شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-09-16- حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد - وصیت نامه پیغمبر گرامی (ص) به حضرت علی (ع) - (مذمت احترام از روی ترس)
موضوع برنامه: وصیت نامه پیغمبر گرامی (ص) به حضرت علی (ع) - (مذمت احترام از روی ترس)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 94/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


تا داشته ام فقط تو را داشته ام *** با نام تو قد و قامت افراشته¬ام
بوی صلوات می‌دهد دستانم *** از بس که گل محمدی کاشته¬ام


شریعتی: سلام به همه‌ی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شام هستیم سلام علیکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان خدا را شکر می‌کنیم که بحمدلله باران و برف مفصل در بخش مهمی از کشور ما باریده ان شاء الله شاکر و قدردان نعمت‌ها باشیم امروز روز دانشجو است خدمت همه‌ی دانشجوها عرض سلام داریم بهترین توفیقات را برای آن‌ها آرزو داریم.
شریعتی: خیلی ممنون روز دانشجو است به همه‌ی دانشجوهای عزیز تبریک می‌گوییم بحث ما با حاج آقای فرحزاد وصیت نبی مکرم اسلام بود نکات خیلی خوبی را شنیدیم خیلی هم مورد استقبال دوستان خوب قرار گرفت ادامه‌ی فرمایشات شما را خواهیم شنید
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم در وصایای حضرت رسول به این وصیت رسیدیم که یا علی شَرُّ النّاسِ مَنْ اَكْرَمَهُ النّاسُ اتِّقاءَ شَرِّهِ (مكارم الاخلاق، ص ۴۳۳) چه کسانی بدترین انسان‌ها هستند پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند بدترین انسان‌ها آن‌ها هستند که دیگران از آن‌ها بی جهت بترسند از عملشان از فحششان از بدزبانی شان از بد دهانی شان از ترس به آن‌ها اکرام و احترام بکنند ما دو روش داریم یک روش روش سلطه است که کار سلاطین و زور مدارها است که با رعب و خشونت و وحشت و فشار و تهدید و توبیخ افراد را تحت سلطه‌ی خودشان قرار می‌دهند و این گونه حکومت می‌کنند این فقط برای سلاطین نیست این در رده‌ی بالا است در رده‌ی پایین تر یک کارفرما یک پدر یک استاد یک مدیر است یک نوع با فشار و تهدید و زور و بایدی است که این در دنیا دایر است چه در خانه ممکن است خانم این روش را اجرا بکند ممکن است حتی یک اولاد نسبت به پدر مادر با داد و بیداد و آبروریزی برخورد بکند بخواهد یک چیزی بگیرد دایره اش وسیع است فقط مال سلاطین نیست آن نفسی که فرعون داشت در همه است منتها میدان پیدا نکرده اگر میدان پیدا بکند این کلامی که مثنوی می‌گوید نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است گر بیابد آلت فرعون او که به امر او همی رفت آب جوی آن زمان بنیاد فرعونی کند راه صد موسی و صد هارون زند کرمک است این اژدها از دست فقر ورنه می‌بود این مگس افزون ز صغر صغر باز شکاری است فعلا خدا جلویش را بسته این اژدها شده کرم کوچک اگر میدان پیدا بکند همان کار فرعون را می‌کند. یک موقعی من رفتم ارگانی برای سخنرانی گفتند شما با آیت الله بهاء الدینی رفت و آمد داشتی گفتم بله گفتند اتفاقا ما هم با ایشان یک خاطره‌ی خیلی زیبایی داریم می‌گوییم گفتند ما در یک جریانی در عملیاتی خیلی خوب پیشروی کردیم سران ارتش و سپاه یک عملیات خیلی مهمی انجام دادند ما را آوردند تهران و پیش حضرت امام و مسئولین خیلی از ما تشکر کردند خیلی تشویق کردند که دیگر خود ما هم یک مقداری احساس غرور کردیم ما را آوردند قم زیارت گفتند که شما که قم آمدید خوب است استاد اخلاق و عرفانی است به نام آیت الله بهاء الدینی از دوستان دیرین حضرت امام است دیدن ایشان هم بروید خیلی برای این‌ها جالب بود می‌گفت ما را آوردند خدمت آیت الله بهاء الدینی بار اول بود ایشان نگاه عمیقی به ما کردند فرمودند همه‌ی شما صدام هستید ما که فکر می‌کردیم به ما می‌گویند مالک اشتر هستید چنین هستید مثل این که آب یخ را روی بدنی که داغ کرده بریزید گفت فکر نکنید شما کسی هستید نفس صدامی در وجود شما است اگر میدان پیدا بکند گاهی به یک سرباز به یک بچه به همسر زور می‌گویید بروید خودتان را اصلاح بکنید فرمودند این صحبت ایشان نیشتر عجیبی بود هر کجا رفته بودیم به دست و بازوی ما افتخار می‌کردند یک هیبت غرور فوق العاده‌ای در ما ایجاد شده بود اگر نظر عزیزان باشد حضرت امام رحمة الله علیه معمولا به افراد در جمع تذکر نمی‌دادند در خفا و خلوت و دستور هم همین است این که در جمع یا گاهی پخش مستقیم کسی تذکر بدهد خیلی مهم است دو بار یک بار مرحوم آیت الله مشکینی در مجلس خبرگان با امام دیدار داشتند خیلی از امام تعریف کردند امام فرمودند من از آیت الله مشکینی گلایه مند هستم این تعریف‌هایی که در حضور کرده برای آدم توهم می‌آورد انسان است ممکن است باورش شود این تعریف‌ها من گلایه مند هستم چرا این قدر تعریف کرده یک بار مرحوم فخر الدین حجازی ایشان هم سنگ تمام گذاشت خیلی تعریف کرد امام فرمودند نه این‌ها را جلوی من نگویید خطرناک است بنده در آیات و روایات مثل غرور ندیدم چیزی که شیطان خودش زمین گیر شد باعث می‌شود دیگران را هم زمین گیر بکند انسان اگر غرور نداشته باشد آقای دولابی تکیه کلامشان این بود من در زندگی ام مهم ترین چیزی که مواظب هستم این است که یک وقت این من و خودخواهی غرور این درست نشود فکر نکنیم خبری است دست ما خالی است هیچ چیز نداریم هر چه است اوست این را باید خیلی دقت کنیم آن‌ها می‌گفتند آقای بهاءالدینی تمام فکرها و فیس‌های زیادی ما را خالی کرد سبک کرد راحت کرد این که عرفا گفتند آن نفس تفرعن و فرعونی در وجود همه است اگر میدان بدهیم مناجات شاکین امام سجاد علیه السلام است آن‌هایی که از نفس اماره از شیطان از روزگار به ستوه آمدند مناجات شاکین یعنی خدایا من به تو شکایت می‌کنم اِلهى‏ اِلَیْکَ اَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَهً، وَاِلىَ الْخَطیئَهِ مُبادِرَهً وَبِمَعاصیکَ مُولَعَهً، وَلِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَهً خدایا من را از شر این نفس حفظ بکن همه اش دعوت به بدی می‌کند من را بیچاره و زمین گیر کرده است اِلهى‏ اَشْکُو اِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنى‏، وَشَیْطاناً یُغْوینى شیطانی که من را تلنگر می‌زند دعوت به گمراهی و بدی می‌کند این مناجات برای آن‌هایی که درگیر شیطان و نفس اماره هستند خیلی خوب است از پانزده مناجات امام سجاد علیه السلام است شکایت نامه‌ی ما را امام سجاد تنظیم کرده شکایت از نفس و مردم و دیگران به خدا اشکالی ندارد انسان به خدا پناه می‌برد تا درمان شود این بحثی که می‌کنیم فقط مال سلاطین نیست تک تک انسان‌ها ممکن است در یک جاهایی زور بگویند یک راه مدیریت یک راه رساندن پیام و کارهایمان این است که با زور و فشار و تحمیل است طرف را می‌ترسانیم و آبرویش می‌بریم این بدترین شگرد است و کار جهنمی‌ها است.
شریعتی: اگر کسی به ما احترام کرد خیالمان راحت نباشد که کارمان درست است شاید از ترس باشد.
حاج آقا فرحزاد: بله این می‌ترسد خانمی که حرف ما را گوش می‌دهد آقایی که گوش می‌دهد سربازی رفیقی که گوش می‌دهد از روی ترس و ناچاری است یا واقعا دوستمان دارد این روش اول روش اشقیا است تعبیر پیغمبر خدا به این‌ها می‌خورد شرّ صیغه‌ی افضل و تفضیل است اشرّ است همزه اش را انداختند که سبک شود شرّ یعنی بدترین انسان‌ها که آن‌هایی هستند که دیگران بی جهت یک وقت از یک پلیس یک دزد می‌ترسد عیب ندارد دزدی کرده پلیس هم کارش گرفتن دزد است این عیب ندارد اما بی جهت اگر از ما بترسند یعنی از خشونت بی جای ما از زورگویی ما بترسند از فحاشی ما بترسند از نا حق گویی ما از آبرو ریزی بی جای ما می‌ترسند این آدم‌ها بدترین انسان‌ها از زبان پیغمبر خدا هستند که دیگران احترامشان می‌کنند مبادا آبرویش را ببرد مبادا خیانت بکند گزندی به او برسد از ترس این که آبرویش را ببرد خیانت بکند مجبوری احترامش را می‌کند روش دوم روش محبت است که دین ما و مکتب ما پیغمبر ما امامان ما با قلب کار می‌کردند سلطه بر دل‌ها داشتند حکومت دل هاست نه با زور و فشار و تحمیل پیغمبر ما با خلق و اخلاق « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ » (آل عمران/ 159) با رحمت مهربانی نرمی افراد را به طرف خدا دعوت می‌کردند اگر فشار و تحمیل بود نمی‌شد « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) من به زور بگویم من را دوست بدار ایمان بیاور امکان ندارد شهید مطهری می‌گوید این آیه یعنی امر تکوینی است یعنی اصلا نمی‌شود من به زور بگویم شما به من اعتقاد داشته باش نمی‌شود محبت با آن همراه است به زور نمی‌شود این غلط است دین ما امام باقر علیه السلام فرمودند هَلِ الدّینُ ِالاَّ الحُبِّ؟ اَلدّینُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّینُ (وسائل الشيعه، ج 16، باب 15، ص 171) دین در یک کلمه یعنی محبت مهرورزی با خدا و با اولیاء خدا و با بندگان خدا حتی به حیوانات به موجودات عالم به یک گیاه به یک علف آدم احترام بگذارد به موجودات عالم به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست از این جهت که مال اوست مخلوق خداست آدم با همه‌ی ذرات عالم عشق ورزی می‌کند دین یعنی محبت و محبت یعنی دین باز تاکید فرمودند دین نیست الا مهرورزی یعنی راه صحیح این است که ما با احسان محبت رفتار خوب گفتار خوب برخورد خوب در دل‌ها محبتی ایجاد بکنیم آن وقت روی دوست داشتن ما را احترام می‌کنند این خیلی قشنگ است به خاطر خوبی‌های ما این می‌شود خیرالناس یعنی مقابل این روایت که بدترین انسان‌ها نباشد در خانه‌ها خانمی بی جهت از شوهر بترسد آقای قرائتی فرمودند یکی از لات‌های تهران یک موقع می‌گفت من همه‌ی لات‌های تهران را زدم همه از زورم می‌ترسند من از خانمم می‌ترسم و خانم من از یک سوسک می‌ترسد دست بالای دست زیاد است بعضی‌ها هستند خانم از نظر قدرتی از آقا بالاتر نیست ولی زبانش حرکاتش طوری است که شوهر مثل موش از او می‌ترسد این مصداق این حدیث می‌شود کاری نکنیم رفتاری نداشته باشیم که بچه‌ها همسر پدر مادرمان از ما بترسند پدر مادری که ولی و قیم است بگوید این بچه آبروی من را در شهر می‌برد من از او می‌ترسم در باره‌ی بزرگان نقل شده به یک اشراری پول می‌دادند گفتند برای چه پول می‌دهی فرمودند من به بعضی‌ها پول می‌دهم دستم را بگیرند من به بعضی‌ها می‌دهم پایم را گاز نگیرند من اگر پول ندهم پدر من را در می‌آورند مثل این که انسان جایی گیر کرده اگر پول ندهد زندگی اش جانش در خطر است اگر دزدی سر گردنه گرفته می‌گوید اگر پول را ندهی می‌کشم بدترین آدم‌ها است من این جا پول می‌دهم ولی به خاطر ترس از جانم این به درد نمی‌خورد حلال نیست مصداقش خیلی گسترده است مواظب باشیم مصداق این حدیث کسی نباشد که دیگران از او می‌ترسند از زبانش یا از داد و بیداد یا از تحمیل هایش می‌گویند شرش را بشکن پول بده همراهی بکن صدایش در نیاید این‌ها بدترین آدم‌ها هستند دین ما دین محبت است باید یک طوری رفتار بکنیم که دوستمان داشته باشند از روی محبت حرف ما را گوش بدهند وصیت بعدی پیغمبر عظیم الشان این است که فرمود يا عَلىُّ، شَرُّ النّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ وَ شَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ (مکارم الاخلاق، ج 2، ص 319) که این هم واقعا خیلی گسترده است اگر این جلسه هم نشد جلسه‌ی بعد هم بیشتر باز کنیم فرمود بدترین انسان‌ها آن‌هایی هستند که در مواجهه با دنیا و آخرت سر دو راهی دنیا و آخرت کدام را انتخاب می‌کنند دنیای زودگذر فانی از بین رفتنی را انتخاب می‌کنند آخرت ابدیت بهشت جاودانه را می‌فروشند از این بدتر آن کسی است که سر دو راهی آخرت خودش ایمان خودش را فدا می‌کند برای دنیای کس دیگر یعنی کس دیگر می‌خواهد رئیس شود رای بیاورد من تهمت بزنم من غیبت بکنم من خیانت بکنم که کس دیگری به دنیا برسد این دیگر از آن بدتر است.
شریعتی: چه می‌دهیم چه می‌گیریم؟
حاج آقا فرحزاد: احسنت این موضوع یک کم باز شود به جا است چون مورد ابتلای همه هم است ما در این خانه‌ای که در دنیا آمدیم زندگی می‌کنیم به تعبیر بزرگان و برگرفته از آیات و روایات عوالمی را طی کردیم عالم قدس بوده با خدا بودیم عالم زر بوده عالم اشباح بوده رحم مادر بوده این‌ها را طی کردیم آمدیم در این دنیا موقت هم است یک روزی از این دنیا خواهیم رفت بلا شک می‌میریم می‌رویم در عالم برزخ در قالب مثالی بدن ما می‌رود در قبر و خاک و روح ما می‌رود در قالب مثالی شبیه این بدن در عالم برزخ و در عالم قیامت دوباره زنده می‌شویم یا بهشت یا جهنم این خودش یک بحث قشنگی است اگر یکی از کارشناسان همین عوالم را بخواهد شرح بدهد که ما دو شناسنامه داریم یک شناسنامه مال بدن ماست یکی مال روح ماست شناسنامه‌ی بدن ما معلوم است روز فلان متولد شده یک روزی از دنیا خواهد رفت شناسنامه اش باطل می‌شود ولی روح ما جان ما حقیقت ما آن آقای شریعتی که دارد گوش می‌دهد آن روح و جان و حقیقتش کی درست شده شناسنامه اش کی است تاریخ تولدش کی است آن حقیقت ما خیلی جلوتر خلق شده هزار‌ها سال قبل از خلقت بدن روح ما را خلق کرده طبق روایات بین متکلمین فلاسفه عرفا اختلاف است بسیاری از بزرگان معتقد هستند که ازلی است یعنی از روز اول خدا خلق کرده بعضی‌ها هم گفتند نه مدت‌ها نبوده بعدا خلق شده در این که خیلی جلوتر بوده همه قبول دارند یعنی هزاران سال جلوتر خلق شده اما از اولی که خدا بودند بعد جدا شدند این‌ها کلامی است و فایده ندارد ولی خیلی جلوتر بوده این آیاتی که ما داریم « إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » (بقره/ 156) ما از خدا هستیم به خدا برمی‌گردیم «إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ» (هود/ 4) جمیعا رجوع یعنی فلانی به خانه برگشت یعنی قبلا در خانه بوده و الا رجوع معنی ندارد مسیر شما همه به سوی خداست بازگشت شما به سوی خداست معلوم می‌شود قبلا پیش خدا بودیم با خدا بودیم خیلی جلوتر خلق شده به قول مغربی خیلی در این زمینه اشعار قشنگی دارد می‌گوید ما سال‌ها مقیم در یار بوده ایم واندر حریم محرم اسرار بوده ایم با یار خود خرم و خندان به کام دل بی زحمت و مشقت اغیار بوده ایم چندین هزار سال در اوج فضای قدس بی بال و پر طائر و طیار بوده ایم یک حدیثی هم معروف است حُبُّ الوَطَن مِنَ الاِیمَان (أعيان الشيعة، ج 1، ص 301) دوست داشتن وطن از ایمان است فرض کنید تهرانی‌ها خاک تهران را دوست بدارند ایرانی‌ها ایران را خیلی دوست بداند نه ممکن است بگوییم کربلا مدینه را از ایران بیشتر دوست داریم خاک منظور است؟ مرحوم شیخ بهایی می‌فرماید آخر من خاک را دوست بدارم چه چیزی به ایمانم می‌افزاید؟ کسی اهل قم است قم را خیلی دوست بدارد ربطی به ایمان ندارد ممکن است شهری خیلی از وطن ما بهتر باشد کسی در کفرستان به دنیا آمده شهرش همه کفر است دوست داشتنش یعنی چه از ایمان است؟ شیخ بهایی می‌گوید این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهریست کورا نام نیست یعنی از آن جایی که روح ما آمده آن جا وطن اصلی است عشق به آن جا مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست این که آدم درک بکند با خدا بودیم در جوار خدا بودیم چه لذت‌هایی چه بهره‌هایی داشتیم که یادمان نمی‌آید بعد هم باید برگردیم همان جا در این که روح ما میلیون‌ها سال جلوتر خلق شده شکی نیست ازلی است یا نه این اختلاف است ولی این طرف را این که این روح ما بعد از این از بین نمی‌رود ابدیتش مسلم است را همه قبول دارند تا خدا خدایی می‌کند که تا و انتها ندارد فرحزاد شریعتی انسان‌ها موجودات همه هستند و خواهند بود جا به جا می‌شوند اصلا مرگ به معنای از بین رفتن نیست اصلا این طور نیست حتی اهل دل اهل معنا و فلسفه و عرفان می‌گویند هیچ موجودی این لیوان این آب از بین نمی‌رود کسی نتوانسته تا به حال ثابت بکند از بین برود بخار می‌شود جا به جا می‌شود این شیشه ممکن است تبدیل به خاک می‌شود اما از بین نمی‌رود فلاسفه می‌گویند اعدام موجود محال است معدوم نمی‌شود متکلمین می‌گویند خدا قدرت دارد می‌تواند این کار را بکند ولی نمی‌کند ولی این که نمی‌شود قطعی است همه قبول دارند چیزی را خدا از بین نمی‌برد همه اش جا به جا و تبدیل است روح ما همیشه است و خواهد بود اگر کسی واقعا همین را یک کم خودش را بشناسد کسی که خودش را بشناسد خدا را شناخته که ما برای ابدیت خلق شدیم همیشه هستیم خُلِقتُم لِلبَقَاء لَا لِلفَناء (غررالحکم، ص 133) ما مال جای دیگری هستیم برای دنیا نیستیم تو را ز کنگره‌ی عرش می‌زنند سفیر ندانمت که در این دامگه چون افتادی آن چه از تو گم شده است از سلیمان گم شدی بر سلیمان هم پری هم اهرمن بگریستی یا حافظ می‌گوید همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی دریغ این سایه‌ی دولت که بر نا اهل افکندی ما مال خدا هستیم پیش خدا بودیم بعد هم پیش خدا برمی‌گردیم موقتا آمدیم در این دنیا وطن اصلی ما جای دیگر است برای این جا آفریده نشدیم این جا موقت است یک موقت زود گذر ره گذر سریع فانی است که موقتا ما را این جا آوردند برای امتحان دست ما را باز کردند بعضی‌ها از اسم مرگ و مردن می‌ترسند این اشتباه است مرگ به معنی فنا و نیستی و از بین رفتن نیست « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ» (ملک/ 2) خدایی که موت را خلق کرده چیز معدوم نیست موت چیز حقیقی است یعنی جا به جا شدن از بیرونی به اندرونی رفتن پلی است جا به جا می‌شویم ما همه‌ی بیننده‌ها عمر طولانی بکنیم 120 سال بعد از 120 سال دیگر هیچ کدام ما نیستیم در این خانه‌ی دنیا یک لحظه هم اعتباری نیست از امام پرسیدند چرا بعضی‌ها مردند چشمشان باز است بعضی‌ها بسته است فرمودند عزرائیل مهلت نداده چشمشان را ببندند یا باز بکنند ولی ما فرض می‌کنیم 120 سال بعدش کجا هستیم؟جاودانه آن جا هستیم همیشه هستیم اگر کسی بداند که ابدیت دائمی و همیشگی است و این را باور بکند درک بکند هیچ وقت حاضر نیست ابدیت را به این دنیای فانی زودگذر بفروشد این که خوشی دائم جاودانه بودن در بهشت « فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ» (قمر/ 55) انسان با خدا با چهارده معصوم می‌نشیند در بهشتی که هر چه می‌خواهد است اراده می‌کند حاضر می‌شود آن جا را بدهد چند روز دنیا خوش گذرانی پوچ تو خالی خیالی توهمی زودگذر از بین رفتنی را بخرد عمر سعد خدا لعنتش بکند که همه اهل آسمان و زمین لعنتش می‌کنند عمر سعد سن و سالی نداشت ابن زیاد وعده داد استان داری ری را برایش نوشت به شرطی که بروی پسر پیغمبر امام حسین را بکشی برای رسیدن به ملک ری یعنی ریاست چند ساله که به همین هم نرسید قبول کرد بیاید امام حسین را بکشد چند روزه رئیس و والی و استاندار ملک ری شود از طرف ابن زیاد و یزید هر چه امام حسین گفت اگر خانه پول می‌خواهی من می‌دهم خیر خواهی کردند گفت نه من ملک ری را می‌خواهم امام حسین نفرین کردند فرمودند ان شاء الله به ملک ری نمی‌رسی به گندمش هم نمی‌رسی او هم مسخره کرد گفت اگر به گندمش نرسیدم به جو می‌رسم ولی نرسید وقتی که این جنایت بزرگ را انجام داد برگشت کوفه که بیاید حکم را تحویل بگیرد برود ابن زیاد گفت ما باید تجدید نظر بکنیم ببینیم صلاح است یا نه نفرین حضرت او را گرفت از پله‌های استان داری کوفه آمد پایین به خودش نجوا می‌کرد گفت از من بدتر کسی نیست پسر پیغمبر خدا را کشتم و به ملک ری هم نرسیدم « خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ» (حج/ 11) هر کجا می‌رفت اشاره می‌کردند هذا قاتل الحسین بعد هم مختار او را گرفت به سزای عملش او را رسانید بدترین انسان‌ها آن‌هایی هستند که آخرت را بدهند امام حسین خیرخواهی کرد دلسوزی کرد گوش نداد ولی شهدای کربلا را ببینید یک لحظه دنیا را دادند چه گیرشان آمد چند سال دیگر مگر می‌خواستند عمر بکنند هم در دنیا سرافراز شدند میلیون‌ها انسان زیارت آن‌ها می‌روند سلام می‌دهند گریه می‌کنند امام زمان به این‌ها سلام می‌دهد این‌ها روز قیامت در جوار حضرت حسین در ابدیت هستند و بهره می‌برند عمر سعد که دنیا را گرفتند و آخرت را رها کردند هم در دنیا گرفتار شدند هم در آخرت حکومت یزید بعد از معاویه سه سال بود سی و سه سالش بود سال اول جنایت کربلا را انجام داد سال دوم به مدینه حمله کرد قتل عام کرد سال سوم قصد کرد مکه را ویران بکند بعد هم سقط شد تاریخ خیلی مهم است سر دو راهی دنیا و آخرت خدا و دین و اهل بیت را رها نکنیم حجاب عفت نماز آخرت را ندهیم برای دنیا‌ی پوچ و توخالی که باید بگذاریم برویم سیر دنیا نسبت به آخرت خیلی کوتاه است تشبیهات و ترسیم را ان شاءالله هفته‌ی آینده عرض می‌کنیم که در روایات هم آمده.
شریعتی: امروز صفحه‌ی 56 را با هم تلاوت می‌کنیم آیات 46 ام تا 52 ام سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّـهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّـهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿٥٢﴾
ترجمه:

و با مردم در گهواره [به صورت کاری خارق العاده] و در میان سالی [با زبان وحی] سخن می‌گوید و از شایستگان است. (۴۶) [مریم] گفت: پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود، در حالی که هیچ بشری با من تماس نگرفته؟! [خدا] فرمود: چنین است که می‌گویی [ولی کار خدا مُقیّد به علل و اسباب نیست،] خدا هر چه را بخواهد [با مشیّت مطلقه خود] می‌آفریند، چون چیزی را اراده کند جز این نیست که به آن می‌گوید: «باش» پس بی درنگ می‌باشد؛ (۴۷) و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد. (۴۸) و به رسالت و پیامبری به سوی بنی اسرائیل می‌فرستد که [به آنان گوید:] من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه‌ای [بر صدق رسالتم] آورده ام؛ من از گِل برای شما چیزی به شکل پرنده می‌سازم و در آن می‌دَمم که به اراده و مشیّت خدا پرنده‌ای [زنده و قادر به پرواز] می‌شود؛ و کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را بهبود می‌بخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده می‌کنم؛ و شما را از آنچه می‌خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشید این [معجزات] برای شما نشانه‌ای [بر صدق رسالت من] است؛ (۴۹) وآنچه را از تورات پیش از من بوده، تصدیق دارم و [آمده ام] تا برخی از چیزهایی را که [در گذشته به سزای ستمکاری وگناهانتان] بر شما حرام شده حلال کنم، وبرای شما نشانه‌ای [برصدق رسالتم] از سوی پروردگارتان آورده ام؛ پس [ای بنی اسرائیل!] از خدا پروا کنید و مرا فرمان برید؛ (۵۰) یقیناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست؛ پس او را بپرستید، این است راه راست. (۵۱) زمانی که عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: [برای اقامه دین و سلوک و حرکت] کیانند یاران من به سوی خدا؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم، به خدا ایمان آوردیم؛ و گواه باش که ما در برابر خدا [و فرمان‌ها و احکام او] تسلیم هستیم. (۵۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: فضیلت ذکر صلوات را می‌شنویم.
حاج آقا فرحزاد: 28 صفر روز شهادت پیغمبر عظیم الشان و امام حسن بنا بر قولی و هم شهادت امام هشتم است ان شاء الله بیشتر صلوات هدیه بکنند پیغمبر عظیم الشان فرمودند مَنْ صَلَّی عَلَیَّ كُلَّ یَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَیْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ (جامع الاخبار، ص 59) خیلی قرص و محکم صحبت کردند شفاعت من واجب می‌شود مثل سلامی که جواب سلام واجب است حقی ایجاد می‌کند پیغمبر خدا فرمود شفاعت من واجب می‌شود بر آن گنه کارانی که هر روز و هر شب صلوات بر من بفرستند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یا موفق به ترک گناه می‌شود یا موفق به توبه می‌شود در هر صورت یپغمبر فرمود بر من واجب است دستش را بگیرم.
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را هم بفرمایید.
حاج آقا فرحزاد: آیه‌ی 51 خدای مهربان بعد از این که داستان حضرت عیسی را بیان می‌فرماید « إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» از قول حضرت عیسی می‌فرماید بر آن چه که فکر غلطی که مسیحیان می‌گفتند حضرت عیسی پسر خدا است و خود خداست نعوذ بالله حضرت عیسی می‌گوید الله هم پروردگار من است هم پروردگار شما است بعد از الله شاید بیشترین اسمی که آمده رب است رب هم به معنی صاحب اختیار است هم به معنی مربی مالک ما است مربی ما است همه کاره‌ی ما است خیلی اسم بلندی است رب هم رب من است هم رب شما است حالا که خدای متعال رب من پیغمبر و هم رب شما است بیایید عبادت بکنید پرستش بکنید بندگی بکنید صراط مستقیم در یک کلمه بندگی خدا است و تجسم صراط مستقیم هم در روایات ما چهارده معصوم علیهم السلام هستند مظهر تام عبودیت و بندگی خدا تجلی اش در وجود نازنین این بزرگواران است صراط اقوم و مستقیم در روایات به اهل بیت تفسیر شده است.
شریعتی: یک اتفاق خوبی در آستانه‌ی 28 صفر ایام رحلت جانگداز نبی اکرم انجام شده بعد از نماز ظهر و عصر روز 28 صفر روز پنج شنبه در تمام حسینیه‌ها اماکن متبرکه مساجد زیارت بعید پیغمبر قرار است قرائت بکنند از شبکه‌های سراسری هم پخش می‌شود دوستانی که به هر دلیلی نمی‌توانند مشرف شوند این اتفاق اتفاق بسیاری خوبی است در مفاتیح هم است.
حاج آقا فرحزاد: بله من از شورای معارف صدا و سیما تشکر می‌کنم مخصوصا در این دو ماه محرم صفر هم پخش برنامه‌ها هم مناسبت‌ها هم برنامه‌ی راهپیمایی اربعین که واقعا مقام معظم رهبری هم رویش خیلی تاکید داشتند این همایش جهانی اسلام ناب حسینی است اسلام یزیدی همان اسلامی است که وهابی‌ها و تکفیری‌ها و داعشی‌ها نشان می‌دهند اسلام حسینی پذیرایی محبت احترام است اسلامی که اهل بیت معرفی کردند صدا سیما مستند‌های زیبایی ساخته و این را نشان داده خیلی جای تشکر دارد سخنرانی‌هایی که شب‌ها و صبح‌ها مکرر پخش می‌شود خیلی‌ها دسترسی ندارند بروند جلسه‌ی روضه ما تشکر می‌کنیم در روز اربعین زیارت اربعین را پخش کردند خیلی‌ها نمی‌دانند فقط زیارت عاشورا را بلد هستند ما تشکر می‌کنیم زیارت اربعین مکرر از شبکه‌ها پخش شد این سنت جدید همه که احیا می‌شود روز شهادت پیغمبر عظیم الشان عزیزان به مفاتیح مراجعه بکنند اول باب زیارات زیارت پیغمبر اکرم است اواسط مفاتیح بخش زیارت زیارت از بعید حضرت رسول عزیزان این زیارت را همه‌ی آن‌هایی که حداقل در مساجد حسینیه‌ها یا در منزل‌ها بعد از نماز ظهر از شبکه‌های سیما پخش می‌شود همراهی بکنند بخوانند که جزء زوار پیغمبر عظیم الشان باشند هم امروز متعلق است به امام مجتبی علیه السلام هم دوستان دیگری درباره‌ی یپغمبر و امام هشتم علیه السلام صحبت کردند بنده به خاطر غربت و مظلومیت فوق العاده‌ای که امام مجتبی دارد که بارها عرض کردیم پغمبر ما بارها می‌فرمودند خدایا من حسن را دوست دارم و دوست دارم هر کسی که حسنم را دوست داشته باشد ان شاء الله مزین شود مجالس آخر ماه صفرمان شهادت حضرت قطعا در ماه صفر است یک قول هفتم صفر است یک قول 28 ام صفر است ان شاء الله ارتباط ما با امام حسن علیه السلام قوی تر محکم تر شود چیزی که شهرت فوق العاده از امام حسن دارد کریم اهل بیت بودن است این کرم حسنی کرامت حسنی در خانواده‌های ما در هیئت‌های ما جاری شود یک روایت زیبایی از امام مجتبی است از خود امام حسن پرسیدند از کرم کریم بودن یعنی چه بزرگواری یعنی چه قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ قَالَ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ (تحف العقول، ص 225) فرمودند کریم بودن یعنی این که قبل از این که طرف بگوید به او انفاق بکنید نگذارید پدر مادر همسر بعضی از همسران می‌گویند پدر ما در می‌آید این قدر التماس بکنیم شوهر ما یا پدر ما یک چیزی به ما بدهد نیاز بچه همسر دوست فامیل زیر مجموعه قبل از گفتن باشد وای به حال آن‌هایی که حقوق معوقه دارند ندادند حسابشان با کرام الکاتبین است می‌فرماید کرامت این است که قبل از سوال بدهید مهم این است که در بحران‌ها به افراد برسی در رفاه و خوشی همه ممکن است انفاق بکنند در بحران‌ها کمبود روزگار کمک بکنیم. مَن نَفَّسَ عَن مؤمنٍ كُربَةً نَفَّسَ اللّه ُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ (کافی، ج 2، ص 199) بیاییم به احترام امام حسن قرضی را ادا بکنیم زندانی را آزاد بکنیم کسی جهازی ندارد غمگین است مشکل دارد کسی مریض است فقط مسائل مادی نیست کسی گمراه است نجات می‌دهیم به کسی روحیه می‌دهیم هر نوع دستگیری هر نوع رفع همّ و غم و گرفتاری باشد فرمود هر کسی گره کسی را باز بکند خدا گره‌ها و گرفتاری‌های دنیا و آخرت او را برطرف خواهد کرد مَن وَاسَا اَخَاهُ بِمال اَو جَاه اَو کَلمة طیبة حُشِرَ مَعَ الاَنبیا و الصِّدیقین و الشهدا و الصالحین به قول یک بزرگی فرمود ثواب ریخته کسی نیست جمع بکند اگر کسی به یک مومنی کمک بکند این کمک یک بعدش مالی است یک بعدش آبرو است می‌تواند واسطه شود افراد خیری هستند وساطت بکند اعتبارش را گرو بگذارد می‌تواند افراد را به افراد خوب معرفی بکند یا یک گفتار نیکو و پسندیده یاد بدهد آدم گاهی کنار یک گرفتار می‌نشیند او را دلداری می‌دهد تسلی می‌دهد یا اختلافش را رفع می‌کند این خودش آب و باران رحمت است آتش‌ها را خاموش می‌کند فرمود یا با مال یا آبرو یا با گفتار پسندیده مرهم بگذارد روی زخم‌ها با انبیا صدیقین شهدا صالحین خدا او را محشور می‌کند در روایت زیبای دیگری داریم امام حسن مجتبی علیه السلام عبور می‌کردند رسیدند به جمعی از فقرا که روی زمین نشسته بودند روی خاک نان جو و غذای خیلی پایینی استفاده می‌کردند به امام محتبی علیه السلام که سواره داشتند رد می‌شدند تعارف کردند بفرمایید حضرت از مرکب پیاده شدند ما حاضریم این کار را بکنیم؟ یک انسانی که از نظر مادی و ظاهری خیلی پایین است ما را دعوت بکند به یک نان خشک جو و کمترین غذا روی زمین خاکی بنشینیم با او هم غذا شویم می‌گوییم عارمان می‌شود عنوان داریم تشخص داریم ما را می‌شناسند هم در مورد امام مجتبی داریم هم در مورد امام سجاد شبیه این روایت را داریم امام پیاده شدند در زمین نشستند گفتگو کردند با آن‌ها هم غذا شدند بعد هم این‌ها را دعوت کردند به مهمان خانه‌ی خودشان و پذیرایی مفصل کردند امام مجتبی علیه السلام این آیه را تلاوت کردند «إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» (نحل/ 23) استکبار که می‌گوییم فوری سراغ آمریکا و صهیونیست و فرعون فراعنه می‌رویم نه ما هم ممکن است مستکبر باشیم امام صادق علیه السلام فرمود اگر کسی خودش را بر یک انسان دیگری بالاتر ببیند او جزء مستکبرین است مَن ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَكبِرينَ (کافى، ج8، ص128) امام حسن نشستند با فقرا غذا میل کردند فرمودند خدا مستکبرین را دوست ندارد اگر کسی خودش را برتر ببیند جزء مستکبرین است.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group