95-01-16-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی (ع)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 16-01-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
آن گونه که سعدی بنویسد بنویسیم *** از هر که فدای تو نشد بد بنویسیم
ای نام تو اعراب به اعراب نشانه *** این مرتبه خوب است که ابجد بنویسم
باید که بیفتیم به پای تو در این شب *** از چشم تو - این قبلهی ممتد - بنویسیم
این شعر برازندهی زیبایی تو نیست *** باید غزلی چون تو زبانزد بنویسیم
مصداق (هو الله و احد ) هستی و باید *** پیوسته تو را حاضر مفرد بنویسیم
تا در شب تنهایی مان خضر ببینیم *** از گنبد خضرای تو باید بنویسیم
سرمشق غزل سورهی نور است ، به راهیم *** هر وقت که خورشید بتابد بنویسیم
در سلسلهی نور تو فانوس نداریم *** هر وقت که از عشق ، مردد بنویسیم
از شدت دلبستگی ماست به نامت *** قسمت شده نام تو مشدد بنویسیم
***
امشب که قلم مست رهایی ست ، خدایا *** رخصت بده از آل محم بنویسیم
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان شنبهای که پیش رو است اول ماه رجب است همان طور که بهار طبیعت شروع شده بهار معنویت هم پیش رو است سه ماه است که افضل همهی ماهها است رجب شعبان رمضان خودمان را آماده بکنیم همان طور که بدنها و عالم طبیعت طراوت پیدا میکند روح و جان ما هم با معنویت طراوت پیدا بکند.
شریعتی: ما دلمان تنگ شده بود برای شما البته امسال عید ما برنامه داشتیم مهمان خانههای نورانی مردم خوب بودیم یک تشکر ویژه میکنم از فرد فرد دوستان که استقبال چشم گیری از برنامههای نوروز کردند ان شاء الله هم چنان ما را دعا بکنند بحث ما با شما در روزهای دوشنبه بحث وصایای نبی مکرم اسلام به حضرت علی بود به فرازی رسیدیم که ویژگیها و نشانههای مومنین را حضرت برمیشمارند ما خدمت شما هستیم و میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دنبالهی وصایایی که اول شخصیت عالم پیغمبر عظیم الشان علیه السلام به حضرت علی فرمودند به این فراز میرسد که هشت صفت و علامت پیغمبر عظیم الشان برای مومن بیان میکند که هر مومنی شایسته است این صفات برجسته در او باشد بنده این صفات را عرض میکنم و ترجمه اش را این هفته یا هفتههای آینده توضیح میدهیم فرمود یَا عَلِیُّ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ فِی الْمُؤْمِنِ ثَمَانُ خِصَالٍ- وَقَارٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ وَ صَبْرٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ- وَ شُکْرٌ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ قُنُوعٌ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ عَلَى الْأَصْدِقَاءِ- بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 354) سزاوار است که در مومن هشت صفت از صفات خوب باشد در موقع پیشامدها و ناگواریها با وقار با آرامش باشد در ابتلائات و سختیها و پیشامدها صبر داشته باشد در نعمتها و آسایش و خوشیها شکرگزار باشد قدردان باشد راضی و قانع باشد به آن چه که خدا رزق و روزی اش قرار داده صفت دیگر فرمود یک علامت مومن این است که حتی به دشمن هم ظلم نمیکند به خودی که جای خود دارد حتی آزار و اذیتش به دشمن هم نمیرسد به دشمن هم تعدی نمیکند یک علامت مومن این است که خودش را به دوستان تحمیل نمیکند بار سنگین برای دوستانش نیست و علامت دیگر این که بدن و خودش را به رنج و زحمت میاندازد ولی مردم از دست او در آسایش و خوشی و راحتی هستند یعنی رنج خود را راحت دیگران تلقی میکند نشانههای خوبی است که البته اگر کسی همهی این صفات را داشته باشد که نور علی نور علی نور است و اگر هم همهی این صفات در او نیست ولو یک صفت از این صفت هم قابل نجات است برای او به قول یک بزرگی احکام دین و صفات خوب الهی مثل زنجیر به هم پیوستگی دارد شما یک زنجیر را که بگیرید زنجیرهای دیگر هم میآید یک صفت برجسته و خوب در کسی باشد خدا کمکش میکند بقیهی صفات هم میآید.
شریعتی: پیغمبر دارند ملاک میدهند که ما خودمان را بسنجیم که چقدر صابر هستیم شاکر هستیم.
حاج آقا فرحزاد: بله نمره دادنها باید خدا پیغمبر و قرآن و اهل بیت باید به ما نمره بدهند با این معیارها باید خودمان را بسنجیم که این صفات در ما است یا نیست اگر هست بیشتر کنیم اگر نیست ایجاد بکنیم اگر کسی همهی صفات را ندارد یک صفت هم باشد یکی اش مثلا صبر است من از باب نمونه عرض میکنم این هم روایت جالبی است حضرت داود علی نبینا و آله و علیه السلام که از پیغمبران بزرگ الهی بوده پدر حضرت سلیمان است «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» (ص/ 26) تعبیرهای بلندی در قرآن برای این پیغمبر آمده از خدای بزرگ درخواست کرد که هم نشین من و هم درجه و هم افق من در بهشت کیست؟ علی القاعده یک پیغمبر بزرگی یک چنین سوالی بکند هم افق او باید پیغمبری وصی پیغمبری باشد یا عالم ربانی باشد عابدی زاهدی باشد یکی از انبیا و اولیا باشد ولی این بشارت برای همهی بینندههای ما باشد که ما بارها عرض کردیم که انسان در هر قشر و موضع و شخصیتی که است میتواند هم نشین انبیا و اولیاء و هم نشین خود خدا قرار بگیرد یک نمونه اش این روایت است که برای ما خیلی امیدوار کننده است خطاب شد یا داود هم نشین شما و دوست شما و هم افق شما در بهشت یک خانم خانه دار است به نام خلاده بن تاوس یعنی یک خانمی که در خانه خوب زندگی را چرخانده خوب شوهر داری کرده نه لیسانس دارد نه مدرک دارد نه پز و اسم و رسم دارد یک آدم معمولی است ولو خانم خانه دار خود حضرت داود هم شاید تعجب کرد قاعده اش این است که بگویند هم نشین تو پیغمبر وصی پیغمبر امام معصوم است آدرس گرفت که در دنیا آدم هم نشینهای بهشتش را بشناسد خوب است به انسان نور میدهند آرامش میدهند مجالست خیلی به انسان آرامش میدهد ما در مورد دوست و هم نشینی صحبت کرده ایم دیدن یک انسان مومن به انسان آرامش میدهد آدرس گرفت رفت در خانهی این خانم را زد خانم آمد دم در گفت شما خلاده بنت اوس هستی؟ گفت بله گفت من داود پیغمبر هستم از خدا آدرس خواستم هم نشین من چه کسی است در بهشت شما را معرفی کردند خیلی خانم مودب و متواضعی بود یک علامت خوبی و ارزش تواضع و ادب و فروتنی است که غرور آدم را نگیرد گفت شاید هم نام من خانم دیگری هم باشد من اصلا به ذهن و فکرم خطور نمیکند که من هم نشین پیغمبر زمان باشم من کجا شما کجا گفت نه هم آدرس درست است هم اخلاق و روحیات و صفاتی که از شما میبینم این طوری است ولی میخواهم ببینم در میان اخلاق عبادت و کارهایی که داشتی کدام صفت و علامت فوق العاده بوده که شما را به این جایگاه رسانده فکری کرد مثلا من عبادت زیاد ندارم حداقل عبادات را انجام میدهم سجاده زیاد آب نمیکشم ذکر نمیگویم ولی یک صفتی از خدای متعال شاکر هستم در من قرار داده که در تمام مراحل زندگی همیشه صبور بودم تحمل ام بالا بوده حالا ناملایماتی از طرف نزدیکان خودی و غیره بوده مشکلات اقتصادی و مسائلی که پیش میآمد در مشکلات و سختیها و ناهمواریها من همیشه شاکر و صبور بودم و صبر کردم گلایه بکنم کفر بگویم خدای نکرده با خدا درگیر شوم با خلق خدا نه این طور نبوده صبوری ام فوق العاده بوده حضرت داود دیدند همین بس است همین یک صفت کافی است أعلِمْها أنَّها قَرِينَتُكَ في الجَنَّةِ (بحارالانوار، ج 71،ص 89) خیلی مهم است که رفیق و هم نشین پیغمبر مهم از انبیا الهی بشود یک خانم خانه دار یک صفت هم از این صفات هشت گانه در کسی باشد این خودش میکشد بقیهی صفات را هم میآورد حالا این صفاتی که پیغمبر عظیم الشان فرمودند در مومن سزاوار است باشد باید باشد اولی اش این است که فرمودند وَقَارٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ یعنی در ناملایمات حوادث و پیشامدها و ناهنجاریها و ناگواریها با وقار باشد سنگین باشد با آرامش برخورد بکند با طمانیه باشد مثل این که در روایات دیگر داریم که مومن مثل یک کوه محکم و استوار و قوی است مثل کوه است متلاشی نمیشود زود از بین نمیرود مثل یک دریا اقیانوس است اگر یک ظرف کوچکی را سنگ بیندازیم متلاطم میشود آب هایش میریزد اما اگر یک حوض دریاچه استخر باشد یا اقیانوس باشد شما یک کوه را در اقیانوس بیندازید موجش خیلی کوچک است مومن باید دریا دل باشد وقور صیغهی مبالغه است وقارش و آرامشش باید فوق العاده باشد صَبْرٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ چون این دو صفت به هم نزدیک است ما این دو را با هم امروز بیان میکنیم وقار بیشتر به ظاهر میخورد صبر بیشتر به روح و جان ما میخورد ظاهرا جزع و فزع نکند بعضیها هستند یک مگس یک پشه یک ابتلاء کوچک ایجاد میکند یک سرماخوردگی کوچک بخورد رنگش عوض میشودهای و هوی میکند تلفن برمیدارد به همه خبر میدهد چنین و چنان شدم بعضیها هستند ده برابر اینها گرفتاری میبینند اصلا عین خیالشان نیست آقای دولابی میفرمودند من میبینم بعضی از رفقا که این جا میآیند در خانه مشکلاتی دارند همسر ناهنجاری دارند یا مثلا بیرون مشکلات اقتصادی دارند ولی یک طوری میآید مینشیند بلند میشود انگار نه انگار و این علامت بزرگی طرف علامت سینه داری طرف است شرح صدر دارد بزرگ است بعضیها هستند با یک تلنگر با یک حرف زیر و رو میشود مادر شوهر قوم و خویش عروس هر کسی یک حرفی زده چرا باید تکان بخوریم علامت کوچکی ما و ضعف ما است اَلمُومِن کَالجَبَلِ الرَّاسِخ وقارش را از دست ندهد هم مملکت بدنش آرام باشد هم مملکت روح و جانش آرام باشد این سعهی صدر میخواهد راه کارهایش را هم میگوییم مومن همیشه در حوادث در تلخیها ناگواریها در مشکلات مثل کوه استوار است یا مثل اقیانوس است وقار دارد صبر دارد حالا چه کار بکنیم به این جاها برسیم علامت مومن این است یکی از راه هایش این است که پاداشها و ثوابهایی که خدای متعال برای افراد صبور برای افراد بردبار و حلیم قرار داده ر بدانیم حلیم یعنی بردبار یعنی بار را به مقصد برد آدمهای کوچک و ضعیف بار را نمیتوانند به مقصد ببرند همان جا اول یا وسط راه میاندازند چه کار کنیم صبور و حلیم شویم؟ كادَ الْحَليمُ أَنْ يَكونَ نَبيّا (بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۷۰) آدمهای حلیم و صبور و بردبار مثل همین خلاده در افق انبیا است یعنی کانه پیغمبر است پیغمبر رسمی نیست ولی پیغمبر غیر رسمی است یکی مراجعه به آیات و روایاتی است که فضائل فوق العادهی صبر را بیان کردند یکی این است که عرض کردیم انسان با انبیا محشور میشود در افق انبیا قرار میگیرد ما در قرآن شاید صد مورد دربارهی صبر و تحمل آیه داریم این که انسان صبوری و تحملش برود بالا بشارتهایی که فراوان داده شده نمونه هایش را عرض خواهیم کرد اگر بخواهیم بحث صبر را بگوییم حاج آقای حسینی چند ماه بیان کردند چاپ هم شده اولین بحثی که ایشان شروع کردند وعدههای الهی به صابران بود در بعضی از آیات دو بار گفته شده «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا» (آل عمران/ 200) «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» (بلد/ 17) حدود صد مورد در قرآن خیلی است بعضی از موضوعات است که یک مورد در قرآن اشاره شده ولی در مورد صبر صد مورد است حضرت علی فرمود أَلا إِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ (خصال، ج 1، ص 315) یعنی سر و سرچشمهی ایمان صبر است بردباری است تحمل است و تشبیه فرمودند سر انسان نسبت به بدن انسان چه حکمی دارد؟ چقدر حیاتی است؟ مهم ترین اعضای ما مغز ما چشم ما گویایی بینایی شنوایی مهم ترین اعضای فرماندهی و مدیریت ما سر ماست اگر سر جدا شود هیچ قیمت ندارد به درد نمیخورد میفرماید سر نسبت به بدن چه اهمیتی دارد؟ صبر نسبت به ایمان و مومن مثل سر به بدن است همان طور که بدنی که سر ندارد خیری در آن نیست حیات ندارد ارزش ندارد مومنی هم که صبر ندارد صبر در انجام واجبات صبر در ترک گناه و معصیت و صبر در ناملایمات بلاها ابتلائات سختیها مومنی که صبر ندارد لَا اِیمَانَ لِمَن لَا صَبرَ لَه (همان) ایمان ندارد ایمانش را نمیتواند حفظ بکند از امام چهارم این روایت زیبا نقل شده که فرمود إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَیَأْتُونَ بَابَ الْجَنَّةِ فَیُقَالُ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَهْلُ الصَّبْرِ فَیُقَالُ لَهُمْ عَلَی مَا صَبَرْتُمْ فَیَقُولُونَ کُنَّا نَصْبِرُ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ نَصْبِرُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقُوا أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ (میزان الحکمه، ج 1، ص 624) روز قیامت که میشود یک منادی ندا میدهد در صحرای محشر کجا هستند آنهایی که در دنیا اهل صبر بودند بخشی از مردم بلند میشوند ملائکه میگویند شما چه هستید با بشارتی میآیند به ملاقاتشان میگویند ما در مراحلی که در معرض گناه قرار میگرفتیم صبر میکردیم همه میروند ربا میگیرند به حرام تعدی میکنند چشمشان را نمیتوانند حفظ بکنند زبانشان را نه ما تحمل میکردیم صبر از گناه بالاترین صبرها است این که انسان نفسش را هوا هوسش را مهار بکند گناه بکند صبر در انجام طاعات و واجبات نماز خواندن روزه گرفتن صبر و تحمل میخواهد صبر در بلاها و گرفتاریها و سختیها میگویند ما هم در معصیت صبر میکردیم گناه نکنیم هم در طاعات صبر میکردیم وقتی این را میگویند در روایات داریم ملائکه به آنها میگویند بدون حساب بروید بهشت یعنی جزع فزع قیامت را ندارند پنجاه موقف است که در هر موقفش آدم پر و بالش میافتد و میسوزد موقفهای سنگین که برای بعضیها چند هزار سال طول میکشد اهل صبر بدون حساب و کتاب میروند بهشت چون در دنیا هر پیشامدی میشد صبر میکردند در انجام واجبات در ترک گناه حوادث تلخ و ناگوار دلشان را از خدا برنمیگرداند همین صبر تجلی اش این است که آن جا بی حساب میرود بهشت ما آیهی قرآن داریم چک سفید خدا به کم کسی داده إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ یعنی خدا اولا بی حساب کتاب میروند بهشت دوم مزدشان هم غیر حساب است به کسی میگویند حقوقت یک میلیون ده میلیون است حق برداشت این قدر داری به کسی میگویند تو این قدر کارت مهم است حق برداشت با خودت آن هم از خزانهی خدا هر چقدر میخواهی بردار این تعبیر فکر نمیکنم برای غیر صابرین یادم نیست در قرآن باشد توفی یعنی گرفتن کامل که به مرگ هم میگویند توفی موت یعنی همهی وجودش و حیات جسمانی اش را خدا میگیرد خدای متعال میفرماید صابرون تمام اجر و مزدشان را خدا به آنها مرحمت میکند بدون حساب و بدون اندازه یعنی حساب کتاب برایشان ندارد یا امام باقر فرمودند انَّ اهلَ الصبرَ يدخلونَ الجنَّةَ بغيرِ حسابٍ (سفينة البحار، ج 2، ص 5) روایات متعدد داریم که اهل صبر بدون حساب کتاب وارد بهشت میشوند پس یکی از چیزهایی که صبر را بر ما گوارا میکند ولو تلخ است در بعضی روایات داریم صبر تلخ است یعنی ناگواری است من صبر میکنم که چشمم را زبانم را گوشم را حفظ بکنم قطعا سخت است که چنین پاداشی را خداوند برایش در نظر گرفته چون سخت است پاداشش هم فوق العاده است لذا فرمود خدا چک سفید میدهد بی حساب کتاب اینها را بهشت میبرد اگر به این وعدهها توجه شود سختی آسان میشود یکی از چیزهایی که به انسان آرامش میدهد همین وعدههای فوق العاده است یا فقرایی که در مشکلات و تنگناهای اقتصادی صبر کردند آبرو داری کردند صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشتند آبرو ریزی نکردند گلایه نکردند شکایت نکردند اینها را خدا هم بی حساب کتاب میبرد بهشت در آیهی قرآن و روایات ما است «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» (سجده/ 24) خدا میفرماید ما قرار دادیم بعضیها را امام و پیشوا که امر ما را هدایت بکنند مقام امامت از نبوت بالاتر است حضرت ابراهیم «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/ 124) بعد از نبوت به امامت رسید همهی انبیا به مقام امامت نرسیدند چرا خدا بعضیها را امام قرار داد؟ «لَمَّا صَبَرُوا» یعنی شاخصهی مهم اش صبر بوده است صبر است که انسان را به برترین و بالاترین جاها میرسند و این یکی از راه هایش است یکی از راههای دیگرش انس و ارتباط با خدای متعال است یعنی این آیهی کریمه که خیلی هم در آن مهم است نکته اش «وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّـهِ» (نحل/ 127) خیلی قشنگ است پیغمبر ما بالاترین فشارها را دیدند مدتش کم بود ولی فشار خیلی بالا بود فرمود هیچ پیغمبری مثل من اذیت نشد چه از نزدیکان چه از متفرقهها و اجانب از خودی و غیر خودی خدا میفرماید صبر بکن مثل صاحب حوت ماهی حضرت یونس که صبر نکرد عجله کرد امتش را نفرین کرد و بعد هم گرفتار شد در شکم ماهی مثل او نباش تو صبر بکن بعد این آیه میفرماید که صبر بکن اما بلافاصلهی نکتهی مهم راهکار صبر را خدا میگوید «وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّـهِ» ولی بدان که صبر هم از خدا ست از خدا باید کمک بگیری مثل «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (حمد/ 5) ما در نماز امام زمان نمیفرماید بسم الله را صد بار بگو الحمدلله را صد بار بگو هفت آیه است ولی میگوید «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ« را صد بار بگو توجه به این که خدایا اولا من فقط تو را پرستش بکنم خالص باشد عبادتم ولی بدانم حتی نعبد من هم به ایاک نستعین نیاز دارد یعنی خدایا آن کسی که میتواند در همهی حالات من را کمک بکند قلب من را آرامش بدهد روحم جسمم ظاهرم باطنم دویست بار در یک نماز دو رکعتی امام زمان توجه به خدا به ما میدهد ایاک هم انحصار را میفرماید یعنی فقط و فقط یعنی فقط و فقط تو یار من هستی تو کمک من هستی از تو من کمک میجویم در همه چیز یک بزرگواری کلام قشنگی داشت میفرمود ما گاهی مثلا بچه هایمان ناهنجاریهایی دارند الآن خیلی پدر مادرها در همین ایام عید هم گاهی به ما برخورد کردند یکی از مشکلات این بود که بچهها جوانان حرف ما را گوش نمیدهند خیرخواهی میکنیم دلسوزی میکنیم نصیحت هم به جا و درست با محبت داریم ولی فرمود برویم از گوشهای از خدا بخواهیم خدایا تو درست بکن تو در حرف من اثری بگذار که در دل او اثر بگذارد یا بدون حرف من تو او را هدایت بکن فکر نکن کارهای ما کارهای است مدرسهی غیر انتفاعی فرستادم هزینههای سنگین معلمهای خوب مربیها همهی اینها درست است ولی اگر خدا کمک نکند پسر پیغمبر هم باشد پسر نوح هم باشد برو گوشه و خلوت بگو خدایا تو دستش را بگیر خدایا تو او را هدایت و کمک بکن لا حول و لا قوة الا بالله چه آرامشی به ما میدهد از ذکرهایی است که غم و غصهها را میبرد و وسوسههای شیطان را دور میکند از حضرت علی در مورد معنای این ذکر پرسیدند فرمود لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّه ِ إلّا بِعَونِ اللّه ِ ولا قُوَّةَ لَنا على طاعَةِ اللّه ِ إلّا بِتَوفيقِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ (بحارالانوار، ج90، ص187) یعنی چیزی بین ما و معصیت حائل نمیتواند شود الا خدا فکر نکن خودت میتوانی بله خودت هم باید تلاش بکنی ولی به تنهایی از پسش برنمیآیی یک معنی دیگر حول ما و قوهی ما از خداست یعنی ظاهر ما باطن ما از خداست به آنهایی که خدا صبر میدهد یعنی از آن بالا کمک میشوند گفت ما که دادیم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر شما اشاره کردید اول شعرتان به سعدی سعدی میگوید سعدیا همان غزل زیبایی که مرحوم آقای قاضی فرموده بودند که سعدی معمولا اشعارش حکیمانه و اخلاقی است ولی مطالب عرفانی بلند و توحیدی در آن کمتر است مثل حافظ نیست ایشان فرمودند یکی از آن غزلهایی که خیلی بلند است و در آن مطالب توحیدی و عرفانی است همین غزل معروف است که به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست به حلاوت بخورم زر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمانم ازوست پایانش میگوید سعدیا گر بکند باد فنا مایهی عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست دل قوی دار یعنی این حوادث و پیشامدهای تلخی که میآید دلت قوی باشد محکم باشد بنیاد بقا محکم از اوست او هست فرصت کم است نمونههایی را عرض میکنم و این مطلب خدمت بینندهها جا بیفتد حضرت ابراهیم علیه السلام که خدا او را امام قرار داد «لَمَّا صَبَرُوا» امتحان هایش فوق العاده بود این بدون کمک الهی محال است اگر خدا در قلب انسان جا باز نکند قلب سلیم پیدا نکند انرژی و نیرو از خدا نیاید انسان در کمترین چیز میبرد قطع میکند این آیه را عزیزان مرور بکنند خدا بلافاصله میگوید «وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّـهِ» یک بزرگی حاشیه میزد میفرمود فقط صبر هم این طور نیست واشکر و ما شکرک الا بالله واعبد و ما عبادتک الا بالله هر چیزی معرفت عبادت رزق هر چیزی شما تلاشت را بکن ولی اگر رزق و روزی دست فقط بنده است همه میخواهند اول ثروتمند شوند چرا نمیشوند؟ خدا باید دست به کار شود خدا خیرالرازقین است در همه چیز تمام دکترها جمع شوند ولی تا خدا نخواهد شفا نمییابند ایاک نستعین و ما صبرک الا بالله این باید آویزهی همیشگی دائمی ما باشد یعنی یاد خدا و توجه به خدا حضرت ابراهیم علیه السلام خیلی امتحانهای سنگینی داشتند همهی اموالش را داد در راه خدا سبوح قدوس شنید داد در راه خدا به حضرت ابراهیم گفتند یکی از امتحانها این است که فرزندت را ببری منا قربانی بکنی به ما میگویند یک پنجم اضافهی مالت خمست را بده من عذر میخواهم از همهی بینندههای عزیزی که خمس نمیدهند میگوید من هرچه میخواهی نماز میخوانم مکه میروم سینه هم میزنم مکه هم میخواهد برود فقط میگوید خمس پول احرام را میدهم ولی خمسم را نمیدهم یعنی از یک پنجم اضافهی مالم حاضر نیستم بگذرم با حساب بانکی من کاری نداشته باشید بگو من نماز شب میخوانم ذکر میگویم عبادت میکنم ولی حرف پول و مال دنیا را نزن یک پنجم اضافهی پولش را حاضر نیست بدهد به این آقا بگویند بچه ات را ببر رو به قبله بخوابان سر بچه ات را ببر امر امر خداست صاحب اختیار اوست چه کسی حاضر است این کار را بکند؟ این از میدان جبهه و جنگ رفتن خیلی سخت تر است جبههی جنگ طرف شما شمر است میگوید برو با آن مقابله بکن این راحت است بچهی خودت که در حد پیغمبری بوده مثل حضرت اسماعیل نسل انبیاء در او بوده پیغمبر ما و امامان از نسل او است اگر به قول ما تئاتر بوده و صحنه سازی بوده که این امتحان نمیشود اگر حضرت ابراهیم بدون این که پسوندش این است که این هنر نیست این خیلی صبر قوی میخواهد خیلی عظمت است که واقعا «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا» (صافات/ 105) خدا گفت قبول است تو واقعا این کار را میکردی امر کرد که به کارد که نبر این خودش یک امتحان بزرگ است با کمک الهی تمام ناهمواریها هموار میشود حتی حضرت ابراهیم ناراحت است که چرا این کار را نکرده آن روایاتی که آقای میرباقری هم خواندند ناراحت شد که چرا من این قربانی را انجام ندادم خطاب شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» (صافات/ 107) برای مصائب فرزند پیغمبر آخر الزمان اشک میریزی گریه میکنی برای او ناراحت میشوی اجرش ثواب این قربانی را میدهد یعنی گریه بر امام حسین و ذبح عظیم امام حسین بود در راه خدا قربانی شد برای او اشک میریزی گریه میکنی برای آن مصیبت خدا ثواب و اجر قربانی کردن فرزند را به شما میدهد جای آن قربانی فدیه میشود یا از این بالاتر این که حضرت ابراهیم را بعد از این که بتها را شکست آتش نمرودی برافروختند که حضرت ابراهیم را در آتش بیندازند این امتحان خیلی بزرگی است حضرت ابراهیم هم که نمیدانست گلستان میشود برد و سلام میشود این که امتحان نمیشود یعنی یقین دارد حضرت ابراهیم که پودر میشود خاکستر میشود ذغال میشود به ما بگویند بیا برو در آتش چه کسی حاضر است؟ در عالم زر یکی از امتحانها همین بوده خدا ذرات موجودات و انسانها را خلق کرد خطاب شد به یک گودالی بروید در آتش آنهایی که زود رفتند مومن شدند آنهایی که نرفتند به قول خواجه عبدالله میگوید همه از آخر میترسند من از اول میترسم که آن جا چه کارهایی میکردم اینها امتحانهای در عالم قبل هم بوده حضرت ابراهیم به این امید که واقعا قربانی میشود فدا میشود لحظات دیگر میسوزد میرود در آتش چه چیزی میتواند دل انسان را در این تلاطم بلاها آرام آرام بکند کانه هیچ اتفاقی نیفتاده؟ ارتباط با خدا مخصوص حضرت ابراهیم نیست ما آدمهایی داریم که چهار شهید داده واقعا آرامش دارد تکان نخورده واقعا اصلا خانوادهی شهیدی نوشته بودند که به ما تسلیت نگویید به ما تبریک بگویید در صورتی که گاهی آدم با یک مریضی بچه اش شب تا صبح خوابش نمیبرد ولی اگر خدا آرامش بدهد هزارها بلا بیاید اگر آن ارتباط وصل شود دلت دریاست پوستت قرص است این اوج توکل است مرحوم آقای قاضی یک فرزندی داشتند که خیلی هم به ایشان علاقه داشتند فرزند فوق العادهای بودند مرحوم آسید علی قاضی ایشان یک موقعی جایی میرفتند سیم برق قطع میشود به بدن ایشان میخورد میمیرد جوان هم بوده شاگردی ایشان داشت مرحوم آسید هاشم رضوی رحمة الله علیه که گمنام بود ایشان میفرمودند به قدری مرحوم آقای قاضی آرام بود بچهها خانوادهها مادر همه گریه میکردند ولی ایشان میگفت پسر من آمده پیش خود من بیشتر از قبل با من است این معرفت این دید این فهم این درک که او از بیرونی آمده اندرونی به ملاقات خدا رفته ما هم چند روز دیگر میرویم پیشش یک آرامش عجیبی داشت ایشان اگر میگفت اینها اذیت و آزار نمیشدند من شاید اصلا خوشحال میشدم تشکر میکردم از این نعمت خداوندی که خدا به من داد یا مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در روز غدیر خم که بالاترین عیدهای ماست مردم علما به دیدار ایشان میآمدند فرزندی داشته در حوض میافتد متوجه نمیشوند غرق میشود میبیند خانواده سر و صدا میکنند متوجه میشود ایشان خم به ابرو نمیآورد میگوید جشن عید حضرت علی به هم نخورد آرامش کاملش را حفظ میکند و درونش هم آرامش داشته میفرمودند روز عید غدیر خدا به ما عیدی داده این بدون توکل به خدا بدون ایمان معرفت این که خدا به دل انسان آرامشی بدهد فقط در حد انبیا و علما نیست آدمهای عادی هم هستند پدران مادران شهیدی بودند همین حالا حاضر هستند چند برابر ابتلا ببینند ولی دلشان با ایمان و معرفت به خدا قرص و محکم است حضرت ابراهیم علیه السلام میبینید چقدر قرص و محکم است فرشتهی باد میآید میگوید من در اختیار تو هستم بگو حمله بکنم تمام آتشها را از بین ببرم پراکنده بکنم فرشتهی باران و ابر میآید میگوید من بارش شدیدی بفرستم تمام آتشها خاموش شود ما یک گرفتاری کوچک پیدا میکنیم به هر پارتی رو میزنیم به هر کسی ناله میزنیم این خیلی مهم است یعنی این که حضرت ابراهیم موحد بوده قلب سلیم داشته صبور واقعی بوده فرمانده کل فرشتهها خود جبرئیل میآید میگویدای ابراهیم لحظات دیگر یک خلیل و دوست خدا روی زمین دارد امتحانش کرده میخواهد خاکسترش بکند ما دلمان نمیآید به قول ما هَلْ لَكَ مِنْ حَاجَة حاجتی دارد؟ میگوید نه به شما احتیاجی ندارم میگوید به چه کسی حاجت داری میگوید به خدا میگوید به خدا حاجت داری به خدا بگو حاجتت را برآورده میکند حضرت ابراهیم فرمود به جبرئیل خدا که میبیند حَسْبِي مِنْ سُؤَالِي عِلْمُهُ بِحَالِي (بحار الانوار، ج68، ص155) خدا میخواهد این کار را بکند من بگویم نکن؟ من در مقابل رضا و اراده و امر خدا مقابله بکنم؟ تسلیم محض است این بدون ارتباط با خدا انس با خدا توجه به خدا از خدا التماس بکنیم خدایا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ (دعای هر روز ماه رجب) صبری که با شکر توأم باشد یک وقت صبر از ناچاری است آن هم قشنگ است ولی از این قشنگ تر صبر با رضایت صبر با شکر است که یک علامت مومن وَقَارٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ وَ صَبْرٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ است. امیدواریم با خواندن این آیات و حدیثها هم در بنده و شما و همهی بینندهها این طمانینه و آرامش ایجاد شود
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون وعدههای الهی به صابران مجموعه مباحث حاج آقای حسینی در سمت خدا بود نکات مهمی در آن مباحث و کتاب است دوستان به ما پیامک ارسال بکنند دوستان به آنها خواهند گفت که چگونه میتوانند این کتابها را تهیه بکنند صفحهی 175 قرار امروز دوستان ماست آیات 188 تا 195 سورهی مبارکهی اعراف
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّـهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿١٨٨﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّـهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿١٨٩﴾ فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّـهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿١٩٠﴾ أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿١٩١﴾ وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ ﴿١٩٢﴾ وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ ﴿١٩٣﴾ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿١٩٤﴾ أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ﴿١٩٥﴾
ترجمه:
بگو: من قدرتِ [جلبِ] سودی و [دفعِ] زیانی را از خود ندارم جز آنچه خدا خواهد، و [غیب هم نمیدانم] اگر غیب میدانستم، یقیناً برای خود ازهر خیری فراوان و بسیار فراهم میکردم وهیچ گزند وآسیبی به من نمیرسید؛ من فقط برای گروهی که ایمان میآورند، بیم دهنده و مژده رسانم. (۱۸۸) او کسی است که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را از او پدید آورد تا در کنارش آرامش یابد؛ پس هنگامی که مرد با زن آمیزش نمود، زن به حملی سبک حامله شد، پس با آن حمل سبک، زندگی را ادامه داد؛ پس چون سنگین بار شد، زن و شوهر پروردگارشان را خواندند که اگر به ما فرزندی تندرست و سالم عطا کنی، مسلماً از سپاس گزاران خواهیم بود. (۱۸۹) پس هنگامی که به آن زن و شوهر فرزندی تندرست و سالم داد [غیر از خدا را در اعطای این نعمت مؤثر دانستند، از این جهت] برای خدا در کنار نعمتی که به آنان عطا کرده بود، شریکان وهمتایانی قرار دادند!! پس خدا برتر و والاتر از آن است که برایش شریکان و همتایان قرار دهند. (۱۹۰) آیا موجوداتی را شریک او قرار میدهند که قدرت ندارند کمترین چیزی را بیافرینند و خودشان آفریده میشوند؟! (۱۹۱) و [این شریکانی که برای خدا قرار میدهند] نه میتوانند پرستش کنندگان خود را یاری دهند، ونه قدرت دارند خودشان را یاری کنند. (۱۹۲) و اگر آن شریکان را به سوی هدایت بخوانید، از شما پیروی نمیکنند، برای شما یکسان است که آنان را بخوانید یا خاموش باشید [در هر صورت چیزی از آنان نصیب شما نمیشود.] (۱۹۳) یقیناً کسانی را که به جای خدا میپرستید بندگان و مملوکانی ناتوانْ چون شما هستند؛ پس اگر راستگویید [که میتوانند در زندگی شما مؤثر باشند] آنان را [در گرفتاریها و نیازمندیهای خود] بخوانید پس [هنگامی که بخوانید [باید شما را اجابت کنند] ولی خود میدانید که در هیچ موردی جواب شما را نمیدهند.] (۱۹۴) آیا آنها پاهایی دارند که با آن راه روند، یا دستهایی دارند که با آن بگیرند، یا چشمهایی دارند که با آن ببینند، یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند؟! بگو: شریکان خود را [به کمک خویش] بخوانید، سپس [بر ضدِّ من هر توطئه و] نیرنگی [دارید] به کار گیرید و [برای نابودی من لحظهای مرا [مهلت ندهید] تا برای شما ثابت شود که هیچ کاری در هیچ زمینهای از غیر خدا بر نمیآید.] (۱۹۵)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: نکتهی صلوات را بفرمایید و اشارهی قرآنی را.
حاج آقا فرحزاد: ان شاء الله صلوات ملکهی ما شود یکی از چیزهایی که صبر آدم را بالا میبرد یاد خدا و صلوات و یاد پیغمبر و اهل بیت است دل را آرام میکند صلوات آرامش دهنده است و در روایت هم داریم که پیغمبر عظیم الشان فرمودند مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ الصَّلاةَ عَلَیَّ وَ عَلَی عَلِیٍّ دَخَلَ الْجَنَّةَ (عیون اخبار رضا، ج 2، ص 64) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم فرمود کسی که آخرین گفتارش ذکر صلوات باشد پرونده اش با صلوات ختم شود اهل بهشت خواهد بود اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آیهی 194 این صفحهی مبارکه خدای مهربان میفرماید «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» بعضیها بعضی از بندگان خدا را در عرض خدا به عنوان اولوهیت و خدایی انتخاب کردند مثلا میگویند عیسی خداست نعوذ بالله یا عزیر را یهودیها میگفتند پسر خداست یا فراعنه ادعای خدایی میکردند اگر کسی مخلوقی را در عرض خدا قرار بدهد و به عنوان اولوهیت بپذیرد خدا میفرماید که آنهایی که میخوانید غیر خدا به عنوان رب و ارباب و اولوهیت بروید آنها را صدا بکنید ببینید میتوانند کاری بکنند میتوانند احیایی بکنند بدون اذن خدا و کمک خدا؟ اینها هم بندگانی هستند مثل شما البته این را برای این که اتهام به شیعه میزنند بگویم که هیچ کدام از اهل تشیع و علمای شیعه پیغمبر و امام را در عرض نمیدانند میگویند یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ مثل حضرت عیسی که به اذن خدا همهی کارها را میکرد این که بگوییم به اذن خدا مخلوق است از خودش هیچ چیز ندارد لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ این عیب ندارد ولی این که بگوییم خود خداست «فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى» (نازعات/ 24) این کفر است و شرک است و اگر کسی این اعتقاد را داشته باشد واقعا کافر است نجس است خدا میفرماید آنهایی که غیر از خدا در عرض خدا قرار میدهید مثل خود شما هستند بنیهای ندارند از خودشان بروید صدا بکنید اجابت بکنند نمیتوانند اجابت بکنند اگر راست میگویید ببینید چه کار میتوانند بکنند.
شریعتی: متن وصیت نامهای که مورد بحث برنامهی روزهای دوشنبه است در سایت موجود است میتوانید مراجعه بکنید. نکات پایانی را میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: همان طور که عرض کردم راه کارهایی که صبر و وقار انسان را بالا میبرد آرامش انسان را بالا میبرد دو سه موردش را گفتم یک مورد دیگر را هفتهی آینده میگوییم یکی از آن روایاتی که خیلی ناب است و خیلی قشنگ است دربارهی صبر در سورهی بقره است «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (بقره/ 155) خدا با خوف و پیشامدها و حوادث و کمبود جان و مال و اینها شما را امتحان میکند پایان آیه میفرماید که وقتی این پیشامدها که میشود مومنین کسانی هستند که «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/ 156) یعنی ما از طرف خدا آمدیم به طرف خدا برمیگردیم یعنی رمز صبوری و رمز بلا و مصیبتها این است که به خدا نسبت دهیم بگوییم مالک ما خداست بشارت بده صابرین صابرین چه کسانی هستند؟ میگویند این رمز است رمز دوام و استقامت در بلاها و سختی هاست یک روایت بسیار ناب و مهمی است که خیلی برای خود من زیبا بود در روایت داریم ابوسلمه شوهر ام سلمه بوده که قبل از این که با پیغمبر ازدواج بکند با ابوسلمه که آدم مومنی بود ازدواج کرده بود ابوسلمه مومن بود مجاهد بود از دنیا رفت قبل از این که از دنیا برود یک روزی آمد پیش خانمش به خانمش گفت که یک بشارت خوبی به شما بدهم من محضر پیغمبر خدا بودم پیغمبر خدا فرمودند که مَا مِنْ عَبْدٍ تُصِیبُهُ مُصِیبَةٌ فَیَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ اللَّهُمَّ أْجُرْنِی عَلَى مُصِیبَتِی وَ اخْلُفْ لِی خَیْراً مِنْهَا إِلَّا آجَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِی مُصِیبَتِهِ وَ أَخْلَفَ لَهُ خَیْراً مِنْهَا قَالَتْ فَلَمَّا تُوُفِّیَ أَبُو سَلَمَةَ قُلْتُ کَمَا أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص فَأَخْلَفَ لِی خَیْراً مِنْهُ رَسُولَ اللَّهِ (وسائل الشیعه، ج 3، ص 249) کسی گرفتاری برایش پیش بیاید داغی ببیند و بگوید همان طور که خدا امر کرده انا لله و انا الیه راجعون خدایا هرچه است مال تو است ما هم به تو برمیگردیم از پیش تو آمدیم به تو برمیگردیم خودمان اموالمان نفوسمان بچه هایمان همه مال تو هستند خدا «أُولَـئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (بقره/ 157) خدا به او بشارتها داده و بعد از خواندن این آیه بگوید اللَّهُمَّ أْجُرْنِی عَلَى مُصِیبَتِی وَ اخْلُفْ لِی خَیْراً مِنْهَا اللَّهُمَّ أْجُرْنِی عَلَى مُصِیبَتِی وَ اخْلُفْ لِی خَیْراً مِنْهَا خدایا در این مصیبت به من اجر بده به جای این که از من گرفتی بهترش را به من بده خدا این کار را با او میکند خیلی فشرده اگر کسی مصیبتی دید بگوید انا لله و انا الیه راجعون این خودش آرامش میدهد با توجه بگوید بعد بگوید اللَّهُمَّ أْجُرْنِی عَلَى مُصِیبَتِی وَ اخْلُفْ لِی خَیْراً مِنْهَا من خدایا در این مصیبت به من پاداش بده بهتر از این جایگزین بکن خدا این کار را میکند این حدیث را شوهر من برای من خواند بعد از مدتی هم از دنیا رفت همسر برای همسر خیلی سکونت و آرامش است از اولاد و پدر و مادر هم مهم تر است «لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (روم/ 21) همهی غمهای عالم به سینهی من هجوم آورد ام سلمه میگوید بی شوهر شدم بی یاور بی کس بی سرپرست شدم یاد همان حدیث افتادم ان شاء الله حدیثها را انتقال بدهیم به دیگران ببینید چقدر خاصیت دارد میگوید این حدیث یادم آمد گفتم انا لله انا الیه راجعون خدایا بهتر از این نصیب من بکن بعد هم پیش خودم گفتم بهتر از ابوسلمه چه کسی گیر من میآید گفت عدهی وفات من که گذشت دیدم در خانه ام را میزنند خود پیغمبر خدا آمدند فرمودند من آمدم خواستگاری شما گفتم من مسن هستم خانمهای دیگری هم شما دارید ممکن است برای شما ناراحتی درست بکنند فرمودند من همهی اینها را قبول دارم اصلا به ذهنم خطور نمیکرد جایگزین ابوسلمه اول شخصیت عالم شوهر من شود حدیثی که پیغمبر فرمودند عملی شد بر حق من.