شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی (ع)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 03-03-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
آه می‌کشم تو را , با تمام انتظار *** پر شکوفه کن مرا ,‌ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشسته اند *** کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان *** گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمی‌کشی، دست مهر اگر، مکش *** تشنه محبتند، لاله‌های داغ دار
دسته دسته گم شدند، مهره‌های بی نشان *** تشنه تشنه سوختند، نخل‌های روزه دار
می رسد بهار و من، بی شکوفه ام هنوز *** آفتاب من، بتاب! مهربان من , ببار

شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج. سلام بر مهدی که رویش فردای ماست. سلامت بر خرمشهر غیور و قهرمان. سلام بر مردم بزرگ خرمشهر و سلام بر محمد جهان آرا وقتی که گفت بچه‌ها اگر شهر سقوط کرد دوباره فتحش می‌کنیم مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند. سلام بر همه‌ی شما دوستان خوبم این جا سمت خداست در ایام با سعادت ولادت حضرت ولی عصر در سالروز فتح خرمشهر مهمان خانه‌های شما هستیم سلام علیکم.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همه‌ی بینندگان عرض سلام داریم و تبریک و شادباش می‌گوییم ایام خجسته و فرخنده و سر تا سر نور امام زمان سلام الله علیه و فتح خرمشهر را. ما تقاضایی که داشتیم این بود که جشن و شادی‌ها را به یک روز و شب ختم نکنند. حداقل یک دهه مهدویت را توسعه بدهند. سعی بکنیم واقعا در هر نیمه‌ی شعبانی یک گام یک قدم به امام زمان سلام الله علیه نزدیک شویم و محبت او و معرفت او را بیشتر کنیم قدمی برداریم. یک وصیت خیلی زیبایی از حضرت علی دیدم فرمودند اُوصِیکُم بِمُحَبَّتِنَا وَ الاِحسان اِلَی شِیعَتِنَا وَ مَن لَم یَفعَل فَلَیسَ مِنَّا (مستدرک الوسائل، ج 12، ص 192) تهدید آخرش هم تند است. فرمود من شما را وصیت می‌کنم به محبت ما اهل بیت یعنی این محبت را زیاد بکنید تقویت بکنید. در خودمان در خانواده هایمان هر حیله‌ای بلد هستیم بزنیم هر گلی داریم به سرمان بزنیم. یکی از چیزهایی که محبت را زیاد می‌کند این است که فرمود هر موقع دستتان به ما نمی‌رسد مثلا من الآن می‌خواهم یک شاخه گل به امام زمان هدیه‌ای بدهم خدمتی بکنم چه کار بکنم؟ فرمود به دوستان ما شیعیان ما و نزدیکان خودتان محبت بکنید مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى صِلَتِنَا فَلْيَصِلْ صَالِحِي شِيعَتِنَا يُكْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا (بحارالانوار، ج 74، ص 354) به امام زمان که دسترسی فیزیکی نداریم ولی فرمود به دوستان ما به ضعفای ما به نزدیکان ما خدمت می‌کنید محبت می‌کنید عین این است که به ما محبت کردید فرمود اگر کسی محبت ما و احسان را شعله ور نکند از ما نیست. یعنی واقعا بی تفاوت نباشیم من خیلی خوشم آمد دو نمونه است عرض می‌کنم. در پیام‌های این هفته بود خانمی نوشته بود ما جلسه‌ی ختم صلوات داریم و توسل ولی بانوانی که شرکت می‌کنند گفتیم هر کسی که می‌آید یک خدمتی قدم خیری بردارد یک صدقه‌ای برای سلامتی امام زمان بدهد و ما چقدر از این صدقه‌ها جهاز تهیه کردیم خدمت کردیم چقدر دختر به خانه‌ی بخت فرستادیم خیلی کار ساده‌ای است. در همین جمعه‌ای که گذشت من در جلسه‌ی هیئتی که مداوم است معروف هم است رفتم خیلی خوشم آمد گفتند ما اول ماه اعلام کردیم چه از طریق هیئت و چه افرادی که شرکت می‌کنند به وسیله‌ی پیام به آن‌ها پیام می‌دهیم که برای سلامتی و فرج امام زمان می‌خواهیم گوسفند یا مرغ بکشیم چند میلیون پول جمع می‌شود در اول ماه صد‌ها خانوار گوشت یک ماهشان را تامین می‌کنیم. واقعا امام زمان از این کارها خوشنود می‌شود اختلاف‌ها را بگذاریم کنار امام زمان که مشکلی ندارد خودش با خدای خودش. این کلامی که می‌گویند مشکل شماست امام زمان می‌گوید من هیچ مشکلی ندارم غصه‌های من مشکلات شماست.
شریعتی: وصایای نبی مکرم اسلام به حضرت علی را مرور می‌کنیم. کسی که وصیت می‌کند نبی اکرم است و آن کسی که می‌شنود حضرت علی است حضرت از نشانه‌های اهل ایمان می‌گویند. رسیدیم به قناعت نکات خیلی خوبی را هم حاج آقای فرحزاد فرمودند امروز ادامه‌ی فرمایشات شما را می‌شنویم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم من بسیار تشکر می‌کنم از عزیزانی که بحث را پیگیری می‌کنند هم تشکر می‌کنند هم انتقادات به جایی می‌کنند. خیلی ما پیام داشتیم که آقای شریعتی نفس شما از جای گرم در می‌آید وضع زندگی شما خوب است هیچ مشکلی ندارید بعد می‌گویید قناعت بکنید. من خیلی تشکر می‌کنم. واقعا همین طور است ما مشکل آن چنانی اقتصادی نداریم راست هم می‌گویند و اصلا آدم سواره از پیاده خبر ندارد. این را با همه‌ی وجودمان می‌پذیریم ولی چه کار بکنیم؟ ما و شما هم در حد توانمان این است که کار خیر بکنیم. هر کسی در زندگی مشکلات خاص خودش را دارد ولی گفتنش خوب نیست آدم مشکلاتش را منتقل بکند به دیگران اسباب زحمت می‌شود ولی در هر صورت اجمالا انتقادات و حرف‌های خیلی تندی هم برخی مخاطب‌ها زده بودند من به جان و دل می‌خرم و قبول می‌کنم. حالا چه کار کنیم با این مشکلات؟ خودمان را از بین ببریم یا حل بکنیم؟ راه حل‌هایی که در آیات و روایات آمده را عرض می‌کنیم. هفت هشت نکته‌ی مهم مانده است که عرض می‌کنم. عرض کردیم که قناعت یکی از خوبی هایش این است که به انسان آرامش می‌دهد آدمی که طماع نیست طمع ندارد حریص نیست ولع ندارد خیلی آرامش دارد. یکی اش این بود که عزت و مناعت طبع برای انسان می‌آورد. آدم‌هایی که قانع هستند گردن پیش دیگران کج نمی‌کنند دست دراز نمی‌کنند خیلی آبرومندانه زندگی می‌کنند عزیز می‌مانند ما عزیز تر از قانع نداریم و اما برکات دیگری که قناعت دارد در روایات ما است که کسی که قانع و صرفه جو و راضی است دینش سالم است آخرتش سالم است جان سالمی به در می‌برد سر سالمی به گور می‌برد ما در روایت داریم مَا قَنُوعًا مَن قَلُیل دُنیَاکُم سَلِمَ دِینَکُم اگر ما لبه‌ی دنیا را یک کمی داخل بگذاریم و به حداقل قانع و راضی باشیم دیگر وادار نمی‌شویم دینمان را بفروشیم آبرویمان را بفروشیم خودمان را خرد بکنیم اگر قانع و راضی نبودیم دین فروشی باید بکنیم کم از دین و آخرتمان بگذاریم. یا در روایات دیگر داریم آن‌هایی که دنبال دنیا می‌روند دین روی دین قرض روی قرض بار می‌آورند کثرَةُ الدَّین تُصَیرُ الصّادِقَ کاذِبا وَ المُنجِزَ مُخلِفا (غررالحکم، ج 4، ص 592) آدمی که خیلی بدهکار می‌شود هزار راستگو هم باشد مجبور می‌شود دروغ بگوید طلبکارها می‌آیند سراغش چرا نمی‌دهی؟ باید به هم ببافد. ندارم. این عین واقعیت است زیاد بدهکار شدن آدم راستگو را دروغ گو در می‌آورد مجبورش می‌کند که دروغ بگوید پس برای این که اخلاق ما صفات ما دین آخرت ما سالم بماند بیاییم یک کم لب دنیا را تو بگذاریم قانع و راضی باشیم به حداقل ها. این قدر خودمان و دیگران را گرفتار نکنیم. موضوع دیگری که مهم است این است که ما در روایت داریم که حسن تدبیر و خوب مدیریت کردن که همان صرفه جویی و قناعت و درست و به اندازه خرج کردن است و آدم به دینش نگاه بکند مدخل و مخرجش را ببیند درآمد هایش را حساب بکند مقتصد باشد این اقتصاد و صرفه جویی به جا و درست خرج کردن و مدیریت صحیح که همان را ما اقتصاد و میانه روی می‌گوییم و صرفه جویی مشکلات و معضلات دنیایی و فقر را در روایات ما داریم که از بین می‌برد. این خیلی مهم است این کلام نورانی حضرت علی است که عین وحی است می‌فرماید ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِرَ (كافی، ج3، ص 501) ص بر خدا حتمی است که خیرالرازقین است رزاق است ما هم دنبال کار و کسب باید برویم ولی بر خدا حتمی است که نیازهای ما را به ما بدهد اما این که برج ما زیادی‌های زندگی بلند پروازی‌های زندگی ما زیاد شود خدا تضمین نکرده روزی به اندازه و نیاز ما بر خدا حتمی است که می‌رساند این تضمین شده است و ما هم اگر حسن مدیریت داشته باشیم و درست مدیریت بکنیم خدا آن‌ها را می‌رساند لذا حضرت علی می‌فرماید من ضمانت می‌کنم یعنی تعهد می‌کنم کسی که در زندگی درست خرج بکند هیچ وقت فقیر نشود هیچ وقت محتاج نشود این کلام نورانی حضرت علی است قَوْلُکُمْ حُکْمٌ وَ حَتْمٌ (جامعه کبیره) نمی‌توانیم روی حرف حضرت حرف بزنیم آن‌هایی که حداقل باور دارند امام را به امامت می‌شناسند بسیاری از گرفتاری‌های ما سوء تدبیرهاست. مثال خیلی ساده‌ای می‌زنم. به قول یک بزرگواری فرمودند ما گاهی می‌رویم به خانواده‌ی ضعیفی خدمت بکنیم می‌آیند می‌گویند قرض داریم فلان گرفتاری داریم پنج میلیون وام جور بکن گوشی همراهش را که در می‌آورد می‌بینیم دو سه میلیونی است. بنده‌ی فرحزاد گوشی ام چهارصد تومنی است که نسبتا دستم به دهانم می‌رسد حالا این آقا که هشتش گرو نه اش است رفته گوشی دو سه میلیونی خریده شما چرا می‌روی گوشی دو سه میلیونی می‌خری؟ فراوان ما داریم خانواده‌ای که در تهیه‌ی جهازشان ماندند خودشان را به آب و آتش می‌زنند مبلمان پنج میلیونی بگیرند حالا مبل نباشد واقعا زندگی پیش نمی‌رود؟ برای این طور چیزها کسی ضمانت نکرده. یک آقایی می‌فرمودند که ما برای بنده خدایی چقدر دنبال گشتیم جهازی تهیه بکنیم زندگی اش را به یک جایی برسانیم از بستگان ما بود بعد رفتم دیدنش گفتند نیست گفتم کجا رفته گفت فلان تیم با فلان تیم در دبی مسابقه داشتند هواپیما رفته فلان مسابقه‌ی ورزشی را ببیند. گفتم عجب من خودم را به آب و آتش زدم ضروریات زندگی اش را تامین بکنم او چند صد هزار تومان پول خرج کرده برود بازی را ببیند. بد خرج کردن تبذیر یا اسراف هر دو جزء گناهان کبیره است خدا مسرفین را دوست ندارد. اسراف یعنی این که بیش از اندازه ما خرج بکنیم. من اتفاقا دیروز همین طور اتفاقی پیش آمد خواستم در دستشویی وضو بگیرم یک قابلمه به اندازه‌ی یک پارچ در دستشویی بود وضوی من که تمام شد دیدم این ظرف پر شد گفتم عجب من اشتباهی کردم موقع شستن صورت یا دست می‌کشم آب را ببندم یعنی شما میلیون نفر نماز خوان وضو بگیر اگر همین طور آب باز باشد سی ثانیه یا یک دقیقه آب باز باشد یک پارچ در سه وعده یا پنج وعده وضو بگیریم خیلی زیاد آب مصرف می‌شود درست است ما مشکلات خشکسالی داریم درست است قبول دارم ولی اگر ما همین جلوی زیاده روی آب ریزی‌ها را بگیریم خدا می‌داند میلیارد‌ها لیتر صرفه جویی می‌شود. میلیارد‌ها به نفع ما می‌شود. مثال خیلی ساده‌ای است خدا مسرفین را دوست ندارد مبذر از مسرف بدتر است مبذر مالش را آتش می‌زند یعنی جایی خرج می‌کند که هیچ ارزشی ندارد ریخت و پاش الکی و بی جا می‌کند. مواد تهیه می‌کند سیگار می‌کشد چیزهای بیخودی چیزهایی که یا به ضرر اش است یا برایش هیچ فایده‌ای ندارد این تبذیر است «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» (اسراء/ 27) یعنی آن‌هایی که تبذیر می‌کنند بی جا هزینه می‌کنند بی جا خرج می‌کنند نه نفع دنیایی دارد نه آخرتی برادران شیطان هستند یعنی با شیطان قرین هستند این روایت خیلی زیباست حضرت امیر تضمین کردند کسانی که میانه روی بکنند و درست خرج بکنند ضمانت کردند که هیچ وقت فقیر نشوند مَن قَنَاعَة زَالَ فَقرَهُ کسی که ملازم قناعت باشد فقرش از بین می‌رود یا در روایت دیگر داریم عليك بالقنوع فلا شي ء ادفع للفاقة منه (غررالحكم، ص392) بر شما باد به قناعت کردن چیزی مثل قناعت ریشه‌ی فقر را نمی‌کند فقر را دفع نمی‌کند یعنی سپر مشکلات اقتصادی ما قناعت است. هم این قدر به خارج وابسته نیستیم هم به افراد وابسته نیستیم. هم در دنیای ما تاثیر دارد هم برکت دارد هم چقدر می‌توانیم به دیگران از این صرفه جویی‌ها خدمت بکنیم کمک بکنیم این روایتی که عرض کردم به نظر من خیلی مهم است از آن روایات کلیدی و کاربردی تمام مدیران و مسئولان است همه صنف‌ها باید به کار ببندند پیغمبر خدا فرمودند من از شما بر فقر نمی‌ترسم اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ (عوالي اللالي، ج4، ص 39) یعنی از این که بی پول شوید کمبود ایجاد شود من از شما نمی‌ترسم ولی از سوء مدیریت سوء تدبیر می‌ترسم که زندگی تان حساب کتاب نداشته باشد ما که صحبت می‌کنیم خیلی پیام داشتیم شما همه اش به فقرا می‌گویید که صرفه جویی کنید فقرا هم باید صرفه جویی بکنند شکی نیست ولی از این‌ها بیشتر باید پول دار‌ها بکنند از این‌ها بیشتر باید مسئولین بکنند ریخت و پاش‌های بی جا نداشته باشند از این‌ها بیشتر مدیران در رده‌های بالا و نماینده‌ها و وزرا و در هر رده‌ای که است صرفه جویی بکنند اگر آن‌ها صرفه جویی نکنند کل هشتاد میلیون به زحمت می‌افتند همایش‌هایی که بی جا است یک هیئت می‌خواهد برود دید و بازدید در خارج پنج نفر باید بروند پنجاه نفر صد نفر گاهی وقت‌ها پانصد نفر می‌روند چه خبر؟ چقدر آدم می‌خواهد ببرد؟ این‌ها همه کار دارند؟ مثال می‌زنم. همایش‌هایی که هیچ فایده‌ی آن چنانی ندارد. جلوی برج را اگر دولت بگیرد چقدر ما بیکار داریم چقدر افرادی داریم در نوبت ازدواج هستند شکی نیست آن‌ها هم سوء تدبیرهای فراوان دارند ما معضلات بزرگی را تحمیل می‌کنیم به دیگران. آن‌ها در رده‌ی خودشان به آن‌ها هم می‌گوییم از آن‌ها پایین تر اگر پدر و مادر صرفه جویی نکنند بچه‌ها به زحمت می‌افتند بچه‌ها صرفه جویی نکنند پدر مادر به زحمت می‌افتند. مردم صرفه جویی نکنند برویم ماشین‌های کذایی تهیه بکنیم وابسته به خارج شویم هزینه‌های دولت برود به سمت ماشین‌های گران قیمت بعد مانور بدهند در خیابان ها. می‌خواهم عرض بکنم مردم هم صرفه جویی نکنند حکومت به زحمت می‌افتد حکومت صرفه جویی نکند مردم به زحمت می‌افتند این‌ها به هم وابستگی دارد. این که ما می‌گوییم واقعا گروه خاص قشر خاص نیست اصلا بحث سیاسی نیست. برای خود ما مملکت ماست. همان اقتصاد مقاومتی که بارها فرمودند اگر همه مان به این واقعا مقید باشیم من قول می‌دهم از همین صرفه جویی‌ها بسیاری بسیاری از معضلات ما حل می‌شود خودمان را مسئول بدانیم. این که فرمود من بر شما از فقر نمی‌ترسم از سوء تدبیر می‌ترسم بحران مملکت ما چه خانواده‌ها چه مسئولین سوء مدیریت است. یک بزرگواری می‌فرمودند یک بنده خدایی بود قدیم‌ها آن موقع‌ها آسیاب بود یک بنده خدایی آسیابان بود آسیاب داشت از دنیا رفت آسیاب رسید به فرزندش. جوان خامی بود جوان تدبیرش قشنگ نیست آدم از پیرمردها از آن‌هایی که چند پیراهن بیشتر پاره کردند و پخته تر هستند یاد بگیرد مشکلات اقتصادی یک بخشی اش این است که ما نمی‌رویم پیش اقتصاد دان‌های قوی بنشینیم از آن‌ها تجربیاتشان را یاد بگیریم از بازاری‌ها و مدیرانی که کار کرده هستند. او دید آسیاب در آمدش خیلی زیاد نیست نان خودش نان دیگران از آسیاب در می‌آید هوا هوس غلبه کرد آسیاب را فروخت رفت دو سه اسب سوارکاری و مسابقه گرفت. آسیابی که نان خودش نان مردم هم در می‌آید گردش روزگار با آن می‌چرخد این را فروخته رفته اسب خریده کم کم سرمایه اش از بین رفت گفت به فلاکت و بدبختی افتادم آسیاب نان من و مردم را در می‌آورد چقدر برای من مفید بود اسب خریدم که هیچ برای من درآمد زایی ندارد من باید کاه و جو اش را هم تامین بکنم یعنی زندگی را بفروشم خرج اسب بکنم من نوکر اسب شوم ما از این سوء تدبیرها فراوان داریم یعنی این آقا ارثی به دستش رسیده یک کارخانه کارگاه تولیدی یک مغازه‌ی کسبی دارد یک عده‌ای هم می‌چرخند می‌رود یک ماشین میلیاردی می‌خرد پورشه می‌گویند. فلان ماشین صد‌ها میلیونی می‌خرد که باید هزینه بکند یک خط هم به او می‌افتد میلیون میلیون از او می‌افتد چرا ما سرمایه‌ها را در برج زندگی چشم و هم چشمی خرج می‌کنیم سوء مدیریت و اسراف و تبذیر همین است. یعنی در همه‌ی سطوح ما مشکل داریم. یک کارمندی که یک میلیون دو میلیون حقوق در آمد دارد بسنجد بگوید خدایا کمکم بکن خدا هم واقعا به زندگی اش برکت می‌دهد تضمین شده آن‌هایی که قانع هستند هیچ وقت فقیر نشوند عزیز زندگی می‌کنند. عزت من زندگی می‌کنند. پس یکی از برکات قناعت سلامتی در دین است یکی از برکات اقتصاد و میانه روی این است که انسان هیچ وقت محتاج دیگران نمی‌شود یکی دیگر از برکات قناعت این است که در روایت داریم شیطان می‌گوید زور من به آدم‌هایی که قانع و راضی هستند نمی‌رسد شیطانی که همه را بالا پایین کرده دیروز یک حرف قشنگی آقای قرائتی زدند گفتند حضرت آدم یک گندم خورد از بهشت بیرونش کردند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمدند مردم را داخل بهشت بکنند نمی‌شود. چه کسی حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد؟ گندم و حرص و طمع گفت همه چیز را بخور این یکی را نخور هر کجا می‌رفت گندم می‌آمد جلویش چهار تا گندم و زیاده خواهی باعث شد از بهشت برون برود فرمود حرص را بگذاری کنار دوباره می‌روی در بهشت. اگر حرص نبود این همه نوه نتیجه هایش به زحمت نمی‌افتادند 124 هزار پیغمبر باید زور بزنند بنی آدم را بکنند در بهشت. شیطان می‌گوید من از حرص و طمع زمین می‌زنم. پنج دسته هستند که وقت ندارم بخوانم شیطان می‌گوید من حیله‌ای زوری بزنم هیچ حیله‌ای کارگر نیست یکی از آن‌ها آن‌هایی است که من رضی بما رزقه الله و لم یهتم لرزقه به آن چه خدا برایش روزی حلال مقدر کرده راضی و قانع است و هیچ وقت غصه‌ی روزی را نمی‌خورد شیطان می‌گوید زور من نمی‌رسد زمینش بزنم یکی از چیزهایی که قناعت را خیلی هموار و راحت می‌کند ما در روایات خیلی در مورد راهکار قناعت داریم. انْظُرْ إِلَی مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَی مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَة (کافی، ج 8، ص 244) در مسائل معنوی آدم همیشه به بالاتر از خودش نگاه بکند. او بهتر است اخلاقش بهتر است ایمانش بهتر است علمش بهتر است رشد بکند برود بالا ولی در امور دنیایی همیشه گفتند به پایین تر از خودت نگاه بکن نگاه نکن به ثروتمندان حضرت علی به امام مجتبی علیه السلام فرمود زیاد نگاه بکن در دنیا به افرادی که پایین تر از تو هستند. که این از ابواب شکر است شکرت رضایت مندی ات را بالا می‌برد. خیلی مثال ساده‌ای است بارها هم گفتی یک زن و شوهر می‌روند خانه‌ی ثروتمند فامیل است دوست است رفیق است همسایه است مبل کذایی دکور کذایی را می‌بینند برمی‌گردند خانه می‌گویند اصلا خدا به ما چیزی نداده این چه وضعش است؟ با خدا قهر می‌کنند زن و شوهر به تیپ هم می‌زنند. او می‌گوید عرضه نداری او می‌گوید تو صرفه جویی کردی ناراحت می‌شوند هزار و یک دردسر. چقدر ما روایت داریم نشستن با اغنیا و مطرفین و خوش گذران دل را می‌میراند دل را سیاه و تاریک می‌کند. با این حال ننشینیم اگر هم فامیل است آشنا است به قدر ضرورت و ناچاری. و از این طرف چقدر سفارش شده با مساکین و فقرا هم نشین شوید و بنشینید در مسائل دنیایی نگاه بکنید به پایین تر از خودتان. این قدر آدم است آرزوی یک دوچرخه دارد آرزوی یک موتور دارد آرزوی یک پراید دارد یک آقایی می‌گفت من آرزو دارم خانه‌ی چهل متری دارم من که خانه دارم هفتاد متر چهل متر مال خودم است هیچ وقت واقعا آمده ایم شکر بکنیم بیفتیم در سجده بگوییم خدا را شکر اجاره نمی‌دهیم. آدمی که معلول است مریض است را ببیند بگوید خدا را شکر من اگر خانه ندارم تنم سالم است همیشه در مسائل دنیایی اگر به پایین تر از خودمان نگاه بکنیم همه اش می‌گوییم الهی شکر همان خانواده که می‌روند دیدن یک پولدار بروند دیدن یک خانواده‌ی ضعیف بعد بگویند چقدر خدا به ما نعمت داده شکرگزار باشیم همین شکر گزاری‌ها باعث می‌شود خانه ندار خانه دار شود خانه‌ی کوچک دارد خانه‌ی بزرگ پیدا بکند «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» (ابراهیم/ 7) همیشه در مسائل دنیایی به پایین تر‌ها نگاه بکنیم. یکی دیگر از چیزهایی که مثل تصبر و تحلم که گفتیم آدم خودش را بقبولاند وادار بکند خیلی من خوشم آمد این روایت برای من خیلی زیبا بود که حضرت امیر می‌فرماید اگر حلم نداری خودت را به حلم و صبر بزن مَنْ یَتَصَبَّرْ یُصَبِّرْهُ اللَّهُ در مورد قناعت و زهد هم همین طور است حضرت علی فرمودند أوَّلُ الزُّهدِ التَّزَهُّدُ (غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 384) خانمی که می‌رود طلا فروشی یا مثلا لباس‌های شیک می‌بیند دلش از جا کنده می‌شود. یک خانمی می‌گفت حاج آقا شما زن که نیستی ما را درک نمی‌کنی حدیث از حضرت علی است إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْفَسَادُ فِيهَا (نهج البلاغه، خطبه 80) خانم‌ها برای یک طلا حاضر هستند جان بدهند عذر می‌خواهم از خانم‌هایی که در این حد نیستند. آن خانم می‌گفت دلمان پر می‌کشد. ما اگر بیرون نرویم خرید نکنیم ناراحت هستیم اگر پول خرج نکنیم ناراحت هستیم افسردگی می‌گیریم برو به یک فقیر برس به یک بیچاره کمک بکن به اندازه بخر واقعا شوق و شعف اش همه اش خرید طلاست همه می‌گویند نداریم شما برو بازار طلا فروش‌ها چه خبر است؟ بله می‌دانم زیر خط فقر ما خیلی داریم ولی متوسط‌هایی که دست به دهانشان می‌رسد هم خیلی داریم این همه ماشین تولید می‌شود خارج از کشور که همه نمی‌خرند خیلی‌ها داخلی می‌خرند ولو با قرض و قوله باز هم خدا را شکر بکنند باز هم آن‌هایی که دنبال تشریفات و تجملات هستند به زهد بزنند بگویند خدایا من به خاطر خدا طلای ارزان تر برمی‌دارم لباس ارزان تر می‌گیرم به یک فقیر و بیچاره هم می‌خواه کمک بکنم اضافه اش را کمک بکنند تزهد یعنی دلم می‌خواهد ولی خودم را وادار می‌کنم می‌گویم خدایا من از این چیز گران صرف نظر می‌کنم حضرت علی می‌فرمایند اول زهد این است خود را با کلنجار رفتن به زهد وادار کردن است به هزینه‌های کمتر به خرید کمتر خودت را وادار بکن یک کمی بکن چیز ارزان تری می‌خرم. خودمان را وادار به قناعت بکنیم. می‌فرماید چند وقت که وادار کردی آن مهر و علاقه‌ی بی جا از دلت کنده می‌شود. یکی دیگر از چیزهایی که خیلی مهم است که افرادی که قانع و راضی هستند میانه رویی در اقتصاد دارند روز قیامت حساب رسی بسیار آسانی دارند این خودش نعمت بزرگی است گفت آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. شما گمرگ می‌روی یک ساک دستی داری یک لباس می‌گوید برو اما کسی پنج ده تا ساک دارد حالا این‌ها را باید بررسی بکنند باز بکنند حالا قیامت پنجاه هزار سال برای بعضی‌ها طول می‌کشد روایت داریم فی یوم خمین الف سنه آیه است. محاسبه اش خیلی سنگین است آن‌هایی که حرام ست هیچ چیز. آن‌هایی که حلال است حساب دارد إنَّ الدُّنْيا في حَلالِها حِسابٌ (نهج البلاغه، خطبه 82) روایت داریم مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِيَ اللَّهُ مِنْهُ بِالْقَلِيلِ مِنَ الْعَمَلِ (بحارالانوار، ج 75، ص 356) کسی که به خدا به رزق کم راضی و قانع می‌شود خدا هم به عمل کم از او راضی می‌شود. حتی اعمال آخرتی اش هم ممکن است کم باشد ولی قانع بوده چون قانع بوده خدا به عمل کم از او راضی می‌شود روز قیامت «حِسَابًا يَسِيرًا» (انشقاق/ 8) حساب یسیر و آسان از او می‌گیرد. یک روایت زیبایی است در امالی شیخ صدوق است مجلس 57 صفحه‌ی 360 است عَنِ الصادِقِ جَعفَرِبنِ محمدٍ عَلَيهِما السَّلامُ قالَ: اِذا كانَ يَومُ الْقِيامَةِ وَقَفَ عَبْدانِ مُؤْمِنانِ لِلْحِسابِ كِلاهُما مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ. فَقيرٌ فِي الدُّنيا وَ غَنِيٌّ فِي الدُّنْيا فَيَقُولُ الْفَقيرُ، يا رَبِّ عَلي‏ ما اَوْقَفُ؟ فَوَ عَزَّتِكَ اِنَّكَ لَتَعْلَمُ اَنَّكَ لَمْ تُوَلِّني‏ وَلايَةً فَاَعْدِلَ فيها اَوْ أُجُور وَ لَمْ تَرْزُقَني‏ مالاً فَأَدّي‏ مِنْهُ حَقّاً اَوْ أَمْنَعُ وَلا كانَ رِزْقي‏ يأتيني‏ مِنْها اِلاّ كِفافاً عَلي‏ ما عَلِمْتَ وَ قَدَّرْتَ لي‏، فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلالَهُ: صَدَقَ عَبْدي‏ خَلُّوا مِنْهُ يَدْخِلُ الْجَنَّةَ وَ يَبْقَي الآخِرَ حَتّي‏ يَسيلَ مِنْهُ الْعَرَقَ ما لَوْ شَرَبَهُ اَرْبَعُونَ بَعيراً لَكَفاها، ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ، فَيَقُولُ لَهُ الْفَقيرُ: طُولُ الْحِسابِ ما زالَ الشَّيْ‏ءُ يَجيئُني‏ بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ يَغْفِرُلي‏، ثُمَّ اُسْأَلُ عَنْ شَي‏ءٍ آخَرَ حَتّي‏ تَغَمَّدَنِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُ بِرَحْمَةٍ وَالْحَقَني‏ بِالتَّائِبينَ»؛ (بحارالانوار، ج 7، ص 259) امام صادق علیه السلام فرمودند دو مومن فرض این است که مومن هستند آدم‌های خوبی هستند یکی ثروتمند یکی هم فقیر و مستضعف قانع و راضی. هر دو مومن هستند حلال و حرام را می‌فهمند یکی غنی است یکی فقیر روز قیامت با هم از قبر بلند می‌شوند می‌برند پای حساب، فقیر می‌گوید خدایا من را چرا سر حساب آوردی؟ فوعزتک به عزتت قسم نه ریاست داشتم نه مال داشتم نه ثروت داشتم چیزی نداشتم جواب بدهم یک زندگی ساده حقوق و در آمد کم بود که صرف هزینه‌ی زن و بچه کردم خدا می‌فرماید بنده‌ی من راست می‌گوید یک ضرب برود بهشت دیگر سختی‌های قیامت حساب کتاب بالا میزان و صراط و محاسبه ندارد آن‌هایی که قانع و راضی هستند و گناه نمی‌کنند چند روایت داریم که بی حساب کتاب و یک ضرب می‌روند بهشت حتی سختی‌ها و میزان و موقف و صراط و محاسبه و مکاتبه همه اش رد است. لطف و جبران خداوند در حق آن هاست. خوش به حالشان. خیلی از بزرگان می‌گویند ما بر فقر غبطه خوردیم ولی بر ثروت هیچ وقت غبطه نخوردیم پیغمبر ما فرمودند من بر شما از فقر نمی‌ترسم از تکاثر و زیاده روی‌ها و تکثر‌ها می‌ترسم. فقیر گلیم خودش را از آب در می‌آورد ولی آدم ثروتمند مال چند نفر را جمع کرده و چقدر باید حقوق این‌ها را بدهد اگر ندهد حساب کتاب دارد. او می‌رود بهشت یک ضرب، آن مومن غنی را می‌آورند بفرما پای حساب از کجا به دست آوردی؟ مال چه کسی بوده؟ حق چه کسی بوده؟ در همه‌ی محاسباتت درست خرج کردی؟ درست در آوردی؟ این قدر امام صادق فرمود این مومن غنی را نگه می‌دارند در صحرای محشر زیر آفتاب آن قدر او را نگه می‌دارند که به اندازه‌ی بار چهل شتر که آب بنوشند و سیراب شوند شتر هم آب زیاد می‌خورد این قدر می‌خورد که یک هفته می‌تواند بدون آب راه برود به اندازه‌ای که چهل شتر سیراب شوند عرق می‌ریزد کنایه از این که در هوای داغ و هم طولانی نگه می‌دارند مگر غنی‌ای که همه اش انفاق بکند. پیغمبر خدا فرمودند می‌خواهی حساب قیامت را به شما نشان بدهم یک پولی دادند به سلمان یک پولی دادند به ابوذر فرمودند بروید خرج بکنید فردا بیایید. سلمان رفت بیرون یک گرفتاری بود محتاج بود همه را داد به فقیر ابوذر رفت فلان چیز خرید فلان چیز خرید فردا فرمودند یک تشتی را داغ کردند نه در حد سوزان اما یک کم حالت داغی اش تند بوده می‌خواستند گرمای قیامت را به ظهور برسانند فرمودند بیایید روی این تشت پولی که به شما دادم حسابش را بدهید سلمان یک پایش را گذاشت گفت لقد انفقت فی سبیل الله انفاق کردم راحت نیاز نداشتم ابوذر آمد گفت فلان چیز خریدم آخ پایم سوخت طاقت نیاورد فرار کرد واقعا سلیمان پیغمبر معصوم بوده در بعضی روایات داریم چند سال چند صد سال حسابش طول می‌کشد آخر پیغمبری که وارد بهشت می‌شود سلیمان پیغمبر است یعنی فرض بکنیم که از حلال به دست بیاوری در حلال هم خرج بکنی فرضش هم کم است باز معطلی دارد فِی حَلَالِهَا حساب ولی آن کسی که قانع و راضی است راحت می‌رود بعد می‌فرماید حضرت که بعد از مدت‌ها که آدم خوبی بوده این غنی که خیر رسان بوده است او را به بهشت می‌برند بعد فقیر می‌گوید خیلی طولانی شد کجا بودی؟ می‌گوید از طولانی شدن حساب. می‌پرسد رنگت چرا پریده می‌گوید از طولانی شدن حساب رنگم پریده است او را نمی‌شناسد می‌گوید تو چه کسی هستی؟ می‌گوید من همان فقیری هستم که با هم آمدیم پای حساب من چندین سال است که این جا کیف می‌کنم شما چندین سال آن جا بودید. پس یکی از چیزهایی که قناعت را هموار می‌کند هم راحت آدم در دنیا زندگی می‌کند به کسی بدهکار نیست مدیون دیگری نیست هم هم در آخرت یوم الحساب راحت است فرمود قناعت شمشیری است که تند و تیز است و کند نمی‌شود و هر گاه خدا به بنده‌ای خیری اراده بکند إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً أَلْهَمَهُ الْقَنَاعَةَ (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 391) خدا هم الهام قناعت می‌کند به زنش به بچه اش به خودش فرمود بهترین امت من قانعان هستند و بدترین امت من طماع‌ها و حریص‌ها هستند. عزیزان بروند در سپر قناعت. عملی اش را تمرین بکنند قطعا بدانند خدا برکت می‌دهد.
شریعتی: خیلی ممنون امروز صفحه‌ی 224 را تلاوت می‌کنیم آیات 20 تا 28 سوره‌ی مبارکه‌ی هود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أُولَـئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ ﴿٢٠﴾ أُولَـئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٢١﴾ لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿٢٢﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٣﴾ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿٢٤﴾ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿٢٥﴾ أَن لَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿٢٦﴾ فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿٢٧﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿٢٨﴾
ترجمه:
اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی‌دیدند. (۲۰) اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می‌دادند [گم شده] از دستشان می‌رود. (۲۱) ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند. (۲۲) قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند. (۲۳) وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی‌شوید؟ (۲۴) بی تردید نوح را به سوی قومش فرستادیم [که به آنان بگو:] من برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم. (۲۵) که جز خدا را نپرستید؛ من بر شما از عذاب روزی دردناک بیمناکم. (۲۶) اشراف و سران کافر قومش گفتند: ما تو را جز بشری مانند خود نمی‌بینیم، و کسی را جز فرومایگان که نسنجیده و بدون اندیشه از تو پیروی کرده باشند مشاهده نمی‌کنیم، و برای شما هیچ برتری و فضیلتی بر خود نمی‌بینیم، بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم. (۲۷) نوح گفت:‌ای قوم من! مرا خبر دهید: اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و مرا از نزد خود رحمتی عطا کرده باشد که بر شما مخفی مانده [باز هم نبوّت مرا تکذیب می‌کنید؟] آیا [در صورتی که اجباری در پذیرش دین نیست] می‌توان شما را به پذیرش آن دلیل روشن در حالی که آن را خوش ندارید، وادار کنیم؟ (۲۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: از فضیلت ذکر صلوات می‌شنویم
حاج آقا فرحزاد: در ماه شعبان صلوات خیلی سفارش شده است چون ماه پیغمبر خداست و پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم در یک کلامی نورانی فرمودند که ارْفَعُوا أَصْوَاتَکمْ بِالصَّلاةِ عَلَی فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ (لكافي، ج2، ص493) یعنی موقع صلوات بر من صدایتان را بلند بکنید بلند صلوات بفرستید که این صلوات بر من نفاق و تفرقه و دوئیت را می‌برد. یکی از خواص صلوات این است هم نفاق درونی هم نفاق و اختلاف دعواها را کم می‌کند. قدیمی‌ها هم هر کجا دعوا می‌شد می‌گفتند چرا دعوا می‌کنید بروید با هم آشتی بکنید صلوات بفرستید صلوات آب روی آتش است. من همین جا عرض می‌کنم که خیلی‌ها پیگیری می‌کنند روایاتی که درباره‌ی صلوات است یا نکته‌هایی که کارشناسان می‌گویند عزیزان ما زحمت کشیدند تلگرام سمت خدا را راه انداختند کانال خیلی خوبی است من خودم چند ماهی است بهره می‌برم استفاده می‌کنم عزیزان می‌توانند عضو کانال سمت خدا شوند @samtekhoda3 هم کلیپ‌های کوتاه دو سه دقیقه‌ای از دوستان هم متن‌ها یا حدیث‌هایی که خلاصه‌ی بحث‌ها است را گذاشتند هم می‌توانند صوتش را از طریق تلگرام دریافت بکنند چون الآن فضای مجازی تلگرام عام المنفعه شده برای همه دسترسی راحت تر است عزیزان می‌توانند صوت یا کلیپ یا قطعاتی از برنامه را پیگیری بکنند به دوستان دیگر هم معرفی بکنند.
شریعتی: خیلی ممنون اشاره‌ی قرآنی و نکات پایانی را می‌شنویم.
حاج آقا فرحزاد: آیه‌ی 23 ام این صفحه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی هود خدای متعال می‌فرماید «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» آیات قبل در مذمت کفار یا منافقین و افرادی است که تکذیب می‌کنند افترا می‌بندند و زیر بار حق نمی‌روند از این آیه به بعد خدای متعال می‌خواهد مومنین را وصف بکند در مقابل مکذبین و منافقین و کفار افرادی که ایمان می‌آورند باور می‌کنند خدا و پیغمبر را قبول می‌کنند و کنار ایمان و باورشان عمل صالح هم انجام می‌دهند این آیه یک شرط اضافه گذاشته که این شرط اضافه اش خیلی مهم است در بسیاری از آیات فقط آمنوا و عملوا الصالحات است ولی در این آیه خدا می‌فرماید اخبتوا خبت به معنی خاموشی و آرام شدن است یعنی در واقع در مقابل خدا خاضع و خاشع و تسلیم شوند اصل بندگی این است ممکن است کسی نماز می‌خواند روزه هم می‌گیرد ولی با خدا دعوا دارد از خدا گلایه و شکایت دارد و تسلیم نیست اصل بندگی آن ریشه و حاق بندگی تسلیم و خضوع و خشوع است یعنی بپذیرد و قبول بکند به یک آرامشی هم می‌رسد به معنی آرامش و اطمینان هم است خبت. وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ یعنی دست‌ها را بالا می‌کنند می‌گویند خدایا تسلیم یعنی آن نمازی که ما رکوع می‌رویم سجده می‌زنیم صورتمان را به خاک می‌زنیم یعنی خدایا من تسلیم هستم باید محتوای نماز که تسلیم بودن است و اخبات است باید به آن برسد آن‌هایی که به اخبات می‌رسند اصحاب بهشت هستند آن‌هایی که هر وقت تسلیم شدید به قول حافظ می‌گوید شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد، مصرع بعدی اش یادم نیست. صلح یعنی وقتی بین من و خدا آشتی شد ورود به بهشت امضا شده است خدا می‌فرماید این دو گروه مثل هم نیستند «مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» یعنی آن‌هایی که تسلیم می‌شوند مومن می‌شوند با آن‌هایی که کفر می‌ورزند و انکار می‌کنند مثل بینا و نابینا و مثل شنوا و ناشنوا هستند کسی که هیچ چیز گوشش نمی‌شنود با کسی که گوشش می‌شنود همه چیز را می‌بیند با کسی که هیچ چیز را نمی‌بیند هیچ وقت مثل هم نیستند مساوی نیستند آیا متذکر نمی‌شوید بیدار نمی‌شوید؟
شریعتی: خیلی ممنون در شب که آسمان را نگاه می‌کنیم ستاره‌ها چشمک می‌زنند و برای ما بسیار پر نور و زیبا هستند فرمودند خانه‌هایی که در آن‌ها قرآن تلاوت می‌شود برای فرشته‌ها و برای اهل آسمان مثل همین ستاره‌ها برای اهل زمین می‌درخشند این روایت بهانه‌ای شد تا پارسال طرح خانه‌های نورانی اجرا شود بیننده‌های خوبی با ما همراه بودند و الحمدلله بانی این جلسات شدند امسال هم الحمدلله قرار است که به 110 محفل نورانی سمت خدا بانی شود بقیه اش را دوستان خوبمان و خودشان تلاش بکنند و همت بکنند و بانی برپایی و برگزاری این جلسات شوند دوستان می‌توانند به سایت ما مراجعه بکنند و تا روز چهار شنبه ثبت نام بکنند.
حاج آقا فرحزاد: ما هم بر وعده‌ای که بر بیننده‌ها سال قبل دادیم پایبند هستیم آن‌هایی که فرزند دختر را به نام حضرت خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها ام المومنین بگذارند که دهم ماه رمضان هم روز وفات این بانوی مکرمه است و خانه‌های قرآنی را هم می‌خواهیم به نام این خانم یا امام مجتبی برگزار بکنند که نام این دو بزرگوار بیشتر در هیئت‌ها باشد به عزیزانی که در این ایام یعنی از اول سال نام خدیجه بر دختر بگذارند ما ان شاء الله پلاک طلا هدیه می‌کنیم به سایت می‌توانند مراجعه بکنند نام نویسی بکنند. امیداوریم کاری که باعث خشنودی امام زمان شود را انجام بدهیم و مورد لطف ایشان قرار بگیریم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group