق را بر باطل پیروز بکند این سنتی است که تغییر پذیر نیست «وَكانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنينَ» (روم/47) ممکن است مقطعی به ظاهر شکست بخورند عقب نشینی بکنند ولی در طول زمان مکان و آیندهی همیشگی حق بر باطل پیروز است
شریعتی: خیلی ممنون قرار روزانهی ما یادگاری است از ماه مبارک سالهای قبل برای استمرار حال و هوای رمضان المبارک ما همین حال و هوا را ادامه دادیم شاید این سومین دورهای است که ما قرآن کریم را داریم ختم میکنیم و خیلی هم مورد استقبال دوستان خوب ما قرار گرفت یکی از اتفاقات خوب ماه مبارک امسال که در محضر حاج آقای فرحزاد بودیم این بود که از گزیدهی اصول کافی برای ما روایت میخواندید قرآن و عترت که هیچ وقت هم از هم جدا نمیشوند از حاج آقای فرحزاد خواهش کردیم چقدر خوب است در بخش دوم گفتگویمان جلسات ما نورانی باشد به نور روایات اهل بیت ایشان هم پذیرفتند
حاج آقا فرحزاد: صفحهی 24 ام گزیدهی اصول کافی که روایات ناب را جمع آوری کرده چند حدیث است دربارهی اهمیت برآوردن حاجات مومنین که ما متاسفانه اسم عبادت میآید فوری به نماز و دعا و قرآن ذهنمان میرود اینها هم عبادت است شکی نیست ولی بالاترین عبادتها که این عبادتها هم مقدمه است که آن اخلاق و صفات آن طوری در ما ایجاد بکند گره گشایی از کار بندگان خدا است چند روایت را عرض میکنیم یکی از امام صادق علیه السلام است فرمود قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ خَیْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ (اصول کافی ج: 3 ص277) یعنی این که گره یک بندهای را باز بکنی آبرویش را حفظ بکنی زندانی بی گناهی را آزاد بکنی مریضی نیاز به درمان دارد کسی جهاز میخواهد گرفتاری دارد شغل ندارد مشکلی دارد برآوردن حاجت یک مومن بالاتر و بهتر است از هزار بنده در راه خدا آزاد کردن و هزار مرکب و اسب در جهاد در راه خدا هزینه کردن این که گره یک مومنی را باز بکنی.
شریعتی: این گره باز کردن بزرگ و کوچک ندارد که کار مهمی را انجام بدهیم یا کار کوچک مهم اقدامی است که انجام دهیم
حاج آقا فرحزاد: هم اقدام مهم است و هم این که آبروی افراد مهم است یک وقت دین جزئی است یک وقت یک دین کلی است یک وقت جان کسی را نجات میدهیم ممکن است شرایط فرق بکند ثواب هایش هم فرق بکند
شریعتی: نگوییم که این چیزی نیست برکتش را دارد
حاج آقا فرحزاد: بله حتی یک روایتی دیدم به حضرت داوود علیه السلام خدای متعال فرمود که گاهی بندهای حسنهای را میآورد و من بهشت را بر او واجب میکند گفت کدام حسنه گفت دلی را شاد میکند ولو خرمایی را در دهان کسی میگذارد سیبی را به بچهای میدهد یک بچهای برای یک بادکنک شیون میکند بی تفاوت نباشد یک کارخانه داری آمده بود قم بردیم یک محلهای که فقیر نشین بودند میخواست یک کاری انجام بدهد کارهای اقتصادی دید بچهها همه نشستند خیلی ناراحت اند به مغازهی بقالی گفت این توپها دانهای چند است گفت ده پانزده تا را بده به اینها خدا میداند اینها چقدر خوشحال شدند دنبال بازی رفتند حتی توان خرید یک توپ را هم نداشتند گاهی میبینی هزینهی کوچکی کردی ولی دهها دل را شاد کردی چقدر انرژی به همه دادی این است که دست کم نگیریم در روایت داریم یک خار را از جلوی کسی برمیداری یک سد معبر یک درختی شاخه اش را بر سر راه است برمیداری بهشت را خدا واجب میکند خیرخواهی را خدا خیلی دوست دارد بی تفاوت نبودن را خیلی دوست دارد بی تفاوت رد نشویم الآن در جاده یک کسی بماند مخصوصا این ایام بعد از ماه رمضان مسافرت زیاد میروند ماشینش عیب کرده بنزین ندارد شاید صدها نفر رد میشوند بی تفاوت حداقل بیایند شاید بتوانند یک کاری بکنند در روایت دیگری امام صادق علیه السلام فرمود مَنْ طَافَ بِالْبَیتِ اُسْبُوعاً اگر کسی موفق به زیارت خانهی خدا شود هفت دور دور خانهی خدا طواف بکند خدا برای او شش هزار حسنه مینویسد کتب الله عزوجل له ست آلاف سنه وَمَحَا عَنْهُ سِتَّةَ آلَافِ سَيِّئَةٍ خدا شش هزار گناه را پاک میکند و شش هزار درجه به او مرحمت میکند خدا قسمت کند حالا طواف واجب یا مستحب کسی که هفت دور موفق شود دور خانهی خدا بچرخد در هر طوافی شش هزار گناه پاک میشود شش هزار حسنه و شش هزار درجه میافزاید. کسی که حاجت یک مومنی را برآورده بکند حَاجَةِ الْمُوْمِنِ أفْضَلُ مِنْ طَوافٍ وَ طَوافٍ حَتَّی عَدَّ عَشْراً گره گشایی از کار یک بندهی خدا افضل است از طواف طواف طواف، تا ده بار حضرت طواف را تکرار کردند شش هزار را ده برابر بکنید هرچه میتوانیم ما که دور خانهی خدا میچرخیم برای این است که صفات الله شویم مهمان آثار صاحبخانه در او تجلی پیدا کند کار خدا گره گشایی است ما هم گره گشا شویم امام صادق فرمود مَا قَضَی مُسلِمٌ لِمُسلِمٍ حَاجَةً إلَّا نَادَاهُ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیَّ ثَوابُکَ وَ لا أرضَی لَکَ بِدونِ الجَنَّةَ (کافی ج 2، ص 194 ، ح 7) کسی که الآن مشکلی که در جامعهی ما است بسیاری از خانمها خواستگار مناسب خبر ندارند سراغ ندارند یا مثلا جوانهایی که دنبال مورد میگردند خانواده هایشان واقعا در این زمینه ما کار درست حسابی نکردیم یک موسسهای ایجاد شود بیاید واسطهی خیر شود اینها را به هم برساند در خانوادهها این فرهنگ شود این که وسیلهی ازدواج فراهم بکند مورد برای ازدواج فراهم بکند جهاز و شغل فراهم بکند فرمود اگر کسی حاجت یک مسلمانی را برآورده بکند خدای متعال میفرماید ثواب تو با من است و من کمتر از بهشت بر تو راضی نمیشوم یعنی بهشت رفتن تو واجب میشود تضمین است باز در روایت دیگر فرمود که تَنَافَسُوا فِى الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِكُمْ (اصول كافى ج 3، ص 280) یعنی سبقت بگیرید برای خیر رساندن برای برادران دینی تان و وَ كُونُوا مِنْ أَهْلِهِ سعی کنید اهل خیر باشید با یک بار خیر دادن آدم اهل خیر نمیشود وقتی اهل خیر میشوی که همیشه این کار خیر را ادامه دهی بعد حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً یُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ لَا یَدْخُلُهُ إِلَّا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فرمود بهشت یک دری دارد به نام باب المعروف کسی از این در وارد بهشت میشود که کار خیر کرده باشد اصلا خیر رساندن مثل نمازی است که ما میخوانیم روزهای است که گرفتیم مثل این باشد یک بزرگی از اساتید ما جملهی عجیبی داشت میفرمود من اگر یک روز گره باز نکنم کار خیر نکنم شب خوابم نمیرود شده یک بچه یتیم پیدا کنم کارگر ضعیفی هدیه بدهم خدا قوت بدهم یک پرس غذا بدهم هدیه بخرم اگر این کار را نکنم شب خوابم نمیبرد خیلی اثر دارد میگفت من این را از نماز و عبادات خیلی بالاتر میدانم امام باقر علیه السلا امام سجاد علیه السلام را وقتی غسل میدادند امام باقر علیه السلام دیدند که روی شانههای حضرت آثار بردن بارها به دوش مبارک بوده امام سجاد چقدر غلام داشت کنیز داشت نوکر و شاگرد داشت ولی خودشان این کار را میکردند امیرالمومنین خودش این کار را میکرد قنبر میگوید وقتی امیرالمومنین علیه السلام شنیدند یک خانوادهای فقیرند بیوه است بچه یتیم دارند در خانه حضرت بار انبان خرما و آرد را به دوش کشید گفتم من غلام شما هستم فرمودند نه من باید خودم ببرم افتخار میکردند کنار آن عبادت و نماز شب این بالاتر است وقتی رفتند منزل آن خانوادهی یتیم و فقیر قنبر میگوید حضرت به خانم فرمودند شما نان تهیه بکن من بچه ات را نگه داری میکنم شروع کردند با بچه خوش و بش کردن و عجیب است خیلی عجیب است دیدم امیرالمومنین خلیفهی مسلمین رهبر عالم چهار دست و پا روی زمین راه میروند با بچه یتیم صدای گوسفند در میآورند بع بع میکنند که این بچه خوشحال شود لبخند به چهره اش بنشیند چه کسی حاضر است کدام آیت الله کدام پیشوا کدام شخصیت کدام پروفسور میگوید کسر شأن است من چهار دست و پا برای بچه یتیم راه بروم و صدای گوسفند در بیاورم خود قنبر میگوید من جا خوردم وقتی بیرون آمدیم گفتم در شأن شما نیست کاری کردید که شوک به من وارد شد امیرالمومنینی که اول مجاهد است اول شجاع اول قهرمان است در همه چیز بعد از پیغمبر خدا اول است حضرت فرمودند قنبر من وقتی وارد خانه شدم آثار و گرد و غبار غم و غصه در چهرهی بچهها دیدم خواستم از خانه بیایم بیرون شاد باشند اینها بالاترین عبادتها است افرادی که کار خیر میکنند از در معروف وارد بهشت میشوند حداقل ثوابشان این است که بهشت بر آنها واجب میشود.
شریعتی: ان شاء الله. خیلی ممنون. حاج آقا دعا بفرمایند
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد از خیرات و برکات دنیا و آخرت همه مان را بهره مند بفرما قلب امام زمان را از ما راضی بکن فرجش را نزدیک بکن به حق محمد و آل محمد ما را مشمول دعاهای مخصوص امام زمان قرار بده خدایا تو را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد مشکلات همه مخصوصا جوانان را برطرف بفرما وسائل شغل و مسکن و ازدواج برای همه فراهم بفرما مریضها شفای عاجل آنهایی که فرزند ندارند شغل ندارند وسائل شغل و درمانشان را فراهم بفرما به حق محمد و آل محمد به حق امام حسن و امام حسین که امروز روز این دو بزرگوار است
شریعتی: خیلی ممنون بهترینها را مثل همیشه برای فرد فرد شما آرزو میکنم.ای که یک گوشهی چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و من را غم ببرد به رسم دوشنبهها السلام علیک یا اباعبدالله.