شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

وصایای پیامبر اکرم(ص) به حضرت امیرالمؤمنین(ع)- راه‌های رفع حزن و اندوه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 11-11- 95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حتی به خنده‌ای شده مهمانمان کنید *** زلفی نشان دهید و پریشانمان کنید
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان کنید
یک نور واحدید که در چهارده افق *** تکرار می‌شوید که حیرانمان کنید

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما دوستان عزیز و گرانقدر. انشاءالله هرجا که هستید بهترین‌ها نصیب شما شود. تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم، حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. انشاءالله هرجا که هستند سرحال و با نشاط و خرم و خندان باشند. همه‌ی غم‌ها و غصه‌ها و گرفتاری‌ها برطرف شود. انشاءالله همه عزیزان عاقبت بخیر شوند.
شریعتی: ما در ذیل بحث وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین، به عوامل شادی و نشاط رسیدیم. الحمدلله مباحث این چند هفته خیلی مورد استقبال دوستان خوب ما قرار گرفته است. هفته گذشته حاج آقا قول دادند که راه‌های رسیدن به شادی و برطرف کردن غم‌ها را برای ما بگویند. امروز هم ادامه بحث را خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که اشاره فرمودید عواملی که غم‌ها را می‌برد و نشاط و شادی را زیادی می‌کند، که گفتیم توبه و استغفار است و در رأس همه عوامل ارتباط با خدای متعال است. گفتیم: راه‌های معرفت و ارتباط خدا و هموار کردن این راه یکی این است که انسان از دنیا کنده شود. از خود محوری و خودخواهی بیرون بیاید. هرچقدر انسان پا روی خودش بگذارد به خدا نزدیک‌تر است. به یک معنا راه رسیدن به حیات موت است، موت یعنی من خودمان را بشکنیم. به قول وحدت کرمانشاهی که اشعار زیبایی دارد. می‌گوید:
خیز و رو آور به معراج یقین *** بی براق و رفرف و روح الامین
بُراق، مرکب پیغمبر در معراج بود. «نیستی معراج مردان خداست» نیستی یعنی من خودت را کنار بگذاری. خودخواهی خودت را کنار بگذاری.
نیستی معراج مردان خداست *** نیست معراج حقیقت غیر از این
دیده‌ی خود بین، خدا بین کی شود *** گفتمت رمزی برو خود را مبین
هروقت انسان خودش را ندید، غم‌ها و غصه‌ها می‌رود. خودخواهی‌ها و خودمحوری‌ها را کنار بگذارد، چون خدای متعال همه لطف محض و نور محض و عنایت محض است. همه شادی و خوشی و سرحالی است. راه اصلی همین شکستن خودخواهی و کنده شدن از دنیاست. اشعار بزرگان مخصوصاً حافظ که لسان الغیب است و قرآن را هم با چهارده روایت حفظ داشته است، حافظ را به چشم یک عارف و عاشق و عالم و انسان برجسته نگاه کنید. نه فقط به صورت یک شاعر توانمند. حافظ می‌فرماید:
بر سر آنم که گر ز دست بر آید *** دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار *** دیو چو بیرون رود فرشته درآید
تا وقتی شیطان و دیو و دَد و مَن و مَن‌ها در این دل هستند، این غصه و غم و استرس هست. چه می‌شود؟ چه خواهد شد؟ اینها خوف و حزن است. ولی وقتی این دیو نفس و شیطان رفت و فرشته آمد، روح و جان و قلب ما استمرار پیدا کرد و حاکم شد، دیگر غیر از خوشی و رفاه و راحتی هیچ چیز دیگر نیست.
صحبت حکام، حکام یعنی اهل دنیا، اهل دنیا ممکن است یک آدم ضعیفی باشد و دائم حرف پول را بزند. همه سرتا پا فکر وجودی‌اش دنیاست.
صحبت حکام ظلمت شب یلداست *** نور ز خورشید خواه، بو که برآید
از آدم‌هایی که تاریک هستند، ظلمانی هستند، دنیاپرست هستند، درخواست نور کردن فایده ندارد. باید با اهل نور بنشینی و نور بخواهی. با پیغمبر و امام و اولیای خدا که بر قلب ما نور بتابانند و ظلمت‌ها و غم‌ها و غصه‌ها برود. پس یکی از راه‌هایش کنده شدن از دنیاست. یاد مرگ دل را جلا می‌دهد. مصایب دنیا را سبک می‌کند. انسان بداند دنیا زودگذر است و تمام شدنی است. میلیارد میلیارد سال باید آنجا باشیم که اندازه ندارد. ولی این دنیا چشم به هم بگذاری می‌گذرد.
یکی از راه‌هایی که چه کنیم با خدا بیشتر ارتباط برقرار کنیم و به معرفت برسیم. التماس، تضرع، زاری و دعا و فوق العاده اصرار کردن است. دعاهای ما گاهی آبکی است. خیلی شل دعا می‌کنیم. خدایا این کار را بکن و این کار را نکن. ولی کسی که مضطر است، خدا هم قول نداده هر دعایی و هر خواسته‌ای را اجابت کند. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه‏» (نمل/62) اگر انسان به اضطرار رسید، یعنی برید، در کافی شریف حدیث داریم «المعرفة صنع الله» یعنی عرفان و شناخت و معرفت واقعی، تا زمانی که خدا پرده را کنار نزند، محال است کسی به آنجا راه پیدا کند. حریم خدا جایی نیست که فقط با تلاش و جان کندن باشد. آن طرف هم باید در را باز کند. یعنی لطف و عنایت خدا شامل حال ما شود، به این پاسخ بدهد. در مناجات عارفین که بارها اشاره کردیم کسی که معرفت می‌خواهد مناجات عارفین را بخواند. «و لم تجعل للخلق طریقا الی معرفتک، الا بالعجز عن معرفتک» چه نکته‌ی بزرگی را امام العارفین بیان کردند. خدایا هیچ راهی به سوی معرفت تو نیست، و آن «الا بالعجز عن معرفتک». یعنی وقتی انسان از همه جا برید، فکرش، خیالش، دست و پایش، چشم و گوشش، همه تلاش‌ها را کرد، اما گفت: خدایا کار، کار خودت است. من نمی‌توانم! عجز و ضعف و ناتوانی را کنار گذاشتی و بیچاره بیچاره شدی، آنوقت در چشمه باز می‌شود. «الا بالعجز عن معرفتک» یعنی عاجز که شدی، می‌گویی: خدایا من اصلاً نمی‌فهمم، تو بفهمان.
شریعتی: حاج آقای عالی در مباحث امام زمان می‌فرمودند: هروقت مضطر شدیم امام زمان را نشان ما می‌دهند.
حاج آقای فرحزاد: اگر انسان واقعاً درمانده شد امامش را می‌بیند. درمانده شد، خدا را می‌بیند. می‌برند در نوک ناودان می‌گذارند معلق می‌شوی. هواپیمایت در هوا خراب می‌شود. کشتی در دریا خراب می‌شود. بی‌اختیار آنجا معرفت می‌آید و همه وجودت خدایی می‌شود. ولی مردان الهی قبل از اینکه به آنجا برسند خودشان این حالت را می‌بینند و درک می‌کنند. با اختیار به آن حالت می‌رسند. آن خیلی ارزش بالاتری دارد. فرعون هم وقتی گیر افتاد گفت: «تُبتُ الآن» این ارزش ندارد. هنگام مردن گفت: من ایمان آوردم. ولی مهم این است که الآن که در آسایش و رفاه هستیم بدانیم همه کاره خداست، همه چیز دست خداست. عاجز محض هستیم. جاهل محض هستیم. ناتوان محض هستیم.
ما عدم‌هاییم و هستی‌ها نما *** تو وجود مطلقی، هستی ما
ما هیچی نداریم. اگر کسی به عجز و ناتوانی و ضعفش حقیقتاً پی برد، دریچه معرفت باز می‌شود و خدا خودش را نشان می‌دهد. خودش کنار می‌رود. «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ‏ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم‏» (آل‌عمران/101) یک جای دیگر می‌گوید: «وَ مَنْ يُؤْمِنْ‏ بِاللَّهِ‏ يَهْدِ قَلْبَه‏» (تغابن/11) کسی که ایمان بیاورد خدا قلبش را هدایت می‌کند. ولی کسی ایمان آورد، تلاش کرد و کار کرد و زحمت کشید، یک «لا حول و لا قوه الا بالله» واقعی گفت. گفت: خدایا من بیچاره‌ام، درمانده‌ام، نه قدرت ترک گناه دارم، نه قدرت انجام طاعات دارم. توفیق من از توست. نفسم، وجودم، جانم و مالم، از خودش و از دیگران قطع امید کرد. کسی که به خدا چنگ زد، مثل کسی که در دریا گیر کرده است، یکبار دیگر در آب برود خفه می‌شود، هر وسیله‌ای که فرستادند با چنگ و دندان می‌گیرد بیرون بیاید. می‌فرماید: اگر کسی به رحمت الهی چنگ زد، «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ‏ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم‏» این هدایت یافته است. یعنی از خودت که بریدی به خدا وصل شدی. فقط باید ما از خودمان قطع امید کنیم. وقتی از خودمان حقیقتاً ناامید شدیم، آن موقع اول راهی است که خدا و اولیای خدا خودشان را نشان می‌دهند.
در دعا داریم «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ» ما اوایل بحث نشاط و شادی گفتیم که دین ما دین نشاط و شادی است. یکی از دلیل‌های محکم این است که در دعاها به خدا پناه می‌بریم از غم و غصه و حزن و اندوه، و از خدای متعال درخواست می‌کنیم «اللهم فرح قلبی» قلب مرا شاد کن. خوشی و شادی بده. پیغمبر ما فرمود: «تَعَوَّذُوا ِباللهِ مِن حُب الحُزنِ» بعضی‌ها وجودشان غم است. از غم و غصه خوششان می‌آید. دوست دارد غمگین باشد. پیغمبر ما فرمود: به خدا پناه ببرید از اینکه محبت حزن را داشته باشید. از خدا کمک بخواهید که از حب حزن و خود حزن و هم و غم بیرون بیایید. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ» یا مثلاً در تعقیب نماز ظهر در مفاتیح هست. «اللهم لا تدع لنا ذنباً إلا غفرته، ولا هماً إلا فرجته» خدایا گناهی برای من باقی نگذاری که ببخشی، هیچ غم و غصه‌ای باقی نگذاری الا آنکه ریشه‌اش را دربیاوری. در دعاها فراوان داریم که از خدا می‌خواهیم خدا ریشه غم و غصه را از ما دور کن و بخشکان و از بین ببر. یا در دعای علقمه که بعد از زیارت عاشورا است، بهتر است بعد از نماز زیارت عاشورا خوانده شود. در دعای علقمه تکرار شده «أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَكْشِفَ عَنِّي غَمِّي وَ هَمِّي وَ كَرْبِي» بعد از زیارت عاشورا تکرار می‌کنیم، بعد از درود بر پیغمبر خدا، می‌گوییم: خدایا غم و غصه و کرب و کدورت‌ها را از من دور کن!
یکی از چیزهایی که غم و غصه را می‌برد و شادی می‌آورد انس با این دعاهاست. دعاهای صحیفه سجادیه، دعای هفتم صحیفه سجادیه، تنگی دل، فشار روحی و جسمی را می‌برد. خیلی پیام هم داشتیم که گفته بودند این دعای هفتم صحیفه سجادیه بسیاری از مشکلات ما را حل کرده است. «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ» ای خدایی که می‌توانی همه گره‌ها را باز کنی. «وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» تیزی شدت‌ها را در هم می‌شکنی. غم و غصه‌ها را می‌بری. در مفاتیح هم چند صفحه قبل از دعای توسل همین دعا آمده است. در صحیفه سجادیه هم دعای هفتم آمده است. این دعا عجیب مؤثر است. یک بزرگی به من می‌فرمود: من مریض بودم. گرفتاری و مشکلات داشتم طوری که نمی‌توانستم از جا بلند شوم. این دعا به دست من رسید. با یک حالت خضوع و خشوع و گریه خواندم، می‌فرمودند همانطور که می‌خواندند مثل مرده‌ای که زنده می‌شود، یا کسی که اصلاً نمی‌تواند تکان بخورد، روح در او می‌دمند، همینطور درد و مرض و غصه از من رفت و تمام شد. «وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ [مَحَلِ‏] الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُوَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِطَاعَتِكَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ» خیلی معانی بلندی دارد. کسی که این دعا را بخواند آنقدر با خدا مأنوس می‌شود و اینقدر درد و بلا و مریضی از او دور می‌شود کیف می‌کند و لذت می‌برد.
مرحوم آقای آ سید هاشم حداد (ره) که یکی از شاگردهای خوب مرحوم قاضی بودند، خیلی مرد وارسته و فوق العاده‌ای بودند. در قنوت نمازشان این دعا را می‌خواندند. «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ» یکی از دعاهایی که یادم هست در ماه رمضان هم گفتیم برای دفع هم و غم و غصه، دعای مشلول است. بسیار مجرب است. بیش از دویست بار ما اسم خدا را صدا می‌زنیم. بعد از دویست بار می‌گوییم: «یا رفیقُ یا شفیق» رفیق یعنی کسی که با من خیلی مدارا می‌کند. یا دوست من است. «یا شفیق» ای مهربان، «يا شَفيقُ يا رَفيقُ فُكَّنى مِنْ حَلَقِ الْمَضيقِ وَاصْرِفْ عَنّى كُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضيقٍ» یعنی بعد از دویست و خرده‌ای بار خدا را صدا می‌زنیم، می‌گوییم: خدایا، ای خدایی که رفیق و شفیق و مهربان هستی، «فُكَّنى مِنْ حَلَقِ الْمَضيقِ» از این حلقه‌های ضیق و تنگنا نجاتم بده. «وَاصْرِفْ عَنّى كُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضيقٍ» هر غمی و هر غصه‌ای داریم، هر پیچیدگی و گرفتاری را از من باز کن. ای خدایی که آدم را نجات دادی، ای خدایی که نوح را نجات دادی، ای خدایی که موسی را نجات دادی. پیغمبر را فرستادی، بر دشمنان غلبه کرد. ای خدایی که یحیی را نجات دادی، به خدا می‌گوید: خدایا تو کسی هستی که همه این کارها را کردی. در ماه رمضان یک جلسه در مورد دعای مشلول صحبت کردیم. آن جوانی که بر اثر مخالفت پدرش فلج شد، نفرینش کرد، و آه و ناله می‌زد در مسجد الحرام، امیرالمؤمنین نیمه شب به دادش رسیدند. امام حسین را فرستادند، و این دعا را حضرت به او یاد دادند. فرمودند: این دعا را حداقل ده بار بخوان. یعنی این دعا خواندنش ده بار خیلی خوب است. بعد از دعای کمیل و دعای سمات، دعای عشرات است و بعد هم دعای مشلول است. من خواهش می‌کنم حتماً این دعا را بخوانند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: این دعا را بخوان که در این دعا فرج و گشایش است. اگر هم نشد باز بخوانند. از این دعا غافل نشوید. این شخص می‌گوید: من این دعا را خواندم. شب پیغمبر را خواب دیدم. حضرت آمدند مرا نوازش کردند و دست به پای من کشیدند، فلجی پای من خوب شد و رستگار شدم و نجات پیدا کردم. هم در گناهان من معجزه شد. این دعا هم برای دنیا و هم برای آخرت خوب است.
بزرگان ما بلا استثناء همه به خواندن حدیث کساء سفارش می‌کردند. پیغمبر ما در پایان حدیث کساء چند بار قسم خوردند. امیرالمؤمنین هم چند بار قسم خوردند. پیغمبر ما فرمود: «بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً» قسم به خدایی که مرا به پیغمبری رساند. قسم پیغمبر خیلی مهم است. «ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً و َاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَ فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّ وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ» مرحوم آیت الله بهاءالدینی(ره) آنقدر به حدیث کساء اعتقاد داشتند، شب‌های جمعه ده دقیقه، یک ربع بعد از نماز درس اخلاق می‌دادند. بعضی از شب‌های جمعه حال نداشتند، یا مریض بودند، یا آمادگی سخنرانی نداشتند، به بنده می‌فرمودند: به جای صحبت با من حدیث کساء بخوانید. بنده حدیث کساء را به جای درس اخلاق ایشان می‌خواندم. مکرر افرادی که در طول سالیان به ایشان مراجعه می کردند و ختم چهارده هزار صلوات و حدیث کساء، آنهایی هم که تمکن مالی دارند یک گوسفند هم ذبح کنند. این رفع بلا و گرفتاری می‌کند و دعاها هم مستجاب می‌شود. ایشان عجیب اعتقاد به حدیث کساء داشتند.
من یادم است در خدمت ایشان به شهرستان درود رفتیم. امام جمعه آنجا شکایت کرد که اینجا بمباران می‌شود، اگر دو تا دیگر بمب بزنند، باید بگذارند بروند. کارخانه سیمان بود بمباران می‌کردند. در خدمت ایشان بودیم که سپاه ضد هوایی آورده بود و به دستور ایشان افتتاح شد. ایشان فرمودند: چرا از خواندن حدیث کساء غافل هستید؟ بگویید: در شهر همه حدیث کساء بخوانند. دیگر اصلاً در طول جنگ آنجا بمباران نشد. مرحوم آیت الله بهجت، مرحوم دولابی و خیلی از بزرگان دیگر که در محضرشان بودیم، حدیث کساء را سفارش کردند. پیغمبر ما قسم خورده و فرموده: خدایی که مرا فرستاده، ذکر این حدیث کساء در محفل و مجلسی که دوستان و شیعیان ما هستند خوانده و تلاوت شود، ملائکه می‌آیند، استغفار می‌کنند. تا اینکه از هم جدا شوند، باز قسم خوردند که غمش برداشته می‌شود. گرفتار، گرفتاری‌اش برطرف می‌شود. امیرالمؤمنین فرمودند: «فزتُ و رب الکعبه و فاز شیعتُنا و ربِّ الکعبه» به پروردگار کعبه ما و دوستان و شیعیان ما رستگار شدیم. چرا ما غافل هستیم؟ ما مکرر در جلساتمان قبل از جلسه در طول هفته حدیث کساء می‌خوانیم. پنج تا ده دقیقه بیشتر وقت نمی‌برد.
شریعتی: من هروقت حدیث شریف کساء را خواندم، یک فرح و آرامشی به من دست داده است.
حاج آقای فرحزاد: آقای بهجت فرمودند: اگر هم در محفل و جلسه‌ای نبودید، تنها بخوانید. چون انسان تنها نیست، ده پانزده فرشته همراه انسان هستند. همراه ما دو فرشته هستند که خوبی و بدی را می‌نویسند. دو فرشته محافظ هستند. این حدیث کساء عجیب مؤثر است. حضرت زهرا محور این حدیث است. «اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک» جبرئیل اجازه می‌گیرد. یعنی ذکر اهل‌بیت و اولیای خدا رحمت الهی را نازل می‌کند و بلاها را از ما دور می‌کند. پس یکی از چیزها دعای مشلول است. یکی حدیث کساء است. یکی هم دعای هفتم صحیفه سجادیه است. یکی هم انس با قرآن است. یا تنها یا دسته جمعی! همینطور که الآن دو سال است دوستان سمت خدا به لطف حضرت خدیجه(س) خانه‌های نورانی راه انداختند، در خانه نفری یک صفحه قرآن را بخوانید. یا یک جلسه قرآنی و خانوادگی هفته‌ای بچرخد. تلاوت قرآن و انس با قرآن نکبت‌ها، تاریکی‌ها، غم‌ها و غصه‌ها را می‌برد. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «مَن اَنِسَ بتلاوة القرآن لم توحشهُ مُفارقةُ الاِخوان» یعنی اگر از همه دنیا فقط قرآن نزد من باشد، همان مرا کفایت می‌کند و هیچ وحشتی ندارم. جدش امیرالمؤمنین هم فرمودند: کسی که «اَنِسَ» یعنی دل بدهیم، یک مقدار توجه کنیم ببینیم خدا چه می‌گوید. با خدا مأنوس شویم. من خواهش می‌کنم قرآن کمتر خوانده شود ولی با توجه باشد. با قلبمان باشد. اگر یک مقدار دل به قرآن و دعاها و روایات بدهیم، فرمود: یکی از چیزهایی که دل‌ها را زنده می‌کند و غم و غصه را می‌برد، خواندن نهج‌البلاغه و شنیدن و مطالعه روایات اهل‌بیت است. چه قرآن و چه دعا و چه روایات اهل‌بیت. فرمود: «انَّ حدیثنا یحیی القلوب» (بحارالانوار/ج2/ص151) دلها را زنده می‌کند. اینکه ما به قرآن دل بدهیم. کسی که انس به قرآن بگیرد دیگر کم و کسری ایجاد شود او را ناراحت نمی‌کند.
بزرگی فرمود: اگر در نماز جماعت نایستی، خیلی از جاهای دیگر باید بایستی. یعنی اگر دنبال نور و ایمان و حقیقت و قرآن و حدیث نروی، جای دیگر گرفتاری چند برابر داری. مرحوم بهاءالدینی می‌فرمودند: یکبار هم این آیه را امتحان کنید. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏» (طلاق/2 و3) بیاییم خودمان را در اختیار خدا قرار بدهیم. حلال و حرام و واجب و محرم را جدی بگیریم. ببینیم درها باز می‌شود یا نمی‌شود. پیغمبر ما فرمود: شرق و غرب عالم به این آیه چنگ بزنند همه را کفایت می‌کند. کسی که در زندگی گناه نکند و فرمان خدا را پیاده کند، خدا همه ناهمواری‌ها را هموار می‌کند و رزق و روزی‌اش را از جایی که گمان ندارد، می‌رساند. امیدواریم خدای متعال به برکت این دعاها و حدیث‌هایی که خوانده می‌شود، غم و غصه را ریشه‌کن کند.
شریعتی: امروز صفحه 476 قرآن کریم، آیات 78 تا 85 سوره مبارکه غافر در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود. با این امید که هیچ غم و غصه‌ای در دل کسانی که با قرآن مأنوس هستند نباشد.
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ «78» اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «79» وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ «80» وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ «81» أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «82» فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «83» فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ «84» فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ «85»
ترجمه: و همانا ما پيش از تو پيامبرانى فرستاديم. داستان بعضى از آنان را براى تو بازگو كرديم و (داستان) بعضى ديگر را براى تو نقل نكرديم و هيچ پيامبرى نمى‏تواند معجزه‏اى جز به فرمان خدا بياورد، پس چون فرمان خدا آمد (و قيامت برپا شد)، به حقّ داورى خواهد شد و باطل گرايان در آن جا زيانكارند. خداوند است كه براى شما چهار پايان را قرار داد تا از آنها سوارى بگيريد و از آنها بخوريد. و براى شما در چهار پايان منافع (ديگرى نيز) هست؛ و سوار بر آنها به نيازى كه در دل داريد برسيد و بر آنها و بر كشتى‏ها حمل مى‏شويد. و خداوند (پيوسته) آيات خود را به شما نشان مى‏دهد، پس كدام يك از آيات الهى را انكار مى‏كنيد؟ پس آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بوده‏اند چه شد (و چگونه نابود شدند؟ آنان) تعدادشان از اينان بيشتر و قدرت و آثارشان در زمين سخت‏تر (و فزون‏تر) بود، امّا آن چه را به دست آورده بودند به كارشان نيامد. پس چون پيامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند به آن مقدار علمى كه نزدشان بود خوشحال شدند (و حاضر نشدند منطق انبيا را بپذيرند) و آن چه (از قهر الهى) كه به تمسخر مى‏گرفتند، آنان را فرا گرفت. پس چون عذاب ما را ديدند گفتند: «به خداوند يكتا ايمان آورديم و به آن چه (از قبل) شرك مى‏ورزيديم كافر شديم». امّا پس از آن كه قهر ما را ديدند، ديگر ايمانشان برايشان سودى نداشت. اين سنّت الهى است كه در ميان بندگانش جارى است. و در اين جا كافران زيانكارند.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجب فرجهم. انشاءالله دل و جان ما منور به نور قرآن کریم و مزین به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد باشد. از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برای ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: در روایات متعدد داریم موقع شنیدن نام پیامبر عظیم الشأن(ص) یا هر لقب از حضرت محمد، مستحب مؤکد است ذکر صلوات گفته شود. در هر حالی که هستند ولو در نماز واجب، وسط نماز واجب یک مؤذنی اذان گفت یا اسم پیغمبر را برد، آنجا نماز را قطع کنند، ذکر صلوات را بگویند و ادامه بدهند. خیلی در روایات ما مذمت شدید شده از کسانی که نام پیغمبر را می‌شنوند و ذکر صلوات را نمی‌گویند. در روایت داریم پیغمبر فرمود: «مَنْ‏ ذَكَرَنِي‏ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَقَدْ شَقِيَ‏» (جامع الاخبار، ص 59) یعنی کسی که مرا یاد کند و بر من درود و صلوات نفرستد، این شقی می‌شود. در روایت دیگر فرمود: کسی عمداً ذکر صلوات را نگوید، باعث رفتن به آتش جهنم می‌شود. یعنی حق پیغمبر را ضایع کرده است. انشاءالله در هر حالی خصوصاً وقتی نام پیغمبر ذکر می‌شود، فراموش نکنیم صلوات بر محمد و آل محمد بفرستیم. «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
شریعتی: حاج آقای میرباقری می‌فرمودند: یک وقتی یک ثواب بزرگی را می‌خواهند به شما بدهند، شما می‌گویی: من نمی‌خواهم. این دیگر بخیل واقعی است. کسی که صلوات نفرستد.
حاج آقای فرحزاد: ترک صلوات مذمت‌های بسیار فوق العاده‌ای شده است. شقی است. یا پیغمبر فرمودند: بخیل واقعی است. یا جفاکارترین مردم به من کسی است که نام مرا بشنوند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستد. «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
در آیه‌ی 82 که تلاوت شد. خدای متعال می‌فرماید: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» سیر در آفاق و سیر در انفس در قرآن سفارش شده است. سیر در انفس یعنی اینکه به خودمان مراجعه کنیم. خودمان عاجز هستیم و درمانده و ناچیز هستیم. بیچارگی خودمان را که درک کنیم خدا را پیدا می‌کنیم. سیر در انفس، ما عجز و فقر محض هستیم. یا هرچه در آیات و نشانه‌هایی که در قلب و جسم و جان ما هست، برای خداست. از یک ذره‌ی ریز اسپرم خدای متعال چه درست کرده است. ذره‌ی ریزی که با چشم دیده نمی‌شود. اینها سیر انفسی است.
سیر آفاقی، آسمان‌ها، زمین، کوه‌ها، کهکشان‌ها، دریاها، خدا می‌فرماید: چرا سیر نمی‌کنید بروید آیات خدا را ببینید؟ سیر و جهانگردی دستور است. ولی عمدتاً برای این است که تفکر کنیم و عبرت بگیریم. نه فقط صرف خوش گذرانی، فقط صرف تفریح نیست. تفریح هم چیز خوبی است. انسان سبک و آرام می‌شود. یکی از راه‌های شادی مسافرت است. اینکه آدم مسافرت برود و زندگی‌اش از یکنواختی بیرون بیاید. ولی سفری که سفارش اکید شده است، این است که سیر کنیم و از پیشینیان عبرت بگیریم. خدای متعال می‌فرماید: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» یعنی سیر و سیاحت نمی‌کنند. اقوامی که معذب شدند و اینقدر قدرت داشتند، اهرام مصر، خیلی از جاهایی که سر به فلک کشیده است، با امکانات آن زمان چیزهایی درست کردند که خدای متعال می‌فرماید: قوتشان و آثارشان از شما در روی زمین خیلی بیشتر بوده است. آن زمان که تکنولوژی نبوده است چه کاخ‌ها و قصرهایی ساختند. می‌فرماید: همه اینها با همه زحمت‌هایی که کشیدند زیر خاک رفتند. کارهایی که کردند آنها را از عذاب خدا بی‌نیاز نکرد. شما بیایید عبرت بگیرید و کارهای بدی که آنها کردند، با پیغمبر درگیر شدند. یا ایمان نیاوردند یا کفران نعمت کردند، بدی‌هایی که اینها داشتند، اینها در چاله رفتند، شما نروید و عبرت بگیرید. خوبی‌های امت سابق را ادامه بدهیم و بیشتر کنیم. در این دنیا می‌توانیم از همه خوبی‌ها و بدی‌های اقوام گذشته و آثاری که از آنها مانده است، عبرت بگیریم.
شریعتی: احادیثی که در برنامه سمت خدا گفته می‌شود توسط کارشناسان عزیز ما مخصوصاً حاج آقای فرحزاد که خیلی‌ها می‌گویند: ما فرصت نمی‌کنیم این احادیث را بنویسیم، دوستان ما در کانال ما قرار دادند و همینطور دعای هفتم صحیفه سجادیه که حاج آقای فرحزاد اشاره کردند. انشاءالله به کانال ما مراجعه کنید و از مطالب ارزشمند آن استفاده کنید و به دوستانتان هم معرفی کنید.
شریعتی: ادامه فرمایشات شما را می‌شنویم.
حاج آقای فرحزاد: از چیزهایی که غم و غصه را از بین می‌برد و شادی آفرین است، گفتیم: تلاوت قرآن، حدیث کساء، دعای مشلول و ذکر و یاد خداست. یاد خدا واقعاً انسان را احیا می‌کند. عمدتاً یاد خدا ذکر قلبی است. یعنی قلب انسان متوجه خدا باشد. اواخر دعای کمیل هست «يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَذِكْرُهُ شِفاءٌ وَطاعَتُهُ غِنىً، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ» رحم بکن به کسی که سرمایه‌اش امید به توست. اسم خدا و پیغمبر را که می‌آوریم این ذکر زبانی است، این دواء است ولی ممکن است شفاء نباشد. ولی ذکر یعنی یاد قلبی. نماز را بخاطر یاد من به پا دار، اگر قلب ما هم متوجه خدا شد، این شفاء می‌دهد. یعنی دردها را درمان می‌کند. ریشه‌ی مریضی و غم و غصه‌ها را درمان می‌کند. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) دست به کار و دل به یار، دستت به کار باشد، ولی دلت به یار باشد. «الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ‏ دائِمُونَ» (معارج/23) حقیقت نماز یاد خداست. قطعاً این آیه نمی‌گوید که ما کار و زندگی را رها کنیم، فقط نماز بخوانیم. این آیه می‌گوید: مغز و روح نماز، یاد خداست.
روایت زیبایی است که امام صادق(ع) فرمود: از مهمترین واجبات بر بندگان خدا، یاد خداست. یعنی واجب ترین واجب یاد خداست. لحظه‌ای غافل نشویم. بعد حضرت فرمودند: منظور من از یاد خدا گفتن لا اله الا الله و سبحان الله و الحمدلله نیست. اگرچه این هم ذکر زبانی است ولی مهمترین واجباتی که یاد خداست، «ذِكْرُ اللَّهِ‏ عِنْدَ ما احَلَّ وَ حَرَّمَ» (کافی/ج2/ص90) ذکر خدا موقع حلال و حرام است، یعنی اگر به جایی رسیدی که این مال حرام است، پرهیز کن و یاد خدا کن. چراغ قرمز خدا روشن می‌شود، امر و نهی خدا می‌آید، ذکر خدا موقعی که می‌خواهی غضب کنی. ذکر خدا هنگامی که می‌خواهی رشوه بدهی و بگیری، ذکر خدا هنگام حلال و حرام، یعنی هرکجا امر خداست انجام بدهی و نهی خداست، محکم بایستی. کسی که فرمان خدا را می‌برد یا خدا کرده است ولو زبانش هم ذکر نگوید. فرمود: کسی که به زبان ذکر نمی‌گوید اما حلال و حرام خدا را خوب اجرا می‌کند، این یاد خداست. «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ‏ وَ إِنْ قَلَّتْ صَلاتُهُ وَ صِيَامُهُ وَ تِلاوَتُهُ لِلْقُرْآن»‏ (إختصاص مفيد، ص 248) کسی که فرمان خدا را می‌برد یاد خدا را کرده ولو اینکه عبادت ظاهری او کم باشد. کسی که نافرمانی خدا را می‌کند، خدا را فراموش کرده است، طرف غیبت می‌کند، می‌گوییم: لا اله الا الله، استغفرالله! با ذکر غیبت را تأیید می‌کنی. این ذکر نیست، غفلت است. یعنی با ذکر ممکن است آدم گناه را تأیید کند. امام صادق فرمود: یاد خدا یعنی امر خدا را پیاده کنیم. آن از مهمترین واجبات است. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى‏ النَّفْسَ‏ عَنِ الْهَوى‏» (نازعات/40) در دوراهی‌ها ببینید خدا چه دوست دارد. امر خدا را اطاعت کن. این خیلی مهم است.
یکی دیگر از چیزهایی که غم و غصه‌ها را می‌برد و در روایات هم اشاره شده است، «اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَاللَّهُ لا قوة الا بالله» فرمود: من برای هر غم و غصه‌ای و هر ناروایی و هر غم سخت و سنگینی ماشاءالله می‌گویم. گفتن: ماشاءالله، ماشاءالله برای چشم زخم هم خوب است. اگر کسی خوبی از دیگری می‌بیند ماشاءالله بگوید. یعنی هرچه خدا بخواهد. یک جور ارتباط پیدا کردن با خداست.
در مورد «لا حول و لا قوة الا بالله» هم اشاره کردیم که در روایات متعدد آمده است، ذکر خیلی قوی برای دفع غم و غصه است. جناب سلمان می‌فرماید: حبیب من، پیامبر عظیم الشأن خاتم الانبیاء به من سفارش فرمود: ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» را زیاد بگو. سلمان جزء خواص بود و دستورات زیر و پر مایه‌ و پر محتوا را به او می‌دادند. فرمود: پیامبر خدا فرمود: «انها کنزٌ من کنوز الجنه» این ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» گنجی از گنج‌های بهشت است. «و فیه شفاءٌ من اثنین و سبعین داء» فرمودند: این گنج و شفایی است برای 72 نوع درد و مرض! «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» اولش بسم الله هم بگوییم بهتر است.
یک شخصی خدمت پیامبر آمد و گفت: پسر من را دشمنان اسیر کردند و در بند است. راه فرار هم ندارد و کاری نمی‌توانیم بکنیم. حضرت فرمودند: هرچه می‌توانی بگو: «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» این ذکر را زیاد بگو. این هم شروع کرد و ذکر را مداومت کرد. بعد از چند روز پسرش برگشت. گفت: چه کار کردی؟ گفت: نگهبان‌هایی که دورم بودند یک لحظه غفلت کردند و خوابشان برد. یکوقت دیدم امکان دارد حرکت کنم. وسیله‌ای را برداشتم و بندها را بریدم و فرار کردم. یعنی این ذکری که گفته، خدا خواب را بر دشمنان غلبه داده و این پسر توانسته فرار کند. برای غم و غصه‌ها و پیدا شدن گمشده‌ها و برگشت افرادی که مفقود و گمشده هستند که انشاءالله همیشه خبرهای خوب برای خانواده‌ها برسد.
یکی از چیزهایی که غم و غصه را از بین می‌برد، انگشتر عقیق است. خیلی هم عقیق گران نیست. پیغمبر ما فرمودند: «تختموا بالعقيق ، فإنه لا يصيب أحدكم كثير غم ما دام ذلك عليه» تا وقتی انگشتر عقیق دست شماست، غم به شما نمی‌رسد. خانم‌ها هم می‌توانند دست کنند، آقایان هم می‌توانند.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group