شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

وصایای پیامبر اکرم(ص) به حضرت امیرالمؤمنین(ع)- راه‌های رفع حزن و اندوه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 18-11- 95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما دوستان عزیزم. بیننده‌ها و شنونده‌های نازنین‌مان. سلام گرم من و همه دوستانم را پذیرا باشید. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید. زیارت قبول.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. آرزوی موفقیت برای همه عزیزان داریم. بارها عرض کردیم که ما هرجا می‌رویم دل‌های همه عزیزان همراه ماست. انشا‌ءالله آنها هم ما را در زیارت‌ها و دعاها شریک کنند. کنار حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) مخصوص برای همه دعا کردیم. انشاءالله خدای متعال به همه ما توفیق روز افزون مرحمت کند و ما را از بهترین دوستداران و شیعیان اهل‌بیت قرار بدهد.
شریعتی: شما که زیارت می‌روید ما همه خیالمان راحت است که شما نایب الزیاره و دعاگوی ما هستید. انشاءالله قسمت همه دوستان ما بشود. در ذیل بحث وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین، به عوامل شادی و نشاط رسیدیم. از راه‌های رسیدن به شادی و رفع غم و اندوه برای ما می‌گویند.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که اشاره فرمودید گفتیم عواملی که غم‌ها را از بین می‌برد، کسانی که قلبشان با خدا و پیغمبر گره می‌خورد، از الآن روح و جانشان در بهشت می‌رود، دیگر غم و غصه‌ها ریشه‌کن می‌شود. «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ‏ عَلَيْهِمْ‏ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/62) فهرست وار عواملی که غم‌ها را از بین می‌برد و شادی ایجاد می‌کرد عرض می‌کنم.
یکی توبه و استغفار بود. کوتاهی نکردن در انجام وظیفه، ارتباط با خدا و انس با اهل‌بیت بود. انس یعنی دل بدهیم. انس با قرآن نه فقط تلاوت قرآن. خیلی آدم‌های بد هم ممکن است قرآن را تلاوت کنند. قرآن فقط به زبان ما جاری نشود به قلب ما بخورد. از علامه طباطبایی سؤال کردند: چرا ما از تلاوت قرآن بهره نمی‌بریم؟ فرمودند: بخاطر اینکه قرآن را با عشق و محبت نمی‌خوانید. آنهایی که به یک موضوعی دل می‌دهند و قاطی می‌شوند، حال و هوای آن مطلب در قلبشان می‌آید. قرآن هم کلام وحی است، کلام خداست.
دعاهایی که هفته گذشته عرض کردیم، دعای مشلول خیلی مؤثر است. حدیث کساء، ذکر یونسیه، ذکر ماشاءالله، ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» که فراوان برای رفع هم و غم سفارش شده است. یکی از نکات اساسی و عامل مهم دل کندن از این دنیا و قفس دنیاست. کسی که قلبش از این دنیا و زر و زیور دنیا کنده شود از غم و غصه‌ها و از جهنم رد شده است. آخرین موردی که اشاره کردیم انگشتر عقیق بود. پیغمبر خدا فرمودند: انگشتر عقیق رفع هم و غم می‌کند.
عامل دیگری که مهم است و در چندین روایات اشاره شده که عامل قوی هست برای اینکه غم و غصه را ریشه کن کند و نشاط و شادابی بیاورد، ایمان و تسلیم و راضی بودن به قضا و قدر الهی است. ما فکر می‌کنیم بندگی خدا منظور نماز و روزه است، اینها بخشی از احکام دین و جزء بندگی است. سرآمد همه اینها تسلیم بودن و راضی بودن به آنچه خدا برای ما خلق کرده و برای ما پیش آورده است. اول علم معرفت و شناخت خداست. «اوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم‏ تفويض‏ الامر الي اللّه‏» یعنی اصل و ریشه بندگی این است که در مقابل همه چیز و در مقابل خدا تسلیم و راضی باشیم. نه فقط فرمان او را در یک مقطع خاصی ببریم. آنچه خدای متعال برای ما پیش آورده و پیش خواهد آورد، سر تسلیم فرو آوریم و راضی باشیم.
امام صادق فرمودند: «رأس کل طاعة الله» یعنی آن کسی که به ما می‌گوید: نماز بخوان. روزه بگیر، خمس و زکات بده، از ما چه می‌خواهد؟ ما تسلیم خدا شویم. تسلیم بودن و راضی به رضای خدا بودن را می‌خواهد. امام صادق فرمودند: «رأس کل طاعه الله الرضا بما صنع الله إلی العبد فیما أحب وفیما کره» گفت:
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد *** بالعجب من عاشق این هر دو ضد
گفت: بوسه به دشمن را تک تک بده، تا ببینم کدام یک از آنها خوش‌تر است؟
سعدی از اخلاق دوست هرچه برآید نیکوست *** گو همه دشنام گو، کز لب شیرین دعاست
سرچشمه‌ی تمام طاعت و بندگی خدا این است که با قلبت راضی باشی، آنچه که خدا برای ما پیش آورده است، چه آنهایی که دوست داریم و چه آنهایی که بدمان می‌آید، چه آنهایی که موافق طبع و میل ماست، چه آنهایی که موافق طبع و میل ما نیست. راضی باشیم، با قلب و وجودمان امضاء کنیم. وقتی آدم قبول کرد خدا خیلی خوب است و همه کارهایش درست است، خیر ما را از خود ما میلیون برابر بیشتر می‌خواهد، خیلی خدای خوبی است و کارهایش همه مورد تأیید است، دیگر نمی‌توانیم غیر از این را برویم.
لذا بزرگی کلام قشنگی دارد. می‌فرمودند: خدا دو کلمه به ما حرف دارد. خدا می‌گوید: هرکاری که با تو کردم، هیچی نگو، تو هم هر کاری کردم من چیزی نمی‌گویم. یعنی هیچوقت گلایه و شکایت نکن. اگر تو را بالا بردند یا پایین آوردند. فقر دادند، غنا دادند، مرض دادند، صحت دادند، عزت دادند، ذلت دادند، در کوره‌ی بلا تو را انداختند، کفر نگویی و با خدا درگیر نشوی. خانمی نوشته بود، مادرم مریض شد. خیلی از خدا خواستم که مادرم را شفا بدهد. شفا نداد و مادرم از دنیا رفت. نماز را کنار گذاشتم و با خدا قهر کردم. اختیار دست ما نیست. دست خداست. همه کاره خداست. هرچه خدا انجام می‌دهد، نیکوست. لذا آن بزرگ می‌فرمود: اصل طاعت و بندگی این است که هر حادثه‌ای از جانب خدا برای ما پیش می‌آید، تسلیم باشیم. خدا هم می‌گوید: اگر تو راضی بودی، من از تو راضی هستم. من هم هرچه دیدم چیزی نمی‌گویم. هرچه از خدا دیدی چیزی نگو، خدا هم می‌گوید: من هم هرچه دیدم چیزی نمی‌گویم.
ملاعبدالله ازعرفای خیلی برجسته بود، نکات ناب زیاد دارد. نامه‌هایی که به شاگردانش نوشته خیلی پر محتواست. نامه‌های ایشان به مرحوم فیض کاشانی، خلاصه مکاتیب شیخ عباس قمی بعضی جاها اسم ایشان را آورده است. مرحوم میرزا علی اکبر نهاوندی در کتاب‌هایش آورده است. میرزا حبیب الله کاشی نامه‌های ایشان را موضوع بندی کرده است. بزرگان به مطالب ایشان عنایت ویژه داشتند. مرحوم فیض کاشانی ارادت ویژه داشته و مکاتیب ایشان را خلاصه کرده است. در همایشی که برای مرحوم فیض کاشانی برگزار شد، آقای امامی کاشانی این کتاب را چاپ کردند. دویست تا از نامه‌هایش را چاپ کردند.
ملا عبدالله نامه‌هایی به شاگردانش دارد که خیلی پر محتواست. ایشان در یکی از نامه‌ها به شاگردش می‌نویسد. روزی که ما به دنیا آمدیم دست بسته آمدیم. روزی که از این دنیا هم می‌رویم دست ما بسته است. خدایی که مختار است و می خواهد تمام صفاتش در ما تجلی پیدا کند، صفت مختار بودن را به ما داده است. به بقیه موجودات این اختیار را نداده است. ولی خدا به این بشر دو پا چند صباحی اختیار داده است. این اختیار را خدا برای چه به ما داده است؟ این اختیار را مقطعی و در یک حد خاص به ما مرحمت کرده که ما این اختیار را تفویض به اختیار خدا کنیم. در اواخر دعای عرفه هست: «الهی اغننی باختیارک عن اختیاری» خدایا به اختیار خودت من را از اختیار خودم بی نیاز کن. یعنی تدبیرهای من مطابق تدبیرهای تو باشد. اگر خدا به ما تدبیر و اختیاری داده است برای این است که این اختیار را دو دستی تقدیم خدا کنیم. نه اینکه ما را آزاد گذاشته هر کاری دلمان خواست بکنیم. این دست باز گذاشتن ما در چند روز دنیا برای این است که این دست باز بودن را ادب کنیم بگوییم: خدایا باز هم تو، هرچه تو می‌پسندی. هرچه تو می‌گویی!
مثلاً خدا به کسی دختر می‌دهد، پسر نمی‌دهد. هنوز هم فکر جاهلیت هست. آنهایی که بچه ندارند، انشاءالله خدا به آنها فرزند صالح عطا کند. آنهایی که دختر ندارند، خدا به آنها دختر عطا کند. آنهایی که پسر ندارند، پسر بدهد. خدا در قرآن می‌فرماید: ما به هرکسی جنس مذکر می‌دهیم، جنس مؤنث می‌دهیم. «وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيما» (شوری/50) گاهی هم امتحان الهی است که بعضی بچه نداشته باشند. خدا به یک کسی دختر می‌داد، خیلی پسر دوست داشت. آمد به امام صادق گفت: چرا خدا به من پسر نمی‌دهد؟ امام صادق فرمود: اگر خدا با شما صحبت کند و بگوید: من یک چیزی می‌خواهم برای شما انتخاب کنم و شما چیز دیگری می‌خواهی انتخاب کنی، آیا انتخاب من بهتر است یا انتخاب تو؟ امام زمان بفرماید: من می‌خواهم یک چیزی برایت ببرم که قطعاً بهترین چیزهاست. اصلاً عقل ما در کنار عقل اولیای خدا هیچ قابل مقایسه نیست. پیغمبری که عقل کل است، بنا دارد یک چیزی را انتخاب کند که بهترین است. برای یک آدمی مثل من که نفهم و نادان و جاهل هستم یک چیزی انتخاب کند. آنوقت خدای پیغمبر می‌خواهد یک چیزی انتخاب کند! امام صادق می‌گوید: اگر خدا بگوید: اجازه می‌دهی من انتخاب کنم یا خودت؟ قطعاً عقل سالم و فطرت سالم می‌گوید: هرچه شما بگویید! گفت: راست می‌گویی. اشتباه است! خدا می‌داند به چه کسی دختر بدهد یا پسر بدهد. قدش کوتاه باشد، قدش بلند باشد، سفید باشد، سیاه باشد، تقدیرات الهی دست ما نیست. مگر موارد جزئی، خیلی کم دست ماست. چرا تسلیم رضای خدا نمی‌شویم؟
شریعتی: یک بخشی از نگرانی و دغدغه‌های ما بخاطر حوادث و پیشامدهاست؟ پیشامدهایی که دست ما نیست و ما چون به خدا اعتماد نداریم، می‌لرزیم.
حاج آقای فرحزاد: یعنی با لطف و عنایت و قدرت خدا همراه نمی‌شویم. همه عالم در این مسیر می‌روند، ما ساز مخالف می‌زنیم. وقتی سیل می‌آید نمی‌توانی مخالفت کنی. باید با سیل همراه شوی تا به ساحل نجات برسی. اینکه با خدایی که قهار است درگیر شوی، خدایی که قدرت مطلق است. خدایی که قطعاً بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد. پس اگر یک چند روزی به ما اختیار بدهند، برای این است که این اختیار را دست ادب بگیریم و اختیارمان را دو دستی واگذار به صاحب اختیار بکنیم. نه اینکه دست ما را باز گذاشتند، هرکاری خواستیم بکنیم.
در روایات داریم که ایمان و اعتقاد به قضا و قدر الهی، غم و غصه و حزن و اندوه را می‌برد. امام صادق(ع) فرمودند: «الایمان بالقدر یهذب الهم و الحزن» کسی که باور کرده کار و تدبیر دست خدای مهربان است، ایمان به قضا و قدر الهی غم و غصه و ناهمواری‌ها را از بین می‌برد. در بعضی روایات داریم «الایمان بقدر خیره و شره» ایمان به قضا و قدر نه فقط خوبی‌ها و خیرهایش، تلخ و شیرینش، شر منظور بلا و سختی و ناهمواری‌هاست. از خیر و شر و خوبی و بدی و تلخ و شرینش باید راضی باشیم و با قلبمان امضا بدهیم. چه بسا آنهایی که «وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ» (بقره/216) این آیه هم درباره‌ی جنگ و جهاد است و هم درباره‌ی همسر است. بعضی‌ها از جنگ و جهاد بدشان می‌آمد و از صلح خوششان می‌آمد. البته صلح خوب است و جنگ بد است. ولی اگر ناخواسته یکی به ما حمله کرد و ناچار شدیم دفاع کنیم، چاره نیست. خدا می‌فرماید: چه بسا بعضی از چیزهایی که برای شما شر است، ولی در آن خیر است. یا همسری که انتخاب کردی فکر می‌کنی اشتباه انتخاب کردی. می‌فرماید: آن کسی را که انتخاب کردی قبول کن، چه بسا چیزی که شما فکر می‌کنید اشتباه است ولی خیر برای شماست. چه بسا چیزی که فکر می‌کنی خیر و صلاح شماست، فکر می‌کنی اگر به ریاست برسی برایت خیر است. در حالی که شر است و تو را زمین می‌زند. بسیاری از افرادی که فکر می‌کردند رسیدن به استغناء و غنای مطلق دنیا برایشان خیر است ولی زمین خوردند و دین و ایمان و دنیا و آخرت همه از بین رفته است. لذا این قاطی می‌شود، وقتی قاطی شد من نمی‌فهمم. چاره ندارم تسلیم رضای خدا می‌شوم. لذا فرمود: ایمان به قضا و قدر الهی هم و غم و حزن و اندوه را می‌برد. باز در حدیث قدسی هست که «عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ‏ يَحْزَنُ‏» (كافي، ج2، ص59) خدای متعال می‌فرماید: کسی که ایمان آورده کار دست من است، و تدبیر و تقدیر همه دست من است. چطور از پیشامدی که بر او وارد می‌شود، ناراحت می‌شود؟ اگر واقعاً متوجه شود که دست خدای متعال است و او کارساز و کارگردان است، نباید ناراحت شود. «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود»
ایام، ایام ولادت حضرت زینب(س) است. حضرت زینب چه بینش و دیدی داشته است؟ ما با این بحث می‌خواهیم دید و بینش انسان‌ها عوض شود. با آیات و روایات به برکت این بحث‌ها دید ما عوض شود.
شریعتی: به تعبیر حاج آقای قرائتی عزیز همه باید عینکشان را عوض کنند. اگر عینک قرمز بزنی همه شلغم‌ها را لبو می‌بینی. اگر عینک سبز بزنی، همه کاه‌ها را یونجه می‌بینی.
حاج آقای فرحزاد: عینک شفاف و واقع گرا باشد. بی‌رنگ باشد. همه چیزها رنگ دارد الا آب و شیشه، این انعکاس رنگ شماست. باید بی‌رنگ شویم.
موضوعی که یک مقدار نیاز به شرح دارد این است که حوادثی که برای ما پیش می‌آید دو نوع است. مریضی، زمین خوردن، مغلوب شدن، فقر، گرفتاری، مرگ و میر و ناکامی‌ها، کمبودها و پیشامدهای ناگوار، حوادث تلخ و شیرینی که برای ما پیش می‌آید، دو نوع است. یک نوعش حسن تدبیر یا سوء تدبیر ماست. یعنی من خوب تلاش کردم، خوب فعالیت کردم، به نوایی رسیدم. یا کوتاهی کردم، تنبلی کردم بعد می‌گویم: آقا من بیکار هستم. سوء تدبیر موضوع مهمی است. کم گذاشتم، گناه کردم، معصیت کردم، تبعاتی دارد. بلا و چوب و گوشمالی دارد. عذاب دنیا و عذاب آخرت را دارد. پس بخشی از ابتلاء که در قرآن هم هست «ما أَصابَكُمْ‏ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» (شوری/30) امیرالمؤمنین(ع) فرمود: این از آیاتی است که در آن خیلی بشارت و امید هست. خدای مهربان می‌فرماید: آنچه به شما از مصائب می‌رسد، دستاورد سوء تدبیر شماست. خودتان کردید.
امام هشتم(ع) می‌فرماید: گاهی مردم گناه جدید کشف می‌کنند، خدا هم مرض و بلای جدید بر آنها می‌فرستد. بیشتر گوشمالی می‌دهد که برگردند. عذاب دنیا به آنها می‌دهد که پاک شوند و برگردند، به عذاب آخرت برخورد نکنند. «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ‏ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (سجده/21) بعد خدا می‌فرماید: این گرفتاری‌ها که برای شما پیش می‌آورم، دستاورد سوء تدبیر و اعمال خود شماست. «وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» خیلی‌هایش را زیر چشمی عفو می‌کنم.
یک زمانی آیت الله بهاءالدینی فرمودند: بیست سال سر درد داشتم. فرمودند: من خیلی مریضی کشیدم. و حضرت امام که با ایشان خیلی صمیمی بودند می‌فرمودند: حضرت امام به من فرمودند: من هرچه یادم می‌آید شما مریض بودی. ولی ایشان می‌فرمودند: این مریضی‌ها اینقدر به صلاح و خیر من بود که اگر اینها نبود شاید خیلی طغیان می‌کردم. کتاب «سیری در آفاق» که مرحوم حیدری کاشانی نوشتند. شرح حال آیت الله بهاءالدینی است. آقای حیدری کاشانی یار آقای بهاءالدینی بودند. خیلی با ایشان صمیمی بودند و رفت و آمد داشتند. آقای بهاءالدینی(ره) می‌فرمودند: این ابتلائات و پیشامدها خیر و صلاح است. انسان را پاک می‌کند و جلوی یاغی گری را می‌گیرد.
یک زمان بنده ایشان را سوار ماشین کردم عیادت یک مریضی برویم. ایشان در ماشین که می‌نشستند، همینطور نگاه می‌کردند. رانندگی‌های ما که انصافاً غیر عادی است، وقتی در کشورهای دیگر می‌رویم متوجه می‌شویم. حرکات ناموزون و سرعت‌های زیاد، ایشان می‌فرمودند: من می‌بینم که دائم بلا می‌آید و برمی‌گردد. حالا دعای امام زمان است، دعای پدر و مادر است یا صدقه است، می‌فرمودند: با کارهایی که ما می‌کنیم باید خیلی بیشتر از این بلا ببینیم. باید چوب و سنگ ببارد. ولی «وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» هی بلاها برمی‌گردد. یک دستی هست که جلوی این بلاها را می‌گیرد. خدا می‌فرماید: خیلی از جاها که مصیبت می‌رسد دستاورد گناه و عمل شماست. «وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» خیلی‌ها را هم من می‌بخشم. چطور این آیه امیدوار کننده ترین آیات است؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: خدای مهربان فرمود: من بخش مهمی را می‌بخشم، نود درصد را می‌بخشم. ده درصد را هم شما را چوب می‌زنم. شما را پاک می‌کنم و تمیز می‌شوید. با پاکی و تمیزی می‌روید. این آیه می‌گوید: من شما را تصفیه می‌کنم.
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزله/7 و8) هرکس هر کاری کند، جزا و مزدش پای آن هست. اگر یک زمان هم جزای بد نصیب او نمی‌شود، بخاطر این است که خدا می‌بخشد. خدا عفو می‌کند و نادیده می‌گیرد. پس ابتلائات دو نوع است. یک نوع ابتلائاتی است که سوء عمل و تدبیر ماست. همیشه ما از خدا عافیت بخواهیم. بگوییم: خدایا اگر ما بدی هم کردیم چوبش را به ما نزن! یک زمان یک بزرگی کلام پخته‌ای می‌فرمود. می‌فرمود: من یک شب جهنم را خواب دیدم. خواب دیدم قیامت است و جهنم گودی عمیقی به طرف پایین است. بهشت درجاتی به سمت بالاست. حرارت آتش که می‌رسید می‌خواست آدم را ذوب کند. از طرف خدای متعال به من امر شد در آتش برو. روایت داریم که عالم قبر که خدا ارواح را خلق کرده یک امتحانی از آنها کرده است. خواجه عبدالله می‌گوید: همه از آخر می‌ترسند، من از اول می‌ترسم. آنهایی که رفتند و امتحان خوب پس دادند، پیغمبر و امام و مؤمن شدند. آنهایی که کمتر اطاعت کردند مؤمن شدند. آنهایی که قبول نکردند، منافق و کافر شدند. در عالم قبر امتحان‌هایی بوده و شبیه آن در این عالم هم پیش می‌آید. در روایت داریم آدم شقی، سعید می‌شود. ولی آنجا امتحانش بد باشد، اینجا قابل برگشت هست. ولی آدمی که سعید است، آنجا هم برود دیگر پس نمی‌رود. جهنمی نمی‌شود. بهشتی‌ها جهنمی نمی‌شوند ولی جهنمی‌ها امید برگشت دارند که بهشتی شوند. می‌شود تغییر داد.
این بزرگ می‌فرمود: خدا به من امر کرد در آتش برو. من یک تأملی کردم و گفتم: خدایا، آتش رفتن من دو جهت ممکن است داشته باشد. یک جهت اینکه من گناه و معصیت و بدی کردم و این آتشی است که خود من درست کردم. اگر این است خدایا من غلط کردم. استغفرالله! توبه می‌کنم. مرا ببخش! اما اگر کاری به عمل من ندارد، امر است و باید بروم، چشم! خدا فرمود: باید بروی. کاری به عملت ندارم. ایشان می‌فرمودند: همین که به امر خدا خودم را در آتش پرت کردم، تمام آتش‌ها در یک لحظه خاموش شد. فرمان خدا را که می‌برید خاموش می‌شود. ابراهیم خلیل فرمان خدا را برد، در یک لحظه برد و سلام شد.
هیچوقت از خدا نخواهیم ما را چوب بزند. دعای ابوحمزه ثمالی اولین جمله‌اش چیست؟ «الهی لا تؤدّبنی بعقوبتک» خدا دو نوع ادب می‌کند. یکی با محبت و لطف و عنایت، یکی با عقوبت و چوب. دعای به این مهمی ابوحمزه، شروعش با این جمله است. خدایا هیچوقت مرا با چوب و آتش ادب نکن. با محبت و نوازش و لطف ادب کن.
روایتی داریم که پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) یکی از سیره‌های حضرت این بود که اگر کسی دو سه روز نماز نمی‌آید، تفقد می‌کردند. بنده و آقای شریعتی چند سال در سمت خدا کنار هم بودیم. حالا از سمت خدا بیرون بروند. سال به سال سراغ آقای شریعتی را نگیرم، بی‌وفایی است. پیغمبر اگر سه روز کسی را نمی‌دید، سراغش را می‌گرفت. اینقدر پدر و مادر هستند که سال به سال بچه‌هایشان را نمی‌بینند، می‌گویند: انگار ما فرزند نداریم! این خیلی بد است. «تفقد اصحابه» پیغمبر اگر سه روز کسی را نمی‌دید، سراغش را می‌گرفت. اگر مسافرت بود دعا می‌کرد. اگر درون شهر بود سراغش را می‌گرفت که چه می‌کند؟ یکی از یاران پیغمبر سه روز غایب شد. پیغمبر پرسید: کجاست؟ گفتند: مریض سخت شده و در بستر افتاده است. حضرت به عیادت او رفتند. کنار بستر نشستند، طبیب مهربانی که از همه مهربانتر است، به بالین مریض نشست. فرمود: چه شد مریض شدی؟ عرض کرد: حقیقت این است که من چند شب قبل پشت سر شما نماز آمدم، شما بعد از سوره‌ی حمد، سوره‌ی القارعه را خواندید. درباره‌ی قیامت است. یکی از اسم‌های قیامت قارعه است. قارعه به معنی کوبنده است. «يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ، وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش‏» (قارعه/4 و 5) مثل پنبه زده شده در هوا معلق می‌شوند. همه چیز به هم می‌ریزد. آنجا پای حساب می‌آیند. قدیم گندم‌ها را روز‌هایی که باد بود در هوا می‌ریختند، باد کاه‌ها را می‌برد، گندم و جو می‌ماند. قیامت هم همینطور است. آنهایی که مایه دارند می‌مانند. آنهایی که بی‌مایه هستند، می‌سوزانند. نتیجه‌ای که خدا از القارعه می‌گیرد «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» اگر مایه داشتی، رضا، تسلیم، ایمان، محبت اهل‌بیت و خدا، چیزی که ارزش دارد و سنگین باشد، می‌خرند. «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» اگر میزان حسنات تو سنگین بود، در خوشی دائمی می‌روی. اما اگر خدای نکرده آنهایی که در دنیا به فکر آخرت نبودند، «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ، فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ» (قارعه/8 و9) جایگاه او جایی است که پرت می‌شود. «9» هاویه چیست؟ «نارٌ حامِيَةٌ» (قارعه/11) یعنی آتش سوزنده است. به خدا پناه می‌بریم.
این یار پیغمبر عرض کرد یا رسول الله شما این سوره‌ای که خواندی، وحشت قیامت مرا گرفت. نکند قیامت خدا بخواهد بخاطر عمل زشت من به من چوب بزند؟ بعد از اینکه به خانه آمدم با خدا صحبت کردم. گفتم: خدایا من طاقت آتش جهنم را ندارم. اگر گناه کردم و بدی و خلاف کردم، خدایا همین‌جا مرا پاک کن و چوب بزن. گفتن همان و مریض شدن همان! «الهی لا تؤدّبنی بعقوبتک» این گفته: «تؤدبّنی بعقوبتک» خدایا مرا به عقوبتت ادب کن. امام سجاد می‌گوید: ادب نکن! از خدا چیز خوبی نخواسته است. پیغمبر فرمود: بد حرفی زدی! خوب چیزی نخواستی. «هل لا قلت» چرا نگفتی «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار»؟ یکی از بهترین دعاهای قرآنی که همه بارها و بارها بخوانند. در قنوت نماز و همه وقت بخوانید. خدایا در دنیا و آخرت به ما حسنه بده و ما را از عذاب جهنم حفظ کن. فرمود: در دنیا حسنه بده یعنی عافیت بده. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» مگر خدا احتیاجی به چوب زدن ما دارد؟ به کتک و عذاب ما دارد؟ خدایا ما را در دنیا و آخرت ببخش. در دنیا حسنه بده یعنی عافیت بده. آخرت حسنه بده یعنی بهشت مهمان خدا باشیم. « و قنا عذاب النار» یعنی از آتش جهنم ما را حفظ کن.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: در دنیا حسنه بده یعنی همسر خوب بده. در آخرت حسنه بده یعنی بهشت هم همسر خوب و حورالعین به ما بده. «و قنا عذاب النار» عذاب دردناک جهنم همسر ناباب است. خدایا مرا از همسر ناباب حفظ کن. این دعا را همه جوان‌ها بخوانند که همسر خوب گیرشان بیاید. چیز خوب بخواهیم. حتی بلاهایی که مستحق هستیم بگوییم: خدایا به لطف و کرمت التماس می‌کنیم که بردار. «الهی لا تؤدبّنی بعقوبتک»
شریعتی: انشاءالله خدا به همه ما کمک کند که این نوع نگاهی که امروز حاج آقای فرحزاد برای ما ترسیم کردند را داشته باشیم که با قضایا و زندگی یک طور دیگری برخورد خواهیم کرد. انشاءالله این آرامشی را که باید خدا به قلب ما نازل کند و به آرامش برسیم. امروز صفحه 483 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه شوری را به اتفاق تلاوت می‌کنیم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ حم‏ «1» عسق «2» كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «4» تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «5» وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «6» وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «8» أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ «9» وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «10»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏. حا، ميم، عين، سين، قاف. اينگونه خداوند عزيز حكيم به تو و كسانى كه قبل از تو بوده‏اند وحى مى‏كند. آنچه در آسمان‏ها وآنچه در زمين است از آنِ اوست و او بلند مرتبه وبزرگ است. نزديك است كه آسمان‏ها (از عظمت وحى) از فرازشان بشكافند در حالى كه فرشتگان همراه با سپاس، پروردگارشان را تسبيح مى‏كنند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مى‏طلبند. آگاه باش كه فقط خداوند، بسيار بخشنده و مهربان. و كسانى كه به جاى او سرورانى را به پرستش گرفته‏اند خداوند مراقب آنان است و تو بر (ايمان آوردن آنان) وكيل نيستى (تا با اجبار وادارشان كنى). و بدين سان قرآنى عربى را به تو وحى كرديم تا مردم مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند هشدار دهى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزانند. و اگر خدا مى‏خواست مردم را امّت يگانه قرار مى‏داد (ولى سنّت خدا بر دادن اختيار به مردم است) و هر كس را كه بخواهد در رحمت خود وارد مى‏كند و براى ستمگران هيچ سرپرست و ياورى (در آن روز) نيست. آيا به جاى خداوند سرپرستان ديگرى گرفته‏اند، با آنكه تنها خدا سرپرست (واقعى) است و اوست كه مردگان را زنده مى‏كند و اوست كه بر هر كارى تواناست. و هر چه را در آن اختلاف داريد پس حكمش با خداست، اين است خدايى كه پروردگار من است. تنها بر او توكّل كرده‏ام و تنها به سوى او انابه مى‏كنم.
شریعتی: سلام و درود خدا بر محمد مصطفی و اهل‌بیت گرانقدرشان. از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد برای ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: بارها عرض کردیم که هنگام شنیدن نام و لقب‌های پیامبر مستحب مؤکد است ولو در نماز هم باشیم، ذکر صلوات را بگوییم. خیلی‌ها پیامک دادند ما عذرشرعی داریم یا غسل واجب داریم، در هر حالی می‌شود ذکر صلوات و ذکر خدا را گفت. با وضو و بی وضو و هر حالی پسندیده است. حتی در روایات می‌فرماید: آنهایی که توجه دارند هیچ، حتی آنهایی که اشتباهاً ذکر صلوات را فراموش کنند، آنها را هم خدا عقوبت می‌کند. چون فراموشی برای چیزهایی است که کم اهمیت است. مثلاً کسی هیچوقت حقوق سر ماه گرفتنش را فراموش نمی‌کند. یعنی چیزهایی که مهم است هیچوقت فراموش نمی‌کند. لذا پیغمبر خدا فرمود: اگر من ذکر شوم، کسی ذکر صلوات را فراموش هم بکند، «خطأ الله به طریق الجنّه» (وسایل الشیعه/ج7/ص201) خدا هم کاری می‌کند و راه بهشت را باز می‌کند. یعنی راه بهشت محمد و آل محمد هستند.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: آیه‌ی 5 و 6 نکته‌های زیبایی دارد. خدای مهربان می‌فرماید: «تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» می‌فرماید: نزدیک است آسمان‌ها منفجر شود و قطعه قطعه شود. نزول وحی خیلی سنگین بوده، کلام آسمانی بوده، خود پیغمبر هم گاهی به لرزه می‌آمدند، یعنی وحی الهی می‌خواهد تجلی پیدا کند، نزدیک است که آسمان از سنگینی وحی متلاشی شود. بعد می‌فرماید: ملائکه‌ای که عدد آنها را فقط خدا می‌داند، کارشان بشارت بزرگی است. کارشان حمد و ستایش خدا و استغفار برای اهل زمین است. خدا میلیارد میلیارد ملائکه برای پاکسازی ما خلق کرده است. برای کمک به ما، برای اینکه برای ما دعا کنند. استغفار کنند. اینکه آقای بهاءالدینی فرمودند: هی برمی‌گردد، ملائکه برمی‌گردانند. برای ما دعا می‌کنند. «وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» ملائکه دائماً برای اهل زمین استغفار می‌کنند. پیغمبر استغفار می‌کند و امام زمان استغفار می‌کند. آخر آیه هم بشارت‌های بزرگی دارد. «أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» ألا یعنی آگاه باشید. این یک تأکید است. «انَّ» تأکید دوم است. الله، هُوَ تأکید است. الغفور هم با «الف و لام» است و هم غفور صیغه‌ی مبالغه است. یعنی خیلی آمرزنده است. کاش باور کنیم! «رحیم» مهربان است. «أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» البته خدا خیلی آمرزنده و مهربان است. «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ» آنهایی که غیر خدا را به سرپرستی گرفتند، «حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ» ای پیغمبر خدا آنها را حفظ می‌کند. تو لازم نیست وکیل آنها باشی. خدا وکیل و حفیظ است و همه کاره خداست.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group