94-06-16-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - بازنگری در خود
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بازنگری در خود
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش:94/06/16
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر *** که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش *** پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم *** راه میپویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم *** زیر دِین حضرت موسَیبنجعفر بیشتر
گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که *** داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است *** با سلامش میکند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین *** همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است *** ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم *** لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم *** بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد *** هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است *** این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا *** این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا! *** چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت *** من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی *** جان زهرا چون شنیدم که به مادر بیشتر
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان عزیز سلام عرض میکنم خدمت حاج آقا فرحزاد خیلی خوش آمدید
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام خدمت شما و بینندگان هم عرض سلام داریم امروز بنا بر قولی شهادت جان گداز علی بن موسی الرضا علیه السلام و روز زیارت مخصوص این امام بزرگوار است همین جا عرض ادب و تسلیت عرض میکنم خدمت دوست داران اهل بیت چهارشنبه هم روز دحو الارض است و آن روز هم زیارت آقا مستحب است ماه ماه امام رضا علیه السلام است همین حالا ان شاء الله آمده شوند روز دحو الارض روزه گرفتنش فوق العاده است روزهی هفتاد سال ثواب دارد و اهل آسمان و زمین استغفار میکنند برای روزه گیر روز 25 ذی القعده امیدواریم همان طور که سفارش شده از دور و نزدیک زیارت امروز آقا مستحب است آنهایی که نمیتوانند بروند از راه دور زیارت جامعه یا امین الله یا یکی از زیارات را از راه دور بخوانند دل هایشان را روانه بکنند از همه مهم تر ارتباط معنوی و قرب معنوی با امام هشتم است که فکر میکنم از همه مهم تر است این قرب معنوی این است که یک کاری که امام هشتم علیه السلام خیلی دوست دارد مثل همین برنامهای که به مردم رحم بکنیم اجارهها را کم بکنیم گذشت بکنیم به دوستان ما روایات فراوانی داریم کسی به دوستان ما خدمت بکند به ما خدمت کرده جای تشکر دارد واقعا باز خورد بسیار خوبی داشته این دو هفته همه را به وجد آورده که بسیاری از مالکین کم کردند یا اضافه نکردند یا گذشت کردند ان شاء الله در همهی مسائل زندگی رحم و گذشت و مروت که سیرهی اهل بیت بوده باشد این دنیا بهشت میشود
شریعتی: خیلی ممنون یادی هم میکنیم از مرحوم حاج رضای انصاریان که صلوات خاصه را بخشی از خاطرهی ما ایرانیان کرده اند.
حاج آقا فرحزاد: خدا رحمتشان بکند من خاطرهای از ایشان دارم بعد از تلاوت قرآن عرض میکنم.
شریعتی: یکی از مشکلات ما این است که همیشه حق را به خودمان میدهیم راه حلش چیست؟
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که هفتههای گذشته بحث ما روی این روال پیش رفت که از دیگران بگذریم رنجش پیدا نکنیم ولی بسیاری از عزیزان گفتند اول عوامل رنجاندن را بخشکانیم مرنجانیم و اگر هم رنجشی پیش آمد گذشت کنیم و عرض کردیم از مهم ترین افرادی که باعث رنجاندن افراد میشوند آدمهای ظلوم و جهول اند افرادی که از خود راضی و خودخواه و متکبر و مغرور هستند میگویند همیشه حق با من است هر چه است به دیگران بدیها را نسبت میدهند خوبیها را به خودشان نسبت میدهند در حالی که عیب بزرگی است واقعا بسیار خطرناک است همان طور که هفتهی قبل عرض کردم یکی از راه حلها این است که انسان در همهی مراحل ولو این که ولی خدا شده خیلی هم آدم خوبی است باز احتمال بدهد و انگشت اتهام را به سمت خودش گاهی یا همیشه بگیرد این تعبیری که هم هفتهی قبل گفتیم وَ لَا تُخْرِجْنِی مِنَ التَّقْصِیرِ (کافی، ج2، ص 72) یعنی از اعتراف به تقصیر من را هیچ وقت بیرون نیاور یا لِأنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ (نهج البلاغه، خطبه 137) یعنی متقین اولیای خدا کسانی هستند که همیشه خودشان را متهم میدانند انگشت اتهام به سمت خودشان میگیرند میگویند نکند من کوتاهی کردم اشتباه کردم کارهای من باعث شده خانم من بچهی من این طوری شود یک موقعی آقای دولابی میفرمودند یک پدری بچه اش خوب حرف گوش نمیداد گفت من نمیدانم چه پیالهای شکستم چه ارتباطی با خدا کم گذاشتم یا یک محبتی کم گذاشتم که بچه ام کم حرفم را گوش میدهد باز خودش را دید برای این که ما اگر ارتباطمان با خدا و بندگان خدا درست شود آنها هم درست میشود حدیث داریم خدا به اصلاح مومن فامیل خانواده تا هزار نفر را اصلاح میکند آنهایی که قابلیت دارد آنهایی که ندارد پیغمبر ما ابولهب را میخواستند نشد این مال طرف مقابل است ولی آن چیزی که طرف ماست و طرف ظرفیت دارد انگشت اتهام را به طرف خودمان بگیریم بنده مدتی است آیاتی که در قرآن اشاره شده به پیغمبر خطاب صریح است «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» (محمد/ 19) خطاب به پیغمبر متعدد هم تکرار شدهای پیغمبر برای گناه خودت استغفار بکن در بعضی آیات سورهی مبارکهی حضرت محمد میفرماید اول برای خودت استغفار بکن و بعد برای مومنین و مومنات و این آیهای است که واقعا تکان دهنده است باید رویش تامل بکنیم و من گذرا و فهرست وار عرض میکنم پیغمبر ما از همه بیشتر استغفار میکردند صد در صد طبق صریح آیات قرآن و روایات همهی انبیا و امامان معصوم هستند هر کاری آنها بکنند درست است الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ (زیارت جامعه کبیره) معیار حق آنها هستند حق محور و حق گرا هستند خطا ندارند حدیث داریم والله پیغمبر نه گناه کرده نه نیت و فکر گناه ولی چرا خدا صریحا میگوید استغفار بکنید و امامان ما گاهی روایات داریم چند هزار استغفار میکردند امام زمان خیلی استغفار میکنند به علی بن مهزیار فرمود اگر استغفار نبود شما هلاک میشدید اگر استغفار بعضی برای بعضیها نبود شما هلاک میشدید پیغمبر ما هیچ مجلسی نبود الا استغفار میکردند و روزی هفتاد بار روایت داریم استغفار میکردند طلب مغفرت و آمرزش و بازگشت به سوی خدا این یعنی چه با این که میگوییم پیغمبر معصوم بود این که میگوییم انگشت اتهام را به سمت خودتان بگیرید آیاتش اینها است قطعا پیغمبر معصوم بوده شکی در آن نیست معصوم نباشد که نمیتواند هادی دیگران باشد ولی چرا این قدر استغفار میکردند از صمیم دل واقعا به خدا پناه میبردند یک وقت میگوییم چون بعضیها توجیه کردند برای دیگران استغفار میکردند نه میگوید «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ» معانی را ما فهرست میکنیم وقت میبرد بعضیها گفتند نه این که خود پیغمبر گناه داشته باشد پیش مردم بت پرستان و مشرکین مکه کارهایی که حضرت کردند بتها را شکستند با اینها مخالفت کردند آنها پیغمبر را مجرم و گناه کار میدانستند یک کاری بکن آنها هم دلشان صفا پیدا بکند برگردند در ذیل این آیه عزیزان خواستند مراجعه بکنند «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينً، لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» (فتح/ 2-1) گفتند گناهانی که آنها فکر میکردند و الا گناه نبود از نگاه آنها که آنها را خدا جبران میکند فتح مکه میشود برمیگردند توبه میکنند درست میشود این یک توجیه کاملی نیست آن چیزی که بنده فکر میکنم البته ما در دل پیغمبر امام نیستیم که آنها چه میدیدند یک احتمال این است که پیغمبر و امام معصوم استغفار زیاد میکردند حضرت یونس میگوید «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (انبیا/ 87) دعای کمیل حضرت امیر میفرماید ظَلَمْتُ نَفْسِی (دعای کمیل) در ابوحمزه دعاهای ما پر است از این تعبیر یک تعبیر عجیبی است طاوس یمانی میگوید من رفتم مسجد الحرام دیدم صدای مناجاتی بلند است نزدیک شدم دیدم امام سجاد اشعاری را میخواند حال حضرت منقلب شده به حالت بیهوشی تعبیر اشعار حضرت این است که أتيتُ بِأعمال قباح رَديئة وَمَا فِى الوَرى عَبد جنى كَجِنَايَتي جنایتی خیلی عجیب است عرضه میدارد من اعمال زشت و بدی آوردم در مردم فکر نمیکنم از من ظالم تر گناه کار تر باشد زینت عبادت کنندهها است ایشان این خیلی هشدار است برای من مومن که میگویم من خیلی کارم درست است هیچ مشکل ندارم امام معصوم دارد ناله میکند تو چه کسی هستی ما پوچ هستیم میگوید فکر نمیکنم از من ظالم تر کسی باشد این دعای ابوحمزه است إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِی إِلَى قَبْرِی (دعای ابوحمزه) از امام سجاد است در مفاتیح پر است از اقرار و اعتراف به گناه از من بد حال تر چه کسی است اگر من به این حالت بروم این استغفارها و نالههای پیغمبران و امامان مال چه چیزی بوده یکی مال این بوده که در مقابل عظمت خدا اصلا خودشان را و اعمالشان را هیچ میدیدند ناچیز میدیدند پیغمبر و امام از خودشان چیزی ندارند هر چه دارند از خداست امام حسین را خدا ذبح عظیم تعبیر کرده یعنی قربانی بزرگ هیچ کسی در عالم مثل امام حسین در راه خدا خودش اهل بیت طفل شش ماهه اش و اصحابش در راه خدا قربانی نشدند هر چه داشت آورد ولی حضرت زینب علیها سلام جان همهی ما به قربانش عرضه داشت خدایا این قربانی قلیل را قبول کن یعنی در مقابل عظمت و بزرگی خدا ناچیز است حتی چه بسا ممکن است از عبادتشان از خوبی هایشان مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ (بحار، جلد ۶۸، ص ۲۳) این که ما انجام میدهیم حق خدا که ادا نمیشود این فکر ما نیت ما اعمال ما حول و قوهی ما هر چه داریم مال خود خداست علم ما فهم و عصمت ما اگر خدای دیگری بود قرض میکردیم حق این خدا را ادا کنیم در بحث شکر روایتی خواندیم دو سه ماه دربارهی شکر صحبت کرده بودیم عزیزان مراجعه بکنند خدا به حضرت موسی فرمود شکر من را به جا بیاور گفت الحمدلله ممنون دید این توفیق است حدیث داریم شکر نعمت از خود نعمت مهم تر است چون یاد و توجه به خداست دید این الحمدلله خودش یک نعمت است گفت از این الحمدلله هم الحمدلله دید دومی اش هم شکر میخواهد آخر دستانش را باور کرد گفت من از شکر تو عاجز هستم خدا گفت الآن من را شکر کردی وقتی دستت خالی خالی میشود به بن بست میرسی اَلآن شَکَرتَنِی (کافی، ج 3، ص 55) درمانده میشوی میبینی در مقابل خوبی خدا نمیتوانی کاری بکنی ابدا نمیتوانیم حق خدا را به جا بیاوریم یک موقعی آیت الله بهجت فرمودند میرازی قمی فرمودند اگر خدا به خاطر همین نمازها ما را گیر بدهد جا دارد این چه نمازی است فهم ما خیلی کم است امام معصوم آن فهم و درک و عقلی که دارد او هم در مقابل عظمت خدا خودش و عبادتش را ناچیز میبیند پس یک بعدش این است که در مقابل هستی خدا گفت مضمون این حدیث است که به شعر در آورده گرفتم آن که مرا نگیری به هیچ گناهی همین گناه مرا بس که با وجود تو هستم حدیث است روایت داریم که پیغمبر عظیم الشان در مقام توبه و استغفار عرضه میداشتند یا لَیْتَ رَبّ مُحَمدٍ لَمْ یَخْلُقْ مُحَمَّداً (شرخ شطحیات بقلی، ص 170) کاش اصلا محمد خلق نمیشد در مقابل خدا هستی نشان نمیداد هر چه است او است معنا دارد معنایش همین است آیهی قرآن داریم «وَأَن لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّـهِ» (دخان/ 19) بر خدا علو و برتری نجویید یک بزرگی میفرماید هر کس در مقابل هستی خدا و هستی مطلق که «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/ 35) نیست مطلق نشود علو و برتری جسته او هست ما هم هستیم این یک من درست میکند «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ، اللَّـهُ الصَّمَدُ» (توحید/ 2-1) او هست ما نیستیم ما عدمهایی هستیم هستیها نما تو وجود مطلقی هستی ما. اگر کسی در مقابل خدا شمّ و بوی هستی و وجود به خودش بدهد یک وقت آدم از خدا میبیند حول و قوه و اول و آخر ما این که حضرت علی فرمود من هیچ چیزی ندیدم قبل و بعدش خدا را دیدم هستی خودمان را مطلق از خدا میدانیم خودمان را نیست حساب میکنیم علامتش این است که غرور نداریم تکبر نداریم انتقاد پذیر هستیم متواضع و خاشع هستیم این نه خودمان را مال او میدانیم یک علامتش این است که خودمان را مالک نمیدانیم هر چه خدا خواست بده میدهیم اگر بچه مان کسی را از ما گرفت با خدا قهر نمیکنیم چون مالک را و میبینیم اینها منافات ندارد ولی این که در مقابل هست خدا ما خودمان را یک هستی حساب بکنیم اگر بوی وجود در مقابل خدا استشمام میکنیم توبه و استغفار بکنیم انبیا و اولیای خدا شاید البته احتمالات است این که در روایات و آیات است یک معنی استغفار شاید این باشد که در مقابل هستی و عظمت خدا خودشان را ناچیز و هیچ چیز میدیدند این معنی لطیف و زیبایی است یا اعمال خودشان را خجالت میکشیدند مثال میزد بزرگی میگفت اگر ما را عروسی دعوت بکنند هیچ چیز نداریم بدهیم میگردیم پتویی پاره شده کهنه شده این را رویش را وصلهای میزنیم کاغذ کادو میچسبانیم ولی میدانیم در آن چه خبر است مجبور هم هستیم گفتند دست خالی نباید بیایید ولی اگر داخلش را باز بکنند چه خبر است آبروی ما میرود باطن عبادات ما این است ولو اولیا خدا چون فهم و درک و عقلشان بالاتر است خودشان و اعمالشان را ریزتر میبینند این نور افکن هر چه قوی تر باشد چیزهای ریز هم بیشتر دیده میشود ولی اگر تاریک باشد آشغالهای درشت هم پیدا نمیشود این است که خیلی تکرار شده در قرآن «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ » برای خودت از خودت استغفار بکن یک معنی این است که ممکن است بگویند من درست رسالتم را به جا نیاوردم آن طوری که باید دلسوزی بکنم پیغمبر است در مقابل عظمت خدا یک بخش که معنی لطیف و ظریفی است که انسان کامل سئهی وجودی دارد یعنی همهی انسانها و همهی مخلوقات زیر مجموعهی او هستند اگر یک مدیری بازرسانی آمدند در مدرسه بازرسی بکنند خبر ببرند ببینند بچهها شلوغ کاری میکنند درس نخواندند تجدید شدند مدیر مدرسه چقدر خجالت میکشد چقدر ناراحت میشود من باید خیلی بیشتر از این کار میکردم چرا این طور شده شما بچه تان میرود در مهمانی شلوغ کاری میکند سنگ میزند شیشه همسایه را میشکند چقدر خجالت میکشید شما گناه نکردید ولی به خاطر نسبتی که با ما دارد من این را احتمال قوی میدهم چون حضرت مهدی صلوات الله علیه به علی بن مهزیار سه انتقاد شدید کردند که شما به فقرا نمیرسید تکبر میورزید و قطع رحم میکنید بعد فرمودند اگر استغفار بعضیها برای بعضی نباشد نفرمودند من استغفار میکنم ولی اشاره به این است شما هلاک میشدید یَابن مَهزِیار، لَولَا استِغفَارُ بَعضِکُم لِبَعضٍ، لَهَلَکَ مَن عَلَیهَا إلّا خَواصُّ الشِّیعَةِ الّتِی تَشَبهُ أقوَالُهُم أفعَالَهُم (دلائلالإمامة، ص 297) مگر آنهایی که قولشان با فعلشان یکی است شاید استغفاری که برای خودش هم میخواهد بکند چون «وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» جدا است جدا از این که برای خودشان استغفار میکند میفرماید برای مومنین و مومنات هم جدا استغفار بکن یعنی آنها را از خودشان جدا نمیکند این که میخوانیم أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ (زیارت جامعه کبیره) یعنی تمام انسانها شعاع وجود انسان کامل هستند اگر فرعون شلوغ کاری میکند شمر شلوغ کاری میکند پیغمبر یا امام متاثر میشود چون او هم شعاع وجود امام است ظاهرش خلقتش نفس کشیدنش به اذن امام است خجالتش را امام میکشد در روایت داریم یک نفر به امام هشتم عرض کرد فلان دوست شما شراب خورده آن قدر حضرت خجالت کشیدند پیشانی مبارکشان عرق کرد شرمنده شدند گفت کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار ممکن است شلوغ کاریهایی که دیگران میکنند به واسطهی نسبتی که وجود دارد حتی غیر دوستان و شیعیان چون باز هم انسانی است که فعلا حیاتش و مماتش به دست امام است این است که خجالتش را امام میکشد ولو آدم بدی باشد الآن داعشیها تکفیریها چقدر جنایت میکنند ما خجالت میکشیم به اسم اسلام این کارها را میکنند یک کسی در دنیا میخواهد مسلمان شود تا این داعشی و کفار و تکفیری را میبیند از اسلام صرف نظر میکند ما چقدر باید خجالت بکشیم با هم اصلا ارتباطی نداریم چون او ولی مطلق است و انسان کامل است و همهی موجودات شعاع وجود او هستند این است که هر اتفاقی در دنیا بیفتد در مرکز منعکس میشود و از شرمندگی و خجالت پیش خدا استغفار میکند این است که پیغمبر میفرماید غباری به قلب من مینشیند و من روزی هفتاد بار استغفار میکنم پیغمبر قطعا خودش معصوم کامل است فکر گناه نیت ظلم و گناه و بدی به وجودش راه ندارد ولی غبار از دیگران بلند میشود دیگران که گرد و غبار میکنند حضرت خجالت میکشد یا روایت داریم پیغمبر شب معراج یکی از دغدغههایی که داشت این بود به خدای متعال عرض کرد پروردگارا حساب امت من را به من واگذار بکن سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يَجْعَلَ حِسَابَ أُمَّتِي إِلَيَّ لِئَلا تُفْتَضَحَ عِنْدَ الأُمَمِ (نهج الفصحاه، ح 1715) در نهج الفصاحه است که پیش یهود و نصارا و بقیهی امتها و انبیا من شرمنده نشوم یعنی خجالت میکشم بگویند امت شما این قدر شلوغ کاری کردند خدا چقدر مهربان است مال خدا بالاتر است خدا فرمودای پیغمبر من طوری حساب میکنم که پیش تو هم مفتضح نشوند آبرویشان را پیش تو هم حفظ میکنم البته پیغمبر خبر دارد از همه چیز ولی عرض میکنم که مهربانی که خدا دارد بالاتر از مهربانی پیغمبر و انبیا است این را برداشت میکنم که پیغمبر و امامی که معصوم کامل هستند باز انگشت اتهام به خودشان میزنند چرا این قدر غرور ما را گرفته امام سجاد شوخی نمیکرده آن جانیهایی که در آن زمان جنایت میکردند مثل این که او دارد خجالت میکشد روایتی که پیغمبر عظیم الشان طبق روایات شیعه و سنی فراوان دارد حضرت را مسموم کردند یهودیهای مسموم کرد دیگران مسموم کردند به شهادت رسیدند در بستر شهادت که افتاده بودند از جا نمیتوانستند بلند شوند به حضرت خبر دادند که بدون اجازهی شما رفتند مسجد نماز جماعت برپا کردند حضرت خیلی ناراحت شدند که اجازه نداده بودند زیر بغلهای حضرت را امیرالمومنین و فضل بن عباس گرفتند با شدت ضعف و ناتوانی پاهای حضرت به زمین کشیده میشد حضرت را بردند مسجد آن که ایستاده بود کنار زدند طبق روایات شیعه و سنی و حضرت با زحمت نماز را اقامه کردند و آخرین منبری که پیغمبر ایراد کردند جالب است مهم هم است فرمودند مردم خدا قسم خورده من از ظلم ظالم نمیگذرم حالا ما بحث نرنجاندن را میخواهیم مفصل بگوییم که ظلم خیانت اذیت آزار هرچقدر آدم میخواهد به مردم نکند پیغمبر با این حال آمدند مسجد تا حرف مهمی را بگویند فرمودند خدا قسم خورده که من از حق الناس نمیگذرم از ظلم ظالم نمیگذرم فرمودند مردم هر کس گردن من رسول الله حقی دارد یا حلال بکند یا قصاص بکند من طاقت قصاص روز قیامت را ندارم پیغمبر ما نعوذ بالله آیا تئاتر میخواست بازی بکند کسی چنین باشد مرتد میشود یا حقیقتا حلالیت میطلبیده و تعارف نداشته بین خودش و خدا شرمنده بوده نکند حقی ضایع شده باشد معصوم برای این معصوم هستند که خودشان را همیشه پایین تر و بدهکار میبینند در عصمت قرار میگیرند و الا آدمهای طلبکار و از خود راضی همیشه گناه کار و ظالم و جاهل هستند مرحوم آقای دولابی این تعبیر را داشتند میفرمودند پیغمبر آن قدر با لطافت برخورد میکردند دست مبارکشان را در این فضا بالا پایین میآوردند این فضا پر از موجودات است یا فرشته است یا ذرات است موجودات معنوی و مادی که آزرده نشوند وضو میخواستند بگیرند گربهای سر و صدا میکرد تشنه بود وضو را ول کردند آب دادند به آن این قدر حواسشان جمع بود با نهایت عصمت کامل که ما قسم میخوریم آزار حضرت به مورچه هم نرسیده چرا حلالیت میطلبد میگوید نکند یک وقت پیش خدا کوتاهی شده باشد این واقعیت است این حلالیت طلبیدن عذرخواهی کردن و این که آدم خودش را بکشند ولو خودش را بالاترین شخص هم میداند حضرت امام در وصیت نامه اش عذرخواهی میکند حلالیت میطلبد اولیای خدا هم حلالیت میطلبند ما روایت داریم حضرت زهرا که بلا شک آیهی تطهیر دربارهی این بزرگوار است و معصوم است و صدیقهی کامل است تنها شخصیتی که امام و پیغمبر نیست ولی در افق انبیا و امامان است و عصمت کامل و صدیقیت کامل دارد حضرت زهرا علیها سلام است ولی روایت داریم روز آخر عمر در همین کتاب محبت زنان و کودکان آوردیم حضرت امیر کنار بسترشان نشستند و با هم صحبت و گفتگو کردند و وصیت نامه یکی از فرمایشات حضرت این است که علی جان من را حلال کن قطعا حضرت زهرا یک سر سوزن کوتاهی نکرده ولی حلالیت میطلبد عقبهای است در روز قیامت عبور نمیکنند مگر این که همسرانشان از آنها راضی باشند چون زندگی ما با همسر مدتش طولانی است بچهها بزرگ میشوند ازدواج میکنند دختر پسر میروند ولی زن و شوهر شریک زندگی اند رابطهی تنگاتنگ با هم دارند بیشترین برخوردها و اصطکاکها ممکن است این جا شکل بگیرد بیشتر کسی که نزدیک ما است و زندگی میکنیم همسر است بیشترین تعامل و برخورد را داریم او اگر راضی باشد خیلی مهم است روایت داریم شفیعی در نزد پروردگار برای خانم از رضایت شوهر نیست و عکسش هم چیزی مرد را به خدا این قدر نزدیک نمیکند که زن و بچه اش از ته دل بگویند خدایا ما از ته دل از این بابا و شوهر راضی هستیم خوش به حال خانوادهای که این طور بگویند واقعا او اهل بهشت و از اهل نجات است رضایت مندی شوهر از خانم و هم برعکس خیلی مهم است حلالیت میطلبیدند عذرخواهی میکردند این روایت در اصول کافی است یک نفر آمد خدمت امام صادق به حضرت گفت اسماعیل پسر شما من رفتم دیدم مریض شده سخت در بستر افتاده حضرت خیلی ناراحت شدند اسماعیل را هم دوست داشتند پسر خوبی بود در مرگش هم خیلی متاثر شدند چون در زمان خودشان بود اسماعیلیه خودشان را نسبت میدهند به این امام در حالی که در زمان خود امام از دنیا رفته حضرت فرمودند یک نفر برود جستجو بکند پسر من مریض بود چه اتفاقی افتاده طرف رفت پرس و جو کرد به اسماعیل گفت چه شده رویش نشد بگوید اطرافیان منزل لو دادند گفتند چند دقیقهای ساعت قبل با خانمش درگیر شد جر و بحث کردند خانمش را محکم هل داد خورد به دیوار صورتش خراش برداشت دعوا شد عصبانی شد بعد از این تب کرد در رخت خواب افتاد حضرت متاثر شدند فرستادند دنبال عروس قابل توجه این که اگر اتفاقی افتاد همیشه طرف مظلوم را بگیرید ما همیشه میگوییم هر چه پسرم گفت یا هر چه دخترم میگوید بیشتر اختلافات مال این است که طرف مظلوم را نمیگیریم نمیآییم مرهم بگذاریم بنزین میریزیم معیار ما حق نیست معیار من است فامیل من گروه من درست است حضرت عروسشان را خواستند به او پول دادند هدیه دادند عذرخواهی کردند بچه اش شلوغ کاری کرده ولی امام تاوانش را پس میدهد برای خلقت هم همین طور است پول دادند فرمودند اِجعَلی إسمَاعیل فِی حِلِّ مِمَّا ضربک (التمحیص ص 37) من از تو خواهش میکنم فرزندم اسماعیل را حلال بکنی این عروس هم عرض کرد من حلال کردم باز حضرت نگران بودند فرمودند یک نفر برود ببیند پسرم خوب شد یا نه رفت برگشت گفت الحمدلله از بستر بلند شده حالش خوب شده حضرت فرمودند شکر میکنم خدایی که عقوبت فرزندان ما را در دنیا قرار داد در دنیا گوش مالی میدهد «وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (سجده/ 21) خدا بعضیها را در این دنیا دوست دارد گوش مالی میدهد حواسش جمع شود برگردد همین جا تسویه حساب بکند یا حضرت خدیجه علیها سلام مال جان آبرو اولاد هر چه داشت داد ولی روز آخر عمر به حضرت گفت من کوتاهی کردم مقصر هستم من را حلال بکن پیغمبر منقلب شدند من حلالت کردم تو همهی هستی ات را برای من دادی اگر کسی یک ذره در این مطالب تامل بکند ریشهی جهل مرکب و خودمحوری و از خود راضی بودن از بین میرود.
شریعتی: خیلی ممنون آیات ابتدایی سورهی ملک در سمت خدای امروز تلاوت میشود صفحهی 562 مصحف شریف
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سورة الملك
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١﴾ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ﴿٢﴾ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ﴿٣﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ﴿٤﴾ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ﴿٥﴾ وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٦﴾ إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾ فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١١﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿١٢﴾
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
همیشه سودمند و با برکت است آنکه فرمانروایی [همه هستی] به دست اوست و او بر هر کاری تواناست. (۱) آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و او توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (۲) آنکه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید. در آفرینش [خدای] رحمان، خلل و نابسامانی و ناهمگونی نمی بینی، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانی و ناهمگونی می بینی؟ (۳) سپس بار دیگر بنگر تا دیده ات در حالی که خسته و کم سو شده [و از یافتن خلل، نابسامانی و ناهمگونی فرو مانده] و درمانده گشته است، به سویت باز گردد. (۴) همانا ما آسمان دنیا را با چراغ هایی آراستیم و آنها را تیرهایی برای راندن شیطان ها قرار دادیم، و برای آنان [در آخرت] آتشی افروخته، آماده کرده ایم؛ (۵) و برای کسانی که به پروردگارشان کافر شدند، عذاب دوزخ است و بد بازگشت گاهی است. (۶) هنگامی که در آن افکنده شوند از آن در حالی که در جوش و فوران است، صدایی هولناک و دلخراش می شنوند. (۷) نزدیک است که از شدت خشم متلاشی و پاره پاره شود. هرگاه گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان می پرسند: آیا شما را بیم دهنده ای نیامد؟ (۸) می گویند: چرا، بیم دهنده آمد، ولی او را انکار کردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نکرده است؛ شما بیم دهندگان جز در گمراهی بزرگی نیستید؛ (۹) و می گویند: اگر ما [دعوت سعادت بخش آنان را] شنیده بودیم، یا [در حقایقی که برای ما آوردند] تعقّل کرده بودیم، در میان [آتش] اهل آتش سوزان نبودیم. (۱۰) پس به گناه خود اعتراف می کنند. و مرگ و دوری از رحمت بر اهل آتش سوزان باد. (۱۱) بی تردید کسانی که در نهان از پروردگارشان می ترسند، برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است. (۱۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: نکتهی صلوات و اشارهی قرآنی امروز را میشنویم
حاج آقا فرحزاد: حدیث داریم صلوات قلب را نورانی میکند وقتی که نورانی شد فراموش شدهها پیدا میشود مثل چراغی که روشن میشود گم شدهها پیدا میشود آنهایی که دوست دارند همیشه قلبشان نورانی باشد و چراغ دلشان روشن باشد و از نسیان و فراموشی هم که یکی از چیزهایی که حافظه را زیاد میکند صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. از آیات هشتم تا یازدهم سورهی مبارکهی ملک نکتهی مهمی است که مناسب با بحث ما هم است خدای مهربان میفرماید افرادی که جهنمی میشوند ملائکه میگویند «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ» مگر پیغمبر به عنوان نذیر و هشدار نیامده بود که شما را هشدار بدهد میگویند چرا ولی ما تکذیب کردیم یعنی حرف افراد دلسوز و خیرخواه را قبول نکردیم یک نکتهای که دقیقا بحثی است ما کردیم این است که «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» اهل جهنم میگویند اگر ما گوش دلمان را باز میکردیم و تعقل میکردیم هیچ وقت جزء جهنمیها نمیشدیم «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ » (نحل/ 29) افرادی که خود محور هستند از خود راضی هستند مغرورها از خود راضیها اهل جهنم هستند ولی اگر خانمت به شما تذکر میدهد بچه ات شاگردت پذیرش را داشته باش اگر افرادی که انتقاد پذیر هستند گوش میدهند و تعقل میکنند همه اهل بهشت هستند
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون دوستان خوب میدانند که چهارشنبهی هفتهی گذشته حاج آقای ماندگاری خداحافظی کردند و عازم سفر حج هستند این چهارشنبهای که پیش رو داریم که روز دحو الارض هم است به صورت ویژه خدمت حاج آقای فرحزاد خواهیم بود بحث مهمی دارند بینندهی برنامهی چهارشنبه داشته باشید یک سری تغییراتی در روزهای برنامهی سمت خدا اتفاق افتاد که هفتهی آینده عرض خواهیم کرد.
حاج آقا فرحزاد: روز چهارشنبه چون آقای ماندگاری تشکر میکنیم چندین سال زحمت کشیدند به خاطر اشتغالات و سفر حج مدتی ترک کردند برنامه را ان شاء الله در حفظ خدا باشند هم روز خود دحو الارض است روز مهمی است روزه گرفتنش مهم است و هم کلا ان شاء الله یک بسیج همگانی در رسانه و همه جا اتفاق بیفتد ماه ذی الحجه مناسبتهای بسیار زیادی در رابطه با اهل بیت است که محوریتش غدیر خم است بحث مهمی روز چهارشنبه میخواهیم دربارهی عظمت مناسبتهای ماه ذی الحجه و خصوصا غدیر خم مطرح بکنیم عزیزان گوش بدهند چون وعده کردیم خاطرهی آقای حاج رضا انصاریان را هم بگوییم ایشان مداح مخلصی بود آیت الله وحید خراسانی برایشان نماز میت خواندند آیت الله مکارم و صافی برای ایشان اعلامیه دادند یک مداح چقدر میتواند اوج بگیرد مخلص شود که حتی مراجع برای او اعلامیه بدهند ایشان فرمودند من یک جلسهای قصیدهای دربارهی حضرت علی میخواستم بخوانم مرحوم علامه جعفری بودند میخواستند بلند شوند بروند ولی ما قصیده را که شروع کردیم جذبهی ذکر فضائل مولا ایشان را جذب کرد نشست تا آخر گوش داد ایشان خیلی ملیح و لطیف هم میخواندند مثل همین صلوات خاصه بعد از جلسه خدمتشان رسیدم فرمودند من خاطره بگویم فرمودند من در جوانی مشهد درس میخواندم سحر زمستان سردی بود که درهای حرم را آن موقع میبستند نزدیک اذان صبح باز میکردند برف و یخبندان شدیدی بود آمدم دیدم در حرم هنوز باز نشده دیدم یک خانمی صورتش را گذاشته به در صحن امام هشتم دارد گریه و نجوا میکند آمدم نزدیک دیدم عمهی خود من است با امام هشتم درد دل میکند به داد من برس من بی کس و غریب هستم من صبر کردم مناجات هایش که تمام شد آمدم نزدیک احوال پرسی کردم گفتم عمه جان الآن در سرما یخبندان میگذاشتی آفتاب بیاید بالا تنهایی هم آمده به زبان آذری گفت عمه جان من در این سوز و سرما و سختی آمدم از امام رضا کمک میخواهم امید دارم در سختی و تنهایی و غربت هم امام رضا دست من را بگیرد روایت داریم امام جواد فرمود آنهایی که در گرما سرما قطرهی باران به بدن زائر پدر من برسد خدا آتش جهنم را به بدن آن زائر حرام میکند گفت این گذشت شاید سی چهل سال بعد من رفتم تبریز به من گفتند عمه مریض است حالش خوب نیست رفتم دیدن ایشان دیدم در حالت احتضار است نشستم حمد شفایی را بخوانم چشمانش را باز کرد دیدم نفسهای آخر را میرسد به من گفت محمد تقی یادت است سحر زمستانی در خانهی امام رضا را میزدم گفت الآن امام رضا به دیدن من آمد این را گفت و از دنیا رفت آنهایی که در خانهی اهل بیت و امام رضا را میزنند و عرض ارادت میکنند حتما بدانند بی پاسخ نخواهد بود آن هم امام رئوفی مثل امام علی بن موسی الرضا علیه السلام.