وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی (ع) - مقام شکر
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی (ع) - مقام شکر
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 06-02-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم سلام علیکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان عزیز و مهربان امیدواریم در ماه بزرگ خدا ماه رجب از بهترین برکات این ماه به نحو احسن همه مان بهره مند شویم و مورد عنایات ویژهی حق تعالی قرار بگیریم.
شریعتی: ان شاء الله ما روزهای دوشنبه داریم وصایای نبی مکرم اسلام به حضرت علی را مرور میکنم فرازهای بسیار بلند و پر محتوایی را میشنویم به بحث صبر و شکر رسیدیم که خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت گفتند ما خیلی نیاز داشتیم به این آموزهها با تعالیم در زندگی مان ادامهی فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم در وصایای پیغمبر عظیم الشان به حضرت علی رسیدیم به این که مومن چند علامت دارد صَبورا عِندَ البَلاءِ، شَکُورا عِنْدَ الرَّخاءِ (کافی، ج 2، ص 47) در بلا و مصیبت و سختی صبر میکند در رخا و شکر شکرگزار خداوند است اگر ما بتوانیم دید و بینشمان را عوض بکنیم نگاه خیلی مهم است برداشت خیلی مهم است برداشت زیبا و قشنگی که بتواند همهی خارها را گل بکند گاهی برعکس بعضیها که حالشان بد میشود تمام گلها را هم خار میبینند این دید و معرفت و بینش به ما خیلی آرامش میدهد و راحتی میدهد و در خارج هم واقعا همهی نازیباییها را زیبا میتواند بکند اگر این را بپذیریم در دنیایی که قرار گرفتیم جای آزمایش است یکی از راه کارهای صبر است که آسان میکند فَإِنَّهَا دَارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَةٌ ، وَبِالْفَنَاءِ مَعْرُوفَةٌ ، وَبِالْغَدْرِ مَوْصُوفَةٌ (نهج البلاغه، خطبه 217) بهشت برین راحتی مطلق است خوشی مطلق است جهنم هم که عذاب دائمی است ولی دنیا بهشت دائمی نیست خوشی دائمی نیست به فرمودهی حضرت علی با بلا پیچ خورده تو در تو سختی ناملایمتی است اسم دنیا که میآید بلا با آن است شما از اول خلقت تا آخر خلقت چه از انبیا و اولیاء و بزرگان چه از بدترین آدمها فکر نمیکنید پیدا بکنید کسی بدون ابتلا باشد حداقل مردن است گرفتاری است مریضی است این نکته هم نکتهی مهمی است بعضی ابتلائات بلا شک مال گناهان ما اعمال زشت ما تدبیرهای غلط ماست اینها را باید توبه بکنیم اصلاح بکنیم استغفار بکنیم این یک بخشی است این را آدم باید توبه بکند تدبیر قشنگ بکند ولی بخش اعظم بخش بسیار مهمی بالای پنجاه درصد هفتاد هشتاد درصد به بالا اصلا تقدیرات الهی است که نقشی اعمال و رفتارهای ما ندارد تقدیرات الهی است خدای حکیم عالم خیرخواه مهربان یک تقدیراتی را برای هر کسی بریده بسیاری از انبیا اولیاء سخت ترین ابتلائات را داشتند این هم نکتهی مهمی است هیچ وقت عزیزی را بر بلا تحقیر نکنیم ملامت نکنیم سرزنش نکنیم سرکوفت نزنیم چون اولیاء کامل خدا بیشترین ابتلائات را داشتند نمیتوانیم کسی که بچه ندارد مریض است گرفتار است ورشکست شده ممکن است سوء تدبیر هم باشد ولی این که همه را به گردن طرف بیندازیم نمیتوانیم همه را قضاوت بکنیم او میدانید و خدای خودش امام هفتم علیه السلام که هفتهی آینده شهادت این امام بزرگوار است حدود هفت هشت ماه تب کردند تبشان قطع نمیشد هشت ماه خیلی است تبی که یک روز دو روزش هم خطرناک است امام معصوم است حجت خداست همهی عالم هم در اختیارش است ولی تسلیم امر خدا هستند مداوا هم میکنند ولی جواب نمیدهد تا آن زورش را بزند زمانش رد شود امام حسین با پدر بزرگوارشان آمدند مسجد شجره محرم شدند به احرام حج تمتع بروند مکه برای حج بین راه مریض شدند مریضیشان ادامه پیدا کردند سخت شد به حدی که از رفتن به سفر باز ماندند مجبور شدند برگردند به مدینه دیگر از امام حسین عزیز تر پیش خدا داریم؟ بچههای معصوم زیر بلوغ گناه و معصیت ندارند ولی مریض میشود زمین میخورند بسیاری از حوادث و ابتلائات کاری به اعمال ما ندارد بعضیها هم دارد ولی همیشه این طور نیست نمیشود قانون کلی گفت این است که ما در این طور مسائل بدانیم که مرحوم آقای دولابی میفرمودند راههای زمینی را آدم میخواهد برود سر بالایی است سرازیری کوه و کمر و پیچ و خم است همه اش یکنواخت صاف نیست به خود آدم فشار میآید به مرکب به ماشین فشار میآید راههای زمینی سربالایی سرازیری دارد راههای آسمانی هم همین طور است باد شدید بلند میشود جو نامساعد است نشستن برخاستن هواپیما سخت است یک مرتبه چالههای هوایی است یک مرتبه میافتد دل همهی مردم میایستد راههای دریایی هم همین طور است تکان شدید است طوفان است دریانوردی میگفت ما پانزده روز در دریا نماز ایستاده نتوانستیم بخوریم همین طور تکان و لرزش در حال تکان میخوابیدیم دنیا را به خودمان بقبولانیم که همواری دارد ناهمواری دارد سربالایی دارد سرازیری دارد گاهی حال عبادت داریم گاهی حال عبادت نداریم گاهی غم است گاهی شادی است گاهی فقر است گاهی غنا است گاهی سود میکنیم در معامله گاهی ضرر میکنیم گاهی خوشی است گاهی ناخوشی است گاهی سربالایی است گاهی سرازیری است هیچ کدام از اینها ماندگار نیست ولی میگذرد گاهی بر وفق مراد است فبها المراد گاهی هم بر وفق مراد نیست آدم این جا اگر به قول آن بزرگ فرمود خوشی مطلق را از دندانمان بکشیم بیرون این که فکر کنیم دنیا کامل به مراد همه است این طور نیست چیزی که راه حلش است و آدم را آرام میکند صبر است من نمیدانستم کلمهی صبر یک گیاه تلخی است صبر عربی است یک گیاه تلخی است برای مداوا صبر ظاهرش تلخ است اولش تلخ است ولی بعدش خیلی شیرین است این فرمایش مولا حضرت علی در نهج البلاغه در بحث متقین است یکی از اوصافشان این است که صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً (نهج البلاغه، خطبه 193) آدم یک مدت خیلی کوتاهی صبر بکند بردباری به خرج بدهد تحمل بکند یک ابدیت راحت است نه یک عمر. میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد که هرچه صفر بگذاری تا خدا خدایی میکند راحتی و خوشی است شوخی میکنند بعضی دوستان میگویند دنیا همان صد سال اولش سخت است این چند سال دنیا را اگر ما گلایه شکایتها را بگذاریم کنار صبوری را به خرج بدهیم تحمل ناملایمات بکنیم کفر نگوییم اَلاِیمَانُ صَبر روایت داریم اصلا کل ایمان صبر است این هم برای خود من جالب بود بیش از صد واژه صد بار در قرآن کلمهی صبر و مشتقات صبر آمده است این آیهی مبارکه که میفرماید چه کار کنیم در کارهایمان کمک از کجا بگیریم «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره/ 45) خدا میفرماید با این دو چیز همیشه کمک بگیرید همیشه کمک شماست وقتی شما صبر میکنید به آن مریضی که میخواهد شما را زمین بزند وقتی که قبول میکنی و تسلیم میشوی سبک میشود سنگینی اش میرود اصلا عوض میشود فضا عوض میشود این را امتحان بکنید تلقین بکنید تصبُّر بکنیم وعدهی حتمی خداست مَن یَتَصَبَّرَ یُصَبِّرُهُ الله (میزان الحکمه، ج ۲، ح ۱۰۱۲۸) خدا میگوید اگر به خودت فشار آوردی صبر بکنی من به تو صبر میدهم صبر القا میکنم تلقینت میکنم آقای دولابی میفرمودند بعضی چیزها را آدم باید تلقین بکند میفرمودند من یک ولی خدا پیدا کرده بودم گاهی پیش علما تعریفش را میکردم که این شخصیت بزرگی است تا این که ایشان مشتاق شد برویم دیدن ایشان رفتیم دیدن آن شخصیت آن بزرگوار هم خواب دید یک عالمی آمده ما هم در خدمتش هستیم یک چایی ریخت برای پذیرایی در خانه شاید فقط چایی داشت آورد خدمت آقا تا چایی را آورد ایشان دستش را ایشان پس زد گفت میل ندارم اینها نکتههایی است که اولیاء خدا متوجه میشوند حالا یک ولی خدا که مثل آقای دولابی تعریفش را کرده یک آدم معمولی که نبوده آدم شناس است و حالا بعد از عمری شما میخواستی به دیدن ایشان بروی حالا یک توفیق پیدا کردی حالا یک پذیرایی میخواهد بکند گفت به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست اولیاء خدا به چشم دیگری نگاه میکنند یک کسی که مرد الهی است با احترام و محبت آورده پس میزنی میگویی میل ندارم ببین چه کسی آورده حتی اگر نمیخوری بردار بگذار زمین یا روزهای عذری داری آن ولی خدا به آن آقا فرمود میل نداری؟ گفت نه گفت به خودت بمیلان گفت به او زد خلاصه دوا تلخ است بمیلان بخور قبول کن شیرین میشود دردها را میبرد ساکن میکند تسکین میدهد خیلی چیزها تلخ است خیلی چیزها را ایشان میفرمودند به خودت بمیلان بعضی چیزها تلخ است سخت است حتی عبادت واجب ممکن است نماز صبح سخت باشد به خودت بمیلان عیب ندارد واجبات را چاره نداریم مستحبات به زور نه ولی واجب و حرام را آدم تحمل بکند بعضی جاها به خودش تلقین بکند حال نداریم حال را ایجاد بکنیم تصبر معنایش همین است تقلین بکنی به خودت بمیلانی کسی از دنیا رفته هیچ راه دیگری نیست جز این که صبر بکنیم تحمل بکنیم اجر و ثواب و پاداش ما برود بالا راه دیگری نداریم این خیلی مهم است پس دنیا همواری دارد ناهمواری دارد شد دارد نشد دارد گاهی رو روال است گاهی نیست گاهی غم است به قول بزرگی فرمود غم و شادی دو سرهنگ الهی هستند گریبان خلق را میگیرند میبرند در غم میگوید دریای غم ساحل ندارد حالت قبض و بسط است عرفا خیلی روی این حرف زدند یک موقعی آدم سرحال است کیفور با نشاط است این بسط است میگوید از خوشی دارم میمیرم یک موقعی گرفته و منقبض است یک گوشهای افتاده حال هیچ کاری را ندارد مرحوم آقای دولابی میفرمودند بعضی مواقع یک کسی را میخواهد زود بپزند مثل زودپر درش را محکم میبندند راه تنفسش را هم میبندند چیزی که باید صبح تا ظهر پخته شود در مدت کمتر پخته شود قبض است ما نمیدانیم که قبض برای ما بهتر است با بسط یعنی دوای ما قبض است یا بسط خوشی است؟ در خوشی ما بندگی خدا را بهتر میدانیم؟ نمیدانیم مرحوم سید هاشم حداد که از شاگردان آیت الله قاضی بوده یکی از شاگردان ایشان میگفت ایشان حالت قبض را بیشتر دوست داشت حالت گرفتگی چون خلاف میل نفس است در حالت قبض دست و پای انسان را بسته اند نمیتواند گناه بکند اما در خوشی رفاه و قدرت سر حالی بیشتر گناهان در حالت خوشی و سرمستی است در عروسیها چقدر گناه اتفاق میافتد؟ در مجلس ختم و عزا گناه اتفاق نمیافتد خیلی کمتر است البته امام باقر علیه السلام فرمودند یا ائمهی دیگر که هر چه خدا بخواهد ما هم آن را میخواهیم خوشی نا خوشی هر چه صلاح باشد ولی نمیدانیم صلاح ما کدام است به قول ملا عبدالله جهرمی میفرماید حدیث زیبایی که داریم إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ أُصْبُعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يُقَلِّبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ دل مومن محل نظر و لطف و عنایت حق است روح ما و جان ما و دل مومنها بین دو انگشت رحمانیت الهی است یعنی لطف الهی است ایشان میفرماید همان طوری که آدم یک گوهر ارزشمند یک چیز خیلی قیمتی دارد میگیرد نگاهش میکند زیرش را نگاه میکند بالا پایینش میکند قلب مومن هم همین طور است گاهی خدا وارونه اش میکند حالت قبض پیش میآید گاهی آن طرفی میکند سرحال میشود گاهی بیشتر لطف میکند گاهی لطفش را کم میکند ببیند صبر میکند یا نه خدای متعال در بالا کردن پایین آوردن در گرداندن احوال یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ هم گردش آسمان و زمین هم گردش حال و احوال است هیچ کس نمیتواند بگوید من همیشه خوش هستم یا همیشه پکر هستم خلاصه بالا پایین دارد میگذرد این است که در این گردش احوال و در این تحول خدای متعال میخواهد صبر و شکر ما را آزمایش بکند یعنی میخواهد ببیند در قبض و بسط کفر نمیگوییم؟ گلایه نمیکنیم کارهای خلاف انجام نمیدهیم ناشکری نمیکنیم دادههای خدا را فراموش نمیکنیم؟ در رفاه و خوشی میخواهد ببیند شکر ما تشکر ما کیفوری سر حالی ما است طغیان نمیکنیم؟ در غم و شادی میخواهد خودش را نشان میدهد میخواهد بگوید اگر تو همه کاره هستی چرا میروی در غم اگر همه کاره هستی چرا میروی در شادی اگر رزق و روزی دست خودت است چرا یک مرتبه پول دار ترین آدم ورشکست میشود ضعیف ترین آدم پولدار میشود اگر میتوانی درستش بکن فقر و غنا مرض و صحت مرگ و زندگی عزت و ذلت «وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ» (آل عمران/ 26) در همین بالا پایین کردنها میخواهد خودش را نشان بدهد بلکه ما آن عبودیتی که تسلیم و رضاست که اصل بندگی آن تسلیم شدن و رضایت مندی است را امضا بکنیم همسری که به ما داده امضا بکنیم فرزندانی که داده امضا بکنیم خیلیها میگویند اگر ما فلان کشور بودیم فلان شهر بودیم فلان دانشگاه میرفتیم چنین میشد این حرفها نیست حالا که گذشته گذشتهها دیگر فایده ندارد الآن هم اگر میتوانی جای بهتر بروی تغییر بدهی بده بحث ما سر جاهایی است که نمیتوانیم تغییر بدهیم یکی از کلمات نهج البلاغه است آرامش دهنده است حضرت میفرماید لَیْسَ بَلَدٌ بِاَحَقٍّ بِکَ مِنْ بَلَدٍ، خَیْرُ البِلادِ ما حَمَلَکَ (نهج البلاغه، حکمت 442) مثلا تهرانیها بگویند ما اگر فلان کشور فلان شهر بودیم خیلی بهتر میشد شهر دیگر بگویند اگر ما تهران بودیم چنین میشد میفرماید شهری به شهر دیگر به شما سزاوار تر نیست بهترین شهر همان جایی است که شما الآن هستی همان جا را خوش است هر کجا که هستی فراهم بکن آسایش و آرامش و خوشی و راحتی را بساطت را پهن بکن لیتَ لیتَای کاشای کاشها را بگذار کنار مثل این که الآن این جا غذا آماده است سر سفره است بگوییم اگر کجا بودیم چنین میکردیم ما گاهی قم هستیم برنامههای مشهد را میرسیم مشهد هستیم برنامههای قم را میرسیم حاضر نیستیم گفت به قول مثنوی میگوید صوفی ابن الوقت باشدای رفیق نیست فردا گفتنت شرط طریق و اگر ما بدانیم این صبوری که میکنیم که فضا عوض میشود ناهمواریها هموار میشود ناخوشیها خوش میشود و برکات و پاداشهای فراوانی بعد از آن دارد ما داستانهای قرآنی خیلی در این زمینه داریم حضرت ایوب علیه السلام صبر کرد چه شد؟ چقدر خدا به او برکات و خیر دارد حضرت آسیه زیر شکنجههای فرعون بود با میخ بدنش را کوبید به زمین شکنجه داد که چرا به خدای موسی ایمان آوردی زیر شکنجهها صبر و تحمل کرد شد هم نشین پیغمبر ما و همسر پیغمبر ما در بهشت است هم نشین حضرت مریم و خدیجهی کبری قرار گرفت آدم را تکه تکه بکنند به خاطر این که همسر اول شخصیت عالم شود میارزد نمونهی دیگری هم است خلاده بنت اوس خانم خانه دار بود بر اثر صبوری خدا گفت هم نشین داود پیغمبر همسر او است صبر میتواند آدم را هم نشین پیغمبر و اهل بیت بکند.
شریعتی: مقاماتی به آنها دادند همه اش بر اثر تحمل این مصائب بوده.
حاج آقا فرحزاد: صد در صد داستان حضرت یوسف علیه السلام که خدا رحمت بکند آقای سلحشور روحش شاد زحمت فراوانی کشید این شبها هم دارد پخش میشود بعضی بزرگواران میگفتند اگر سی چهل بار هم ببینیم باز هم دلمان میخواهد ببینیم حضرت یوسف پاک و پاکیزه بود گناه نکرده بود یک نوجوان بود پدر پیغمبر در خانوادهی پیغمبر بود روح لطیفی داشت صاف ساده بی غل و غش چه گناهی کرده بود این همه ابتلا ببیند در چاه برادرها انداختند کتکش زدند اذیتش کردند سلطان مصر این همه اذیت کرد چه فشارهایی که ندید دعوت به گناه از طرف زلیخا زندان طولانی چهل سال آدم مفقود باشد از خانه و زندگی اش دور باشد واقعا خیلی صبر کرد حضرت یوسف آیا این همه صبر و تحمل بازتابش چه بود؟ این بود که از امام صادق علیه السلام است خدا به برکت یوسف یک مملکت مصر را نجات داد مردم آن سرزمین موحد و خدا پرست شدند برادرها برگشتند خوب شدند خانواده اش دوباره خوشحال شدند زلیخا هم نجات یافت این هم برای آنهایی که میگویند ما گناه کردیم معصیت کردیم زلیخا زن عزیز مصر بود سلطان بانو بود بت پرست بود خدا پرست نبود اهل گناه و معصیت بود زن شوهر دار قصد گناه با حضرت یوسف را داشت ولی خدای متعال او را به برکت یوسف صدیق نجات داد شد همسر یوسف پیغمبر همه چیزش عوض شد مریضی رفت بلاها رفت سختیها رفت اگر ما پایان کار را ببینیم گفت اگر چه جمله در اندوه و دردیم یقین دارم که آخر شاد گردیم اگر دردیست درمان نیز هم هست هیچ دردی در عالم بی درمان نیست هر دردی است درمان دارد یک راه حلی دارد این که آدم با خدا با پیغمبر با اهل بیت باشد بن بست ما نداریم این که بگوییم بن بستی است که دیگر راه حل نیست نخیر هجده سال گوشهی زندان بود خیلی است خیلی سخت است ولی برکاتی که از صبر حضرت یوسف به عالم رسیده خدا در قرآن میگوید بهترین قصهها بهترین داستان هاست این خودش خیلی زیبا و قشنگ است اوجش همان تسلیم بوده ما روایت داریم ایمان دو کفه دارد اَلاِيمَانُ نِصْفَانِ نِصْفٌ فِى الصَّبْرِ وَنِصْفٌ فِى الشُّكْرِ (نهج الفصاحه، ص 70) ما مومن هستیم یا نیستیم؟ خدا میگوید در حوادثی که پیش میآید گاهی شب است گاهی روز است گاهی خوشی است گاهی ناخوشی این سنت خداست البته مومن به یک کمالی میرسد همان طور که عرض کردم آن بزرگ هم فرموده دو ماموری دارد خدا او را میبرند در دریای غم یا شادی رها میکنند یا در دریای غم رها میکند یا گریبانش را میکشاند میبرد در شادی تا اینها تمام شود این یک مرحله به یک مرحلهای میرسد که انسان از این عالم برزخ و دنیا کسی دل بکند دندان دنیا را بکند به همهی نا مرادیها تن بدهد راضی و تسلیم کامل شود بلا را از خوشی نشناسم ایرا. به غایت خوش بلایی من چه دانم دربارهی یکی از عرفا نوشتند بعضی روزها بلا نمیآمد میگفت خدایا نان را میدهی خورشتش را بده من کیف میکنم از بلا چرا بعضی از اصحاب امام حسین زره را در میآوردند میگفت بگذارید تیر و نیزه به بدن من بخورد ما اینها را درک نمیکنیم لذت میبرد از تیر و نیزه که به بدنش بخورد بعضی شهدا لذت میبردند روی مین بروند جانشان را در راه خدا فدا بکنند گفت ما بنا را نه بر مراد بر نامرادی نهاده ایم دنیا شد شد نشد نشد گفت نی ام ملول که کارم نکو نشد بد شد شود شود نشود گو چه خواهد شد سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما میرود ارادهی اوست یک شعری آن هفته خواندم جز که تسلیم و رضا کو چارهای. در کف شیر نری خونخوارهای آقای دولابی حاشیه میزدند میفرمودند شیر خونخواره را باید عوض کرد نه در کف یک خدای ارحم الراحمین اجود الاجودین احکم الحاکمین از 124 هزار پیغمبر به خودش قسم مهربان تر است حکیم ترین است امور دست ناخداست دست ناو خداست خدا است که کارگردان عالم و جهان است هیچ چیزی از حیطهی قدرت خدا بیرون نیست در کفهی خدای مهربان مهربان ترینها رب العالمین بهتر از همه به ما محبت دارد حکیم است مادر چقدر به ما مهربان است؟ از هزار مادر مهربان تر است اگر این بینش و درک برای ما بیاید همه چیز عوض میکند بلا را استقبال میکند از بلا ناراحت نیست.
شریعتی: آن اصحاب امام حسین یا شهدا که گفتید استقبال میکردند از مرگ و شهادت حجاب را از آنها برداشته بودند واقعیت را میدیدند.
حاج آقا فرحزاد: احسنت بستگی دارد که ما به آن مرحله برسیم بینش و دید ما عوض شود همه چیز را از خدا ببینیم همه چیز را خیر و صلاح خودمان ببینیم یک نفس راحت میکشیم همین آیاتی که میگوید «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّـهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/ 62) یعنی کسی که ولی خدا شد به بدنش میخورد ولی هیچ به او اثر نمیکند به روح و جانش هیچ اثر نمیکند بدن مثل امام حسین پر از ابتلا است ولی چقدر در مقاتل نوشتند حالت تبسم و چهرهی باز داشت حضرت و با آن چهره به ملاقات خدا میرفت راوی میگوید لَقَدْ شَغَلَنِی نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَیْئَتِهِ عَنِ الْفِکْرَةِ فِی قَتْلِهِ (لهوف، ص 99) میگوید چهرهی جذاب و نورانی امام حسین آن قدر من را جذب کرده بود حواسم را از کشته شدن او غافل کرده بود در مقاتل است محو چهرهی او شده بودم او چه میبیند؟ او خدا را میبیند ملاقات خدا را میبیند یک چیز دیگر میبیند برکاتی که از شهادت امام حسین در عالم آمده چقدر است؟ امام هشتم سه سال آخر عمرشان را مامور لعنت الله علیه اجبارا آقا را آوردند خراسان فرزندشان زن و بچه را هم اجازه ندادند خود آقا فرمودند برای غربت من گریه کنید آقا تنها رفتند آقا گفتند سفر آخر من است دیگر برنمیگردم در خراسان هم هیچ فامیل نبوده غریبانه شهید شدند ما میگوییم السلام علیک یا غریب الغربا خیلی سخت بوده ما راضی نیستیم یک سر سوزنی به امامان صدمه بخورد ولی این ظاهرش چقدر تلخ است؟ تبعید است حضرت از مدینه به خراسان حالا برکاتی که امام هشتم در خراسان داشتند این را کسی میتواند اندازه بزند؟ مثل صبر حضرت یوسف؟ خود حضرت برای خودشان روضه خواندند به دعبل گفتند این روضه مال من است وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصِيبَةٍ (کمال الدین، ص 373) عرض کرد ما در این جا قبری نداریم فرمود این روضهی من است فرمود این طوری نگاه نکن این جا محل رفت و شد دوستان و شیعیان من میشود سالی بیست میلیون سی میلیون از کشورهای مختلف میآیند به ظاهر مامون این کار را کرد تقدیر تلخی به ظاهر است ولی در آن چه برکاتی بود؟ بزرگ ترین پایگاه شیعه یکی اش حرم امام رضا است در طول سال چند میلیون نفر میآیند نماز میخوانند ذکر میگویند دعا میکنند کارهای فرهنگی میکنند اهل بهشت میشوند روایاتی که در زیارت امام هشتم داریم در ماه رجب هم مستحب است زیارت آقا ظاهرش بلا و مصیبت بوده ما گریه هم میکنیم راضی هم نیستیم یک سر و سوزن مشکلات سر امام میآمد ولی برکاتش چه بوده؟ این پشت پرده را ببینیم ایمان نصفش شکر است نصفش صبر است یا ما در بلا و سختی هستیم صبر صبر صبر یا در رفاه و خوشی هستیم شکر شکر شکر میگویند یک کسی در مسیری میرفت برای تفریح یا سیاحت رسید به یک خیمهای خانمی دید خیلی زیباست در عمرش یک خانم به این زیبایی ندیده بود پذیرایی کرد خانم از او او تشکر کرد گفت باید صبر بکنی شوهر من بیاید صبر کرد شوهرش آمد کارگر چوپان بود دید هر چه زشتی است در صورت شوهرش است خیلی تعجب کرد زن به این زیبایی ماه رو مرد به این زشتی چطوری قبول کرده؟ به خانم گفت من تعجب میکنم شما به این زیبایی هستی گفت دست تقدیر این بوده که همسر من این باشد من گاهی به آینه نگاه میکنم جمالی که خدا در من ایجاد کرده را میگویم شکر شکر شکر به شوهرم هم نگاه میکنم صبر صبر صبر حالا در مسائل اخلاقی هم همین طور است هر چقدر که مثل حضرت آسیه بر بدی شوهر کسی صبر میکند خدا ثواب حضرت آسیه را میدهد هر چقدر از مردها که بدی همسر را تحمل میکنند صبر حضرت ایوب را میدهد خدا به کسی کم نمیگذارد خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید درهای دیگری.
شریعتی: پریروز سالروز وفات حضرت زینب بوده همین نگاه بوده که ایشان فرمودند ما رایت الا جمیلا.
حاج آقا فرحزاد: بعضی بزرگان میگویند همان حقی که امام حسین گردن عالم دارد همان حق را هم زینب کبری دارد با صبرش پیام امام حسین را به عالم رساند ورق را برگرداند.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 196 آیات 55 تا 61 سورهی مبارکهی توبه را تلاوت میکنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿٥٥﴾ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَـكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿٥٦﴾ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ﴿٥٧﴾ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ﴿٥٨﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّـهُ سَيُؤْتِينَا اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّـهِ رَاغِبُونَ ﴿٥٩﴾ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٦٠﴾ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٦١﴾
ترجمه:
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد؛ خدا میخواهد آنان را در این زندگی دنیا به وسیله آنها عذاب کند، و جانشان در حالی که کافرند بیرون رود. (۵۵) [با کمال بی شرمی] به خدا سوگند یاد میکنند که حتماً از زمره شمایند؛ در صورتی که از شما نیستند، بلکه گروهی اند که از شما [به سبب ایمان استوارتان] در اضطراب و ترس به سر میبرند. (۵۶) اگر پناهگاهی یا غارهایی یا گریزگاهی مییافتند، شتابان به سوی آنها روی میآوردند. (۵۷) برخی از آنان نسبت به [تقسیم] صدقات بر تو خرده میگیرند، پس اگر از صدقات به آنان داده شود خشنود میشوند، و اگر داده نشود، ناگاه خشمگین میشوند. (۵۸) و اگر آنان به آنچه خدا و پیامبرش به ایشان عطا کرده اند، خشنود میشدند و میگفتند: خدا ما را بس است؛ خدا و پیامبرش به زودی از فضل و احسان خود به ما عطا میکنند [و] ما فقط به سوی خدا مایل و علاقمندیم [برای آنان بهتر بود.] (۵۹) صدقات، فقط ویژه نیازمندان و تهیدستان [زمین گیر] و کارگزاران [جمع و پخش آن] و آنانکه باید [به خاطر تمایل به اسلام] قلوبشان را به دست آورد، و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و [هزینه کردن] در راه خدا [که شامل هر کار خیر و عام المنفعه میباشد] و در راه ماندگان است؛ [این احکام] فریضهای از سوی خداست، و خدا دانا و حکیم است. (۶۰) و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار میدهند، و میگویند: شخص زود باور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبی است، به خدا ایمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد میورزد، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند، رحمت است، و برای آنانکه همواره پیامبر خدا را آزار میدهند، عذابی دردناک است. (۶۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: شما بینندگان و شنوندگان محترم میتوانید برنامهی ایران صدا را دانلود بکنید تا از طریق گوشیهای تلفن همراه به رادیو دسترسی پیدا بکنید تا برنامهی سمت خدا را از رادیو قرآن بشنوید نکتهی صلوات و اشارهی قرآنی را میشنویم.
حاج آقا فرحزاد: من فکر میکنم کسی دیگر کم همت باشد که از برنامهی سمت خدا نتواند استفاده بکند از طریق رادیو یا تلویزیون میتوانند گوش بدهند هم متنش هم صوتش هم تصویرش است عزیزانی که در خانه نمیتوانند به بستگانشان بگویند برایشان این کارها را انجام دهند. در روایت داریم کسی از پیغمبر عظیم الشان سوال کرد از آیهی صلوات «إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (احزاب/ 56) پیغمبر عظیم الشان فرمودند اگر سوال نمیکردید من جواب نمیدادم این نکته را نمیگفتم که هر کس موقع شنیدن نام من یا آیهی صلوات اگر صلوات بر من بفرستد فرشتههایی را خدا خلق کرده برایش دعا میکنند میگویند غَفَرَ الله لَک خدا گناهان تو را بیامرزد و آنهایی که موقع شنیدن آیهی صلوات یا نام پیغمبر دریغ میکنند از گفتن صلوات آن ملائکه نفرین میکنند میگویند لَا غَفَرَ الله لَک خدا تو را نیامرزد ان شاء الله مشمول دعای ملائکه باشیم با صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آیهی 61 سورهی توبه میفرماید «وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» بعضی از منافقین یا مسلمانهای ساده لوح پیغمبر را خیلی اذیت میکردند کارشان دائمی بوده یوذون مضارع است پشت سر پیغمبر خیلی حرف میزدند با زبان خیلی پیغمبر را اذیت میکردند میگفتند پیغمبر اُذُن است یعنی گوش است پیغمبر از نظر اخلاقی به قدری مودب بودند هر کس کوچک بزرگ گاهی یک پیرزن سر راه حضرت میایستاد پنج دقیقه ده دقیقه نیم ساعت درد دل داشت حضرت با کمال متانت و آرامش گوش میدادند یا در بعضی روایاتها فراوان داریم که آن قدر شیفتهی حضرت علی بودند با اهل بیت خیلی نجوا میکردند حرفهای آنها را گوش میدادند یا با آنها القائاتی داشتند منافقین از این اخلاق پسندیدهی پیغمبر که سر تا پا گوش بودند بدشان میآمد این هم نکتهی مهمی است بعضی خانوادهها خیلی گلایه دارند میگویند میخواهیم با شوهر با خانم با دوست فامیل درد دل بکنیم به ما گوش نمیدهد یا مشغول کامپیوتر است یا تلفن همراه گوش بده پیغمبر هم با صورتشان توجه میکردند هم گوش میدادند حداقل هم نمیتوانی برطرف بکنی گوش دادن به طرف آرامش میدهد سبک میشود خدا هم رد نکرد که پیغمبر اُذُن گوش نیست فرمود چرا سر تا پا گوش است گوش سر تا پا خیر است مشکلات را گوش میدهد آنهایی که قابل حل است حل میکند راه حل نشان میدهد خدای مهربان میفرماید که هم به خدا ایمان دارد پیغمبر هم به مومنین ولی رحمت است برای مومنین رحمت ویژه است برای مومنین و آنهایی که پیغمبر را میآزارند عذاب دردناک دارند اینهایی که نسبت ناروا میدهند یا شکنجهی روحی به پیغمبر میدهند عذاب دردناک دارند.
شریعتی: خیلی ممنون از صبر عبور کردیم ان شاء الله همه مان صبور باشیم میخواهیم وارد وادی شکر شویم و جزء شاکرین باشیم.
حاج آقا فرحزاد: بله همان طوری که عرض کردم ایمان دو کفه دارد نصفش صبر است نصف دیگرش شکر است شَکُورا عِنْدَ الرَّخاءِ نعمتهایی که خدای متعال به ما مرحمت کرده اگر بدانیم که چقدر خدا به ما چیز داده ما از شمارش اش عاجز هستیم از درکش عاجز هستیم اصلا آیهی زیبایی در سورهی مبارکهی نساء است که شکر بر ایمان مقدم شد «مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرًا عَلِيمًا» (نساء/ 147) شکرتم بر آمنتم مقدم شده شاید شکر مقدم بر ایمان و همهی خوبی هاست خدای متعال میفرماید هیچ وقت خدا شما را عذاب نمیکند اگر شکرگزار باشید و ایمان بیاورید شاکر باشید خوبیها را ببینیم دادههای خدا را ببینیم این قدر مشغول درک نعمت و شکر نعمت باشیم که ابتلا و سختیها را فراموش بکنیم ضعیف ترین انسانها فقیر ترین انسانها بیمار ترین انسانها اگر دادههای خدا را ببینند که خدا نعمت ایمان داده ولایت داده بقیهی نعمتهای دیگر را داده که از شمارش اش ما عاجز هستیم اصلا آدم خجالت میکشد گلایه و شکایت بکند آن قسمت پر ایمان را ببینیم یک طوری نباشد که یک وقت این نعمتهای بزرگ از ما گرفته شود میگویند در میان عرب مرسوم است عرب سابق به شتر در بیایان خیلی تکیه میکرد پناه گاهش شتر بود مرکب بود خودش را میبرد یک هفته بدون آب و غذا راه میرفت اگر شترش گم میشد در بیایان مثل این که همهی هستی اش از بین رفته وقتی هم که پیدا میشد دیگر از خوشحالی نمیدانست چه کار بکند ما باید حتما شترمان گم شود بعد بنالیم آه و ناله بکنیم سلامتی برود بعد بگوییم الحمدلله الهی شکر بچهی ما سالم است در زیر بال ماست اگر بچهی کسی سه روز گم شده یک هفته ده روز مفقود شود چه بلایی سرش میآید؟ بسیاری از بلاها و عذابهایی که نداریم شکنجهها زندانهایی که نداریم به آنهایی که خدا از ما برداشته اینها را ببینیم شکر گزار باشیم قدر دان باشیم اَلتَّحَدُّث لِالنِّعَم اصلا گفتگوی نعمتها چون جلسهی شکر را مفصل چند ماه درباره اش بحث کردیم کتابی هم در این باره به صورت چاپی در آمده برکت در زندگی که الآن هر کجا میروی میگویند من کمبود دارم مشکلات اقتصادی دارم راه وفور نعمت زیاد شدن نعمتها بیرون آمدن از بحرانها قدر دانی نعمتها و شکرگزاری نعمتها و دادهها است نه این که تلاش زیاد بکنیم حرص و طمع زیاد داشته باشیم آن چه که خدا به ما داده قدرش را بدانیم شکرگزاری بکنیم وعدهی حتمی خداست «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» (ابراهیم/ 7) چقدر در این آیه تاکید است لام تاکید نون تاکید صیغهی مضارع وعدهی حتمی خداست یعنی راه گشایش امور دادهها را خیلی تشکر بکنیم است امام زمان سلام الله علیه که از ایشان حدیث و روایت خیلی کم داریم این حدیث از حضرت است سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها (وسائل الشیعه، ج 6، ص 490) سجدهی شکر بیفتیم سجده بکنیم بگوییم خدایا شکرت بر این نعمتها بر این دادهها درک نعمت شکر نعمت است فرمود کسی نعمتی را با قلبش و همهی وجودش درک بکند ولو به زبان هم نیاورد شکرش را به جای آورده این که بفهمیم یکی از چیزهایی که سفارش میکنم به دوستان ماهی یک بار هفتهای یک بار سالی یک بار بروند در بهزیستی در آسایش گاهها معلولهایی داریم بیست سی سال است روی تخت میخوابند اصلا آنها را ببینیم خجالت میکشیم بگوییم خدا به ما چیزی نداده کم داده یا مریضی جزئی داریم گاهی برویم بیمارستانها سر بزنیم گاهی شده آدم مریضی سخت میگیرد میگوید خدایا تو به من سلامتی بده هیچ چیز از تو نمیخواهم خدا داده به ما اینها را قدردان باشیم شکر واقعا از راه حلهایی است که هم به انسان آرامش میدهد به خودمان تلقین بکنیم بنشینیم گاهی الحمدلله بگوییم الهی شکر بگوییم ما حتی سر سفره روایت داریم کسی با بسم الله شروع بکند با الحمدلله الهی شکر هم ختم بکند خدا گناه اهل آن سفره را میآمرزد ما شاکر نیستیم من خدمت بزرگواری بودم یک آقایی روحانی آمد برود مشهد برای زیارت به آن بزرگ گفت پیغامی برای امام رضا نداری ایشان فرمودند از طرف من خدمت ایشان عرض ادب بکن سلام بگو همهی کسانی که میروند مشاهد مشرفه همه را دعا بکنند چند برابر اجابت میشود گفت از طرف من عرض ارادت بکن پیش خدا از خدا بخواهد ما مردم ایران چوب ناشکری و کفران نعمت را نخوریم این نعمت امنیت که داریم خیلی نعمت بزرگی است دور ایران چه خبر است؟ مردم عراق مردم سوریه در چه وضعی هستند؟ چقدر ما راحت هستیم واقعا بچهی ما میرود صحیح سالم میآید کمبود است تورم است مشکلات است ولی به دادهها هم نگاه بکنیم روایت داریم اَسرعُ الذُّنوبِ عُقُوبَةً كُفرانُ النِّعمةِ (وسائل الشيعه،ج 11، ص 541) کدام گناه است که خدا زود گوش مالی میدهد چوبش را میزند؟ ناسپاسی نعمتها ناشکری نعمتها است هم به خدا خیلی شکر بکنیم روزی صد بار الحمدلله صد بار الهی شکر سجدهی شکر مستحب موکد است بعد از هر نماز مخصوصا نماز واجب سجده برویم سه بار بگویم شکرا لله شکرا لله شکرا الله تشکر از بندگان خدا بکنیم فرمود أشكَرُكُم للّه ِِ أشكَرُكُم للناسِ (کافی، ج 2، ص 99) افرادی که سر و کار داریم با آنها پدر مادر روز پدر را پشت سر گذاشتیم قدر دان پدرها مادرها استاد معلم دوستان فامیل هستیم؟ فرمود کسی شاکر واقعی خداست که شکر واسطههای نعمت را بکند ولو کسی به او کمترین چیز داده.