94-06-02-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد_ قهر و آشتی
موضوع برنامه: قهر و آشتی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02-06-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان دوستان عزیز خیلی خوش آمدید به این سمت خدا آرزو میکنم در این روزها و شبهای نورانی خیر و برکت به سمت خانههای شما سرازیر شود حاج آقای فرحزاد سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و بینندگان عرض سلام داریم و ایام فرخنده و خجستهی دههی کرامت را خدمت همهی عزیزان تبریک عرض میکنیم جا دارد که ایام بزرگ داشت جناب احمد بن موسی شاه چراغ که عزیزان جنوبی و شیرازی هم خیلی توقع دارند به جا هم است کمتر از این امام زاده و حرم سوم اهل بیت ترویج میشود ان شاء الله یاد و خاطرهی امام زادهی واجب التعظیم و برادرانش در فارس را هم گرامی بداریم و فردا شب هم ولادت سر تا سر نور ولی نعمت ما آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را خدمت همهی عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم بد نیست عرض بکنیم حضرت امام رحمة الله علیه من اخیرا در حالاتشان میخواندم فرزندان ایشان میگفتند همهی عیدها حضرت امام به بچهها عیدی میدادند حتی به افرادی که در خانه بودند کارگری کار میکرد باغبانی بود از مال خودشان عیدی میدادند نه از بیت المال یا وجوهات هدایایی به ایشان میدادند یا ملک و ارثی داشتند ایام عید پیش میآمد که ایشان چیزی نداشتند میگفتند ندارم بدهم بچهها به ایشان پیله میکردند از بعضی از فرزندانشان پول داشتند قرض میگرفتند ولی عیدی را میدادند مقید بودند این اعیاد مبلغ ناچیز یا هدیهای ناچیز بذر محبت و ولایت را در دل خانوادهها بچهها ما میکاریم ان شاء الله دریغ نکنیم جشن و شادی مفصل هم بگیریم این ارتباط محکمی با اهل بیت يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا (خصال، ج 2، ص 636) کامل شود.
شریعتی: ان شاء الله هفتهی گذشته در مورد مرنج و مرنجان را صحبت کردیم مرنجان را بسیار پر رنگ اشاره کردید و ادامهی فرمایشات شما را ما خواهیم شنید.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که هفتههای قبل عرض کردیم خلاصهی همهی اخلاقها و آداب معاشرت در دو کلمه است مرنج و مرنجان بحث ما از این جا به این جا کشیده شد که بیشتر عزیزانی که رنجش پیدا کرده بودند تقاضا میکردیم ببخشید صلح کنید عفو کنید بگذرید ولی دوستان میگفتند عوامل رنجش نباید فراهم شود که پیش گیری شوند آن طرفی را هم بگوییم چند هفته در مورد مسبب رنجش و علت رنجش نباید فراهم شود و نرجاندن در راس کارهایمان باید قرار بگیرد یعنی مومن کسی است که لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ (بحارالانوار، ج 74، ص 63) در روایت داریم مومن یک علامتش این است که هیچ وقت به کسی ظلم نمیکند ولو به دشمن به یک مجرم دشمن فحاشی هتاکی بی ادبی جسارت تحقیر توهین نمیکند چه برسد به دوست فامیل و نزدیکان این نقطه هم بد نیست اشاره کنیم ما فکر میکنیم ظلم به شخص میکنیم ولی ما طبق آیات و روایات فراوان ظلم به یک شخص ظلم ظلم به یک فرد نیست ظلم به کل اهل بیت است ظلم به عالم هستی است چون دلی را که میشکنیم با پیغمبران و امامان رابطه دارد این مخلوق با همهی عالم سر و کار دارد و ما روایات فراوانی به این مضمون داریم کسی مومنی را اذیت کند ما اهل بیت را اذیت کرده و کسی که ما را اذیت بکند پیغمبر را اذیت کرده کسی که پیغمبر را اذیت کرده خدا را آزرده کرده سلسله مراتب به هم اتصال دارد این کلام نورانی پیغمبر عظیم الشان است که خیلی قابل تامل است فرمودند مَن أكرَمَ مؤمِناً فَقَد أكرَمَني کسی مومنی را اکرام بکند حرمت نگه دارد به من احترام گذاشته است چون مومنین اولیا خدا بندگان جزئی از کل هستند به دست شما به پای شما من اهانت بکنم به خود شما کردم نمیتوانم بگویم به شما کاری نکردم به دست شما زدم دست شما جزء شماست از آن طرف هم فرمودند مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (مستدرک الوسایل، ج 9، ص 99) فکر نکنید به یک انسان فامیل همسر اولاد ظلم میکنید این ظلم بازتابش پرش میگیرد حتی پیغمبران امامان اولیاء خدا را لذا فرمود پیغمبر عظیم الشان که کسی مومنی را اذیت بکند من را اذیت بکند و کسی که من را اذیت بکند خدا را آزرده کرده و کسی که خدا را آزرده و ناراضی بکند ملعون است از رحمت خدا دور است در چهار کتاب آسمانی لعنت به ظالم شده کسی که ظلم بکند به انسانی در قرآن در تورات در انجیل در زبور حضرت داوود ما باز روایاتی به این مضمون داریم که مَن أهَانَ لِی وَلِیاً فَقَد بَارَزَنِی بِالمُحَارَبَة وَ دَعَانِی اِلَیها (کافی، ج 1، ص 197) در احادیث قدسی است در کافی شریف خدای مهربان میفرماید اگر کسی دوست من را اهانت بکند با من خدا به جنگ و محاربه و مبارزه برخواسته ما که به خدا دسترسی نداریم به خدا هم چیزی اثر ندارد خدا یعنی هستی مطلق خدا یعنی بندگانش مصداق اذیت کردن خدا کجاست مصداق احترام گرفتن از خدا کجاست این طور مضمون روایت هم خیلی شیرین و قشنگ است مدتها دنبال این روایت بودم من میخواهم به خدا خیلی خدمت بکنم عاشق خدا هستم خدا میگوید به بندگان من خدمت بکن أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلَّهِ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلنَّاسِ (مستدرک، ج 12، ص 358) عزیز بینندهای که میخواهی به خدا عاشق شوی عبادت بکنی به همسرت خیلی برس به پدر مادرت به بچه ات خیلی برس خدا در خلقش تجلی کرده خدا نه غذا میخورد نه نیاز دارد نه قرض میخواهد چرا میگوید «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّـهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً» (بقره/ 245) چه کسی است که به من خدا قرض بدهد خدا که محتاج شود دو هزار نمیارزد قرض دادن به بندگان خدا قرض دادن به خود خداست فرمود آن کسی خدا را از همه بیشتر دوست دارد که از همه بیشتر قربان صدقه خلقش برود به اینها خدمت بکند دلشان را نشکند گره شان را باز بکند نیازارم ز خود هرگز دلی را، که میترسم در آن جای تو باشد خدایی که میفرماید من در آسمانها زمین جا نمیشوم در دل بندهی مومنم جا میشود گفت مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخواست مشکل نشیند یا تشکرها أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس (كافي، ج2، ص99) چه کسی از همه بیشتر شاکر خداست سپاسگزار خداست آن کسی که از همه بیشتر به واسطههای نعمت شکر گزاری اش بیشتر است معلم مربی پدر مادر دوست رفیق هر کسی به او خدمت کرده اینها حقیقت است خدا یعنی هستی مطلق «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/ 35) خدا که نعوذ بالله جایی مکانی موجود مستقل از خلق که جدا از خلق نیست «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» (توحید/ 3) تعبیر خیلی قشنگ است یعنی هیچ کس از خدا جدا نشده معنی نمیزاید نزاید دربارهی خدا معنی ندارد خدا حامله نمیشود حمل ندارد هیچ کس از خدا جدا نشده خدا هم از هیچ کس جدا نیست یعنی «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» لذا خدمت به خلق به بندگان خدا به هستی حتی به یک مورچه حتی به یک جماد به یک گیاه این دارد با خدا رابطه برقرار میکند چرا در روایت داریم اگر گیاهی را بی جا بکنی ملائکه لعنتت میکند چون به حریم خدا تعدی کردی خدا رحمتش و علمش وسعت دارد همهی موجودات را فرا گرفته اگر این موضوع برای ما جا بیفتد که خدا میفرماید بندهای را از در خانه ات رد میکنی خدا را رد کردی بندهای را تحقیر میکنی به خدا کردی کسی که دوست من را اهانت بکند به جنگ با من خدا آمده و شمشیر را از رو بسته میگوید بیا من با تو بجنگم مثنوی میگویدای بسا کس را که صورت را زد وصف الله کرد و بر صورت بزد شما به بچه ات میزنی به شاگرد و دوست و رفیقت میزنی یعنی به خدا میزنی به قرآن میزنی به صورت پیغمبر میزنی چقدر ما روایات داریم یا در عالم رویا دیدند مثلا کسی بندهای را اذیت کرده پیغمبر فرمودند به من زدی گفت من غلط بکنم فرمود به اولاد زدی به بچه ات زدی مفاتیح فقط کتاب دعا و زیارت نیست نکات اخلاق آداب سفر زیارت دارد در آداب زیارت امام حسین از حضرت صادق داریم به کسی فرمودند چه میشود شما که ما را ذلیل میکنید استخفاف میکنید ما را سبک میشمارید یک نفر از این آدمهایی که پر رو هستند حاضر نیستند اقرار به گناه بکنند عرض کرد ما به خدا پناه میبریم کی شما را خوار کردیم فرمود تو یکی من را تازگی خوار کردی گفت من شما را ندیدم فرمود در مسیر زیارت که میرفتی با مرکب یکی از دوستان ما زمین گیر بود افتاده بود در راه گفت مرکبت که جا دارد تا چند کیلومتر من را سوار بکن ببر اصلا توجه نکرد به قول ما گازش را گرفت رفت یک آدم بیچاره در بیابان مانده هیچ کس را ندارد دوست ما است اصلا دوست ما نه یک انسان یک گرفتار درخواست یاری کرد به او توجه نکردی این استخواف است این جزءها به کل وصل اند این است که این مسئله اگر جا بیفتد نکتهی مهمی است اگر به این بینش برسیم که این فرزند معصوم طفل معصوم گریه میکند شلوغ کاری میکند به او جیغ میزنی به امام زمان زدی واقعا زدی واقعیت است روایت است این قدر روایت داریم اذیت بندگان خدا اذیت ماست خوشحال کردن آنها فرمود کسی یک انسان مومنی را شاد میکند به خدا قسم ما دوازده امام را شاد کرده به خدا قسم رسول الله شاد کرده به خدا قسم سَرَّ الله فِی عَرشِهِ چطور بگویند قسم خوردند یکی از موانع بزرگی که ما داریم پله پله میرویم عقب گرد میکنیم ریشه یابی میکنیم برای خشکاندن ریشهی ظلم و فساد و رنجاندن یکی از بزرگترین موانعی که در عزیزان افرادی که به ما خیلی پیام دادند وسیلهی رنجش میشود و ریشهی رنجاندن است بسیاری از افرادی که ظالم مجرم تبه کار هستند حاضر نیستند قبول بکنند که تبه کار هستند حق را به خودشان میدهند این بزرگ ترین مانعی است که من در عمرم پیدا کردم عذر میخواهم ما فراوان حرفی میزنیم که تندی نکنید خانم به آقا میگوید تو گوش بکن آقا به عکس به خانم میگوید به تو میگوید پدر مادرها میگوید بچهها گوش بکنید این خیلی بد است این که هما خودمان را بازنگری نمیکنیم ان شاء الله در بینندههای ما این طوری نباشد بدترین چیزی که من در قرآن و روایات پیدا کردم آدمهای جاهلی که جهل مرکب دارند نمیداند و نمیداند که نمیداند اگر انسان نمیفهمد و متوجه باشد که نمیفهمد میرود فهم و درک پیدا میکند آدمی که مریض است نمیداند مریض است او را از بین میبرد اگر مریض بود فهمید مریض است میرود مداوا میکند خوب میشود نمیداند و از این بدتر نمیداند که نمیداند و خودش را دانا میداند این طور آدمها انتقاد پذیر نیستند این طور آدمها بکشی حاضر نیستند مشاوره برود پیش استاد بروند حاضر نیستند تغییر بکنند اینها بدترین آدمها ته جهنم جایشان است معاند اند لجوج اند مجرم فاسق ظالم گنه کار دو رقم داریم همه ی ما گرفتار ظلم گناه معصیت ممکن است باشیم معصوم هم نیستیم خیلی هایمان هم عادل هم نباشیم ما دو نوع ظالم مجرم و فاسق داریم فاسق و ظالم و مجرمی که به اشتباهش پی برده و اقرار میکند میگوید من این جا ظلم کردم خانم آقا رفیق دوست حق با شماست اقرار میکند یا مریضی که میگوید راست میگویی من مریض هستم باید معالجه بکنم این به نجات خیلی نزدیک است خطر ندارد بسیاری از وسواسیها این طور هستند وسواسیهایی که واقعا قبول دارد ناراحت است میگوید من چه کار کنم گوش میدهد خدا را شکر میکنم در این برنامهها هزاران وسواسی خوب شدند هنوز هم پیام داریم خانمی نامه نوشت این قدر تشکر کرد گفت من هشت سال گرفتار وسواسی بودم ولی همین بحثهایی که گفتی نباید آب بکشی نباید آب بریزی وسواسی که لجوج نیست وسواسی که جهل مرکب نیست عناد ندارد میتواند تغییر بکند یا مسئله را نمیداند یا مسئله را فهمید عمل میکند لج بازی نمیکند بگوید من هر چه دلم میخواهد میگوییم آب نریز وضو یک بار غسل یک بار دو دقیقه یک دقیقه کافی است من خودم وضو نیم دقیقه غسل همین دیروز غسل یک شنبهی ماه ذی القعده کردم یک دقیقه طول کشید خیلی راحت یک دوش آب میگیرد خیلی راحت است یک وقت یک وسواسی است که میپذیرد قبول میکند حرف گوش میدهد این خوب میشود یا تدریجا اگر عمیق باشد خوب میشود ولی میگوید نه من درست میفهمم شما اشتباه میکنید مثل کسی که میگویند در یک شهری روستایی همه بدنشان را میخواراندند گفت چرا بدنتان را میخوارید گفت خارش بدن گفت نمیشود که همه داشته باشند گفتند مگه تو نمیخارانی گفت نه گفتند تو مریض هستی ما همه سالم هستیم بعضیها این طور هستند آقای بد اخلاق پدر بداخلاق معلم بداخلاق میگوید نه کار من درست است پیامهای فراوان در طول این چهار پنج سال داشتیم افرادی که میگویند پدر ما قبول نمیکند ناحق است قبول نمیکند فحش بد است میگوید کارم درست است فراوان داریم نامه پیامک حضوری به ما گفتند که گاهی به مدیر عامل سرپرست یک پیشنهاد بهتر دادیم گفتم اگر در این برنامه این کار را بکنید یا انتقاد بکنید دیروز این آقا به من برخورد کرد این قدر متاثر شدم اسم نمیبرم میترسم برای من دردسر درست شود در یک موسسهای مذهبی هم بود میگفت چندین مسئلهی خلاف مطرح کرده بودند آمدم گفتم این مسئلهها اشتباه است به توضیح المسائل نگاه کنید من را برکنار کردند اسم نمیبرم چه موسسهی مذهبی است و کارهای فرهنگی و مذهبی میکند انتقاد خیلی بد است بدترین چیزها غرور است تکبر است عدم پذیرش حق است از گناه بدتر است از گناه بدتر قبول نکردن گناه است از گناه بدتر پافشاری و لج بازی و اصرار بر گناه است بدتر از گناه توجیه گناه است بگویی نه حاج آقا باید ربا بگیریم باید دروغ بگیریم این خلق الله را باید بزنیم اگر فحش ندهی تحقیر نکنی نزنی کار پیش نمیرود این اصل از گناه بدتر است افرادی که از خود راضی اند از نظر خودشان راضی اند حاضر نیستند نظر دیگری را هم بپذیرند حاضر نیستند انتقاد را بپذیرند حاضر نیستند مراقبه محاسبه داشته باشند خودشان را نقد بکنند منعطف نیستند من یک روایت تندی میخوانم خیلی روایت تندی است در کلمهی حمق سفینه است احمق مراتب دارد یک احمقی است که ساده مثل آدمهایی که ساده اند ولی اذیت و آزار ندارند ما یک روایت هم در کافی خواندیم با آدمهای احمق رفیق نشوید میخواهد خیر برساند عقلش نمیرسد یک احمقی است که حمق و درجه اش بالاتر است خوب تشخیص نمیدهد به او بگویی ممکن است قبول بکند یک احمق درجهی یک است که نصیب هیچ نشود آدمهایی که خودشان را عالم میداند حجة الاسلام میداند عقل کل میداند خانه داری بلد نیست همسرداری بچه داری آداب معاشرت بلد نیست سر تا پا عیب است در یک روایتی پیغمبر خدا فرمود احمق کسی است که عیب دیگران را به روی خودشان میکشاند و میگوید شما این عیبها را دارید خودش این عیبها را دارد قبول نمیکند به دیگران میگوید چرا توهین بد اخلاقی میکنید خودش دارد همه اش به دیگران میگوید ولی خودش حساب نمیبرد این روایت از حضرت عیسی علیه السلام است کلمهی حمق سفینه البحار شیخ عباس قمی قسم میدهم هیچ کدام از ما شامل این روایت نباشیم حضرت عیسی میگوید من از مداوای اینها عاجز هستم چهل سال است بداخلاق است قبول نمیکند اشتباه است رابطههای نامشروع دارد خلاف میکند ظلم میکند رشوه میگیرد میگوید کارم درست است حضرت عیسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود إنَّ عيسى بنَ مَريمَ عليه السلام قالَ : داوَيتُ المَرضى فشَفَيتُهُم بِإذنِ اللّه ِ، و أبرَأتُ الأكمَهَ و الأبرَصَ بِإذنِ اللّه ِ، و عالَجتُ المَوتى فأحيَيتُهُم بِإذنِ اللّه ِ، و عالَجتُ الأحمَقَ فلَم أقدِرْ عَلى إصلاحِهِ! فقيلَ : يا روحَ اللّه ِ، و ما الأحمَقُ ؟ قالَ : المُعجَبُ بِرأيِهِ و نَفسِهِ، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ، و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيها حَقّا، فذاكَ الأحمَقُ الَّذي لا حِيلَةَ في مُداواتِهِ (الاختصاص، ص 229) من مریضهای زیادی را مداوا کردم به اذن خدا همه را شفا کردم کور مادر زاد که قابل علاج نیست اعجاز حضرت عیسی همین بود کسی که مرض پیسی دارد من او را هم مداوا کردم خوب شد از این بالاتر .مردهها را به اذن خدا زنده کردم هیچ دکتری مرده را نمیتواند زنده بکند به خدا پناه میبریم عیسی روح اللهی که با یک فوت کردن از احیا بالاتر مجسمهی سنگی خاکی را فوت میکرد بلکه خلاقیت بوده تخلق اخلق دارد نسبت خلق به حضرت عیسی در قرآن داده شده چرا بعضیها وحشت میکنند به اذن خداست البته حضرت عیسی که مجسمه را فوت میکرده طبق صریح قرآن تبدیل به پرنده میشده و مردهای که روح از بدنش جدا میشده زنده میکرد میگوید من این طور آدمهای از خود راضی خود رای بینندهها این بحث را جدی بگیرند بنده فرحزاد به من میگویند کارشناس میگویند حجة الاسلام گول این حرفها را نخورم خودم را بگذارم مقابل خودم فیلم خودم اعمال خودم من آیا همسر خوبی هستم شوهر خوبی هستم پدر خوبی هستم روحانی خوبی هستم حتما بازنگری بکنیم امام هفتم علیه السلام فرمود از ما نیست شیعهی ما نیست کسی که هر روز محاسبه و مراقبه نداشته باشد خیلی تعبیر تندی است یعنی از ما جدا میشود لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ (کافی، ج 2، ص 453) همه اش میخواهیم حساب دیگران را برسیم در مسائل اجتماعی هم همین طور است ما همهی گناهان را گردن دولت میاندازیم دولت گردن ما میاندازد ما هر دو گردن آمریکا و اسرائیل میاندازیم فلانیها گردن فلانی میاندازیم ما هیچ گناهی نداریم نه هر کدام در حد خودمان ممکن است خطا بکنیم یک عبارت خیلی قشنگی یک بار دیگر در همین برنامه گفتم اولیا خدا واقعا چقدر خود نگر بودند یعنی خودشان را بازنگری میکردند همه اش توپ را در زمین طرف مقابل نمیانداختند یکی از علمای برجسته که من اسمش را نمیتوانم بگویم ایشان از قول حاج احمد آقا پسر امام میگفتند گاهی در خانه با پدر خیلی خصوصی بودند سوالات خصوصی میگفتند یک بار سوال میکردند از این کرامات تشرفات یک چیزهایی از پشت پرده به من بگو خیلی اصرار کرده بود حضرت امام فرموده بودند این مدعیان در طلبش بی خبران اند آن را که خبر شد خبری باز نیامد اگر کسی چیزی خدا به او داده باشد از این امور نباید بگوید اگر بدهد دلیل بر این است که مدعی است خلاصه هیچ اظهار نکرده بود ولی آن نکتهی مهم است که در رابطه با بحث ماست یک موقع حاج رحمت آقا به ایشان خیلی پیله کرده بود گفته بود فرض کنیم عیب ندارد فرض کنیم شما الآن محبوب مردم ایران مسلمانان دنیا خیلی از مستضعفین دنیا هستید فردا صبح مردم ایران بلند شدند از خواب گفتند امام خمینی را نمیخواهیم یا رفراندوم گذاشتند گفتند آقا را نمیخواهیم شما چه کار میکنید ایشان فرمودند من میروم قم خانه که قبلا داشتم مینشینم ببینم من خمینی چه کار کردم مردم از من ناراحت شدند نمیگوید مردم فلان فلان شده هستند این از هزار کرامت بهتر است از میلیون کرامت که بگویند پشت پرده میبیند چنین میکند اینها همه اش حرف است به خودش میزند به مردم به دیگران نمیزند که من چه کار کردم که مردم از من ناراحت شدند از من برگشتند به خودش میزند این خیلی مهم است اگر یک خانمی بی حجاب بد حجاب است من روحانی چه کوتاه کردم من در تبلیغ چه کمبودهایی داشتم درست است آن اشتباه است ولی خودمان را هم قبول کنیم ما خدمت درستی کردیم که توقع داریم از دیگران؟ این که خودمان را نقد بکنیم در خطبهی متقین یکی از اوصاف متقین این است که فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ (نهج البلاغه، خطبه 137) یعنی اولیاء خدا متقین واقعی شیعهی واقعی اهل بیت کسانی هستند که همیشه خودشان را متهم مقصر میدانند ما برعکس عمل میکنیم ما میگوییم کارم خیلی درست است شک ندارم هر کس حرفی میزند بی خود میگوید من از این پیامهای انتقادی به آقا عرض کردم پیامهایی که در آن اهانت است پیامی داشتیم تو خود شمر هستی نفس من ممکن است شمر باشد جایی که من ظلم میکنم شمر هستم چرا ناراحت باشم در نفس من شمر هم است امام حسین هم است چرا ناراحت شوم حرف درستی است گاهی من زنگ زدم تشکر هم کردم خودمان را متهم بدانیم دنبالهی حدیث حضرت عیسی علیه السلام میفرماید من مرضهای لا علاج مرده را زنده کردم مجسمه را فوت کردم انسان شده تنها جایی که انبیا امامان میگویند این جا دست ما کوتاه است نمیتوانیم کاری بکنیم فرمود احمق را خواستم معالجه بکنم قدرت بر اصلاح این طور آدمها نداشتم فقيلَ : يا روحَ اللّه ِ، و ما الأحمَقُ ؟ این حد اعلای احمق است احمق چه کسی است خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد هیچ کدام از بینندهها مصداق این نباشند آنهایی که خودشان را میشکند میگویند ما بد هستیم اینها مصداقشان نیستند فرمود المُعجَبُ بِرأيِهِ و نَفسِهِ، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ، و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيها حَقّا، فذاكَ الأحمَقُ الَّذي لا حِيلَةَ في مُداواتِهِ آن کسی که من از معالجه اش نا امید شدم احمقی است که به رای و فهمش مغرور است میگوید هر چه من میفهمم خودش را عقل کل میداند و به کارهایش و نفسش هم خود بین است از خود راضی است میگوید کار من درست است فهم من درست است همهی شما بیخود میگویید الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ همهی عقل را به جانب خودش میداند میگوید خانم بیخود کرده بچهها بیخود کردند همه اش به دیگران بد و بیراه میگوید کار من درست است کار همه خراب است مثل شیطان همهی حق را به خودش میدهد و دیگران را میگوید نا حق میگویند میگوید این احمق واقعی است که حیلهای برای مداوای او پیدا نکردم لِكُـلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ يُسْتَـطَـبُّ بِـهِ إِلا الْحَمَاقَةَ هر دردی درمانی دارد الا حماقت یعنی میرنجاند دلها را آتش میاندازد اختلاف میاندازد مادر شوهر عروس پدر زن فرقی نمیکند به کسی برنخورد به هر کسی برمیخورد ضعفی از این جهل و حماقت دارد غرور دارد تکبر دارد همه اش اذیت میکند عروس را عروس مادر شوهر را اذیت میکند میگوید کار من درست است کار او خراب است خودت را بازنگری بکن مثالی زدم که یک عروسی میخواست مادر شوهرش را بکشد رفت از حکیم دارویی گفت آن حکیم هم دانا بود دارو میداد گفت اگر فوری کشته شود میآیند میکشنت تدریجا است گفت ممکن است باز مورد سوء ظن واقع شوی یک کم مداوا کن خودت را درست کن خودش را درست کرد مادر شوهر هم درست شد آمد به حکیم گفت من پشیمان شدم گفت دارو الکی بوده درمان همان اخلاق تو بوده.
شریعتی: ما همه چیز را برعکس میبینید مثلا میگویند نسبت به دیگران حسن ظن داشته باشید به خودتان سوء ظن ما برعکس به دیگران سوء ظن داریم به خودمان حسن ظن.
حاج آقا فرحزاد: بزرگواری فرمودند از خانه میرویم بیرون میرویم جلوی آینه من خودم میآیم این جا چند بار میروم جلوی آینه از شما میپرسم برای این که قیافه ام به هم ریخته باشد دیگران تذکر میدهند از تذکر دیگران ممکن است ناراحت شوم چقدر هزینه میکنیم برای تزئین صورت اعمال درون باطن ما خیلی بیشتر است از این که مقابل آینه قرار بدهیم اصلاح کنیم گاهی آدم خودش را مقابل خودش قرار بدهد من آیا پدر مادر همسر فرزند خوبی هستم یا نه این که در شبانه روز اولیا خدا یک دقایقی را به محاسبه و مراقبه میپرداختند به نظر من از نان شب واجب تر است خانم و آقایی که پیامک میدهید از دیگران گلایه میکنید خودت هیچ عیب و مشکلی نداری میگوید شوهر من چنین است شما معصوم کامل هستی؟ خودت را درست بکن ممکن است رفتار ما باعث رفتار او شده باشد.
شریعتی: خیلی ممنون خیلی نکات خوبی را شنیدیم صفحهی 548 قرار امروز ماست آیات پایانی سورهی مبارکهی حشر که تاکید فراوانی به مداوت و تکرار تلاوت این آیات شده لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور اهل بیت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿١٧﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّـهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿١٩﴾ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٢٠﴾ لَوْ أَنزَلْنَا هَـذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٢١﴾ هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَـنُ الرَّحِيمُ ﴿٢٢﴾ هُوَ اللَّـهُ الَّذِي لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿٢٣﴾ هُوَ اللَّـهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٢٤﴾
ترجمه:
سرانجامشان این شد که هر دو در آتش اند؛ و در آن جاودانه اند و این است کیفر ستمکاران. (۱۷) ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید؛ و هر کسی باید با تأمل بنگرد که برای فردای خود چه چیزی پیش فرستاده است، و از خدا پروا کنید؛ یقیناً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. (۱۸) و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد؛ اینان همان فاسقانند. (۱۹) دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند، بهشتیان همان رستگارانند. (۲۰) اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشیده می دیدی. و این مثل ها را برای مردم می زنیم تا بیندیشند. (۲۱) اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است. (۲۲) اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، همان فرمانروای پاک، سالم از هر عیب و نقص، ایمنی بخش، چیره و مسلط، شکست ناپذیر، جبران کننده، شایسته بزرگی و عظمت است. خدا از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه است. (۲۳) اوست خدا، آفریننده، نوساز، صورتگر، همه نام های نیکو ویژه اوست. آنچه در آسمان ها و زمین است همواره برای او تسبیح می گویند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۲۴)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم