94-10-07-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصیت نامه پیغمبر گرامی (ص) به حضرت علی (ع) - (عذر خواهی و عذر پذیری)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت نامه پیغمبر گرامی (ص) به حضرت علی (ع) - (عذر خواهی و عذر پذیری)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 07-10-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
و انسان هر چه ایمان داشت پای آب و نان گم شد *** زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد
شب میلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصید *** به زیر دست و پای اختران آن شب زمان گم شد
همان شب چنگ زد در چین زلفت، چین و غرناطه *** میان مردم چشم تو یک هندوستان گم شد
از آن روزی که جانت را اذان جبرئیل آکند *** خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد
تو نوح نوحی اما قصه ات شور دگر دارد *** که در طوفان نامت کشتی پیغمبران گم شد
شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم کرد *** شب معراج زیر پای تو صد کهکشان گم شد
ببخش ای محرمان در نقطهی خال لبت حیران -*** خیال از تو گفتن داشتم امّا زبان گم شد
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شام هستیم سلام علیکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان هم ولادت پیغمبر اولوالعزم حضرت عیسی هم ولادت اول شخصیت عالم پیغمبر عظیم الشان تبریک میگویم که گاهی عظمت پیغمبر باعث میشود ما امام صادق را که رئیس مذهب ما است فراموش بکنیم جا دارد هم از پیغمبر زیاد مدح و زیاد شود هم برای امام صادق که مجدد و مروج جدشان پیغمبر خدا بودند و مکتب جدشان را حفظ کردند چق بزرگی به عالم اسلام دارند .
شریعتی: بحث هفتهی قبل خیلی مورد استقبال قرار گرفت در ادامه در خدمت شما هستیم.
حاج آقا رنجبر: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم عرض ما در وصیتهای پیغمبر عظیم الشان به مولی حضرت علی به این فراز رسید که یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً- لَمْ یَنَلْ شَفَاعَتِی (مکارم الاخلاق، ص 443) یا علی هر کس عذر عذرآورنده را قبول نکند عذر موجه یا غیر موجه یا راست راستکی عذرخواهی میکند یا غیر راست عذرخواهی میکند اگر نپذیرد شفاعت من به او نمیرسد یک چکیدهای عرض میکنم چون بحث هفتهی قبل خیلی کاربردی بوده بینندهها هم خیلی تشکر کردند. یک بخش اول عرض ما این بود که هیچ وقت حالت عذرخواهی چه در خانهی خدای متعال و چه در خانهی خلق غد گری را بگذاریم کنار این که انسان روی اشتباه و گناه و خطا و بدی هایش پا فشاری بکند از اصل گناه بدتر است بزرگی میگوید اشتباه خیلی مهم نیست ولی در اشتباه ماندن هفتاد سال و اشتباهات را توجیه کردن خیلی بدتر است آن یک چاله است این یک چاه عمیق جهنم است این حدیث نورانی که در روایت داریم کُلُّ بَنِی آدَم خَطَّاء وَ خَیر الخَطَّائین التَّوَابُون (الدرالمنثور، ج 1، ص 261) گفت پدرم روضهی رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوئی نفروشم پدر ما حضرت آدم اشتباه کرد البته توجیه نباید کرد فرزند آدم خطا میکند خطّاء هم مبالغه است یعنی اشتباه دارد لغزش دارد ولی بهترین گناه کاران و اشتباه کنندهها آنهایی هستند که توبه میکنند پشیمان میشوند چه در خانهی خدا چه در خانهی خلق نگوید نخیر کارم درست است ادامه میدهم این آتش جهنم و عذابهای دنیایی و آخرتی خواهد داشت غد گری نکند بگوید نخیر کارم درست است این آتش جهنم و فشار قبر و عذابهای دنیایی و آخرتی او را میگیرد آیا این قدر خردش میکنند که برگردد یا برنگردد اگر برنگردد معاند میشود خلود در جهنم است اگر برگردد امید است آتشش کم شود یا نجاتش بدهند در روایت امالی شیخ صدوق داریم امام صادق علیه السلام فرمود لَقَد غَفَرَ اللّه تَعَالی لِرَجل مِن اَهل البَادیة بِکَلِمَتین (بلاغة، ص 252) خدا یک نفر بیابانی اهل بادیه نشین را آمرزید به خاطر این که دو کلمه به قول ما راست و حسینی به خدا گفت به خدا گفت من گناه کردم اشتباه کردم غلط کردم حق را به تو میدهم نه این که بگویم من کارم درست است چاره نبود باید گناه میکردم نه به خدا گفت حق با توست من اشتباه کردم غلط کردم اگر عذابم کنی حق توست و اگر هم ببخشی لطف و کرم توست خدا او را بخشید یا حدیث مشابه داریم مَن اَذنَبَ ذَنبا وَ عَلِمَ اگر کسی گناهی بکند و علم داشته باشد حق با خداست و او مقصر است ظلمت نفسی را محکم بگوید و بگوید خدایا حق با توست بخواهی ببخشی میتوانی ببخشی چکیدهی ذکر یونسیه است خدا میگوید من میبخشم خدا آن گناه کارانی را نمیبخشد که غد اند مصر توجیه گر گناه اند از اشتباهشان بیرون نمیآیند خدا اینها را در دنیا و آخرت بد جوری فشار میدهد کسی که محیط و خدا و تربیتهای مودبانه ادبش نکند زمان و عذاب قبر و جهنم مودبش میکند اگر نکند همیشه باید بماند یک دعای زیبایی در مفاتیح است اِلهي أنتَ أنتَ وأنَا أنَا العَوَّاد اِلي الذُّنُوب وَ أنتَ العَوَّاد اِلي المَغفِرَة عواد صیغهی مبالغه است یعنی خدایا من یک بار دو بار نیست گناه کردم پشیمان شدم توبه کردم عواد یعنی خیلی عود میکند همه اش زمین میخورم توبه میخورم زمین میخورم هیچ گاه کسی میلیون بار نه هزار بار میلیون میلیونها بار گناه کرد نا امید نباشد باز خدا میبخشد از در عذرخواهی توبه بیاید خدا میبخشد عواد کسی که همه اش برمیگردد دوباره زمین میخورد باز میگوید اشتباه کردم موقع گناه ناراحت است بعد گناه ناراحت است قطعا خدا او رامی بخشد من کارم عود به گناه است تو هم کارت همه اش عود به مغفرت است بله اگر از در عذرخواهی وارد نشدیم از در لج بازی وارد شدیم آن جا جایی است که ما هم حق نداریم خیلی کسی که پافشاری بر گناه دارد عفو بکنیم میگوید آدم کشتم خوب کاری کردم باز هم میکشم ولی کسی که خودش را میشکند با قلبش با زبانش و درخواست میکند این جا جایی است که آدم ترحم بکند و این نکته را هم عرض کردیم که افرادی که جاهل اند نادان اند موذی اند اینها دو دسته هستند یک عدهای قابل اصلاح اند با تربیتهای صحیح اخلاقی اسلامی دینی فرهنگی قابل اصلاح هستند راهی که داریم برویم اما اگر مصداق همان لج بازهایی هستند که قابل اصلاح نیستند و با هیچ سخنی گوش نمیدهند و زیر بار نمیروند این جا جایی است که ما خودمان را با آن شرایط وفق بدهیم یعنی همان تحمل جاهل زکات عقل خدا نعمتهایی که به ما داده زکاتش این است که جاهلها را تحمل بکنیم هر چه تحمل بکنیم عقل و فهم و درک ما رشد پیدا میکند بحث امروز ما این است که تحمل جاهل کار خیلی شاقی است آدم با یک آدم نفهم بیفتد این داستان معروف است نقل میکنند بوذرجمهر انوشیروان به او غضب کرد انداخت زندان یک مامور فرستاد در زندان ببیند چه کار میکند دید خیلی راحت خوش میگذراند آن کسی که رفته بود دیدنش گفت اولا این جا جای خلوتی است از شر خیلیها راحت شدیم حسنهای زندان را گفت بعد از این ستون به آن ستون فرج است شش معجون درست کردم فضا را برای خودم آرام کردم دلخواه خودم شده با اینها میسازم راحت انوشیروان یک آدم حکیمی داشت گفت این طوری است اذیت نمیشود گفت میخواهی از زندان زده شود شکنجه شود گفت یک آدم احمق بفرست کنارش یعنی واقعا این حدیث است صُحْبَةُ الْأَحْمَقِ عَذَابُ الرُّوحِ (غررالحکم، ج 1، ص 455) هم نشینی با آدم احمق خدا نصیب نکند شاید بدترین ابتلا در دنیا است از نیزه و شمشیر و جهاد بدتر است این که پیغمبر ما فرمود هیچ پیغمبری اندازهی من عذاب نشد علامه طباطبائی میفرماید از دست منافقین و نا اهلانی که نزدیک و اطراف پیغمبر بودند پیغمبر از کفار این قدر اذیت نشد اطرافی که دور پیغمبر بودند خون کردند دل پیغمبر را زحمات پیغمبر را بر باد ادند ما از خودیهایی که کار بیگانه را میکنند بیشتر آسیب میبینیم هر مملکتی هر خانوادهای از خودیها انتظارات و توقعاتی است جهالت هاییکه نزدیکان دارند بیشتر آدم را آزار میدهد تا آنهایی که شمشیر را از رو بسته اند بیشتر هم ضربه میخوریم لذا حضرت امیر میفرماید عذابی بدتر از این نیست امتحان سختی است این طور نیست مثل فرحزاد بگوید تحمل جاهل شما بگویید باشد البته خیلیها پیام دادند گفتند از راه حلی که گفتید استفاده کردیم و خیلی به آرامش رسیدیم و ان شاء الله چاره نیست ما باید خودمان را وفق بدهیم با آن شرایط انوشیروان یک آدم احمق جاهل را فرستاد هم سلولی بوذر جمهر کرد چرا پایت را دراز کردی چرا این را خوردی به قول ما مخش را زد یک حکیم دانایی که تحملش این همه بالا بود پیغام داد التماس و خواهش که من را از زندان بیرون بیاورید کم آوردم ولی اگر کسی بتواند در این شرایط خودش را وفق بدهد یکی از موفقیتهایی که مرحوم ابوترابی که سرور آزادگان مملکت ما بود خیلی از آزادگان ما از ایشان خاطرات شیرین دارند چقدر از ایشان درس گرفتند اردوگاههای صدام خیلی آزادههای ما را شکنجه دادند خیلی هایشان میگویند نمیتوانیم بگوییم شکنجههای روحی جسمی واقعا خیلی شدید بود ولی در همان بدترین شرایط ایشان یعنی در شرایطی که تمام احمقها اینها را شکنجه میدادند در اردوگاهی که یک داد میزدی شکنجه بود اذیت و آزا را یا تبعید بود ایشان این معنی را به آزادهها جا انداخته بود که این جا ایران نیست اردوگاه است جهال نادانهای شکنجه گر دور ما هستند شما بیایید با این شرایط خودتان را وفق بدهید در بدترین شرایط چقدر طلبه درست کرد حافظ قرآن درست کرد چقدر استاد درست کرد آدمهای خوب پرورش کرد بدون امکانات از این فرصت استفاده کرد اگر ما نتوانستیم فضا را عوض بکنیم با این همسر چارهای نیست باید ساخت با این بچه با این خواهر برادر فامیل ارباب رجوع همکار باید ساخت ما که نمیتوانیم تغییرش بدهیم ما خودمان را تغییر بدهیم وفق بدهیم چه بسا روی او هم اثر دارد ولی حداقل خودمان را نجات بدهیم یکی از اصولی که موضوع را مقداری هموار میکند آرامش میدهد اصل تغافل است آدم خودش را به غفلت بزند یک واقعیتی است یک چیز واقعی است ولی آدم به فراموشی بگیرد انگار ندیده نشنیده این تغافل خیلی به انسان آرامش میدهد تحمل جاهل را خیلی آسان میکند همسر من فرزند من یا خواهر برادر من ده تا خوبی دارد دو عیب دارد این عیبها را هر چه میتوانیم ندیده بگیریم یعنی زوم نکنیم روی آن عیب روی خوبیها زوم بکنیم قسمت خالی لیوان را نبینیم فراموش کنیم قسمت پر لیوان را ببینیم مثبت گرا باشیم منفیها را فراموش بکنیم مرحوم آیت الله بهاء الدینی رحمت الله علیه میفرمودند جهل و نفهمی و غفلت یک نعمت خیلی بزرگی است بعضی جاها مثلا کسی جوانش از دست رفته خدا رحمت بکند در این ایام پر خیر و برکت همهی درگذشتگان را بیامرزد هر هفته پیام داریم پدر ما فامیل ما از بینندههای خوب سمت خدا بود به رحمت خدا رفت اگر کسی عزیزی از دست داده اگر آن روز اول آن داغی که برایش تازه است اگر به فراموشی سپرده نشود زندگی اش مختل میشود یک مادر پدری که جوانی از دست داده اگر این نعمت فراموشی نباشد اگر مثل روز اول آن داغ و آن مصیبت همه اش جلوی چشمشان باشد لذا میگوید بعد از سه روز دیگر یادآوری نکنید تسلیت نگویید اگر زمان گذشت اگر فاصله افتاد تسلیت نگویید به فراموشی سپرده شود اگر مصیبتها را فراموش نکنیم این کلام نورانی حضرت علی است من لم یتغافل ولا یغض عن کثیر من الامور تنغصت عیشته (غرر الحکم، حکمت 9149) میفرماید اگر کسی خودش را به غفلت نزند به فراموشی نزند و بسیاری از چیزها را چشم پوشی نکند بدی دیگران اذیتهای دیگران مادر پدر فامیل بچه اگر حذفش نکند پاکش نکند این بسیاری از زندگی اش مختل میشود شما الآن پرواز داری باید سر وقت برسی معاملهای است اگر سر وقت نرسی میلیاردها پول از دستت میرود در مسیرت به ماشینت خط میخورد میگویی ولش کن میخواهی بروی مشهد گاهی آدمهای جاهلی به ما میزنند ما به کسی میزنیم اگر بخواهیم مشغول این چیزها شویم مقصد ما از بین میرود این قدر وقت کم داریم و این قدر مقصد شریف است این که جاهل به ما سلام کرد نکرد تلنگر زد نزد خط انداخت اگر مقصد خدا آخرت اهمیت ایمان تقوا را بدانیم که چه مقصد بزرگی داریم اصلا به چشم نمیآید شیر درنده عذاب جهنم اگر حمله بکند پشه مگس دیگر در برابرش چیزی نیست ابتلائات دنیا در برابر عذاب آخرت و بهشت و جهنم چه خوشیها نا خوشیها پوچ است کشک است ذره بین گرفتیم دنبال چیزهای ریز میگردیم پرواز آخرتت به عقب میافتد میلیاردها از تو از بین میرود دیگر وقت نداری به هر تصادفی کلنجار بروی حقت را بگیری حقت را بدهی اگر مسیرت مهم است هدفت مهم است تمام اینها را صرف نظر میکنی به مقصد برسم دیر میشود من از پرواز خارج باز میمانم تمام برنامه ریزی هایم به هم میخورد این دقیقا فرمایش حضرت امیر است میفرماید اگر کسی از این اصل غفلت استفاده نکند و از بسیاری از چیزها چشم پوشی نکند به فراموشی خودش را نزند خوشی و آرامش و زندگی اش مختل میشود سی سال قبل مادر شوهرم حرفی به من زد بین عروسها فرق گذاشت پدر زنم به من محل نگذاشت در عروسی کم گذاشتند اگر بخواهی بزرگ کنی تمام زندگی ات دعوا میشود و مایهی عذاب یک بزرگواری مثالی زد گفت شیشهی جلوی ماشین من سنگی خورد خط افتاد من مدتی به این مشغول بودم به حدی که گاهی به این نگاه میکردم گاهی ممکن بود بزن آدم بکشم همهی ماشین سالم است جلوی چشم من یک خط افتاده همان را میدیدم این را ببینی وقتی حواست به شیشه میرود بیرون را نمیبینی گفت دیدم عجب شیطان به من غلبه کرده چرا حواسم به این خط شیشه باشد گفتم ولش بکن بی خیال انگار نه انگار چنین اتفاقی افتاده دو روز تمرین کردم گفتم مقید هستم این را نگاه نکنم تمام شد رفت برگشتم زندگی عادی من هر چیزی شیطان سر راه ما قرار داد یا جهال را تحریک میکند اگر بخواهیم درگیر شویم از واقعیتها از حقیقت دور میمانیم کسی که از بسیاری از امور صرف نظر نکند عیش اش به هم میخورد باز حضرت علی در کلمات قصار میفرمایند اصل تغافل خیلی اصل قشنگی است هر چه میتوانیم خودمان را نفهمی بزنیم این نفهمی این جا نعمت است حضرت علی سلام الله علیه این شعر منسوب به حضرت است خیلی هم معروف است و لَقَد اَمُرُّ عَلَی اللَئیم یَسُبُّنی فَمَضیت ثمة قلت ما یعنینی من در کوچه میرفتم یک آدم لئیم جاهل و نفهم و پست فطرت شروع کرد فحش دادن پدر فلان چنین فلان گفتم ان شاء الله که من نمیگوید میدانستم که به من میگوید حضرت امیر همهی عالم را متوجه میشود میدانم به من میگوید اما خودم را به نفهمی زدم گفتم ان شاء الله به من نمیگوید حضرت علی با آن همه عظمت که اهانت به امام معصوم چه جرم بزرگی است چه حق الناس چه حق الله چه حق امامتش گفتم به من نمیگوید در نهج البلاغه است حضرت علی میفرماید مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ (نهج البلاغه، حکمت 213) یعنی یک آدم با کرامت یک آدم با شخصیت بزرگوار کریم آدمی که فهمش بالا است کرامتش بالا است ما داریم میرویم من این مثال را خیلی زدم هزار تا مورچه آن جا جمع شدند میگویند مرگ بر فرحزاد خاک بر فرحزاد چه اثری دارد؟ یکی از چیزهایی که این اصل تغافل را برای ما خیلی قوی میکند این هم از حضرت علی است حضرت میفرماید مَا أحسَنتُ لِأحَد قط، وَلَا أسَأتُ إلى أحد. من در عمرم به هیچ کس خوبی نکردم به هیچ کس هم بدی نکردم این همه به فقرا خدمت کردی این همه افراد را نجات دادی این همه خیر و خوبی حضرت استشهاد دادند به این آیهی قرآن «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا» (جاثیه/ 15) برای این که هر کس هر گلی که میزند به خودش میزند هر خاری هم که میزند به خودش میزند یعنی اگر یک کسی به علی میگوید تو نفهم هستی به خودش میگوید به من نمیگوید این اصل را باور کنیم اگر آقای شریعتی انسان صادق و راستگویی و خوشگل است همهی عالم بگویند زشت است زشت نمیشود همهی عالم بگویند خار است خار نمیشود گل است اگر یک کسی خار است همه بگویند گل است گل نمیشود واقعیتها با حرف این و آن عوض نمیشود به من ما برمیخورد برمیگردد همه به من به ریشهی همهی بتها حضرت امیر من که ندارد من مال اینها بود اگر میبود ولی اینها این را خورد کردند که به این همه عظمت و مقام رسیدند این خیلی حدیث جالبی است اگر دست یک فقیر را گرفتم خودم را نجات دادم بالا آوردم اگر کسی را زمین زدم خودم را زمین زدم هر کس اگر بداند هر کسی که فحش میدهد میگوید جاهلی یعنی خودش میگوید تو خیلی خوب هستی میگویم خودت هستی هر چه میگویی خودت هستی هر گلی میزنی به خودت میزنی «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ» (زلزال/ 7) «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» (اسرا/ 7) یعنی بدانید که این طور نیست که من فحش میدهم برای من گل تولید شود همان فحش و خار به خودم فرو میرود به طرف هم اثر نمیکند چرا فایده اش این است ثوابهای خودم را به او میدهم گناهانش به ما میآید و خود ما ضرر میکنیم لذا میگوید من هر چه کردم به خودم کردم حضرت عیسی از انبیاء مهمی است که در قرآن جای جای قرآن نام ایشان برده شده حلم و اخلاقش خیلی فوق العاده بوده ما به عزیزان مسیحی تبریک عرض میکنیم ایام ولادت حضرت عیسی ایشان داشتند عبور میکردند یک آدم جاهل و نفهم شروع کرد به ایشان جسارت کردن اذیت و آزار کرد حضرت هم با تبسم و لبخند گفت خدا خیرت بدهد هر چه او فحش میداد حضرت دعا میکردند یا لبخند میزدند یکی از حواریین گفت این دارد فحش میدهد چنین میکند فرمود حضرت عیسی در کیسهی من غیر از این چیز دیگری نیست از کوزه همان تراود که در اوست در کوزهی درون من فحش و بی ادبی و خیانت و اذیت و جسارت نیست امام صادق علیه السلام یک عمو زادهای داشتند سر راه حضرت را گرفت کدورتهای الکی برای خودش درست کرده بود شروع کرد به حضرت جسارت کردن فحشهای نوجور به امام صادق گفتند حضرت تحمل کردند صبر کردند سکوت کردند بعد همین مثل معروفی که جواب ابلهان خاموشی است میگویند یک کسی همسرش به او فحش و بد و بیراه میداد بلند شد چراغ را خاموش کرد گفت جواب ابلهان خاموشی است او هم خسیس بوده میخواست برق هم کم شود خاموشی منظورت این است که سکوت بکنید حدیث داریم فرشته جواب او را میدهد هر چه بگوید به خودش برمیگردد صریح قرآن است هیچ وقت به ما نمیگویند با جاهل درگیر شویم خودمان مثل او میشویم یا روی دست او میشویم «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/ 63) امام صادق با ملایمت و سکوت از رو رد شدند آمدند منزل یک نفر همراه حضرت بود رفتند وضو گرفتند دو رکعت نماز خواندند من گفتم الآن است آقا آه میکشد نفرین میکند بعد از نماز عرض کردند یَا رَبِّ وَ حَقِّی قَد وَهبتَه و اَنت اَجود منی و اَکرم، فَهَبهُ لِی وَلا تُواخِذهُ بی ولا تقایسه. ثم رق فلم یزل یدعو (مشکوه الانوار، ص 217) خدایا من این پسر عمویی که فحاشیی کرد بخشیدم تو اجود و اکرم هستی تو جود و کرمت بیشتر است خدایا او را به من ببخش خیلی عجیب است نه تنها بخشید برایش چقدر دعا کرد چقدر کار خیر کرد گفت خدایا من حقم را بخشیدم تو خیلی جودت بیشتر است کرمت خیلی بیشتر است چقدر آدم این طوری به خودش آرامش میرساند کسی که این طوری فکر میکند دلسوز آن جاهل هم است میخواهد او را از جهنم در بیاورد خدایا به کار بدی که به من کرد مواخذه نکن او را به عملش قیاس نکن ببخش اگر ما این روحیه را داشته باشیم این دنیای ما میشود بهشت
شریعتی: خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم ان شاء الله عمل بکنیم تمام اینها دست اندازهایی باشد که ما را از مقصد غافل میکند اگر باور کنیم اینها حربههای شیطان است یک طور دیگر به قضیه نگاه میکنیم. صفحهی 77 را تلاوت میکنیم آیات ابتدایی سورهی مبارکهی نساء را تلاوت میکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سورة النساء
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿١﴾ وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴿٢﴾ وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿٣﴾ وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا ﴿٤﴾ وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّـهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٥﴾ وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن يَكْبَرُوا وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّـهِ حَسِيبًا ﴿٦﴾
ترجمه:
سورة نساء
بسم الله الرحمن الرحيم
ای مردم! از [مخالفت با فرمان هایِ] پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست میکنید، پروا کنید و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است. (۱) اموال یتیمان را [پس از رشدشان] به آنان بدهید، و [اموال] پست و بی ارزش [خود] را با [اموالِ] مرغوب و با ارزش [آنان] عوض نکنید؛ و اموالشان را با ضمیمه کردن به اموال خود نخورید؛ زیرا آن گناهی بزرگ است. (۲) واگر میترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر میترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]؛ این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است. (۳) ومهریه زنان را به عنوان هدیهای الهی با میل و رغبت [و بدون چشم داشت و منّت گذاری] به خودشان بدهید؛ واگر چیزی از آن را با میل و رضایت خود به شما ببخشند، آن را حلال و گوارا بخورید. (۴) و اموالتان را که خدا مایه قوام و برپایی [زندگی] شما گردانیده به سبک مغزان ندهید، ولی آنان را از درآمد آن بخورانید و لباس بپوشانید و با آنان به صورتی شایسته و پسندیده سخن گویید. (۵) و یتیمان را [نسبت به امور زندگی] بیازمایید تا زمانی که به حدّ ازدواج برسند، پس اگر در آنان رشد لازم را یافتید اموالشان را به خودشان بدهید و آن را از [ترس] آنکه مبادا به سن رشد رسند [و از شما بگیرند] به اسراف وشتاب مخورید. و [از سرپرستان ایتام] آنکه توانگر است باید [از تصرّف در مال یتیم به عنوان حق الزحمه] خودداری کند؛ و هر که تهیدست است به اندازه متعارف مصرف نماید؛ وهنگامی که خواستید اموالشان را به خودشان بدهید [برای آنکه در آینده اختلاف و نزاعی پیش نیاید] بر آنان گواه بگیرید؛ و خدا برای محاسبه کافی است. (۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است صلوات و درود خدا بر امام صادق و بر جد بزرگوارشان. از فضیلت ذکر صلوات میشنویم
حاج آقا رنجبر: از امام صادق در کافی شریف است فرمودند هر وقت یاد پیغمبر کردید زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید شاید یکی از برترین تعبیرها برای صلوات این تعبیر امام صادق است مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ (کافی، ج 2، ص 492) اگر کسی یک بار مخصوصا این ایام که متعلق است به این دو بزرگوار کسی یک بار درود و صلواب بر پیغمبر بفرستد خدای متعال هزار درود و صلوات و رحمت نازل میکند با هزار صف از ملائکه به کسی که بر حضرت محمد صلوات بفرستند.
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا رنجبر: آیهی چهارم این سوره در بارهی پرداخت مهریهی بانوان است که خدای متعال میفرماید... اتو النسا صدقاتهن یعنی صداق و مهریهی همسرانتان را با میل و رغبت و به عنوان هدیهی واجب الپرداخت به آنها پرداخت بکنید که اگر کسی واقعا ما در روایت داریم که بهترین اموالمان را یکی برای احرام حج یکی کفن یکی دین مهریهی بانوان قرار میدهیم اهل بیت این گونه بودند از پاک ترین بهترین اموال میداند امر خدای متعال است خانوادهای که یک عمر خدمتگزار بوده این هم به عنوان هبه و بخشش و با صداقت به او بدهی حق اوست در زمان جاهلیت حق و صداق را پدر مادر خانم و برادران میگرفتند خدا میفرماید نه فقط به او باید بدهی اگر شما با خانواده ات یگانه بودی شما به او دادی او بخشی از مهریه را از روی مهر و محبت و صداقت به تو برگرداند خدا میفرماید وظیفه ات این است عند المطالبه بدهی دین واجب است ولی اگر شما در اختیارش قرار دادی اگر او با میل و رغبت بخشی را به شما برگرداند خدا میفرماید گوارای وجودتان باشد نوش جانت اگر او برگرداند نه با اجبار نه با تهدید و اکراه باشد میل بکنید چیز پاکی است.
شریعتی: خیلی ممنون ما روزهای دوشنبه زیاد از رحمت و محبت میشنویم مخصوصا در سیرهی پیغمبر و محور محبت و رحمت چه کسی بهتر از نبی مکرم اسلام سلسله مباحث حاج آقا فرحزاد با عنوان سیرهی پیامبر در محبت و رحمت کتاب بسیار خوبی است با ویرایش جدید این کتاب روانهی بازار نشر شده دوستان میتوانند این کتاب را تهیه بکنند و نوع نگرششان به زندگی با محوریت رحمت و مودت تغییر خواهد کرد. فایل متنی این کتاب هم در سایت ما موجود است نرم افزار برنامهی سمت خدا با قابلیت به روزرسانی با ارتقا قابلیتها در سایت موجود است فایلهای صوتی متنی در گوشیهای تلفن همراه است.
حاج آقا رنجبر: من تا قبل از این که نریخته بودم نمیدانستم واقعا حقیقتا نه این که بنده در این برنامه هستم بگویم من خواهش دارم خانوادهها یا مادرها الآن اکثرا دسترسی به اینترنت است کلا فایل سمت خدا را بریزند در گوشی همراه از اول شش سال است تمام کارشناسان است آقای قرائتی آقای میرباقری همه اش جدا جدا آمده شما شرح حال فرحزاد شرح حال آقای میرباقری عکسها میزنی میآید صحبتهای فرحزاد در بارهی وسواس که خیلیها میخواهند میزنی موضوع بندی شده یا میخوانی یا صدایش را گوش میدهی واقعا بی انصافی است مثل یک گنج کنار انسان است بسیاری از عزیزان میگویند سر کار هستیم از سمت خدا جا میمانیم میتوانند در گوشی بریزند استفاده بکنند.
شریعتی: میشنویم از نبی مکرم اسلام.
حاج آقا رنجبر: من یک گلایهای دارم حق پیغمبر این ایام و این روزها ادا نمیشود واقعا چه مسئولین چه ارگانهای فرهنگی چه حوزه دانشگاه متدینین ما من اروپا بودم چند وقت برای تبلیغ گاهی دو ماه برای حضرت عیسی جشن میگیرند من اواخر زمستان بود رفتم دیدم بعضی کشورها گفتم چراغانی عید کریسمس هنوز است پیغمبر ما که معتقد هستیم اول شخصیت عالم است جشن و شادی عید گرفتن اهدا کردن تغییر زندگی دادن باید باشد من یک داستان کوتاهی از ابن جوزی نقل کرده آشیخ عباس قمی هم در کهل البصر آمده هم در سفینه کلمهی فوب ایشان نقل کرده از ابن جوزی میگوید عباس عموی پیغمبر بعد از این که ابولهب عمویی بود که دشمن پیغمبر بود یک سوره در مذمتش نازل شده خیلی پیغمبر را اذیت کرده عباس میگوید من برادرم ابولهب را خواب دیدم به خاطر کفری که ورزید و با پیغمبر درگیر شد در عذاب است گفتم چه خبر گفت من در اشد عذاب ام ولی هفتهای یک روز به من تخفیف میدهند عذاب برداشته میشود گفتم چرا گفت چون در ولادت پیغمبر شادی کردم داستانش این بوده ابولهب میگوید ما ده برادر بودیم فرزندان حضرت عبدالمطلب برادر آخری عبدالله بود که پدر پیغمبر خدا است فرزند نداشت با حضرت آمنه ازدواج کرده بود فرزند نداشت من نگران بودم بچه ندارد کنیزی داشت به نام سویبه یک روز کنیز آمد گفت مژدگانی برادرت فرزند دار شده خدا یک فرزند داده به نام محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد پیغمبر ما یکی بوده هیچ برادر خواهر نداشته در خردسالی هم پدر مادر از دنیا رفتند که مخلوقی بر او حق نداشته باشد ابولهب میگوید من که نمیدانستم او پیغمبر میشود و با او مخالفت میکنم من از خوشحالی که پیغمبر متولد شده این کنیز را آزاد کردم گفتم مژدگانی ات این است که آزادت بکنم به یمن تولد پیغمبر به خاطر این هفتهای یک روز عذاب من تخفیف داده میشود ابن جوزی میگوید جایی که ابولهبی که دشمن پیغمبر بوده و یک سوره در مذمتش است برای جشن ولادت پیغمبر شادی کرده خدا یک تخفیفی میدهد یک مومن مسلمان برای پیغمبر جشن بگیرد شادی بکند تبلیغ مکتب پیغمبر بکند خدا با او چه خواهد کرد؟ زندگی مان را تغییر بدهیم من خواهش دارم از رسانه هم مردم رسانه خیلی موثر است برای انتخابات از چند ماه جلوتر چه کار میکنند واقعا پیغمبر ما اندازهی یک انتخابات و دههی فجر رحلت حضرت امام که یک فرزند پیغمبر است ارزش ندارد؟ کوتاهی میکنیم ما اصل را کم میگذاریم که جای دیگر کم میآوریم اگر سیره خلق و خو رفتار پیغمبر که آن قدر به خانواده و فرزندان محبت فوق العاده داشتند بارها میفرمودند بهترین شما آن کسی است که به خانواده و فرزندان از همه بیشتر برسد واقعا پیغمبر ما بچهها را چقدر تحویل میگرفت نوازش میکرد روی کول خودش میگرفت چه نوهها چه غیره پیغمبر از سفر آمدند بچهها رفتند استقبال گفتند همان طور که حضرت حسن را کول میگیری روی شانه میگذاری ما را هم بگذار حضرت به اصحاب فرمود من همه را نمیتوانم شما هم همراهی بکنید پیغمبر ما هر روز إذا أَصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلدِهِ و وُلدِ وُلدِهِ (بحارالأنوار، ج101، ص99) هر روز صبح بیاییم پول نیست که جان آدم در برود محبت است بسیاری از بچههای ما احتیاج به محبت دارند تشنهی محبت و لبخند هستند نگوییم چرا بچهها حرف ما را گوش نمیدهند چنین چنان کردند هر روز پیغمبر ما صبح که میشد دست نوازش و محبت روی سر بچهها و نوه هایشان میکشیدند یعنی من دوستت دارم تحت حمایت من هستی بازی میکردند با بچهها وقت بگذاریم این فرمایش پیغمبر خداست أسَاسُ الاِسلَام حُبّی وَ حُبّ أهلُ بَیتی (کنزل العمال، ج 12، ص 105) محبت من و محبت این هم عرض بکنم محبت پیغمبر و اهل بیت از هم جدا نیست اِنَّهُم مِنِّی وَ اَنَا مِنهُم (حدیث کسا) دروغ بگوید کسی که میگوید من اهل بیت را دوست دارم پیغمبر را دوست ندارم صد در صد دروغ میگوید کسی که بگوید من پیغمبر را دوست دارم اهل بیت را دوست ندارم محبت حضرت زهرا مثل محبت پیغمبر است محبت امیر مثل محبت اوست یکی اند تفکیک نمیشود کرد یک حقیقت و یک نور واحد هستند فرمود محبت من و محبت اهل بیت من ریشه و بنیاد و اساس اسلام است بیاییم بذر محبت را هدیه میدهیم مسافرت میبریم الآن هوا آلوده شده فرصتی است بگوید به عشق پیغمبر به قول آقای بهاء الدینی میفرمودند تفریحها ورزشها را انتساب به کار فرهنگی اخلاقی بکنیم بگوییم در کنارش به عشق پیغمبر میدهیم به شما نهار شربت شیرینی میدهیم مسئولین از زیر مجموعه شان پذیرایی بکنند به عشق پیغمبر این روایت هم خیلی جالب است مَا اخْتَلَطَ حُبِّي بِقَلْبِ عَبْدٍ فَأَحَبَّنِي إِلا حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ (کنز العمال، ج 1، ص 184) پیغمبر ما بشارت دادند محبت من به قلب کسی وارد نمیشود خدا بدنش را بر آتش جهنم حرام میکند امام صادق فرمودند روز قیامت همهی دوست داران ما به ما چنگ میزنند و ما همهی امامان چنگ میزنیم به دامن جدمان پیغمبر خدا و پیغمبر هم به رحمت الهی آویخته میشود و چنگ میزند همه را نجات میدهد سر حلقهی اتصال همهی هستی با خدا پیغمبر ماست ان شاء الل این ایام یک روز هم لازم نیست سه روز ده روز بیست روز جشن بگیریم برای پیغمبر چرا به یک روز برگزار میکنیم برای شهادتها چهل روز دو ماه عزاداری میکنیم در ولادت یک شب این جفا در حق پیغمبر است.