وصیت رسول گرامی اسلام به حضرت علی علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 17-03-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم *** همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم *** رمضان است، بیایید سبک بار شویم
می توانیم در این ماه به قرآن برسیم *** می توانیم در این ماه، علی وار شویم
ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه *** تا نمک خوردهی این سفرهی افطار شویم
چشمها را بتکانیم در این ماهِ زلال *** با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم
نفَسی حق بکنید ای همه نا همواران! *** تا در این ماهِ مبارک همه هموار شویم
زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است *** جای اُتراق نَه این جاست، خبردار شویم
سِرِّ سی جزء به سی روز فرو میآید *** هان! رفیقان! همه آیینهی اسرار شویم
یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد *** با خداوند، در این ماه مگر یار شویم
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم *** همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان عزیز ان شاء الله لحظات خوبی را داشته باشید حاج آقای فرحزاد سلام علیکم.
حاج آقا فرحزاد: علیکم السلام خدمت شما و همهی بینندگان و شنوندگان عرض سلام و ادب داریم. پیشاپیش فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنیم. آرزو میکنیم از مهمانیهای این ماه حداکثر برکت را داشته باشیم دعایی که امام هشتم یاد دادند قبل از حلول ماه رمضان این دعا را زیاد بخوانید اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ (عیون اخبار الرضا، ج2، ص 51) یعنی اگر تا حالا خدایا ما را نبخشیدی قبل از ماه رمضان ما را ببخش که با پاکیزگی و طهارت ان شاء الله وارد مهمانی خدای متعال شویم آرزو میکنیم که ان شاء الله در این ماه خدای متعال خیر و برکتش را فوق العاده بر سر همه بباراند و به ما هم ظرفیت و قابلیتی بدهد که استفاده بکنیم.
شریعتی: ان شاء الله. حاج آقای فرحزاد امروز بحثمان چیست؟
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم در وصایای پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم به مولا حضرت علی رسیدیم که مومن چند علامت دارد وقار دارد صبور است شکرگزار است، قانع است به آن چه که خدا به او رسانده، هفتهی گذشته هم یک علامت را عرض کردیم لَا يَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ (کافی، ج 2، ص 320) ظلم و آزارش به احدی حتی دشمن نمیرسد. که تک تک اینها معتقد هستم برای نجات انسان کافی است یعنی واقعا کسی یکی از این صفات را محکم بچسبد همهی صفات دیگر هم میآید. صفات دیگر که صفات پایانی علامت مومن است این است که فرمود وَ لاَ يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ (همان) به حضرت علی علیه السلام پیغمبر عظیم الشان فرمودند که یک علامت مومن این است که به دوستان و به دیگران تحمیل نمیکند تحکم نمیکند اجبار اکراه نمیکند. تحامّل را معنا کردند تکلیف ما لا یطاق مثل یک استاد معلم هایی که سوالهای خیلی سخت میدهند یا تکالیف سخت میدهند یا کارفرماهایی که تکالیف سخت میدهند همین جا عرض بکنیم که در ماه رمضان خیلی سفارش شده کلا کسانی که زیرمجموعه دارند تکالیفشان را سهل تر بکنند خدا هم از آنها راحت و آسان حساب رسی میکند به آنها فرجه میدهد. به دین داری آنها با این کار کمک میکنند. کلا تحّامل یعنی تکلیف شاق به دیگران وارد کردند تکلیف ما لا یطاق در آیهی قرآن هم داریم که «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» (بقره/ 286) که مستحب است بعد از نماز عشا خوانده شود. چند دعای خیلی عالی است یکی این است که «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» همان طور که ما از خدا درخواست میکنیم خدایا چیزی که ما طاقت نداریم به ما حمل نکن پیشامد ناگواری که تحمل نداریم فشارهایی که است خدا دوست دارد ما هم نسبت به دیگران این طور باشیم. هیچ وقت مومن تحمیل نمیکند اکراه و اجبار بر دیگران نمیکند بلکه از این طرف خودش سختی میکشد خودش رنج میکشد که بدنش یا روح و جسمش یک کمی در فشار در زحمت بیفتد ولی دیگران در رفاه و آسایش باشند. این همان جملهی معروفی است که رنج خود را راحت دیگران تلقی میکند علامت مومن تحمیل نکردن و رنج و زحمت را تحمل کردن ولی راحتی دیگران را خواستن است. ممکن است ما یک آسایشی برای همسایهها میخواهیم خودمان یک سختی هایی را تحمل میکنیم بچه مان را کنترل میکنیم سر و صدایمان را کنترل میکنیم خودمان را به زحمت میاندازیم آهسته برویم آهسته بیاییم ولی دیگران در رفاه و آسایش باشند این علامت مومن است که پیغمبر ما سه بار قسم خوردند والله والله کسی که همسایهها را آزار میدهد مومن نیست یعنی یک علامت مومن این است که خودش را به زحمت میاندازد ولی دیگران را به زحمت نمیاندازد. بحث امروز ما بیشتر دربارهی همین عدم تحمیل و اکراه و اجبار دیگران است. خیلی هم نکتهی ظریفی هم است. اگر خاطر شریفتان باشد بحثی که آقای حسینی دو سه هفتهی قبل داشتند. درخواست هایی که فرزندان از پدران یا به عکس داشتند در یکی از آن در خواستها یکی این بود که به ما تحمیل و اجبار میکنند این کار خلافی است. اولا در اعتقادات و دین داری «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) چون دین یک سری اعتقاد قلبی و باورهای قلبی است من باید خدا را بپذیرم با قلبم و به او عشق بورزم به دینم به نمازم به آخرتم به پیغمبر. به قول شهید مطهری میفرماید اصلا مثل این که بگوییم دو به علاوهی دو میشود پنج. اصلا نمیشود. دو به علاوهی دو چهار میشود. چیز فرمولی است که من بگویم به زور باید من را دوست بداری همین که میگویم باید دوست بداری این خودش دافعه دارد. لا اکراه فی الدین یعنی این که ما در دین در اعتقادات نمیتوانیم تحمیل بکنیم. اجبار بکنیم. به زور بگوییم ما را دوست بدار. به زور باید به من اعتقاد داشته باشی. این بحث مفصلی است کارشناسان دیگر هم در این باره صحبت کردند که اکثر جنگهای پیغمبر قریب به اتفاق دفاع بوده ذهنیتی در ذهنها است که پیغمبر چرا این قدر جنگیدند با مشرکین با کفار با بت پرستها اولا خیلی هایش دفاع بوده. پیغمبر وقتی دعوت به خدا و خودشان کردند که ایمان بیاورید هجمهها شروع شد. همه اش پیغمبر را آزار میدادند سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه. جنگ بدر احد همه اش آنها میآمدند توطئه میکردند مسلمانان را از پای در بیاورند. آنها دفاع میکردند بعد پیغمبر جهاد ابتدایی دارد یعنی اگر عدهای دیگران را مجبور میکنند به دیگران ظلم میکنند الآن داعش زور میگوید اجحاف میکند در حق دیگران ما اگر مظلومها را نجات بدهیم از اکراه و تحمیل نجات بدهیم این وظیفهی انسان است پیغمبر اگر جهاد ابتدایی داشت به خاطر دستگیری و نجات بود و از سوی دلسوزی است و آن هایی که ما میخواهیم هدایت شوند شما مانع آنها شوید. آن هایی که میخواستند بتها را بگذارند کنار آزاد نمیگذاشتند این جلوی اکراه و تکمیل و تحمیل دیگران است. ما در اعتقاداتمان حق تحمیل و اجبار نداریم چه برسد در مسائل دنیایی که در کنار اعتقادات و اصول و احکام دین خیلی پایین تر است. این هم یک مقولهای است که بسیاری از خانوادهها مورد ابتلائشان است. رفقایی که هم سفر ما میشوند تحمیل بکنیم که باید حتما این راه را برویم این کار را بکنیم این غذا را بکنیم. این جا مستقر شویم. این واقعا تحمیل در سفر نسبت به رفقا نسبت به خانوادهها این که آباء اجدادی شان یک ملکی در روستایی دور افتاده دارند خانواده شان را اجبار بکنند که حتما سالی یک بار برویم نه اگر دوست دارند بروند شما وابستگی دارید نه آن ها. در سفرها خانواده مان و دیگران را تحمیل نکنیم الا و لابد حالا یک موقعی طرف مریض است باید مداوا ببریم اینها استثناء است ولی در غیر موارد ضروری و اوراژانسی و استثناء و در حالت عادی تحمیل و اجبار نباید بکنیم این که به زور طرف را وادار بکنیم حتی در نماز در روزه من نمیتوانم با لگد چوب با فشار تحمیل بچه ام را وادار بکنم به نماز روزه از دین از قرآن زده شود از راهش با تشویق با هدایت کردن با دلسوزی با محبت کردن از راههای صحیح باید این کار را کرد. موارد تحمیل خیلی زیاد است. بعضی پدر مادرها پیام میدهند که مورد ازدواج را به فرزندانشان تحمیل میکنند که الا و لابد باید با این مورد شما ازدواج بکنید طرف دوست ندارد علاقه ندارد یک عمر زندگی اش مختل میشود ما حق نداریم تحمیل بکنیم باید خودشان بپسندند قبول بکنند. عکسش هم صحیح است مورد هایی که بچهها علاقه پیدا میکنند پدر مادر را وادار میکنند باید با فلانی ازدواج بکنم یا خودکشی میکنم این تحمیل هم بد است تحمیل از هر دو طرف بد است. چون آدمی که عاشق شده فکر و عقلانیتش را از دست میدهد. یعنی ممکن است واقعا پدر مادران دلسوز هستند خیلی جاها و خیرخواه هستند. نه بچهها آن چیزی که ما میگوییم نه زن و شوهر حق تحمیل به هم دیگر دارند نه پدر مادرها حق تحمیل به فرزندان دارند نه فرزندان حق تحمیل به پدر مادر دارند. در مورد ازدواج تحمیل کردن کار خوبی نیست. یک وقت با طرف صحبت میکنیم طرف را آماده میکنیم این اشکالی ندارد ولی این که واقعا نمیخواهد علاقه ندارد دوست ندارد نباید تحمیل بکنیم ما باید مشاور باشیم برای بچهها و هدایت گر. یکی از موارد تحمیل در خوردن غذا و لباس پوشیدن و سبک زندگی است. یک جاهایی خط قرمز است یعنی طرف میخواهد سمّ بخورد طرف میخواهد برهنه بیاد بیرون این معلوم است پدر مادر نیروی انتظامی باید جلویش را بگیرند. میخواهد خودکشی بکند این جا باید تحمیل بکنیم که این کار را نکند. جاهایی که خط قرمز است طرف اراذل اوباشی در میآورد خیانت میکند حرمت شکنی میکند آن جایی که خط قرمز است با تحمیل هم که شده باید جلوی شرّ و ضرر و مفسده را گرفت. اما این که من بگویم حتما باید این غذا را بخوری این سفر را ببری این سبک لباس را بپوشی. همهی گزینهها هم چراغ سبز است حلال است. نه من حق تحمیل ندارم میتوانم بگویم دوست دارم این طوری باشی ولی نباید تحمیل بکنم. مخ طرف را بزنیم وادارش بکنیم مجبورش بکنیم به زور وادارش بکنیم این درست نیست. حدیثی را آقای حسینی از هفتهی پیش خواندند در اصول کافی است و یک قاعدهی کلی است اَلمُؤمِنُ يَأكُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ (کافی، ج 4، ص 12) مومن در جاهایی که حلال است در جاهایی که اورژانسی نیست اضطرار نیست، مومن مطابق میل خانواده اش رفتار میکند. شما کجا را دوست دارید برویم دیدن چه کسی برویم؟ شما دوست دارید چه غذایی چه لباسی بپوشید. یکی از موارد شغل است در شغل پدر مادر مثلا خودش پدر است میگوید الا و لابد شما پزشک باشید پدر مادر روحانی است میگوید الا و لابد روحانی شوی چه کسی گفته؟ اگر خودش علاقه دارد آن خوب است یا او را میپزیم آماده میکنیم عیب ندارد. اما اجبار نباید باشد. در انتخاب رشته و شغل تحمیل و اجبار خیلی کار بدی است. تحمیل کردن جهاز و خرید طلا و خرید لباس آن چنانی که حالا طایفهی عروس تحمیل میکنند و طایفهی داماد تحمیل میکنند جهاز کذایی مهمانی کذایی که تحمیل بکنیم اینها خلاف شرع است که تحمیل بکنیم به داماد یا عروس که این قدر هزینه بکنید باید این قدر مهمان باشد هزار نفر پانصد نفر باشد اینها جایز نیست. اگر دوست دارند ولیمه دادن مستحب است واجب که نیست. مرحوم آیت الله بهاء الدینی واقعا ما در مسافرت که در محضر ایشان بودیم هیچ وقت من یک مورد تحمیل ندیدم که خواسته اش را تحمیل بکند. ما همسر میشدیم کجا برویم؟ کجا بخوریم؟ حتی بعضی رفقا خسته بودند در همان اتاقی که محضرشان بودیم من رانندگی میکردم خسته میشدم میرفتم محضرشان در گوشهای میرفتم استراحت میکردم. خانه مان نزدیک بود گاهی با پیراهن عربی میرفتم ایشان میگفتند خیلی کار خوبی است. آزاد هستید این خیلی خوب است. یک موقع بنایی داشتیم با لباس بنایی رفتم تا من را دید گفت بسیار کار خوبی است. که تحمیل بکنم الا و لابد دو قدم از خانه آمدی بیرون عبا و عمامه سرت باشد نه. خودشان هم همین بودند فرمودند بچه هایم ازدواج میکنند هیچ کدام را تحمیل نمیکنم میگویم مشورت میدهم من این طوری دوست دارم ولی شما هر طور که انتخاب بکنید خط قرمز نباشد من امضا میکنم. ایشان یکی از نکاتی که میفرمودند میگفتند یکی از این تحمیلها مهمانی هایی است که چه ماه رمضان افطاری میخواهند یک عدهای بدهند یا بعد از ماه رمضان. خانم یا آقا یا فامیل دوره دارند الا و لابد باید فامیل هایم را دعوت بکنیم الا و لابد باید سه رقم غذا درست بکنیم. میفرمودند افطاری دادن یا مهمانی یا اطعام مستحب است ولی با یک مستحب ما چقدر گناه انجام میدهیم بد اخلاقی میکنیم گناه کبیره است فشار میآوریم به اعصاب و روح و بدن ظلم میکنیم اسراف میکنیم خرج زیادی میکنیم چندین گناه میکنیم که میخواهیم یک مستحب به جا بیاوریم این چه مستحبی است؟ چه کسی گفته؟ کدام خدا و پیغمبر گفته؟ مهمانی را اگر دوست دارند انجام بدهید اگر دوست ندارند بروید در رستوران جاهای بیرون یا کمیتهی امداد و بهزیستی. الآن فیش افطاری میگیرند به فقرا میدهند شما به ثوابش میرسید بدون هیچ زحمتی. چند برابر هم بیشتر ثواب میبرید. یعنی کار خیر را تعطیل نکنید بگویید خانم من حال ندارد مریض است یا آقا حالش مساعد نیست اصل کار تعطیل نشود. شیوه اش را عوض بکنیم. یا راضی شان بکنیم اگر راضی هستند واقعا برایشان بگوییم این قدر ثواب دارد چقدر اطعام دادن افطاری دادن خیلی فوق العاده ثواب دارد در روایت پیغمبر فرمود کسی که افطاری بدهد وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ (وسائلالشیعة، ج 10، ص314 ) گناهان گذشته اش را خدا میآمرزد و مثل این است که یک بنده در راه خدا آزاد کرده باشد. یکی از بالاترین ثوابها است منتها تحمیل و فشار نباشد. یکی از چیزهایی که واقعا خیلی هم ما این چند ماهه پیامک داشتیم. این سیسمونی است که این آقا میخواهد نوه دار شود ماتم و عزا باید بگیرند بعد هم سیسمونی کذایی چقدر اسباب بازی باشد، وسایل لباس باشد تخت باشد، کالسکه باشد ماشینی که برقی راه میرود باشد. اصلا از بچه دار شدن پشیمان میشوند. حالا به قول بزرگی جهاز ضروریات زندگی است زن و شوهر میخواهند زندگی بکنند این را میتوانیم توافق بکنیم با آن کنار بیاییم. فرش لازم است گاز لازم است اما بچهای که تازه میخواهد به دنیا بیاید دو دست لباس پنج دست لباس شش دست لباس بیشتر نمیخواهد ما برایش کالسکه و ننو گهواره و تخت خواب و کمد و اینها بگیریم اینها واقعا خیلیها را پا در آورده است. این هم که ما تحمیل بکنیم باید پدر زن این کار را بکند کدام آیهی قرآن است؟ کدام پیغمبر این را گفته؟ مملکت ما رسوم و عاداتی که دست و پای ما را در پوست گردو انداخته و بیچاره مان کرده خیلی فراوان است چرا به خودمان به دیگران تحمیل میکنیم. من قرض بگیرم که نوه دار شدم تا چند وقت باید قسط بدهم یک کارمند چطوری میتواند چند میلیون سیسمونی تهیه بکند.
شریعتی: وقتی میخواهند هدیه بدهند بحث آن جداست ولی مسئولیت بچه به عهدهی پدر خانواده است
حاج آقا فرحزاد: بله دست به دست هم بدهند وسایل لازم و ضروری را تهیه بکنند. میچینند چشم و هم چشمی میکنند هفته بگیرند سورهای کذایی بگیرند اینها واقعا مستحبات را ما از آیات قرآن در زندگی مان واجب تر آورده ایم یکی از موارد تحمیل که خیلی مورد اختلاف است کسی که از دنیا میرود به بازماندگان تحمیل میکنند که باید مجلس عزا بگیری مجلس ختم بگیری شام بدهی نهار بدهی. گفت من از مصیبت پدر و مادر یادم رفته مصیبت سور و مجالس و گل آوردن و اینها بدهی هایی که است این از آن مصیبت سخت تر است. نه عروسی هایمان واقعا مطابق موازین اسلامی و شرعی و عقلانی است حالا در خارج متدین به شرع نیستند گاهی ولی واقعا به خودشان این قدر زحمت نمیدهند. برای تامین زندگی خودشان این قدر خودشان را به زحمت نمیدهند. خرج بکنند قرض روی قرض بکنند که من سور بدهم سی صد نفر در ختم باشد شام نده نهار نده بعد از ظهر یک ختم ساده بگیر یک پذیرایی ساده بکن. الآن ختمهای عصر خیلی خوب است از خطر نهار و شام راحت هستند. در ماه مبارک باشد که دیگر چایی هم نیست. اگر هم آن هایی که دارند بروند مخفیانه به فقرا اطعام بکنند یا واجبات آن مرده را انجام بدهند آن هایی که بر او واجب است آن واجباتش خیلی مهم تر است. مواردی که در سبک زندگی، در عروسی است در خوشی است در عزا است روضه خوانی میخواهی بکنی روضه خوانی ساده بگیر چرا این قدر افرادش را زیاد میگیری که از بیخ و بن زده شوی خسته شوی. این بار سنگین را برداری. مومن نه برای خودش بار سنگین را بار میکند نه برای دیگران این قاعدهی کلی است. بسیار خانواده هایی بودند که روضه خوانی داشتند یا مهمانی داشتند یا کار خیری داشتند به آنها فشار آمده اصلش را منصرف شدند یا همسایهها در زحمت افتادند. من چند حدیث میخوانم در روایت داریم که پیغمبر عظیم الشان نهی کردند. نَهى عَنِ التَّكَلُّفِ لِلضَّیْفِ بِما لا یَقْدِرُ عَلَیْهِ الّا بِمَشَقَّةٍ (وسائل الشیعه، ج 24، ص 280) مهمانی که میگیرید از این که تکلف به خودمان بدهیم مثلا افطاریهای ماه رمضان بعضیها مقید هستند که سه چهار رقم غذا باشد یک رقم غذا باشد چقدر غذاها میماند اینها را بدهیم به مستحقین از بین نرود. یا حضرت علی علیه السلام در کلمات قصار است تعبیر شر الاخوان داده اند. شَرُّ الإخْوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ (نهج البلاغه، حکمت 479) بدترین برادران بدترین انسانها چه کسانی هستند؟ بدترین انسانها آن هایی هستند که دیگران به خاطر آنها در زحمت بیفتند حالا میخواهد مهمانی بیاید خانهی ما اگر این احترام را برایش نگیریم چند وقت با ما قهر است. ما را به زحمت میاندازد به خاطر این که به او بر نخورد. بدترین انسانها کسانی هستند که دیگران را به خاطر خودشان به زحمت بیندازند. شَرطُ الاُلفَةُ تَرکُ الکُلفَةِ چقدر قشنگ است. چگونه یک زن و شوهر میتوانند خیلی با هم انس بگیرند؟ دو دوست با هم خیلی میتوانند صمیمانه زندگی بکنند. پدر مادر با اولاد. میفرماید شرط الفت و انس و یکی شدن ترک کلفت است. کلفت و مشقت و زور گرفتن و اکراه و اجبار و در کت طرف میخواهیم بکنیم. اگر میخواهیم بین ما صفا و صلح و صمیمت و یگانگی باشد. همین هزارها گره را میتواند باز بکند. شرط این که با هم رفیق خوبی باشیم این است که من به شما تحمیل نکنم شما هم به ما تحمیل نکنید. یعنی با دل و جان همه کمک هم باشند یک هدف هم بیشتر ندارند. اگر با هم هم دل هستیم دوست داریم این دیگر تکلف نیست اما اگر با هم یگانه نیستیم چرا به زور میخواهیم تکلف بکنیم. ریشه اش منیت است ان شاء الله در ماه مبارک بشکنیم. در حالات حضرت زهرا و حضرت علی این شیوه خیلی بروز داشته است. حضرت زهرا از ایشان سوال کردند بهترین مردها چه کسی هستند فرمودند خِیارکم الینکم مناکبة وَ اَکرَمَهُم لِنِسَائهم. (دلال الامامه و کنزالعمال ، ج 7، ص225) آن مردهایی که شاخ و شانه نمیکشند زور نمیگویند تحمیل نمیکنند البته مقابلش هم همین طور است خانمها هم زور نگویند. مرد هایی که نرم و ملایم هستند و با محبت هستند اینها از همه بهتر هستند و آن هایی که از همه بیشتر حرمت بانوان را نگه میدارند. در روایت داریم شبی که پیغمبر اکرم خواستند دست حضرت زهرا را در دست حضرت علی بگذارند و به خانهی بخت بفرستند حضرت خدیجهی کبری نبودند. پیغمبر آمدند کنار اتاق حجله به حضرت علی چند جمله سفارش کردند فرمودند ادْخُلْ بَيْتَكَ وَ الْطُفْ بِزَوْجَتِكَ وَ ارْفُقْ بِهَا فَإِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْلِمُنِي مَا يُؤْلِمُهَا وَ يَسُرُّنِي مَا يَسُرُّهَا أَسْتَوْدِعُكُمَا اللَّهَ وَ أَسْتَخْلِفُهُ عَلَيْكُ» (بحار الأنوار، ج43، ص 134) با لطافت با نرمی با ملایمت این همان شرط الالفة است فرمودند به همسرت با ملاطفت برخورد بکن در روایت است که بانوان همسر دختر مادر مثل گل است گل نرم و نازک و ضعیف است ریحانه است قهرمان نیست زود پژمرده میشود زود آسیب میبیند یا در یک روایتی داریم هُنَّ قَوَارِیر لَا تَکسِرُوهُنَّ مثل شیشهی بلوری هستند زود میشکنند با لطافت برخورد بکنیم آهن نیست پولاد نیست مشت بزنیم درگیر شویم یا روحی یا جسمی یا زبان. لطیف است زود میشکند شیشهی بلوری است گل است فرمود وَ ارْفُقْ بِهَا با فاطمهی من با رفق و مدارا زندگی بکن نرمی و لین و ملایمت به خرج بده فرمودند فاطمه پارهی تن من است هر چیزی او را ناراحت بکند من را ناراحت کرده هر کسی او را خوشحال بکند من را خوشحال کرده است. این نسبت به حضرت زهراست در قسمت بالا ولی پایین تر هم همهی شیعیان اهل بیت جزء اهل بیت هستند پیغمبر فرمود کسی مومنی را اکرام بکند من را اکرام کرده مومنی را اذیت کند من را اذیت بکند. حضرت علی نسبت به حضرت فاطمه. ما هم نسبت به دوستانمان. فاطمهی ما همینها هستند. شوهر هم نسبت به حضرت علی حساب بکنند به احترام او احترام بگذارند خانهی ما خانهی اهل بیت باشد. همان طوری که اذیت حضرت زهرا پیغمبر را آزار میدهد. اذیت دوستان اهل بیت هم پیغمبر و اهل بیت را ناراحت میکند. فرمود فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان (بحار الأنوار، ج43، ص 135) حضرت علی سلام الله علیه قسم جلاله میخورد به خدا قسم بعد از سفارش پیغمبر یک بار من حضرت زهرا را ناراحت نکردم به خشم نیاوردم. یک بار او را اکراه و اجبار و تحمیل برای کاری نکردم تا از دنیا رفت. بگویم حتما باید این کار را بکنی این مهمانی را بروی این راه را بروی. نه اگر دوست داشت خودش انجام میدهد اگر دوست نداشت اکراه نمیکرد.
شریعتی: این اوج عظمت یک مرد و زن است
حاج آقا فرحزاد: بله این اصلا ایمان یعنی این ایمان یعنی امن و محل امن است محل زور نیست در جهنم زور است. بهشت میل است خواهش است اشتها است. با میل و اشتها همه کارها را انجام میدهند ولی جهنم همه اش حالت اجحاف و تحکمانه دارد. ما یک سلطنت و پادشاهی داریم یک ولایت داریم ولایت یعنی با دوستی و محبت. حضرت امیر را نخواستند رفت در خانه نشست نیامد شمشیر دست بگیرد الا و لابد من باید باشم. نه مردم که نپذیرفتند در خانه نشست.
شریعتی: ما فکر میکنیم مردانگی به این است که تحکم بکنیم امر بکنیم
حاج آقا فرحزاد: بله اصلا زندگی متلاشی میشود حالت زدگی و تنفر ایجاد میشود واقعا حالت دشمنی ایجاد میشود. آن آرامشی که باید بدهد نمیدهد. حضرت علی الگو هستند برای همه فرمودند یک بار او را به خشم نیاوردم یک بار او را اکراه و اجبار نکردم. دوست دارد بکند ندارند نکند. خیلیها میپرسند این قدر دوست داریم بچه مان همسرمان نماز بخواند وسایل تشویق و هدایت را برایشان فراهم میکنیم با ملایمت با نرمی با محبت میگوییم ولی این که به زور وادار بکنیم نه، چون دستور اسلام این نیست ما وظیفه داریم که راهنماییهای لازم را تشویقهای لازم را بکنیم ولی اگر انجام ندادند گردن خودشان است برای ما گناهی نیست. و یکی هم فرمود متقابلا هم حضرت زهرا سلام الله علیها هیچ وقت من را غضبناک نکرد و هیچ وقت در امری با من مخالفت نکرد تا از دنیا رفت و بلکه از این بالاتر این قدر خانهی حضرت زهرا محل صلح و صفا و محبت و یگانگی بوده زندگی حضرت زهرا برای حضرت علی آن قدر دل نوازی و دل خوشی داشته است فرمود هر وقت وارد خانه میشدم بیرون هر چه کدورت و غم و غصه و ناراحتی داشتم با نگاه به حضرت زهرا از بین میرفت یعنی اگر همسران ما با آغوش باز با محبت شوهران را تحویل بگیرند و شوهر هم با مهر و محبت وارد شود با مهر و محبت از خانه برود واقعا زندگی دنیا میشود بهشت. بهشت از همین جا تمرین میشود. روایت دیگری داریم روزی حضرت امیر علیه السلام وارد خانه شدند دیدند حضرت زهرا یک مقدار رنگشان پریده است یک مقدار مثلا جسمشان آسیب دیده است فرمودند فاطمه جان چرا یک مقدار پژمرده هستید؟ فرمودند دو روز است غذای درست نخوردم و غذایی هم که یک مقدار بوده به حسنین دادم فرمودند چرا به من خبر ندادی که من تهیه بکنم یا بخرم. مسافرتی بودند یا جایی بودند. فرمودند یَا اَبَا الحَسَن اِنِّی لَاَستَحیِی مِن اِلَهِی اَن اُکَلِّف نَفسَکََ مَا لَا تَقدِر عَلَیه (بحارالأنوار، ج37، ص 103) عرضه داشتند حضرت زهرا من از خدای خودم حیا کردم خجالت کشیدم که شوهرم را تکلیف بکنم یک وقت به کاری که قدرت نداشته باشد. یعنی من میدانستم دست شما خالی است الآن شرایط خاصی دارید رویم نشد از خدا خجالت کشیدم بگویم علی جان من فلان چیز را لازم دارم شما به زحمت بیفتی بروی با زحمت تهیه بکنی. این که همان وَ لاَ يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ است یعنی به خودش حضرت زهرا زحمت میدهد که شوهرش اذیت و آزار نبیند یا روایت داریم حضرت زهرا مریض شدند حضرت علی سلام الله علیه فرمودند زهرا جان چه میخواهی من برایت تهیه بکنم فرمودند از پدرم به من سفارش شده که من از همسرم چیزی تقاضا نکنم تا مجبور نشدم. چون به من فرمودند تقاضا نکن من از شما چیزی نمیخواهم مگر مواردی که دیگر اورژانسی و مجبوری باشد تا آدم مضطر نشده هر چه میتواند به شوهرش تکلیف نکند شوهر به خانم تکلیف و وادار نکند این را خدا خیلی دوست دارد عالم محبت و یگانگی که شد طرف میفهمد ناخوانده و نانوشته میفهمد
شریعتی: رفتار ما هم باید از رفتار ما سوء استفاده نکند
حاج آقا فرحزاد: بله نکند واقعا وقتی وادی محبت شد آن من رفت کنار شدیم ما تمام میشود تحمیل اصلا معنا ندارد یگانگی است دوئیتی نیست. به قول رضی الدین آرتیمانی ساقی نامه اش واقعا فوق العاده است الهی به آنان که در تو گم اند نهان از دل و دیده مردمند خدایا به جان خراباتیان کاز این تهمت هستی ام وارهان یعنی من را از من بگیر میگوید بیا سری تا سر گم کنیم. آقای دولابی همیشه میفرمودند پول که رسید به یک تومن یکی تو و یکی من. نگذاریم به من و تو برسد. او بگوید جهاز من او بگوید خریدهای من. او بگوید من چنین کردم او بگوید فلان منت سر هم بگذاریم. به تو و من نگذار برسد پول که رسد به یک تومن یکی تو و یکی من. این تو و من را بگذاریم کنار ما شود من برود کنار. یک من باشد. و آن خدا باشد. بیا تا سری در خم میکنیم من و تو، تو و من همه گم کنیم. ما به خودمان هم جایز است تحمیل بکنیم اکراه بکنیم؟ این هم سوال خوبی است حالا به دیگران که قطعا جایز نیست یعنی به پدر مادر همسر اولاد دوست رفیق همسایه فامیل کارفرما بیش از اندازه زور بگوید کارگر به کارفرما زور بگوید بگوید حقوق من یک میلیون است شما باید دو میلیون بدهید هر کسی باشد اصلا تحمیل زور گفتن از حد و حدودمان پا را فراتر نهادن کار حرامی است و زور و اجحاف کار حرامی است. تحمیل به خود یعنی من میتوانم روزی پنج صفحه قرآن بخوانم به زور پنجاه صفحه بخوانم من میتوانم پنج رکعت نماز مستحبی بخوانم بیایم پنجاه رکعت بخوانم.
شریعتی: در عبادات یا در همهی کارها؟
حاج آقا فرحزاد: بله یعنی خودمان هم چه در امور دینی چه در امور دنیایی من میتوانم پنج کیلو بار بردارم چرا بیست کیلو بردارم؟ کمرم پایم اعضای وجودم را از بین ببرم. به خودم به مرکبم به خانه زندگی ام تحمیل نکنم. یک حیوانی که این قدر میتواند بار ببرد یک ماشینی. چرا من تحمیل بکنم. ما روایت داریم لا تُكَرِّهوا إلى أنفُسِكُمُ العِبادَةَ (اصول كافى، ج2، ص83) یعنی به خودتان. ببینید الا واجبات. واجبات مثل یک غذای واجب است یعنی اگر این قدر آب به ما نرسد این قدر ویتامین نرسد مشکل پیدا میکنیم واجبات باید به روحمان برسد نماز واجب روزهی واجب. بیش از این فرمود خودتان را وادار نکنید و تکلف ما لا یطاق نکنید در عبادت. میگوید در عبادت تکلف نکنید در امور دنیایی آدم تکلف بکند جای خود را دارد به خاطر تجملات چشم اندازی از هر بانکی وامی بگیرم به ربا و نزول بزنم به آتش جهنم بزنم که پز بدهم میگوید در عبادت به خودت تحمیل نکن قرآن نماز شب مستحبات به اندازه داشته باش. خودت را خسته نکن. بعد فرمود فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ (نهج البلاغه، حکمت 193) دل انسان و روح انسان یک موقع نشاط دارد سر حال است کیفور است هر چه بار میکشد بار ببرد ولی یک موقعی قبض است گرفته است حال نماز شب ندارد حال دعا ندارد حال تلاوت قرآن ندارد به خودت فشار نیاور. حضرت علی علیه السلام باز جملهی جالبی دارند میفرمایند وَ خَادِعْ نَفْسَكَ فِی الْعِبَادَةِ، وَارْفُقْ بِهَا وَ لاَ تَقْهَرْهَا (نهج البلاغه، نامه 69) یعنی با نفست خدعه بکن یعنی مدارا بکن تشویقش بکن مثلا به او وعده بده هوایش را داشته باش. مثل مرکب چموشی که آدم با لطافت و ظرافت باید راهش ببرد و سوارش شود. در عبادت با او خدعه بکن نرمی و مدارا به خرج بده با قهر و غلبه و به زور تحمیلش نکن. یعنی بگذار وقتی که سر حال است کیفور است از او بار بکشی. وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلا مَا كَانَ مَكْتُوبا عَلَیْكَ مِنَ الْفَرِیضَةِ، فَإِنَّهُ لاَبُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا بله البته در نماز صبح نمیتوانیم بگوییم الآن حالش را ندارم بلند نمیشوم. نه آن چیزی که واجب است ویتامین اگر نرسد بدن از بین میرود در واجبات استثناء است ولی در غیر واجبات در مستحبات اصلا مستحب یعنی طلب محبت. یعنی محبت باشد دل باشد اقبال باشد. از روی رغبت و شوق باشد آن اثرش خیلی فوق العاده است
شریعتی: خیلی خوب مشرف میشویم به ساحت نورانی قرآن کریم بهار قرآن هم در راه است آرزو میکنم که ان شاء الله لحظه لحظهی زندگی مان مزین به این آیات نورانی باشد امروز آیات 23 تا 30 سورهی مبارکهی یوسف را تلاوت میکنیم. صفحهی 238 قرآن کریم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٣﴾ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ﴿٢٤﴾ وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٢٥﴾ قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٢٦﴾ وَإِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٢٧﴾ فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ﴿٢٨﴾ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ ﴿٢٩﴾ وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٣٠﴾
ترجمه:
و آن [زنی] که یوسف در خانه اش بود، از یوسف با نرمی و مهربانی خواستار کام جویی شد، و [در فرصتی مناسب] همه درهای کاخ را بست و به او گفت: پیش بیا [که من در اختیار توام] یوسف گفت: پناه به خدا، او پروردگار من است، جایگاهم را نیکو داشت، [من هرگز به پروردگارم خیانت نمیکنم] به یقین ستمکاران رستگار نمیشوند. (۲۳) بانوی کاخ [چون خود را در برابر یوسفِ پاکدامن، شکست خورده دید با حالتی خشم آلود] به یوسف حمله کرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را [که جلوه ربوبیت و نور عصمت و بصیرت است] ندیده بود [به قصد دفاع از شرف و پاکی اش] به او حمله میکرد [و در آن حال زد و خورد سختی پیش میآمد و با مجروح شدن بانوی کاخ، راه اتهام بر ضد یوسف باز میشد، ولی دیدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوی بانوی کاخ بر او بسته شد]. [ما] این گونه [یوسف را یاری دادیم] تا زد و خورد [ی که سبب اتهام میشد] و [نیز] عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانیم؛ زیرا او از بندگان خالص شده ما [از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی] بود. (۲۴) و هر دو به سوی در کاخ پیشی گرفتند، و بانو پیراهن یوسف را از پشت پاره کرد و [در آن حال] در کنار [آستانه] در به شوهر وی برخوردند؛ بانو به شوهرش گفت: کسی که نسبت به خانواده ات قصد بدی داشته باشد، کیفرش جز زندان یا شکنجه دردناک [چه خواهد بود؟!] (۲۵) یوسف گفت: او از من خواستار کام جویی شد. و گواهی از خاندان بانو چنین داوری کرد: اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، بانو راست میگوید و یوسف دروغگوست. (۲۶) و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، بانو دروغ میگوید و یوسف راستگوست. (۲۷) پس همسر بانو چون دید پیراهن یوسف از پشت پاره شده، گفت: این [فتنه و فساد] از نیرنگ شما [زنان] است، بی تردید نیرنگ شما بزرگ است. (۲۸) یوسفا! این داستان را ندیده بگیر. و تو [ای بانو!] از گناهت استغفار کن؛ زیرا تو از خطاکارانی. (۲۹) و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که همسر عزیز [مصر] در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جویی میکند؛ یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم. (۳۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: شبکهی 3 برای وقت سحر ان شاء الله برنامهی ویژه خواهد داشت از حرم کریمهی اهل بیت حضرت فاطمهی معصومه سلام الله علیها بزرگوارانی هم چون حاج آقای فرحزاد و میرباقری عزیزمان هم هستند دعوت میکنم همراه این برنامه باشید و از برکاتش همه مان بهره مند شویم. نکتهی صلوات را بفرمایید
حاج آقا فرحزاد: امسال سحرها جای شما خالی است چون شما تهران هستید ما قم هستید. بنا شده است ان شاء الله سحرها از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بین ساعت سه تا چهار بخش پخش زنده باشد. نائب الزیاره هستیم. از حرم هم است و فضای نورانی دارد. ان شاء الله با بقیهی کارشناسان خدمت بینندگان عزیز هستیم ان شاء الله عزیزان مباحث را پیگیری بکنند. در همین خطبهای که پیغمبر عظیم الشان علیه و آله السلام دربارهی ماه رمضان بیان کردند یک بخش اش دربارهی صلوات است فرمودند و مَن أکثَرَ فِیهِ مِنَ الصّلاةِ علَی ثَقّلَ اللهُ مِیزانَهُ یَومَ تَخِفُّ المَوازِینُ (خطبه شعبانیه) معلوم میشود روز قیامت کمبود سرمایه خیلی زیاد است یعنی خیلیها هستند حسناتشان کم است سبک است چون حضرت فرموده یَومَ تَخِفُّ المَوازِینُ چه کار کنیم میزان حسنات ما سنگین شود؟ یکی اش خوش اخلاقی است فرمود چیزی در میزان حسنات نهاده نمیشود که سنگین تر از خوش اخلاقی باشد که پیغمبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم در همین خطبه برای ماه رمضان فرمودند کسی که در این ماه اخلاقش را حداقل در ماه رمضان با خانواده با دیگران نیکو بکند خوش اخلاق باشد من جواز عبور از پل صراط را برایش امضا میکنم. پیغمبر امضا میکند جواز را تضمین میکند که از آتش جهنم رد شود کسی که در ماه رمضان خوش اخلاق باشد کسی که یک ماه بتواند بعدش هم میتواند و از آتش جهنم دیگر رد میشود. یکی هم فرمودند برای سنگین شدن میزان حسنات فرمودند کسی که در این ماه زیاد، قید زیاد دارد نه کم. گفتیم حداقل صد بار. کسی که زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد خدا میزان حسناتش را سنگین میکند و او را اهل بهشت قرار میدهد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: حسن ختام فرمایشات شما را میشنویم
حاج آقا فرحزاد: ماه رمضان واقعا فرصت استثنائی است یعنی شبش روزش ساعتش لحظه هایش یک آیهی قرآن یک ختم قرآن است. ان شاء الله حداکثر بهره را ببریم. یعنی ماه رجب ماه شعبان چقدر سریع گذشت قطعا ماه رمضان هم من قول میدهم مینشینیم این جا میگوییم ماه رمضان گذشت. یعنی واقعا حداکثر بهره و استفاده را ببریم حالا از كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ (ميزان الحکمه، ج 5، ص 324 ) یعنی هر کار خیری پیغمبر خدا فرمودند صدقه است من این تکه روایت را دیروز برخورد کردم فرمود تَرْكُ اَلشَّرِّ صَدَقَةٌ (تحف العقول، ج 2، ص 57) یعنی گفت مرا به خیر تو امید نیست شرّ مرسان آن هایی که عصبانی نمیشوند دروغ نمیگویند خیانت نمیکنند شرّشان و ظلمشان به کسی نمیرسد، این بهترین صدقه است. این به یک معنی ساده تر این است که گناه نکردن بالاترین است. پیغمبر ما در خطبهی شعبانیه خیلی مطلب فرمودند صلوات و خوش اخلاقی و اطعام دادن و صدقه دادن و روزی یک آیه قرآن خواندن. نماز واجب هفتاد برابر است نماز مستحب برات آزادی از آتش جهنم را میآورد. چنین و چنان خیلی گفتند. آخر خطبه حضرت علی بلند شدند یا رسول الله افضل اعمال در ماه رمضان چیست؟ فرمود یَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ (وسائل الشیعة، ج10، ص 314) یعنی تَرْكُ اَلشَّرِّ صَدَقَةٌ بالاترین عمل در ماه رمضان این است که این روزه را فکر نکنیم فقط نخوردن و نیاشامیدن است روزه یعنی گناه نکردن یعنی سپری قرار داده که قوه و ارادهی ما قوی شود و گناه نکنیم. پرهیز بکنیم. آزارمان اگر به کسی نرسد ان شاء الله هوای بچه هایی که تازه سال اولشان است داشته باشیم با محبت و مهربانی کمک بکنیم. آن هایی هم که واقعا نمیتوانند روزه بگیرند مریض هستند پیر هستند طاقت فرساست برایشان و واقعا خدا نمیخواهد به خودشان فشار نیاورند و نگیرند آن هایی که سر حال هستند حتما بگیرند.